۸۸٬۰۰۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
=== 4. حریّت و آزادگى === | === 4. حریّت و آزادگى === | ||
فقهاى اهلبیت(علیهمالسلام) هرگز فقه خویش را در خدمت حاکمان ستمکار و دنیاپرست قرار ندادند و فقه اهلبیت را در مسیر توجیه کردارهاى ناشایست حاکمان ظالم و | فقهاى اهلبیت (علیهمالسلام) هرگز فقه خویش را در خدمت حاکمان ستمکار و دنیاپرست قرار ندادند و فقه اهلبیت را در مسیر توجیه کردارهاى ناشایست حاکمان ظالم و ضدّمردمى به کار نگرفتند؛ همان گونه که امامان اهلبیت (علیهمالسلام) نیز فقه و دانش خویش را در خدمت ظالمان قرار نداده بودند. | ||
== ادوار فقه شیعه == | == ادوار فقه شیعه == | ||
ما «ادوار فقه شیعه» را در 9 دوران مورد بحث و بررسى قرار میدهیم. برخی <ref>کتاب موسوعة الفقه الاسلامى طبقاً لمذهب اهلبیت، مؤسسه دائرة معارف الفقه الاسلامى، ج 1، ص 48)</ref> براى دورههاى فقه شیعه شش دوره، و برخی دیگر<ref>(موسوعة طبقات الفقهاء سبحانى، جعفر، جزء دوم)</ref> هفت دوره بر شمردهاند؛ ولى به نظر میرسد تفکیک دقیق دورهها و شناسایى و بازیابى ویژگیهاى هر دوره، آن را به 9 دوره میرساند. | ما «ادوار فقه شیعه» را در 9 دوران مورد بحث و بررسى قرار میدهیم. برخی <ref>کتاب موسوعة الفقه الاسلامى طبقاً لمذهب اهلبیت، مؤسسه دائرة معارف الفقه الاسلامى، ج 1، ص 48)</ref> براى دورههاى فقه شیعه شش دوره، و برخی دیگر<ref>(موسوعة طبقات الفقهاء سبحانى، جعفر، جزء دوم)</ref> هفت دوره بر شمردهاند؛ ولى به نظر میرسد تفکیک دقیق دورهها و شناسایى و بازیابى ویژگیهاى هر دوره، آن را به 9 دوره میرساند. | ||
=== دوره اول: عصر حضور امامان اهلبیت(علیهمالسلام) === | === دوره اول: عصر حضور امامان اهلبیت (علیهمالسلام) === | ||
بدون تردید عصر رسول خدا(صلیالله علیه وآله وسلّم) عصر مشترک همه مسلمانان بوده که همگى احکام خویش را بدون واسطه از آن حضرت میگرفتند و آن حضرت تنها مرجع علمى مسلمانان به شمار میرفت. | بدون تردید عصر رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) عصر مشترک همه مسلمانان بوده که همگى احکام خویش را بدون واسطه از آن حضرت میگرفتند و آن حضرت تنها مرجع علمى مسلمانان به شمار میرفت. | ||
پس از رحلت رسول خدا(صلیالله علیه وآله وسلّم) با توجّه به اقبال مردم به اسلام و گسترش کشور اسلامى و پدید آمدن حوادث تازه و مسائل جدید، لازم بود به پرسشهاى تازه پاسخ داده شود. رسول خدا(صلیالله علیه وآله وسلّم) پیشاپیش با معرّفى اهلبیت در کنار قرآن کریم به عنوان مرجع علمى مسلمین پس از خود، این نیاز را تدبیر فرمود. | پس از رحلت رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) با توجّه به اقبال مردم به اسلام و گسترش کشور اسلامى و پدید آمدن حوادث تازه و مسائل جدید، لازم بود به پرسشهاى تازه پاسخ داده شود. رسول خدا(صلیالله علیه وآله وسلّم) پیشاپیش با معرّفى اهلبیت در کنار قرآن کریم به عنوان مرجع علمى مسلمین پس از خود، این نیاز را تدبیر فرمود. | ||
حدیث متواتر و معروف «ثقلین» این حدیث با تعبیرات مختلف <ref>در کتب شیعه و سنّى آمده است؛ از کتب شیعه ر.ک: کافى، کلینى، ابوجعفر محمّد بن یعقوب، ج 1، ص 294؛ وسائل الشیعه، حرّ عاملى، محمّد بن حسن، ج 18، ص 19؛ بصائر الدّرجات، صفّار، محمّد بن حسن، ص 433؛ ارشاد، مفید، محمد بن محمد، ج 1، ص 233؛ امالى طوسى، طوسى، ابوجعفر محمّد بن حسن، ص 162؛ احتجاج، طبرسى، ابومنصور احمد بن على، ج 1، ص 146؛ بحارالانوار، مجلسى محمّدباقر، ج 23، ص 106-147. از منابع اهل سنّت نیز میتوان به این کتابها اشاره کرد: صحیح مسلم، نیشابورى، ابوالحسین مسلم بن حجاج، ج 4، ص 1873؛ سنن ترمذى، ترمذى، محمّد بن عیسى، ج 5، ص 328؛ مسند احمد، أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشیبانی، ج 3، ص 59؛ سنن بیهقى، احمد بن حسین بیهقى، ج 10، ص 114؛ مستدرک الصحیحین، الحاکم نیشابورى، محمّد بن محمّد، ج 3، ص 110 و کنز العمّال، متّقى هندى، ج 14، ص 435. براى اطلاع بیشتر ر.ک: پیام قرآن، مکارم شیرازى ناصر و همکاران، ج 9، ص 62-71.</ref>گویاى این مطلب و دلیل بر آینده نگرى رسول خدا(صلیالله علیه وآله وسلّم) است. ائمّه اهلبیت(علیهمالسلام) هر زمان فرصتى دست میداد، براى تبیین احکام و معارف و حلّ مشکل امّت اسلامى و صیانت از شریعت، تلاش میکردند. | حدیث متواتر و معروف «ثقلین» این حدیث با تعبیرات مختلف <ref>در کتب شیعه و سنّى آمده است؛ از کتب شیعه ر.ک: کافى، کلینى، ابوجعفر محمّد بن یعقوب، ج 1، ص 294؛ وسائل الشیعه، حرّ عاملى، محمّد بن حسن، ج 18، ص 19؛ بصائر الدّرجات، صفّار، محمّد بن حسن، ص 433؛ ارشاد، مفید، محمد بن محمد، ج 1، ص 233؛ امالى طوسى، طوسى، ابوجعفر محمّد بن حسن، ص 162؛ احتجاج، طبرسى، ابومنصور احمد بن على، ج 1، ص 146؛ بحارالانوار، مجلسى محمّدباقر، ج 23، ص 106-147. از منابع اهل سنّت نیز میتوان به این کتابها اشاره کرد: صحیح مسلم، نیشابورى، ابوالحسین مسلم بن حجاج، ج 4، ص 1873؛ سنن ترمذى، ترمذى، محمّد بن عیسى، ج 5، ص 328؛ مسند احمد، أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشیبانی، ج 3، ص 59؛ سنن بیهقى، احمد بن حسین بیهقى، ج 10، ص 114؛ مستدرک الصحیحین، الحاکم نیشابورى، محمّد بن محمّد، ج 3، ص 110 و کنز العمّال، متّقى هندى، ج 14، ص 435. براى اطلاع بیشتر ر.ک: پیام قرآن، مکارم شیرازى ناصر و همکاران، ج 9، ص 62-71.</ref>گویاى این مطلب و دلیل بر آینده نگرى رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) است. ائمّه اهلبیت(علیهمالسلام) هر زمان فرصتى دست میداد، براى تبیین احکام و معارف و حلّ مشکل امّت اسلامى و صیانت از شریعت، تلاش میکردند. | ||
این تلاشها را ـ که پس از رحلت رسول خدا(صلیالله علیه وآله وسلّم) (سال 11 هجرى) آغاز و تا ابتداى غیبت صغرى (سال 260) ادامه یافت ـ میتوان در چند فصل پى گیرى کرد: | این تلاشها را ـ که پس از رحلت رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) (سال 11 هجرى) آغاز و تا ابتداى غیبت صغرى (سال 260) ادامه یافت ـ میتوان در چند فصل پى گیرى کرد: | ||
==== فصل اوّل: تدوین کتاب ==== | ==== فصل اوّل: تدوین کتاب ==== | ||
در حالى که پس از رحلت رسول گرامى اسلام(صلیالله علیه وآله وسلّم) خلفاى وقت، مردم را از تدوین احادیث منع کردند، داستان منع تدوین حدیث و نقل آن، از زمان خلیفه اوّل آغاز و بیش از یک قرن ادامه یافت. عایشه نقل میکند پدرم احادیثى از رسول خدا جمع آورى کرده بود که تعدادشان به پانصد حدیث میرسید؛ ولى روزى همه آن احادیث را خواست و آتش زد. <ref>(کنزالعمّال، همان، ج 10، ص 285، ح 29460).</ref> خلیفه دوم نیز اصحاب را از نقل حدیث منع کرد و جمعى از اصحاب را به جرم نقل احادیث رسول خدا(صلیالله علیه وآله وسلّم)، زندانى کرد. <ref>(تذکرة الحفّاظ ذهبى، ذهبى، شمس الدین محمّد بن احمد، ج 1، ص 7).</ref> همچنین نقل شده است که عمر نخست تصمیم داشت، سنّت رسول خدا را بنویسد، سپس پشیمان شد و از نوشتن آن صرف نظر کرد و طى بخشنامهای به همه بلاد اسلامى نوشت: اگر کسى نوشتهای از سنّت رسول خدا نزد اوست، همه را محو کند. <ref>(کنزالعمّال، همان، ج 10، ص 292، ح 29476)</ref> این ماجرا در عصر بعضى دیگر از خلفا نیز ادامه داشت، هر چند در خلافت امیرمؤمنان على(علیهالسلام) سنّت رسول خدا و نقل آن مورد توجّه قرار گرفت، ولى فرصت کافى براى انجام کامل آن، به وجود نیامد؛ منع تدوین حدیث پس از آن حضرت تا زمان عمر بن عبدالعزیز ادامه یافت، تا آنکه مطابق نقل بخارى، عمر بن عبدالعزیز طى نامهای به ابوبکر بن حزم نوشت: احادیث رسول خدا را بنویس! زیرا از نابودى علم و از بین رفتن علما و دانشمندان میترسم! <ref>(صحیح بخارى، بخارى، ابوعبدالله محمّد بن اسماعیل، ج 1، ص 60، باب کیف یقبض العلم، از ابواب کتاب العلم).</ref> با این حال، پس از مرگ عمر بن عبدالعزیز، بار دیگر تدوین حدیث با رکود مواجه شد، تا آنکه در عصر خلافت منصور دوانیقى به طور رسمى و گسترده تدوین حدیث آغاز شد. سیوطى از ذهبى نقل میکند که: در سال 143 هجرى دانشمندان اسلامى شروع به تدوین حدیث، فقه و تفسیر کردند؛ که از جمله مالک، کتاب موطّأ را تدوین کرد. <ref>(تاریخ الخلفاء، سیوطى، جلال الدین، ص 301) (شیخ خضرى بک نیز در تاریخ التشریع الاسلامى، الخضرى بک محمّد، ص 72-74، شرحى درباره منع تدوین حدیث نقل کرده است).</ref>امیرمؤمنان و برخى از شاگردان آن حضرت، نوشتههایى را از خود به یادگار گذاشتند. | در حالى که پس از رحلت رسول گرامى اسلام (صلیالله علیه وآله وسلّم) خلفاى وقت، مردم را از تدوین احادیث منع کردند، داستان منع تدوین حدیث و نقل آن، از زمان خلیفه اوّل آغاز و بیش از یک قرن ادامه یافت. عایشه نقل میکند پدرم احادیثى از رسول خدا جمع آورى کرده بود که تعدادشان به پانصد حدیث میرسید؛ ولى روزى همه آن احادیث را خواست و آتش زد. <ref>(کنزالعمّال، همان، ج 10، ص 285، ح 29460).</ref> خلیفه دوم نیز اصحاب را از نقل حدیث منع کرد و جمعى از اصحاب را به جرم نقل احادیث رسول خدا(صلیالله علیه وآله وسلّم)، زندانى کرد. <ref>(تذکرة الحفّاظ ذهبى، ذهبى، شمس الدین محمّد بن احمد، ج 1، ص 7).</ref> همچنین نقل شده است که عمر نخست تصمیم داشت، سنّت رسول خدا را بنویسد، سپس پشیمان شد و از نوشتن آن صرف نظر کرد و طى بخشنامهای به همه بلاد اسلامى نوشت: اگر کسى نوشتهای از سنّت رسول خدا نزد اوست، همه را محو کند. <ref>(کنزالعمّال، همان، ج 10، ص 292، ح 29476)</ref> این ماجرا در عصر بعضى دیگر از خلفا نیز ادامه داشت، هر چند در خلافت امیرمؤمنان على(علیهالسلام) سنّت رسول خدا و نقل آن مورد توجّه قرار گرفت، ولى فرصت کافى براى انجام کامل آن، به وجود نیامد؛ منع تدوین حدیث پس از آن حضرت تا زمان عمر بن عبدالعزیز ادامه یافت، تا آنکه مطابق نقل بخارى، عمر بن عبدالعزیز طى نامهای به ابوبکر بن حزم نوشت: احادیث رسول خدا را بنویس! زیرا از نابودى علم و از بین رفتن علما و دانشمندان میترسم! <ref>(صحیح بخارى، بخارى، ابوعبدالله محمّد بن اسماعیل، ج 1، ص 60، باب کیف یقبض العلم، از ابواب کتاب العلم).</ref> با این حال، پس از مرگ عمر بن عبدالعزیز، بار دیگر تدوین حدیث با رکود مواجه شد، تا آنکه در عصر خلافت منصور دوانیقى به طور رسمى و گسترده تدوین حدیث آغاز شد. سیوطى از ذهبى نقل میکند که: در سال 143 هجرى دانشمندان اسلامى شروع به تدوین حدیث، فقه و تفسیر کردند؛ که از جمله مالک، کتاب موطّأ را تدوین کرد. <ref>(تاریخ الخلفاء، سیوطى، جلال الدین، ص 301) (شیخ خضرى بک نیز در تاریخ التشریع الاسلامى، الخضرى بک محمّد، ص 72-74، شرحى درباره منع تدوین حدیث نقل کرده است).</ref>امیرمؤمنان و برخى از شاگردان آن حضرت، نوشتههایى را از خود به یادگار گذاشتند. | ||
جلال الدّین سیوطى در کتاب تدریب الراوى مینویسد: «میان صحابه نخستین و تابعین در ارتباط با کتابت و تدوین علم اختلاف فراوانى بود، جمعى آن را نادرست و گروهى آن را روا شمرده و انجام میدادند که از این گروه دوم، على(علیهالسلام) و فرزندش حسن(علیهالسلام) و جابر است». <ref>تدریب الراوى فى شرح تقریب النواوى، الدّین سیوطى، جلال، ج 2، ص 65.</ref> | جلال الدّین سیوطى در کتاب تدریب الراوى مینویسد: «میان صحابه نخستین و تابعین در ارتباط با کتابت و تدوین علم اختلاف فراوانى بود، جمعى آن را نادرست و گروهى آن را روا شمرده و انجام میدادند که از این گروه دوم، على(علیهالسلام) و فرزندش حسن(علیهالسلام) و جابر است». <ref>تدریب الراوى فى شرح تقریب النواوى، الدّین سیوطى، جلال، ج 2، ص 65.</ref> | ||
از این رو، باید گفت نخستین بار کتاب فقهى و دینى، توسّط امیر مؤمنان على(علیهالسلام) تدوین یافت. | از این رو، باید گفت نخستین بار کتاب فقهى و دینى، توسّط امیر مؤمنان على(علیهالسلام) تدوین یافت. | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
در میان شاگردان مکتب اهلبیت(علیهمالسلام) افرادى بودهاند که از برجستگى خاصّى برخوردار بوده و به حق فقیه و اسلام شناس و مورد اعتماد کامل بودهاند، که به برخى از آنان اشاره میکنیم: | در میان شاگردان مکتب اهلبیت(علیهمالسلام) افرادى بودهاند که از برجستگى خاصّى برخوردار بوده و به حق فقیه و اسلام شناس و مورد اعتماد کامل بودهاند، که به برخى از آنان اشاره میکنیم: | ||
امام صادق(علیهالسلام) درباره چهار تن از یاران خویش به نامهاى [[برید بن معاویه عجلى]]، [[زرارة بن اعین]]، [[محمّد بن مسلم]] و [[لیث مرادى]] فرمود: «أربعة نُجباء، أُمناء الله على حلاله و حرامه، لولا هولاء انقطعت آثار النبوّة و اندرست»<ref>خلاصة الاقوال، الحلی، حسن بن یوسف بن مطهر ص 234؛ رجال کشى، کشى، ابوعمرو، شرح حال ابوبصیر لیث مرادى.</ref>؛ (این چهار تن از شخصیتها و برجستگان، و امین بر [بیان] حلال و حرام خداوند هستند و اگر آنان نبودند، آثار نبوّت گسسته و نابود میشد». | امام صادق(علیهالسلام) درباره چهار تن از یاران خویش به نامهاى [[برید بن معاویه|برید بن معاویه عجلى]]، [[زرارة بن اعین]]، [[محمد بن مسلم|محمّد بن مسلم]] و [[لیث مرادى]] فرمود: «أربعة نُجباء، أُمناء الله على حلاله و حرامه، لولا هولاء انقطعت آثار النبوّة و اندرست»<ref>خلاصة الاقوال، الحلی، حسن بن یوسف بن مطهر ص 234؛ رجال کشى، کشى، ابوعمرو، شرح حال ابوبصیر لیث مرادى.</ref>؛ (این چهار تن از شخصیتها و برجستگان، و امین بر [بیان] حلال و حرام خداوند هستند و اگر آنان نبودند، آثار نبوّت گسسته و نابود میشد». | ||
مرحوم کشى نیز در رجال خویش برخى از بزرگان از شاگردان ائمّه را به عظمت و بزرگى یاد میکند و 18 تن از آنها را که بسیار معروف بودند، نام میبرد. | مرحوم کشى نیز در رجال خویش برخى از بزرگان از شاگردان ائمّه را به عظمت و بزرگى یاد میکند و 18 تن از آنها را که بسیار معروف بودند، نام میبرد. | ||
از شاگردان ارزنده ائمّه اهلبیت در این دوره، [[فضل بن شاذان نیشابورى]] (م 260) است؛ وى از یاران امام جواد و امام هادى(علیهماالسلام) است و از امام رضا(علیهالسلام) نیز روایت دارد و در میان علماى شیعه بسیار معروف است. مرحوم کشى میگوید: وى 180 کتاب تألیف کرد. <ref>رجال کشى، همان، شرح حال فضل بن شاذان.</ref> برخى از این کتابها در فقه است، مانند: کتاب الفرائض الکبیر، کتاب الفرائض الاوسط، کتاب الفرائض الصغیر، کتاب الطلاق، کتاب المُتْعتیْن: متعة النساء و متعة الحجّ و... . | از شاگردان ارزنده ائمّه اهلبیت در این دوره، [[فضل بن شاذان|فضل بن شاذان نیشابورى]] (م 260) است؛ وى از یاران امام جواد و امام هادى (علیهماالسلام) است و از امام رضا (علیهالسلام) نیز روایت دارد و در میان علماى شیعه بسیار معروف است. مرحوم کشى میگوید: وى 180 کتاب تألیف کرد. <ref>رجال کشى، همان، شرح حال فضل بن شاذان.</ref> برخى از این کتابها در فقه است، مانند: کتاب الفرائض الکبیر، کتاب الفرائض الاوسط، کتاب الفرائض الصغیر، کتاب الطلاق، کتاب المُتْعتیْن: متعة النساء و متعة الحجّ و... . | ||
همچنین در میان اصحاب امام رضا و امام جواد(علیهماالسلام) چهرههاى معروف علمى و فقهى وجود دارند، که از جمله آنها [[احمد بن محمّد بن عیسى اشعرى]]، [[احمد بن محمّد ابى نصر بزنطى]]، [[زکریا بن آدم]]، [[محمّد بن اسماعیل بن بزیع]]، ح[[سین بن سعید اهوازى]] و [[على بن مهزیار]] است. برخى از این بزرگان داراى تألیفات متعدد فقهى نیز بودهاند. | همچنین در میان اصحاب امام رضا و امام جواد(علیهماالسلام) چهرههاى معروف علمى و فقهى وجود دارند، که از جمله آنها [[احمد بن محمّد بن عیسى اشعرى]]، [[احمد بن محمّد ابى نصر بزنطى]]، [[زکریا بن آدم]]، [[محمّد بن اسماعیل بن بزیع]]، ح[[سین بن سعید اهوازى]] و [[على بن مهزیار]] است. برخى از این بزرگان داراى تألیفات متعدد فقهى نیز بودهاند. | ||
از شاگردان برجسته امام هادى(علیهالسلام) نیز میتوان از [[ایّوب بن نوح]]، [[عثمان بن سعید اهوازى]] و [[عبدالعظیم حسنى]] (مدفون در شهر رى) نام برد که برخى از آنان داراى آثار ارزشمند علمى و فقهى هستند. | از شاگردان برجسته امام هادى(علیهالسلام) نیز میتوان از [[ایّوب بن نوح]]، [[عثمان بن سعید اهوازى]] و [[عبدالعظیم حسنى]] (مدفون در شهر رى) نام برد که برخى از آنان داراى آثار ارزشمند علمى و فقهى هستند. | ||
از شاگردان برجسته و چهرههاى روشن مکتب امام حسن عسکرى(علیهالسلام) نیز میتوان به [[احمد بن اسحاق اشعرى قمى]]، [[ابوهاشم داوود بن قاسم جعفرى]]، [[عبدالله بن جعفر حمیرى]]، ابوعمرو [[عثمان بن سعید عمرى]]، [[على بن جعفر]] و [[محمّد بن حسن صفار]]اشاره کرد. <ref>براى آگاهى از شخصیّت برجسته و آثار این بزرگان، ر.ک : رجال کشى، رجال نجاشى، همان؛ فهرست و رجال شیخ طوسى و معجم رجال الحدیث.</ref> | از شاگردان برجسته و چهرههاى روشن مکتب امام حسن عسکرى(علیهالسلام) نیز میتوان به [[احمد بن اسحاق اشعرى قمى]]، [[ابوهاشم داوود بن قاسم جعفرى]]، [[عبدالله بن جعفر حمیرى]]، ابوعمرو [[عثمان بن سعید عمرى]]، [[على بن جعفر]] و [[محمّد بن حسن صفار]] اشاره کرد. <ref>براى آگاهى از شخصیّت برجسته و آثار این بزرگان، ر.ک : رجال کشى، رجال نجاشى، همان؛ فهرست و رجال شیخ طوسى و معجم رجال الحدیث.</ref> | ||
==== ویژگىهاى دوره اول: ==== | ==== ویژگىهاى دوره اول: ==== | ||
خط ۲۵۵: | خط ۲۵۵: | ||
فقها و دانشمندان اخبارى که پس از محمّدامین استرآبادى آمدهاند، در شدت و تعصّب متفاوت بودهاند. افکار و عقاید بسیارى از فقها و دانشمندان اخبارى با مرحوم استرآبادى تفاوت داشت، در نهایت صاحب حدائق فقیهى اخبارى ولى در حد اعتدال و انصاف و محقّقى متتبّع بود و با همین اعتدال و انصافش، در واقع سبب به پایان رسیدن عصر اخبارى گرى شد. | فقها و دانشمندان اخبارى که پس از محمّدامین استرآبادى آمدهاند، در شدت و تعصّب متفاوت بودهاند. افکار و عقاید بسیارى از فقها و دانشمندان اخبارى با مرحوم استرآبادى تفاوت داشت، در نهایت صاحب حدائق فقیهى اخبارى ولى در حد اعتدال و انصاف و محقّقى متتبّع بود و با همین اعتدال و انصافش، در واقع سبب به پایان رسیدن عصر اخبارى گرى شد. | ||
به هر حال، مهمترین فقهاى اخبارى عبارتند از: | به هر حال، مهمترین فقهاى اخبارى عبارتند از: | ||
# [[ملا محمّدتقى مجلسى]] (م 1070)، ملا محمّدتقى مجلسى (مجلسى اوّل) مردى محقّق، عالم، زاهد، عابد و فقیهى متکلّم بود. از کتابهاى معروف او روضة المتقین، از بهترین شرحها بر کتاب من لایحضره الفقیه است که نشانگر مهارت و تخصّص او در ادبیات، رجال، فقه و حدیث است. <ref>ر.ک: امل الآمل، همان، ج 2، ص 252؛ اعیان الشیعه، همان، ج 9، ص 192و193.</ref> | # [[محمد تقی مجلسی|ملا محمّدتقى مجلسى]] (م 1070)، ملا محمّدتقى مجلسى (مجلسى اوّل) مردى محقّق، عالم، زاهد، عابد و فقیهى متکلّم بود. از کتابهاى معروف او روضة المتقین، از بهترین شرحها بر کتاب من لایحضره الفقیه است که نشانگر مهارت و تخصّص او در ادبیات، رجال، فقه و حدیث است. <ref>ر.ک: امل الآمل، همان، ج 2، ص 252؛ اعیان الشیعه، همان، ج 9، ص 192و193.</ref> | ||
# [[ملامحسن فیض کاشانى]] (م 1091)، وى عارفى حکیم و محدّثى فقیه بود، احادیث کتب اربعه را در کتاب ارزشمند «الوافى» جمع آورى کرد و در فقه نیز کتابى به نام مفاتیح الشرایع ترتیب داد. <ref>ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 6، ص 79-103؛ اعیان الشیعه، همان، ج10،ص 46.</ref> | # [[فیض کاشانی|ملامحسن فیض کاشانى]] (م 1091)، وى عارفى حکیم و محدّثى فقیه بود، احادیث کتب اربعه را در کتاب ارزشمند «الوافى» جمع آورى کرد و در فقه نیز کتابى به نام مفاتیح الشرایع ترتیب داد. <ref>ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 6، ص 79-103؛ اعیان الشیعه، همان، ج10،ص 46.</ref> | ||
# محمّد بن حسن حرّ عاملى (م 1104)، عالم متبحّر و محدّث جلیل القدر، مرحوم [[حرّ عاملى]]، صاحب کتاب نفیس وسائل الشیعه است که احادیث کتب اربعه و دیگر کتب مهم شیعه را به شیوهای نو، جمع آورى کرده است. <ref>ر.ک: امل الآمل، همان، ج 1، ص 141-145؛ روضات الجنّات، همان، ج 7، ص 96-105؛ اعیان الشیعه، همان، ج 9، ص 167-171.</ref> | # محمّد بن حسن حرّ عاملى (م 1104)، عالم متبحّر و محدّث جلیل القدر، مرحوم [[محمد بن حسن حر عاملی|حرّ عاملى]]، صاحب کتاب نفیس وسائل الشیعه است که احادیث کتب اربعه و دیگر کتب مهم شیعه را به شیوهای نو، جمع آورى کرده است. <ref>ر.ک: امل الآمل، همان، ج 1، ص 141-145؛ روضات الجنّات، همان، ج 7، ص 96-105؛ اعیان الشیعه، همان، ج 9، ص 167-171.</ref> | ||
# [[علاّمه محمّدباقر مجلسى]] (م 1110)، علاّمه مجلسى در علم و دانش و زهد و تقوا و جامعیّت، برتر از آن است که نیاز به معرفى داشته باشد. از افتخارات او همین بس که دائرة المعارف وسیعى را به نام بحار الانوار براى امامیّه تألیف کرد که پیش از آن چنین کارى انجام نشده بود. کتاب مرآة العقول که شرح کتاب کافى است، از دیگر تألیفات ارزشمند اوست. وى کتب فراوانى نوشت و نخستین کسى است که به طور گسترده کتابهایى را به زبان فارسى و در معارف دینى مطابق مذهب اهلبیت(علیهمالسلام) تدوین کرد<ref>. ر.ک: امل الآمل، همان، ج 2، ص 248؛ روضات الجنّات، همان، ج 2، ص 78-93؛ اعیان الشیعه، همان، ج 9، ص 182-184؛ بحارالانوار، همان،ج 102، ص 105-165.</ref> | # [[محمد باقر مجلسی|علاّمه محمّدباقر مجلسى]] (م 1110)، علاّمه مجلسى در علم و دانش و زهد و تقوا و جامعیّت، برتر از آن است که نیاز به معرفى داشته باشد. از افتخارات او همین بس که دائرة المعارف وسیعى را به نام بحار الانوار براى امامیّه تألیف کرد که پیش از آن چنین کارى انجام نشده بود. کتاب مرآة العقول که شرح کتاب کافى است، از دیگر تألیفات ارزشمند اوست. وى کتب فراوانى نوشت و نخستین کسى است که به طور گسترده کتابهایى را به زبان فارسى و در معارف دینى مطابق مذهب اهلبیت(علیهمالسلام) تدوین کرد<ref>. ر.ک: امل الآمل، همان، ج 2، ص 248؛ روضات الجنّات، همان، ج 2، ص 78-93؛ اعیان الشیعه، همان، ج 9، ص 182-184؛ بحارالانوار، همان،ج 102، ص 105-165.</ref> | ||
# [[شیخ یوسف بحرانى]] (م 1186)، محدّث کبیر و فقیه ماهر، شیخ یوسف بحرانى از کسانى است که هم به فقه و هم به حدیث احاطه کامل داشت. وى کتابهاى فراوانى را تألیف کرد، که مشهورترین آنها «الحدائق الناضرة» است و در 25 جلد انتشار یافته است. این کتاب، یک دوره فقه استدلالى، همراه با نقل اقوال و نصوص در هر مسأله است. <ref>ر.ک: روضات الجنات، همان، ج 8، ص 203-208؛ اعیان الشیعه، همان، ج10، ص 317؛ الحدائق الناضرة، بحرانى، شیخ یوسف، ج 1، (مقدّمه تحقیق جامعه مدرّسین).</ref> | # [[یوسف بحرانی|شیخ یوسف بحرانى]] (م 1186)، محدّث کبیر و فقیه ماهر، شیخ یوسف بحرانى از کسانى است که هم به فقه و هم به حدیث احاطه کامل داشت. وى کتابهاى فراوانى را تألیف کرد، که مشهورترین آنها «الحدائق الناضرة» است و در 25 جلد انتشار یافته است. این کتاب، یک دوره فقه استدلالى، همراه با نقل اقوال و نصوص در هر مسأله است. <ref>ر.ک: روضات الجنات، همان، ج 8، ص 203-208؛ اعیان الشیعه، همان، ج10، ص 317؛ الحدائق الناضرة، بحرانى، شیخ یوسف، ج 1، (مقدّمه تحقیق جامعه مدرّسین).</ref> | ||
هر چند شیخ یوسف بحرانى را اخبارى میدانند، ولى او با میانه روى و دست کشیدن از بسیارى از مبانى اخباریها،حرکت آنها را متوقّف کرد. براى آگاهى از اعتدال و میانه روى، بلکه عدول شیخ یوسف بحرانى از بسیارى از مبانى اخباریون، به مقدّمه کتابش الحدائق الناضرة مخصوصاً مقدّمه دوازدهم مراجعه شود. | هر چند شیخ یوسف بحرانى را اخبارى میدانند، ولى او با میانه روى و دست کشیدن از بسیارى از مبانى اخباریها،حرکت آنها را متوقّف کرد. براى آگاهى از اعتدال و میانه روى، بلکه عدول شیخ یوسف بحرانى از بسیارى از مبانى اخباریون، به مقدّمه کتابش الحدائق الناضرة مخصوصاً مقدّمه دوازدهم مراجعه شود. | ||
خط ۳۰۵: | خط ۳۰۵: | ||
شاگردان محقّق بهبهانى: | شاگردان محقّق بهبهانى: | ||
[[علاّمه وحید بهبهانى]] افزون بر پاسخ گویى و نقد مبانى اخباریون، شاگردان ارزشمند و بزرگى را تحویل جامعه اسلامى داد که پس از رحلت ایشان در سال 1206، خطّ فکرى استاد را با مهارت تمام ادامه دادند که مهم ترین آنان عبارتند از: | [[وحید بهبهانی|علاّمه وحید بهبهانى]] افزون بر پاسخ گویى و نقد مبانى اخباریون، شاگردان ارزشمند و بزرگى را تحویل جامعه اسلامى داد که پس از رحلت ایشان در سال 1206، خطّ فکرى استاد را با مهارت تمام ادامه دادند که مهم ترین آنان عبارتند از: | ||
1. [[ملاّ مهدى نراقى]] (م 1209) نویسنده کتاب معتمد الشیعة فی احکام الشریعة. <ref>ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 7، ص200-203؛ اعیان الشیعه،همان، ج10،ص143.</ref> | 1. [[مهدی نراقی|ملاّ مهدى نراقى]] (م 1209) نویسنده کتاب معتمد الشیعة فی احکام الشریعة. <ref>ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 7، ص200-203؛ اعیان الشیعه،همان، ج10،ص143.</ref> | ||
). | ). | ||
2. [[سیّد محمّدمهدى بحرالعلوم]] (م 1212) مؤلّف کتاب الفوائد الرّجالیة. <ref>ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 7، ص 203-209؛ اعیان الشیعه، همان، 10، ص 158-160.</ref> | 2. [[سید محمد مهدی طباطبایی بحر العلوم|سیّد محمّدمهدى بحرالعلوم]] (م 1212) مؤلّف کتاب الفوائد الرّجالیة. <ref>ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 7، ص 203-209؛ اعیان الشیعه، همان، 10، ص 158-160.</ref> | ||
3. شیخ ابوعلى حائرى (م 1216) مؤلّف کتاب منتهى المقال. <ref>ر.ک: اعیان الشیعه، ج 9، ص 124؛ الکنى و الالقاب، همان، ج 1، ص 124؛ منتهى المقال، حائرى، ابوعلى (مازندرانى، شیخ محمّد بن اسماعیل)، ج 1، (مقدّمه تحقیق مؤسّسه آل البیت(علیهمالسلام)).</ref> | 3. شیخ ابوعلى حائرى (م 1216) مؤلّف کتاب منتهى المقال. <ref>ر.ک: اعیان الشیعه، ج 9، ص 124؛ الکنى و الالقاب، همان، ج 1، ص 124؛ منتهى المقال، حائرى، ابوعلى (مازندرانى، شیخ محمّد بن اسماعیل)، ج 1، (مقدّمه تحقیق مؤسّسه آل البیت(علیهمالسلام)).</ref> | ||
4. [[ | 4. [[جعفر کاشف الغطاء|شیخ جعفر کاشف الغطا]] (م 1227) مؤلّف کتاب کشف الغطا. <ref>ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 2، ص 200-206؛ طبقات اعلام الشیعه، همان، ج 1، ص 248-252؛ اعیان الشیعه، همان، ج 4، ص 99-106؛ الکنى و الالقاب، همان، ج 3، ص 101-104.</ref> | ||
5. میرزا ابوالقاسم قمى (م 1231) مؤلّف کتاب غنائم الأیّام و جامع الشتات. <ref>ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 5، ص 369-380؛ طبقات اعلام الشیعه، همان، ج 1، ص 52-54؛ اعیان الشیعه، همان، ج 2، ص 411-413.</ref> | 5. میرزا ابوالقاسم قمى (م 1231) مؤلّف کتاب غنائم الأیّام و جامع الشتات. <ref>ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 5، ص 369-380؛ طبقات اعلام الشیعه، همان، ج 1، ص 52-54؛ اعیان الشیعه، همان، ج 2، ص 411-413.</ref> | ||
خط ۳۲۸: | خط ۳۲۸: | ||
جمعى دیگر از فقهاى بزرگ امامیّه، شاگردان باواسطه محقّق بهبهانى بودند؛ آنان نیز در واقع از شاگردان مدرسه آن فقیه نامدار محسوب میشوند؛ مانند: | جمعى دیگر از فقهاى بزرگ امامیّه، شاگردان باواسطه محقّق بهبهانى بودند؛ آنان نیز در واقع از شاگردان مدرسه آن فقیه نامدار محسوب میشوند؛ مانند: | ||
1. [[ملا احمد نراقى]] (م 1245) نویسنده کتاب مستند الشیعة <ref>ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 1، ص 95-99؛ طبقات اعلام الشیعه، همان، ج 1، ص 116؛ اعیان الشیعه، همان، ج 3، ص 183و184.</ref> | 1. [[احمد نراقی|ملا احمد نراقى]] (م 1245) نویسنده کتاب مستند الشیعة <ref>ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 1، ص 95-99؛ طبقات اعلام الشیعه، همان، ج 1، ص 116؛ اعیان الشیعه، همان، ج 3، ص 183و184.</ref> | ||
2. [[شیخ محمّدحسن نجفى]] (معروف به صاحب جواهر) (م 1266) نویسنده موسوعه عظیم و بى نظیر فقهى جواهر الکلام که در 43 جلد منتشر شده است. <ref>ر.ک: طبقات اعلام الشیعه، همان، ج 1، ص 310-314؛ اعیان الشیعه، همان، ج 9، ص 149و150؛ جواهرالکلام، نجفی محمد بن حسن، تحقیق: مظفر، شیخ محمّدرضا) ج1، (مقدّمه تحقیق).</ref> | 2. [[محمد حسن نجفی|شیخ محمّدحسن نجفى]] (معروف به صاحب جواهر) (م 1266) نویسنده موسوعه عظیم و بى نظیر فقهى جواهر الکلام که در 43 جلد منتشر شده است. <ref>ر.ک: طبقات اعلام الشیعه، همان، ج 1، ص 310-314؛ اعیان الشیعه، همان، ج 9، ص 149و150؛ جواهرالکلام، نجفی محمد بن حسن، تحقیق: مظفر، شیخ محمّدرضا) ج1، (مقدّمه تحقیق).</ref> | ||
==== ویژگىهاى دوره هفتم: ==== | ==== ویژگىهاى دوره هفتم: ==== | ||
مهم ترین آثار و ویژگیهای این دوره از این قرار است: | مهم ترین آثار و ویژگیهای این دوره از این قرار است: | ||
خط ۳۴۶: | خط ۳۴۶: | ||
این دوره، از نیمه قرن سیزدهم آغاز شد و بر اثر این تلاشها و بالندگى و رشد خطّ فکرى محقّق بهبهانى، زمینه ظهور حرکت جدید علمى به همراه ابداع اسلوبى جدید و روشهاى تازه در فقه و اصول پدید آمد. | این دوره، از نیمه قرن سیزدهم آغاز شد و بر اثر این تلاشها و بالندگى و رشد خطّ فکرى محقّق بهبهانى، زمینه ظهور حرکت جدید علمى به همراه ابداع اسلوبى جدید و روشهاى تازه در فقه و اصول پدید آمد. | ||
پیشواى این حرکت بدیع در فقه و اصول، شیخ مرتضى انصارى (م 1281) بود. <ref>ر.ک: اعیان الشیعه، همان، ج 10، ص 117-119.</ref>وى شاگرد فقیهان گرانقدرى چون سیّد محمّدبن سیّد على (معروف به سیّد مجاهد) (م 1243) نویسنده کتاب المناهل فى الفقه <ref>همان، ج 9، ص 443. و شریف العلماى مازندرانى (م1245) همان، ج 7، ص 338 و339.</ref> و ملاّ احمد نراقى (م 1245) و شیخ على بن شیخ جعفر کاشف الغطا (م 1254) و شیخ محمّد حسن نجفى (صاحب جواهر) (م 1266) بود. | پیشواى این حرکت بدیع در فقه و اصول، شیخ مرتضى انصارى (م 1281) بود. <ref>ر.ک: اعیان الشیعه، همان، ج 10، ص 117-119.</ref>وى شاگرد فقیهان گرانقدرى چون سیّد محمّدبن سیّد على (معروف به سیّد مجاهد) (م 1243) نویسنده کتاب المناهل فى الفقه <ref>همان، ج 9، ص 443. و شریف العلماى مازندرانى (م1245) همان، ج 7، ص 338 و339.</ref> و ملاّ احمد نراقى (م 1245) و شیخ على بن شیخ جعفر کاشف الغطا (م 1254) و شیخ محمّد حسن نجفى (صاحب جواهر) (م 1266) بود. | ||
پس از ارتحال صاحب جواهر، مرجعیّت عامه شیعه به [[شیخ مرتضى انصارى]] منتقل شد که به مدّت 15 سال زعامت حوزههاى علمیّه و مرجعیت شیعه را عهده دار بود. | پس از ارتحال صاحب جواهر، مرجعیّت عامه شیعه به [[مرتضی انصاری|شیخ مرتضى انصارى]] منتقل شد که به مدّت 15 سال زعامت حوزههاى علمیّه و مرجعیت شیعه را عهده دار بود. | ||
شیخ انصارى در کتاب اصولى معروف خویش به نام «الفرائد» که به رسائل مشهور است و بیش از یک قرن است که از کتابهاى درسى حوزههاى علمیّه شیعى است، ابداعات اصولى فراوانى را عرضه نمود. | شیخ انصارى در کتاب اصولى معروف خویش به نام «الفرائد» که به رسائل مشهور است و بیش از یک قرن است که از کتابهاى درسى حوزههاى علمیّه شیعى است، ابداعات اصولى فراوانى را عرضه نمود. | ||
در فقه نیز کتاب ارزشمند «المکاسب» را نوشت که همچنان از کتابهاى درسى حوزههاى علمیّه است. | در فقه نیز کتاب ارزشمند «المکاسب» را نوشت که همچنان از کتابهاى درسى حوزههاى علمیّه است. | ||
خط ۳۷۲: | خط ۳۷۲: | ||
فقهاى بزرگى در این دوره پا به عرصه وجود گذاشتند و با واسطه از مکتب شیخ بهره مند شده و منشأ آثار و برکات و نوآوریهاى فراوانى شدند، بلکه تعداد قابل توجّهى از آنان، هر کدام صاحب سبک و مدرسهای گردیدند. جمعى از آنان از این قرار است: | فقهاى بزرگى در این دوره پا به عرصه وجود گذاشتند و با واسطه از مکتب شیخ بهره مند شده و منشأ آثار و برکات و نوآوریهاى فراوانى شدند، بلکه تعداد قابل توجّهى از آنان، هر کدام صاحب سبک و مدرسهای گردیدند. جمعى از آنان از این قرار است: | ||
1. [[سیّد محمّدکاظم یزدى]] (م1337) صاحب کتاب معروف العروة الوثقى که از مراجع بزرگ زمان خود بود. | 1. [[سید محمد کاظم یزدی|سیّد محمّدکاظم یزدى]] (م1337) صاحب کتاب معروف العروة الوثقى که از مراجع بزرگ زمان خود بود. | ||
2. [[شیخ عبدالکریم حائرى]] (م1355) مؤسّس حوزه جدید علمیّه قم که شاگردان بزرگى پرورش داد مانند: امام خمینى؛ آیةالله گلپایگانى و آیةالله اراکى(قدس سرهم). | 2. [[عبدالکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائرى]] (م1355) مؤسّس حوزه جدید علمیّه قم که شاگردان بزرگى پرورش داد مانند: امام خمینى؛ آیةالله گلپایگانى و آیةالله اراکى(قدس سرهم). | ||
3. [[میرزا محمّدحسین نائینى]] (م 1355) که آثار فراوانى را به جامعه اسلامى اهلبیت(علیهمالسلام)عرضه کرد. بسیارى از آثار وى به قلم شاگردانش نوشته شده، از جمله: | 3. [[محمد حسین نائینی|میرزا محمّدحسین نائینى]] (م 1355) که آثار فراوانى را به جامعه اسلامى اهلبیت(علیهمالسلام)عرضه کرد. بسیارى از آثار وى به قلم شاگردانش نوشته شده، از جمله: | ||
* فوائد الاصول به قلم شیخ محمّدعلى کاظمى(م1365). | * فوائد الاصول به قلم شیخ محمّدعلى کاظمى(م1365). | ||
خط ۳۸۴: | خط ۳۸۴: | ||
4. [[شیخ ضیاء الدین عراقى]] (م 1361) که داراى شاگردان برجستهای مانند آیةالله سیّد محسن حکیم (م 1390) است. | 4. [[شیخ ضیاء الدین عراقى]] (م 1361) که داراى شاگردان برجستهای مانند آیةالله سیّد محسن حکیم (م 1390) است. | ||
5. [[شیخ محمّدحسین اصفهانى]] (م 1361). | 5. [[محمد حسین اصفهانی|شیخ محمّدحسین اصفهانى]] (م 1361). | ||
وى نیز از شاگردان مرحوم آخوند خراسانى بود و شاگردان برجستهای پرورش داد از جمله: | وى نیز از شاگردان مرحوم آخوند خراسانى بود و شاگردان برجستهای پرورش داد از جمله: | ||
* الف) [[شیخ محمّدرضا مظفر]] (م 1384) مؤلّف کتاب اصول فقه (معروف به اصول مظفر) که از کتابهاى درسى حوزههاى علمى شیعى است. | * الف) [[محمد رضا مظفر|شیخ محمّدرضا مظفر]] (م 1384) مؤلّف کتاب اصول فقه (معروف به اصول مظفر) که از کتابهاى درسى حوزههاى علمى شیعى است. | ||
* ب) آیةالله سیّد محمّدهادى میلانى (م 1394) که مرجع و زعیم مسلمانان در منطقه خراسان بود. | * ب) آیةالله سیّد محمّدهادى میلانى (م 1394) که مرجع و زعیم مسلمانان در منطقه خراسان بود. | ||
* ج) علاّمه سیّد محمّدحسین طباطبایى(م 1401) صاحب تفسیر معروف و مشهور المیزان فى تفسیر القرآن که در بیست جلد منتشر شده است. | * ج) علاّمه سیّد محمّدحسین طباطبایى(م 1401) صاحب تفسیر معروف و مشهور المیزان فى تفسیر القرآن که در بیست جلد منتشر شده است. | ||
6. [[آیةالله سیّد ابوالحسن اصفهانى]] (م 1365). | 6. [[سید ابوالحسن اصفهانی|آیةالله سیّد ابوالحسن اصفهانى]] (م 1365). | ||
کتاب وسیلة النجاة وى یک دوره فقه است که همه کتب فقهى ـ جز قضا و شهادات و حدود و دیات ـ را در برمى گیرد. <ref>ر.ک: اعیان الشیعه، همان، ج 2، ص 331-335؛ نقباء البشر، همان، ج 1، ص 41.</ref> | کتاب وسیلة النجاة وى یک دوره فقه است که همه کتب فقهى ـ جز قضا و شهادات و حدود و دیات ـ را در برمى گیرد. <ref>ر.ک: اعیان الشیعه، همان، ج 2، ص 331-335؛ نقباء البشر، همان، ج 1، ص 41.</ref> | ||
7. [[آیةالله سیّدحسین بروجردى]] (م 1380). | 7. [[سید حسین بروجردی|آیةالله سیّدحسین بروجردى]] (م 1380). | ||
وى در سال 1364 قمرى به قم آمد و زعامت حوزههاى علمیّه و مرجعیت شیعیان را عهده دار گردید و سالها زعامت مطلق شیعیان را بر عهده داشت. <ref>ر.ک: اعیان الشیعه، همان، ج 6، ص 92-94؛ سیماى فرزانگان، سبحانى، جعفر، ج 1، ص 477-510.</ref> | وى در سال 1364 قمرى به قم آمد و زعامت حوزههاى علمیّه و مرجعیت شیعیان را عهده دار گردید و سالها زعامت مطلق شیعیان را بر عهده داشت. <ref>ر.ک: اعیان الشیعه، همان، ج 6، ص 92-94؛ سیماى فرزانگان، سبحانى، جعفر، ج 1، ص 477-510.</ref> | ||
8. [[آیةالله سیّد احمد خوانسارى]] (م 1405). | 8. [[سید احمد خوانساری|آیةالله سیّد احمد خوانسارى]] (م 1405). | ||
مهمترین اثر علمى او در فقه ـ که مورد توجّه محقّقان است ـ جامع المدارک فى شرح المختصر النافع نام دارد که در هفت جلد منتشر شده است. <ref>ر.ک: مجلّه نور علم، شماره هشتم، بهمن 1363، ص 12 به بعد.</ref> | مهمترین اثر علمى او در فقه ـ که مورد توجّه محقّقان است ـ جامع المدارک فى شرح المختصر النافع نام دارد که در هفت جلد منتشر شده است. <ref>ر.ک: مجلّه نور علم، شماره هشتم، بهمن 1363، ص 12 به بعد.</ref> | ||
9. [[امام خمینى]] (م 1409). | 9. [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینى]] (م 1409). | ||
آیةالله سیّد روح الله فرزند سیّد مصطفى، معروف به «امام خمینى» پیشواى بزرگ و رهبر عالیقدر جهان اسلام که در تاریخ فقهاى شیعه شخصیتى است کم نظیر. | آیةالله سیّد روح الله فرزند سیّد مصطفى، معروف به «امام خمینى» پیشواى بزرگ و رهبر عالیقدر جهان اسلام که در تاریخ فقهاى شیعه شخصیتى است کم نظیر. | ||
از امام خمینى آثار فقهى و اصولى ارزشمندى به یادگار مانده است که از جمله آنان است: | از امام خمینى آثار فقهى و اصولى ارزشمندى به یادگار مانده است که از جمله آنان است: | ||
خط ۴۰۹: | خط ۴۰۹: | ||
10. [[آیةالله سیّد ابوالقاسم خویى]] (م 1413).</ref> | 10. [[آیةالله سیّد ابوالقاسم خویى]] (م 1413).</ref> | ||
آیةالله سیّد ابوالقاسم خویی. آثار علمى فراوانى از او به یادگار مانده که برخى به قلم خود او و برخى دیگر به قلم شاگردانش فراهم آمده است. از جمله این آثار عبارتند از: | [[سید ابوالقاسم خوئی|آیةالله سیّد ابوالقاسم خویی]]. آثار علمى فراوانى از او به یادگار مانده که برخى به قلم خود او و برخى دیگر به قلم شاگردانش فراهم آمده است. از جمله این آثار عبارتند از: | ||
اجود التقریرات که تقریرات استاد وى محقّق نائینى است، التنقیح، مستند العروة، مصباح الاصول، محاضرات فى الاصول. این چهار کتاب تقریرات خارج اصول و به قلم شاگردان اوست. | اجود التقریرات که تقریرات استاد وى محقّق نائینى است، التنقیح، مستند العروة، مصباح الاصول، محاضرات فى الاصول. این چهار کتاب تقریرات خارج اصول و به قلم شاگردان اوست. | ||
هم اکنون آثار فقهى و اصولى و تفسیرى او تحت عنوان موسوعة الامام الخویى در 50 جلد و موسوعه گسترده رجالى او با نام معجم الرجال الحدیث در 23 جلد منتشر شده است. <ref>همان ، ص 645-679 ؛ موسوعة الامام الخویى، خویی، سید ابو القاسم، ج 1، مقدّمه، ص 5-35.</ref> | هم اکنون آثار فقهى و اصولى و تفسیرى او تحت عنوان موسوعة الامام الخویى در 50 جلد و موسوعه گسترده رجالى او با نام معجم الرجال الحدیث در 23 جلد منتشر شده است. <ref>همان ، ص 645-679 ؛ موسوعة الامام الخویى، خویی، سید ابو القاسم، ج 1، مقدّمه، ص 5-35.</ref> | ||
1۱. آیةالله [[سیّد محمّدرضا گلپایگانى]] (م1414). | 1۱. آیةالله [[سیدمحمدرضا گلپایگانی|سیّد محمّدرضا گلپایگانى]] (م1414). | ||
آیةالله گلپایگانى از شاگردان بزرگ آیةالله شیخ عبدالکریم حائرى بود. از ایشان آثارى در فقه به جاى مانده است از جمله: | آیةالله گلپایگانى از شاگردان بزرگ آیةالله شیخ عبدالکریم حائرى بود. از ایشان آثارى در فقه به جاى مانده است از جمله: | ||
خط ۴۹۲: | خط ۴۹۲: | ||
متأسّفانه بعضى از دانشمندان عصر ما که در حدّ بالایى از آگاهى فقهى نیستند گرفتار این افراط گرى شدهاند و اصالت فقه اسلامى را مخدوش کردهاند. امام خمینى(قدس سره) پیش بینى چنین انحرافى را میکرد لذا کراراً تأکید داشت که فقه امروز نیز باید بر پایه فقه جواهرى (اشاره به کتاب جواهرالکلام مرحوم شیخ محمّد حسن نجفى(رحمه الله)) بنا شود و اصول و قواعد محکم فقهى باید پا برجا بماند متن سخن امام خمینى(قدس سره) چنین است: «این جانب معتقد به فقه سنّتى و اجتهاد جواهرى هستم و تخلّف از آن را جایز نمیدانم». <ref>(صحیفه امام، همان، ج 21، ص 289)</ref>. و دستخوش ذوق و سلیقه و استحسان و افکار غرب گرا و سیاست زده نگردد. | متأسّفانه بعضى از دانشمندان عصر ما که در حدّ بالایى از آگاهى فقهى نیستند گرفتار این افراط گرى شدهاند و اصالت فقه اسلامى را مخدوش کردهاند. امام خمینى(قدس سره) پیش بینى چنین انحرافى را میکرد لذا کراراً تأکید داشت که فقه امروز نیز باید بر پایه فقه جواهرى (اشاره به کتاب جواهرالکلام مرحوم شیخ محمّد حسن نجفى(رحمه الله)) بنا شود و اصول و قواعد محکم فقهى باید پا برجا بماند متن سخن امام خمینى(قدس سره) چنین است: «این جانب معتقد به فقه سنّتى و اجتهاد جواهرى هستم و تخلّف از آن را جایز نمیدانم». <ref>(صحیفه امام، همان، ج 21، ص 289)</ref>. و دستخوش ذوق و سلیقه و استحسان و افکار غرب گرا و سیاست زده نگردد. | ||
وظیفه الهى تمام فقهاى اسلامى این است که امروز فقه اصیل را حفظ کنند و در عین حال جوابگوى مسائل مستحدثه و نیازهاى عصر و زمان باشند. | وظیفه الهى تمام فقهاى اسلامى این است که امروز فقه اصیل را حفظ کنند و در عین حال جوابگوى مسائل مستحدثه و نیازهاى عصر و زمان باشند. | ||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
== منابع: == | == منابع: == | ||
خط ۴۹۷: | خط ۵۰۰: | ||
== مآخذ: == | == مآخذ: == | ||
# قرآن کریم. | # قرآن کریم. | ||
# نهج البلاغه، تحقیق: صبحی صالح. | # نهج البلاغه، تحقیق: صبحی صالح. |