پرش به محتوا

اصول و مبانی تصوف: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۷۹۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ آوریل ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
اهمیتِ این حقیقتِ معنوی و هدفِ اصلیِ آن، امورِ اجتماعی و فرهنگی نیست، بلکه وصول به حق است.
اهمیتِ این حقیقتِ معنوی و هدفِ اصلیِ آن، امورِ اجتماعی و فرهنگی نیست، بلکه وصول به حق است.
تصوف در دامنِ وحی اسلامی و بر اساس شریعتِ محمدی، برای بندگانی که در همین دنیا طالبِ رسیدن به معشوق الاهی و کسب معرفت حق بوده‌اند، راهی ایجاد کرده است که آن را «طریقت» نامیده‌اند.
تصوف در دامنِ وحی اسلامی و بر اساس شریعتِ محمدی، برای بندگانی که در همین دنیا طالبِ رسیدن به معشوق الاهی و کسب معرفت حق بوده‌اند، راهی ایجاد کرده است که آن را «طریقت» نامیده‌اند.
این راه که از شریعت آغاز، و به حقیقت منتهی می‌شود، راهی است برای به تأیید رسانیدنِ آن جوابِ «بَلی» که ذریتِ آدم در لحظۀ الست به پرسش «... اَلَسْتُ بِرَبِّکُم...» خداوند [۱] دادند و کوششی است برای بازگشت به فطرتِ آدمی که همیشه در ذکر مبدأ است و هنوز در درون انسان‌ها وجود دارد، حتی بعد از هبوطِ آدم که منجر به غفلت از خودِ واقعی و خداییِ آدمی شد.
این راه که از شریعت آغاز، و به حقیقت منتهی می‌شود، راهی است برای به تأیید رسانیدنِ آن جوابِ «بَلی» که ذریتِ آدم در لحظۀ الست به پرسش «... اَلَسْتُ بِرَبِّکُم...» خداوند<ref> اعراف/سوره۷، آیه۱۷۲</ref> دادند و کوششی است برای بازگشت به فطرتِ آدمی که همیشه در ذکر مبدأ است و هنوز در درون انسان‌ها وجود دارد، حتی بعد از هبوطِ آدم که منجر به غفلت از خودِ واقعی و خداییِ آدمی شد.


=منشأ تصوف=
=منشأ تصوف=
خط ۶۳: خط ۶۳:
تفاوت در آن است که صوفیه از خود می‌پرسند: معنای حقیقیِ توحید چیست و چگونه می‌توان موحد شد؟ هدف تصوف، رسیدن به آن حقیقت مطلقی است که هم یگانه و هم وحدت‌بخش است، حقیقتی که می‌تواند انسان را از عالمِ کثرت نجات بخشد و به وصال معشوق بی‌همتا برساند.
تفاوت در آن است که صوفیه از خود می‌پرسند: معنای حقیقیِ توحید چیست و چگونه می‌توان موحد شد؟ هدف تصوف، رسیدن به آن حقیقت مطلقی است که هم یگانه و هم وحدت‌بخش است، حقیقتی که می‌تواند انسان را از عالمِ کثرت نجات بخشد و به وصال معشوق بی‌همتا برساند.
مقصود تصوف دیدن وحدت و دانستن وحدت و زیستن بر پایۀ حقیقت توحید است.
مقصود تصوف دیدن وحدت و دانستن وحدت و زیستن بر پایۀ حقیقت توحید است.
چنان‌که شیخ محمود شبستری عارف معروف سدۀ ۸ق/۱۴م آن را در گلشن راز این‌چنین خلاصه کرده است: «یکی بین و یکی گوی و یکی دان/ بدین ختم آمد اصل و فرع ایمان». [۲]
چنان‌که شیخ محمود شبستری عارف معروف سدۀ ۸ق/۱۴م آن را در گلشن راز این‌چنین خلاصه کرده است: «یکی بین و یکی گوی و یکی دان/ بدین ختم آمد اصل و فرع ایمان».<ref>شبستری، محمود، ج۱، ص۱۰۳، گلشن راز، به کوشش صمد موحد، تهران، ۱۳۶۸ش.</ref>
تمامی جوانب تصوف، اعم از نظری و عملی را می‌توان در پرتو اصل توحید نگریست و توحید را هدف اصلیِ تصوف به‌شمار آورد و حقیقتِ واحد را سرچشمه و خاست‌گاهی دانست که تجلیات آن از راه وحیِ قرآنی به دست متصوفه رسیده است.
تمامی جوانب تصوف، اعم از نظری و عملی را می‌توان در پرتو اصل توحید نگریست و توحید را هدف اصلیِ تصوف به‌شمار آورد و حقیقتِ واحد را سرچشمه و خاست‌گاهی دانست که تجلیات آن از راه وحیِ قرآنی به دست متصوفه رسیده است.
واژۀ عرفان نیز که در چند سدۀ اخیر در ایران زیاد به کار برده شده است، چیزی جز علم به توحید نیست و می‌توان آن را جنبۀ نظری تصوف و تفسیرِ درونی یا باطنیِ کلمۀ طیبۀ «لا اِلٰه اِلَّا اللّٰه» دانست؛ که این خود عالی‌ترین نحوۀ بیان توحید است. [۳][۴][۵]
واژۀ عرفان نیز که در چند سدۀ اخیر در ایران زیاد به کار برده شده است، چیزی جز علم به توحید نیست و می‌توان آن را جنبۀ نظری تصوف و تفسیرِ درونی یا باطنیِ کلمۀ طیبۀ «لا اِلٰه اِلَّا اللّٰه» دانست؛ که این خود عالی‌ترین نحوۀ بیان توحید است.<ref>ابن عربی، محیی‌الدین، ج۲، ص۲۸۸-۲۹۲، الفتوحات المکیة، بیروت، ۱۲۷۶ق. - ابن عربی، محیی‌الدین، ج۱، ص۷۲، التجلیات الالٰهیة، به کوشش عثمان اسماعیل یحیی، تهران، ۱۴۰۸ق. - عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، ج۱، ص۲۶۴-۲۷۲، تهران، ۱۳۵۴ش.</ref>


==وحدت وجود==
==وحدت وجود==
گرچـه اصطلاح وحدت وجود همه‌جا با نام ابن‌ عربی همراه است، اما وی خود این ترکیب را به کار نبرده است و باید نخستین کاربردهای آن را در آثار ابن سبعین (ه‌ م) و پیروان ابن عربی جست‌وجو کرد. [۶][۷][۸][۹][۱۰]
گرچـه اصطلاح وحدت وجود همه‌جا با نام ابن‌ عربی همراه است، اما وی خود این ترکیب را به کار نبرده است و باید نخستین کاربردهای آن را در آثار ابن سبعین (ه‌ م) و پیروان ابن عربی جست‌وجو کرد.<ref>ابن سبعین، عبدالحق، ج۱، ص۲۸، بُدّ العارف، به کوشش جرج کتّوره، بیروت، ۱۹۷۸م. - ابن سبعین، عبدالحق، ج۱، ص۱۱۳، بُدّ العارف، به کوشش جرج کتّوره، بیروت، ۱۹۷۸م. - نسفی، عبدالعزیز، ج۱، ص۱۵۹ بب‌، کشف الحقایق، به کوشش احمد مهدوی دامغانی، تهران، ۱۳۴۴ش. - اسیری لاهیجی، محمد، ج۱، ص۱۷-۱۹، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، تهران، ۱۳۳۷ش. - اسیری لاهیجی، محمد، ج۱، ص۳۹۶-۴۰۲، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، تهران، ۱۳۳۷ش.</ref>
با این‌همه، حقیقتی که وحدت وجود به آن اشاره می‌کند از آغاز در قلب تصوف حضور داشته است، چنان‌که صوفیه آیاتی مانند «… فَاَیْنَما تُوَلّوا فَثَمَّ وَجْهُ‌اللّٰهِ…»، [۱۱] و اشاره به ۴ اسم الاهی «… اَلْاَوّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الْباطِنُ…» [۱۲] در قرآن کریم را سرآغاز بیان این حقیقت در متن آیات کتاب آسمانی مسلمانان دانسته‌اند و عارفان و صوفیانِ پیش از ابن عربی و شاگردان او نیز، مانند حلاج (در برخی از ابیات معروفش به عربی)، جنید (در رسائل و کلمات قصار خود)، نفرّی و...
 
به آن اشاره کرده‌اند (برای نمونه به این منابع رجوع کنید [۱۳][۱۴]).
با این‌همه، حقیقتی که وحدت وجود به آن اشاره می‌کند از آغاز در قلب تصوف حضور داشته است، چنان‌که صوفیه آیاتی مانند «… فَاَیْنَما تُوَلّوا فَثَمَّ وَجْهُ‌اللّٰهِ…»،<ref>بقره/سوره۲، آیه۱۱۵.</ref> و اشاره به ۴ اسم الاهی «… اَلْاَوّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الْباطِنُ…»<ref>حدید/سوره۵۷، آیه۳. </ref> در قرآن کریم را سرآغاز بیان این حقیقت در متن آیات کتاب آسمانی مسلمانان دانسته‌اند و عارفان و صوفیانِ پیش از ابن عربی و شاگردان او نیز، مانند حلاج (در برخی از ابیات معروفش به عربی)، جنید (در رسائل و کلمات قصار خود)، نفرّی و...
به آن اشاره کرده‌اند (برای نمونه به این منابع رجوع کنید<ref>حسین، الطواسین، ج۱۷، ۵۸-۶۲، حلاج، به کوشش لوئی ماسینیون، پاریس، ۱۹۱۳م. - عین‌القضاة، ص۲۷۳-۲۷۴، ج۱، ص۵۱-۷۵، جنید بغدادی، رسائل، به کوشش علی حسن عبدالقادر، لندن، ۱۹۷۶م.</ref>.
 
بنابر نظریۀ وحدت وجود، وجود یکی بیش نیست و آن از آنِ حق تعالی است که نه تنها حقیقتِ مطلق، بلکه وجودِ مطلق نیز هست و وجودِ هرچه وجود دارد، فیضان یافته از وجودِ واحدِ مطلق است و هیچ چیز در عالم استقلالِ وجودی ندارد، مانند اشعۀ خورشید که از خورشید ساطع می‌شود، ولی از خود استقلال وجودی ندارد.
بنابر نظریۀ وحدت وجود، وجود یکی بیش نیست و آن از آنِ حق تعالی است که نه تنها حقیقتِ مطلق، بلکه وجودِ مطلق نیز هست و وجودِ هرچه وجود دارد، فیضان یافته از وجودِ واحدِ مطلق است و هیچ چیز در عالم استقلالِ وجودی ندارد، مانند اشعۀ خورشید که از خورشید ساطع می‌شود، ولی از خود استقلال وجودی ندارد.
برخی از عارفان پا را از این نیز فراتر نهاده و گفته‌اند که یک وجود بیش نیست که همان وجود مطلق است و هیچ چیز دیگری اصلاً از وجود بهره‌مند نیست و در خود نیستی کامل است، چنان‌که مولانا می‌فرماید: «ما عدم‌هاییم و هستی‌ها نما/ تو وجود مطلق و هستی ما». [۱۵]
برخی از عارفان پا را از این نیز فراتر نهاده و گفته‌اند که یک وجود بیش نیست که همان وجود مطلق است و هیچ چیز دیگری اصلاً از وجود بهره‌مند نیست و در خود نیستی کامل است، چنان‌که مولانا می‌فرماید: «ما عدم‌هاییم و هستی‌ها نما/ تو وجود مطلق و هستی ما».<ref>مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۶۰۲، به کوشش نیکلسن، تهران، ۱۳۶۳ش.</ref>
گرچه صوفیۀ بعدی و نیز حکمای اسلامی مانند صدرالدین شیرازی دربارۀ موضوع وحدت وجود بحث‌های مفصل عقلانی و استدلالی کرده و کوشیده‌اند که آن را به اثبات رسانند، [۱۶][۱۷][۱۸] اما بزرگان صوفیه بر آن‌اند که دریافتِ معنیِ وحدتِ وجود امری شهودی است، نه استدلالی.
 
همان‌گونه که حقیقت در تصوف یافتنی است و نه بافتنی، وحدت وجود که قلب تصوف است، نیز فقط از طریق یافتن درک می‌شود و نه اندیشه‌پردازی، گرچه متافیزیک و حکمت، مانند آن‌چه در آثار ملاصدرا دیده می‌شود، می‌تواند ذهن را برای این شهود آماده سازد، به شرطی که قلب طالب نیز آمادۀ درک این حقیقت عظیم باشد. [۱۹][۲۰][۲۱][۲۲]
گرچه صوفیۀ بعدی و نیز حکمای اسلامی مانند صدرالدین شیرازی دربارۀ موضوع وحدت وجود بحث‌های مفصل عقلانی و استدلالی کرده و کوشیده‌اند که آن را به اثبات رسانند،<ref>صدرالدین شیرازی، محمد، الرسائل، ص۱۳۲-۱۴۷، قم، چ سنگی. - صدرالدین شیرازی، محمد، المشاعر، ص۱۶۵ بب‌، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۴۲ش/۱۹۶۴م. - صدرالدین شیرازی، محمد، الاسفار، ج۱، ص۷۰-۷۴، قم، ۱۳۸۶ش.</ref> اما بزرگان صوفیه بر آن‌اند که دریافتِ معنیِ وحدتِ وجود امری شهودی است، نه استدلالی.
 
همان‌گونه که حقیقت در تصوف یافتنی است و نه بافتنی، وحدت وجود که قلب تصوف است، نیز فقط از طریق یافتن درک می‌شود و نه اندیشه‌پردازی، گرچه متافیزیک و حکمت، مانند آن‌چه در آثار ملاصدرا دیده می‌شود، می‌تواند ذهن را برای این شهود آماده سازد، به شرطی که قلب طالب نیز آمادۀ درک این حقیقت عظیم باشد.<ref>روزبهان بقلی، شرح شطحیات، ج۱، ص۲۶۹-۲۷۱، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۴۴ش/۱۹۶۶م. - ابن عربی، محیی‌الدین، ج۲، ص۱۳۹-۱۴۲، فصوص الحکم، به کوشش ابوالعلا عفیفی، تهران، ۱۳۶۶ش. - فرغانی، محمد، ج۱، ص۲۴۴-۲۴۶، مشارق الدراری، به کوشش جلال‌الدین آشتیانی، مشهد، ۱۳۹۸ق. - آملی، حیدر، ج۱، ص۸۴، جامع‌الاسرار و منبع الانوار، به کوشش هانری کربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران، ۱۳۴۷ش/۱۹۶۹م.</ref>
 
آثار صوفیانۀ پس از سدۀ ۷ق/۱۳م که به علم تصوف می‌پردازند، بیشتر مبتنی بر بحث پیرامون معنی وحدت وجودند.
آثار صوفیانۀ پس از سدۀ ۷ق/۱۳م که به علم تصوف می‌پردازند، بیشتر مبتنی بر بحث پیرامون معنی وحدت وجودند.
نظریۀ وحدت وجود نه تنها در میان فقیهان، بلکه در میان بعضی از صوفیان نیز مخالفانی داشته است.
نظریۀ وحدت وجود نه تنها در میان فقیهان، بلکه در میان بعضی از صوفیان نیز مخالفانی داشته است.
confirmed
۸٬۰۹۰

ویرایش