پرش به محتوا

جعفریه (پیروان ابوالفضل جعفر بن حرب همدانی): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۲: خط ۲۲:


== آرای اعتقادی ==
== آرای اعتقادی ==
''' صفات الهی'''
 
=== صفات الهی ===
رأی‌ جعفر بن‌ حرب‌ درباره صفات‌ الهی‌، همانند سایر معتزله‌ است یعنی او نیز به [[عینیت صفات و ذات|عینیت‌صفات و ذات]] معتقد است و بر همین‌ مبنا منکر آن‌ بود که‌ خداوند از ازل‌ سمیع‌ و بصیر است‌، چرا که‌ صفات‌ سمع‌ و بصر مستلزم‌ وجود مسموع‌ و مبصَر در ازل‌ است، امری‌ که‌ با حدوث‌‌جهان‌ منافات‌ دارد.  
رأی‌ جعفر بن‌ حرب‌ درباره صفات‌ الهی‌، همانند سایر معتزله‌ است یعنی او نیز به [[عینیت صفات و ذات|عینیت‌صفات و ذات]] معتقد است و بر همین‌ مبنا منکر آن‌ بود که‌ خداوند از ازل‌ سمیع‌ و بصیر است‌، چرا که‌ صفات‌ سمع‌ و بصر مستلزم‌ وجود مسموع‌ و مبصَر در ازل‌ است، امری‌ که‌ با حدوث‌‌جهان‌ منافات‌ دارد.  
<ref>ابن‌حزم‌ ابومحمد علی بن احمد، الفصل‌ فی‌ الملل‌ و الاهواء و النحل‌، بیروت، نشر محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمن عمیره، سال 1405 قمری و 1985 میلادی ج‌ ۲، ص‌ ۳۰۹</ref>
<ref>ابن‌حزم‌ ابومحمد علی بن احمد، الفصل‌ فی‌ الملل‌ و الاهواء و النحل‌، بیروت، نشر محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمن عمیره، سال 1405 قمری و 1985 میلادی ج‌ ۲، ص‌ ۳۰۹</ref>


''' اختیار انسان'''
=== اختیار انسان ===
جعفر مانند سایر معتزله‌، مدافع‌ اختیار انسان‌ بوده‌ و جبر را به شدت رد می‌کرد و معتقد بود که رای معتقدان به جبر از همه [[مذاهب‌اسلامی]] و [[ادیان]] دیگر بدتر است، زیرا که‌ همه فرقه‌ها فقط‌ افعال‌‌نیک‌ را به‌ معبود خود نسبت‌ می‌دهند و تنها اهل‌‌جبر هستند که‌ از نسبت‌ دادن‌ افعال‌‌زشت‌ به‌ خداوند ابایی‌ ندارند. <ref>قاضی‌ عبدالجبار بن‌‌احمد، شرح‌‌الاصول‌‌الخمسة، قاهره، نشر عبدالکریم عثمان، سال 1408 قمری و 1988 میلادی، ج۱، ص‌ ۷۷۷ـ ۷۷۸</ref>  
جعفر مانند سایر معتزله‌، مدافع‌ اختیار انسان‌ بوده‌ و جبر را به شدت رد می‌کرد و معتقد بود که رای معتقدان به جبر از همه [[مذاهب‌اسلامی]] و [[ادیان]] دیگر بدتر است، زیرا که‌ همه فرقه‌ها فقط‌ افعال‌‌نیک‌ را به‌ معبود خود نسبت‌ می‌دهند و تنها اهل‌‌جبر هستند که‌ از نسبت‌ دادن‌ افعال‌‌زشت‌ به‌ خداوند ابایی‌ ندارند. <ref>قاضی‌ عبدالجبار بن‌‌احمد، شرح‌‌الاصول‌‌الخمسة، قاهره، نشر عبدالکریم عثمان، سال 1408 قمری و 1988 میلادی، ج۱، ص‌ ۷۷۷ـ ۷۷۸</ref>  


'''حسن و قبح عقلی'''
=== حسن و قبح عقلی ===
عموم معتزله [[حسن و قبح عقلی]] را قبول دارند، اما این پرسش وجود دارد که‌ آیا خداوند بر ظلم‌ قدرت‌ دارد؟ بعضی نقل کرده‌اند که که‌ جعفر‌بن‌‌حرب‌، مانند جعفر‌بن‌‌مبشّر و نیز ابوجعفر اسکافی‌، معتقد بود که‌ خدا قدرت‌ ظلم‌ بر عقلا را ندارد، اما قادر است‌ به‌ کودکان‌ و دیوانگان‌ ظلم‌ کند.  
عموم معتزله [[حسن و قبح عقلی]] را قبول دارند، اما این پرسش وجود دارد که‌ آیا خداوند بر ظلم‌ قدرت‌ دارد؟ بعضی نقل کرده‌اند که که‌ جعفر‌بن‌‌حرب‌، مانند جعفر‌بن‌‌مبشّر و نیز ابوجعفر اسکافی‌، معتقد بود که‌ خدا قدرت‌ ظلم‌ بر عقلا را ندارد، اما قادر است‌ به‌ کودکان‌ و دیوانگان‌ ظلم‌ کند.  
<ref> شهرستانی‌ محمد‌بن‌عبدالکریم، الملل‌ و النحل‌، بیروت، نشر سید محمد کیلانی، سال 1404 قمری و 1984 میلادی، ج‌ ۱، ص‌ ۵۸ ۵۹.</ref>  
<ref> شهرستانی‌ محمد‌بن‌عبدالکریم، الملل‌ و النحل‌، بیروت، نشر سید محمد کیلانی، سال 1404 قمری و 1984 میلادی، ج‌ ۱، ص‌ ۵۸ ۵۹.</ref>  
<ref>جرجانی میر سید‌شریف، شرح‌‌المواقف، مصر، نشر محمد بدرالدین نعسانی حلبی، سال 1325 قمری و 1907 میلادی، چاپ افست قم، سال 1370 شمسی، ج‌ ۸، ص‌ ۳۸۱.</ref>  
<ref>جرجانی میر سید‌شریف، شرح‌‌المواقف، مصر، نشر محمد بدرالدین نعسانی حلبی، سال 1325 قمری و 1907 میلادی، چاپ افست قم، سال 1370 شمسی، ج‌ ۸، ص‌ ۳۸۱.</ref>  


''' نظریه لطف'''
=== نظریه لطف ===
لطف یعنی وجوب فراهم‌ کردن‌ شرایط‌ عمل‌ به‌ طاعت‌ و ترک‌ معصیت‌ بدون‌ مجبور کردن‌ انسان‌، بر خدا، جعفر‌بن‌‌حرب‌ در ابتدا معتقد بود که‌ اگر خدا لطف‌ خود را شامل‌ حال‌ کافران‌ کند، آنان‌ با اختیار خود ایمان‌ می‌آورند، هرچند ثواب‌ ایمان‌شان<nowiki/>‌هم وزن کسانی که بدون لطف ایمان آورده‌اند نمی‌شود، اما وی‌ بعداً از این‌ عقیده برگشت و همراه اکثر [[معتزله]] شد که‌ [[ایمان‌]] آوردن‌ کافران را وابسته‌ به‌ لطف‌‌الهی نمی‌شمردند. همچنین‌ وی‌ توفیق‌ و تسدید را لطف‌‌خدا می‌دانسته‌، اما آنها را موجب‌ اجبار انسان‌ به‌ طاعت‌‌خدا نمی‌شمرده‌ است‌.<ref> اشعری‌ علی‌بن‌اسماعیل، مقالات‌‌الاسلامیین‌ و اختلاف‌‌المصلّین‌، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن، سال 1400 قمری و 1980 شمسی، ج۱، ص‌ ۲۴۶</ref>  
لطف یعنی وجوب فراهم‌ کردن‌ شرایط‌ عمل‌ به‌ طاعت‌ و ترک‌ معصیت‌ بدون‌ مجبور کردن‌ انسان‌، بر خدا، جعفر‌بن‌‌حرب‌ در ابتدا معتقد بود که‌ اگر خدا لطف‌ خود را شامل‌ حال‌ کافران‌ کند، آنان‌ با اختیار خود ایمان‌ می‌آورند، هرچند ثواب‌ ایمان‌شان<nowiki/>‌هم وزن کسانی که بدون لطف ایمان آورده‌اند نمی‌شود، اما وی‌ بعداً از این‌ عقیده برگشت و همراه اکثر [[معتزله]] شد که‌ [[ایمان‌]] آوردن‌ کافران را وابسته‌ به‌ لطف‌‌الهی نمی‌شمردند. همچنین‌ وی‌ توفیق‌ و تسدید را لطف‌‌خدا می‌دانسته‌، اما آنها را موجب‌ اجبار انسان‌ به‌ طاعت‌‌خدا نمی‌شمرده‌ است‌.<ref> اشعری‌ علی‌بن‌اسماعیل، مقالات‌‌الاسلامیین‌ و اختلاف‌‌المصلّین‌، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن، سال 1400 قمری و 1980 شمسی، ج۱، ص‌ ۲۴۶</ref>  


'''استطاعت(قدرت انجام فعل)'''
=== استطاعت(قدرت انجام فعل) ===
معتقد بود که استطاعت برای‌ افعال‌ مباشری یعنی افعالی که توسط فاعل و بدون واسطه انجام می‌شود، قبل از انجام فعل ضروری است که البته حین انجام فعل نیازی به آن نیست.[[افعال‌ متولده‌]] (افعالی‌ که‌ موجب تولد فعل دیگری می‌شود) نیز می‌تواند با استطاعتِ فعل‌‌اول‌ انجام‌ بگیرد. بنابراین، استطاعت‌ ممکن‌ است‌ در زمان‌ انجام‌ شدن‌ فعل‌‌متولد از بین‌ برود و فعل‌‌متولد می‌تواند بر اثر قدرتی‌ که‌ معدوم‌ شده‌ است‌، پدید بیاید.
معتقد بود که استطاعت برای‌ افعال‌ مباشری یعنی افعالی که توسط فاعل و بدون واسطه انجام می‌شود، قبل از انجام فعل ضروری است که البته حین انجام فعل نیازی به آن نیست.[[افعال‌ متولده‌]] (افعالی‌ که‌ موجب تولد فعل دیگری می‌شود) نیز می‌تواند با استطاعتِ فعل‌‌اول‌ انجام‌ بگیرد. بنابراین، استطاعت‌ ممکن‌ است‌ در زمان‌ انجام‌ شدن‌ فعل‌‌متولد از بین‌ برود و فعل‌‌متولد می‌تواند بر اثر قدرتی‌ که‌ معدوم‌ شده‌ است‌، پدید بیاید.


'''امامت''''
=== امامت ===
جعفر‌بن‌حرب [[امامت]] را مانند جعفر‌بن‌‌مبشّر، از مصالح‌‌دین‌ و شناخت‌ آن‌ را از مجرای عقل‌ می‌دانسته‌ است‌. این‌ دو متکلم بر همین‌ اساس‌ امامت‌ مفضول‌ بر فاضل‌ را جایز می‌دانستند، چرا که‌ امامت‌ با این تعریف برای‌ اجرای‌ اموری‌ چون‌ اقامه‌حدود و قضاوت‌ و جنگ‌ و سایر مسائل‌ اجتماع‌ است‌. پس قرار گرفتن‌ این‌ کار برعهده مفضول‌ با وجود فاضل‌، بدون اشکال است.
جعفر‌بن‌حرب [[امامت]] را مانند جعفر‌بن‌‌مبشّر، از مصالح‌‌دین‌ و شناخت‌ آن‌ را از مجرای عقل‌ می‌دانسته‌ است‌. این‌ دو متکلم بر همین‌ اساس‌ امامت‌ مفضول‌ بر فاضل‌ را جایز می‌دانستند، چرا که‌ امامت‌ با این تعریف برای‌ اجرای‌ اموری‌ چون‌ اقامه‌حدود و قضاوت‌ و جنگ‌ و سایر مسائل‌ اجتماع‌ است‌. پس قرار گرفتن‌ این‌ کار برعهده مفضول‌ با وجود فاضل‌، بدون اشکال است.
<ref> شهرستانی‌ محمد‌بن‌عبدالکریم، الملل‌ و النحل‌، بیروت، چاپ محمد سید کیلانی، سال 1404 قمری و سال 1986 میلادی، ج‌ ۱، ص‌۱۶۰</ref>.
<ref> شهرستانی‌ محمد‌بن‌عبدالکریم، الملل‌ و النحل‌، بیروت، چاپ محمد سید کیلانی، سال 1404 قمری و سال 1986 میلادی، ج‌ ۱، ص‌۱۶۰</ref>.
confirmed، مدیران
۳۷٬۴۴۵

ویرایش