پرش به محتوا

تأملی در ناهمسازگاری‌ها و پیشینه تلاش‌های همسازگرایانه در جهان اسلام (از آغاز اسلام تا پایان عصر عباسی) (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:


== چکيده ==
== چکيده ==
مسئله [[وحدت اسلامی|وحدت اسلامی]] از ارزش‌های اساسی‌ای است که سهم عظيمی از معارف و آموزه‌های اسلامی را به خود اختصاص داده و همواره در طول تاريخ پر فراز و نشيب اسلام از آن، به سان بسياری ديگر از ارزش‌ها، تعاريف و قرائت‌های گوناگونی ارائه شده‌است. <br>
مسئله [[وحدت اسلامی|وحدت اسلامی]] از ارزش‌های اساسی‌ای است که سهم عظيمی از معارف و آموزه‌های اسلامی را به خود اختصاص داده و همواره در طول تاريخ پر فراز و نشيب اسلام از آن، به سان بسياری ديگر از ارزش‌ها، تعاريف و قرائت‌های گوناگونی ارائه شده‌است.  


با اين حال، در عصر اموی و عباسی شاهد يک سلسله جريان‌های مخالف می‌باشيم که از آن به ناهمسازگرايی (در مقابل وحدت يا همسازگرايی) تعبير می‌شود، به گونه‌ای که رشد فزاينده اين جريان را در اين برهه در قالب بهره‌گيری از دستاويزهای قومی و مذهبی به منظور جبران مشروعيت و مقبوليّت از دست رفته، مشاهده می‌کنيم. از اين رو، در اين جستار به ارتباط موجود ميان جوشش و گسترش ناهمسازگری‌ها يا افول و خمودگی آنها با ميزان مشروعيت، سلامت، اعتدال و تسامح حاکميّت‌ها (از آغاز اسلام تا پايان عصر عبّاسی) پرداخته شده‌است. اميد که بتواند گام مؤثری در جهت تبيين پاره‌ای از واقعيّت‌های تاريخی باشد.  
با اين حال، در عصر اموی و عباسی شاهد يک سلسله جريان‌های مخالف می‌باشيم که از آن به ناهمسازگرايی (در مقابل وحدت يا همسازگرايی) تعبير می‌شود، به گونه‌ای که رشد فزاينده اين جريان را در اين برهه در قالب بهره‌گيری از دستاويزهای قومی و مذهبی به منظور جبران مشروعيت و مقبوليّت از دست رفته، مشاهده می‌کنيم. از اين رو، در اين جستار به ارتباط موجود ميان جوشش و گسترش ناهمسازگری‌ها يا افول و خمودگی آنها با ميزان مشروعيت، سلامت، اعتدال و تسامح حاکميّت‌ها (از آغاز اسلام تا پايان عصر عبّاسی) پرداخته شده‌است. اميد که بتواند گام مؤثری در جهت تبيين پاره‌ای از واقعيّت‌های تاريخی باشد.  
خط ۳۵: خط ۳۵:


== الف ـ ريشه‌های ناهمسازگری و آموزه‌های همسازگرايانه ==
== الف ـ ريشه‌های ناهمسازگری و آموزه‌های همسازگرايانه ==
موضوع وحدت اسلامی يا به تعبيری همسازگری مسلمانان که مانند همزادِ آن، يعنی ناهمسازگری مسلمانان، بيش از هر چيز در قالب اختلاف‌های مذهبی نمود يافته‌است، از مؤلّفه‌های مهم و دارای قدمتی به فراخنای تاريخ با عظمت اسلام است. سرزمين حجاز، که به سان برزخی ميان عربستان صحرايی و [[عربستان سعودی|عربستان]] خوشبخت <ref>ر. ک. : علی اكبر فياض، تاريخ اسلام، (تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1374)، ج 6، ص 4.</ref> فاصله شده، دياری آکنده از اقسام ستيزه جويی‌ها و منازعه طلبی‌ها بوده‌است و فقط نياز به تداوم بقا می‌توانست به عنوان تنها عامل همساز‌گرا در اين منطقه، اين ستيزهای مستمر را تعديل کند.<ref>همان، ص7.</ref> اين ستيزهای متمادی که دست مايه حکايات «ايّام العرب» نيز گرديده‌است <ref>ر. ک. : برتولد اشپولر، جهان اسلام (دوران خلافت)، ترجمه قمر آريان (تهران، انتشارات اميركبير، 1354)، ص 20.</ref>، غالباً آبشخوری معيشتی داشته و به تدريج پيرايه‌های قومی و قبيله‌ای به خود گرفته‌است. می‌توان از حروب فجار به عنوان يکی از منازعه‌های مشهوری نام برد که ميان قريش و بنی اسد بن خزيمه از سويی و بنی قيس بن عيلان از سوی ديگر به وقوع پيوسته و [[پیامبر اکرم(ص)|پيامبر اسلام(صلی الله عليه وآله)]]نيز آن را درک نموده‌است.<ref>ابن واضح يعقوبی، تاريخ يعقوبی، ترجمه محمد ابراهيم آيتی، 2 جلد (چاپ هشتم: تهران)، ج 1، ص 370ـ371.</ref>
موضوع وحدت اسلامی يا به تعبيری همسازگری مسلمانان که مانند همزادِ آن، يعنی ناهمسازگری مسلمانان، بيش از هر چيز در قالب اختلاف‌های مذهبی نمود يافته‌است، از مؤلّفه‌های مهم و دارای قدمتی به فراخنای تاريخ با عظمت اسلام است. سرزمين حجاز، که به سان برزخی ميان عربستان صحرايی و [[عربستان سعودی|عربستان]] خوشبخت <ref>ر. ک. : علی اكبر فياض، تاريخ اسلام، (تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1374)، ج 6، ص 4.</ref> فاصله شده، دياری آکنده از اقسام ستيزه جويی‌ها و منازعه طلبی‌ها بوده‌است و فقط نياز به تداوم بقا می‌توانست به عنوان تنها عامل همساز‌گرا در اين منطقه، اين ستيزهای مستمر را تعديل کند.<ref>همان، ص7.</ref> اين ستيزهای متمادی که دست مايه حکايات «ايّام العرب» نيز گرديده‌است <ref>ر. ک. : برتولد اشپولر، جهان اسلام (دوران خلافت)، ترجمه قمر آريان (تهران، انتشارات اميركبير، 1354)، ص 20.</ref>، غالباً آبشخوری معيشتی داشته و به تدريج پيرايه‌های قومی و قبيله‌ای به خود گرفته‌است. می‌توان از حروب فجار به عنوان يکی از منازعه‌های مشهوری نام برد که ميان قريش و بنی اسد بن خزيمه از سويی و بنی قيس بن عيلان از سوی ديگر به وقوع پيوسته و پيامبر اسلام(صلی الله عليه وآله)نيز آن را درک نموده‌است.<ref>ابن واضح يعقوبی، تاريخ يعقوبی، ترجمه محمد ابراهيم آيتی، 2 جلد (چاپ هشتم: تهران)، ج 1، ص 370ـ371.</ref>


از دلايل عمده گرايش يثربيان به آموزه‌های [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پيامبر اکرم(صلی الله عليه وآله)]]، به تنگ آمدن آنها از ستيزه‌های بی پايان داخلی بود.<ref>اسحق بن محمد همدانی، سيرت رسول الله (تهران، نشر مركز، 1373)، ص 212؛ ابن واضح يعقوبی، همان، ص 396 و محمد حسنين هيكل، زندگانی محمد، ترجمه ابوالقاسم پاينده (تهران، انتشارات سوره، 1375)، ص 281 ـ 282.</ref> دامنه اين ناهمسازگری‌ها از رقابت موجود ميان دو بطن، مانند بنی‌هاشم و بنی امّيه تا ستيزه‌های ميان دو شعب (مجموعه چند قبيله)، مانند بنی عدنان و بنی قحطان متغيّر بوده‌است.<ref>در مورد اصطلاح شعب، قبيله وغيره ر. ک. : محمد ابراهيم آيتی، تاريخ پيامبر اسلام، با تجديد نظر و اضافات ابوالقاسم گرجی، (چاپ ششم: تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1376)، ص 20.</ref> علاوه بر آموزه‌های قرآن کريم و سنت که با اشاره به ناهمسازگری‌های اعرابِ جاهلی، مؤمنان را مکّرر از دامن زدن به ستيزه‌جويی و تفرقه پرهيز داده‌اند،<ref>انفال / 63 و آل عمران / 103.</ref> پيامبر اسلام(صلی الله عليه وآله) نيز با تشبيه روابط اعضای جامعه مؤمنان به مسئوليت اعضای يک پيکر نسبت به يک ديگر، جماعت و وحدت را مايه رحمت و وحدت ستيزی را مُرادف با کُفر دانسته و همواره بر لزوم همراهی با توده‌ امّت تأکيد داشته‌اند.<ref>صحيح بخاری، ص 37 و صحيح مسلم، ص 66 به نقل از: كتاب وحدت، گردآوری و تنظيم اداره پژوهش و نگارش، (تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1362)، ص 146.</ref> ايشان هم چنين برتری جويی‌های قومی و قبيله‌ای را که در واقع منشأ ناهمسازگری‌هاست، باطل اعلام کرده، رسوبات ذهنی تفکرات دوران جاهليّت را ملغا می‌نمايد.  
از دلايل عمده گرايش يثربيان به آموزه‌های [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پيامبر اکرم(صلی الله عليه وآله)]]، به تنگ آمدن آنها از ستيزه‌های بی پايان داخلی بود.<ref>اسحق بن محمد همدانی، سيرت رسول الله (تهران، نشر مركز، 1373)، ص 212؛ ابن واضح يعقوبی، همان، ص 396 و محمد حسنين هيكل، زندگانی محمد، ترجمه ابوالقاسم پاينده (تهران، انتشارات سوره، 1375)، ص 281 ـ 282.</ref> دامنه اين ناهمسازگری‌ها از رقابت موجود ميان دو بطن، مانند بنی‌هاشم و بنی امّيه تا ستيزه‌های ميان دو شعب (مجموعه چند قبيله)، مانند بنی عدنان و بنی قحطان متغيّر بوده‌است.<ref>در مورد اصطلاح شعب، قبيله وغيره ر. ک. : محمد ابراهيم آيتی، تاريخ پيامبر اسلام، با تجديد نظر و اضافات ابوالقاسم گرجی، (چاپ ششم: تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1376)، ص 20.</ref> علاوه بر آموزه‌های قرآن کريم و سنت که با اشاره به ناهمسازگری‌های اعرابِ جاهلی، مؤمنان را مکّرر از دامن زدن به ستيزه‌جويی و تفرقه پرهيز داده‌اند،<ref>انفال / 63 و آل عمران / 103.</ref> پيامبر اسلام(صلی الله عليه وآله) نيز با تشبيه روابط اعضای جامعه مؤمنان به مسئوليت اعضای يک پيکر نسبت به يک ديگر، جماعت و وحدت را مايه رحمت و وحدت ستيزی را مُرادف با کُفر دانسته و همواره بر لزوم همراهی با توده‌ امّت تأکيد داشته‌اند.<ref>صحيح بخاری، ص 37 و صحيح مسلم، ص 66 به نقل از: كتاب وحدت، گردآوری و تنظيم اداره پژوهش و نگارش، (تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1362)، ص 146.</ref> ايشان هم چنين برتری جويی‌های قومی و قبيله‌ای را که در واقع منشأ ناهمسازگری‌هاست، باطل اعلام کرده، رسوبات ذهنی تفکرات دوران جاهليّت را ملغا می‌نمايد.  
خط ۹۳: خط ۹۳:
خلفای عبّاسی به دليل گرايش‌های مذهبی مختلف و گاه متناقض و تحولات سياسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جهان اسلام در طی شش قرن (عصر عبّاسی) به طور طبيعی نمی‌توانستند سياست مذهبی واحدی داشته باشند. <br>
خلفای عبّاسی به دليل گرايش‌های مذهبی مختلف و گاه متناقض و تحولات سياسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جهان اسلام در طی شش قرن (عصر عبّاسی) به طور طبيعی نمی‌توانستند سياست مذهبی واحدی داشته باشند. <br>
در اثر تجزيه اقتدار سياسی خلافت عبّاسی <ref>حسن ابراهيم حسن، تاريخ سياسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاينده، 3 ج، (چاپ چهارم: تهران، انتشارات جاويدان، 1360)، ج 2، ص 183.</ref>، تقسيم خلافت اسلامی (عباسی، فاطمی و اموی)<ref>ايرام لاپيدوس، پيشين، ص 196.</ref> و تبليغات وسيع گروه‌های سياسی ـ فرهنگی زير زمينی، بر ميزان و تنوع ماهيت دخالت حاکميّت در حوزه‌های اعتقادی افزوده شد. بديهی است که اين گونه دخالت‌ها در کاهش يا افزايش‌همسازگری‌ها در جهان اسلام تأثيری جدّی داشته است. بغداد، پايتخت بلند آوازه خلافت عبّاسی، که پيروان تمام مذاهب اسلامی در آن جای داشتند<ref>آدام متز، همان، ص 133.</ref>، سيمای روشنی از ناهمسازگری‌های قومی و مذهبی و تلاش‌های همسازگرايانه جهان اسلام در دوران طولانی حکومت عباسيان ارائه می‌دهد.  
در اثر تجزيه اقتدار سياسی خلافت عبّاسی <ref>حسن ابراهيم حسن، تاريخ سياسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاينده، 3 ج، (چاپ چهارم: تهران، انتشارات جاويدان، 1360)، ج 2، ص 183.</ref>، تقسيم خلافت اسلامی (عباسی، فاطمی و اموی)<ref>ايرام لاپيدوس، پيشين، ص 196.</ref> و تبليغات وسيع گروه‌های سياسی ـ فرهنگی زير زمينی، بر ميزان و تنوع ماهيت دخالت حاکميّت در حوزه‌های اعتقادی افزوده شد. بديهی است که اين گونه دخالت‌ها در کاهش يا افزايش‌همسازگری‌ها در جهان اسلام تأثيری جدّی داشته است. بغداد، پايتخت بلند آوازه خلافت عبّاسی، که پيروان تمام مذاهب اسلامی در آن جای داشتند<ref>آدام متز، همان، ص 133.</ref>، سيمای روشنی از ناهمسازگری‌های قومی و مذهبی و تلاش‌های همسازگرايانه جهان اسلام در دوران طولانی حکومت عباسيان ارائه می‌دهد.  
وضعيّت مناسبات مذهبی در ديگر شهرهای بزرگ نيز کما بيش متأثّر از شرايط مذهبی و اجتماعی پايتخت عبّاسيان بود. تصفيه‌های مذهبی امير [[محمود غزنوی]]، انگشت در کردن و بر دار کشيدن‌هايش در تمام جهان،<ref>محمد بن حسين بيهقی، تاريخ بيهقی، 2 جلد، (تهران، انتشارت هيرمند، 1376)، ج 1، ص 282 و حسن ابراهيم حسن، همان، ج3، ص 453ـ454.</ref>اطلاعيه‌های مذهبی خلافت در دوران استيلای [[آل‌بويه]] بر بغداد، تظاهرات تحريک کننده اماميان و حنابله در بغداد، برهه‌های سنّی ستيزی خلافت فاطمی، تشّيع زدايی‌های دوران سلاجقه، تأسيس مدارس نظاميّه <ref>ر. ک: ايراام لاپيدوس، همان، ص 248 ـ 249.</ref>، جهت‌گيری‌های شيعی الناصر و تلاش وی در تعميم [[طريقت فتوت|طريقت فتوّت]]، نمونه‌هايی از ورود حاکميّت‌های عصر عبّاسی به حوزه‌های اعتقادی است و گرچه پاره‌ای از آنها به انگيزه تقويت وحدت اسلامی صورت گرفت، امّا به نتيجه‌ای مطلوب دست نيافت، زيرا گذشته از آلودگی انگيزه‌های وحدت طلبانه به منافع سياسی، اين دست تلاش‌ها بيش از آن که آهنگ همسازگری داشته باشد، درصدد حذف انديشه‌ای به سود انديشه‌ای ديگر بود. البته بايد گفت که تلاش‌های وحدت طلبانه، چه از سوی حاکميّت و چه از سوی علمايی که دغدغه وحدت اسلامی داشتند، خالی از فايده نيز نبوده‌است و شايد بتوان همسازگری نسبی را، که پس از دهه‌ها رقابت و ستيز ميان مسلمانان پديد آمد، مهم‌ترين دستاورد آن دانست.<ref>ر. ک: همان، ص 248.</ref>
وضعيّت مناسبات مذهبی در ديگر شهرهای بزرگ نيز کما بيش متأثّر از شرايط مذهبی و اجتماعی پايتخت عبّاسيان بود. تصفيه‌های مذهبی امير [[محمود غزنوی]]، انگشت در کردن و بر دار کشيدن‌هايش در تمام جهان،<ref>محمد بن حسين بيهقی، تاريخ بيهقی، 2 جلد، (تهران، انتشارت هيرمند، 1376)، ج 1، ص 282 و حسن ابراهيم حسن، همان، ج3، ص 453ـ454.</ref>اطلاعيه‌های مذهبی خلافت در دوران استيلای [[آل بویه|آل‌بويه]] بر بغداد، تظاهرات تحريک کننده اماميان و حنابله در بغداد، برهه‌های سنّی ستيزی خلافت فاطمی، تشّيع زدايی‌های دوران سلاجقه، تأسيس مدارس نظاميّه <ref>ر. ک: ايراام لاپيدوس، همان، ص 248 ـ 249.</ref>، جهت‌گيری‌های شيعی الناصر و تلاش وی در تعميم [[طريقت فتوت|طريقت فتوّت]]، نمونه‌هايی از ورود حاکميّت‌های عصر عبّاسی به حوزه‌های اعتقادی است و گرچه پاره‌ای از آنها به انگيزه تقويت وحدت اسلامی صورت گرفت، امّا به نتيجه‌ای مطلوب دست نيافت، زيرا گذشته از آلودگی انگيزه‌های وحدت طلبانه به منافع سياسی، اين دست تلاش‌ها بيش از آن که آهنگ همسازگری داشته باشد، درصدد حذف انديشه‌ای به سود انديشه‌ای ديگر بود. البته بايد گفت که تلاش‌های وحدت طلبانه، چه از سوی حاکميّت و چه از سوی علمايی که دغدغه وحدت اسلامی داشتند، خالی از فايده نيز نبوده‌است و شايد بتوان همسازگری نسبی را، که پس از دهه‌ها رقابت و ستيز ميان مسلمانان پديد آمد، مهم‌ترين دستاورد آن دانست.<ref>ر. ک: همان، ص 248.</ref>
همان‌گونه که اشاره گرديد، خلافت عبّاسی همراه با تجزيه سياسی جهان اسلام بود، امّا اقتدار خلافت عبّاسی، به جز در نواحی دور باختری سرزمين اسلامی، کما بيش تا دوران خلافت متوکّل حفظ گرديد.<ref>ر. ک: حسن ابراهيم حسن، همان، ج 2، ص 93 و ج 3، ص 365.</ref> اگر‌چه عباسيان پس از شتاب روند تجزيه سياسی ديگر هيچ گاه اقتدار پيشين خود را باز نيافتند<ref>ر. ک: ابن طقطقا، ص 38 ـ 39.</ref> و تلاش‌های صورت گرفته در اواخر عصر عباسی نهايتاً حاکميّت خليفه را تنها از سرای خلافت تا مناطقی از بين النهرين توسعه داد، امّا با انقراض خلافت آنها، امويان اندلس (422 ق) و خلفای فاطمی (567 ق) کما بيش در مقام معنوی خلافت بی انباز گشتند.<ref>سيوطی، همان، ص 450 ـ 453.</ref> تجزيه سياسی جهان اسلام در اقتدار و نوع روابط مسلمين با ديگر ممالک جهان تأثيری سوء نهاد؛ ادباری که گريبان بلاد اسلام را در نتيجه رقابت‌ها و ستيزهای بی‌امان امارت‌های کوچک و بزرگ گرفت تا جايی که گاه بغداد نيز از ترس دست‌اندازی‌های روم شرقی در وحشت فرو می‌رفت<ref>كرمر، جوئل. ل، احيای فرهنگی در عهد آل بويه، انسان گرايی در عصر رنسانس اسلامی، ترجمه محمد سعيد حقايی كاشانی، (تهران، مركز نشر دانشگاهی، 1375)، ص 170.</ref> و خشمی يأس آلود پايتخت نشينان را به شور و شورش وا می‌داشت.<ref>ابن اثير، همان، ج 8، ص 618 ـ 620، آدام متز، همان، ص 26 ـ 27.</ref> اوج اين نابسامانی در تسلّط سپاهيان صليبی بر [[بیت‌المقدس|بيت المقدس]] و بخشی از شامات مشاهده می‌گردد. <br>
همان‌گونه که اشاره گرديد، خلافت عبّاسی همراه با تجزيه سياسی جهان اسلام بود، امّا اقتدار خلافت عبّاسی، به جز در نواحی دور باختری سرزمين اسلامی، کما بيش تا دوران خلافت متوکّل حفظ گرديد.<ref>ر. ک: حسن ابراهيم حسن، همان، ج 2، ص 93 و ج 3، ص 365.</ref> اگر‌چه عباسيان پس از شتاب روند تجزيه سياسی ديگر هيچ گاه اقتدار پيشين خود را باز نيافتند<ref>ر. ک: ابن طقطقا، ص 38 ـ 39.</ref> و تلاش‌های صورت گرفته در اواخر عصر عباسی نهايتاً حاکميّت خليفه را تنها از سرای خلافت تا مناطقی از بين النهرين توسعه داد، امّا با انقراض خلافت آنها، امويان اندلس (422 ق) و خلفای فاطمی (567 ق) کما بيش در مقام معنوی خلافت بی انباز گشتند.<ref>سيوطی، همان، ص 450 ـ 453.</ref> تجزيه سياسی جهان اسلام در اقتدار و نوع روابط مسلمين با ديگر ممالک جهان تأثيری سوء نهاد؛ ادباری که گريبان بلاد اسلام را در نتيجه رقابت‌ها و ستيزهای بی‌امان امارت‌های کوچک و بزرگ گرفت تا جايی که گاه بغداد نيز از ترس دست‌اندازی‌های روم شرقی در وحشت فرو می‌رفت<ref>كرمر، جوئل. ل، احيای فرهنگی در عهد آل بويه، انسان گرايی در عصر رنسانس اسلامی، ترجمه محمد سعيد حقايی كاشانی، (تهران، مركز نشر دانشگاهی، 1375)، ص 170.</ref> و خشمی يأس آلود پايتخت نشينان را به شور و شورش وا می‌داشت.<ref>ابن اثير، همان، ج 8، ص 618 ـ 620، آدام متز، همان، ص 26 ـ 27.</ref> اوج اين نابسامانی در تسلّط سپاهيان صليبی بر [[بیت‌المقدس|بيت المقدس]] و بخشی از شامات مشاهده می‌گردد. <br>
در عرصه ستيز و رقابت مراکز قدرت با يک ديگر در عصر عبّاسی، بدعتی ناميمون در سياست خارجی جهان اسلام پديد آمد که تا دوران معاصر نيز ادامه دارد؛ يعنی تبانی يکی از اطراف منازعه با قدرتی بيگانه (خارج از جهان اسلام) عليه رقيب داخلی. روابط منصور، مهدی و [[هارون الرشید|هارون الرّشيد]] با پپين، شارل مارتل و شارلمانی با جهت گيری عليه امويان اندلس، مناسبات عبدالرّحمن دوم (حکومت از 206ـ238ق) و روم شرقی با تکيه بر اشتراک در عداوت با خلافت عبّاسی <ref>ر. ک: حسن ابراهيم حسن، تاريخ سياسی اسلام، ج 2، ص 206، 210 و 213.</ref>، حمايت روم شرقی از شورشيان خرّمی و تلاش آن دولت برای برقراری ارتباط مستقيم با اخشيديان (امارت از 323ـ358ق)، درخواست مساعدت حمدانيان (امارت از 293ـ394 ق) از روم شرقی برای جنگ با [[فاطمیان|فاطميان]] و هم داستانی عمر المتوکّل، آخرين امير افطسی اسپانيا، (امارت از 460ـ487ق) با آلفونسوی ششم، شاه لئون و کاستيل عليه مرابطون، نمونه‌هايی از اين بدعت ناميمون است.<br>
در عرصه ستيز و رقابت مراکز قدرت با يک ديگر در عصر عبّاسی، بدعتی ناميمون در سياست خارجی جهان اسلام پديد آمد که تا دوران معاصر نيز ادامه دارد؛ يعنی تبانی يکی از اطراف منازعه با قدرتی بيگانه (خارج از جهان اسلام) عليه رقيب داخلی. روابط منصور، مهدی و [[هارون الرشید|هارون الرّشيد]] با پپين، شارل مارتل و شارلمانی با جهت گيری عليه امويان اندلس، مناسبات عبدالرّحمن دوم (حکومت از 206ـ238ق) و روم شرقی با تکيه بر اشتراک در عداوت با خلافت عبّاسی <ref>ر. ک: حسن ابراهيم حسن، تاريخ سياسی اسلام، ج 2، ص 206، 210 و 213.</ref>، حمايت روم شرقی از شورشيان خرّمی و تلاش آن دولت برای برقراری ارتباط مستقيم با اخشيديان (امارت از 323ـ358ق)، درخواست مساعدت حمدانيان (امارت از 293ـ394 ق) از روم شرقی برای جنگ با [[فاطمیان|فاطميان]] و هم داستانی عمر المتوکّل، آخرين امير افطسی اسپانيا، (امارت از 460ـ487ق) با آلفونسوی ششم، شاه لئون و کاستيل عليه مرابطون، نمونه‌هايی از اين بدعت ناميمون است.<br>
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۵۷

ویرایش