۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[امام کاظم' به '[[موسی بن جعفر (کاظم)') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
=رضا= | =رضا= | ||
علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب، کنیهاش، ابوالحسن و مشهورترین لقبش رضا است. در روایتی از امام جواد(ع) آمده است که این لقب از سوی خداوند به پدرش داده شده است؛<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۱۳</ref> ولی برخی منابع گفتهاند مأمون لقب رضا را به او داد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۶۱؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۳</ref> صابر، صدیق، رضی و وفی از دیگر القاب آن حضرت است.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۶و۳۶۷؛ امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۴۵</ref> در برخی روایات او عالم آل محمد نامیده شده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۹، ص۱۰۰</ref> نقل شده است که امام کاظم(ع) به فرزندانش میگفت: «برادر شما علی بن موسی، عالم آل محمد است.»<ref>طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۴</ref> همچنین امام جواد(ع) در زیارت امام رضا(ع) او را امام رئوف خطاب کرده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۹۹، ص۵۵</ref> لقب امام رئوف در بین شیعیان شهرت بسیار دارد<ref>[https://www.khabaronline.ir/news/390873/%DA%86%D8%B1%D8%A7%D8%A7%D9%85%D8%A7%D%5%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B9-%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D8%A6%D9%88%D9%81-%D9%85%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%AF-%D8%AA%D9%88%D8%B6%DB%8C%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B4%D8%A8%DB%8C%D8%B1%DB%8C «چرا امام رضا را رئوف مینامند؟ توضیحات آیتالله شبیری زنجانی»]</ref> | علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب، کنیهاش، ابوالحسن و مشهورترین لقبش رضا است. در روایتی از امام جواد (ع) آمده است که این لقب از سوی خداوند به پدرش داده شده است؛<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۱۳</ref> ولی برخی منابع گفتهاند مأمون لقب رضا را به او داد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۶۱؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۳</ref> صابر، صدیق، رضی و وفی از دیگر القاب آن حضرت است.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۳۶۶و۳۶۷؛ امین، سیدمحسن، اعیان الشیعة، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۴۵</ref> در برخی روایات او عالم آل محمد نامیده شده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۹، ص۱۰۰</ref> نقل شده است که امام کاظم (ع) به فرزندانش میگفت: «برادر شما علی بن موسی، عالم آل محمد است.»<ref>طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۴</ref> همچنین امام جواد (ع) در زیارت امام رضا(ع) او را امام رئوف خطاب کرده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۹۹، ص۵۵</ref> لقب امام رئوف در بین شیعیان شهرت بسیار دارد<ref>[https://www.khabaronline.ir/news/390873/%DA%86%D8%B1%D8%A7%D8%A7%D9%85%D8%A7%D%5%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B9-%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D8%A6%D9%88%D9%81-%D9%85%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%AF-%D8%AA%D9%88%D8%B6%DB%8C%D8%AD%D8%A7%D8%AA-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B4%D8%A8%DB%8C%D8%B1%DB%8C «چرا امام رضا را رئوف مینامند؟ توضیحات آیتالله شبیری زنجانی»]</ref> | ||
=تولد= | =تولد= | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
درباره تعداد و اسامی فرزندان امام رضا اختلاف است. شیخ مفید، غیر از محمد بن علی فرزندی برای وی نمیشناسد.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ص۲۲۶</ref> ابن شهرآشوب و طبرسی، نیز بر همین عقیدهاند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۷۱</ref> برخی، از دختری به نام فاطمه برای وی سخن گفتهاند.<ref>ر. ک: فضل الله، تحلیلی از زندگانی امام رضا (ع)، ۱۳۷۷ش، ص۴۴</ref>برخی، فرزندان ایشان را پنج پسر و یک دختر نوشتهاند، به نامهای محمد قانع، حسن، جعفر، ابراهیم، حسین و عایشه.<ref>ر. ک: قمی، منتهی الآمال، ۱۳۷۹ش، ص۱۷۲۵-۱۷۲۶</ref> سبط بن جوزی برای وی چهار پسر به نامهای محمد (ابوجعفر ثانی)، جعفر، ابومحمد حسن، ابراهیم، و یک دختر، بدون ذکر اسم، یاد میکند.<ref>فضل الله، تحلیلی از زندگانی امام رضا (ع)، ۱۳۷۷ش، ص۴۴</ref> گفته شده فرزندی از آن حضرت که دو سال یا کمتر داشته در قزوین دفن شده است و گفته میشود که امامزاده حسین کنونی قزوین همان است. بنابر روایتی امام در سال ۱۹۳ به این شهر مسافرتی داشته است.<ref>سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، منشورات الشریف الرضی، ص۱۲۳</ref> | درباره تعداد و اسامی فرزندان امام رضا اختلاف است. شیخ مفید، غیر از محمد بن علی فرزندی برای وی نمیشناسد.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ص۲۲۶</ref> ابن شهرآشوب و طبرسی، نیز بر همین عقیدهاند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۷۱</ref> برخی، از دختری به نام فاطمه برای وی سخن گفتهاند.<ref>ر. ک: فضل الله، تحلیلی از زندگانی امام رضا (ع)، ۱۳۷۷ش، ص۴۴</ref>برخی، فرزندان ایشان را پنج پسر و یک دختر نوشتهاند، به نامهای محمد قانع، حسن، جعفر، ابراهیم، حسین و عایشه.<ref>ر. ک: قمی، منتهی الآمال، ۱۳۷۹ش، ص۱۷۲۵-۱۷۲۶</ref> سبط بن جوزی برای وی چهار پسر به نامهای محمد (ابوجعفر ثانی)، جعفر، ابومحمد حسن، ابراهیم، و یک دختر، بدون ذکر اسم، یاد میکند.<ref>فضل الله، تحلیلی از زندگانی امام رضا (ع)، ۱۳۷۷ش، ص۴۴</ref> گفته شده فرزندی از آن حضرت که دو سال یا کمتر داشته در قزوین دفن شده است و گفته میشود که امامزاده حسین کنونی قزوین همان است. بنابر روایتی امام در سال ۱۹۳ به این شهر مسافرتی داشته است.<ref>سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، منشورات الشریف الرضی، ص۱۲۳</ref> | ||
امام رضا(ع) پس از شهادت پدرش [[موسی بن جعفر (کاظم)]](ع) در سال ۱۸۳ق امامت را عهدهدار شد؛ مدت امامت آن حضرت ۲۰ سال (۱۸۳-۲۰۳ق) بود که با خلافت هارون الرشید(۱۰ سال)، | امام رضا(ع) پس از شهادت پدرش [[موسی بن جعفر (کاظم)]](ع) در سال ۱۸۳ق امامت را عهدهدار شد؛ مدت امامت آن حضرت ۲۰ سال (۱۸۳-۲۰۳ق) بود که با خلافت هارون الرشید (۱۰ سال)، امین (حدود ۵ سال)، مأمون (۵ سال) همزمان شد.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۲۶</ref> | ||
راویانی همچون داود بن کثیر رقی، محمد بن اسحاق بن عمار، علی بن یقطین، نعیم قابوسی، حسین بن مختار، زیاد بن مروان، المخزومی، داود بن سلیمان، نصر بن قابوس، داود بن زربی، یزید بن سلیط و محمد بن سنان، احادیثی از موسی بن جعفر(ع) درباره امامت امام رضا(ع) نقل کردهاند. <ref>طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۴۱-۴۲</ref> | راویانی همچون داود بن کثیر رقی، محمد بن اسحاق بن عمار، علی بن یقطین، نعیم قابوسی، حسین بن مختار، زیاد بن مروان، المخزومی، داود بن سلیمان، نصر بن قابوس، داود بن زربی، یزید بن سلیط و محمد بن سنان، احادیثی از موسی بن جعفر(ع) درباره امامت امام رضا(ع) نقل کردهاند. <ref>طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۴۱-۴۲</ref> | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
=گرایش شیعیان= | =گرایش شیعیان= | ||
پس از شهادت امام کاظم(ع)، بیشتر شیعیان با توجه به وصیت امام(ع) و دلایل و شواهد دیگر، امامت فرزند ایشان، علی بن موسی الرضا (ع) را پذیرفتند و وی را به عنوان امام هشتم تأیید نمودند. این دسته که بزرگان اصحاب امام کاظم (ع) را هم شامل میشد، به نام قطعیه مشهور شدند؛<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۲۷</ref> ولی گروه دیگری از اصحاب امام هفتم(ع) از پذیرفتن امامت علی بن موسی الرضا(ع) سرباز زده و در امامت حضرت موسی بن جعفر(ع) توقف کردند که به همین جهت واقفیه (یا واقفه) نامیده شدند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۵۵ق، ص۷۹</ref> واقفیه معتقد بودند که امام کاظم(ع)، مهدی موعود است که در غیبت به سر میبرد و بازخواهد گشت.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۵۵ق، ص81</ref> | پس از شهادت امام کاظم (ع)، بیشتر شیعیان با توجه به وصیت امام (ع) و دلایل و شواهد دیگر، امامت فرزند ایشان، علی بن موسی الرضا (ع) را پذیرفتند و وی را به عنوان امام هشتم تأیید نمودند. این دسته که بزرگان اصحاب امام کاظم (ع) را هم شامل میشد، به نام قطعیه مشهور شدند؛<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۲۷</ref> ولی گروه دیگری از اصحاب امام هفتم (ع) از پذیرفتن امامت علی بن موسی الرضا (ع) سرباز زده و در امامت حضرت موسی بن جعفر (ع) توقف کردند که به همین جهت واقفیه (یا واقفه) نامیده شدند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۵۵ق، ص۷۹</ref> واقفیه معتقد بودند که امام کاظم (ع)، مهدی موعود است که در غیبت به سر میبرد و بازخواهد گشت.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۵۵ق، ص81</ref> | ||
== جایگاه امام در مدینه == | == جایگاه امام در مدینه == | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
=سفر به خراسان= | =سفر به خراسان= | ||
هجرت امام رضا(ع) از مدینه به مرو در سال ۲۰۰ <ref>طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۴</ref> یا ۲۰۱ قمری<ref>عرفانمنش، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا علیهالسلام از مدینه تا مرو، ص۱۸</ref> بود. به گزارش یعقوبی مأمون، امام رضا را از مدینه به خراسان آورد و فرستاده وی جهت آوردن حضرت به خراسان، رجاء بن ابیضحاک خویشاوند فضل بن سهل بود. حضرت را از راه بصره آوردند تا به مرو رسید.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۲۶</ref> به عقیده برخی مأمون مسیر مشخصی برای سفر امام رضا به مرو انتخاب کرد تا آن حضرت از مراکز | هجرت امام رضا(ع) از مدینه به مرو در سال ۲۰۰ <ref>طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۴</ref> یا ۲۰۱ قمری<ref>عرفانمنش، جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا علیهالسلام از مدینه تا مرو، ص۱۸</ref> بود. به گزارش یعقوبی مأمون، امام رضا را از مدینه به خراسان آورد و فرستاده وی جهت آوردن حضرت به خراسان، رجاء بن ابیضحاک خویشاوند فضل بن سهل بود. حضرت را از راه بصره آوردند تا به مرو رسید.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۲۶</ref> به عقیده برخی مأمون مسیر مشخصی برای سفر امام رضا به مرو انتخاب کرد تا آن حضرت از مراکز شیعهنشین عبور نکند، زیرا از اجتماع شیعیان بر گرد امام میترسید. او دستور داد تا حضرت را از مسیر کوفه نیاورند بلکه از طریق بصره، خوزستان و فارس، به نیشابور بیاورند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۴۶۵</ref> | ||
مسیر حرکت طبق کتاب اطلس شیعه چنین بوده است: مدینه، نقره، هوسجه، نباج، حفر ابوموسی، بصره، اهواز، بهبهان، اصطخر، ابرقوه، ده شیر (فراشاه)، یزد، خرانق، رباط پشت بام، نیشابور، قدمگاه، ده سرخ، طوس، سرخس، مرو.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۳۸۱ش، ج۱۸، ص۱۲۴</ref> به گزارش شیخ مفید مأموران مأمون، امام رضا (ع) و برخی از بنیهاشم را از مسیر بصره به مرو آوردند. مأمون آنها را در خانهای و امام رضا را در خانهای دیگر جای داد و او را اکرام کرد.<ref>جعفریان، اطلس شیعه، ۱۳۸۷، ص۹۵</ref> | مسیر حرکت طبق کتاب اطلس شیعه چنین بوده است: مدینه، نقره، هوسجه، نباج، حفر ابوموسی، بصره، اهواز، بهبهان، اصطخر، ابرقوه، ده شیر (فراشاه)، یزد، خرانق، رباط پشت بام، نیشابور، قدمگاه، ده سرخ، طوس، سرخس، مرو.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۳۸۱ش، ج۱۸، ص۱۲۴</ref> به گزارش شیخ مفید مأموران مأمون، امام رضا (ع) و برخی از بنیهاشم را از مسیر بصره به مرو آوردند. مأمون آنها را در خانهای و امام رضا را در خانهای دیگر جای داد و او را اکرام کرد.<ref>جعفریان، اطلس شیعه، ۱۳۸۷، ص۹۵</ref> | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
مناظره امام رضا با رأس الجالوت | مناظره امام رضا با رأس الجالوت | ||
مناظره امام رضا با عالم زرتشتی | مناظره امام رضا با عالم زرتشتی | ||
مناظره امام رضا(ع) با عمران صابی | مناظره امام رضا (ع) با عمران صابی | ||
مأمون میخواست با کشاندن امام به بحث، تصوری را که عامه مردم درباره ائمه اهل بیت علیهمالسلام داشتند و آنان را صاحب علم خاص مثلاً «علم لدنّی» میدانستند، از بین ببرد.<ref>ر. ک: طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۹۶ به بعد</ref> صدوق دراینباره میگوید: مأمون اندیشمندان سطح بالای هر فرقه را در مقابل امام قرار میداد تا حجت آن حضرت را به وسیله آنان از اعتبار بیندازد و این به جهت حسد او نسبت به امام و منزلت علمی و اجتماعی او بود. اما هیچ کس با آن حضرت روبه رو نمیشد جز آن که به فضل او اقرار کرده و به حجتی که از طرف امام علیه او اقامه میشود، ملتزم میگردید.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۴۲</ref> | مأمون میخواست با کشاندن امام به بحث، تصوری را که عامه مردم درباره ائمه اهل بیت علیهمالسلام داشتند و آنان را صاحب علم خاص مثلاً «علم لدنّی» میدانستند، از بین ببرد.<ref>ر. ک: طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۹۶ به بعد</ref> صدوق دراینباره میگوید: مأمون اندیشمندان سطح بالای هر فرقه را در مقابل امام قرار میداد تا حجت آن حضرت را به وسیله آنان از اعتبار بیندازد و این به جهت حسد او نسبت به امام و منزلت علمی و اجتماعی او بود. اما هیچ کس با آن حضرت روبه رو نمیشد جز آن که به فضل او اقرار کرده و به حجتی که از طرف امام علیه او اقامه میشود، ملتزم میگردید.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۴۲</ref> | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
=شهادت= | =شهادت= | ||
شهادت علیبنموسی(ع) را جمعه یا دوشنبه آخر ماه صفر، یا ۱۷ صفر، یا ۲۱ رمضان، یا ۱۸ جمادیالاولی، یا ۲۳ ذیالقعده، یا آخر آن، در سال ۲۰۲، یا ۲۰۳، یا ۲۰۶ نقل کردهاند.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۴۳-۴۴۴</ref>کلینی، وفات او را در ماه صفر سال ۲۰۳ق. در ۵۵ سالگی ذکر میکند.<ref>فضل الله، تحلیلی از زندگانی امام رضا (ع)، ۱۳۷۷ش، ص۴۳</ref> طبق نظر بیشتر علماء و مورخین سال شهادت امام رضا، ۲۰۳ق. بوده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۸۶</ref>طبرسی روز شهادت را در آخر ماه صفر نقل میکند.<ref>عاملی، الحیاة السیاسیة للامام الرضا، ۱۴۳۰ق، ص۱۶۹</ref> | شهادت علیبنموسی (ع) را جمعه یا دوشنبه آخر ماه صفر، یا ۱۷ صفر، یا ۲۱ رمضان، یا ۱۸ جمادیالاولی، یا ۲۳ ذیالقعده، یا آخر آن، در سال ۲۰۲، یا ۲۰۳، یا ۲۰۶ نقل کردهاند.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۴۳-۴۴۴</ref>کلینی، وفات او را در ماه صفر سال ۲۰۳ق. در ۵۵ سالگی ذکر میکند.<ref>فضل الله، تحلیلی از زندگانی امام رضا (ع)، ۱۳۷۷ش، ص۴۳</ref> طبق نظر بیشتر علماء و مورخین سال شهادت امام رضا، ۲۰۳ق. بوده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۸۶</ref>طبرسی روز شهادت را در آخر ماه صفر نقل میکند.<ref>عاملی، الحیاة السیاسیة للامام الرضا، ۱۴۳۰ق، ص۱۶۹</ref> | ||
در تعداد سالهای زندگی علی بنموسی نیز با توجه به اختلاف در تاریخ ولادت و شهادت او، از ۴۷ سال تا ۵۷ سال گفته شده است.<ref>طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۴۱</ref> طبق قول مشهور در تاریخ ولادت و وفات وی، سن امام رضا در هنگام شهادت ۵۵ سال بوده است. | در تعداد سالهای زندگی علی بنموسی نیز با توجه به اختلاف در تاریخ ولادت و شهادت او، از ۴۷ سال تا ۵۷ سال گفته شده است.<ref>طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۴۱</ref> طبق قول مشهور در تاریخ ولادت و وفات وی، سن امام رضا در هنگام شهادت ۵۵ سال بوده است. | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
همچنین نقل قولهای متفاوتی در چگونگی شهادت امام رضا(ع) ذکر شده است: | همچنین نقل قولهای متفاوتی در چگونگی شهادت امام رضا(ع) ذکر شده است: | ||
در تاریخ یعقوبی آمده است، مأمون در سال ۲۰۲ق از مرو رهسپار عراق شد و ولیعهدش رضا(ع) و وزیرش فضل بن سهل ذوالریاستین همراه وی بودند.<ref>ر. ک: القرشی، حیاة الامام علی بن موسی الرضا، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۵۰۳-۵۰۴</ref> چون به طوس رسیدند، امام رضا(ع) در قریهای که به آن نوقان گفته میشود، در اول سال ۲۰۳ق وفات کرد و بیماری آن حضرت بیش از سه روز نبود و گفته شده که علی بن هشام انار مسمومی به او خورانید و مأمون بر وی سخت بیتابی نشان داد. یعقوبی در ادامه مینویسد: «خبر داد مرا ابوالحسن بن ابی عباد و گفت: مأمون را دیدم که قبایی سفید در برداشت و در (تشییع) جنازه رضا سربرهنه میان دو قائمه نعش پیاده میرفت و میگفت؛ یا اباالحسن پس از تو به که دلخوش باشم؟ و سه روز نزد قبرش اقامت گزید و هر روز قرصی نان و مقداری نمک برای او میآوردند و خوراکش همان بود، سپس در روز چهارم بازگشت».<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۴۶۹</ref> | در تاریخ یعقوبی آمده است، مأمون در سال ۲۰۲ق از مرو رهسپار عراق شد و ولیعهدش رضا (ع) و وزیرش فضل بن سهل ذوالریاستین همراه وی بودند.<ref>ر. ک: القرشی، حیاة الامام علی بن موسی الرضا، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۵۰۳-۵۰۴</ref> چون به طوس رسیدند، امام رضا (ع) در قریهای که به آن نوقان گفته میشود، در اول سال ۲۰۳ق وفات کرد و بیماری آن حضرت بیش از سه روز نبود و گفته شده که علی بن هشام انار مسمومی به او خورانید و مأمون بر وی سخت بیتابی نشان داد. یعقوبی در ادامه مینویسد: «خبر داد مرا ابوالحسن بن ابی عباد و گفت: مأمون را دیدم که قبایی سفید در برداشت و در (تشییع) جنازه رضا سربرهنه میان دو قائمه نعش پیاده میرفت و میگفت؛ یا اباالحسن پس از تو به که دلخوش باشم؟ و سه روز نزد قبرش اقامت گزید و هر روز قرصی نان و مقداری نمک برای او میآوردند و خوراکش همان بود، سپس در روز چهارم بازگشت».<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۴۶۹</ref> | ||
شیخ مفید نقل میکند مأمون، عبدالله بن بشیر را امر کرد که ناخنهایش را نگیرد تا درازتر از حد معمول شود و سپس چیزی شبیه تمر هندی بدو داده تا با دستانش خمیر کند. آنگاه مأمون پیش امام رضا(ع) رفته و عبدالله را صدا زده و از او خواسته است که با دستانش آب انار بگیرد و سپس آن را به امام رضا(ع) نوشانید و این سبب وفات حضرت پس از دو روز شده است.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۴71</ref> | شیخ مفید نقل میکند مأمون، عبدالله بن بشیر را امر کرد که ناخنهایش را نگیرد تا درازتر از حد معمول شود و سپس چیزی شبیه تمر هندی بدو داده تا با دستانش خمیر کند. آنگاه مأمون پیش امام رضا (ع) رفته و عبدالله را صدا زده و از او خواسته است که با دستانش آب انار بگیرد و سپس آن را به امام رضا (ع) نوشانید و این سبب وفات حضرت پس از دو روز شده است.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۴71</ref> | ||
شیخ صدوق روایاتی را بدین مضمون نقل میکند که در بعضی از آنها سم در انگور ذکر شده است و در بعضی، هم در انگور و هم در انار آمده است.<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۷۰</ref> سید جعفر مرتضی عاملی، شش نظر را درباره درگذشت امام رضا(ع) ذکر میکند.<ref>ر. ک: صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۴۵</ref> | شیخ صدوق روایاتی را بدین مضمون نقل میکند که در بعضی از آنها سم در انگور ذکر شده است و در بعضی، هم در انگور و هم در انار آمده است.<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۷۰</ref> سید جعفر مرتضی عاملی، شش نظر را درباره درگذشت امام رضا(ع) ذکر میکند.<ref>ر. ک: صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۴۵</ref> | ||
ابن حِبّان از محدثان و رجال شناسان قرن چهارم هجری، ذیل نام «علی بن موسی الرضا» مینویسد: علی بن موسی الرضا به وسیله سمی که مأمون به وی خوراند، رحلت یافت. این حادثه در روز شنبه سال ۲۰۳ق. بود.<ref>ر. ک: عاملی، زندگی سیاسی هشتمین امام، ۱۳۸۱ش، ص۲۰۲-۲۱۲</ref> | ابن حِبّان از محدثان و رجال شناسان قرن چهارم هجری، ذیل نام «علی بن موسی الرضا» مینویسد: علی بن موسی الرضا به وسیله سمی که مأمون به وی خوراند، رحلت یافت. این حادثه در روز شنبه سال ۲۰۳ق. بود.<ref>ر. ک: عاملی، زندگی سیاسی هشتمین امام، ۱۳۸۱ش، ص۲۰۲-۲۱۲</ref> | ||
در مورد علت قتل امام رضا(ع) توسط مأمون، دلایل مختلفی ذکر شده است: غلبه امام بر علمای مختلف در جلسات مناظره،<ref>ابن حبان، الثقات، ۱۴۰۲ق، ج۸، ص۴۵۶-۴۵۷؛ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۷۶ش، ص۴۶۰</ref> استقبال پرشور مردم از امامت امام در مراسم نماز عید مأمون از این حادثه احساس خطر کرد و متوجه شد دادن ولایت عهدی به امام، اوضاع را علیه وی سختتر کرده است. از این رو، مراقبانی برای آن حضرت گمارد تا مبادا اقدامی بر ضد مأمون انجام دهد.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۷۶ش، ص۴۴۳</ref> امام از مأمون وحشتی نداشت و در اکثر اوقات به او چنان جواب میداد که ناراحتش میکرد. این وضع نیز باعث خشم مأمون و زیادتر شدن دشمنی وی نسبت به حضرت میشد، هرچند آشکار نمیکرد.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۷۶ش، ص۴۴4</ref> چنانکه نقل شده هنگامی که مأمون از خبر یکی از فتوحات نظامیاش خوشحالی میکرد، امام رضا(ع) به او گفت: «ای امیر مؤمنان، از خدا بترس درباره امت محمد(ص) و آنچه که خدا به تو واگذار کرده است. تو امور مسلمین را تضییع کردهای و...»<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۷۶ش، ص۴۴۴-۴۴۵</ref> | در مورد علت قتل امام رضا (ع) توسط مأمون، دلایل مختلفی ذکر شده است: غلبه امام بر علمای مختلف در جلسات مناظره،<ref>ابن حبان، الثقات، ۱۴۰۲ق، ج۸، ص۴۵۶-۴۵۷؛ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۷۶ش، ص۴۶۰</ref> استقبال پرشور مردم از امامت امام در مراسم نماز عید مأمون از این حادثه احساس خطر کرد و متوجه شد دادن ولایت عهدی به امام، اوضاع را علیه وی سختتر کرده است. از این رو، مراقبانی برای آن حضرت گمارد تا مبادا اقدامی بر ضد مأمون انجام دهد.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۷۶ش، ص۴۴۳</ref> امام از مأمون وحشتی نداشت و در اکثر اوقات به او چنان جواب میداد که ناراحتش میکرد. این وضع نیز باعث خشم مأمون و زیادتر شدن دشمنی وی نسبت به حضرت میشد، هرچند آشکار نمیکرد.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۷۶ش، ص۴۴4</ref> چنانکه نقل شده هنگامی که مأمون از خبر یکی از فتوحات نظامیاش خوشحالی میکرد، امام رضا(ع) به او گفت: «ای امیر مؤمنان، از خدا بترس درباره امت محمد(ص) و آنچه که خدا به تو واگذار کرده است. تو امور مسلمین را تضییع کردهای و...»<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۷۶ش، ص۴۴۴-۴۴۵</ref> | ||
=حرم امام رضا (ع)= | =حرم امام رضا (ع)= | ||
خط ۱۹۵: | خط ۱۹۵: | ||
=جایگاه نزد اهلسنت= | =جایگاه نزد اهلسنت= | ||
برخی بزرگان [[اهلسنت]] در سخنانی نسب، علم، فضل امام رضا(ع) را ستود<ref>هر. ک: القرشی، حیاة الامام علی بن موسی الرضا، ۱۴۲۹ق</ref> و به زیارت حرم امام رضا (ع) میرفتهاند. ابن حِبّان، محدث اهل سنت در قرن سوم و چهارم هجری، گفته است که به زیارت قبر علی بن موسی در مشهد میرفته و با توسل به آن حضرت برخی مشکلاتش برطرف شده است. ع<ref>سقلانی، تهذیب التهذیب، دار صادر، ج۷، ص۳۸۹؛ یافعی، مرآة الجنان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰</ref> همچنین [[ابن حجر عسقلانی]] نقل کرده که ابوبکر محمد بن خُزَیْمه، فقیه، مفسر و محدث اهل سنت در قرن سوم و چهارم هجری، و ابوعلی ثقفی به همراه دیگرانی از اهل سنت به زیارت قبر امام رضا(ع) رفتهاند. راوی این حکایت (که خودش آن را برای ابن حجر نقل کرده است) گفته است: «ابوبکر بن خزیمه چنان به بزرگداشت این بقعه، و فروتنی و زاری نزد آن پرداخت که ما متحیر شدیم.»<ref>ابن حبان، الثقات، ۱۴۰۲ق، ج۸، ص۴۵۷</ref> ابن نجار از جایگاه امام در علم و دین سخن به میان آورده و گفته است: «وی در علم و دین چنان جایگاهی داشت که در بیست و چند سالگی، در [[ | برخی بزرگان [[اهلسنت]] در سخنانی نسب، علم، فضل امام رضا(ع) را ستود<ref>هر. ک: القرشی، حیاة الامام علی بن موسی الرضا، ۱۴۲۹ق</ref> و به زیارت حرم امام رضا (ع) میرفتهاند. ابن حِبّان، محدث اهل سنت در قرن سوم و چهارم هجری، گفته است که به زیارت قبر علی بن موسی در مشهد میرفته و با توسل به آن حضرت برخی مشکلاتش برطرف شده است. ع<ref>سقلانی، تهذیب التهذیب، دار صادر، ج۷، ص۳۸۹؛ یافعی، مرآة الجنان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰</ref> همچنین [[ابن حجر عسقلانی]] نقل کرده که ابوبکر محمد بن خُزَیْمه، فقیه، مفسر و محدث اهل سنت در قرن سوم و چهارم هجری، و ابوعلی ثقفی به همراه دیگرانی از اهل سنت به زیارت قبر امام رضا(ع) رفتهاند. راوی این حکایت (که خودش آن را برای ابن حجر نقل کرده است) گفته است: «ابوبکر بن خزیمه چنان به بزرگداشت این بقعه، و فروتنی و زاری نزد آن پرداخت که ما متحیر شدیم.»<ref>ابن حبان، الثقات، ۱۴۰۲ق، ج۸، ص۴۵۷</ref> ابن نجار از جایگاه امام در علم و دین سخن به میان آورده و گفته است: «وی در علم و دین چنان جایگاهی داشت که در بیست و چند سالگی، در [[مسجد النبى|مسجدالنبی]] فتوا میداد.»<ref>عسقلانی، تهذیب التهذیب، دار صادر، ج۷، ص۳۸۸</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |