۲۱٬۸۹۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
'''سید روحالله موسوی خمینی''' (1281-1368ش)، معروف به '''امام خمینی،''' بنیانگذار [[جمهوری اسلامی ایران]]، فقیه و اصولی و یکی از [[مرجع تقلید|مراجع بزرگ تقلید]] [[مذهب شیعه|شیعه]] معاصر متولد بیستم جمادی الآخره و در روز ولادت دخت گرامی [[حضرت محمد|نبی مکرم اسلام]] حضرت [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه (سلاماللهعلیها)]] در سال 1320 ق، مطابق با اول مهر 1281 ش و 24 سپتامپر 1902 م میباشد. جد اعلای او، «سید حیدر موسوی اردبیلی»، همراه با پدرزن خویش، «میر سید علی همدانی» برای تبلیغ [[اسلام|دین اسلام]] و آئین تشیع، در قرن هشتم هجری از [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] به [[کشمیر]] هجرت کرد<ref>علی قادری، «خمینی روحالله: زندگینامه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] بر اساس اسناد و خاطرات و خیال»، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]](ره)، ص78</ref>. پدربزرگ او «سید احمد» که برای کسب علم به [[نجف]] مشرف شده بود، به دعوت اهالی خمین، وارد ایران شد و در خمین ساکن گردید<ref>همان، ص79 و 9</ref>. | '''سید روحالله موسوی خمینی''' (1281-1368ش)، معروف به '''امام خمینی،''' بنیانگذار [[جمهوری اسلامی ایران]]، فقیه و اصولی و یکی از [[مرجع تقلید|مراجع بزرگ تقلید]] [[مذهب شیعه|شیعه]] معاصر متولد بیستم جمادی الآخره و در روز ولادت دخت گرامی [[حضرت محمد|نبی مکرم اسلام]] حضرت [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه (سلاماللهعلیها)]] در سال 1320 ق، مطابق با اول مهر 1281 ش و 24 سپتامپر 1902 م میباشد. جد اعلای او، «سید حیدر موسوی اردبیلی»، همراه با پدرزن خویش، «میر سید علی همدانی» برای تبلیغ [[اسلام|دین اسلام]] و آئین تشیع، در قرن هشتم هجری از [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] به [[کشمیر]] هجرت کرد<ref>علی قادری، «خمینی روحالله: زندگینامه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] بر اساس اسناد و خاطرات و خیال»، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]](ره)، ص78</ref>. پدربزرگ او «سید احمد» که برای کسب علم به [[نجف]] مشرف شده بود، به دعوت اهالی خمین، وارد ایران شد و در خمین ساکن گردید<ref>همان، ص79 و 9</ref>. | ||
== دوره نخست (از 1281- | == دوره نخست (از 1281 - 1300 شمسی) == | ||
=== پدر === | === پدر === | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
روحالله ضمن تحصیل در اراک در مراسم بزرگداشت «رکن اعظم مشروطه»، آیتالله سید محمد طباطبائی، اولین خطابه خود را قرائت کرد و تحسین حاضران را برانگیخت. این خطابه در واقع بیانیهای سیاسی بود که به جهت قدردانی از زحمات و خدمات علمدار مشروطیت از جانب حوزه علمیه اراک از زبان یک طلبه جوان قرائت میشد. از قول وی نقل شده: «... پیشنهاد شد منبر بروم، استقبال کردم. آن شب، کم خوابیدم؛ نه از ترس مواجه شدن با مردم، بلکه به خود فکر میکردم فردا باید روی منبری بنشینم که متعلق به رسولالله است. از خدا خواستم مدد کند که از اولین تا آخرین منبری که خواهم رفت، هرگز سخنی نگویم که جملهای از آن را باور نداشته باشم و این خواستن، عهدی بود که با خدا بستم. اولین منبرم طولانی شد، اما کسی را خسته نکرد... و عدهای احسنت گفتند. وقتی به دل مراجعه کردم، از احسنتگوییها خوشم آمده بود؛ به همین خاطر دعوت دوم و سوم را رد کردم و چهار سال هرگز به هیچ منبری پا نگذاردم».<ref>همان</ref> | روحالله ضمن تحصیل در اراک در مراسم بزرگداشت «رکن اعظم مشروطه»، آیتالله سید محمد طباطبائی، اولین خطابه خود را قرائت کرد و تحسین حاضران را برانگیخت. این خطابه در واقع بیانیهای سیاسی بود که به جهت قدردانی از زحمات و خدمات علمدار مشروطیت از جانب حوزه علمیه اراک از زبان یک طلبه جوان قرائت میشد. از قول وی نقل شده: «... پیشنهاد شد منبر بروم، استقبال کردم. آن شب، کم خوابیدم؛ نه از ترس مواجه شدن با مردم، بلکه به خود فکر میکردم فردا باید روی منبری بنشینم که متعلق به رسولالله است. از خدا خواستم مدد کند که از اولین تا آخرین منبری که خواهم رفت، هرگز سخنی نگویم که جملهای از آن را باور نداشته باشم و این خواستن، عهدی بود که با خدا بستم. اولین منبرم طولانی شد، اما کسی را خسته نکرد... و عدهای احسنت گفتند. وقتی به دل مراجعه کردم، از احسنتگوییها خوشم آمده بود؛ به همین خاطر دعوت دوم و سوم را رد کردم و چهار سال هرگز به هیچ منبری پا نگذاردم».<ref>همان</ref> | ||
== دوره دوم زندگی روحالله (از | == دوره دوم زندگی روحالله (از 1300 - 1320 شمسی)== | ||
این دوره از زندگی روحالله با هجرت او به قم آغاز شد و با سیاستهای دینزدایی دوره رضاخانی (1304-1320ش) همزمانی داشت. این زمان، روحالله مشغول تحصیل، تدریس، تألیف کتاب و آشنایی با علمای برجسته مبارزی، همچون: «حاج آقا نورالله اصفهانی»<ref>آیتالله پسندیده و [[مظاهری، حسین|آیتالله مظاهری]]، خبرنامه نخستین همایش حاج آقا نورالله اصفهانی، شماره اول، ص16-17 و شماره دوم، ص13-12</ref>، «مدرّس»<ref>علی قادری، «خمینی روحالله: زندگینامه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] بر اساس اسناد و خاطرات و خیال»، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]](ره)، ص376 و صحیفه نور، جلد 1، ص255 تا 266</ref>و برخی دیگر بود. هدف عُلما در این دوره اختناق رضاخانی، حفظ حوزه علمیه قم بود که ثمره آن در راهبری مردم و تأسیس حکومت اسلامی به سال 57 نمایان شد. بااینهمه، نقش بیبدیل آیتالله سید حسن مدرس در تکوین شخصیت سیاسی و دمیدن روح مقاومت در روحالله جوان شایان توجه است. آقا سید روحالله در سال 1301ش (1340ق)، در سن 20 سالگی همراه استادش «حضرت آیتالله عبدالکریم حائری یزدی»، مؤسّس حوزه علمیّه قم به این شهر هجرت کرد. دروس سطح را نزد «آیتالله سید علی یثربی کاشانی» به پایان رساند و پس از آن در درس خارج حضرت آیتالله حائری شرکت کرده تا به درجه اجتهاد نائل آمد. | این دوره از زندگی روحالله با هجرت او به قم آغاز شد و با سیاستهای دینزدایی دوره رضاخانی (1304-1320ش) همزمانی داشت. این زمان، روحالله مشغول تحصیل، تدریس، تألیف کتاب و آشنایی با علمای برجسته مبارزی، همچون: «حاج آقا نورالله اصفهانی»<ref>آیتالله پسندیده و [[مظاهری، حسین|آیتالله مظاهری]]، خبرنامه نخستین همایش حاج آقا نورالله اصفهانی، شماره اول، ص16-17 و شماره دوم، ص13-12</ref>، «مدرّس»<ref>علی قادری، «خمینی روحالله: زندگینامه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] بر اساس اسناد و خاطرات و خیال»، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]](ره)، ص376 و صحیفه نور، جلد 1، ص255 تا 266</ref>و برخی دیگر بود. هدف عُلما در این دوره اختناق رضاخانی، حفظ حوزه علمیه قم بود که ثمره آن در راهبری مردم و تأسیس حکومت اسلامی به سال 57 نمایان شد. بااینهمه، نقش بیبدیل آیتالله سید حسن مدرس در تکوین شخصیت سیاسی و دمیدن روح مقاومت در روحالله جوان شایان توجه است. آقا سید روحالله در سال 1301ش (1340ق)، در سن 20 سالگی همراه استادش «حضرت آیتالله عبدالکریم حائری یزدی»، مؤسّس حوزه علمیّه قم به این شهر هجرت کرد. دروس سطح را نزد «آیتالله سید علی یثربی کاشانی» به پایان رساند و پس از آن در درس خارج حضرت آیتالله حائری شرکت کرده تا به درجه اجتهاد نائل آمد. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
نخستین درسی که آقا روحالله پس از رحلت آیتالله حائری آغاز کرد و با استقبال طلاب و مردم کوچه و بازار مواجه شد، درس اخلاق بود. او در این درس، بهمناسبتهای مختلف، اشاراتی گویا و گاه کنایهآمیز، به وضعیت حکومت و اسلامزدایی پهلوی اول، مطرح میکرد که برخورد حکومت رضاخانی را با وی در پی داشت. مأموران شهربانی حکومت تازه تأسیس پهلوی در قم، از ادامه این درس در فیضیه جلوگیری کردند. آقا روحالله نیز درس خود را به مدرسه حاج ملا صادق منتقل نمود. کتاب «اربعین حدیث» از نتایج این درس اخلاقی - عرفانی است.<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/130/3630/17830/ برگرفته از پایگاه اطلاعرسانی حوزهنت، مجله: حضور - شماره 38، زمستان 1380، «دیدگاههای] [[خامنهای، سید علی|مقام معظم رهبری]]»، نویسنده: نامشخص، ص3، برگرفته در تاریخ 2 خردادماه 1394،</ref> | نخستین درسی که آقا روحالله پس از رحلت آیتالله حائری آغاز کرد و با استقبال طلاب و مردم کوچه و بازار مواجه شد، درس اخلاق بود. او در این درس، بهمناسبتهای مختلف، اشاراتی گویا و گاه کنایهآمیز، به وضعیت حکومت و اسلامزدایی پهلوی اول، مطرح میکرد که برخورد حکومت رضاخانی را با وی در پی داشت. مأموران شهربانی حکومت تازه تأسیس پهلوی در قم، از ادامه این درس در فیضیه جلوگیری کردند. آقا روحالله نیز درس خود را به مدرسه حاج ملا صادق منتقل نمود. کتاب «اربعین حدیث» از نتایج این درس اخلاقی - عرفانی است.<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/130/3630/17830/ برگرفته از پایگاه اطلاعرسانی حوزهنت، مجله: حضور - شماره 38، زمستان 1380، «دیدگاههای] [[خامنهای، سید علی|مقام معظم رهبری]]»، نویسنده: نامشخص، ص3، برگرفته در تاریخ 2 خردادماه 1394،</ref> | ||
== دوره سوم (از 1320-1340)== | == دوره سوم (از 1320 - 1340 شمسی)== | ||
این دوره از زندگی آیتالله حاج آقا روحالله با چهل سالگی آغاز میشود. احاطه گسترده ایشان در علوم عقلی و تحقیقات فلسفی، وی را در زمره اساتید اول فلسفه در حوزه علمیّه قم قرار میداد. او به شبهات عقلی و ایراداتی که به مکتب اسلام میشد، پاسخگو بود؛ چنانکه کتاب «[[کشف الأسرار فی شرح الاستبصار|کشف الأسرار]]» را در پاسخ به کتاب «اسرار هزارساله» تألیف فرمود. | این دوره از زندگی آیتالله حاج آقا روحالله با چهل سالگی آغاز میشود. احاطه گسترده ایشان در علوم عقلی و تحقیقات فلسفی، وی را در زمره اساتید اول فلسفه در حوزه علمیّه قم قرار میداد. او به شبهات عقلی و ایراداتی که به مکتب اسلام میشد، پاسخگو بود؛ چنانکه کتاب «[[کشف الأسرار فی شرح الاستبصار|کشف الأسرار]]» را در پاسخ به کتاب «اسرار هزارساله» تألیف فرمود. | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
# شیخ محمدرضا اصفهانی نجفی، آل شیخ محمدتقی اصفهانی، از [[محدث نوری]]، از [[شیخ انصاری]]؛ | # شیخ محمدرضا اصفهانی نجفی، آل شیخ محمدتقی اصفهانی، از [[محدث نوری]]، از [[شیخ انصاری]]؛ | ||
# [[امین، محسن|سید محسن امین]]، از سید محمدهاشم موسوی رضوی هندی، از [[ | # [[امین، محسن|سید محسن امین]]، از سید محمدهاشم موسوی رضوی هندی، از [[مرتضی انصاری|شیخ انصاری]]؛ | ||
# [[قمی، عباس|شیخ عباس قمی]]، از [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نوری]]، از [[ | # [[قمی، عباس|شیخ عباس قمی]]، از [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نوری]]، از [[مرتضی انصاری|شیخ انصاری]]؛ | ||
# سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی، از میرزا محمدهاشم اصفهانی، از [[ | # سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی، از میرزا محمدهاشم اصفهانی، از [[مرتضی انصاری|شیخ انصاری]]. | ||
=== تألیفات === | === تألیفات === | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
=== توجه === | === توجه === | ||
گفتنی است افراد مزبور، کسانی هستند که برخی از آنان دروس امام را تقریر نموده و برخی به درجه مرجعیت نائل آمدهاند وگرنه از آن حضرت، شاگردان فاضل و دانشمند دیگری نیز بهره جسته و در روند مبارزه، پیروزی و تثبیت و تداوم انقلاب اسلامی نقش داشتهاند، همچون: آیات و حجج اسلام بهشتی، ربانی شیرازی، سعیدی، صدر (موسی)، غفاری، قدوسی، [[ | گفتنی است افراد مزبور، کسانی هستند که برخی از آنان دروس امام را تقریر نموده و برخی به درجه مرجعیت نائل آمدهاند وگرنه از آن حضرت، شاگردان فاضل و دانشمند دیگری نیز بهره جسته و در روند مبارزه، پیروزی و تثبیت و تداوم انقلاب اسلامی نقش داشتهاند، همچون: آیات و حجج اسلام بهشتی، ربانی شیرازی، سعیدی، صدر (موسی)، غفاری، قدوسی، [[مرتضی مطهری|مطهری]]، مفتح، [[اکبر هاشمی رفسنجانی|هاشمی رفسنجانی]] و... | ||
دوره سوم زندگی او مصادف است با دو حادثه مهم: یکی، بروز جنگ جهانی دوم و دیگری، اشغال ایران، خروج رضاخان از ایران و آغاز سلطنت محمدرضا. بنا بر اعتقاد حاج آقا روحالله، این زمان، فرصت مناسبی برای قیام اصلاحی بود. با همه امیدهای روحالله، قیام مورد نظر صورت نگرفت. او در این دوره عالمی است کامل و جامع الشرایط، مُصلحی است هوشیار با پشتوانه دانش و بینش سیاسی، با کولهباری از تجربه دوران 20 ساله رضاخانی، که شناخت کاملی از اوضاع ایران و جهان دارد؛ لذا با صدور بیانیهای در 1323/3/13ش (11 جمادیالثانی 1363ق)، زمان مناسب تحول بنیادین را یادآوری میکند: «امروز، روزی است که نسیم روحانی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است. اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید، فرداست که مشتی هرزهگرد و شهوتران بر شما چیره و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند». | دوره سوم زندگی او مصادف است با دو حادثه مهم: یکی، بروز جنگ جهانی دوم و دیگری، اشغال ایران، خروج رضاخان از ایران و آغاز سلطنت محمدرضا. بنا بر اعتقاد حاج آقا روحالله، این زمان، فرصت مناسبی برای قیام اصلاحی بود. با همه امیدهای روحالله، قیام مورد نظر صورت نگرفت. او در این دوره عالمی است کامل و جامع الشرایط، مُصلحی است هوشیار با پشتوانه دانش و بینش سیاسی، با کولهباری از تجربه دوران 20 ساله رضاخانی، که شناخت کاملی از اوضاع ایران و جهان دارد؛ لذا با صدور بیانیهای در 1323/3/13ش (11 جمادیالثانی 1363ق)، زمان مناسب تحول بنیادین را یادآوری میکند: «امروز، روزی است که نسیم روحانی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است. اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید، فرداست که مشتی هرزهگرد و شهوتران بر شما چیره و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند». | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۶: | ||
== دوره چهارم زندگی امام (از 1340-1368)== | == دوره چهارم زندگی امام (از 1340-1368)== | ||
=== مرجعیت === | === مرجعیت === | ||
این دوره، همزمان با رحلت آیتالله بروجردی (10 فروردین 1340) است. در این هنگام، جمع فراوانی از علما و فضلای حوزه به آیتالله حاج آقا روحالله اصرار نمودند که رساله عملیّه ایشان چاپ شود، اما او نپذیرفت؛ ازاینرو، فتاوای وی را از حاشیهاش بر کتاب «[[وسیلة النجاة مع تعالیق الإمام الخمینی(ره)|وسیلة النجاة]]» [[اصفهانی، ابوالحسن|سید ابوالحسن اصفهانی]] و نیز حاشیه بر «العروة الوثقی» به دست میآوردند؛ تااینکه با وفات حضرت آیتالله حکیم( | این دوره، همزمان با رحلت آیتالله بروجردی (10 فروردین 1340) است. در این هنگام، جمع فراوانی از علما و فضلای حوزه به آیتالله حاج آقا روحالله اصرار نمودند که رساله عملیّه ایشان چاپ شود، اما او نپذیرفت؛ ازاینرو، فتاوای وی را از حاشیهاش بر کتاب «[[وسیلة النجاة مع تعالیق الإمام الخمینی(ره)|وسیلة النجاة]]» [[اصفهانی، ابوالحسن|سید ابوالحسن اصفهانی]] و نیز حاشیه بر «العروة الوثقی» به دست میآوردند؛ تااینکه با وفات حضرت آیتالله حکیم ( 134 ش)، بخش معتنابهی از مردم، مقلد «حضرت آیتالله حاج آقا روحالله موسوی خمینی» شدند. | ||
=== قیام پانزده خرداد 1342=== | === قیام پانزده خرداد 1342=== | ||
این دوره، آغازی برای رفع موانع برای دشمنان ایران و اسلام بود. همزمان با تسلط آمریکا بر امور مملکت، فشار بر رژیم برای اجرای اصلاحات آمریکایی افزایش یافت و در قالب اصلاحات ارضی و لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی با چشماندازی ظاهراً مردمفریب رخ نمود؛ ولی در باطن از اتحاد شومی خبر میداد و تسلط آمریکا، اسرائیل و عوامل آنها را بر کلیه شئون مملکت فراهم میکرد. در این زمان، حضرت آیتالله حاج آقا روحالله خمینی در برابر اصلاحات آمریکایی بهشدت ایستاد و رژیم شاه به تلافی آن، در دوم فروردین 1342 که مصادف بود با شهادت [[جعفر بن محمد (صادق)|امام جعفر صادق ( | این دوره، آغازی برای رفع موانع برای دشمنان ایران و اسلام بود. همزمان با تسلط آمریکا بر امور مملکت، فشار بر رژیم برای اجرای اصلاحات آمریکایی افزایش یافت و در قالب اصلاحات ارضی و لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی با چشماندازی ظاهراً مردمفریب رخ نمود؛ ولی در باطن از اتحاد شومی خبر میداد و تسلط آمریکا، اسرائیل و عوامل آنها را بر کلیه شئون مملکت فراهم میکرد. در این زمان، حضرت آیتالله حاج آقا روحالله خمینی در برابر اصلاحات آمریکایی بهشدت ایستاد و رژیم شاه به تلافی آن، در دوم فروردین 1342 که مصادف بود با شهادت [[جعفر بن محمد (صادق)|امام جعفر صادق (علیهالسلام)]]، به مدرسه فیضیه یورش برد. در این حادثه، تعدادی شهید و مجروح شدند. حاج آقا روحالله در پی این حادثه، خطاب به مردم و علمای نجف و قم فرمود: «امروز سکوت، همراهی با دستگاه جبار است» و در اعلامیه معروف خود تحت عنوان «شاهدوستی؛ یعنی غارتگری»، جهتگیری مبارزه را مشخص ساخت. راز تأثیر شگفت پیام و کلام او را در روان مردم که تا مرز جانبازی پیش میرفت، باید در همین اصالت اندیشه، صلابت رأی و صداقت بیشائبهاش با آنان جستجو کرد. | ||
آیتالله خمینی در پیامی بهمناسبت چهلم فاجعه فیضیه دست به افشاگری زد: «من مصمم هستم که از پای ننشینم تا دستگاه فاسد را به جای خود بنشانم». ایشان نطق تاریخی خود را در 13 خرداد 1342 در مدرسه فیضیه ایراد نموده، خطاب به شاه گفت: «آقا من به شما نصیحت میکنم؛ ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت میکنم؛ دست بردار از این کارها. آقا اغفال میکنند تو را. من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی، همه شکر کنند». شاه فرمان خاموش کردن فریادش را صادر کرد. در شامگاه 14 خرداد آیتالله خمینی دستگیر و به زندان قصر منتقل شد. صبح روز پانزدهم خبر بازداشت ایشان، به تهران و سایر شهرها رسید. مردم به خیابانها ریخته، با شعار «یا مرگ یا خمینی» بهسوی کاخ شاه به حرکت درآمدند. قیام، با شدت سرکوب شد و به خون نشست. حکومت تصمیم داشت او را پس از محاکمه اعدام کند؛ تااینکه اعلامیهای به امضای علما و مراجع منتشر شد که در آن بهصراحت، مرجعیت وی را تأیید کرده، خواهان آزادی او شدند. سرانجام حاج آقا روحالله پس از اعتراضات زیاد، صبح روز 19 فروردین 1343، پس از ده ماه زندان و مراقبت، به قم برگردانده شد. قیام 15 خرداد 1342 علیالظاهر از جوشش و جنبش افتاد؛ اما افشاگری او علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون (مصونیت قضایی کارمندان آمریکایی)، ایران را در آبان سال 43 در آستانه قیامی دوباره قرار داد. حاج آقا روحالله در روز 4 آبان 1343 بیانیهای انقلابی صادر کرد و در آن نوشت: «دنیا بداند که هر گرفتاری که ملت ایران و ملل مسلمین دارند از اجانب است، از آمریکاست. ملل اسلام از اجانب عموماًو از آمریکا خصوصا متنفر است... آمریکاست که از اسرائیل و هواداران آن پشتیبانی میکند...». سحرگاه 13 آبان 1343 او را بازداشت کرده و با یک فروند هواپیمای نظامی به ترکیه انتقال دادند و بار دیگر پس از یک سال او را به عراق (نجف) تبعید کردند. انتقال او به نجف به این منظور بود که شخصیت وی تحتالشعاع دیگر علمای حوزه بزرگ نجف قرار گیرد؛ اما ایشان ستارهای درخشان در آسمان فقاهت آن حوزه هزار ساله شد و مورد احترام علمای آن شهر قرار گرفت. | آیتالله خمینی در پیامی بهمناسبت چهلم فاجعه فیضیه دست به افشاگری زد: «من مصمم هستم که از پای ننشینم تا دستگاه فاسد را به جای خود بنشانم». ایشان نطق تاریخی خود را در 13 خرداد 1342 در مدرسه فیضیه ایراد نموده، خطاب به شاه گفت: «آقا من به شما نصیحت میکنم؛ ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت میکنم؛ دست بردار از این کارها. آقا اغفال میکنند تو را. من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی، همه شکر کنند». شاه فرمان خاموش کردن فریادش را صادر کرد. در شامگاه 14 خرداد آیتالله خمینی دستگیر و به زندان قصر منتقل شد. صبح روز پانزدهم خبر بازداشت ایشان، به تهران و سایر شهرها رسید. مردم به خیابانها ریخته، با شعار «یا مرگ یا خمینی» بهسوی کاخ شاه به حرکت درآمدند. قیام، با شدت سرکوب شد و به خون نشست. حکومت تصمیم داشت او را پس از محاکمه اعدام کند؛ تااینکه اعلامیهای به امضای علما و مراجع منتشر شد که در آن بهصراحت، مرجعیت وی را تأیید کرده، خواهان آزادی او شدند. سرانجام حاج آقا روحالله پس از اعتراضات زیاد، صبح روز 19 فروردین 1343، پس از ده ماه زندان و مراقبت، به قم برگردانده شد. قیام 15 خرداد 1342 علیالظاهر از جوشش و جنبش افتاد؛ اما افشاگری او علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون (مصونیت قضایی کارمندان آمریکایی)، ایران را در آبان سال 43 در آستانه قیامی دوباره قرار داد. حاج آقا روحالله در روز 4 آبان 1343 بیانیهای انقلابی صادر کرد و در آن نوشت: «دنیا بداند که هر گرفتاری که ملت ایران و ملل مسلمین دارند از اجانب است، از آمریکاست. ملل اسلام از اجانب عموماًو از آمریکا خصوصا متنفر است... آمریکاست که از اسرائیل و هواداران آن پشتیبانی میکند...». سحرگاه 13 آبان 1343 او را بازداشت کرده و با یک فروند هواپیمای نظامی به ترکیه انتقال دادند و بار دیگر پس از یک سال او را به عراق (نجف) تبعید کردند. انتقال او به نجف به این منظور بود که شخصیت وی تحتالشعاع دیگر علمای حوزه بزرگ نجف قرار گیرد؛ اما ایشان ستارهای درخشان در آسمان فقاهت آن حوزه هزار ساله شد و مورد احترام علمای آن شهر قرار گرفت. | ||
خط ۱۶۷: | خط ۱۶۷: | ||
=== اوجگیری انقلاب اسلامی در سال 1356 و قیام مردم === | === اوجگیری انقلاب اسلامی در سال 1356 و قیام مردم === | ||
هرچند رژیم شاه در سال | هرچند رژیم شاه در سال 1355 ش، در اوج اقتدار خود به سر میبرد، اما با بحران مشروعیت روبهرو شده بود. سرکوبی مخالفان کار را بدانجا رساند که آن رژیم از بیرون مرزها، به نقض حقوق بشر متهم شد. شاه برای رفع این اتهام و به خیال اینکه خطری برای تداوم و ثبات رژیمش ندارد، سیاست «فضای باز سیاسی» را آغاز کرد. «حضرت آیتالله خمینی» با رصد رخدادها و وضعیت ایران، در مرداد 1356 طی پیامی اعلام کردند: «اکنون بهواسطه اوضاع داخلی و خارجی و انعکاس جنایات رژیم در مجامع و مطبوعات خارجی، فرصتی است که باید مجامع علمی و فرهنگی و رجال وطنخواه و دانشجویان خارج و داخل و انجمنهای اسلامی در هر جا بیدرنگ از آن استفاده کنند و بیپرده بهپا خیزند». گروههای مبارز و مردمی که شخص شاه را عامل استبداد و وابستگی میدانستند، به استقبال پیام ایشان برآمده و منتظر فرصت برای اعتراضات اجتماعی بودند. درگذشت مشکوک آیتالله [[خمینی، مصطفی|حاج آقا مصطفی خمینی]]، در اول آبان 1356 و مراسم پرشکوهی که در ایران برگزار شد، نقطه آغازی بر خیزش دوباره روحانیت و قیام جامعه مذهبی ایران بود. ایشان این واقعه را از الطاف خفیه الهی نامیدند. رژیم شاه با درج مقالهای توهینآمیز علیه ایشان در روزنامه اطلاعات، انتقام گرفت. اعتراض مردمی به این مقاله، به قیام 19 دیماه 1356 قم و ادامه اعتراضات در سال 57 منجر شد. رژیم، به کارهای مردمفریب، مانند بستن مراکز فساد و آزادی مطبوعات دست زد؛ اما اراده مردم، با فرمان مقاومت از سوی امام، تغییر نیافت. سرکوب راهپیمایی 17 شهریور، نقطه عطفی در اوجگیری مبارزه بود. امام مبارزان میانهرو را از شعار «الزام شاه برای عمل به قانون اساسی با حفظ سلطنت مشروطه» برحذر داشتند که پیامد آن، تلاش رژیم برای فشار وارد آوردن به امام و اخراج ایشان از عراق بود. رفتن امام بهسوی کویت و ممانعت از پذیرش ایشان، پرواز به فرانسه و اقامت در «نوفل لوشاتو» را برای رهبر انقلاب رقم زد. ایشان توانست صدای انقلاب را رساتر به مردم ایران و جهان برسانند. بازتاب سرکوب دانشجوها و اقشار دیگر مردم در روز 13 آبان و راهپیمایی روز عاشورا در 20 آذر، کار را بر شاه و حامیان غربی او سختتر کرد. تغییر پیدرپی کابینهها و حکومت نظامی هم بر اراده امام و مردم بیتأثیر بود. سران چهار کشور غربی (آمریکا، فرانسه، آلمان و بریتانیا) در نشست «گوادلوپ» به این نتیجه رسیدند که امیدی به بقای نظام سلطنتی در ایران نیست و خروج شاه و روی کار آمدن یک دولت غیر نظامی میتواند از شدت بحران بکاهد. امام با رفتن شاه، دستور تشکیل «شورای انقلاب» را صادر کرده و با استقبال بینظیر مردم در روز 12 بهمن به وطن بازگشتند. انقلاب مردم با سخنرانی تاریخی در بهشت زهرای تهران و سپس تعیین دولت از سوی ایشان به سرانجام خوش پیروزی نزدیک شد. یوم الله 22 بهمن 1357ش، تنفس صبحی دوباره در جان ملت، روز پیروزی انقلاب و نقطه آغاز تحولات بزرگ تاریخی برای سرزمین ایران، آئین تشیع و جهان اسلام بود.<ref>انقلاب اسلامی ایران، جمعی از نویسندگان، نهاد نمایندگی [[خامنهای، سید علی|مقام معظم رهبری]] در دانشگاهها، 1384، ص94 تا 111.</ref> | ||
درایت، هوشمندی و اقتدار رهبری حضرت امام خمینی، بهویژه در سالهای نخست پس از پیروزی، بسیار درخشان و ممتاز است. | درایت، هوشمندی و اقتدار رهبری حضرت امام خمینی، بهویژه در سالهای نخست پس از پیروزی، بسیار درخشان و ممتاز است. |