پرش به محتوا

ابوبصیر اسدی: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ نوامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
ابوبصیر اسدی كه نابینا به دنیا آمده، فقط 2 مرتبه دنیا ـ و آسمان و زمین و ماه و خورشید ـ را دید. داستان مفصلی دارد كه مرحوم كلینی (ره) در «كافی» و قبل از او مرحوم صفار (ره) در «بصائر الدرجات» آورده‌اند. در روایت صحیح السند در «كافی» از أبوبصیر نقل شده:
ابوبصیر اسدی كه نابینا به دنیا آمده، فقط 2 مرتبه دنیا ـ و آسمان و زمین و ماه و خورشید ـ را دید. داستان مفصلی دارد كه مرحوم كلینی (ره) در «كافی» و قبل از او مرحوم صفار (ره) در «بصائر الدرجات» آورده‌اند. در روایت صحیح السند در «كافی» از أبوبصیر نقل شده:
«دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ (علیه‌السلام) فَقُلْتُ لَهُ: أَنْتُمْ وَرَثَةُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)؟ قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ: رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) وَارِثُ الْأَنْبِيَاءِ، عَلِمَ كُلَّ مَا عَلِمُوا؟ قَالَ لِي: نَعَمْ، قُلْتُ: فَأَنْتُمْ تَقْدِرُونَ عَلَى أَنْ تُحْيُوا الْمَوْتَى وَ تُبْرِءُوا الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ؟ قَالَ: نَعَمْ بِإِذْنِ اللَّهِ، ثُمَّ قَالَ لِيَ: ادْنُ مِنِّي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ، فَدَنَوْتُ مِنْهُ، فَمَسَحَ عَلَى وَجْهِي وَ عَلَى عَيْنَيَّ فَأَبْصَرْتُ الشَّمْسَ وَ السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ الْبُيُوتَ وَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ فِي الْبَلَدِ، ثُمَّ قَالَ لِي: أَ تُحِبُّ أَنْ تَكُونَ هَكَذَا وَ لَكَ مَا لِلنَّاسِ وَ عَلَيْكَ مَا عَلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَوْ تَعُودَ كَمَا كُنْتَ وَ لَكَ الْجَنَّةُ خَالِصاً؟ قُلْتُ: أَعُودُ كَمَا كُنْتُ، فَمَسَحَ عَلَى عَيْنَيَّ، فَعُدْتُ كَمَا كُنْتُ، قَالَ: فَحَدَّثْتُ ابْنَ أَبِي عُمَيْرٍ بِهَذَا، فَقَالَ: أَشْهَدُ أَنَّ هَذَا حَقٌّ كَمَا أَنَّ النَّهَارَ حَقٌّ».  <ref>الكافي، ج1، ص470 - بصائرالدرجات للصفار، ص269</ref>.
«دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ (علیه‌السلام) فَقُلْتُ لَهُ: أَنْتُمْ وَرَثَةُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)؟ قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ: رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) وَارِثُ الْأَنْبِيَاءِ، عَلِمَ كُلَّ مَا عَلِمُوا؟ قَالَ لِي: نَعَمْ، قُلْتُ: فَأَنْتُمْ تَقْدِرُونَ عَلَى أَنْ تُحْيُوا الْمَوْتَى وَ تُبْرِءُوا الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ؟ قَالَ: نَعَمْ بِإِذْنِ اللَّهِ، ثُمَّ قَالَ لِيَ: ادْنُ مِنِّي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ، فَدَنَوْتُ مِنْهُ، فَمَسَحَ عَلَى وَجْهِي وَ عَلَى عَيْنَيَّ فَأَبْصَرْتُ الشَّمْسَ وَ السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ الْبُيُوتَ وَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ فِي الْبَلَدِ، ثُمَّ قَالَ لِي: أَ تُحِبُّ أَنْ تَكُونَ هَكَذَا وَ لَكَ مَا لِلنَّاسِ وَ عَلَيْكَ مَا عَلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَوْ تَعُودَ كَمَا كُنْتَ وَ لَكَ الْجَنَّةُ خَالِصاً؟ قُلْتُ: أَعُودُ كَمَا كُنْتُ، فَمَسَحَ عَلَى عَيْنَيَّ، فَعُدْتُ كَمَا كُنْتُ، قَالَ: فَحَدَّثْتُ ابْنَ أَبِي عُمَيْرٍ بِهَذَا، فَقَالَ: أَشْهَدُ أَنَّ هَذَا حَقٌّ كَمَا أَنَّ النَّهَارَ حَقٌّ».  <ref>الكافي، ج1، ص470 - بصائرالدرجات للصفار، ص269</ref>.
«خدمت امام باقر (علیه‌السلام) رسیدم و عرض كردم: شما وارث پیامبرید؟ فرمود: آرى، عرض كردم: پیامبر، وارث انبیا بود و هر چه آنها مى‌دانستند، میدانست؟ فرمود: آرى، عرض كردم: شما مى‌توانید مرده را زنده كنید و كور مادرزاد و بیماری پیس را معالجه كنید؟ فرمود: آرى به اذن خدا. سپس فرمود: أبا محمد! نزدیک بیا. من نزدیكش رفتم، آن حضرت دست به صورت و چشم من کشید و خورشید و آسمان و زمین و خانه‌ها و هر چه در شهر بود را دیدم، آنگاه به من فرمود: آیا مى‌خواهى كه این‌چنین باشى و در روز قیامت، خیر و شر عملت با خودت باشد؛ مانند دیگران یا آنکه به حال اول ـ نابینایی ـ برگردى و یكسره به بهشت بروى؟ گفتم: مى‌خواهم چنان كه بودم برگردم. دوباره دست به چشم من كشید و به حال اول برگشتم. سپس من این موضوع را به إبن أبى عمیر گفتم، او گفت: من گواهى می‌دهم كه این موضوع حق است، چنان كه روز روشن حق است».
«خدمت امام باقر (علیه‌السلام) رسیدم و عرض كردم: شما وارث پیامبرید؟ فرمود: آرى، عرض كردم: پیامبر، وارث انبیا بود و هر چه آنها مى‌دانستند، می‌دانست؟ فرمود: آرى، عرض كردم: شما مى‌توانید مرده را زنده كنید و كور مادرزاد و بیماری پیس را معالجه كنید؟ فرمود: آرى به اذن خدا. سپس فرمود: أبا محمد! نزدیک بیا. من نزدیكش رفتم، آن حضرت دست به صورت و چشم من کشید و خورشید و آسمان و زمین و خانه‌ها و هر چه در شهر بود را دیدم، آنگاه به من فرمود: آیا مى‌خواهى كه این‌چنین باشى و در روز قیامت، خیر و شر عملت با خودت باشد؛ مانند دیگران یا آنکه به حال اول ـ نابینایی ـ برگردى و یكسره به بهشت بروى؟ گفتم: مى‌خواهم چنان كه بودم برگردم. دوباره دست به چشم من كشید و به حال اول برگشتم. سپس من این موضوع را به إبن أبى عمیر گفتم، او گفت: من گواهى می‌دهم كه این موضوع حق است، چنان كه روز روشن حق است».
البته شبیه این موضوع برای أبوبصیر در زمان امام صادق (علیه‌السلام) هم اتفاق افتاد و به همین خاطر میگویند: «أبوبصير رأي الدنيا مرتين: أبوبصیر دنیا را دو مرتبه دید» یک‌مرتبه در زمان امام باقر (علیه‌السلام) توسط آن حضرت و دیگری هم در زمان امام صادق (علیه‌السلام) و توسط آن حضرت. روايت این است:
البته شبیه این موضوع برای أبوبصیر در زمان امام صادق (علیه‌السلام) هم اتفاق افتاد و به همین خاطر می‌گویند: «أبوبصير رأي الدنيا مرتين: أبوبصیر دنیا را دو مرتبه دید» یک‌مرتبه در زمان امام باقر (علیه‌السلام) توسط آن حضرت و دیگری هم در زمان امام صادق (علیه‌السلام) و توسط آن حضرت. روايت این است:
«فقَالَ: يَا أَبَا مُحَمَّدٍ! تُحِبُّ أَنْ تَرَانِي؟ فَقُلْتُ: نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ، قَالَ: فَمَسَحَ يَدَهُ عَلَى عَيْنَيَّ، فَإِذَا أَنَا أَنْظُرُ إِلَيْهِ، قَالَ فَقَالَ: يَا أَبَا مُحَمَّدٍ! لَوْ لَا شُهْرَةُ النَّاسِ لَتَرَكْتُكَ بَصِيراً عَلَى حَالِكَ وَ لَكِنْ لَا تَسْتَقِيمُ، قَالَ: ثُمَّ مَسَحَ يَدَهُ عَلَى عَيْنَيَّ، فَإِذَا أَنَا كَمَا كُنْتُ»<ref>بصائر الدرجات للصفار، ص272 - بحارالأنوار للمجلسی، ج47، ص79</ref>
«فقَالَ: يَا أَبَا مُحَمَّدٍ! تُحِبُّ أَنْ تَرَانِي؟ فَقُلْتُ: نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ، قَالَ: فَمَسَحَ يَدَهُ عَلَى عَيْنَيَّ، فَإِذَا أَنَا أَنْظُرُ إِلَيْهِ، قَالَ فَقَالَ: يَا أَبَا مُحَمَّدٍ! لَوْ لَا شُهْرَةُ النَّاسِ لَتَرَكْتُكَ بَصِيراً عَلَى حَالِكَ وَ لَكِنْ لَا تَسْتَقِيمُ، قَالَ: ثُمَّ مَسَحَ يَدَهُ عَلَى عَيْنَيَّ، فَإِذَا أَنَا كَمَا كُنْتُ»<ref>بصائر الدرجات للصفار، ص272 - بحارالأنوار للمجلسی، ج47، ص79</ref>
«امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: آیا دوست داری مرا ببينى؟ عرض كردم: آرى فدايت شوم. دست بر چشم من كشيد و بینا شدم و ایشان را دیدم. فرمود: اگر این قضیه بين مردم شهرت نمى‌يافت ـ که من یک نابینای مادرزاد را بینا کردم و اگر برای من و تو مشکل‌ساز نمی‌شد ـ ، ترا همين‌طور بینا می‌گذاشتم. ولى این كار صحیح نیست. باز دست روى چشمم كشید مثل اول شدم».
«امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: آیا دوست داری مرا ببينى؟ عرض كردم: آرى فدايت شوم. دست بر چشم من كشيد و بینا شدم و ایشان را دیدم. فرمود: اگر این قضیه بين مردم شهرت نمى‌يافت ـ که من یک نابینای مادرزاد را بینا کردم و اگر برای من و تو مشکل‌ساز نمی‌شد ـ ، ترا همين‌طور بینا می‌گذاشتم. ولى این كار صحیح نیست. باز دست روى چشمم كشید مثل اول شدم».
پس أبوبصیر مطلق، مردد بین دو نفر است ـ أبوبصیر مرادی و أبوبصیر اسدی ـ كه هر دو هم ثقه هستند و روایاتی که در آنها أبوبصیر آمده، هیچ‌کدام‌شان ضعیف نیستند و مشترک بین ضعیف و ثقه هم نیستند.  
پس أبوبصیر مطلق، مردد بین دو نفر است ـ أبوبصیر مرادی و أبوبصیر اسدی ـ كه هر دو هم ثقه هستند و روایاتی که در آنها أبوبصیر آمده، هیچ‌کدام‌شان ضعیف نیستند و مشترک بین ضعیف و ثقه هم نیستند.  
== أبوبصیر اهل معنا و رویت صور ملكوتی ==  
== أبوبصیر اهل معنا و رویت صور ملكوتی ==  
محمّد بن‌ حسن‌ صفّار در كتاب‌ «بصآئر الدَّرجات‌» روایت‌ كرده‌ است‌ از محمّد بن‌ حسین‌ از عبدالله‌ بن‌ جَبَلة‌ از علی بن‌ أبی حمزه‌ از أبوبصیر كه‌ گفت‌: در خدمت‌ حضرت‌ امام‌ جعفر صادق‌ علیه‌ السّلام‌ به‌ حجّ مشرّف‌ شدیم‌ و در هنگامیكه‌ در حال‌ طواف‌ بودیم‌ عرض‌ كردم‌: فدایت‌ شوم‌ ای فرزند رسول‌ الله‌! یغْفِرُ اللَهُ لِهَذَا الْخَلْقِ؟ «آیا خداوند تمام‌ این‌ خلق‌ را میآمرزد؟»
محمّد بن‌ حسن‌ صفّار در كتاب‌ «بصآئر الدَّرجات‌» روایت‌ كرده‌ است‌ از محمّد بن‌ حسین‌ از عبدالله‌ بن‌ جَبَلة‌ از علی بن‌ أبی حمزه‌ از أبوبصیر كه‌ گفت‌: در خدمت‌ حضرت‌ امام‌ جعفر صادق‌ علیه‌ السّلام‌ به‌ حجّ مشرّف‌ شدیم‌ و در هنگامیكه‌ در حال‌ طواف‌ بودیم‌ عرض‌ كردم‌: فدایت‌ شوم‌ ای فرزند رسول‌ الله‌! یغْفِرُ اللَهُ لِهَذَا الْخَلْقِ؟ «آیا خداوند تمام‌ این‌ خلق‌ را می‌آمرزد؟»
حضرت‌ فرمود: ای أبوبصیر اكثر افرادی را كه‌ میبینی از میمون‌ها و خوك‌ها هستند!
حضرت‌ فرمود: ای أبوبصیر اكثر افرادی را كه‌ می‌بینی از میمون‌ها و خوك‌ها هستند!
أبوبصیر میگوید: به‌ محضرش‌ عرض‌ كردم‌: به‌ من‌ نیز نشان‌ بده‌.
أبوبصیر می‌گوید: به‌ محضرش‌ عرض‌ كردم‌: به‌ من‌ نیز نشان‌ بده‌.
أبوبصیر میگوید: حضرت‌ به‌ كلماتی تكلّم‌ نمود و پس‌ از آن‌ دست‌ خود را بر روی چشمان‌ من‌ كشید، من‌ دیدم‌ آنها را كه‌ به‌ صورت‌ خوك‌ و میمون‌ بودند، و این‌ امر موجب‌ دهشت‌ من‌ شد و لذا آن‌ حضرت‌ دوباره‌ دست‌ بر چشم‌ من‌ كشید و من‌ آنها را به‌ همان‌ صورت‌های اوّلیه‌ مشاهده‌ كردم‌.
أبوبصیر می‌گوید: حضرت‌ به‌ كلماتی تكلّم‌ نمود و پس‌ از آن‌ دست‌ خود را بر روی چشمان‌ من‌ كشید، من‌ دیدم‌ آنها را كه‌ به‌ صورت‌ خوك‌ و میمون‌ بودند، و این‌ امر موجب‌ دهشت‌ من‌ شد و لذا آن‌ حضرت‌ دوباره‌ دست‌ بر چشم‌ من‌ كشید و من‌ آنها را به‌ همان‌ صورت‌های اوّلیه‌ مشاهده‌ كردم‌.
و سپس‌ فرمود:
و سپس‌ فرمود:
يَا أَبَا مُحَمَّدٍ! أَنْتُمْ فِي‌ الْجَنَّةِ تُحْبَرُونَ وَ بَيْنَ أَطْبَاقِ النَّارِ تُطْلَبُونَ فَلَا تُوجَدُونَ، وَ اللَهِ لَا يَجْتَمِعُ فِي‌ النَّارِ مِنْكُمْ ثَلَاثَةٌ لَا وَ اللَهِ وَ لَا اثْنَانِ لَا وَ اللَهِ وَ لَا وَاحِدٌ <ref>«بصآئر الدّرجات‌» طبع‌ سنگی، ص‌ 75؛ و «بحار الانوار» طبع‌ كمپانی، حالات‌ حضرت‌ صادق‌ عليه‌ السّلام‌، جلد يازدهم‌، ص‌ 126؛ و از طبع‌ حروفي‌ ج‌ 47، ص‌ 79 از «بصآئر الدّرجات‌»</ref>
يَا أَبَا مُحَمَّدٍ! أَنْتُمْ فِي‌ الْجَنَّةِ تُحْبَرُونَ وَ بَيْنَ أَطْبَاقِ النَّارِ تُطْلَبُونَ فَلَا تُوجَدُونَ، وَ اللَهِ لَا يَجْتَمِعُ فِي‌ النَّارِ مِنْكُمْ ثَلَاثَةٌ لَا وَ اللَهِ وَ لَا اثْنَانِ لَا وَ اللَهِ وَ لَا وَاحِدٌ <ref>«بصآئر الدّرجات‌» طبع‌ سنگی، ص‌ 75؛ و «بحار الانوار» طبع‌ كمپانی، حالات‌ حضرت‌ صادق‌ عليه‌ السّلام‌، جلد يازدهم‌، ص‌ 126؛ و از طبع‌ حروفي‌ ج‌ 47، ص‌ 79 از «بصآئر الدّرجات‌»</ref>
«ای أبا محمّد! شما در میان‌ بهشت‌ خوشحال‌ و مسرور خواهید بود و در بین‌ طبقه‌های آتش‌ شما را میجویند و یافت‌ نخواهید شد؛ سوگند به‌ خدا كه‌ سه‌ نفر از شما در آتش‌ با هم‌ نخواهید بود، و سوگند به‌خدا دو نفر از شما هم‌ نخواهید بود، و سوگند به‌ خدا یك‌ نفر هم‌ نخواهد بود.»   
«ای أبا محمّد! شما در میان‌ بهشت‌ خوشحال‌ و مسرور خواهید بود و در بین‌ طبقه‌های آتش‌ شما را می‌جویند و یافت‌ نخواهید شد؛ سوگند به‌ خدا كه‌ سه‌ نفر از شما در آتش‌ با هم‌ نخواهید بود، و سوگند به‌خدا دو نفر از شما هم‌ نخواهید بود، و سوگند به‌ خدا یك‌ نفر هم‌ نخواهد بود.»   


و نظیر همین‌ واقعه‌ از أبوبصیر و حضرت‌ امام‌ محمدباقر علیه‌السلام نقل شده است‌: قالَ أبوبَصير لِلْباقِرِ علیه‌السلام: ما أكْثَرَ الْحَجيجَ وَ أعْظَمَ الضَّجيجَ! فَقالَ: بَلْ ما أكْثَرَ الضَّجيجَ وَ أقَلَّ الْحَجيجَ! أ تُحِبُّ أنْ تَعْلَمَ صِدْقَ ما أقولُهُ وَ تَراهُ عَيانًا؟ فَمَسَحَ عَلَي‌ عَيْنَيْهِ وَ دَعا بِدَعَواتٍ فَعادَ بَصيرًا.
و نظیر همین‌ واقعه‌ از أبوبصیر و حضرت‌ امام‌ محمدباقر علیه‌السلام نقل شده است‌: قالَ أبوبَصير لِلْباقِرِ علیه‌السلام: ما أكْثَرَ الْحَجيجَ وَ أعْظَمَ الضَّجيجَ! فَقالَ: بَلْ ما أكْثَرَ الضَّجيجَ وَ أقَلَّ الْحَجيجَ! أ تُحِبُّ أنْ تَعْلَمَ صِدْقَ ما أقولُهُ وَ تَراهُ عَيانًا؟ فَمَسَحَ عَلَي‌ عَيْنَيْهِ وَ دَعا بِدَعَواتٍ فَعادَ بَصيرًا.
خط ۴۶: خط ۴۶:
«أبوبصیر به‌ حضرت‌ امام‌ محمدباقر علیه‌ السّلام‌ عرض‌ كرد: چقدر حاجی زیاد است‌ و چقدر ناله‌ و فریاد بسیار است‌! حضرت‌ فرمود: بلكه‌ چقدر ناله‌ و فریاد بسیار است‌ و چقدر حاجی كم‌ است‌! آیا دوست‌ داری كه‌ راستی گفتار مرا دریابی و آنچه‌ را كه‌ گفتم‌ با دیدگان‌ خود ببینی؟
«أبوبصیر به‌ حضرت‌ امام‌ محمدباقر علیه‌ السّلام‌ عرض‌ كرد: چقدر حاجی زیاد است‌ و چقدر ناله‌ و فریاد بسیار است‌! حضرت‌ فرمود: بلكه‌ چقدر ناله‌ و فریاد بسیار است‌ و چقدر حاجی كم‌ است‌! آیا دوست‌ داری كه‌ راستی گفتار مرا دریابی و آنچه‌ را كه‌ گفتم‌ با دیدگان‌ خود ببینی؟
حضرت‌ دست‌ به‌ چشمان‌ او مالیدند و دعائی خواندند، چشمان‌ أبوبصیر كه‌ سابقاً نابینا بود بینا شد. حضرت‌ فرمودند: ای أبوبصیر نگاه‌ كن‌ بسوی حاجیها!
حضرت‌ دست‌ به‌ چشمان‌ او مالیدند و دعائی خواندند، چشمان‌ أبوبصیر كه‌ سابقاً نابینا بود بینا شد. حضرت‌ فرمودند: ای أبوبصیر نگاه‌ كن‌ بسوی حاجیها!
أبوبصیر میگوید:
أبوبصیر می‌گوید:
من‌ نگاه‌ كردم‌ و دیدم‌ كه‌ اكثر مردم‌ از میمون‌ها و خوك‌ها هستند و مؤمن‌ در میان‌ آنها همچون‌ ستارۀ تابان‌ در شب‌ تاریك‌ میدرخشید. أبوبصیر گفت‌: راست‌ گفتی ای مولای من‌ چقدر حاجی كم‌ است‌ و چقدر ناله‌ و فریاد بسیار است‌! و پس‌ از آن‌ حضرت‌ دعائی خواندند و چشمان‌ أبوبصیر به‌ حالت‌ اوّلیه‌ درآمد و نابینا شد. أبوبصیر از علّت‌ نابینائی خود سؤال‌ كرد. حضرت‌ فرمودند:
من‌ نگاه‌ كردم‌ و دیدم‌ كه‌ اكثر مردم‌ از میمون‌ها و خوك‌ها هستند و مؤمن‌ در میان‌ آنها همچون‌ ستارۀ تابان‌ در شب‌ تاریك‌ می‌درخشید. أبوبصیر گفت‌: راست‌ گفتی ای مولای من‌ چقدر حاجی كم‌ است‌ و چقدر ناله‌ و فریاد بسیار است‌! و پس‌ از آن‌ حضرت‌ دعائی خواندند و چشمان‌ أبوبصیر به‌ حالت‌ اوّلیه‌ درآمد و نابینا شد. أبوبصیر از علّت‌ نابینائی خود سؤال‌ كرد. حضرت‌ فرمودند:
ما بر تو بخیل‌ نیستیم‌ و خدا به‌ تو ستم‌ ننموده‌ است‌، و اینطور دربارۀ تو پسندیده‌ است‌ و ما ترسیدیم‌ كه‌ مردم‌ در فتنه‌ بیفتند و فضل‌ خدا را بر ما نادیده‌ گیرند و ما را ارباب‌ خود شمرند و خدا را فراموش‌ كنند؛ و حال‌ آنكه‌ ما بندگان‌ خدا هستیم‌ و از عبادت‌ او استكبار نداریم‌ و از اطاعت‌ او ملول‌ نمیشویم‌ و سر تسلیم‌ فرود آورده‌ایم‌.»
ما بر تو بخیل‌ نیستیم‌ و خدا به‌ تو ستم‌ ننموده‌ است‌، و اینطور دربارۀ تو پسندیده‌ است‌ و ما ترسیدیم‌ كه‌ مردم‌ در فتنه‌ بیفتند و فضل‌ خدا را بر ما نادیده‌ گیرند و ما را ارباب‌ خود شمرند و خدا را فراموش‌ كنند؛ و حال‌ آنكه‌ ما بندگان‌ خدا هستیم‌ و از عبادت‌ او استكبار نداریم‌ و از اطاعت‌ او ملول‌ نمی‌شویم‌ و سر تسلیم‌ فرود آورده‌ایم‌.»


== مقابله با فطحیه ==
== مقابله با فطحیه ==
خط ۶۴: خط ۶۴:
گفت خیر ولی مخلّط (واقفی) است <ref>رجال الكشّی: ص 476 الرقم 903</ref>.
گفت خیر ولی مخلّط (واقفی) است <ref>رجال الكشّی: ص 476 الرقم 903</ref>.
نجاشی وی را ثقه و وجیه دانسته و او را ناقل روایت از صادقین (علیهما‌السلام) دانسته است و گفته شده که از امام کاظم (علیه‌السلام) هم نقل روایت داشته است. <ref>رجال النجاشی: ص 441 الرقم 1187 و زبده الاقوال فى خلاصه الرجال ؛ ص413.</ref>
نجاشی وی را ثقه و وجیه دانسته و او را ناقل روایت از صادقین (علیهما‌السلام) دانسته است و گفته شده که از امام کاظم (علیه‌السلام) هم نقل روایت داشته است. <ref>رجال النجاشی: ص 441 الرقم 1187 و زبده الاقوال فى خلاصه الرجال ؛ ص413.</ref>
برخی از بزرگان مثل علامه حلی (ره) در خیلی جاها روایت ابوبصیر را ردّ میكنند ایشان میگوید: «ابوبصیر در این سند، مشترك بین ثقه و ضعیف است و نتیجه، تابع أخسّ مقدمتین است و لذا روایت ضعیف است».  
برخی از بزرگان مثل علامه حلی (ره) در خیلی جاها روایت ابوبصیر را ردّ می‌كنند ایشان می‌گوید: «ابوبصیر در این سند، مشترك بین ثقه و ضعیف است و نتیجه، تابع أخسّ مقدمتین است و لذا روایت ضعیف است».  
از سوی دیگر مرحوم حضرت آیت‌الله‌العظمی خویی (ره) درباره ابو بصیر فرموده: «هرجا كه ابو بصیر، به‌صورت مطلق بیاید ـ برخلاف جایی كه ابو بصیر المكبوب و یا ابو بصیر المرادی و یا بصری و یا هر پسوندی باشد و مقید باشد ـ مراد از او یحیی بن أبی القاسم است كه وثاقتش اتفاقی است و یا مراد از او لیث بن بَختری است كه او هم وثاقتش اتفاقی است». پس ابو بصیر مطلق را مشكلی نداریم چرا كه «كلاهما ثقتان و التردد و الإشتراك بین الثقات لا یضر بإعتبار الراوي». <ref>درس خارج فقه مقارن استاد حسینی قزوینی88/07/08</ref>
از سوی دیگر مرحوم حضرت آیت‌الله‌العظمی خویی (ره) درباره ابو بصیر فرموده: «هرجا كه ابو بصیر، به‌صورت مطلق بیاید ـ برخلاف جایی كه ابو بصیر المكبوب و یا ابو بصیر المرادی و یا بصری و یا هر پسوندی باشد و مقید باشد ـ مراد از او یحیی بن أبی القاسم است كه وثاقتش اتفاقی است و یا مراد از او لیث بن بَختری است كه او هم وثاقتش اتفاقی است». پس ابو بصیر مطلق را مشكلی نداریم چرا كه «كلاهما ثقتان و التردد و الإشتراك بین الثقات لا یضر بإعتبار الراوي». <ref>درس خارج فقه مقارن استاد حسینی قزوینی88/07/08</ref>


confirmed
۲٬۲۰۰

ویرایش