پرش به محتوا

غلات: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[موسی بن جعفر (کاظم) (موسی الکاظم)' به '[[موسی بن جعفر (کاظم)')
بدون خلاصۀ ویرایش
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
  <div class="wikiInfo">[[پرونده:غلاة.jpg|بندانگشتی|غلاة]]</div>
  <div class="wikiInfo">[[پرونده:غلاة.jpg|بندانگشتی|غلاة]]</div>
'''غُلات''' کسانی هستند که دچار غُلُوّ و افراط‌گرایی درباره بیان‌گذاران و پیشوایان خود شدند. پدیده ی غلو موجب ترسیم چهره‌ای آلوده و [[تحریف]] شده از [[دین]] و [[مذهب]] شده و اصل آن را زیر سؤال می‌برد و در نهایت راه تکامل و پیشرفت مورد نظر دین را مسدود می‌کند. از این رو [[ائمه|امامان]] [[مذهب شیعه|شیعه]] به طور جدی با جریان غلو مبارزه کرده و عقاید صحیح را بیان نموده‌اند. آنها با افشاگری درباره ی رؤسای غالیان و سرانجام صادر کردن فرمان قتل بعضی از آنان تلاش عظیم و پرثمری را در راه نابودی و اضمحلال این پدیده انجام داده‌اند؛ به گونه‌ای که نظیر این تلاش را از سوی آنان در برخورد با هیچ یک از [[مذاهب]] دیگر اسلامی و حتی [[دین|ادیان]] غیر اسلامی سراغ نداریم.
'''غُلات'''، کسانی هستند که دچار غُلُوّ و افراط‌گرایی درباره بنیان‌گذاران و پیشوایان خود شدند. پدیده غلو موجب ترسیم چهره‌ای آلوده و [[تحریف]] شده از [[دین]] و [[مذهب]] شده و اصل آن را زیر سؤال می‌برد و در نهایت راه تکامل و پیشرفت مورد نظر دین را مسدود می‌کند. از این رو [[ائمه|امامان]] [[مذهب شیعه|شیعه]] به طور جدی با جریان غلو مبارزه کرده و عقاید صحیح را بیان نموده‌اند. آنها با افشاگری درباره ی رؤسای غالیان و سرانجام صادر کردن فرمان قتل بعضی از آنان تلاش عظیم و پرثمری را در راه نابودی و اضمحلال این پدیده انجام داده‌اند؛ به گونه‌ای که نظیر این تلاش را از سوی آنان در برخورد با هیچ یک از [[مذاهب]] دیگر اسلامی و حتی [[دین|ادیان]] غیر اسلامی سراغ نداریم.


== غلاة (غالیان) ==
== غلاة (غالیان) ==
در اصطلاح به افراد و گروه‌هایی می‌گویند که اعتقاد به [[اولوهیت]] [[علی بن ابی طالب|امام علی (علیه‌السلام)]]<ref> المقالات و الفرق، ص۲۰؛ مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۸۳</ref> و سایر ائمه (علیه‌السلام)<ref>اختیار معرفه الرجال، صص۴۸۰و۵۱۸و۵۵۵؛ الفرق بین الفرق، ص۲۲۳</ref> از جمله [[جعفر بن محمد (صادق‌)|امام صادق (علیه‌السلام)]]<ref>المقالات و الفرق، ص۵۱و۵۳؛ فرق الشیعه، ص۴۳و۴۴</ref> پیدا کردند و یا قائل به [[نبوت]] آنها شدند<ref>الفرق بین الفرق، ص۲۲۵٫ البته باید توجه داشت که اندیشه‌های غالیانه فقط در مورد ائمه (علیه‌السلام) شیعه ابراز نشده است بلکه در میان سایر ادیان و نیز اهل سنت این گونه اندیشه‌ها در مورد رهبران شان وجود دارد. برای اطلاع بیشتر ر. ک. غالیان کاوشی در جریان‌ها و برایندها، نعمت الله صفری، فصل اول.</ref>. یا ادعا می‌کردند که فرستاده و رسول خدای مورد ادعای خود هستند<ref>مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۶۹</ref>.
در اصطلاح به افراد و گروه‌هایی می‌گویند که اعتقاد به [[اولوهیت]] [[علی بن ابی‌طالب|امام علی (علیه‌السلام)]]<ref> المقالات و الفرق، ص۲۰؛ مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۸۳</ref> و سایر [[ائمه|ائمه (علیه‌السلام)]]<ref>اختیار معرفه الرجال، صص۴۸۰و۵۱۸و۵۵۵؛ الفرق بین الفرق، ص۲۲۳</ref> از جمله [[جعفر بن محمد (صادق‌)|امام صادق (علیه‌السلام)]]<ref>المقالات و الفرق، ص۵۱و۵۳؛ فرق الشیعه، ص۴۳و۴۴</ref> پیدا کردند و یا قائل به [[نبوت]] آنها شدند<ref>الفرق بین الفرق، ص۲۲۵٫ البته باید توجه داشت که اندیشه‌های غالیانه فقط در مورد ائمه (علیه‌السلام) شیعه ابراز نشده است بلکه در میان سایر ادیان و نیز اهل سنت این گونه اندیشه‌ها در مورد رهبران شان وجود دارد. برای اطلاع بیشتر ر. ک. غالیان کاوشی در جریان‌ها و برایندها، نعمت الله صفری، فصل اول.</ref>. یا ادعا می‌کردند که فرستاده و رسول خدای مورد ادعای خود هستند<ref>مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۶۹</ref>.


این افراد قائل به [[تناسخ]]<ref> المقالات و الفرق، ص۵۸؛ الفرق بین الفرق، ص۲۲۱</ref> و [[حلول]]<ref>فرق الشیعه، ص۴۴؛ مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۸۳</ref> بودند یعنی معتقد به انتقال [[روح|ارواح]] از بدنی به بدن دیگر در این دنیا و حلول و تجلی روح خدا در بدن ائمه (علیه‌السلام) گشتند. همچنین اینان مسلک اباحه‌گری را در پیش گرفتند و به ارتکاب [[محرمات]] مثل ترک [[نماز]] و [[شراب|شرب خمر]] پرداخته و تنها شناخت [[امام]] را برای رستگاری کافی مى‌دانستند<ref>اختیار معرفه الرجال، ص۵۲۱؛ فرق الشیعه، ص۴۳؛ مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۷۵و۷۸</ref>.  
این افراد قائل به [[تناسخ]]<ref> المقالات و الفرق، ص۵۸؛ الفرق بین الفرق، ص۲۲۱</ref> و [[حلول]]<ref>فرق الشیعه، ص۴۴؛ مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۸۳</ref> بودند یعنی معتقد به انتقال [[روح|ارواح]] از بدنی به بدن دیگر در این دنیا و حلول و تجلی روح خدا در بدن ائمه (علیه‌السلام) گشتند. همچنین اینان مسلک اباحه‌گری را در پیش گرفتند و به ارتکاب [[محرمات]] مثل ترک [[نماز]] و [[شراب|شرب خمر]] پرداخته و تنها شناخت [[امام]] را برای رستگاری کافی مى‌دانستند<ref>اختیار معرفه الرجال، ص۵۲۱؛ فرق الشیعه، ص۴۳؛ مقالات الاسلامیین، ج۱، ص۷۵و۷۸</ref>.  
خط ۱۲: خط ۱۲:


=== جعل روایات با سند صحیح و نسبت دادن آنهابه ائمه ===
=== جعل روایات با سند صحیح و نسبت دادن آنهابه ائمه ===
یکی از خطرناک‌ترین و مصیبت‌بارترین اقدامات آنان جعل [[روایات]] با مضامین کفرآمیز و الحادی بود که این روایات را با سند درست و معتبر به یکی از [[معصومین(ع)|معصومین (علیه‌السلام)]] نسبت می‌دادند تا با مقاصد شوم خود دست یابند. در گستردگی این اقدام آنهاهمین بس که [[زرارة بن اعین|زراره بن اعین]] یکی از بزرگترین دانشمندان شیعه و از [[اصحاب]] [[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام باقر (علیه‌السلام)]] و امام صادق (علیه‌السلام) آرزو می‌کرد که بتواند آتشی فراهم آورد و تمام [[احادیث]] شیعه را بسوزاند<ref>بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۵۲٫ امام صادق(علیه‌السلام) در مورد ایشان فرمودند: اگر زراره نبود احادیث پدرم از بین می‌رفت. تاریخ حدیث، ص۱۰۲</ref> که نشان از نفوذ فراوان این روایات جعلی در کتب [[حدیث]] داشت.
یکی از خطرناک‌ترین و مصیبت‌بارترین اقدامات آنان جعل [[روایات]] با مضامین کفرآمیز و الحادی بود که این روایات را با سند درست و معتبر به یکی از [[معصوم|معصومین (علیه‌السلام)]] نسبت می‌دادند تا با مقاصد شوم خود دست یابند. در گستردگی این اقدام آنهاهمین بس که [[زرارة بن اعین|زراره بن اعین]] یکی از بزرگترین دانشمندان شیعه و از اصحاب [[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام باقر (علیه‌السلام)]] و امام صادق (علیه‌السلام) آرزو می‌کرد که بتواند آتشی فراهم آورد و تمام [[احادیث]] شیعه را بسوزاند<ref>بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۵۲٫ امام صادق(علیه‌السلام) در مورد ایشان فرمودند: اگر زراره نبود احادیث پدرم از بین می‌رفت. تاریخ حدیث، ص۱۰۲</ref> که نشان از نفوذ فراوان این روایات جعلی در کتب [[حدیث]] داشت.


[[هشام بن حکم]] از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که فرمودند: [[مغیره بن سعید]]<ref>اختیار معرفه الرجال، ص۲۲۸ ـ ۲۲۳</ref> (یکی از غالیان [[ملحد]]) تعمداً به پدرم مطالب دروغ نسبت می‌داد. یاران او در بین اصحاب پدرم نفوذ می‌کردند و کتاب‌های حدیث آنها را به عنوان امانت قرض می‌گرفتند و به مغیره بن سعید می‌دادند. او هم مطالب کفرآمیزی به پدرم نسبت می‌داد و در آن کتاب‌ها ثبت می‌کرد. سپس آنها را به یاران خود می‌داد و به آنان امر می‌کرد که آن مطالب را در میان [[مذهب شیعه|شیعیان]] تبلیغ کنند. پس هرچه از مطالب غلو‌آمیز در کتب اصحاب پدرم دیده می‌شود همه از جعلیات مغیره بن سعید است<ref>اختیار معرفه الرجال، ص۲۲۵</ref>.  
[[هشام بن حکم]] از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که فرمودند: [[مغیره بن سعید]]<ref>اختیار معرفه الرجال، ص۲۲۸ ـ ۲۲۳</ref> (یکی از غالیان [[ملحد]]) تعمداً به پدرم مطالب دروغ نسبت می‌داد. یاران او در بین اصحاب پدرم نفوذ می‌کردند و کتاب‌های حدیث آنها را به عنوان امانت قرض می‌گرفتند و به مغیره بن سعید می‌دادند. او هم مطالب کفرآمیزی به پدرم نسبت می‌داد و در آن کتاب‌ها ثبت می‌کرد. سپس آنها را به یاران خود می‌داد و به آنان امر می‌کرد که آن مطالب را در میان [[مذهب شیعه|شیعیان]] تبلیغ کنند. پس هرچه از مطالب غلو‌آمیز در کتب اصحاب پدرم دیده می‌شود همه از جعلیات مغیره بن سعید است<ref>اختیار معرفه الرجال، ص۲۲۵</ref>.  
خط ۱۸: خط ۱۸:
'''نمونه دیگر''':  
'''نمونه دیگر''':  


[[یونس بن عبدالرحمن قمی]] از اصحاب نزدیک [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام کاظم (علیه‌السلام)]] و از مدافعان سرسخت [[امامت]] [[علی بن موسی (رضا)|امام رضا(علیه‌السلام)]]<ref>الغیبه طوسی، ص۶۴؛ رجال نجاشی، ص۴۴۶و۴۴۷</ref> در امر حدیث بسیار سخت‌گیری می‌کرد و صحت بسیاری از احادیث را منکر می‌شد. ایشان می‌گوید: هنگامی که در [[عراق]] بودم با جمعی از اصحاب امام صادق (علیه‌السلام) برخورد نمودم از آنان حدیث شنیدم و برخی از کتب آنها را گرفتم.  
[[یونس بن عبدالرحمن قمی]] از اصحاب نزدیک [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام کاظم (علیه‌السلام)]] و از مدافعان سرسخت [[امامت]] [[علی بن موسی (رضا)|امام رضا (علیه‌السلام)]]<ref>الغیبه طوسی، ص۶۴؛ رجال نجاشی، ص۴۴۶و۴۴۷</ref> در امر حدیث بسیار سخت‌گیری می‌کرد و صحت بسیاری از احادیث را منکر می‌شد. ایشان می‌گوید: هنگامی که در [[عراق]] بودم با جمعی از اصحاب امام صادق (علیه‌السلام) برخورد نمودم از آنان حدیث شنیدم و برخی از کتب آنها را گرفتم.  


کتاب‌ها را به نزد [[علی بن موسی (رضا)|امام رضا (علیه‌السلام)]] بردم امام پس از مشاهده کتاب‌ها بسیاری از احادیث را که منسوب به امام صادق (علیه‌السلام) بود را انکار کرده و فرمودند: خدا [[ابوالخطاب]] (از غالیان ملحد زمان امام صادق (علیه‌السلام) که بارها از سوی ایشان مورد [[لعن]] قرار گرفت)<ref>المقالات و الفرق، ص۵۵</ref> را لعنت کند و همچنین یاران او را، که تا امروز هم در کتب یاران امام صادق(علیه‌السلام) دست می‌برند و حدیث جعل می‌کنند<ref>اختیار معرفه الرجال، ص۲۲۴</ref>.
کتاب‌ها را به نزد [[علی بن موسی (رضا)|امام رضا (علیه‌السلام)]] بردم امام پس از مشاهده کتاب‌ها بسیاری از احادیث را که منسوب به امام صادق (علیه‌السلام) بود را انکار کرده و فرمودند: خدا [[ابوالخطاب]] (از غالیان ملحد زمان امام صادق (علیه‌السلام) که بارها از سوی ایشان مورد [[لعن]] قرار گرفت)<ref>المقالات و الفرق، ص۵۵</ref> را لعنت کند و همچنین یاران او را، که تا امروز هم در کتب یاران امام صادق(علیه‌السلام) دست می‌برند و حدیث جعل می‌کنند<ref>اختیار معرفه الرجال، ص۲۲۴</ref>.
خط ۲۹: خط ۲۹:
در موردی دیگر غالیان جمعیت فراوانی از شیعیان را که در تشییع جنازه [[عبدالله بن ابی یعفور]] شرکت داشتند از زبان امام صادق (علیه‌السلام) مرجئه شیعه قلمداد کردند. <ref> اختیار معرفه الرجال، ص۱۳۸</ref> عبدالله بن ابی یعفور شخصی نزدیک به امام صادق (علیه‌السلام) بود که تاییدات بی‌نظیری را از سوی ایشان دارد <ref> اختیار معرفه الرجال، ص۲۴۹</ref> و به شدت با افکار و اندیشه‌های غالیانه مخالفت می‌کرد<ref>اختیار معرفه الرجال، ص۲۴۷</ref>.  
در موردی دیگر غالیان جمعیت فراوانی از شیعیان را که در تشییع جنازه [[عبدالله بن ابی یعفور]] شرکت داشتند از زبان امام صادق (علیه‌السلام) مرجئه شیعه قلمداد کردند. <ref> اختیار معرفه الرجال، ص۱۳۸</ref> عبدالله بن ابی یعفور شخصی نزدیک به امام صادق (علیه‌السلام) بود که تاییدات بی‌نظیری را از سوی ایشان دارد <ref> اختیار معرفه الرجال، ص۲۴۹</ref> و به شدت با افکار و اندیشه‌های غالیانه مخالفت می‌کرد<ref>اختیار معرفه الرجال، ص۲۴۷</ref>.  


[[مرجئه]] فرقه‌ای بودند و یا بهتر بگوییم اندیشه‌ای بود که توسط [[بنی امیه|بنی‌امیه]] ایجاد شد و باعث تقویت نظامشان می‌شد. این اندیشه در میان [[اهل‌سنت]] رواج یافت. اینان معتقد بودند که معصیت به ایمان ضربه نمی‌زند و [[عصمت]] از لوازم ضروری [[امامت]] نیست<ref>تاریخ شیعه و فرقه‌های اسلام، ص۴۲و۴۳</ref>. غالیان با نسبت دادن اندیشه‌های مرجئه به تشییع کنندگان جنازه ابن ابی یعفور در حقیقت در صدد ضربه زدن به شخص او و اندیشه‌های معتدلش بودند که در آن زمان طرفداران فراوانی داشت.
[[مرجئه]] فرقه‌ای بودند و یا بهتر بگوییم اندیشه‌ای بود که توسط [[بنی امیه|بنی‌امیه]] ایجاد شد و باعث تقویت نظامشان می‌شد. این اندیشه در میان [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] رواج یافت. اینان معتقد بودند که معصیت به ایمان ضربه نمی‌زند و [[عصمت]] از لوازم ضروری [[امامت]] نیست<ref>تاریخ شیعه و فرقه‌های اسلام، ص۴۲و۴۳</ref>. غالیان با نسبت دادن اندیشه‌های مرجئه به تشییع کنندگان جنازه ابن ابی یعفور در حقیقت در صدد ضربه زدن به شخص او و اندیشه‌های معتدلش بودند که در آن زمان طرفداران فراوانی داشت.


به طور کلی غالیان مخالفین خود، شیعیان و کسانی که صفات فوق بشری برای ائمه (علیه‌السلام) قائل نمی‌شدند را مقصره <ref>المقالات و الفرق، ص۵۸و۶۱</ref> می‌خواندند یعنی این که اینان در شناخت حقیقت امام (علیه‌السلام) و فضایل او دچار تقصیر شده‌اند و از درک کنه آن عاجز مانده‌اند که توهینی به خیل عظیم شیعیان محسوب می‌شد. و این گونه خود و پیروان نظرات شان را در راه صحیح و واقعی معرفی می‌کردند.
به طور کلی غالیان مخالفین خود، شیعیان و کسانی که صفات فوق بشری برای ائمه (علیه‌السلام) قائل نمی‌شدند را مقصره <ref>المقالات و الفرق، ص۵۸و۶۱</ref> می‌خواندند یعنی این که اینان در شناخت حقیقت امام (علیه‌السلام) و فضایل او دچار تقصیر شده‌اند و از درک کنه آن عاجز مانده‌اند که توهینی به خیل عظیم شیعیان محسوب می‌شد. و این گونه خود و پیروان نظرات شان را در راه صحیح و واقعی معرفی می‌کردند.
خط ۴۰: خط ۴۰:
البته احتمال بسیار زیادی وجود دارد که این جریانات به وسیله بعضی محافل سیاسی وابسته به حکومت، مخفیانه حمایت و تأیید می‌شدند تا از سویی هم ذهنیت مردم را نسبت به ائمه (علیه‌السلام) و عموم شیعیان بدبین سازند و هم ائمه (علیه‌السلام) و جامعه شیعه را دچار یک معضل درون گروهی کرده، تا ائمه (علیه‌السلام) و یارانشان به جای نشر و ترویج معارف اصیل دینی در اجتماع، وقت و همت شان را مصروف دفع اعتقادات باطل آنها کنند که نشانه‌هایی نیز از این نوع روابط موجود است<ref>اختیار معرفه الرجال، ص۵۲۱و۵۵۴</ref>.
البته احتمال بسیار زیادی وجود دارد که این جریانات به وسیله بعضی محافل سیاسی وابسته به حکومت، مخفیانه حمایت و تأیید می‌شدند تا از سویی هم ذهنیت مردم را نسبت به ائمه (علیه‌السلام) و عموم شیعیان بدبین سازند و هم ائمه (علیه‌السلام) و جامعه شیعه را دچار یک معضل درون گروهی کرده، تا ائمه (علیه‌السلام) و یارانشان به جای نشر و ترویج معارف اصیل دینی در اجتماع، وقت و همت شان را مصروف دفع اعتقادات باطل آنها کنند که نشانه‌هایی نیز از این نوع روابط موجود است<ref>اختیار معرفه الرجال، ص۵۲۱و۵۵۴</ref>.


اقدامات غالیان باعث می‌شد که حتی حضرت امام صادق (علیه‌السلام) احیاناً در نظر برخی افراد فردی ضعیف الحدیث باشد چرا که غلات به خاطر رسیدن به مطامع خود احادیث منکر زیادی از جانب حضرت نقل می‌کردند. مثلاً از جانب حضرت نقل می‌کردند که معرفت امام از [[نماز]] و [[روزه]] کفایت می‌کند و یا این که [[علی بن ابی طالب|حضرت علی (علیه‌السلام)]] در میان ابرهاست و همراه با وزش باد حرکت می‌کند و این که خدای آسمان و خدای زمین امام است و وقتی مردم این احادیث را می‌شنیدند ایشان را تضعیف می‌کردند<ref>اختیار معرفه الرجال، ص۳۲۵</ref>.
اقدامات غالیان باعث می‌شد که حتی حضرت امام صادق (علیه‌السلام) احیاناً در نظر برخی افراد فردی ضعیف الحدیث باشد چرا که غلات به خاطر رسیدن به مطامع خود احادیث منکر زیادی از جانب حضرت نقل می‌کردند. مثلاً از جانب حضرت نقل می‌کردند که معرفت امام از [[نماز]] و [[روزه]] کفایت می‌کند و یا این که [[علی بن ابی‌طالب|حضرت علی (علیه‌السلام)]] در میان ابرهاست و همراه با وزش باد حرکت می‌کند و این که خدای آسمان و خدای زمین امام است و وقتی مردم این احادیث را می‌شنیدند ایشان را تضعیف می‌کردند<ref>اختیار معرفه الرجال، ص۳۲۵</ref>.


برخی از متأخرین اهل سنت هم عقیده دارند که آن قدر مطالب کذب و جعلی از جانب امام صادق (علیه‌السلام) نقل کردند که دانش ایشان در میان آن مجعولات گم شد تا بدان حد که [[بخاری]] از نقل احادیث ایشان خودداری کرد<ref>تشیع و تصوف، ص۳۲٫ شاید این فرد می‌خواسته با این دلیل ظلم فاحش بخاری در نقل حدیث از امام صادق(علیه‌السلام) را توجیه کند، اما مگر علمای بزرگ دیگری از اهل سنت نبودند که امام صادق(علیه‌السلام) را با بهترین الفاظ ستوده‌اند و از وی حدیث نقل کرده‌اند مانند بزرگانی چون ابن جریح، مالک بن انس، سفیان ثوری، ابوحنیفه که او را می‌ستودند و از علم وی بهره می‌گرفتند و آن را مایه مباهات خود قرار می‌دادند و نیز موارد دیگر؛ ر. ک. زندگانی امام صادق(علیه‌السلام)، جعفر شهیدی، ص۱۰ ـ ۶.</ref>.
برخی از متأخرین اهل سنت هم عقیده دارند که آن قدر مطالب کذب و جعلی از جانب امام صادق (علیه‌السلام) نقل کردند که دانش ایشان در میان آن مجعولات گم شد تا بدان حد که [[محمد بن اسماعیل بخاری|بخاری]] از نقل احادیث ایشان خودداری کرد<ref>تشیع و تصوف، ص۳۲٫ شاید این فرد می‌خواسته با این دلیل ظلم فاحش بخاری در نقل حدیث از امام صادق(علیه‌السلام) را توجیه کند، اما مگر علمای بزرگ دیگری از اهل سنت نبودند که امام صادق(علیه‌السلام) را با بهترین الفاظ ستوده‌اند و از وی حدیث نقل کرده‌اند مانند بزرگانی چون ابن جریح، مالک بن انس، سفیان ثوری، ابوحنیفه که او را می‌ستودند و از علم وی بهره می‌گرفتند و آن را مایه مباهات خود قرار می‌دادند و نیز موارد دیگر؛ ر. ک. زندگانی امام صادق(علیه‌السلام)، جعفر شهیدی، ص۱۰ ـ ۶.</ref>.


در حدیثی هم امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند که مخالفین ما احادیثی در فضل ما جعل کرده‌اند که برخی شامل غلو در حق ما و در برخی دیگر تصریح به بدی دشمنان ما شده است …. و اگر مردم احادیث غلوآمیز را بشنوند شیعیان ما را [[تکفیر]] می‌کنند و اگر بدی‌های دشمنان ما را بشنوند ما را صراحتاً دشنام می‌دهند<ref>عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۳۰۴</ref>.
در حدیثی هم امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند که مخالفین ما احادیثی در فضل ما جعل کرده‌اند که برخی شامل غلو در حق ما و در برخی دیگر تصریح به بدی دشمنان ما شده است …. و اگر مردم احادیث غلوآمیز را بشنوند شیعیان ما را [[تکفیر]] می‌کنند و اگر بدی‌های دشمنان ما را بشنوند ما را صراحتاً دشنام می‌دهند<ref>عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۳۰۴</ref>.


و در حدیث دیگری امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: ما [[اهل بیت]] (علیه‌السلام) راستگو هستیم اما همیشه هستند کسانی که بر ما دروغ می‌بندند و به واسطه دروغ آنهاوثاقت ما نزد مردم از بین می‌رود. <ref>اختیار معرفه الرجال، ص۳۵۰</ref>
و در حدیث دیگری امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: ما [[اهل بیت|اهل‌بیت]] راستگو هستیم اما همیشه هستند کسانی که بر ما دروغ می‌بندند و به واسطه دروغ آنها وثاقت ما نزد مردم از بین می‌رود. <ref>اختیار معرفه الرجال، ص۳۵۰</ref>


== غالیان عصر ما ==
== غالیان عصر ما ==
خط ۵۲: خط ۵۲:


اهل حق خود به دو فرقه [[چهل تنان]] و [[هفت تنان]] تقسیم می‌شوند. به عقیده آنان چهل تنان و هفت تنان از جمله موجودان پاک و نورانی و از یاران [[خدا]] می‌باشند که قبل از خلقت حضرت آدم (علیه‌السلام) و سایر موجودات آفریده شده‌اند و پس از آن که با خدا عهد و پیمان بسته‌اند که بشر در دنیا از راه حق منحرف نشود بنا به خواهش آنان خداوند [[حضرت آدم|آدم (علیه‌السلام)]] را آفرید<ref>سرسپردگان، تاریخ و شرح عقاید دینی و آداب و رسوم اهل حق (یارسان)، سید محمد علی خواجه الدین، ص3-7، نشر کتابخانه ی منوچهری، چنانچه در مقدمه ی کتاب مزبور آمده مؤلف آن را از منابع معتبر اهل حق جمع‌آوری کرده است.</ref>.
اهل حق خود به دو فرقه [[چهل تنان]] و [[هفت تنان]] تقسیم می‌شوند. به عقیده آنان چهل تنان و هفت تنان از جمله موجودان پاک و نورانی و از یاران [[خدا]] می‌باشند که قبل از خلقت حضرت آدم (علیه‌السلام) و سایر موجودات آفریده شده‌اند و پس از آن که با خدا عهد و پیمان بسته‌اند که بشر در دنیا از راه حق منحرف نشود بنا به خواهش آنان خداوند [[حضرت آدم|آدم (علیه‌السلام)]] را آفرید<ref>سرسپردگان، تاریخ و شرح عقاید دینی و آداب و رسوم اهل حق (یارسان)، سید محمد علی خواجه الدین، ص3-7، نشر کتابخانه ی منوچهری، چنانچه در مقدمه ی کتاب مزبور آمده مؤلف آن را از منابع معتبر اهل حق جمع‌آوری کرده است.</ref>.
== جستارهای وابسته ==
* [[هشام بن حکم]]
* [[ابوالخطاب]]
* [[بنی امیه]]


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{فرق و مذاهب}}
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]]
[[رده:فرق و مذاهب]]
[[رده:فرق و مذاهب]]
۸۷۵

ویرایش