۸۸٬۱۲۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب | {{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب | ||
| عنوان = اشاعره | | عنوان = اشاعره | ||
خط ۱۲: | خط ۱۱: | ||
| عقیده = جمع میان عقاید اهلحدیث و معتزله | | عقیده = جمع میان عقاید اهلحدیث و معتزله | ||
}} | }} | ||
'''اشاعره''' نامی آشنا در میان [[مکاتب کلامی]] [[اهل سنت]] و جماعت است. پایهگذار این مکتب، [[اشعری|ابوالحسن علیبناسماعیل اشعری]](۲۶۰-۳۲۴ه.ق) است. وی ابتدا شاگرد مکتب [[معتزله|معتزلیان]] بود و بعد از جدا شدن از آن مکتب، به مکتب [[اهل حدیث|اهلحدیث]] پیوست با این هدف که میان عقلگرایی افراطی معتزله و عقلگریزی افراطی اهلحدیث، اعتدال برقرار کند. به همین دلیل در تفسیر آرای اهلحدیث، فهم عقلی را دخالت داد. امروزه میتوان گفت که غالب اهل سنت در مشی کلامی خود تابع [[مکتب اشعری|مکتباشعری]] هستند | '''اشاعره''' نامی آشنا در میان [[مکاتب کلامی]] [[اهل سنت]] و جماعت است. پایهگذار این مکتب، [[اشعری|ابوالحسن علیبناسماعیل اشعری]](۲۶۰-۳۲۴ه.ق) است. وی ابتدا شاگرد مکتب [[معتزله|معتزلیان]] بود و بعد از جدا شدن از آن مکتب، به مکتب [[اهل حدیث|اهلحدیث]] پیوست با این هدف که میان عقلگرایی افراطی معتزله و عقلگریزی افراطی اهلحدیث، اعتدال برقرار کند. به همین دلیل در تفسیر آرای اهلحدیث، فهم عقلی را دخالت داد. امروزه میتوان گفت که غالب اهل سنت در مشی کلامی خود تابع [[مکتب اشعری|مکتباشعری]] هستند | ||
خط ۲۸: | خط ۲۶: | ||
== متکلمان شاخص اشعری == | == متکلمان شاخص اشعری == | ||
در مکتب اشاعره، پس از ابوالحسن اشعری بزرگانی پروش یافتند که به عنوان نمونه نام برخی از افراد شاخص در ترتیب زمانی بدین شرح است.1. [[قاضی ابوبکر باقلانی]]، 2.[[ابواسحاق اسفرایینی]] | در مکتب اشاعره، پس از ابوالحسن اشعری بزرگانی پروش یافتند که به عنوان نمونه نام برخی از افراد شاخص در ترتیب زمانی بدین شرح است.1. [[قاضی ابوبکر باقلانی]]، 2.[[ابواسحاق اسفرایینی]]، 3.[[عبدالملک جوینی]]، 4.[[ابوحامد غزالی]]، 5.[[میر سید شریف جرجانی]]، 6.[[سعدالدین تفتازانی]]، 7.[[ملاعلی قوشجی]]، 8. [[عبدالوهاب شعرانی]]، 9.[[محمد عبده]]، 10. [[عبدالعظیم زرقانی]] 11.[[شیخ محمود شلتوت]]. | ||
== آثار مهم کلامی اشاعره == | == آثار مهم کلامی اشاعره == | ||
اشاعره آثار کلامی بسیاری برجای گذاشتند که به نام برخی از مهمترین آن همراه با نام مولف اشاره میشود | اشاعره آثار کلامی بسیاری برجای گذاشتند که به نام برخی از مهمترین آن همراه با نام مولف اشاره میشود: | ||
# [[اللمع]] ابوالحسن اشعری | |||
# [[مقالات الاسلامیین]] ابوالحسن اشعری | |||
# [[الابانه عن اصول الدیانه]] ابوالحسن اشعری | |||
# [[استحسان الخوض فی علم الکلام]] ابوالحسن اشعری | |||
# [[تمهید الاوایل و تلخیص الدلایل]] ابوبکر باقلانی | |||
# [[الشامل فی اصول الدین]] عبدالملک جوینی | |||
# [[احیاء علوم الدین]] ابوحامد غزالی | |||
# [[الاقتصاد فی الاعتقاد]] ابوحامد غزالی | |||
# [[الاربعین فی اصول الدین]] ابوحامد غزالی | |||
# [[مجموعه رسائل الامام الغزالی]] ابوحامد غزالی | |||
# [[الملل و النحل]] عبدالکریم شهرستانی | |||
# [[القضاء و القدر]] فخر رازی | |||
# [[المطالب العالیه من العلم الالهی]] فخر رازی | |||
# [[المحصل]] فخر رازی | |||
# [[معالم اصول الدین]] فخر رازی | |||
# [[المباحث المشرقیه]] فخر رازی | |||
# [[تفسیر مفاتیح الغیب]] فخر رازی(البته این اثر تفسیری است) | |||
# [[شرح المواقف]] میر سید شریف جرجانی | |||
# [[شرح العقاید النسفیه]] سعدالدین تفتازانی | |||
# [[شرح المقاصد]] سعدالدین تفتازانی | |||
# [[الیواقیت و الجواهر]] عبدالوهاب شعرانی | |||
# [[مناهل العرفان]] عبدالعظیم زرقانی | |||
# [[رساله التوحید]] محمد عبده | |||
# و... | |||
== مبانی اعتقادی اشاعره == | == مبانی اعتقادی اشاعره == | ||
خط ۳۹: | خط ۶۱: | ||
== تفاسیر کوتاه از برخی عقاید اشاعره == | == تفاسیر کوتاه از برخی عقاید اشاعره == | ||
1.برخی از متکلمین این مکتب معتقدند که صفات خبری به معنای لغویاش بر خداوند صادق است، اما کیفیت آن برای ما مجهول است بهطوری که هیچ درکی از آن نداریم.<ref>اشعری ابوالحسن، الابانه عن اصول الدیانه، ص21</ref> این نحوه تعریف، انسان را از تفکر تجسیم و تشبیهگرایی منع میکند . متکلمان پس از ابوالحسن اشعری نیز بر همین اعتقاد بودهاند، با اینحال بعضی از آنها معتقدند که صفات خبری برای آنکه فهمیده شود، نیازمند تاویل است.<ref> آمدی، غایه المرام فی علم الکلام، ص127-129</ref> بعضی دیگر چون فخر رازی قائل به لزوم تأویل یا تفویض صفات خبری شدهاند.<ref> فخر رازی، الاربعین فی اصول الدین، ج1 ص163</ref> 2. اشاعره به جواز رویت خدا معتقدند. اشعری میگوید که در قیامت میتوان خداوند را با چشم ظاهر دید.<ref>اشعری ابوالحسن، الابانه عن اصول الدیانه، ص35</ref>او برای اثبات این ادعا به شواهدی از قرآن و روایات استناد میکند. متکلمان پس از اشعری نیز به پیروی از او قائل به جواز رؤیت خدا شدهاند. مثلا فخر رازی آیه: «وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّی نَرَی اللّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ» که در بیان نفی رویت آمده است را توجیه کرده آن را بر جواز رویت تفسیر میکند<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج1 ص520</ref> وغزالی نیز آن را اثبات میکند<ref> غزالی ابوحامد، قواعد العقائد، ص169</ref>و باقلانی میگوید چون خداوند وجود دارد، پس قابل مشاهده است.<ref>باقلانی ابوبکر، تمهید الاوائل وتلخیص الدلائل، ص301</ref> 3. درباره قرآن دو نظر نزد متکلمین مطرح است، نظر اول اینکه آیا کلام خدا از صفات ذات است یا صفات فعل؟ و نظر دوم اینکه آیا قرآن که کلام خدوند است، قدیم است یا حادث؟ معتزلیان معتقدند که کلام خداوند قدیم و ذاتی نیست، بلکه حادث است، ولی اهلحدیث(حنابله) کلام را از صفات ذات میدانند. و اما مکتباشاعره که هدفش تعدیل میان دو مذهب معتزله و اهلحدیث بود با عنایت به حفظ شعار حنابله که معتقد به ذاتی و قدیمی بودن کلام خدا بودند، معتقد شدند که بله کلام خداوند قدیم است، ولی مانند کلام بشر نیست تا مرکب از حروف و اصوات باشد، بلکه کلام خدا نفسی و قائم به ذات اوست و حقیقت کلام چیزی جز این نیست و اطلاق کلام به جملهها مجازگویی است.<ref>شهرستانی عبدالکریم، نهایة الاقدام فیعلم الکلام، ص111</ref> دیگر متکلمان اشاعره نیز دراینباره بر روش اشعری بودند و این موضوع را با عبارات گوناگون بیان کردند. | 1.برخی از متکلمین این مکتب معتقدند که صفات خبری به معنای لغویاش بر خداوند صادق است، اما کیفیت آن برای ما مجهول است بهطوری که هیچ درکی از آن نداریم.<ref>اشعری ابوالحسن، الابانه عن اصول الدیانه، ص21</ref> این نحوه تعریف، انسان را از تفکر تجسیم و تشبیهگرایی منع میکند . متکلمان پس از ابوالحسن اشعری نیز بر همین اعتقاد بودهاند، با اینحال بعضی از آنها معتقدند که صفات خبری برای آنکه فهمیده شود، نیازمند تاویل است.<ref> آمدی، غایه المرام فی علم الکلام، ص127-129</ref> بعضی دیگر چون فخر رازی قائل به لزوم تأویل یا تفویض صفات خبری شدهاند.<ref> فخر رازی، الاربعین فی اصول الدین، ج1 ص163</ref> 2. اشاعره به جواز رویت خدا معتقدند. اشعری میگوید که در قیامت میتوان خداوند را با چشم ظاهر دید.<ref>اشعری ابوالحسن، الابانه عن اصول الدیانه، ص35</ref>او برای اثبات این ادعا به شواهدی از قرآن و روایات استناد میکند. متکلمان پس از اشعری نیز به پیروی از او قائل به جواز رؤیت خدا شدهاند. مثلا فخر رازی آیه: «وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّی نَرَی اللّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ» که در بیان نفی رویت آمده است را توجیه کرده آن را بر جواز رویت تفسیر میکند<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج1 ص520</ref> وغزالی نیز آن را اثبات میکند<ref> غزالی ابوحامد، قواعد العقائد، ص169</ref>و باقلانی میگوید چون خداوند وجود دارد، پس قابل مشاهده است.<ref>باقلانی ابوبکر، تمهید الاوائل وتلخیص الدلائل، ص301</ref> 3. درباره قرآن دو نظر نزد متکلمین مطرح است، نظر اول اینکه آیا کلام خدا از صفات ذات است یا صفات فعل؟ و نظر دوم اینکه آیا قرآن که کلام خدوند است، قدیم است یا حادث؟ معتزلیان معتقدند که کلام خداوند قدیم و ذاتی نیست، بلکه حادث است، ولی اهلحدیث(حنابله) کلام را از صفات ذات میدانند. و اما مکتباشاعره که هدفش تعدیل میان دو مذهب معتزله و اهلحدیث بود با عنایت به حفظ شعار حنابله که معتقد به ذاتی و قدیمی بودن کلام خدا بودند، معتقد شدند که بله کلام خداوند قدیم است، ولی مانند کلام بشر نیست تا مرکب از حروف و اصوات باشد، بلکه کلام خدا نفسی و قائم به ذات اوست و حقیقت کلام چیزی جز این نیست و اطلاق کلام به جملهها مجازگویی است.<ref>شهرستانی عبدالکریم، نهایة الاقدام فیعلم الکلام، ص111</ref> دیگر متکلمان اشاعره نیز دراینباره بر روش اشعری بودند و این موضوع را با عبارات گوناگون بیان کردند. | ||
== تفاسیری کوتاه درباره نظریه کسب از منظر متکلمان شاخص اشعری == | == تفاسیری کوتاه درباره نظریه کسب از منظر متکلمان شاخص اشعری == | ||
اشاعره چون به توحیدافعالی باورمندی شدیدی دارند به این معنا که خالقی جز خداوند را نمیشناسند و او را منشأ صدرو همه افعال میدانند، به همین جهت برای انسان هیچگونه سهمی درباره خلق قایل نیستند، بلکه فاعلیت به معنای خلق را به معنای شراکت در افعال خداوند میدانند. بنابراین، از نگاه آنان خداوند فاعل همه افعال بندگان است چه آن افعال خوب باشد یا بد. اشاعره چون میدیدند که لازمه این اعتقاد پذیرفتن جبر و فرو رفتن در چنین باتلاقی است، پس برای فرار از این مخمصه که سرانجام آن به انکار معاد و بهشت و جهنم ختم میشود، نظریه کسب را مطرح میکنند و انسان را کاسب افعال اختیاریشان میدانند تا بتوانند مسأله جزای اعمال را توجیه کنند.<ref>اشعری ابوالحسن، اللمع، ص74</ref> طرح مسأله کسبفعل موجب تمایز آن با مسأله خلقفعل میشود که این فقط عقیده ابوالحسن اشعری و یا همه متکلمان این مکتب نیست، بلکه تمامی متکلمان اهل سنت (به جز معتزله) همچون ماتریدیان و اهلحدیث نیز که نظریه خلقافعالعباد را مطرح کردند، معتقدند که خلق منحصر به فاعل الهی است. از منظر ایشان، هیچ فاعل و خالقی جز خداوند وجود ندارد «لا موثر فی الوجود الا الله» اما افعال زمانی کسب می شود که انسان مختار باشد تا با قدرتحادث که از طرف خداوند به او اعطا میشود، فعل را کسب کند و راجع به آن مسئول باشد. | اشاعره چون به توحیدافعالی باورمندی شدیدی دارند به این معنا که خالقی جز خداوند را نمیشناسند و او را منشأ صدرو همه افعال میدانند، به همین جهت برای انسان هیچگونه سهمی درباره خلق قایل نیستند، بلکه فاعلیت به معنای خلق را به معنای شراکت در افعال خداوند میدانند. بنابراین، از نگاه آنان خداوند فاعل همه افعال بندگان است چه آن افعال خوب باشد یا بد. اشاعره چون میدیدند که لازمه این اعتقاد پذیرفتن جبر و فرو رفتن در چنین باتلاقی است، پس برای فرار از این مخمصه که سرانجام آن به انکار معاد و بهشت و جهنم ختم میشود، نظریه کسب را مطرح میکنند و انسان را کاسب افعال اختیاریشان میدانند تا بتوانند مسأله جزای اعمال را توجیه کنند.<ref>اشعری ابوالحسن، اللمع، ص74</ref> طرح مسأله کسبفعل موجب تمایز آن با مسأله خلقفعل میشود که این فقط عقیده ابوالحسن اشعری و یا همه متکلمان این مکتب نیست، بلکه تمامی متکلمان اهل سنت (به جز معتزله) همچون ماتریدیان و اهلحدیث نیز که نظریه خلقافعالعباد را مطرح کردند، معتقدند که خلق منحصر به فاعل الهی است. از منظر ایشان، هیچ فاعل و خالقی جز خداوند وجود ندارد «لا موثر فی الوجود الا الله» اما افعال زمانی کسب می شود که انسان مختار باشد تا با قدرتحادث که از طرف خداوند به او اعطا میشود، فعل را کسب کند و راجع به آن مسئول باشد. | ||
خط ۹۵: | خط ۱۱۵: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{فرق و مذاهب}} | {{فرق و مذاهب}} | ||
[[رده:فرق و مذاهب]] | [[رده:فرق و مذاهب]] |