۸۷٬۶۵۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| عنوان = مالک بن نبی | |||
| تصویر = Malek ben nabi.jpg | |||
| نام = | |||
| نامهای دیگر = | |||
| سال تولد = 1905 م | |||
|نام | | تاریخ تولد = | ||
| | | محل تولد = الجزایر | ||
| | | سال درگذشت = | ||
| تاریخ درگذشت = | |||
| محل درگذشت = | |||
| | | استادان = {{فهرست جعبه عمودی | عبدالحمید ابن بادیس}} | ||
|محل تولد | | شاگردان = | ||
| | | دین = | ||
| | | مذهب = | ||
| | | آثار = {{فهرست جعبه افقی | الا´فاق المستقبلیة الجزائریة | تأملات | دعوة الاسلام }} | ||
|عبدالحمید ابن بادیس | | فعالیتها = | ||
| | | وبگاه = | ||
| | }} | ||
|الا´فاق المستقبلیة الجزائریة | |||
تأملات | |||
دعوة الاسلام | |||
| | |||
'''مالک بن نبی''' 1905-1973 اندیشمند معاصر الجزایری است که به ایجاد تمدن اسلامی به عنوان تنها راه بازگشت به اسلام راستین و نجات از زیر یوغ استعمارگران معتقد بود. | '''مالک بن نبی''' 1905-1973 اندیشمند معاصر الجزایری است که به ایجاد تمدن اسلامی به عنوان تنها راه بازگشت به اسلام راستین و نجات از زیر یوغ استعمارگران معتقد بود. | ||
=تولد= | == تولد == | ||
وی در 1323/ 1905 در خانوادهای فقیر در شهر قُسَنْطینَة الجزایر متولد شد. | وی در 1323/ 1905 در خانوادهای فقیر در شهر قُسَنْطینَة الجزایر متولد شد. | ||
=تحصیلات= | == تحصیلات == | ||
تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همین شهر به پایان رسانید؛ مالک تا سال 1918میلادی در تبسه مقیم بود به طوری که در این زمان به خاطر احراز بالاترین رتبه به منظور ادامه تحصیل در قسنطینه موفق به دریافت بورس تحصیلی شد. از این رو وی دوباره به قسنطینه بازگشت. در آغاز نزد عمویش محمود اقامت گزید و موسیقی را تا حدی از او اموخت و از طریق او با مسلک [[عیساویه]] که یکی از مسلکهای شایع [[صوفیه]] در شهر بود آشنا شد. تحصیلات او در قسنطینه در دو جهت بود: هم نزد استاد مارتن در مدرسه ی فرانسوی اشتغال به تحصیل داشت و هم صبحگاهان در مسجد بزرگ شهر نزد شیخ عبدالمجید زبان عربی را میآموخت. | تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همین شهر به پایان رسانید؛ مالک تا سال 1918میلادی در تبسه مقیم بود به طوری که در این زمان به خاطر احراز بالاترین رتبه به منظور ادامه تحصیل در قسنطینه موفق به دریافت بورس تحصیلی شد. از این رو وی دوباره به قسنطینه بازگشت. در آغاز نزد عمویش محمود اقامت گزید و موسیقی را تا حدی از او اموخت و از طریق او با مسلک [[عیساویه]] که یکی از مسلکهای شایع [[صوفیه]] در شهر بود آشنا شد. تحصیلات او در قسنطینه در دو جهت بود: هم نزد استاد مارتن در مدرسه ی فرانسوی اشتغال به تحصیل داشت و هم صبحگاهان در مسجد بزرگ شهر نزد شیخ عبدالمجید زبان عربی را میآموخت. | ||
خط ۳۹: | خط ۲۹: | ||
و سپس برای تحصیلات عالی به پاریس رفت و در 1314 ش/ 1935 در رشته مهندسی برق فارغالتحصیل شد. در عین حال به مطالعات گستردهای در علوم اسلامی پرداخت و مدت درازی نزد [[عبدالحمید بن بادیس]] شاگردی کرد. | و سپس برای تحصیلات عالی به پاریس رفت و در 1314 ش/ 1935 در رشته مهندسی برق فارغالتحصیل شد. در عین حال به مطالعات گستردهای در علوم اسلامی پرداخت و مدت درازی نزد [[عبدالحمید بن بادیس]] شاگردی کرد. | ||
=مشکل اساسی جهان اسلام از نگاه او= | == مشکل اساسی جهان اسلام از نگاه او == | ||
او که از همان آغاز به تحولات پیرامون خویش با دیدی تحلیلی مینگریست، علت اصلی ضعف و عقبماندگی جهان اسلام را مسئله تمدن تشخیص داد و کتابهایی درباره «مشکلات تمدن» به رشته تحریر درآورد. بن نبی در 1335 ش/ 1956 از فرانسه به قاهره رفت و پس از تماس با بسیاری از استادان و دانشمندان و ملاقات با [[جمال عبدالناصر]] به ترجمه کتابهای خود به زبان عربی اقدام کرد و از آن پس نوشتههایش را به زبان عربی منتشر نمود. | او که از همان آغاز به تحولات پیرامون خویش با دیدی تحلیلی مینگریست، علت اصلی ضعف و عقبماندگی جهان اسلام را مسئله تمدن تشخیص داد و کتابهایی درباره «مشکلات تمدن» به رشته تحریر درآورد. بن نبی در 1335 ش/ 1956 از فرانسه به قاهره رفت و پس از تماس با بسیاری از استادان و دانشمندان و ملاقات با [[جمال عبدالناصر]] به ترجمه کتابهای خود به زبان عربی اقدام کرد و از آن پس نوشتههایش را به زبان عربی منتشر نمود. | ||
=فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی= | == فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی == | ||
بننبی به بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی سفر کرد و شاگردان زیادی در [[قاهره]]، [[دمشق]]، [[طرابلس]] ([[لبنان|لبنان]]) و [[الجزایر]] از بحثها و درسهای وی بهره بردند. وی در 1342 ش/ 1963، پس از استقلال کشورش، از مصر به الجزایر بازگشت و به سمت مدیرکل آموزش عالی منصوب شد. بن نبی در 1346 ش/1967 از سمت خود استعفا کرد و از آن پس همه وقت خود را صرف فعالیت علمی و برگزاری جلسات بحث فکری کرد. | بننبی به بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی سفر کرد و شاگردان زیادی در [[قاهره]]، [[دمشق]]، [[طرابلس]] ([[لبنان|لبنان]]) و [[الجزایر]] از بحثها و درسهای وی بهره بردند. وی در 1342 ش/ 1963، پس از استقلال کشورش، از مصر به الجزایر بازگشت و به سمت مدیرکل آموزش عالی منصوب شد. بن نبی در 1346 ش/1967 از سمت خود استعفا کرد و از آن پس همه وقت خود را صرف فعالیت علمی و برگزاری جلسات بحث فکری کرد. | ||
=وفات= | == وفات == | ||
او در 9 آبان 1352/ 31 اکتبر 1973 در الجزایر دار فانی را وداع گفت<ref>بننبی، 1992، اطلاعات پشت جلد؛ سحمرانی، ص 7، 15؛ رجوع کنید به جندی، ج 1، ص 144ـ 145</ref>. | او در 9 آبان 1352/ 31 اکتبر 1973 در الجزایر دار فانی را وداع گفت<ref>بننبی، 1992، اطلاعات پشت جلد؛ سحمرانی، ص 7، 15؛ رجوع کنید به جندی، ج 1، ص 144ـ 145</ref>. | ||
=آثار= | == آثار == | ||
بیشتر آثار بن نبی به زبان فرانسوی تألیف و بعداً به عربی ترجمه شده است. مشهورترین مترجمان کتابهای او دو تن از شاگردانش، [[عبدالصبور شاهین]] و [[عمر مسقاوی]] (وصیّ علمی و ناظر نشر و ترجمة آثار بن نبی) بودند. عبدالصبور شاهین هفت اثر بن نبی را به عربی ترجمه کرده است که بارها در قاهره و دمشق به چاپ رسیدهاند. | بیشتر آثار بن نبی به زبان فرانسوی تألیف و بعداً به عربی ترجمه شده است. مشهورترین مترجمان کتابهای او دو تن از شاگردانش، [[عبدالصبور شاهین]] و [[عمر مسقاوی]] (وصیّ علمی و ناظر نشر و ترجمة آثار بن نبی) بودند. عبدالصبور شاهین هفت اثر بن نبی را به عربی ترجمه کرده است که بارها در قاهره و دمشق به چاپ رسیدهاند. | ||
این کتابها عبارتاند از: | این کتابها عبارتاند از: | ||
الظّاهرة القرآنیة؛ شروط النّهضة (با همکاری عمر مسقاوی)؛ | # الظّاهرة القرآنیة؛ شروط النّهضة (با همکاری عمر مسقاوی)؛ | ||
میلاد مجتمع: شبکة العلاقات الاجتماعیّة؛ | # میلاد مجتمع: شبکة العلاقات الاجتماعیّة؛ | ||
وجهة العالم الاسلامی (عنوان دیگر ترجمه عربی آن: نداء الاسلام، به قلم رمضان لاوند)؛ | # وجهة العالم الاسلامی (عنوان دیگر ترجمه عربی آن: نداء الاسلام، به قلم رمضان لاوند)؛ | ||
الفکرة الافریقیّة الا´سیویّة فی ضوء مؤتمر باندونج (که به مناسبت برگزاری کنفرانس کشورهای آفریقایی ـ آسیایی در باندونگِ اندونزی در 1334 ش/ 1955 نگاشته شد)؛ | # الفکرة الافریقیّة الا´سیویّة فی ضوء مؤتمر باندونج (که به مناسبت برگزاری کنفرانس کشورهای آفریقایی ـ آسیایی در باندونگِ اندونزی در 1334 ش/ 1955 نگاشته شد)؛ | ||
مشکلة الثّقافة؛ المسلم فی عالم الاقتصاد<ref>کریمینیا، ص 102؛ بن نبی، 1992، ص 5؛ سحمرانی، ص 15</ref>. | # مشکلة الثّقافة؛ المسلم فی عالم الاقتصاد<ref>کریمینیا، ص 102؛ بن نبی، 1992، ص 5؛ سحمرانی، ص 15</ref>. | ||
آثار دیگر وی عبارتاند از: | # آثار دیگر وی عبارتاند از: | ||
الصراع الفکری فی البلاد المستعمرة؛ | # الصراع الفکری فی البلاد المستعمرة؛ | ||
إنتاج المستشرقین؛ | # إنتاج المستشرقین؛ | ||
بینالرشاد و التیه؛ | # بینالرشاد و التیه؛ | ||
الافاق المستقبلیة الجزائریة؛ | # الافاق المستقبلیة الجزائریة؛ | ||
تأملات؛ | # تأملات؛ | ||
فی مهبّ المعرکة؛ | # فی مهبّ المعرکة؛ | ||
دورالمسلم و رسالته؛ | # دورالمسلم و رسالته؛ | ||
دعوة الاسلام؛ | # دعوة الاسلام؛ | ||
مذکَّرات شاهد القرن ـ الطفل؛ | # مذکَّرات شاهد القرن ـ الطفل؛ | ||
مذکّرات شاهد القرن ـ الطالب؛ | # مذکّرات شاهد القرن ـ الطالب؛ | ||
الاسلام و الدیمقراطیة و القضایا الکبری<ref>سحمرانی، ص 16؛ رجوع کنید به موسوعة السیاسة، ذیل «مالکبن نبی</ref>». | # الاسلام و الدیمقراطیة و القضایا الکبری<ref>سحمرانی، ص 16؛ رجوع کنید به موسوعة السیاسة، ذیل «مالکبن نبی</ref>». | ||
=== آثار ترجمه شده === | |||
از آثار بن نبی دو اثر به فارسی ترجمه شده است: | از آثار بن نبی دو اثر به فارسی ترجمه شده است: | ||
الظاهرة القرآنیة، با عنوان پدیده قرآنی، به قلم حجتی کرمانی، که از متن اصلی فرانسوی نیز، با عنوان قرآن پدیدهای شگفتآور، به قلم نسرین حکمی ترجمه شده است؛ میلاد مجتمع: شبکة العلاقات الاجتماعیه، با عنوان شبکه روابط اجتماعی، به قلم جواد صالحی. | الظاهرة القرآنیة، با عنوان پدیده قرآنی، به قلم حجتی کرمانی، که از متن اصلی فرانسوی نیز، با عنوان قرآن پدیدهای شگفتآور، به قلم نسرین حکمی ترجمه شده است؛ میلاد مجتمع: شبکة العلاقات الاجتماعیه، با عنوان شبکه روابط اجتماعی، به قلم جواد صالحی. | ||
=اندیشهها= | == اندیشهها == | ||
اندیشهها و مبارزات علمی بن نبی او را در زمره اندیشمندان اصلاحطلبی مانند [[رشید رضا|محمدرشید رضا]]، [[اقبال لاهوری|محمد اقبال لاهوری]] و [[ابنبادیس]] قرار داده است<ref>جدعان، ص 603ـ604</ref>. وی از مهمترین اندیشمندان اسلامی است که به مسئله تمدن پرداخته و با آنکه اندیشههای او به گونهای ژرف تحتتأثیر نظریات جدید در فلسفه تمدن است، ابنخلدون را باید نخستین استاد و بزرگترین الهامبخش وی دانست<ref>جدعان، ص 416</ref>. | اندیشهها و مبارزات علمی بن نبی او را در زمره اندیشمندان اصلاحطلبی مانند [[رشید رضا|محمدرشید رضا]]، [[اقبال لاهوری|محمد اقبال لاهوری]] و [[ابنبادیس]] قرار داده است<ref>جدعان، ص 603ـ604</ref>. وی از مهمترین اندیشمندان اسلامی است که به مسئله تمدن پرداخته و با آنکه اندیشههای او به گونهای ژرف تحتتأثیر نظریات جدید در فلسفه تمدن است، ابنخلدون را باید نخستین استاد و بزرگترین الهامبخش وی دانست<ref>جدعان، ص 416</ref>. | ||
مالک بن نبی مهمترین تمدن اندیش قرن بیستم در جهان عرب است. او در کتاب«فکرة کمنويلث اسلامی» ایده ای را دنبال میکند تا بر اساس آن در فضای دوقطبی، جهان اسلام هویتش را حفظ کند. | مالک بن نبی مهمترین تمدن اندیش قرن بیستم در جهان عرب است. او در کتاب«فکرة کمنويلث اسلامی» ایده ای را دنبال میکند تا بر اساس آن در فضای دوقطبی، جهان اسلام هویتش را حفظ کند. | ||
خط ۹۷: | خط ۸۱: | ||
-جهان اسلام اروپایی | -جهان اسلام اروپایی | ||
بن نبی معتقد است جهان اسلام با وجود تحولات تاریخی، همچنان وحدت روحی خود را حفظ کرده و همین عنصر مهمی در شکل دهی این پروژه است. | بن نبی معتقد است جهان اسلام با وجود تحولات تاریخی، همچنان وحدت روحی خود را حفظ کرده و همین عنصر مهمی در شکل دهی این پروژه است. | ||
شروع پروژه نیز از | می توان این ایده را به یک اتحاد فدرالی بین جهان های اسلامی توصیف کرد که در راس آن یک کنگره اسلامی با ایفای نقش هیئت مدیره اجرایی قرار دارد. | ||
بر این اساس ابتدا به لحاظ درونی باید عناصر هویتی و خاص هر جهان کشف و صورتبندی گردد و سپس به عوامل هویتی پرداخته شود که میتواند این جهان را به جهان های اسلامی دیگر پیوند دهد و در نهایت از اشتراک ها آن مرکز شکل میگیرد | شروع پروژه نیز از جهانهاست که باید تقسیم بندی آنها بر اساس رویکردهای طبیعی، بومی، تاریخی، اقتصادی و سیاسی همان منطقه باشد. | ||
بر این اساس ابتدا به لحاظ درونی باید عناصر هویتی و خاص هر جهان کشف و صورتبندی گردد و سپس به عوامل هویتی پرداخته شود که میتواند این جهان را به جهان های اسلامی دیگر پیوند دهد و در نهایت از اشتراک ها آن مرکز شکل میگیرد. | |||
به عقیده بن نبی «جوهر مشکل هر ملت، در مسئله تمدن آن است و هیچ ملتی قادر به فهم و حلّ مشکل خود نخواهد بود، مگر آنکه اندیشه خود را تا سطح تحولات بزرگ بشری ارتقا بخشد و عوامل ظهور و سقوط تمدنها را عمیقاً درک کند»<ref>بننبی، 1992، ص 21</ref>.بننبی، شیفته جنبش اصلاحی «[[جمعیت العلماء المسلمین]]» [[الجزایر]] به رهبری ابنبادیس بود و در آن ویژگیهایی میدید که حرکت اصلاحی [[عبده|شیخمحمد عبده]] فاقد آن بود؛ چه، عبده به اصلاحات صرفاً کلامی بسنده میکرد، اما ابنبادیس برنامه عملی کاملی را به استناد آیة شریفه «اِنَّ اللّهَ لایُغَیِّرُ ما بِقَوْم حَتّی یُغَیِّروُا ما بِأنْفُسِهِم» (رعد: 11) پذیرفته بود. | به عقیده بن نبی «جوهر مشکل هر ملت، در مسئله تمدن آن است و هیچ ملتی قادر به فهم و حلّ مشکل خود نخواهد بود، مگر آنکه اندیشه خود را تا سطح تحولات بزرگ بشری ارتقا بخشد و عوامل ظهور و سقوط تمدنها را عمیقاً درک کند»<ref>بننبی، 1992، ص 21</ref>.بننبی، شیفته جنبش اصلاحی «[[جمعیت العلماء المسلمین]]» [[الجزایر]] به رهبری ابنبادیس بود و در آن ویژگیهایی میدید که حرکت اصلاحی [[عبده|شیخمحمد عبده]] فاقد آن بود؛ چه، عبده به اصلاحات صرفاً کلامی بسنده میکرد، اما ابنبادیس برنامه عملی کاملی را به استناد آیة شریفه «اِنَّ اللّهَ لایُغَیِّرُ ما بِقَوْم حَتّی یُغَیِّروُا ما بِأنْفُسِهِم» (رعد: 11) پذیرفته بود. | ||
خط ۱۰۷: | خط ۹۲: | ||
بنابراین استعمار زاییده کردار سیاستمداران نیست بلکه نتیجه تن دادن ملت به استعمار است. به همین دلیل، رهایی از استعمار تنها از طریق رهایی نفس از ذلت استعمارپذیری ممکن میشود؛ به طوری که انسان بر اثر «تحول درونی» در شرایطی قرار گیرد که با احترام به کرامت انسانی خویش، به وظایف اجتماعی خود قیام کند و به حکومت استعماری تن ندهد <ref>جدعان، ص 416ـ417؛ بن نبی، 1992، ص 28ـ29، 33</ref>. از نظر مالکبن نبی، مشکل اصلی اینجاست که «جامعه اسلامی» قرنهای متمادی «خارج از تاریخ» زیسته و تمدن خود را از دست داده است و از آنجا که «هر تمدنی محصولات خود را ایجاد میکند» نمیتوان با خرید و گردآوری محصولات تمدنهای دیگر دارای تمدن شد. آنچه از طریق جمعآوری اشیای تمدنهای دیگر به دست میآید، «شبه تمدن» است نه «تمدن حقیقی»<ref>جدعان، ص 417ـ 418؛ بن نبی، 1992، ص 47</ref>. | بنابراین استعمار زاییده کردار سیاستمداران نیست بلکه نتیجه تن دادن ملت به استعمار است. به همین دلیل، رهایی از استعمار تنها از طریق رهایی نفس از ذلت استعمارپذیری ممکن میشود؛ به طوری که انسان بر اثر «تحول درونی» در شرایطی قرار گیرد که با احترام به کرامت انسانی خویش، به وظایف اجتماعی خود قیام کند و به حکومت استعماری تن ندهد <ref>جدعان، ص 416ـ417؛ بن نبی، 1992، ص 28ـ29، 33</ref>. از نظر مالکبن نبی، مشکل اصلی اینجاست که «جامعه اسلامی» قرنهای متمادی «خارج از تاریخ» زیسته و تمدن خود را از دست داده است و از آنجا که «هر تمدنی محصولات خود را ایجاد میکند» نمیتوان با خرید و گردآوری محصولات تمدنهای دیگر دارای تمدن شد. آنچه از طریق جمعآوری اشیای تمدنهای دیگر به دست میآید، «شبه تمدن» است نه «تمدن حقیقی»<ref>جدعان، ص 417ـ 418؛ بن نبی، 1992، ص 47</ref>. | ||
از دیدگاه | از دیدگاه مالک بن نبی، هر محصول تمدنی تنها از ترکیب سه عامل انسان، زمین و زمان به دست میآید. بن نبی تأکید میکند که برای ترکیب این سه عنصر، یک «ترکیبکننده تمدنی» لازم است و تحلیل تاریخی نشان میدهد که این ترکیبکننده چیزی جز «اندیشه دینی» نیست<ref>جدعان، ص 418ـ419؛ بن نبی، 1992، ص 50</ref>. از سوی دیگر، ترکیب عناصر تمدن و عامل ترکیبکننده آنها از منطق «حرکت تاریخ» پیروی میکند؛ زیرا تمدن دارای «حیات» یا، به قول [[ابنخلدون]]، دارای یک «دوره» است: با «نهضت» به دنیا میآید، صعود و رشد میکند تا به نقطه «اوج» برسد، سپس راه نزول در پیش میگیرد و به «افول» منتهی میشود. | ||
گرچه به نظر بن نبی، این دوره، تخلّف ناپذیر است، وی برخلاف ابنخلدون، از تمدنی که درخشش خود را از دست داده ناامید نیست، زیرا خداوند اسباب پیشرفت را به اختیار انسانها نهاده است. احیا یا بازسازی تمدن ناچار باید بر آگاهی کامل از تاریخ این تمدن و مراحل دوره تمدنی و شرایط اجتماعی و روانی فرد و جامعه در مراحل مختلف مبتنی باشد. به اعتقاد بن نبی، در یک نظام دقیق و والای اخلاقی غرایز و خوی حیوانی و واکنشهای فرد کاملاً مهار میشود و جامعه نیز تابع شبکه نیرومندی از روابط خواهد بود. در این مرحله، «غریزه» ساکت است و همه افراد و اجزای جامعه همچون «بنیان مرصوص» با ندای «روح» حرکت صعودی سریعی را در پیش میگیرند. از دیدگاه بن نبی، این مرحله در تاریخ تمدن اسلامی مطابق است با فاصله زمانی میان نزول وحی در غار حرا تا واقعه صفین در سال 38 که با ورود معاویه به صحنه حوادث، توازن میان «روح» و زمان از بین رفت<ref>جدعان، ص 419ـ420؛ بن نبی، 1992، ص 58 ـ59؛ همو، 1989، ص 29</ref>. | گرچه به نظر بن نبی، این دوره، تخلّف ناپذیر است، وی برخلاف ابنخلدون، از تمدنی که درخشش خود را از دست داده ناامید نیست، زیرا خداوند اسباب پیشرفت را به اختیار انسانها نهاده است. احیا یا بازسازی تمدن ناچار باید بر آگاهی کامل از تاریخ این تمدن و مراحل دوره تمدنی و شرایط اجتماعی و روانی فرد و جامعه در مراحل مختلف مبتنی باشد. به اعتقاد بن نبی، در یک نظام دقیق و والای اخلاقی غرایز و خوی حیوانی و واکنشهای فرد کاملاً مهار میشود و جامعه نیز تابع شبکه نیرومندی از روابط خواهد بود. در این مرحله، «غریزه» ساکت است و همه افراد و اجزای جامعه همچون «بنیان مرصوص» با ندای «روح» حرکت صعودی سریعی را در پیش میگیرند. از دیدگاه بن نبی، این مرحله در تاریخ تمدن اسلامی مطابق است با فاصله زمانی میان نزول وحی در غار حرا تا واقعه صفین در سال 38 که با ورود معاویه به صحنه حوادث، توازن میان «روح» و زمان از بین رفت<ref>جدعان، ص 419ـ420؛ بن نبی، 1992، ص 58 ـ59؛ همو، 1989، ص 29</ref>. | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۱۶: | ||
از سوی دیگر جامعه اسلامی در همسایگی هند، و در کنار ادیان برهمایی و بودایی، به انقلاب درونی در فضایی عارفانه دست مییابد که نتیجه آن گفت و شنود بین قلب و فکر خواهد بود، چیزی که «انسانِ پس از موحدون» بدان سخت نیاز دارد و در سواحل مدیترانه آن را نیافته است. این نظر مالک بن نبی، که تحت تأثیر شرایط سیاسی ـ اجتماعی جهان اسلام در 1328 ش/ 1949 بوده، با انتقاد بسیاری از اندیشمندان و نویسندگان عرب روبرو شده است<ref>همان، ص 183ـ186</ref> <ref>مالک بن نبی، شروط النّهضة، ترجمه عمر کامل مسقاوی و عبدالصبور شاهین، دمشق 1992؛ همو، مشکلة الثقافة، ترجمة عبدالصبور شاهین، قاهره 1959؛ همو، میلاد مجتمع، ترجمه عبدالصبور شاهین، قاهره 1962؛ همو، وجهة العالم الاسلامی، ترجمة عبدالصبور شاهین، دمشق 1989؛ فهمی جدعان، أسس التقدم عند مفکری الاسلام فیالعالم العربی الحدیث، عمان 1988؛ انور جندی، أعلام القرن الرابع عشر الهجری، ج1: أعلام الدعوة و الفکر، قاهره 1981؛ اسعد سحمرانی، مالکبن نبی اندیشمند مصلح، ترجمه صادق آئینهوند، تهران 1369 ش؛ مرتضی کریمینیا، آرا و اندیشههای دکتر نصرحامدابوزید، تهران 1376 ش؛ موسوعةالسیاسة، چاپ عبدالوهاب کیالی، بیروت 1979ـ1994،</ref>. | از سوی دیگر جامعه اسلامی در همسایگی هند، و در کنار ادیان برهمایی و بودایی، به انقلاب درونی در فضایی عارفانه دست مییابد که نتیجه آن گفت و شنود بین قلب و فکر خواهد بود، چیزی که «انسانِ پس از موحدون» بدان سخت نیاز دارد و در سواحل مدیترانه آن را نیافته است. این نظر مالک بن نبی، که تحت تأثیر شرایط سیاسی ـ اجتماعی جهان اسلام در 1328 ش/ 1949 بوده، با انتقاد بسیاری از اندیشمندان و نویسندگان عرب روبرو شده است<ref>همان، ص 183ـ186</ref> <ref>مالک بن نبی، شروط النّهضة، ترجمه عمر کامل مسقاوی و عبدالصبور شاهین، دمشق 1992؛ همو، مشکلة الثقافة، ترجمة عبدالصبور شاهین، قاهره 1959؛ همو، میلاد مجتمع، ترجمه عبدالصبور شاهین، قاهره 1962؛ همو، وجهة العالم الاسلامی، ترجمة عبدالصبور شاهین، دمشق 1989؛ فهمی جدعان، أسس التقدم عند مفکری الاسلام فیالعالم العربی الحدیث، عمان 1988؛ انور جندی، أعلام القرن الرابع عشر الهجری، ج1: أعلام الدعوة و الفکر، قاهره 1981؛ اسعد سحمرانی، مالکبن نبی اندیشمند مصلح، ترجمه صادق آئینهوند، تهران 1369 ش؛ مرتضی کریمینیا، آرا و اندیشههای دکتر نصرحامدابوزید، تهران 1376 ش؛ موسوعةالسیاسة، چاپ عبدالوهاب کیالی، بیروت 1979ـ1994،</ref>. | ||
== مالک بن نبی | === مالک بن نبی و آرای قرآنی=== | ||
توجه و اهتمام بن نبی به قرآن بسیار زیاد است. نخستین کتاب وی، الظاهرة القرآنیة، که اصل آن به زبان فرانسوی است، نشاندهنده این دیدگاه وی است. وی در این کتاب و در کتابهای بعدی خود همواره میکوشد مبانی افکار خویش را از قرآن و سنّت نبوی استنباط کند. هدف اساسی بن نبی از تألیف الظاهرة القرآنیة، ایجاد اصلاحی روششناختی در تفسیر قرآن و کمک به برداشتهای نوین قرآنی برای روشنفکران و تحصیل کردگان مسلمانی بود که در برابر فرهنگ غربی به دنبال پایگاهی محکم در میراث گذشته خویش بودند. او در مقدمهای که بر ترجمه عربیِ این کتاب افزوده است به دو انگیزه اصلی خود اشاره میکند: ایجاد زمینه و فرصتی برای جوانان مسلمان تا به درستی در دین نظر کنند؛ و اصلاحی شایسته در شیوه سنّتی تفسیر قرآن<ref>ص 53</ref>. | توجه و اهتمام بن نبی به قرآن بسیار زیاد است. نخستین کتاب وی، الظاهرة القرآنیة، که اصل آن به زبان فرانسوی است، نشاندهنده این دیدگاه وی است. وی در این کتاب و در کتابهای بعدی خود همواره میکوشد مبانی افکار خویش را از قرآن و سنّت نبوی استنباط کند. هدف اساسی بن نبی از تألیف الظاهرة القرآنیة، ایجاد اصلاحی روششناختی در تفسیر قرآن و کمک به برداشتهای نوین قرآنی برای روشنفکران و تحصیل کردگان مسلمانی بود که در برابر فرهنگ غربی به دنبال پایگاهی محکم در میراث گذشته خویش بودند. او در مقدمهای که بر ترجمه عربیِ این کتاب افزوده است به دو انگیزه اصلی خود اشاره میکند: ایجاد زمینه و فرصتی برای جوانان مسلمان تا به درستی در دین نظر کنند؛ و اصلاحی شایسته در شیوه سنّتی تفسیر قرآن<ref>ص 53</ref>. | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۲۸: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:عالمان]] | |||
[[رده:عالمان اهل سنت]] | [[رده:عالمان اهل سنت]] |