confirmed، مدیران
۳۷٬۰۰۱
ویرایش
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
== آرای کلامی جاحظ == | == آرای کلامی جاحظ == | ||
به اعتقاد وی به علم کلام هم از طرف عوام و هم از طرف خواص و نیز پادشاهان ستم شده است. وی | به اعتقاد وی به علم کلام هم از طرف عوام و هم از طرف خواص و نیز پادشاهان ستم شده است. وی همچنین فقها را که اصحاب [[فتوا]] هستند دشمنان [[علم کلام]] میدانست. [[عبدالکریم شهرستانی]] میگوید جاحظ نفی صفات را مطابق با مذهب فلاسفه میدانست. [[ابوالحسن اشعری]] نقل میکند که این شخصیت بر خلاف [[ابوالهذیل علاف]] و بر وفاق نظام و علی اسواری، قدرت [[خدا]] را محدود میدانست، به این صورت که قائل بود خداوند به قدرت بر ظلم، کذب، ترک اصلح و اختیار غیراصلح متصف نمیشود و همچنین محال است مؤمنان و کودکان را وارد [[جهنم|دوزخ]] کند. | ||
جاحظ در خصوص اراده، عقیده مخصوصی دارد. او اصل اراده را به این صورت که جنسی از اعراض باشد، شاهداً و غائباً انکار میکند. وی اراده را درباره خداوند عبارت از عدم صحت سهو و جهل در افعال خدا و عدم جواز غلبه و قهر بر او میانگارد و درباره انسان در صورتی که مربوط به فعل خود او باشد، انتفای سهو و علم به فعل میداند و در صورتی که متعلق به فعل غیر باشد، به معنای میل نفس به آن فعل میشناسد. | |||
جاحظ این عقیده عجیب را اظهار میدارد که خدا کسی را داخل آتش نمیکند بلکه آتش به اقتضای طبیعتش، آتشیان را به سوی خود جذب میکند و در درون خود نگه میدارد. | |||
جاحظ در خصوص وجه [[اعجاز قرآن]] و همچنین درباره مخلوق بودنِ آن، عقیده مخصوصی دارد. نظام معتزلی (استاد جاحظ) و پیروان او، اعجاز قرآن را در اِخبار از غیب و صرفه میدانند نه در نظم و تألیف. آنها میگویند که اگر خداوند مردم را از معارضه با [[قرآن]] منصرف نمیکرد و اگر این انصراف نبود، آنها میتوانستند با قرآن معارضه کنند. اما جاحظ برخلاف آنان نظم و تألیف قرآن و فصاحت و بلاغت آن را [[معجزه]] و دلیل بر [[نبوت]] [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر (صلی الله علیه و آله)]] دانسته و معارضه با آن را ناممکن میداند<ref>بااستفاده از دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص 20 با ویرایش و دخل و تصرف اندک در عبارات</ref>. جاحظ معتقد است که معرفتها همه در آدمی سرشتهاند و با این که فعل بندگان خدا است به اختیار ایشان نیست. او میگفت: روا نیست که کسی به بلوغ رسد و خدا را نشناسد. [[کافر|کافران]] در نزد او دو گونهاند، معاند و عارف که هر دو خدا را شناختهاند ولی کافر عارف، فریفته کیش خود گشته و با معرفتی که به آفریدگار خود و تصدیقی که به [[پیامبران|پیغمبران]] او دارند باز سپاس وی نگذارند. او میگوید جسمها پس از آن که پدید آمدند دیگر محال است نابود شوند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 134 با ویرایش و دخل و تصرف اندک در عبارات</ref>. | |||
== آرای جاحظ درباره امامت == | == آرای جاحظ درباره امامت == |