۲۱٬۸۹۸
ویرایش
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
'''سید روحالله موسوی خمینی''' (1281-1368ش)، معروف به '''امام خمینی،''' بنیانگذار [[جمهوری اسلامی ایران]]، فقیه و اصولی و یکی از [[مرجع تقلید|مراجع بزرگ تقلید]] [[مذهب شیعه|شیعه]] معاصر متولد بیستم جمادی الآخره و در روز ولادت دخت گرامی [[حضرت محمد|نبی مکرم اسلام]] حضرت [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه (سلاماللهعلیها)]] در سال 1320 ق، مطابق با اول مهر 1281 ش و 24 سپتامپر 1902 م میباشد. جد اعلای او، «سید حیدر موسوی اردبیلی»، همراه با پدرزن خویش، «میر سید علی همدانی» برای تبلیغ [[اسلام|دین اسلام]] و آئین تشیع، در قرن هشتم هجری از [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] به [[کشمیر]] هجرت کرد<ref>علی قادری، «خمینی روحالله: زندگینامه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] بر اساس اسناد و خاطرات و خیال»، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]](ره)، ص78</ref>. پدربزرگ او «سید احمد» که برای کسب علم به [[نجف]] مشرف شده بود، به دعوت اهالی خمین، وارد ایران شد و در خمین ساکن گردید<ref>همان، ص79 و 9</ref>. | '''سید روحالله موسوی خمینی''' (1281-1368ش)، معروف به '''امام خمینی،''' بنیانگذار [[جمهوری اسلامی ایران]]، فقیه و اصولی و یکی از [[مرجع تقلید|مراجع بزرگ تقلید]] [[مذهب شیعه|شیعه]] معاصر متولد بیستم جمادی الآخره و در روز ولادت دخت گرامی [[حضرت محمد|نبی مکرم اسلام]] حضرت [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه (سلاماللهعلیها)]] در سال 1320 ق، مطابق با اول مهر 1281 ش و 24 سپتامپر 1902 م میباشد. جد اعلای او، «سید حیدر موسوی اردبیلی»، همراه با پدرزن خویش، «میر سید علی همدانی» برای تبلیغ [[اسلام|دین اسلام]] و آئین تشیع، در قرن هشتم هجری از [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] به [[کشمیر]] هجرت کرد<ref>علی قادری، «خمینی روحالله: زندگینامه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] بر اساس اسناد و خاطرات و خیال»، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]](ره)، ص78</ref>. پدربزرگ او «سید احمد» که برای کسب علم به [[نجف]] مشرف شده بود، به دعوت اهالی خمین، وارد ایران شد و در خمین ساکن گردید<ref>همان، ص79 و 9</ref>. | ||
== | == دورۀ نخست زندگی (از 1281 - 1300 شمسی) == | ||
=== پدر === | === پدر === | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
== کودکی و نوجوانی == | == کودکی و نوجوانی == | ||
روحالله با فراق پدر، در آغوش مادری مهربان (بانو هاجر) و سرپرستی عمهای دلسوز (صاحب خانم) و دایهای پرهیزگار پرورش یافت. دوران کودکی و نوجوانی روحالله همزمان با بحرانهای سیاسی و اجتماعی ایران سپری شد. وی از همان ابتدای زندگی، با درد و رنج مردم و مشکلات جامعه آشنا میشد و تأثر خود را با ترسیم خطوطی بهصورت نقاشی بروز میداد. شخصیت او در کنار خانواده و اطرافیان در سنگر دفاع، ساخته و پرداخته میگردید و آموزشهای اولیه سوارکاری، تفنگداری و تیراندازی را میگذراند و در کوران حوادث به مجاهدی تمامعیار تبدیل میگشت | روحالله با فراق پدر، در آغوش مادری مهربان (بانو هاجر) و سرپرستی عمهای دلسوز (صاحب خانم) و دایهای پرهیزگار پرورش یافت. دوران کودکی و نوجوانی روحالله همزمان با بحرانهای سیاسی و اجتماعی ایران سپری شد. وی از همان ابتدای زندگی، با درد و رنج مردم و مشکلات جامعه آشنا میشد و تأثر خود را با ترسیم خطوطی بهصورت نقاشی بروز میداد. شخصیت او در کنار خانواده و اطرافیان در سنگر دفاع، ساخته و پرداخته میگردید و آموزشهای اولیه سوارکاری، تفنگداری و تیراندازی را میگذراند و در کوران حوادث به مجاهدی تمامعیار تبدیل میگشت<ref>علی قادری، «خمینی روحالله: زندگینامه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] بر اساس اسناد و خاطرات و خیال»، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]](ره)،، ص131</ref>. برخی از حوادث متأثرکننده این دوران، مثل بمبباران مجلس، در نقاشیها<ref>همان، ص150</ref> و مشقهای خوشنویسی<ref>همان، ص193</ref> دوران کودکی و نوجوانی او منعکس شده و در دسترس است<ref>همان، ص153</ref>. که نمونه آن، قطعه شعری است در دفترچه یادداشت دوران نوجوانی (9-10 سالگی) با عنوان «غیرت اسلام کو جنبش ملی کجاست»، خطاب به ملت ایران<ref>کوثر(مجموعه سخنرانیهای حضرت امام...)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام... ، چاپ اول: 1371، جلد اول، ص615</ref>. | ||
میتوان از آن نوشته، بهعنوان اولین بیانیه سیاسی دوران نوجوانی روحالله یاد کرد و دغدغه ذهنی او را راجع به مسائل مملکتی فهمید. تمایلات روحالله نسبت به قهرمانان و مبارزان تا حدی بود که در نهضت جنگل، پا از حد بیان و سرودن شعر در وصف میرزا، فراتر نهاده، میخواست به نهضت جنگل بپیوندد و چون برای او میسر نشد، به درخواست او، مقداری آذوقه به نام خود و برادرانش راهی جنگل شد | میتوان از آن نوشته، بهعنوان اولین بیانیه سیاسی دوران نوجوانی روحالله یاد کرد و دغدغه ذهنی او را راجع به مسائل مملکتی فهمید. تمایلات روحالله نسبت به قهرمانان و مبارزان تا حدی بود که در نهضت جنگل، پا از حد بیان و سرودن شعر در وصف میرزا، فراتر نهاده، میخواست به نهضت جنگل بپیوندد و چون برای او میسر نشد، به درخواست او، مقداری آذوقه به نام خود و برادرانش راهی جنگل شد<ref>علی قادری، «خمینی روحالله: زندگینامه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] بر اساس اسناد و خاطرات و خیال»، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]](ره)، ص232.</ref>. یک زمان نیز، مجالی پیدا کرده در راه بازگشت از مشهد به جنگل سفر میکند و پایگاه میرزا را از نزدیک میبیند<ref>همان، ص237.</ref>. | ||
=== تحصیلات روحالله === | === تحصیلات روحالله === | ||
سید روحالله از همان کودکی تحصیلات خود را آغاز نمود. در آغاز، معلمانی به نامهای «میرزا محمود» و «میرزا محمدمهدی» به خانه آمده و او را درس میدادند. پس از آن نزد معلم دیگری به نام ملا ابوالقاسم، «عم جزء»، «گلستان» و «بوستان سعدی» را فراگرفت. سپس به مدرسه رفت تا از علوم جدید نیز بهرهمند گردد. مدتی نیز نزد برادر بزرگش «آقامرتضی» به فراگیری «خوشنویسی» و علوم مقدماتی (سیوطی، منطق و مطوّل) پرداخت | سید روحالله از همان کودکی تحصیلات خود را آغاز نمود. در آغاز، معلمانی به نامهای «میرزا محمود» و «میرزا محمدمهدی» به خانه آمده و او را درس میدادند. پس از آن نزد معلم دیگری به نام ملا ابوالقاسم، «عم جزء»، «گلستان» و «بوستان سعدی» را فراگرفت. سپس به مدرسه رفت تا از علوم جدید نیز بهرهمند گردد. مدتی نیز نزد برادر بزرگش «آقامرتضی» به فراگیری «خوشنویسی» و علوم مقدماتی (سیوطی، منطق و مطوّل) پرداخت<ref>همان، ص192 و 193</ref>. | ||
=== آغاز جوانی و هجرت === | === آغاز جوانی و هجرت === | ||
در سال 1300ش (1339ق)، در 19 سالگی به اراک رفت تا از حوزه علمیّه «سپهدار» که زیر نظر [[حائری، عبدالکریم|حضرت آیتالله عبدالکریم حائری یزدی]] اداره میشد، بهرهمند گردد. علومی چون «منطق» (در محضر آقا شیخ محمد گلپایگانی)، | در سال 1300ش (1339ق)، در 19 سالگی به اراک رفت تا از حوزه علمیّه «سپهدار» که زیر نظر [[حائری، عبدالکریم|حضرت آیتالله عبدالکریم حائری یزدی]] اداره میشد، بهرهمند گردد. علومی چون «منطق» (در محضر آقا شیخ محمد گلپایگانی)، «مطول» (در محضر آقا میرزا محمدعلی بروجردی)<ref>همان، ص 246</ref> و «شرح لمعه» (در محضر آقا عباس اراکی)<ref>همان، ص259</ref> را در آنجا آموخت. | ||
=== اولین خطابه رسمی روحالله === | === اولین خطابه رسمی روحالله === | ||
روحالله ضمن تحصیل در اراک در مراسم بزرگداشت «رکن اعظم مشروطه»، آیتالله سید محمد طباطبائی، اولین خطابه خود را قرائت کرد و تحسین حاضران را برانگیخت. این خطابه در واقع بیانیهای سیاسی بود که به جهت قدردانی از زحمات و خدمات علمدار مشروطیت از جانب حوزه علمیه اراک از زبان یک طلبه جوان قرائت میشد. از قول وی نقل شده: «... پیشنهاد شد منبر بروم، استقبال کردم. آن شب، کم خوابیدم؛ نه از ترس مواجه شدن با مردم، بلکه به خود فکر میکردم فردا باید روی منبری بنشینم که متعلق به رسولالله است. از خدا خواستم مدد کند که از اولین تا آخرین منبری که خواهم رفت، هرگز سخنی نگویم که جملهای از آن را باور نداشته باشم و این خواستن، عهدی بود که با خدا بستم. اولین منبرم طولانی شد، اما کسی را خسته نکرد... و عدهای احسنت گفتند. وقتی به دل مراجعه کردم، از احسنتگوییها خوشم آمده بود؛ به همین خاطر دعوت دوم و سوم را رد کردم و چهار سال هرگز به هیچ منبری پا نگذاردم» | روحالله ضمن تحصیل در اراک در مراسم بزرگداشت «رکن اعظم مشروطه»، آیتالله سید محمد طباطبائی، اولین خطابه خود را قرائت کرد و تحسین حاضران را برانگیخت. این خطابه در واقع بیانیهای سیاسی بود که به جهت قدردانی از زحمات و خدمات علمدار مشروطیت از جانب حوزه علمیه اراک از زبان یک طلبه جوان قرائت میشد. از قول وی نقل شده: «... پیشنهاد شد منبر بروم، استقبال کردم. آن شب، کم خوابیدم؛ نه از ترس مواجه شدن با مردم، بلکه به خود فکر میکردم فردا باید روی منبری بنشینم که متعلق به رسولالله است. از خدا خواستم مدد کند که از اولین تا آخرین منبری که خواهم رفت، هرگز سخنی نگویم که جملهای از آن را باور نداشته باشم و این خواستن، عهدی بود که با خدا بستم. اولین منبرم طولانی شد، اما کسی را خسته نکرد... و عدهای احسنت گفتند. وقتی به دل مراجعه کردم، از احسنتگوییها خوشم آمده بود؛ به همین خاطر دعوت دوم و سوم را رد کردم و چهار سال هرگز به هیچ منبری پا نگذاردم»<ref>همان</ref>. | ||
== | == دورۀ دوم زندگی (از 1300 - 1320 شمسی)== | ||
این دوره از زندگی روحالله با هجرت او به قم آغاز شد و با سیاستهای دینزدایی دوره رضاخانی (1304-1320ش) همزمانی داشت. این زمان، روحالله مشغول تحصیل، تدریس، تألیف کتاب و آشنایی با علمای برجسته مبارزی، همچون: «حاج آقا نورالله اصفهانی»<ref>آیتالله پسندیده و [[مظاهری، حسین|آیتالله مظاهری]]، خبرنامه نخستین همایش حاج آقا نورالله اصفهانی، شماره اول، ص16-17 و شماره دوم، ص13-12</ref>، «مدرّس»<ref>علی قادری، «خمینی روحالله: زندگینامه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] بر اساس اسناد و خاطرات و خیال»، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]](ره)، ص376 و صحیفه نور، جلد 1، ص255 تا 266</ref>و برخی دیگر بود. هدف عُلما در این دوره اختناق رضاخانی، حفظ حوزه علمیه قم بود که ثمره آن در راهبری مردم و تأسیس حکومت اسلامی به سال 57 نمایان شد. بااینهمه، نقش بیبدیل آیتالله سید حسن مدرس در تکوین شخصیت سیاسی و دمیدن روح مقاومت در روحالله جوان شایان توجه است. آقا سید روحالله در سال 1301ش (1340ق)، در سن 20 سالگی همراه استادش «حضرت آیتالله عبدالکریم حائری یزدی»، مؤسّس حوزه علمیّه قم به این شهر هجرت کرد. دروس سطح را نزد «آیتالله سید علی یثربی کاشانی» به پایان رساند و پس از آن در درس خارج حضرت آیتالله حائری شرکت کرده تا به درجه اجتهاد نائل آمد. | این دوره از زندگی روحالله با هجرت او به قم آغاز شد و با سیاستهای دینزدایی دوره رضاخانی (1304-1320ش) همزمانی داشت. این زمان، روحالله مشغول تحصیل، تدریس، تألیف کتاب و آشنایی با علمای برجسته مبارزی، همچون: «حاج آقا نورالله اصفهانی»<ref>آیتالله پسندیده و [[مظاهری، حسین|آیتالله مظاهری]]، خبرنامه نخستین همایش حاج آقا نورالله اصفهانی، شماره اول، ص16-17 و شماره دوم، ص13-12</ref>، «مدرّس»<ref>علی قادری، «خمینی روحالله: زندگینامه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] بر اساس اسناد و خاطرات و خیال»، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]](ره)، ص376 و صحیفه نور، جلد 1، ص255 تا 266</ref> و برخی دیگر بود. هدف عُلما در این دوره اختناق رضاخانی، حفظ حوزه علمیه قم بود که ثمره آن در راهبری مردم و تأسیس حکومت اسلامی به سال 57 نمایان شد. بااینهمه، نقش بیبدیل آیتالله سید حسن مدرس در تکوین شخصیت سیاسی و دمیدن روح مقاومت در روحالله جوان شایان توجه است. آقا سید روحالله در سال 1301ش (1340ق)، در سن 20 سالگی همراه استادش «حضرت آیتالله عبدالکریم حائری یزدی»، مؤسّس حوزه علمیّه قم به این شهر هجرت کرد. دروس سطح را نزد «آیتالله سید علی یثربی کاشانی» به پایان رساند و پس از آن در درس خارج حضرت آیتالله حائری شرکت کرده تا به درجه اجتهاد نائل آمد. | ||
=== ازدواج === | === ازدواج === | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
=== تدریس عرفان === | === تدریس عرفان === | ||
یکی دیگر از مجالس درس حضرت امام، درس عرفان بود. این درس، ویژه شاگردان خاص و مورد اعتمادش بود. عرفان برای او جزو علایق اصلی بود؛ بهگونهای که در سال 1307ش، کتاب شرح دعای سحر را - که تفسیر جامعی بود بر دعایی که امام محمد باقردر ماه رمضان میخواند - نوشت. او دو سال بعد، | یکی دیگر از مجالس درس حضرت امام، درس عرفان بود. این درس، ویژه شاگردان خاص و مورد اعتمادش بود. عرفان برای او جزو علایق اصلی بود؛ بهگونهای که در سال 1307ش، کتاب شرح دعای سحر را - که تفسیر جامعی بود بر دعایی که امام محمد باقردر ماه رمضان میخواند - نوشت. او دو سال بعد، «مصباح الهدایة إلی الخلافة و الولایة» را نوشت. اثر دیگر وی در آن سالها، مجموعهای از تفسیرها پیرامون «تفسیر فصوص قیصری» بود. عرفان، تأثیر زیادی در شخصیت فکری، روحی و نیز فعالیتهای سیاسی آتی او داشت. | ||
=== درس اخلاق === | === درس اخلاق === | ||
نخستین درسی که آقا روحالله پس از رحلت آیتالله حائری آغاز کرد و با استقبال طلاب و مردم کوچه و بازار مواجه شد، درس اخلاق بود. او در این درس، بهمناسبتهای مختلف، اشاراتی گویا و گاه کنایهآمیز، به وضعیت حکومت و اسلامزدایی پهلوی اول، مطرح میکرد که برخورد حکومت رضاخانی را با وی در پی داشت. مأموران شهربانی حکومت تازه تأسیس پهلوی در قم، از ادامه این درس در فیضیه جلوگیری کردند. آقا روحالله نیز درس خود را به مدرسه حاج ملا صادق منتقل نمود. کتاب «اربعین حدیث» از نتایج این درس اخلاقی - عرفانی است | نخستین درسی که آقا روحالله پس از رحلت آیتالله حائری آغاز کرد و با استقبال طلاب و مردم کوچه و بازار مواجه شد، درس اخلاق بود. او در این درس، بهمناسبتهای مختلف، اشاراتی گویا و گاه کنایهآمیز، به وضعیت حکومت و اسلامزدایی پهلوی اول، مطرح میکرد که برخورد حکومت رضاخانی را با وی در پی داشت. مأموران شهربانی حکومت تازه تأسیس پهلوی در قم، از ادامه این درس در فیضیه جلوگیری کردند. آقا روحالله نیز درس خود را به مدرسه حاج ملا صادق منتقل نمود. کتاب «اربعین حدیث» از نتایج این درس اخلاقی - عرفانی است<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/130/3630/17830/ برگرفته از پایگاه اطلاعرسانی حوزهنت، مجله: حضور - شماره 38، زمستان 1380، «دیدگاههای] [[خامنهای، سید علی|مقام معظم رهبری]]»، نویسنده: نامشخص، ص3، برگرفته در تاریخ 2 خردادماه 1394،</ref>. | ||
== | == دورۀ سوم زندگی (از 1320 - 1340 شمسی)== | ||
این دوره از زندگی آیتالله حاج آقا روحالله با چهل سالگی آغاز میشود. احاطه گسترده ایشان در علوم عقلی و تحقیقات فلسفی، وی را در زمره اساتید اول فلسفه در حوزه علمیّه قم قرار میداد. او به شبهات عقلی و ایراداتی که به مکتب اسلام میشد، پاسخگو بود؛ چنانکه کتاب «[[کشف الأسرار فی شرح الاستبصار|کشف الأسرار]]» را در پاسخ به کتاب «اسرار هزارساله» تألیف فرمود. | این دوره از زندگی آیتالله حاج آقا روحالله با چهل سالگی آغاز میشود. احاطه گسترده ایشان در علوم عقلی و تحقیقات فلسفی، وی را در زمره اساتید اول فلسفه در حوزه علمیّه قم قرار میداد. او به شبهات عقلی و ایراداتی که به مکتب اسلام میشد، پاسخگو بود؛ چنانکه کتاب «[[کشف الأسرار فی شرح الاستبصار|کشف الأسرار]]» را در پاسخ به کتاب «اسرار هزارساله» تألیف فرمود. | ||
حوزه علمیه قم با رحلت آیتالله حائری ( | حوزه علمیه قم با رحلت آیتالله حائری (1315 ش) و فشار روزافزون حکومت پهلوی، روزهای سختی را میگذراند. با آغاز دهه 20 و سقوط رضاخان، شرایط برای تحقق مرجعیت عظمی فراهم گردید. [[بروجردی، حسین|آیتالله بروجردی]] شخصیت علمی برجستهای بود که میتوانست جانشین مناسبی برای مرحوم حائری و حفظ کیان حوزه باشد. این پیشنهاد از سوی شاگردان آیتالله حائری و از جمله حاج آقا روحالله بهسرعت تعقیب شد. حاج آقا روحالله در دعوت از آیتالله بروجردی برای هجرت به قم و پذیرش مسئولیت خطیر زعامت حوزه بسیار تلاش کرد. او در تعقیب هدفهای ارزشمند خویش در سال 1328 ش، طرح «اصلاح اساس ساختار حوزه علمیه» را با همکاری آیتالله مرتضی حائری تهیه کرد؛ هرچند با موانعی روبهرو شد. | ||
=== تدریس خارج فقه و اصول === | === تدریس خارج فقه و اصول === | ||
آیتالله حاج آقا روحالله درس خارج فقه و اصول خود را در سن 44 سالگی (در سال | آیتالله حاج آقا روحالله درس خارج فقه و اصول خود را در سن 44 سالگی (در سال 1364 ق)، که مصادف با ورود حضرت آیتالله بروجردی به شهر قم بود، آغاز کرد. پارهای از ویژگیها و امتیازات درس خارج وی، طرح اشکالات هر مسئله و شرح و بسط کامل مباحث آن، مخلوط نکردن مباحث اصولی با مباحث فلسفی، طرح نظریات نو و ابتکاری و تقلید نکردن از علمای پیشین بود. | ||
در اینجا شایسته است «اساتید»، «مشایخ روایی» و «تألیفات» ایشان را (بیرون از زمانبندی دورهها) برشمریم. | در اینجا شایسته است «اساتید»، «مشایخ روایی» و «تألیفات» ایشان را (بیرون از زمانبندی دورهها) برشمریم. | ||
=== استادان === | === استادان === | ||
حضرت امام در رشتههای مختلف علوم، همچون ادبیات فارسی و عربی، فقه و اصول، منطق، فلسفه غرب و شرق، عرفان، کلام، هیئت و... محضر اساتید متعددی را درک نمودند. برخی از اساتید ایشان با توجه به پارهای منابع<ref>علی قادری، «خمینی روحالله: زندگینامه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] بر اساس اسناد و خاطرات و خیال»، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]](ره)، ص143، 180، 190، 192، 246، 259، 384، 385، 388 و 393؛ زمزم نور: زندگینامه، آثار و... [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]]، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، تهران، چاپ نهم، ص9 و 10؛ رضا بابایی، کارنامه نور (زندگینامه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]])</ref>بدین شرحاند: | حضرت امام در رشتههای مختلف علوم، همچون ادبیات فارسی و عربی، فقه و اصول، منطق، فلسفه غرب و شرق، عرفان، کلام، هیئت و... محضر اساتید متعددی را درک نمودند. برخی از اساتید ایشان با توجه به پارهای منابع<ref>علی قادری، «خمینی روحالله: زندگینامه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] بر اساس اسناد و خاطرات و خیال»، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]](ره)، ص143، 180، 190، 192، 246، 259، 384، 385، 388 و 393؛ زمزم نور: زندگینامه، آثار و... [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]]، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، تهران، چاپ نهم، ص9 و 10؛ رضا بابایی، کارنامه نور (زندگینامه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]])</ref> بدین شرحاند: | ||
{{فهرست ستونی|2}} | {{فهرست ستونی|2}} | ||
# آقا میرزا محمود افتخار العلماء؛ | # آقا میرزا محمود افتخار العلماء؛ | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۴: | ||
دوره سوم زندگی او مصادف است با دو حادثه مهم: یکی، بروز جنگ جهانی دوم و دیگری، اشغال ایران، خروج رضاخان از ایران و آغاز سلطنت محمدرضا. بنا بر اعتقاد حاج آقا روحالله، این زمان، فرصت مناسبی برای قیام اصلاحی بود. با همه امیدهای روحالله، قیام مورد نظر صورت نگرفت. او در این دوره عالمی است کامل و جامع الشرایط، مُصلحی است هوشیار با پشتوانه دانش و بینش سیاسی، با کولهباری از تجربه دوران 20 ساله رضاخانی، که شناخت کاملی از اوضاع ایران و جهان دارد؛ لذا با صدور بیانیهای در 1323/3/13ش (11 جمادیالثانی 1363ق)، زمان مناسب تحول بنیادین را یادآوری میکند: «امروز، روزی است که نسیم روحانی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است. اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید، فرداست که مشتی هرزهگرد و شهوتران بر شما چیره و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند». | دوره سوم زندگی او مصادف است با دو حادثه مهم: یکی، بروز جنگ جهانی دوم و دیگری، اشغال ایران، خروج رضاخان از ایران و آغاز سلطنت محمدرضا. بنا بر اعتقاد حاج آقا روحالله، این زمان، فرصت مناسبی برای قیام اصلاحی بود. با همه امیدهای روحالله، قیام مورد نظر صورت نگرفت. او در این دوره عالمی است کامل و جامع الشرایط، مُصلحی است هوشیار با پشتوانه دانش و بینش سیاسی، با کولهباری از تجربه دوران 20 ساله رضاخانی، که شناخت کاملی از اوضاع ایران و جهان دارد؛ لذا با صدور بیانیهای در 1323/3/13ش (11 جمادیالثانی 1363ق)، زمان مناسب تحول بنیادین را یادآوری میکند: «امروز، روزی است که نسیم روحانی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است. اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید، فرداست که مشتی هرزهگرد و شهوتران بر شما چیره و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند». | ||
== | == دورۀ چهارم زندگی (از 1340 - 1368 شمسی)== | ||
=== مرجعیت === | === مرجعیت === | ||
این دوره، همزمان با رحلت آیتالله بروجردی (10 فروردین 1340) است. در این هنگام، جمع فراوانی از علما و فضلای حوزه به آیتالله حاج آقا روحالله اصرار نمودند که رساله عملیّه ایشان چاپ شود، اما او نپذیرفت؛ ازاینرو، فتاوای وی را از حاشیهاش بر کتاب «[[وسیلة النجاة مع تعالیق الإمام الخمینی(ره)|وسیلة النجاة]]» [[اصفهانی، ابوالحسن|سید ابوالحسن اصفهانی]] و نیز حاشیه بر «العروة الوثقی» به دست میآوردند؛ تااینکه با وفات حضرت آیتالله حکیم ( 134 ش)، بخش معتنابهی از مردم، مقلد «حضرت آیتالله حاج آقا روحالله موسوی خمینی» شدند. | این دوره، همزمان با رحلت آیتالله بروجردی (10 فروردین 1340) است. در این هنگام، جمع فراوانی از علما و فضلای حوزه به آیتالله حاج آقا روحالله اصرار نمودند که رساله عملیّه ایشان چاپ شود، اما او نپذیرفت؛ ازاینرو، فتاوای وی را از حاشیهاش بر کتاب «[[وسیلة النجاة مع تعالیق الإمام الخمینی(ره)|وسیلة النجاة]]» [[اصفهانی، ابوالحسن|سید ابوالحسن اصفهانی]] و نیز حاشیه بر «العروة الوثقی» به دست میآوردند؛ تااینکه با وفات حضرت آیتالله حکیم ( 134 ش)، بخش معتنابهی از مردم، مقلد «حضرت آیتالله حاج آقا روحالله موسوی خمینی» شدند. |