۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
|- | |- | ||
|اطلاعات نشر | |اطلاعات نشر | ||
| data-type="authorbirthDate" |ایران - پژوهشكده | | data-type="authorbirthDate" |ایران - پژوهشكده الذریة النبویة | ||
|- | |- | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
'''گستره | '''گستره جغرافیایی و كانون های سادات طباطبایی شاخص در جهان اسلام''' عنوان مقاله ایست به زبان فارسی <ref>نویسنده: سيد محمود سامانی</ref> که در پژوهشكده الذریة النبویة به نگارش در آمده است در این مقاله زندگینامه و مشخصات تمامی سادات طباطبایی شاخص در [[جهان اسلام]] به تصویر كشیده شده است | ||
= | =چكیده= | ||
نسل مبارک حضرت [[امام حسن]] علیه السلام از طریق اولاد ذکور، تنها از دو پسرشان یعنی [[زید بن حسن]] و [[حسن مثنّی]] است. نسل زید بن حسن علیه السلام ؛ از پسرش حسن و نسل او هم از هفت فرزند ایشان به نام های ؛ قاسم ، علی، اسماعیل ، ابراهیم، زید ، عبدالله، و اسحاق است. | نسل مبارک حضرت [[امام حسن]] علیه السلام از طریق اولاد ذکور، تنها از دو پسرشان یعنی [[زید بن حسن]] و [[حسن مثنّی]] است. نسل زید بن حسن علیه السلام ؛ از پسرش حسن و نسل او هم از هفت فرزند ایشان به نام های ؛ قاسم ، علی، اسماعیل ، ابراهیم، زید ، عبدالله، و اسحاق است. | ||
دراین میان ، قاسم از اهمیت بیشتری برخوردار است ؛ چرا که تعداد زیادی از سادات حسنی از دو فرزند وی به نام های : عبدالرحمن شجری و محمد بطحانی یا بطحایی به وجود آمده اند. | دراین میان ، قاسم از اهمیت بیشتری برخوردار است ؛ چرا که تعداد زیادی از سادات حسنی از دو فرزند وی به نام های : عبدالرحمن شجری و محمد بطحانی یا بطحایی به وجود آمده اند. | ||
نسل حسن مثنی نیز از 5 پسر است: عبدالله محض ف ابراهیم غمر، حسن مثلث، داود و جعفر. | نسل حسن مثنی نیز از 5 پسر است: عبدالله محض ف ابراهیم غمر، حسن مثلث، داود و جعفر. | ||
یکی از ویژگی های خاص جناب حسن مثنّی این است که مادر سه فرزند نخست یاد شده، فاطمه دختر امام حسین علیه السلام است. | یکی از ویژگی های خاص جناب حسن مثنّی این است که مادر سه فرزند نخست یاد شده، فاطمه دختر امام حسین علیه السلام است. | ||
سرسلسله سادات | سرسلسله سادات طباطبایی، جناب «ابراهیم الغمر» پسر جناب حسن مثنّی و از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) است. نسل جناب ابراهیم غمر که وی را به سبب جود و کرمش ، به این نام خوانده اند، تنها از اسماعیل دیباج و او هم از دو پسر به نام های حسن التجّ و ابراهیم طباطبا است. ابراهیم طباطبا که پدر قاسم رسی، احمد و حسن است ، جد سادات طباطبایی محسوب میگردد. این خاندان به عنوان شاخه ای از سادات حسنی از قرن دوم بنا به دلایل سیاسی، فرهنگی و غیره به مناطق مختلف اسلامی هجرت کردند و در برخی از نقاط و مناطق از تمرکز بیشتری برخوردار شدند. آنان در گذر زمان با توجه به کثرت نسلشان به تیره ها و خاندان هایی با شهرت های گوناگون شناخته شدند. از مهم ترین کانون های سادات طباطبایی در جهان، یمن، ایران، عراق و مصر می باشد. | ||
این مقاله متکفل پرداختن به گستره ی جغرافیایی شاخص ترین چهره های این دسته از سادات در طول تاریخ بلند اسلام در مناطق مختلف جهان اسلام است. | |||
روش | روش تحقیق در این اقدام پژوهشی «توصیفی ـ تحلیلی» و روش گرد آوری اطلاعات به شیوهی کتابخانه ای است. برآیند تحقیق حاکی از آن است که خاندان های برجسته سادات طباطبایی بیشتر در ایران، عراق و یمن متمرکز بوده اند که این مناطق از ظرفیت ها و قابلیتهای بالایی برخوردار بوده اند و سادات طباطبایی با بهره گیری از آن ها در برخی از این مناطق موفق به تشکیل حکومت نیز شدند. از میان ایشان در طول تاریخ، چهره ها و خاندان های شاخصی برخاست که در تحولات علمی و سیاسی جهان اسلام نقش چشمگیری ایفا کردند. | ||
کلید واژه ها: ابراهیم الغمر، سادات طباطبایی، کانون های سادات، ایران، یمن، عراق | |||
=مقدمه= | =مقدمه= | ||
= | =نتیجه گیری:= | ||
گستره ی جغرافیایی و کانون | گستره ی جغرافیایی و کانون های سادات طباطبایی شاخص در جهان اسلام | ||
سید محمود سامانی | |||
سادات | سادات طباطبایی به آن دسته از سادات گفته می شود که از نسل ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم الغمر پدید آمده اند. ابراهیم معروفترین فرزند اسماعیل و ملقب به طباطبا بود. او جد سادات طباطبایى است. در قرن دوم هجری، ابراهیم الغمر نیای اعلای سادات طباطبایی پس از دستگیری به همراه برخی دیگر از سادات حسنی در کوفه به دستور منصور عباسی به شهادت رسیدند. پس از آن نیز بسیاری از نسل او به سبب مبارزات و قیام بر ضد عباسیان به شهادت رسیدند. دسته دیگری از آنان نیز تحت شرایط سخت در حجاز و عراق به مناطق دیگر هجرت کرده و در اقصی نقاط جهان اسلام منتشر شدند. خاندان طباطبا از دیرباز تا امروز معروفیت ویژهای در بین تاریخنگاران و نسب شناسان داشتهاند. از عمده ترین کانون های سادات طباطبایی می توان به ایران، عراق، یمن و بخشی از شمال آفریقا اشاره کرد. در طول تاریخ از این گروه سادات شخصیت سیاسی، دینی و علمی بسیاری برخاست و آنان در این مناطق، منشأ اقداماتی شدند و در تحولات سیاسی ـ اجتماعی به ایفای نقش پرداختند. در این مقاله به عمده ترین کانون های سادات طباطبایی در جهان اسلام پرداخته شده و شاخص ترین چهره های آنان معرفی می شود. در باره پیشینه موضوع، قابل یادآوری است که با استقصا در پایگاهها و مراکز علمی، موضوعی با عنوان این مقاله یافت نشد . البته افزون بر منابع نسبی، کتبی در باره سادات به نگارش در آمده که برخی به سادات طباطبایی پرداخته اند. ابراهیم الغمر جد سادات طباطبایی اثر سید محمود سامانی و رساله خانم خزعلی در باره سادات طباطبایی یمن از آن جمله است. از خاندانهای مشهور سادات طباطبایی می توان موارد زیر را برشمرد: آل بحرالعلوم، آل حکیم، آل مدرسی، آل خاتمی، آل فهری، آل صراف، آل بروجردی، آل طباطبایی، آل رُسّی، آل تبریزی. آل شیخالاسلامی، آل اردستانی و آل نائینی که شمار آنان را قریب به ده میلیون نفر دانستهاند. از میان خانواده بزرگ سادات طباطبایی فقها، ادبا، مورخین و دانشنمدان زیادی برخاستند و کارنامه درخشانی برای این خاندان رقم زدند. این خاندان در شهرها و کشورهای مختلف پراکنده اند. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
===1. | ===1.یمن:=== | ||
این سرزمین در جنوب جزیره العرب از دیر باز مأمن و خاستگاه برخی قیامهای سادات حسنی بوده است. سادات طباطبایی ها در یمن از آن جمله اند که طی قرون متمادی در عرصه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نقش آفرین بودند. از شاخصترین چهره های سادات طباطبایی در یمن می توان به موارد زیر اشاره کرد: | |||
-. یحیی بن حسین بن قاسم بن اسماعیل بن ابراهیم طباطبا: وی ملقب به الهادی الی الحق المبین و مؤسس سلسله امامان | -. یحیی بن حسین بن قاسم بن اسماعیل بن ابراهیم طباطبا: وی ملقب به الهادی الی الحق المبین و مؤسس سلسله امامان زیدی در یمن است و نزد زیدیه با عنوان الامام یحیى الهادى شهرت و عظمت به سزایى دارد. یحیی در سال 245 هـ . ق در مدینه متولد شد وی در نیمه قرن سوم هجری هنگامی که سرزمینهای اسلامی دست خوش حوادث شده بودند و حکومت عباسیان رو به ضعف نهاده بود، در یمن قیام کرد ولی اندکی بعد به دلیل عدم استقبال مردم به حجاز بازگشت. او بار دیگر به سال 280 هـ . ق به یمن بازگشت و بر ضد معتضد عباسى، قیام كرد و به عنوان امام زیدیه مردم را به دعوت کرد و از مردم بیعت گرفت. برخی سال ورود او به یمن را در سال 284 هـق دانسته اند. او توانست در این مرحله سلسله امامان زیدی یمن را پایه گذاری کند. سرانجام یحیی در سال 298 هـ . ق در صعده( از شهرهاى یمن) مسموم شد و به شهادت رسید. وى داراى تألیفاتى در فقه و كلام است و فتاواى منحصر به فردى هم از وى نقل گردیده است. یحیی الهادی مؤسس مکتب هادویه این مکتب فقهی کلامی، نامش با نام امام هادی الی الحق، یحیی بن حسین بن قاسم رسیّ پیوند خورده¬است. سلسله حکومتی که یحیی تأسیس کرد، تا بیش از ده قرن با فراز و نشیب¬هایی دوام یافت و حدود پنجاه امام در رأس آن قرار گرفتند. هادی الی الحق، صعده را مرکز فعالیت خود قرار داد. شهری که تا به امروز مرکز زیدیه با گرایش هادویه است. البته تذکر این نکته ضروری است که امام هادی و جانشینان او تا قرنها موفق نشدند بر تمام یمن تسلط پیدا نمایند. دوران امامت آنان معمولا با کشمکشها و درگیری با سایر حکومتها و رقیبان اعم از داخلی و خارجی همراه بود. | ||
-. | -.سیّد ابوالحسن احمد الناصر: وی از جمله سادات طباطبایی است كه در سال 301 هـ . ق. به حكومت یمن رسید و رسماً با او به امامت زیدیه و خلافت اسلامى بیعت كردند و حدود 24 سال با عدل و داد بر یمن حكومت كرد و عاقبت در سال 324 هـ . ق. در صعده یمن وفات یافت. او افزون بر این كه یك چهره سیاسى بود، عالمى فرزانه، قهرمانى بى بدیل و از فقها و مفسران و متكلمان عصر خود به شمار مى رفت و تألیفات زیادى داشت. قابل یادآوری است که در مقطعی بنى سلیمان بن داود بن حسن المثنى از مكه به یمن آمده و با تسلط بر صعده بر سادات طباطبایی یمن یا همان بنی الرسی غلبه یافتند اما مجددا امامان صعده به امارت خود بازگشتند. | ||
سلسله امامان | سلسله امامان زیدی یمن، جز در مدتی کوتاه که تحت سلطه امپراتوری عثمانی قرار گرفت، تداوم یافت و در سال 1962 م با کودتای عبدا... سلال و اعلان جمهوری، منقرض شد. قابل یاد آوری است که حسین بدر الدین حوثی (سید حسین طباطبایی حوثی)، رهبر شیعیان یمن تا سال ۲۰۰۳ م. نیز از سادات طباطبایی است. بی تردید در یمن نسل سادات طباطبایی فراوان هستند اما آمار و ارقام دقیقی در آنان در دست نیست. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
-.سیدمحمّدتقی (۱۳۱۸ـ۱۳۹۶): وی فرزند سیدحسن، فقیه و اصولی بود. از اساتید او می توان به میرزامحمّدحسین نائینی، آقاضیاءالدین عراقی، شیخ محمّدحسین اصفهانی، و سیّدابوالحسن اصفهانی اشاره کرد. کتابهای حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری، واقعه طف، حاشیه بر بلغة الفقیه از آثار اوست. | -.سیدمحمّدتقی (۱۳۱۸ـ۱۳۹۶): وی فرزند سیدحسن، فقیه و اصولی بود. از اساتید او می توان به میرزامحمّدحسین نائینی، آقاضیاءالدین عراقی، شیخ محمّدحسین اصفهانی، و سیّدابوالحسن اصفهانی اشاره کرد. کتابهای حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری، واقعه طف، حاشیه بر بلغة الفقیه از آثار اوست. | ||
-.سید محمّدصادق بحرالعلوم فرزند سیدحسن (۱۳۱۵ـ۱۳۹۹)، ادیب، شاعر ، محقق و کتابشناس معروف شیعی بود. تحصیلات خود را نزد میرزای نائینی، میرزا ابوالحسن مشکینی، سید ابوالحسن اصفهانی فراگرفت و در تفسیر شاگرد بلاغی و در علم درایه و حدیث شاگرد شیخ ابوتراب خوانساری بود. | -.سید محمّدصادق بحرالعلوم فرزند سیدحسن (۱۳۱۵ـ۱۳۹۹)، ادیب، شاعر ، محقق و کتابشناس معروف شیعی بود. تحصیلات خود را نزد میرزای نائینی، میرزا ابوالحسن مشکینی، سید ابوالحسن اصفهانی فراگرفت و در تفسیر شاگرد بلاغی و در علم درایه و حدیث شاگرد شیخ ابوتراب خوانساری بود. | ||
-.خاندان حکیم: | -.خاندان حکیم: این خاندان در عراق نیز از سادات طباطبایی هستند. برخی از چهره های شاخص اینان عبارتند از: سید محسن حکیم، از مراجع شیعه عراقی در سدهٔ چهاردهم؛ شهید سید محمدباقر حکیم، رهبر اسبق مجلس اعلای اسلامی عراق؛ مرحوم سید عبدالعزیز حکیم، رهبر سابق مجلس اعلای اسلامی عراق؛ سید عمار حکیم، رهبر کنونی مجلس اعلای اسلامی عراق؛ سید محمدسعید حکیم، از مراجع تقلید شیعه در عراق. | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
====استان اصفهان:==== | ====استان اصفهان:==== | ||
از نسل ابراهیم طباطبا برخی دراواخرقرن سوم به اصفهان مهاجرت کردند. آنان درشهرهای زواره واردستان ساکن شدند. بیشتر سادات طباطبایی موجود درایران از نسل ایشان هستند. زواره | از نسل ابراهیم طباطبا برخی دراواخرقرن سوم به اصفهان مهاجرت کردند. آنان درشهرهای زواره واردستان ساکن شدند. بیشتر سادات طباطبایی موجود درایران از نسل ایشان هستند. زواره یکی از محل های استقرار سلاله های مطهر آل علی (ع) به ویژه سادات طباطبائی بوده است. اکنون نیز تعداد قابل توجهی از مردمان شهر را سادات طباطبائی تشکیل می دهند. از شاخص ترین چهره های آنان می توان افراد زیر را نام برد: | ||
-. سـیـد کـمـال الدیـن: یـکـى از مـشـهـورتـریـن نـوادگـان ابـراهـیـم طـبـاطـبـا، سـیـد کـمـال الدیـن حـسـن مـى بـاشـد کـه در حـدود قـرن شـشـم و اوایـل قـرن هـفـتـم هـجـرى مـى زیست ، وى فردى وارسته و نیکوکار بود. بسیارى از علماى بـرجـسـتـه جـهان تشیع ، همچون آیت الله العظمى سید حسین بروجردى ، آیت الله العظمى حاج آقا حسین قمى ، آیت الله شهید سید حسن مدرس ، آیت الله سید على قاضى طباطبایى و آیـت الله عـلامـه طـبـاطـبـایـى (ره ) مـنـسـوب بـه ایـن سـیـد جلیل القدر هستند. سـیـد کـمال الدین حسن همراه بسیارى از ذریه پیامبر (ص) در شهر زواره استان اصفهان مـى زیـسـت و بـه هـمـیـن دلیـل ، ایـن شـهر به مدینه السادات شهرت داشت . ایـن عـالم ربانى در زواره داراى حوزه درسى اى بود که بسیارى از مشتاقان علوم اسـلامـى را بـه سـوى خـود جـذب مـى کـرد و نـیز ملجا عوام در امور شرعى و فقهى بود و سرانجام در مکتب خانه خویش به سوى معبود پر کشید و همان جا دفن گردید. | -. سـیـد کـمـال الدیـن: یـکـى از مـشـهـورتـریـن نـوادگـان ابـراهـیـم طـبـاطـبـا، سـیـد کـمـال الدیـن حـسـن مـى بـاشـد کـه در حـدود قـرن شـشـم و اوایـل قـرن هـفـتـم هـجـرى مـى زیست ، وى فردى وارسته و نیکوکار بود. بسیارى از علماى بـرجـسـتـه جـهان تشیع ، همچون آیت الله العظمى سید حسین بروجردى ، آیت الله العظمى حاج آقا حسین قمى ، آیت الله شهید سید حسن مدرس ، آیت الله سید على قاضى طباطبایى و آیـت الله عـلامـه طـبـاطـبـایـى (ره ) مـنـسـوب بـه ایـن سـیـد جلیل القدر هستند. سـیـد کـمال الدین حسن همراه بسیارى از ذریه پیامبر (ص) در شهر زواره استان اصفهان مـى زیـسـت و بـه هـمـیـن دلیـل ، ایـن شـهر به مدینه السادات شهرت داشت . ایـن عـالم ربانى در زواره داراى حوزه درسى اى بود که بسیارى از مشتاقان علوم اسـلامـى را بـه سـوى خـود جـذب مـى کـرد و نـیز ملجا عوام در امور شرعى و فقهى بود و سرانجام در مکتب خانه خویش به سوى معبود پر کشید و همان جا دفن گردید. | ||
-. سید ابوالحسن محمد بن احمد بن محمد بن احمد بن ابراهیم طباطبا. نسب شریف وی با هفت واسطه به امام حسن مجتبی (ع) منتهی میشود که از قرار ذیل است:" سید ابوالحسن محمد بن احمد بن محمد بن احمد بن ابراهیم طباطبا بن اسمعیل الدیباج بن ابراهیم الغمر بن حسن المثنی بن حسن بن على بن ابى طالب علیهم الاف التحیه والثناء ". وی از محققّین علما و بزرگان شعرا است كه در دوره غیبت صغرى در اصفهان مىزیسته است. وی که معروف به " ابن طباطبا" و ازنوادگان ابراهیم طباطبا است، در سال 258 ق در اصفهان متولد شد. مادرش کنیز و همسرش ام ابیها دخترحسین بن قاسم بن اسید از قبیله بنی احجم خزاعی دانسته اند. ابوالحسن تا پایان عمر در همان شهر زیست، از این رو به ابن طباطباى اصفهانى شهرت یافت. تمام هم و غم وی پرداختن به کارهای علمی، ادبى و شعر و شاعرى بود وازرفاه ودارایی بسیار نیز بهره مند بود.درکتابهای تاریخی وشخصیت نگاری ،شخصیت اورا درردیف عالمان ،ادیبان ،شاعران ،محققان ونویسندگان ترسیم کرده اند. اوبه حدت ذهن ،زیرکی ،ذوق سرشار،هوش بالا،دیانت وعفت نفس ،موصوف بود . بیشترین شهرت او از رهگذر توجه به شعر و شاعرى به زبان عربى است. تاجایی که شعراورا درنهایت خوبی وصف کرده اند. | -. سید ابوالحسن محمد بن احمد بن محمد بن احمد بن ابراهیم طباطبا. نسب شریف وی با هفت واسطه به امام حسن مجتبی (ع) منتهی میشود که از قرار ذیل است:" سید ابوالحسن محمد بن احمد بن محمد بن احمد بن ابراهیم طباطبا بن اسمعیل الدیباج بن ابراهیم الغمر بن حسن المثنی بن حسن بن على بن ابى طالب علیهم الاف التحیه والثناء ". وی از محققّین علما و بزرگان شعرا است كه در دوره غیبت صغرى در اصفهان مىزیسته است. وی که معروف به " ابن طباطبا" و ازنوادگان ابراهیم طباطبا است، در سال 258 ق در اصفهان متولد شد. مادرش کنیز و همسرش ام ابیها دخترحسین بن قاسم بن اسید از قبیله بنی احجم خزاعی دانسته اند. ابوالحسن تا پایان عمر در همان شهر زیست، از این رو به ابن طباطباى اصفهانى شهرت یافت. تمام هم و غم وی پرداختن به کارهای علمی، ادبى و شعر و شاعرى بود وازرفاه ودارایی بسیار نیز بهره مند بود.درکتابهای تاریخی وشخصیت نگاری ،شخصیت اورا درردیف عالمان ،ادیبان ،شاعران ،محققان ونویسندگان ترسیم کرده اند. اوبه حدت ذهن ،زیرکی ،ذوق سرشار،هوش بالا،دیانت وعفت نفس ،موصوف بود . بیشترین شهرت او از رهگذر توجه به شعر و شاعرى به زبان عربى است. تاجایی که شعراورا درنهایت خوبی وصف کرده اند. | ||
ابن طباطبا ازدوستداران و مدافعان | ابن طباطبا ازدوستداران و مدافعان حریم ولایت اهل بیت ( ع ) بود و علامه امینی ، او را درردیف ادیبانی ذكر نموده كه واقعه غدیر خم رابه نظم کشیده اند. | ||
یا من یسر لى العداوه ابدهاو اعمد لمكروهى بجهدك اوذر | |||
لله عندى عاده مشكوره | لله عندى عاده مشكوره فیمن یعادینى فلا تتحیر انا واثق بدعاء جدى المصطفى ابى غداه " غدیر خم " فاحذرو الله اسعدنا بارث دعائه فیمن یعادى او یوالى فاصبر" اى كسانى كه در نهان به دشمنى ام پردازى، یا اظهار كن و تا مى توانى به آزارم برخیز، یا مرا رها كن ".سوگند به خدا من با دشمنانم خوى پسندیده اى دارم، شما از آن به شگفت نیفتید ""من به دعاى جدم مصطفى نسبت به پدرم، روز غدیر خم، اطمینان دارم، شما هشیار باشید "" خداوند ما را از میراث دعایش درباره دشمنان و دوستان او سعادتمند كند، شما باید تحمل كنید " | ||
-. سیدابوالحسن محمد (ع): بارگاه امامزاده سید ابوالحسن ( ع ) در روستای کَچورُستاق از توابع شهرستان اردستان در استان اصفهان واقع شده است.مردم اردستان و مناطق پیرامونی آن، احترام خاصی برای این امامزاده جلیل القدر قائلند و مرتب به زیارت آن می روند.بنای بقعه متبرکه این امامزاده (ع) ، به همت اهالی خود روستا ، در حال مرمت و بازسازی می باشد.بنای قدیم ساختمان با مصالح خشت و گل بوده که طبق شواهد قدمتی 1000 ساله داشته که روی سنگ مزار نام امام زاده روی آن نوشته شده است. این بنا در تاریخ 1380 توسط هییت امناء و اداره اوقاف شهرستان اردستان و مهندسین اوقاف استان اصفهان بازسازی و در حال ساخت می باشد. این بنا در حال حاضر گنبدی به ارتفاع 30 متر داشته و در اینده دارای گلدسته هایی به ارتفاع 50 متر خواهد گردید. زیربنای ساخت این زیارتگاه نیز بالغ بر 2000 متر خواهد بود که شامل 2 رواق و حرم و شبستانهای اطراف آن می باشند. در داخل حرم ضریحی فلزی به در ابعاد 3×3 روی سنگ مزار قرار دارد که در طرح جدید ساختمان، تعویض خواهد گردید. بقیه فوق هم اکنون فاقد هرگونه تزیینات گچ بری، کاشیکاری و یا آیینه کار می باشد.اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیِّهَا الشَّخصُ الشَّریفُ اَلطّاهِرُ الکَریمِ اَلعالِمُ اَلعارِفُ العابِدُ الشَّهیدُ ؛السَیِّد ابُوالحَسَن ، مُحَمَّدِ بنِ اَحمَدِ بنِ حَسَنِ بنِ عَلِیِّ بنِ اَبِی طالِب ( عَلَیهِمُ اَلسَّلامُ )همانگونه که در زیارت نامه حضرت امامزاده سید ابوالحسن (ع) هم می خوانیم ؛ این امامزاده بزرگوار (ع) ، یکی از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام ) ـ دومین امام شیعیان جهان ـ می باشند. | -. سیدابوالحسن محمد (ع): بارگاه امامزاده سید ابوالحسن ( ع ) در روستای کَچورُستاق از توابع شهرستان اردستان در استان اصفهان واقع شده است.مردم اردستان و مناطق پیرامونی آن، احترام خاصی برای این امامزاده جلیل القدر قائلند و مرتب به زیارت آن می روند.بنای بقعه متبرکه این امامزاده (ع) ، به همت اهالی خود روستا ، در حال مرمت و بازسازی می باشد.بنای قدیم ساختمان با مصالح خشت و گل بوده که طبق شواهد قدمتی 1000 ساله داشته که روی سنگ مزار نام امام زاده روی آن نوشته شده است. این بنا در تاریخ 1380 توسط هییت امناء و اداره اوقاف شهرستان اردستان و مهندسین اوقاف استان اصفهان بازسازی و در حال ساخت می باشد. این بنا در حال حاضر گنبدی به ارتفاع 30 متر داشته و در اینده دارای گلدسته هایی به ارتفاع 50 متر خواهد گردید. زیربنای ساخت این زیارتگاه نیز بالغ بر 2000 متر خواهد بود که شامل 2 رواق و حرم و شبستانهای اطراف آن می باشند. در داخل حرم ضریحی فلزی به در ابعاد 3×3 روی سنگ مزار قرار دارد که در طرح جدید ساختمان، تعویض خواهد گردید. بقیه فوق هم اکنون فاقد هرگونه تزیینات گچ بری، کاشیکاری و یا آیینه کار می باشد.اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیِّهَا الشَّخصُ الشَّریفُ اَلطّاهِرُ الکَریمِ اَلعالِمُ اَلعارِفُ العابِدُ الشَّهیدُ ؛السَیِّد ابُوالحَسَن ، مُحَمَّدِ بنِ اَحمَدِ بنِ حَسَنِ بنِ عَلِیِّ بنِ اَبِی طالِب ( عَلَیهِمُ اَلسَّلامُ )همانگونه که در زیارت نامه حضرت امامزاده سید ابوالحسن (ع) هم می خوانیم ؛ این امامزاده بزرگوار (ع) ، یکی از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام ) ـ دومین امام شیعیان جهان ـ می باشند. | ||
براساس اسناد موجود در کتاب « عمدة الطالب » و همچنین عیناً ؛ نوشته بر روی سنگ قبر ( اَلعالِمُ اَلعارِفُ العابِدُ الشَّهیدُ ؛ السَیِّد ابُوالحَسَن، مُحَمَّدِ ... ) ، این بزرگوار ، از فرزندان حسن به حسن معروف به حسن مثنی ـ که در واقع کربلا در عاشورای سال 61 هجری قمری ، مجروح گردیده ـ می باشند. | براساس اسناد موجود در کتاب « عمدة الطالب » و همچنین عیناً ؛ نوشته بر روی سنگ قبر ( اَلعالِمُ اَلعارِفُ العابِدُ الشَّهیدُ ؛ السَیِّد ابُوالحَسَن، مُحَمَّدِ ... ) ، این بزرگوار ، از فرزندان حسن به حسن معروف به حسن مثنی ـ که در واقع کربلا در عاشورای سال 61 هجری قمری ، مجروح گردیده ـ می باشند. | ||
احمد | احمد رئیس، پسر دیگر ابراهیم كه جد اعلای سادات طباطبایی ایران و از اجداد دودمان مدرسی به شمار میرود به ایران راه سپرد و چون چراغی روشنیافزا آسمان ایران را روشنی افزود.نویسنده عمدة الطالب مینویسد: احمد رئیس فرزند ابراهیم طباطبا دو پسر داشت، نام فرزندان او محمد و ابراهیم بود و از نظر این نسابه دانشور، تمام بازماندگان احمد رئیس، به ابوالحسن، شاعر اصفهانی یعنی محمد بن احمد بن محمد بن احمد باز میگردند.ابوالحسن شاعر اصفهانی از نیاكان دودمان مدرسی و از نوادگان ابراهیم طباطبا است كه با هفت واسطه به امام حسن مجتبی(ع) نسبت به هم میرسانند. | ||
نویسنده«تاریخ اردستان» مینویسد: آنچه از مطالعه سلسله انساب سادات طباطبا معلوم میگردد، سادات طباطبایی اصفهان و اردستان و زواره و نطنز و نایین و كاشان و یزد و قم و بروجرد و قهپایه و آذربایجان و خلاصه تمام شهرهای ایران از احفاد احمد بن ابراهیم طباطبا ملقب به رئیس و مكنا به ابوالعباد، كه در اصفهان متولد گردیده محسوب میشوند.از آنجا كه شهرهای زواره و اردستان در سدههای نخست اسلامی موقعیت ویژه و آبادانی داشته، اندك اندك سادات طباطبایی ساكن اصفهان كه از نسل طاهر بن علی نواده ابوالحسن شاعر اصفهانی بودند بدان جا روی میآورند و آنجا را برای سكونت انتخاب میكنند. عامل مهم دیگری كه سادات طباطبایی از نسل طاهر را بدان سوی راهنمون كرد موقوفاتی بود كه حاكم عالم دوست و متمكن اصفهان(احمد بن محمد بن رستم قرشی) برای آنان در زواره در نظر گرفته بود. در اینجا ذكر حكایتی از حاكم اصفهان كه برخی تواریخ از آن گزارش شدهاست خالی از لطف نیست. | |||
حاكم اصفهان كه | حاكم اصفهان كه مردی نابارور بود، نذر میكند كه اگر خداوند فرزندی به او عنایت كند او را با یكی از سادات طباطبا پیوند دهد و از اینرو خداوند دختری به نام«فاطمه» بدو عنایت میكند و فاطمه به حباله نكاح شهاب الدین علی درمیآید و ثمره این ازدواج طاهر است كه با نه واسطه به امام حسن مجتبی(ع) نسبت میرساند. | ||
فرزندان طاهر و فاطمه را سادات | فرزندان طاهر و فاطمه را سادات زوارهای نامند. سادات زوارهای در شهر زواره كه به خاطر مركزیت آن برای سادات به«مدینة السادات» نیز معروف شدهبود و تا اوایل قرن هفتم هجری به آسودگی، امنیت و آرامش میزیستند. اما این آسایش دیری نپایید و آن روشناندیشان كه كوهی از دشواری را پشت سر نهادهبودند دیگربار مصیبتی سهمگین را پیش رو داشتند. چرا كه این شهر چون دیگر شهرهای ایران در اثر حمله مغول در اوایل قرن هفتم رو به ویرانی نهاد و به ناچار ساكنان آن در اطراف زواره و نایین پراكنده شدند، همچنین حمله افاغنه از عوامل اساسی دیگری بود كه سادات آن دیار را به دیگر شهرهای ایران كوچ داد، ازجمله شهر یزد. | ||
یشتر ساکنان زواره را سادات طباطبایی تشکیل می دهند. زواره از سده چهارم هجری مدینه السادات نامیده می شد. | یشتر ساکنان زواره را سادات طباطبایی تشکیل می دهند. زواره از سده چهارم هجری مدینه السادات نامیده می شد. | ||
حاكم اصفهان كه | حاكم اصفهان كه مردی نابارور بود، نذر میكند كه اگر خداوند فرزندی به او عنایت كند او را با یكی از سادات طباطبا پیوند دهد و از اینرو خداوند دختری به نام«فاطمه» بدو عنایت میكند و فاطمه به حباله نكاح شهاب الدین علی درمیآید و ثمره این ازدواج طاهر است كه با نه واسطه به امام حسن مجتبی(ع) نسبت میرساند. | ||
فرزندان طاهر و فاطمه را سادات | فرزندان طاهر و فاطمه را سادات زوارهای نامند. سادات زوارهای در شهر زواره كه به خاطر مركزیت آن برای سادات به«مدینة السادات» نیز معروف شدهبود و تا اوایل قرن هفتم هجری به آسودگی، امنیت و آرامش میزیستند. اما این آسایش دیری نپایید و آن روشناندیشان كه كوهی از دشواری را پشت سر نهادهبودند دیگربار مصیبتی سهمگین را پیش رو داشتند. چرا كه این شهر چون دیگر شهرهای ایران در اثر حمله مغول در اوایل قرن هفتم رو به ویرانی نهاد و به ناچار ساكنان آن در اطراف زواره و نایین پراكنده شدند، همچنین حمله افاغنه از عوامل اساسی دیگری بود كه سادات آن دیار را به دیگر شهرهای ایران كوچ داد، ازجمله شهر یزد. | ||
- سید بهاء الدین حیدر در زواره: آرامگاه سید بهاءالدین حیدر هنوز در نزدیك حسینیه بزرگ زواره یعنی در همان منزلش قرار دارد و به مناسبت اینكه سادات زواره خود را از اولاد و احفاد او می دانند ، مورد احترام مردم می باشد . اینك چند قرن است كه در پایان هر هفته عده بی شماری از مردم زواره به پاس قدر دانی از مردی كه حماسه بشری شور انگیزی را آفرید ، بر مزار آن سید بزرگوار حاضر میشوند و بر روح پر فتوحش درود می فرستند وبرای شادی روح او فاتحه می خوانند. | - سید بهاء الدین حیدر در زواره: آرامگاه سید بهاءالدین حیدر هنوز در نزدیك حسینیه بزرگ زواره یعنی در همان منزلش قرار دارد و به مناسبت اینكه سادات زواره خود را از اولاد و احفاد او می دانند ، مورد احترام مردم می باشد . اینك چند قرن است كه در پایان هر هفته عده بی شماری از مردم زواره به پاس قدر دانی از مردی كه حماسه بشری شور انگیزی را آفرید ، بر مزار آن سید بزرگوار حاضر میشوند و بر روح پر فتوحش درود می فرستند وبرای شادی روح او فاتحه می خوانند. | ||
-. | -.میرزا ابوالحسن جلوه: وی یكى از دانشوران جهان تشیع است كه در عصر قاجار چون ستاره اى فروزان در آسمان حكمت درخشید و با تلاشى ارزشمند و كوششى وافر مشعل حكمت را در این عصر روشن نگاهداشت. حكیم جلوه از لحاظ نسب به سلسله اى از سادات طباطبا انتساب دارد كه از طریق پدر به امام حسن مجتبى(علیه السلام) و از طریق مادر به حضرت امام حسین(علیه السلام)مى رسد و یكى از اجداد او سید بهاءالدین حیدر است كه در قرن هفتم در زواره مى زیست و زمانى كه قوم وحشى مغول به این شهر یورش آوردند این سید وارسته چون شیر شجاع رهبرى دفاع مردم این شهر در مقابل مهاجمان را عهده دار گردید و سرانجام به دست خونخواران مغول به شهادت رسید و در خانه اش دفن گردید و مرقدش اكنون زیارتگاه مردم مى باشد. | ||
نسب جلوه پس از شش واسطه به متكلم و | نسب جلوه پس از شش واسطه به متكلم و حكیم مشهور میرزا رفیعاى نائینى مى رسد و جلوه خود در نامه دانشوران ناصرى ذیل شرح زندگانى خویش به این نكته اشاره دارد. رفیع الدین طباطبایى یكى از حكماى معروف شیعه است كه با استفاضه از محضر علمایى چون شیخ بهائى، میرفندرسكى و شیخ شوشترى در اقیانوس اندیشه به غواصى پرداخت و ثمره تلاشهاى علمى او تألیفات ارزشمندى چون حاشیه بر صحیفه سجادیه، شرح اصول كافى و ثمره شجره الهیه مى باشد كه از عمق تفكرش حكایت دارد. علامه مجلسى از او به عنوان سوّمین استاد اجازه، حدیث ذكر مى كند. | ||
دوران كودكى و نوجوانى جلوه: | دوران كودكى و نوجوانى جلوه: سید محمد مظهر» پدر جلوه از شعرا و حكماى دوره قاجاریه است كه براى تكمیل دانسته هاى طبى و ادبى خویش راهى هندوستان گردید و مدتها در این سرزمین اقامت داشت و در سال 1238 ق. در احمدآباد گجرات هند صاحب فرزندى شد كه او را ابوالحسن نامید، همان شخصى كه بعدها به میرزا ابوالحسن جلوه مشهور گردید. | ||
«مظهر» به تقاضاى برادرش | «مظهر» به تقاضاى برادرش میر محمدحسین دوم كه انسانى فاضل و پروا پیشه بود همراه خانواده از هند به اصفهان آمد و غالباً در مولد و موطن خود یعنى زواره اقامت داشت تا آنكه به سال 1252 ق. در این شهر دار فانى را وداع گفت و در جلو بقعه پدرش - فقیه نامدار میر محمدصادق طباطبایى مدفون گردید. در این هنگام جلوه دوران نوجوانى را سپرى مى نمود و چهارده سال داشت. او تحصیلات مقدماتى، قرائت و ادبیات فارسى و بخشى از علوم عربى و حتى خط و كتابت را در زواره فرا گرفت و با وجود آنكه در این دوران از دست دادن پدر روانش را آزرده ساخته بود از كسب دانش دست برنداشت. | ||
تحصیل در اصفهان و تهران آن عنصر سخت كوش با وجود آنكه امكاناتى نداشت به منظور پیگیرى تحصیلات، موطن خود را به قصد اصفهان ترك گفت. مدرسه اى كه حكیم جلوه در آن اقامت گزید از بناهاى امیر محمد مهدى معروف به حكیم الملك (از نوادگان سید روح الله طباطبائى اردستانى) است. حجره اى كه جلوه در این مدرسه انتخاب كرد و در آن بیتوته نمود همان جایى است كه سید حسین طباطبائى متخلص به مجمر شاعر زواره اى در سال 1209 در آن اقامت داشت. | |||
در | در این حال شوق تحصیل، تفكر و تحقیق در سراپاى وجود جلوه موج مى زد و طبع حقیقت جویى او با اندیشه هاى دینى بخصوص افكار فلسفى و عرفانى آشنا گردید. چنانچه خود مى نویسد: «چون فطرتها در میل به علوم مختلف است خاطر من میل به علوم عقلیه كرد و در تحصیل علوم معقول ازالهى و طبیعى و ریاضى اوقاتى صرف كردم.») | ||
جلوه در اصفهان از محضر | جلوه در اصفهان از محضر علمایى چون میرزا حسن نورى، میرزا حسن چینى و ملا عبد الجواد تونى خراسانى بهره برد و اصولا در پیمودن طریق حكمت به موازات شركت در دروس این اساتید مطالعات شخصى داشت و در این راه آنى نیاسود و در بحثهاى فلسفى و عرفانى با طلاب كاملا موفق بود. | ||
در سال 1273 ق. در حالى كه جلوه 35 بهار را پشت سر نهاده بود اصفهان را ترك كرد و به قصدتهران | در سال 1273 ق. در حالى كه جلوه 35 بهار را پشت سر نهاده بود اصفهان را ترك كرد و به قصدتهران عزیمت نمود. مدرسه اى كه در تهران جلوه به منظور اقامت در آن برگزید دارالشفا نام داشت كه نخست به دستور فتحعلى شاه براى بیمارستان ساخته شد ولى بعدها به صورت مدرسه درآمد. | ||
جلوه در | جلوه در این مدرسه به مدت 41 سال به تدریس حكمت و فلسفه و ریاضیات مشغول بود و در عصر نامبرده آقا محمد رضا قمشه اى و آقا على مدرسى و جلوه سه استاد كامل فلسفه و حكمت به شمار مى رفتند كه كاروانى از دانشوران و مشتاقان معرفت از حوزه تدریس آنان استفاده مى كردند و با رحلت آن دو حكیم در دوره ناصرى علوم عقلى به مجلس درس جلوه انحصار یافت و بعد از حاج ملا هادى سبزوارى در مكتب وى فلسفه جان تازه اى یافت. او در گوشه این مدرسه پارسا و بى پیرایه، فروتن و اندیشمند مى زیست و مى كوشید تا جانهاى تاریك را به نور حكمت روش كند. فارغ از نام و نشان زندگى زاهدانه اى را مى گذراند و در حدود نیم قرن پرتوى از اندیشه هاى خود را در اختیار شاگردانى قرار داد كه خود بعدها در عصر خویش دانشوران مشهورى به حساب مى آمدند. حكیم جلوه طى نیم قرن تدریس شاگردان زیادى را تربیت كرد. میرزا رفیع الدین محمد طباطبائی نائینی ، مشهور به " میرزا رفیعا" از علمای بزرگ عهد صفویه است. اجداد وی سادات طباطبائی زواره بودند که در نائین اقامت داشتند. وی در اصفهان نزد دانشمندان بزرگ این شـهر همـچون " شیخ بهائی" ، " میرفندرسكی " ، " میرداماد" و " ملا عبدالله شوشتری " به تحصیل پرداخت و در انواع علوم و فنون زمانه خود همچون فقه ، كلام ، حدیث ، حكمت ، ریاضیات ، منطق و ادبیات مهارت یافت. او در اصفهان حوزه درسی مهمی داشت كه دانشمندان و فضلای این شهر از آن بهره گرفتند كه از جمله آنان " علامه ملا محمد باقر مجلسی" ، " سید نعمت الله جزایری " و " میر محمد معصوم حسینی قزوینی " قابل ذكر هستند. میرزا رفیعا تالیفات ارزشمندی از خود به جای نهاده است كه از جمله " اقسام التشكیك و حقیقته" ، "حاشیه بر اصول كافی" ، " حاشیه بر شرح اشارات " خواجه نصیرالدین طوسی، " الشجره الالهیه" و "ثمره" در تلخیص شجره الهیه را می توان نام برد . او از نظر فلسفی پیرو اساتید خود "میرداماد" و "میرفندرسكی" بوده و فلسفه مشاء را آمیخته با ذوق اشراقی تدریس می كرده است. میرزا رفیعا گاهی شعر هم می سرود كه در تذكره ها اندكی از آنها آمده است. این عالم عالیقدر به سال 1082 هـ .ق به دیار باقی شتافت. پیكرش را در تخت فولاد حمل و به خاك سپردند . و به دستور شاه سلیمان صفوی بقعه ای با شكوه با گنبدی دارای كاشیكاری بر سر مزارش ساخته شد. | ||
====سادات | ====سادات طباطبای در آذربایجان:==== | ||
==== | ====تبریز از جمله مناطق آذربایجان است که برخی سادات طباطبایی به آن مهاجرت کردند که زمان دقیق آن مشخص نیست. از طوایف سادات آل طباطبا در این شهر و آذربایجان می توان به موارد زیر اشاره کرد:==== | ||
-.طایفه میرعبدالغفار یا وهابیه: میرعبدالغفار طباطبائی جد گروهی از سادات طباطبائی تبریز، در هنگام یورش مغولها به زواره و به نقل دیگر در روزگار امیرتیمور گورکانی این دیار را به قصد اقامت در تبریز ترک نمود و در این شهر توقف اختیار کرد. میرعبدالغفار طباطبائی در دستگاه سلسله آققویونلو به سمت قضاوت مشغول بود و مقام شیخ الاسلامی نیز در تبریز به نامبرده اختصاص داشت. میرعبدالوهاب فرزند میرعبدالغفار جد سادات طباطبائی تبریز است . | -.طایفه میرعبدالغفار یا وهابیه: میرعبدالغفار طباطبائی جد گروهی از سادات طباطبائی تبریز، در هنگام یورش مغولها به زواره و به نقل دیگر در روزگار امیرتیمور گورکانی این دیار را به قصد اقامت در تبریز ترک نمود و در این شهر توقف اختیار کرد. میرعبدالغفار طباطبائی در دستگاه سلسله آققویونلو به سمت قضاوت مشغول بود و مقام شیخ الاسلامی نیز در تبریز به نامبرده اختصاص داشت. میرعبدالوهاب فرزند میرعبدالغفار جد سادات طباطبائی تبریز است . | ||
-. طایفه میرشاهمیر: میرعلیاکبر از احفاد میرعبدالوهاب، مردی عالم، مقتدر و صاحب تألیفاتی بوده است. از جمله تألیفاتش: رسالهای در تعیین قبله شرعی، حاشیه بر شرح شمسیه، حاشیهای بر حاشیه ملاعبدالله یزدی میباشد. | -. طایفه میرشاهمیر: میرعلیاکبر از احفاد میرعبدالوهاب، مردی عالم، مقتدر و صاحب تألیفاتی بوده است. از جمله تألیفاتش: رسالهای در تعیین قبله شرعی، حاشیه بر شرح شمسیه، حاشیهای بر حاشیه ملاعبدالله یزدی میباشد. | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
-. طایفه حاجی میرزا کاظم وکیل الرعایا: عده این طایفه از سادات طباطبایی بسیار زیاد و بزرگان و اندیشورانی از میان آنان برخاسته و در گذر زمان از نسل هر یک از آنان تیره و طایفهای در آذربایجان پدید آمده است. | -. طایفه حاجی میرزا کاظم وکیل الرعایا: عده این طایفه از سادات طباطبایی بسیار زیاد و بزرگان و اندیشورانی از میان آنان برخاسته و در گذر زمان از نسل هر یک از آنان تیره و طایفهای در آذربایجان پدید آمده است. | ||
-. طایفه سادات دیبا: جدّ اعلای خانواده دیبا حاج میرزا علیاصغر مستوفی پسر میرزا رفیع بن میر ابیطالب وزیر بوده که نسبت آن بزرگوار در 32 پشت به حضرت امام حسن مجتبی (ع) میرسد. در وجه تسمیه این خاندان به دیبا گفته شده که چون یکی از اجداد آنان به نام میر اسمعیل، همیشه زربفت حریری میپوشید، بدین سبب به اسمعیل دیباج مشهور بود. تبار او نیز به این لقب شهرت یافتند. در سال 1313 شمسی در یک جمع خانوادگی حرف "ج" از حذف و کلمه دیبا پس از کلمه طباطبائی بنام خانوادگی این دست از سادات اضافه شد. البته در حال حاضر عدهای از افراد خانواده دارای شناسنامه دیبا و عدهای شناسنامه طباطبائی دیبا میباشند. | -. طایفه سادات دیبا: جدّ اعلای خانواده دیبا حاج میرزا علیاصغر مستوفی پسر میرزا رفیع بن میر ابیطالب وزیر بوده که نسبت آن بزرگوار در 32 پشت به حضرت امام حسن مجتبی (ع) میرسد. در وجه تسمیه این خاندان به دیبا گفته شده که چون یکی از اجداد آنان به نام میر اسمعیل، همیشه زربفت حریری میپوشید، بدین سبب به اسمعیل دیباج مشهور بود. تبار او نیز به این لقب شهرت یافتند. در سال 1313 شمسی در یک جمع خانوادگی حرف "ج" از حذف و کلمه دیبا پس از کلمه طباطبائی بنام خانوادگی این دست از سادات اضافه شد. البته در حال حاضر عدهای از افراد خانواده دارای شناسنامه دیبا و عدهای شناسنامه طباطبائی دیبا میباشند. | ||
از افراد شاخص سادات | از افراد شاخص سادات طباطبایی در تبریز می توان موارد زیر را نام برد: | ||
-. | -.میر عبد الغفار طباطبایی: وی از نوادگان سید کمال الدین است که جد گروهى از سادات طباطبایى تبریز می باشد. وى در زمـان فـتـنـه مـغـول و هـجوم آنان به شهر زواره که موجب خسارتهاى معنوى و مادى بسیار بزرگى شد، هـمانند بسیارى از سادات خاندان طباطبایى ، زواره را ترک کرد و در تبریز مسکن گزید، عـارف بـى بـدیـل ، آیـت الله سـیـد عـلى قـاضـى طـبـاطـبـایى یکى از نوادگان این ذریه رسول خدا(صلى الله علیه و آله ) به شمار مى رود.. <ref>مـرحـوم آیـت الله العـظـمى سید على قاضى طباطبایى در تعلیقه اى که بر کتاب شریف ارشاد، تاءلیف شیخ مفید (ره ) نگاشته اند، نسب شریف خویش را به ابـراهـیـم طـبـاطـبـا بـن اسماعیل الدیباج بن ابراهیم الغمر رسانده اند.</ref> از دیـگـر اجـداد آیـت الله العظمى قاضى طباطبایى، مرحوم حاج میرزا یوسف تبریزى مى باشد که از مجتهدان و نام آوران عصر خویش بود و مرجع قضایى و شرعى به شمار مى رفت . از آنجا که نامبرده فردى مستجاب الدعوه بود، خاندان ایشان از دیرباز مورد توجه عـامـه مـردم بـوده انـد. لازم بـه ذکـر است که مرحوم آیت الله حاج میرزا یوسف تبریزى از اجداد آیت الله العظمى سید شهاب الدین مرعشى نجفى نیز محسوب مى شوند و گفته شده اسـت کـه ایـشـان تـصـویـرى از حـاج مـیـرزا یـوسـف تـبـریـزى را در منزل داشته است . همچنین جد سوم آیت الله قاضى ، مرحوم میرزا محمد تقى قاضى طباطبایى مى باشد که از دانـشـوران بـنـام جهان تشیع به شمار مى رود. ایشان جد سوم مرحوم علامه طباطبایى نیز بـوده انـد، بـنـابـرایـن ، ایـن دو بـزرگـوار در نـسـب بـا یـکـدیـگر اشتراک دارند. | ||
علامه طـبـاطـبـایـى در کـتـاب خـطـى انساب آل عبدالوهاب درباره مرحوم آیت الله میرزا محمد تقى قاضى چنین نگاشته اند: "مـقـام شـامـخ عـملى و علمى و اعتبار دولتى و ملى حضرت ایشان ماوراى حد و وصف است . در اوایـل عـمـر بـه عـتـبـات مـقـدسـه انـتـقـال و خـدمـت اسـتـاد کـل ، آیـت الله وحـید بهبهانى و مرحوم شیخ محمد مهدى فتونى و آیت الله بحرالعلوم تلمذ داشته و به خط آن مرحوم اجازه اى به تاریخ ۱۱۷۳ ق ، گرفته و به طورى که معلوم مـى شـود، در مـنـقـول و مـعـقـول جامع بوده است . در حوالى ۱۱۷۵ ق.به شهر تبریز مراجعت فـرمـوده ، مـصـدریـت تـام و مـقـبـولیـت عـامـى پـیدا مى کند و از ناحیه کریم خان زند منصب قـضـاوت داشـتـه اسـت . در زمان خودش اسناد شرعیه منحصر بوده به مهر شریف ایشان و مرحوم میرزا عطاءالله شیخ الاسلام … معلوم مى شود که وجاهت و مقبولیت و موثوقیت و حسن سـیـرت و سـریرت مرحوم قاضى چنانچه در اول ترجمه شان ذکر یافت ، فوق حد وصف بود… وفاتشان مقارن ۱۲۲۰ هجرى اتفاق افتاد".بـدیـن سـان ، خـانـدان طباطبایى همواره خاندان علم و حکمت و فقاهت و اخلاق بوده است . | علامه طـبـاطـبـایـى در کـتـاب خـطـى انساب آل عبدالوهاب درباره مرحوم آیت الله میرزا محمد تقى قاضى چنین نگاشته اند: "مـقـام شـامـخ عـملى و علمى و اعتبار دولتى و ملى حضرت ایشان ماوراى حد و وصف است . در اوایـل عـمـر بـه عـتـبـات مـقـدسـه انـتـقـال و خـدمـت اسـتـاد کـل ، آیـت الله وحـید بهبهانى و مرحوم شیخ محمد مهدى فتونى و آیت الله بحرالعلوم تلمذ داشته و به خط آن مرحوم اجازه اى به تاریخ ۱۱۷۳ ق ، گرفته و به طورى که معلوم مـى شـود، در مـنـقـول و مـعـقـول جامع بوده است . در حوالى ۱۱۷۵ ق.به شهر تبریز مراجعت فـرمـوده ، مـصـدریـت تـام و مـقـبـولیـت عـامـى پـیدا مى کند و از ناحیه کریم خان زند منصب قـضـاوت داشـتـه اسـت . در زمان خودش اسناد شرعیه منحصر بوده به مهر شریف ایشان و مرحوم میرزا عطاءالله شیخ الاسلام … معلوم مى شود که وجاهت و مقبولیت و موثوقیت و حسن سـیـرت و سـریرت مرحوم قاضى چنانچه در اول ترجمه شان ذکر یافت ، فوق حد وصف بود… وفاتشان مقارن ۱۲۲۰ هجرى اتفاق افتاد".بـدیـن سـان ، خـانـدان طباطبایى همواره خاندان علم و حکمت و فقاهت و اخلاق بوده است . | ||
-. آیت الله سید حسین طباطبایى ، پدر مرحوم قاضى طباطبایى نیز فقیهى ژرف اندیش بود. وى در تـبـریـز مـتـولد شـد و در قم از محضر بزرگانى چون آیت الله سید محمد حجت استفاده شـایـان نـمـود و از شـاگردان مبرز ایشان به شمار آمد و پس از مهاجرت به عراق نیز از شاگردان برجسته آیت الله العظمى میرزا محمد حسن شیرازى بود و از ایشان اجازه اجتهاد و روایت داشت . | -. آیت الله سید حسین طباطبایى ، پدر مرحوم قاضى طباطبایى نیز فقیهى ژرف اندیش بود. وى در تـبـریـز مـتـولد شـد و در قم از محضر بزرگانى چون آیت الله سید محمد حجت استفاده شـایـان نـمـود و از شـاگردان مبرز ایشان به شمار آمد و پس از مهاجرت به عراق نیز از شاگردان برجسته آیت الله العظمى میرزا محمد حسن شیرازى بود و از ایشان اجازه اجتهاد و روایت داشت . | ||
مـرحـوم سـیـدالاعـلام ، حـاج سـیـد احـمـد قـاضـى طـبـاطـبـایـى نیز عـابـدى عـالم و زاهـدى کـامـل بـود کـه در تـبـریـز سـکـونـت داشـت و از اجـتـمـاع کـنـاره گـرفـتـه و در گـوشـه مـنـزل خـود به انزوا و تزکیه نفس و تهذیب روح و اخلاق خود پرداخته بود. | مـرحـوم سـیـدالاعـلام ، حـاج سـیـد احـمـد قـاضـى طـبـاطـبـایـى نیز عـابـدى عـالم و زاهـدى کـامـل بـود کـه در تـبـریـز سـکـونـت داشـت و از اجـتـمـاع کـنـاره گـرفـتـه و در گـوشـه مـنـزل خـود به انزوا و تزکیه نفس و تهذیب روح و اخلاق خود پرداخته بود. | ||
-.سید محمد حسین طباطبایی مشهور به علامه طباطبایی (۱۲۸۱- ۱۳۶۰ ه.ش)، مفسر، فلیسوف، متکلم، اصولی، فقیه، عارف و اسلام شناس بزرگ سده ۱۴ ه.ق. تأثیرگذارترین عالم شیعه در فضای فکری و مذهبی ایران در سده ۱۴ ه.ش بود. او نویسنده تفسیر المیزان، و کتابهای فلسفی بدایة الحکمة و نهایة الحکمة، و کتاب مشهور اصول فلسفه و روش رئالیسم است. شاگردان او هم چون مطهری، جوادی آملی، مصباح یزدی و بهشتی را میتوان جزو مؤثرترین و معروفترین روحانیان شیعه در ایران در چهار دهه پایانی قرن ۱۴ ه.ش دانست. نشستهای علمی او با هانری کربن فیلسوف و شیعه شناس فرانسوی زمینه ساز معرفی تشیع به اروپاییان شد. | -.سید محمد حسین طباطبایی مشهور به علامه طباطبایی (۱۲۸۱- ۱۳۶۰ ه.ش)، مفسر، فلیسوف، متکلم، اصولی، فقیه، عارف و اسلام شناس بزرگ سده ۱۴ ه.ق. تأثیرگذارترین عالم شیعه در فضای فکری و مذهبی ایران در سده ۱۴ ه.ش بود. او نویسنده تفسیر المیزان، و کتابهای فلسفی بدایة الحکمة و نهایة الحکمة، و کتاب مشهور اصول فلسفه و روش رئالیسم است. شاگردان او هم چون مطهری، جوادی آملی، مصباح یزدی و بهشتی را میتوان جزو مؤثرترین و معروفترین روحانیان شیعه در ایران در چهار دهه پایانی قرن ۱۴ ه.ش دانست. نشستهای علمی او با هانری کربن فیلسوف و شیعه شناس فرانسوی زمینه ساز معرفی تشیع به اروپاییان شد. | ||
از | از دیگر سادات طباطبایی در آذربایجان می توان موارد زیر را نام برد: عبدالوهاب تبریزی طباطبایی، فقیه امامی، عارف و شیخالاسلام آذربایجان در قرن ۹؛ شهید سید محمد علی قاضی طباطبایی امام جمعه تبریز که به دست گروهک فرقان ترور شد؛ سید محمد طباطبایی، از مجتهدان شیعه و از آزادیخواهان و رهبران جنبش مشروطه ایران؛ سید محمد مجاهد طباطبایی، از مراجع تقلید شیعه؛ سید حسن طباطبایی قمی، از روحانیون معاصر ایران؛ سید محمدحسن الهی طباطبایی، از عرفای معاصر شیعه؛ سید علی قاضی، معروف به علامه قاضی؛ محقق طباطبایی، از علمای شیعه معاصر قرن ۱۴ . | ||
====سادات | ====سادات طاباطبایی در گیلان و مازندران:==== | ||
====دسته ای از سادات طباطبایی به ایران مهاجرت کردند و در مناطق مختلفی از این سرزمین ساکن شدند. طبرستان ودیلم (مازندران وگیلان) از آن جمله اند که تعدادی از آنان که لقب | ====دسته ای از سادات طباطبایی به ایران مهاجرت کردند و در مناطق مختلفی از این سرزمین ساکن شدند. طبرستان ودیلم (مازندران وگیلان) از آن جمله اند که تعدادی از آنان که لقب «کیا» داشتند، در آن سرزمین رحل اقامت افکندند. اینان نقش مذهبی، سیاسی و اجتماعی مهمی در این خطفه ایفا کردند. "خرم کیا" از آن جمله است که مزارش در لاهیجان است. وی در 674ق به قتل رسیده و نامش بر کتیبهای که در 1105ق.، نوشته شده آمده است. این دسته از سادات که ملقب به "کیا" هستند غیر از سادات حسینی هستند که به مدت طولانی از 769 تا 1000ق بر بخش عمدهای از گیلان و قسمتی ازمازندران حکمرانی داشتند. <ref>رابينو، فرمانروايان گيلان، 131 به نقل از دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج ،2 ص 56.</ref>هنگامی که حکومت طباطبایی در صعده یمن پاگرفت، سادات طباطبایی ایران و دیگر سادات بهویژه به لحاظ سیاسی و عقیدتی جانب آنان را گرفتند و حتی از دادن کمکهای نظامی نیز دریغ نکردند.==== | ||
در مناطق شمالی ایران امام زادگانی از سادات طباطبایی مدفون هستند که برخی از آنها عبارتند از: | در مناطق شمالی ایران امام زادگانی از سادات طباطبایی مدفون هستند که برخی از آنها عبارتند از: | ||
-. | -.سید یحیى :نسب این امام زاده شریف از این قرار است: یحیى بن حسن الاتج بن محمّد المرتضى لدین الله بن یحیى الهادى بن حسین بن قاسم الرسى بن ابراهیم طباطبا بن اسماعیل الدیباج بن ابراهیم الغمر بن حسن المثنى بن امام حسن (علیه السلام). | ||
این امام زاده جلیل القدر در روستاى توساكوتى. <ref>توساكوتى به معنى تپّه اى است كه زير درخت توسكا قرار دارد. نام ديگر اين روستا توساكلام است. دهستان سه هزار نيز شامل سى روستا است.</ref> تنکابن در | این امام زاده جلیل القدر در روستاى توساكوتى. <ref>توساكوتى به معنى تپّه اى است كه زير درخت توسكا قرار دارد. نام ديگر اين روستا توساكلام است. دهستان سه هزار نيز شامل سى روستا است.</ref> تنکابن در میان جنگل واقع شده و دارای بقعه ای ساده و گنبدى مدور و آجرى است. به نظر مى رسد كه او پدربزرگ امامزاده سید مختار مدفون در روستاى فقیه آباد نشتارود شهرستان تنكابن باشد. امام زاده یحیی فرزندى به نام ابوالعساف محمّد داشت كه از وى سید مختار، سید حسین و سید حسن به دنیا آمده اند. <ref>تحفة الازهار1: 279؛ عمدة الطالب: 177؛ مناهل الضرب: 359ـ358؛ سيرى در تاريخ علويان غرب مازندران: 98.</ref> | ||
-. | -.سید محمود جویبار: نسب شریف این امام زاده با دوازده واسطه به امام دوّم شیعیان منتهى مى شود که از این قرار است: سیّد محمود بن محمّد بن مسلم بن محمّد بن قاسم بن اسماعیل بن احمد الناصر بن یحیى الهادى بن حسین بن قاسم الرُسى بن ابراهیم طباطبا بن اسماعیل الدیباج بن ابراهیم الغمر الحسن المثنى بن امام حسن(علیه السلام) . بقعه این امام زاده در نُه كیلومترى شمال شهر جویبار، روبه روى پاسگاه انتظامى و در میان گورستان محل واقع شده است. بنایى تازه ساختِ مستطیل شكل به ابعاد 16×7 متر است كه شامل دو اتاق تودرتو است. دو درب از جانب شمال و جنوب به بقعه راه مى یابد. قبر امامزاده در اتاق بزرگ تر قرار گرفته و صندوق چوبى كوچكى به ارتفاع سى سانتى متر از قبر محافظت مى كند. روى بامِ پشم سیمانى (ایرانیت) مزار، گنبدى گرد به ارتفاع یك متر قرار داده اند. غسّال خانه و سرویس هاى بهداشتى در جنوب بقعه است. حیاط زیارتگاه حدود چهار هزار مترمربع است. حاج اصغر و حاجیه اولیاى غفارى به نام فرزند شهیدشان مهران، تكیه اى بنیان نهاده اند. | ||
رابینو مى نویسد: «بین ده و ساحل دریا امامزاده كوچك محمود واقع است.» | |||
به نظر مى رسد كه | به نظر مى رسد كه شخصیّت مدفون در بقعه سیّد محمود بن محمّد بن مسلم بن محمّد بن قاسم بن اسماعیل بن احمد الناصر بن یحیى الهادى بن حسین بن قاسم الرُسى بن ابراهیم طباطبا بن اسماعیل الدیباج بن ابراهیم الغمر الحسن المثنى بن امام حسن(علیه السلام) باشد. زیرا جمعى از فرزندان عموى وى در سارى، آمل و خوزستان سكونت داشته اند كه مى تواند مؤیّدى بر سكونت سید محمّد در سارى باشد. براین اساس، نسب شریف وى با دوازده واسطه به امام دوّم شیعیان منتهى مى شود. وفات وى باید در دهه اوّل قرن ششم هجرى بین سال هاى 505 تا 510 هـ . ق باشد. او فرزندى به نام سیّدعلى داشته كه وى نیز دو فرزند به نام محمود و حسن داشته است. سیّد محمود در قلعه سرسفلى پایین نكا مدفون است. <ref>مناهل الضرب: 359، المشجّر الكشاف 2: 13، تحفة الازهار 1: 279، التذكره: 67، الدرّة الذهبيّه 2: 386..</ref> <ref> | ||
قابل ذکر است که در منطقه جيل و د يلم، قیامهای بسیاری از سوى سادات حسنى و حسينى بر ضد دستگاه خلافت عباسی انجام شد كه نخستين آنان يحيى بن عبدالله الحسن بن الأمام الحسن عليه السّلام است که در خلافت هارون الرشید(حک :170_193ق) صورت گرفت. | قابل ذکر است که در منطقه جيل و د يلم، قیامهای بسیاری از سوى سادات حسنى و حسينى بر ضد دستگاه خلافت عباسی انجام شد كه نخستين آنان يحيى بن عبدالله الحسن بن الأمام الحسن عليه السّلام است که در خلافت هارون الرشید(حک :170_193ق) صورت گرفت. | ||
يكى ديگر از ساداتى كه در اين منطقه قيام نموده أبو هاشم ( أبو الحسن) على بن أبى عبدالله محمّد و ميان كلاه، بن على بن سليمان بن القاسم الريسى بن ابراهيم طباطبا بن اسماعيل ديباج بن ابراهيم الغمربن الحسن المثنى بن الامام الحسن عليه السّلام.» او در قرن پنجم در زمان مؤيد بالله ابى الحسين هارونى در گيلان قيام نمود.» بنابراين وى با نه واسطه به امام حسن مجتبى عليه السّلام سلسله نسب مى رساند و نام او على و مكنى به ابوهاشم، و به جهت قيام جاودانه خود به امامزاده هاشم شهرت يافته است. متأسفانه در منابع موجود، ذكرى از تاريخ تولّد و وفات يا شهادت او به ميان نيامده، اما با برخى از قراين مى توان دريافت كه او در ثلث آخر قرن چهارم در طبرستان بدنيا آمده و در نيمه نخست قرن پنجم در گيلان قيام و به شهادت رسيّده باشد، زيرا همچنان كه از قول ابن طباطبا اشاره شد او در زمان ابوالحسين هاروى قيام نمود و او نيز در همين سالى كه اشاره شد تولد و وفات نموده است.<nowiki><ref>بدايع الأنساب: 62. تاريخ انقلاب: 235 ـ 236، منتقلة الطالبيّه: 235، لباب الأنساب 1: 186. . <ref></nowiki> | يكى ديگر از ساداتى كه در اين منطقه قيام نموده أبو هاشم ( أبو الحسن) على بن أبى عبدالله محمّد و ميان كلاه، بن على بن سليمان بن القاسم الريسى بن ابراهيم طباطبا بن اسماعيل ديباج بن ابراهيم الغمربن الحسن المثنى بن الامام الحسن عليه السّلام.» او در قرن پنجم در زمان مؤيد بالله ابى الحسين هارونى در گيلان قيام نمود.» بنابراين وى با نه واسطه به امام حسن مجتبى عليه السّلام سلسله نسب مى رساند و نام او على و مكنى به ابوهاشم، و به جهت قيام جاودانه خود به امامزاده هاشم شهرت يافته است. متأسفانه در منابع موجود، ذكرى از تاريخ تولّد و وفات يا شهادت او به ميان نيامده، اما با برخى از قراين مى توان دريافت كه او در ثلث آخر قرن چهارم در طبرستان بدنيا آمده و در نيمه نخست قرن پنجم در گيلان قيام و به شهادت رسيّده باشد، زيرا همچنان كه از قول ابن طباطبا اشاره شد او در زمان ابوالحسين هاروى قيام نمود و او نيز در همين سالى كه اشاره شد تولد و وفات نموده است.<nowiki><ref>بدايع الأنساب: 62. تاريخ انقلاب: 235 ـ 236، منتقلة الطالبيّه: 235، لباب الأنساب 1: 186. . <ref></nowiki> | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۲: | ||
بنابراين عضدالدوله ديلمى با اين ازدواج كه دختر و خواهر خود را به يكى از بارزترين شخصيّت هاى حسنى در عصر خود داد، بيشتر سادات را به خود معطوف نمود و به آنان نيكى و احترام مى نمود. آل قاورد نيز با اين عمل، بلكه فراتر از آن، دخترى به زيد و هشت دختر ديگر را به فرزندان وی دادند تا در اين شرافت از شاهان ديلمى و آل بويه سبقت گيرند. | بنابراين عضدالدوله ديلمى با اين ازدواج كه دختر و خواهر خود را به يكى از بارزترين شخصيّت هاى حسنى در عصر خود داد، بيشتر سادات را به خود معطوف نمود و به آنان نيكى و احترام مى نمود. آل قاورد نيز با اين عمل، بلكه فراتر از آن، دخترى به زيد و هشت دختر ديگر را به فرزندان وی دادند تا در اين شرافت از شاهان ديلمى و آل بويه سبقت گيرند. | ||
سادات انجویه درشیراز از نسل زید الاسود هستند که در میان ایشان چهره های درخشان علمی و فقهی ظهور یافتند. . <nowiki><ref>الفصول الفخریه، ص 130.</nowiki></ref> | سادات انجویه درشیراز از نسل زید الاسود هستند که در میان ایشان چهره های درخشان علمی و فقهی ظهور یافتند. . <nowiki><ref>الفصول الفخریه، ص 130.</nowiki></ref> | ||
زید | زید دارای چهار فرزند به اسامی ابراهیم، علی، محمد ابوجعفر و حسین ابو عبدالله بودوفات وی پس از سال 335 ه .ق اتفاق افتاده و در حرم علی بن حمزه (ع) در شیراز دفن شده است . پس از مرگ او، فرزند ارشدش، حسین ابوعبدالله نقابت و سرپرستی سادات شیراز و موقوفات آنجا را به عهده گرفت و صاحب دو فرزند شد كه یكی از آنان ابوالحسن زید نام داشت كه به جهت مهاجرت و سكونت به سیراف، به عز الدین سیرافی مشهور شد. از نوادگان عز الدین سیرافی می توان به سید حسین بن اسحاق بن جعفر بن حسن بن زید ابی الحسین السیرافی الحسنی یاد نمود كه به جهت تقوا و حسن شهرتش به شاه حسین معرف بود وی در سال 550 ه.ق در سیراف وفات یافت و در شهر كنونی بنك به خاك سپرده شد. از سید حسین سه فرزند به اسامی اسحاق، زین العابدین علی و محمود به یادگار ماند كه در بوشهر و نواحی آن می زیستند. | ||
امامزاده | امامزاده حسین بنک: نسب شریف این امام زاده جلیل القدر که در شهر بنك شهرستان كنگان مدفون است با چهارده واسطه به امام حسن مجتبی (ع) منتهی می شود كه از قرار ذیل می باشد: | ||
سید حسین بن اسحاق بن جعفر بن ابی محمد حسن بن زید ابی الحسین السیرافی بن حسین بن زید السود بن ابراهیم بن ابی عبدالله محمد بن ابی محمد قاسم الرسی بن ابراهیم طباطبا بن ابراهیم الغمر بن حسن المثنی بن امام حسن مجتبی (ع). وی سیدی جلیل القدر، عظیم الشدن و بسیار بزرگوار بود اكثر اجداد او از مشاهیر سادات فارس و سیراف به شمار می آمدند. | |||
خط ۱۶۲: | خط ۱۶۲: | ||
آیت الله العظمی سید حسین بروجردی ره نسبش با حدود 28 واسطه به ابراهیم غمر می رسد. <ref>نسب کامل وی چنین است: السید حسین بن السید على بن السید احمد بن السید على نقی بن السید محمد جواد بن السید مرتضى بن السید محمد الطباطبائى بن السید عبدالكریم بن السید مراد بن الشاه اسدالله بن جلال الدین امیر بن الحسن بن مجدالدین بن قوام الدین بن اسمعیل بن عباد بن ابى المكارم بن عباد بن ابى المجد بن عباد بن على بن حمزه بن طاهر بن على بن محمد بن احمد بن محمد بن احمد بن ابراهیم طباطبا بن اسمعیل الدیباج بن ابراهیم الغمر بن حسن المثنی بن حسن بن على بن ابى طالب علیهم الاف التحیه والثناء.</ref> | آیت الله العظمی سید حسین بروجردی ره نسبش با حدود 28 واسطه به ابراهیم غمر می رسد. <ref>نسب کامل وی چنین است: السید حسین بن السید على بن السید احمد بن السید على نقی بن السید محمد جواد بن السید مرتضى بن السید محمد الطباطبائى بن السید عبدالكریم بن السید مراد بن الشاه اسدالله بن جلال الدین امیر بن الحسن بن مجدالدین بن قوام الدین بن اسمعیل بن عباد بن ابى المكارم بن عباد بن ابى المجد بن عباد بن على بن حمزه بن طاهر بن على بن محمد بن احمد بن محمد بن احمد بن ابراهیم طباطبا بن اسمعیل الدیباج بن ابراهیم الغمر بن حسن المثنی بن حسن بن على بن ابى طالب علیهم الاف التحیه والثناء.</ref> | ||
کرمان: در این سرزمین امامزادگانی از نسل ابراهیم طباطبا مدفون هستند که عبارتند از: | کرمان: در این سرزمین امامزادگانی از نسل ابراهیم طباطبا مدفون هستند که عبارتند از: | ||
1. امام زاده | 1. امام زاده شیخ حیدر در زرند: برخی نسب شریف او را چنین معرفی کرده اند: سیّد حیدر بن محمّد بن أبى طاهر بن عبدالله بن على بن حیدر بن على بن محمّد بن جعفر بن حسین بن محمّد بن زید بن حسین بن زید بن ابراهیم بن محمّد بن قاسم بن ابراهیم طباطبا بن اسماعیل الدیباج بن ابراهیم الغمر بن حسن المثنى بن امام حسن (علیه السلام). از زندگی او اطلاعی در دست نیست. درگذشت اوبه احتمال قوى در نیمه نخست قرن هفتم هجرى بوده است. <ref>فرهنگ جغرافيايى آباديهاى استان كرمان، شهرستان زرند،ص 135 وص 137. 2. سراج الانساب،ص 65 ـ 64.</ref> این زیارتگاه در 39 كیلومترى شمال غرب شهر زرند، در میان قبرستان روستاى بنان بالا، روى تپّه اى مشرف بر روستا با چشم اندازى فوق العاده زیبا قرار دارد. | ||
2.مام زاده | 2.مام زاده ابویعلى حمزة بن على در راین: نسب وی را چنین آورده اند: حمزه بن علی بن محمّد بن زید الاسود بن ابراهیم بن محمّد بن قاسم الرُسّى بن ابراهیم طباطبا بن اسماعیل الدیباج بن ابراهیم الغمر بن الحسن المثنى بن امام حسن (علیه السلام). آرامگاه پدرحمزه ابوالحسن على نیز در راین است. هرچند که وی نخست در جیرفت سکونت داشته است. وی از نقباء بزرگ كرمان بوده است. به احتمال قوى ابویعلى حمزه در ثلث اوّل قرن ششم هجرى مى زیسته است اما از زندگی او اخباری در دست نیست. | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۶۹: | ||
امامزاده بى بى | امامزاده بى بى زینب خاتون : نسب این امامزاده جلیلة القدر حضرت بى بى زینب دختر ابوالحسن احمد الناصر بن یحیى الهادى بن حسین بن قاسم الرسى ابن ابراهیم طباطبا ابن اسماعیل الدیباج ابن ابراهیم الغمر ابن حسن المثنى ابن امام حسن(علیه السلام)مى باشد كه نسب شریفش با هشت واسطه به امام دوّم شیعیان منتهى مى گردد. او بانویى فاضله و متدیّنه و از بیت علم و سیادت، نقابت و جهاد و شهادت بوده است. پدرش در سال 324 هـ . ق در صعده یمن وفات یافت و پس از آن، سیده زینب با برخى از برادران و برادرزادگان خود عازم خوزستان شد و در رامهرمز سكونت اختیار نمودند. متأسّفانه در منابع موجود، ذكرى از تاریخ وفات این سیده جلیله به میان نیامده است، اما این احتمال كه وى در ثلث آخر قرن چهارم هجرى یعنى بین سال هاى 370 تا 450 هـ . ق وفات یافته باشد بعید نیست. مادرش زینب دختر ابوالقاسم عبدالله بن محمّد بن جعفر بن عبدالرحمن الشجرى بن قاسم بن الحسن الامیر بن زید بن امام حسن(علیه السلام) نام داشت كه او نیز از زنان فاضل و دیندار زمان خود بود، و مادر برادر زینب، ابوالقاسم محمّد المهدى نیز به شمار مى رفت. پدر بزرگوار سیّده زینب(علیها السلام): در اوایل قرن چهارم هجرى فرزندان و نوادگان احمد الناصر بن یحیى الهادى بن حسن بن قاسم الرسى بن ابراهیم طباطبا بن اسماعیل الدیباج بن ابراهیم الغمر بن حسن المثنى بن امام حسن(علیه السلام)در اهواز و خوزستان سكنى گزیدند و ریاست علمى و معنوى و قضایى شهر را بدست گرفتند و مورد احترام و عزّت و افتخار مردم خوزستان و اطراف، به خصوص اهالى رامهرمز بودند و آنان را بزرگ مى شمردند. بقعه بی بی زینب خاتون در خیابان شیخ فضل الله نورى شهر رامهرمز و در محلّه علمدار واقع شده و اخیراً توجّه خاصى به آن شده است. | ||
====استان یزد:==== | ====استان یزد:==== | ||
در این استان | در این استان بویژه شهر نیز از گذشته های دور سادات بسیاری ساکن بوده اند که برخی از آنان از سادات طباطبایی هستند. از آن جمله است: | ||
-.سید محمد کاظم طباطبایی یزدی: وی معروف به صاحب عروه، از فقهای نامدار شیعه و مولف کتاب «عروة الوثقی است. سید از جمله فقهای بزرگ و نامدار سده های اخیر است که در یزد و اصفهان و مشهد به تحصیل پرداخت و پس از آن به نجف اشرف مهاجرت کرد و در آنجا به درجات عالی فقاهت رسید و بعدها مرجع شیعیان جهان شد. | -.سید محمد کاظم طباطبایی یزدی: وی معروف به صاحب عروه، از فقهای نامدار شیعه و مولف کتاب «عروة الوثقی است. سید از جمله فقهای بزرگ و نامدار سده های اخیر است که در یزد و اصفهان و مشهد به تحصیل پرداخت و پس از آن به نجف اشرف مهاجرت کرد و در آنجا به درجات عالی فقاهت رسید و بعدها مرجع شیعیان جهان شد. | ||
ظهور وسایل ارتباطات در زمان ایشان و تفوق علمی چشمگیری که داشت، از جمله عواملی بود که سبب شد مرجعیت وی به همه اقطار شیعی جهان برسد و از عراق و ایران تا هندوستان و آذربایجان و گرجستان و... را شامل شود. در تاریخ مرجعیت، این تحول چشمگیری بود که شکل تازه ای به نهاد مهم مرجعیت داد و آن را از صورت محلی یا حد اکثر در محدوده یک کشور بیرون آورد. نقش سیاسی ایشان در حرکت های نظامی انگلستان در عراق و همچنین مسائل بحرانی دوره مشروطه در ا یران بسیار قابل توجه بوده است. <ref>بنگرید: دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج2 ، ص 64_65.</ref> | ظهور وسایل ارتباطات در زمان ایشان و تفوق علمی چشمگیری که داشت، از جمله عواملی بود که سبب شد مرجعیت وی به همه اقطار شیعی جهان برسد و از عراق و ایران تا هندوستان و آذربایجان و گرجستان و... را شامل شود. در تاریخ مرجعیت، این تحول چشمگیری بود که شکل تازه ای به نهاد مهم مرجعیت داد و آن را از صورت محلی یا حد اکثر در محدوده یک کشور بیرون آورد. نقش سیاسی ایشان در حرکت های نظامی انگلستان در عراق و همچنین مسائل بحرانی دوره مشروطه در ا یران بسیار قابل توجه بوده است. <ref>بنگرید: دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج2 ، ص 64_65.</ref> | ||
خط ۱۸۰: | خط ۱۸۰: | ||
مشهورترین اعضای خانواده سید محمد کاظم عباتند از: | مشهورترین اعضای خانواده سید محمد کاظم عباتند از: | ||
-.سید محمد فرزند سید محمد کاظم: وی از دیگر برادران خود بزرگتر بود و به مدارج بالای فقهی نایل شد و از خود آثار علمی بر جای نهاد.سرانجام او در زمان حیات پدرش با شرکت در حرکت علیه استعمار انگلیس از دنیا رفت. فرزندان دیگر سید مانند سید علی و دیگران نیز به موقعیت های علمی بالایی در نجف رسیدند. | -.سید محمد فرزند سید محمد کاظم: وی از دیگر برادران خود بزرگتر بود و به مدارج بالای فقهی نایل شد و از خود آثار علمی بر جای نهاد.سرانجام او در زمان حیات پدرش با شرکت در حرکت علیه استعمار انگلیس از دنیا رفت. فرزندان دیگر سید مانند سید علی و دیگران نیز به موقعیت های علمی بالایی در نجف رسیدند. | ||
-. سید احمد فرزند سید محمد کاظم: او در مدتی که در تهران اقامت داشت، در وقایع مشروطه و ارتباط با | -. سید احمد فرزند سید محمد کاظم: او در مدتی که در تهران اقامت داشت، در وقایع مشروطه و ارتباط با شیخ فضل الله نوری در ایران شرکت داشت. بعدها نیز خاندان طباطبائی یزدی در نجف از خاندان های علمی مشهوری بود که با اداره کتابخانه و مدرسه سید و تأسیس مدرسه ای دیگر ـ توسط سید اسد الله طباطبائی فرزند دیگر سید ـ چراغ فقاهت و علم خاندان سید را همچنان روشن نگاه داشتند. مدرسه سید یکی از مدارس عمده نجف بود که حوزه نجف در دوره شکوه خود در سده گذشته، فعالیت عمده خود را در آنجا داشت و عالمان بسیاری در آنجا تدریس نموده و عالمان بسیاری در آنجا تحصیل کردند که بعدها به کشورهای دیگر مهاجرت کردند و از شخصیت های علمی و اجتماعی بلاد شیعه شدند. | ||
-. علامه محقق سید عبدالعزیز طباطبائی : وی از جمله نسل سید محمد کاظم است که از شهرت برخور دار است. او کتابشناس و نسخه پژوه بزرگ معاصر است. | -. علامه محقق سید عبدالعزیز طباطبائی : وی از جمله نسل سید محمد کاظم است که از شهرت برخور دار است. او کتابشناس و نسخه پژوه بزرگ معاصر است. | ||
از دیگر سادات طباطبایی یزد می توان به موارد زیر اشاره کرد. | از دیگر سادات طباطبایی یزد می توان به موارد زیر اشاره کرد. | ||
خط ۱۹۲: | خط ۱۹۲: | ||
====چهار محال | ====چهار محال بختیاری و کهکیلویه:==== | ||
در این بخش از ایران نیز برخی سادات طباطبایی مدفون هستند از آن جمله است : امامزاده | در این بخش از ایران نیز برخی سادات طباطبایی مدفون هستند از آن جمله است : امامزاده شیخ ولى در لردگان دلى سردشت: وی مشهور به «پیر ولى»، است. طبق اعتقاد برخى از محققان ، سیّد ولى و یا عربشاه على از نوادگان امام حسن مجتبى(علیه السلام)است که نسب شریف او با چهارده واسطه به آن حضرت منتهى مى شود. سیّد عربشاه على مشهور به شاه ولى بن ابى القاسم بن قاسم بن ابى القاسم محمّد بن ابى محمّد قاسم بن ابى محمّد حسن المخمل بن ابى الحمد داود بن ابى الحسن احمد الناصر بن ابى عبدالله الحسین بن ابى محمّد قاسم الرسى بن ابراهیم طباطبا بن اسماعیل الدیباج بن ابراهیم الغمر بن حسن المثنى بن الإمام حسن(علیه السلام). اكثر اجداد او از بزرگان سادات حسنى اهواز و رامهرمز به شمار مى آمدند و برخى از آنان از نقبا و قضات این شهر بودند. | ||
پس از وفات | پس از وفات سیّد ابوالحسن احمد الناصر در یمن ، برخى از فرزندان او من جمله عبدالله، ابو الحمد داوود و اسماعیل به خوزستان مهاجرت و در اهواز سكونت اختیار كردند. فرزند ابو الحمد داوود، توانست در اندك مدتى لیاقت و شایستگى و علم سرشارى را كه از جدش آموخته بود، به رخ دیگران كشد و قضاوت شهر اهواز را از خود كند. او صاحب شش فرزند در اهواز شد كه یكى از آنان سیّد ابو محمّد قاسم نام داشت كه از او ابوالقاسم محمّد به وجود آمد و نقابت و سرپرستى سادات رامهرمز را به عهده داشت. او فرزندى به نام قاسم داشت كه از او ابوالقاسم و از ابوالقاسم سیّد عربشاه على به وجود آمد كه مشهور به شاه ولى شد. در برخى از تذكره ها آمده است كه شاه ولى علاقه زیادى به شكار داشت و از متنفذین خوزستان بود. مسیرش به سردشت افتاد و در همان جا ساكن شد و از او فرزندى به دنیا آمد كه نامش را محمّد گذاشت. سیّد محمّد كه به زهد و تقوا آراسته بود، گوشه انزوا بر گزید و كمتر با مردم رفت و آمد داشت، از این رو به پیر محمّد على مشهور شد. وفات وى را در سال 584 هـ . ق نوشته اند. | ||
بقعه | بقعه این امامزاده در میان درّه اى كه به آن درّه لى مى نامند، در 40 كیلومترى جنوب غرب شهر لردگان واقع شده است. بقعه در میان قبرستان قدیمى روستا قرار دارد و درختان تنومند چنار كه تنه برخى از آنها به دو متر و عمر آنها به بیش از دویست سال و ارتفاع بیش از 18 متر است، واقع شده كه همین امر باعث جذب گردش گر شده است. بنا تازه ساخت به ابعاد 4×8 متر و داراى دو ستون در وسط آن است. دو در در جانب شرق و غرب و دو پنجره در شمال و جنوب دارد. شالوده بنا از سنگ لاشه و ملاط سیمان ساخته شده و كار آن در سال 1386 به اتمام رسیده است. | ||
===سادات طباطبایی در مصر:=== | ===سادات طباطبایی در مصر:=== | ||
عده ای از سادات طباطبایی به مصر مهاجرت کردند و درپی تأسیس دولتی شیعی بودند که متاسفانه موفق نبودند. چند تن از فرزندان و نوادگان قاسم رسّی و برخی از برادران وی یعنی حسن بن ابراهیم و احمد بن ابراهیم و فرزندان عبدالله بن ابراهیم به مصر رفتند و در آنجا ماندگار شدند.<ref>عمده الطالب، ص 172_178.</ref> اینان خاندان بزرگی در مصر پدید آوردند که چندین سده عالمان و فقیهان و گاه انقلابیون نامآوری از | عده ای از سادات طباطبایی به مصر مهاجرت کردند و درپی تأسیس دولتی شیعی بودند که متاسفانه موفق نبودند. چند تن از فرزندان و نوادگان قاسم رسّی و برخی از برادران وی یعنی حسن بن ابراهیم و احمد بن ابراهیم و فرزندان عبدالله بن ابراهیم به مصر رفتند و در آنجا ماندگار شدند.<ref>عمده الطالب، ص 172_178.</ref> اینان خاندان بزرگی در مصر پدید آوردند که چندین سده عالمان و فقیهان و گاه انقلابیون نامآوری از میان آنان برخاستند. | ||
برخی از عالمان طباطبایی مصر به شرح زیرند: | برخی از عالمان طباطبایی مصر به شرح زیرند: | ||
-.احمد بن عبداللـه بن ابراهیم طباطبا: بنا به نقل ابن اثیر_ که او را احمد بن محمد بن عبداللـه بن ابراهیم دانسته_ احمد در ۲۵۵ ه.ق. و به نقل ابن عنبه، در ۲۷۰ ق. در جایی بین برقه و اسکندریه مصر با ادعای خلافت قیام کرد و پس از آن که به صعید رفت، بر پیروانش افزون شد و کارش بالا گرفت. احمد بن طولون (۲۲۰-۲۷۰ ق) حاکم دست نشانده عباسیان، سپاهیانی برای سرکوب او گسیل داشت. احمد در جنگ کشته شد و پیروانش پراکنده شدند. <ref>الکامل،ج 7،ص 217؛عمده الطالب،ص 172</ref> | -.احمد بن عبداللـه بن ابراهیم طباطبا: بنا به نقل ابن اثیر_ که او را احمد بن محمد بن عبداللـه بن ابراهیم دانسته_ احمد در ۲۵۵ ه.ق. و به نقل ابن عنبه، در ۲۷۰ ق. در جایی بین برقه و اسکندریه مصر با ادعای خلافت قیام کرد و پس از آن که به صعید رفت، بر پیروانش افزون شد و کارش بالا گرفت. احمد بن طولون (۲۲۰-۲۷۰ ق) حاکم دست نشانده عباسیان، سپاهیانی برای سرکوب او گسیل داشت. احمد در جنگ کشته شد و پیروانش پراکنده شدند. <ref>الکامل،ج 7،ص 217؛عمده الطالب،ص 172</ref> | ||
خط ۲۲۰: | خط ۲۲۰: | ||
</ref> | </ref> | ||
===4.سادات | ===4.سادات طباطبایی در مغرب :=== | ||
گفته شده شرفای حسنی (سعدی) که از سال 951 تا 1069 و شرفای فلالی که از 1075 تا 1311ق در [[مراکش]] حکومت کردند از نسل ابراهیم طباطبا هستند. . <ref>اندلس، محمد آیتی، ص 218.</ref> در [[مغرب]] | گفته شده شرفای حسنی (سعدی) که از سال 951 تا 1069 و شرفای فلالی که از 1075 تا 1311ق در [[مراکش]] حکومت کردند از نسل ابراهیم طباطبا هستند. . <ref>اندلس، محمد آیتی، ص 218.</ref> در [[مغرب]] برای قبور بسیاری از سادات از جمله سادات طباطبایی بقعه هایی ساخته و به عنوان اماکن متبرک مورد اقبال و زیارت مردم مغرب هستند. | ||
===5.شام:=== | ===5.شام:=== | ||
در این سرزمین نیز برخی سادات طباطبایی از سده سوم هجری ساکن شدند. یحیی بن قاسم بن ابراهیم معروف به | در این سرزمین نیز برخی سادات طباطبایی از سده سوم هجری ساکن شدند. یحیی بن قاسم بن ابراهیم معروف به رَسّی از آن جمله است که توانست اداره شهر الرمله را بدست بگیرد. قاسم ابن محمدبن احمد، قاضی شام نیز از سادات طباطبایی است. <ref>عمده الطالب،ص 175_176.</ref> | ||
===6.هندوستان:=== | ===6.هندوستان:=== | ||
به نظر | به نظر میرسد از روزگاری که قاسم رسّی به هندوستان تبعید شد، گروهی از خاندان طباطبایی و نیز جمعی از دیگر سادات حسنی به آن سرزمین مهاجرت کردند و در آنجا ماندگار شدند. به رغم آن که در سدههای میانه و اخیر، سادات طباطبایی در هندوستان نقش سیاسی، دینی و اجتماعی مهمی داشتند، اطلاعی چندانی از احوال ایشان دانسته نیست. سیدعلی بن عزیزاللـه طباطبایی حسنی در 1003ق/1595م کتابی با عنوان تاریخ برهان مآثر نوشته که در 1355ق/1936م در دهلی چاپ شده است. وی در آن نام تنی چند از بزرگان طباطبایی هندوستان را آورده است، از آن جمله سیدشاه میر طباطبا از عالمان و امیران این سلسله است که در سد? 10ق/16م در هند میزیست. <ref>دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج2، ص 57.</ref> | ||
== | ==نتیجه گیری== | ||
سادات از طبقات | سادات از طبقات اجتماعی مهم و تأثیر گذار در جهان اسلام هستند .آنان به عنوان منسوبان به بنی هاشم و اهل بیت(ع) از جایگاه ممتازی برخوردار بوده و بنا به دلایل گوناگون اعم سیاسی ـ فرهنگی از قرن دوم هجری در اقصی نقاط قلمرو اسلامی پراکنده شدند. سادات طباطبایی که از نسل ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم الغمر از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) هستند گویا بیشترین پراکندگی و انتشار را در جهان اسلام داشته اند. از کانون های عمده این دسته از سادات، ایران، یمن، عراق و مغرب است. آنان در بازه زمانی مختلف در این مناطق موفق به تشکیل حکومت شدند. از خاندانهای مشهور سادات طباطبایی می توان به آل بحر العلوم، آل حکیم، آل مدرسی، آل بروجردی، آل رسی، آل تبریزی، آل اردستانی و آل نائینی اشاره کرد که این خاندان امروزه در سرزمین های مختلف اسلامی بویژه در عراق و ایران تمرکز دارند. | ||
==کتابنامه== | ==کتابنامه== | ||
http://www.tabatabaiyazdi.com/ | http://www.tabatabaiyazdi.com/ | ||
ابن | ابن اثیر، الكامل فى التاریخ؛ بیروت، دار صادر، 1358 ه . ق. | ||
ابن شدقم | ابن شدقم حسینی، ضامن بن شدقم، تحفه لب اللباب فی ذکر نسب ساده الانجاب، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، 1376. | ||
ابن شدقم | ابن شدقم حسینی، ضامن بن شدقم، تحقه الازهار و زلال الانهار، مدنى، تحقیق كامل سلمان الجبورى، آیینه میراث با همكارى كتابخانه تخصّصى تاریخ اسلام و ایران، 1378 هـ ش. | ||
ابن طباطبا، | ابن طباطبا، ابواسماعیل ابراهیم بن ناصر، منتقلة الطالبیّه؛ از اعلام قرن پنجم هجرى، تحقیق علاّمه سیّد محمّد مهدوى سیّدحسن خراسان، انتشارات مكتبه حیدریه، نجف اشرف،1388 هـق، افست،قم، 1377 هـش. | ||
ابن | ابن طقطقی، صفى الدّین محمّدبن تاج الدّین على ، الاصیلى فى انساب الطالبیّن; كتابخانه آیت الله مرعشى (ره)، قم، 1418 هـ ق. | ||
ابن عنبه جمال | ابن عنبه جمال الدّین احمدبن على، عمدة الطالب فى انساب آل ابى طالب؛ لجنة احیاء تراث، منشورات دارالكتب الحیاة، بیروت، بى تا. | ||
ابن عنبه، جمال | ابن عنبه، جمال الدین احمد بن علی، الفصول الفخریّة، به اهتمام میرجلال الدّین حسینى ارموى محدّث، دانشگاه تهران، 1347 هـ ش. | ||
آرامگاه هاى خاندان پاك | آرامگاه هاى خاندان پاك پیامبر(صلى الله علیه وآله) و بزرگان صحابه و تابعین؛ سیّد عبدالرّزاق كمونه، ترجمه عبدالعلى صاحبى، بنیاد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، چاپ دوّم، 1375 هـ ش. | ||
خط ۲۶۸: | خط ۲۶۸: | ||
اعرجی نجفی حسینی، سید جعفر، مناهل الضرب فى انساب العرب؛ ، متوفاى 1332 هـ ق، كتابخانه آیت الله مرعشى(ره)، قم، 1419 هـ ق. | |||
اعیان الشیعة؛ علاّمه سیّدحسن امین، متوفّاى 1371 هـ ق، بیروت 1406 هـ ق. | |||
اماكن | اماكن زیارتى و سیاحتى عراق، ص: 43. | ||
آملی، شمس الدین محمدنفایس الفنون فى عرایس العیون، تصحیح: سید ابراهیم میانجى، تهران: كتابفروشى اسلامیه، 1379 ق. | |||
آیتی، محمدابراهیم، اندلس، تهران، 1363ش. | |||
بجنوردی، دائره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل ابن طباطبا. | |||
بیهقی، علی بن زید، لباب الانساب و الألقاب و الاعقاب; كتابخانه آیت الله مرعشى، قم، 1410 هـ ق. | |||
خط ۳۰۱: | خط ۳۰۱: | ||
تفرشی سیّد مصطفى ، نقد الرجال؛ مؤسسّه آل البیت لاحیاء تراث، قم. | |||
تفرشی سیّدمهدى بن مصطفى، بدایع الانساب فى مدفن الأطیاب; ملقّب به بدایع نگار، چاپخانه عالى، تهران، 1319 هـ ش. | |||
حسینی نجفی محمّدبن احمد بن عمیدالدّین، المشجّر الكشّاف لتحقیق اصول السادة الاشراف، تحقیق عارف احمد عبدالغنى و عبدالله بن حسین السادة، بیروت، دارالكتب للطباته و النشر و التوزیع، 1422 هـ ق. | |||
خلعتبری، سیری در تاریخ علویان غرب مازندران، تهران، 1382. | |||
رابینو، فرمانروایان گیلان، | |||
رجایی، سید مهدی، المعقبون من آل ابی طالب، اعقاب الامام الحسن الجتبی، قم، مؤسسه عاشورا، 1385. | |||
سازمان | سازمان نیروهای مسلح، فرهنگ جغرافیایى آبادیهاى استان كرمان، شهرستان زرند. | ||
فاطمی، سید حسین، شاخه ای از سادات طباطبایی نوادگان میر عماد، نشر فاطمی، 1382. | |||
صفدی ،خلیل بم ایبک، الوافی بالوفیات؛ بیروت،دارالفکر، 1425ق. | |||
طباطبایی، سید محمد حسین، نسب نامه خاندان طباطبائی (اولاد امیر سراج الدین عبدالوهاب) ، | |||
عمری نجم الدّین ابوالحسن على بن محمّد العلوى ، المجدى فى انساب الطالبییّن؛ كتابخانه آیت الله مرعشى (ره)، قم، چاپ اوّل 1409 هـ ق. | |||
فخر | فخر رازی، الشجرة المباركة فى انساب الطالبیّه؛ كتابخانه آیت الله مرعشى (ره) قم، چاپ دوّم، 1419 هـ ق. | ||
کیا گیلانی، سیّد احمد بن محمّدبن عبدالرحمن، سراج الأنساب؛ كتابخانه آیت الله مرعشى (ره)، قم، 1409 هـ ق. | |||
محمدی جلالى بحرالعلوم گیلانى، محمّدمهدى فقیه ، الدّرة الذهبیّة فى إكمال منتقلة الطالبیّه، زیرچاپ. | |||
مدرسی سید محمد کاظم، نسل نور، قم، مؤسسه بوستان کتاب. | |||
مروزى الازورقاى، الفخرى فى أنساب | مروزى الازورقاى، الفخرى فى أنساب الطالبییّن، كتابخانه آیت الله مرعشى، قم، 1409 هـ ق. | ||
مشاهد العترة الطاهرة؛ | مشاهد العترة الطاهرة؛ سیّد عبدالرزاق كمونه حسینى، مطبعة الاداب، نجف اشرف 1387 هـ ق. | ||
عامری ثامر عبد الحسین، معجم المراقد والمزارات فی العراق،بی جا، بین، بی تا. | |||
المعقبون من آل | المعقبون من آل ابیطالب، ج 1، صص 240-395. | ||
نقیب زاده طباطبایی حسینعلی، هدیه آل عبا نسب آل طباطبا، ، تهران، کتابخانه مجلس،1331. | |||
خط ۳۶۹: | خط ۳۶۹: | ||
= | =پانویس= | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
=منابع= | =منابع= | ||
[[رده: مقالات | [[رده: مقالات ]] | ||
[[رده: سادات]] |