۸۷٬۸۸۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
== موسس == | == موسس == | ||
ابوالحسن خیاط از سران معتزله بود که در سال 300 هجری قمری درگذشت. وی مردی [[فقیه|فقیه]] بود و در ردّ [[ابن راوندی]] کتابی به نام | ابوالحسن خیاط از سران معتزله بود که در سال 300 هجری قمری درگذشت. وی مردی [[فقیه|فقیه]] بود و در ردّ [[ابن راوندی]] کتابی به نام «الانتصار» نوشت. این کتاب با حاشیه دکتر ینبرگ سوئدی در سال 1925 در [[قاهره]] به طبع رسیده است. | ||
== شرح حال و عقاید == | == شرح حال و عقاید == | ||
بغدادی مینویسد که ابوالحسین خیاط، استاد کعبی بود و با بیشتر قدریه در گفتارهایشان شریک بود، اما عقیدهای را در باره اجسام معدوم مطرح کرد که پیش از وی کسی درباره آن چیزی نگفته بود. باید دانست که معتزله دراینباره که معدوم را چه بنامند اختلاف کردهاند. بعضی گفتهاند که نباید «معدوم» را معلوم مذکور دانست و شیء و ذات و جوهر و عرض بودن آن درست نیست. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، چاپ دوم، سال 1372 خورشیدی، ص 190</ref> عبدالقاهر بغدادی درباره عقیده این شخصیت در تعریف جسم که با دیگر معتزلیان متفاوت است مینویسد: «نظر عبدالرحیم خیاط با بقیه معتزله درباره معدوم متفاوت است. وی میپنداشت که جسم در حال معدوم بودن جسم است و بر این امر استدلالاتی بیان کرده بود. به خیاطیه معدومیه هم گفته میشود چرا که در توصیف معدوم و دادن صفت موجود به آنها افراط میکردند و اکثر اوصافی را که برای موجودات بوده است برای معدوم هم ثابت میکردند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، چاپ دوم، سال 1372 خورشیدی، ص 190</ref> در نتیجه این لقب لایق به حال آنان است. خیاطیه را برای زیادهروی در توصیف معدوم و دادن صفت موجود بدانها «معدومیه» گویند. عبدالرحیم خیاط منکر حجّیت اخبار آحاد بود. وی با انکار خبر واحد میخواست اکثر احکام شریعت را رد کند.<ref>الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص 191 </ref> وی میگفت هر وصفی که در حال حدوث جایز باشد در حال عدم نیز ثابت است.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، چاپ دوم، سال 1372 خورشیدی، ص 190</ref>ابوالحسین حجت بودن اخبار آحاد را نیز انکار میکرد و کعبی در کتابی که در پیرامون حجیت «خبر واحد» نوشته او را کافر شمرده است. ابن المرتضی او را در طبقه هشتم از معتزله آورده و میگوید ابوالحسین استاد ابوالقاسم بلخی عبدالله بن احمد بود و حافظهای شگرفت داشت و اقوال کلامی اکثر متکلمین را به خاطر سپرده بود. | بغدادی مینویسد که ابوالحسین خیاط، استاد کعبی بود و با بیشتر [[قدریه]] در گفتارهایشان شریک بود، اما عقیدهای را در باره اجسام معدوم مطرح کرد که پیش از وی کسی درباره آن چیزی نگفته بود. باید دانست که معتزله دراینباره که معدوم را چه بنامند اختلاف کردهاند. بعضی گفتهاند که نباید «معدوم» را معلوم مذکور دانست و شیء و ذات و جوهر و عرض بودن آن درست نیست. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، چاپ دوم، سال 1372 خورشیدی، ص 190</ref> عبدالقاهر بغدادی درباره عقیده این شخصیت در تعریف جسم که با دیگر معتزلیان متفاوت است مینویسد: «نظر عبدالرحیم خیاط با بقیه معتزله درباره معدوم متفاوت است. وی میپنداشت که جسم در حال معدوم بودن جسم است و بر این امر استدلالاتی بیان کرده بود. به خیاطیه معدومیه هم گفته میشود چرا که در توصیف معدوم و دادن صفت موجود به آنها افراط میکردند و اکثر اوصافی را که برای موجودات بوده است برای معدوم هم ثابت میکردند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، چاپ دوم، سال 1372 خورشیدی، ص 190</ref> در نتیجه این لقب لایق به حال آنان است. خیاطیه را برای زیادهروی در توصیف معدوم و دادن صفت موجود بدانها «معدومیه» گویند. عبدالرحیم خیاط منکر حجّیت اخبار آحاد بود. وی با انکار خبر واحد میخواست اکثر احکام شریعت را رد کند.<ref>الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص 191 </ref> وی میگفت هر وصفی که در حال حدوث جایز باشد در حال عدم نیز ثابت است.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، چاپ دوم، سال 1372 خورشیدی، ص 190</ref>ابوالحسین حجت بودن اخبار آحاد را نیز انکار میکرد و کعبی در کتابی که در پیرامون حجیت «خبر واحد» نوشته او را کافر شمرده است. ابن المرتضی او را در طبقه هشتم از معتزله آورده و میگوید ابوالحسین استاد ابوالقاسم بلخی عبدالله بن احمد بود و حافظهای شگرفت داشت و اقوال کلامی اکثر متکلمین را به خاطر سپرده بود. | ||
== ویژگی کتاب الانتصار == | == ویژگی کتاب الانتصار == |