۸۷٬۹۳۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[حسین بن علی' به '[[حسین بن علی (سید الشهدا) ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
او از آن پس در کنار [[علی بن ابی طالب|امیرالمؤمنین(علیهالسلام)]] در سه نبرد [[جنگ جمل]]، [[جنگ صفین]] و [[جنگ نهروان]] حضور یافت، با پیمان شکنان، ستم پیشگان و یاغیان ِ از [[دین]] برگشته جنگید و در این سه نبرد حماسهها آفرید. به عنوان نمونه میتوان به کشتن [[حرقوص بن زهیر سعدی]]، بنیانگذار [[خوارج]] در جنگ نهروان، اشاره کرد. | او از آن پس در کنار [[علی بن ابی طالب|امیرالمؤمنین(علیهالسلام)]] در سه نبرد [[جنگ جمل]]، [[جنگ صفین]] و [[جنگ نهروان]] حضور یافت، با پیمان شکنان، ستم پیشگان و یاغیان ِ از [[دین]] برگشته جنگید و در این سه نبرد حماسهها آفرید. به عنوان نمونه میتوان به کشتن [[حرقوص بن زهیر سعدی]]، بنیانگذار [[خوارج]] در جنگ نهروان، اشاره کرد. | ||
پس از [[شهادت]] امام علی و در زمان حکومت [[معاویه]]، ابوایوب انصاری برای جنگ به [[قسطنطنیه]] ([[استانبول]] فعلی) رفت و سرانجام در سال 52، در هنگام محاصره | پس از [[شهادت]] امام علی و در زمان حکومت [[معاویه]]، ابوایوب انصاری برای جنگ به [[قسطنطنیه]] ([[استانبول]] فعلی) رفت و سرانجام در سال 52، در هنگام محاصره قسطنطنیه بیمار شد و درگذشت. بنا به وصیتش او را در پای دیوار شهر قسطنطنیه به خاک سپردند. پس از استیلای ترکان بر قسطنطنیه، در محل دفن ابوایوب [[مسجد]] بزرگی بنا نهاده شد، و اکنون نیز مرقدش در شهر استانبول [[زیارتگاه]] [[شیعه]] و [[سنّی]] است. | ||
== مادر ابوایوب انصاری == | == مادر ابوایوب انصاری == | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
پس از پیامبر، [[ایمان]] و ارادت ابوایوب انصاری هیچ گاه به ولایت امام علی (علیهالسلام) کم نشد و همواره به توصیههای رسول خدا (صلی الله علیه) درباره [[اهل بیت|اهلبیت]] گوش میسپرد. او از یاران ویژه امام علی (علیهالسلام) بود | پس از پیامبر، [[ایمان]] و ارادت ابوایوب انصاری هیچ گاه به ولایت امام علی (علیهالسلام) کم نشد و همواره به توصیههای رسول خدا (صلی الله علیه) درباره [[اهل بیت|اهلبیت]] گوش میسپرد. او از یاران ویژه امام علی (علیهالسلام) بود | ||
از دیگر ویژگیهای ابوایوب انصاری این بود که نه تنها [[حدیث غدیر]] را منکر نشد و پنهان نکرد، بلکه به موقع از آن ماجرا یاد میکرد و بر درستی آن شهادت میداد. او در تاریخ اسلام از راویان حدیث غدیر شمرده میشود. روزی که جنگ جمل در [[بصره]] خاتمه یافت و امیرمومنان همراه [[امام حسن]] و [[حسین بن علی (سید الشهدا) | از دیگر ویژگیهای ابوایوب انصاری این بود که نه تنها [[حدیث غدیر]] را منکر نشد و پنهان نکرد، بلکه به موقع از آن ماجرا یاد میکرد و بر درستی آن شهادت میداد. او در تاریخ اسلام از راویان حدیث غدیر شمرده میشود. روزی که جنگ جمل در [[بصره]] خاتمه یافت و امیرمومنان همراه [[امام حسن]] و [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین]] علیهماالسلام و [[عمار]] و زید و ابوایوب انصاری وارد بصره شد، ابوایوب در جمع سی نفر از بزرگان و شیوخ [[بصره]] چنین روایت کرد: به خدا [[سوگند]]، شنیدم رسول خدا(صلی الله علیه) فرمود: «انک تقاتل الناکثین والقاسطین والمارقین بعدی مع علی بن ابیطالب»؛ تو پس از من، در کنار [[علی بن ابی طالب]] با پیمان شکنان و ستمگران و گمراهان جنگ خواهی کرد. | ||
گفتند: آیا خودت این حدیث را از پیامبر (صلی الله علیه) شنیدی؟ پاسخ داد: آری، خودم شنیدم. گفتند: آن چه خودت درباره علی از پیامبر شنیدی، برای ما نقل کن. ابوایوب گفت: از پیامبر شنیدم که فرمود: «علی مع الحق والحق معه و هو الامام والخلیفة بعدی یقاتل علی التاویل کما قاتلت علی التنزیل...» [[علی]] همراه حق است و حق همراه او؛ او امام و جانشین پس از من است. | گفتند: آیا خودت این حدیث را از پیامبر (صلی الله علیه) شنیدی؟ پاسخ داد: آری، خودم شنیدم. گفتند: آن چه خودت درباره علی از پیامبر شنیدی، برای ما نقل کن. ابوایوب گفت: از پیامبر شنیدم که فرمود: «علی مع الحق والحق معه و هو الامام والخلیفة بعدی یقاتل علی التاویل کما قاتلت علی التنزیل...» [[علی بن ابی طالب|علی]] همراه حق است و حق همراه او؛ او امام و جانشین پس از من است. | ||
== نقل حدیث غدیر == | == نقل حدیث غدیر == | ||
ابوایوب انصاری از کسانی بود که در فرصتهای مناسب، حدیث غدیر را برای مردم باز میگفت. بدین ترتیب، از امام علی (علیهالسلام) دفاع میکرد. | ابوایوب انصاری از کسانی بود که در فرصتهای مناسب، حدیث غدیر را برای مردم باز میگفت. بدین ترتیب، از امام علی (علیهالسلام) دفاع میکرد. | ||
رباح بن حارث نخعی میگوید: من نزد امیرمؤمنان، علی (علیهالسلام) نشسته بودم که ناگهان گروهی نقاب دار از راه رسیدند و خطاب به حضرت گفتند: "سلام بر تو ای مولا و سرور ما". حضرت سلام آنان را پاسخ داد و سپس فرمود: "چگونه مرا مولای خود میخوانید؟ مگر نه اینکه شما گروهی اعراب بادیه نشینید؟" | |||
گفتند: " آری اما از رسول خدا شنیدیم که در روز [[غدیر خم]] فرمود: "من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره و اخذل من خذله"؛ "هرکس من مولای اویم، علی نیز مولای اوست. خداوندا، یاران او را دوست بدار و دشمنانش را دشمن، و کسی که او را یاری کند، یاری اش فرما و کسی که او را خوار کند، خوارش گردان". | گفتند: " آری اما از رسول خدا شنیدیم که در روز [[غدیر خم]] فرمود: "من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره و اخذل من خذله"؛ "هرکس من مولای اویم، علی نیز مولای اوست. خداوندا، یاران او را دوست بدار و دشمنانش را دشمن، و کسی که او را یاری کند، یاری اش فرما و کسی که او را خوار کند، خوارش گردان". | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۸: | ||
امیر [[شام]] در جنگ صفین برای ابوایوب انصاری نامهای تهدیدآمیز نوشت، اما ابوایوب بیاعتنا به تهدید، علی (علیهالسلام) را در جنگ صفین یاری نمود و در رکاب حضرت با جان و دل جنگید. | امیر [[شام]] در جنگ صفین برای ابوایوب انصاری نامهای تهدیدآمیز نوشت، اما ابوایوب بیاعتنا به تهدید، علی (علیهالسلام) را در جنگ صفین یاری نمود و در رکاب حضرت با جان و دل جنگید. | ||
علقمه و اسود میگویند: هنگامی که ابوایوب انصاری از جنگ صفین بازگشت، نزد او رفتیم و به وی گفتیم: "ای ابوایوب خداوند تو را گرامیداشت به اینکه محمد (صلی الله علیه) در مدینه به خانه تو آمد و ناقه او در خانه تو زانو زد و این برتری ویژه خدای تعالی برای تو بود و دیگران در آن نقشی ندارند. اما چه شد که تو شمشیر خود را برداشتی و به جنگ اهل [[شام (شامات)|شام]] که لا اله الا الله میگفتند، رفتی؟" | |||
ابوایوب گفت: "رسول خدا (صلی الله علیه) هرگز به ما [[دروغ]] نگفته است. او ما را به جنگ با سه طایفه در کنار علی (علیهالسلام) فرمان داده بود: | ابوایوب گفت: "رسول خدا (صلی الله علیه) هرگز به ما [[دروغ]] نگفته است. او ما را به جنگ با سه طایفه در کنار علی (علیهالسلام) فرمان داده بود: | ||
# جنگ با [[ناکثین]] و پیمان شکنان | # جنگ با [[ناکثین]] و پیمان شکنان | ||
# جنگ با [[قاسطین]] و ستمگران | # جنگ با [[قاسطین]] و ستمگران | ||
# جنگ با [[مارقین]] و خارج شوندگان از دین. | # جنگ با [[مارقین]] و خارج شوندگان از دین. | ||
از رسول خدا (صلی الله علیه) شنیدم که به [[عمار]] میفرمود: ای عمار، تو را گروهی طغیانگر خواهد کشت و تو در آن هنگام با حق خواهی بود و حق نیز با تو خواهد بود. ای عمار، اگر علی را دیدی که به سویی رفت و مردم به سویی دیگر رفتند، تو با علی همراه باش که او تو را به گمراهی نکشاند و از هدایت بیرون نبرد. ای عمار، اگر کسی شمشیری بردارد و علی را در برابر دشمنانش یاری کند، خداوند روز قیامت آویزهای از دُر به او بپوشاند و اگر کسی شمشیری برگرفته، به دشمن علی کمک کند، خداوند قلادهای از آتش بر او بنهد. | از رسول خدا (صلی الله علیه) شنیدم که به [[عمار]] میفرمود: ای عمار، تو را گروهی طغیانگر خواهد کشت و تو در آن هنگام با حق خواهی بود و حق نیز با تو خواهد بود. ای عمار، اگر علی را دیدی که به سویی رفت و مردم به سویی دیگر رفتند، تو با علی همراه باش که او تو را به گمراهی نکشاند و از هدایت بیرون نبرد. ای عمار، اگر کسی شمشیری بردارد و علی را در برابر دشمنانش یاری کند، خداوند روز قیامت آویزهای از دُر به او بپوشاند و اگر کسی شمشیری برگرفته، به دشمن علی کمک کند، خداوند قلادهای از آتش بر او بنهد. | ||
خط ۱۹۴: | خط ۱۹۰: | ||
== رحلت ابوایوب انصاری == | == رحلت ابوایوب انصاری == | ||
ابوایوب در سنین پیری باخبر شد که سپاه روم در کمین است تا فرصتی برای حمله به مرزهای اسلامی بیابد. پس، از آنجا که اساس [[اسلام]] در خطر بود، بر خویش واجب دید تا همراه با سپاه مسلمانان به سوی | ابوایوب در سنین پیری باخبر شد که سپاه روم در کمین است تا فرصتی برای حمله به مرزهای اسلامی بیابد. پس، از آنجا که اساس [[اسلام]] در خطر بود، بر خویش واجب دید تا همراه با سپاه مسلمانان به سوی روم حرکت کند. او در تمام طول عمر با برکت خویش، همواره پا در رکاب و شمشیر به دست بود و برای اعتلای اسلام و دفاع از حق در میدانهای نبرد میجنگید. هنگامی که سپاه اسلام به نزدیکی قسطنطنیه رسید، ابوایوب در حین نبرد با لشکریان روم بیمار شد<ref>عزالدین ابوالحسن علی بن محمدبن الاثیر، الکامل فی التاریخ، ج3، ص 461</ref>. | ||
یاران ابوایوب از او در بستر بیماری پرسیدند: "چه حاجت یا وصیتی داری؟" وی گفت: " هیچ حاجت و نیاز دنیوی ندارم، ولی اگر مُردم، جنازه ام را روی دست بگیرید و تا جایی که میتوانید در خاک دشمن به پیش برید و مرا در واپسین نقطه به خاک بسپارید؛ زیرا شنیدم که رسول خدا (صلی الله علیه) فرمود: در کنار دیوار قلعه قسطنطنیه، مردی صالح از اصحاب من دفن میشود و من امید دارم که همان شخص باشم<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج22، ص 113</ref>". | یاران ابوایوب از او در بستر بیماری پرسیدند: "چه حاجت یا وصیتی داری؟" وی گفت: " هیچ حاجت و نیاز دنیوی ندارم، ولی اگر مُردم، جنازه ام را روی دست بگیرید و تا جایی که میتوانید در خاک دشمن به پیش برید و مرا در واپسین نقطه به خاک بسپارید؛ زیرا شنیدم که رسول خدا (صلی الله علیه) فرمود: در کنار دیوار قلعه قسطنطنیه، مردی صالح از اصحاب من دفن میشود و من امید دارم که همان شخص باشم<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج22، ص 113</ref>". |