۸۸٬۱۲۶
ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
| آثار = {{ فهرست جعبه افقی |«المياه» |القضايا|الأحكام|الوصايا|الصلاة|}} | | آثار = {{ فهرست جعبه افقی |«المياه» |القضايا|الأحكام|الوصايا|الصلاة|}} | ||
}} | }} | ||
'''عثمان بن | '''عثمان بن عیسی رواسی''' از بزرگان محدّثان نامی و فقهای شیعه است که معاصر امام صادق (علیهالسلام)، امام کاظم (علیهالسلام)، امام رضا(علیهالسلام) و امام جواد(علیهالسلام) بوده و از اصحاب اجماع شمرده میشود. | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
کنیه عثمان بن | کنیه عثمان بن عیسی ابو عمرو و از موالی بنی رؤاس بوده و لقب العامری، الرؤاسی و الکلابی هم داشته است<ref>رجال النجاشي؛ ص 300.</ref> رُؤاسی و رَوّاسی گفته شده است؛ چون منسوب رؤاس بن کلاب بن ربیعة بن عامر بن صعصعة بن معاویة بن بکر بن هوازن است<ref>رجال ابن داود: 258تا 317.</ref> یا اینکه که از موالی بنی رؤاس بوده است<ref>الرجال (كتاب الرجال (برقى))، الرجال الحلى ق2، ص: 477.</ref> و یا اینکه از فرزندان عبید یا عبیداللّه یا عبدالله ابن روّاس است<ref>إيضاح الاشتباه؛ ص 246.</ref>. | ||
وی از راویان طبقه ششم محسوب میشود. | وی از راویان طبقه ششم محسوب میشود. | ||
کشّی در رجالش<ref>(ص۵۵۶، ش ۱۰۵۰)</ref> پس از نامبردن شش نفر آخر از اصحاب اجماع، از بعضی نقل میکند که بهجای «ابن فضّال» از «عثمان بن عیسی» یاد کردهاند. | |||
== از سران واقفیه == | == از سران واقفیه == | ||
وی از ناحیه [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام کاظم (علیهالسلام)]] در مصر، وکالت داشت و وجوه مختلف مالی را از شیعیان اخذ نموده و به حضرت تحویل میداد و چون نهاد وکالت گسترش چشمگیری یافته بود و از طرفی حضرت (علیهالسلام) در زندان به سر میبرد، امکان ارسال وجوه به خدمت حضرت وجود نداشت. به همین دلیل اموال زیادی از حضرت، پس از شهادت، در نزد وی بود. [[علی بن موسی (رضا)|امام رضا (علیهالسلام)]] برای او نوشت تا اموال و کنیزکان را نزد ایشان بفرستد، وی ابتدا خودداری کرد. حضرت خشمگین شد. وی پشیمان شد و توبه کرد و اموال را برای حضرت فرستاد<ref>ر.ك به: رجال الكشى، ص۵۹۷، ش ۱۱۱۷؛ رجال النجاشى، ص۳۰۰، ش ۸۱۷؛ الغيبة، شيخ طوسى، ص۴۳؛ سفينة البحار، چاپ جديد، ج۶، ص۱۴۷.</ref>. | |||
== در نگاه رجالیون و علمای معاصر == | == در نگاه رجالیون و علمای معاصر == | ||
شکی نیست که عثمان بن عیسی واقفی شده است و با امام رضا مخالفت کرده و اموال و کنیزان را به وی نداده است و ولایت خود بر آنها را ثابت دانسته است؛ لذا علامه حلی وی را از قسم دوم راویان ضعیف شمرده است<ref>خلاصة الأقوال: ص 382.</ref> و ابن داوود حلی وی را از دسته اول رجال مجروح و مجهول قار داده است<ref>رجال ابن داوود: ص 258.</ref> و جزائری در قسم چهارم از روات ضعیف از وی نام برده است<ref>حاوي الأقوال: ج 4 ص 160- 162.</ref> و محمّد طه نجف در قسم سوم رجال خویش که مختص به ضعفای از راویان است از وی بحث کرده است<ref>إتقان المقال: ص 319- 322.</ref> . | شکی نیست که عثمان بن عیسی [[واقفیه|واقفی]] شده است و با امام رضا مخالفت کرده و اموال و کنیزان را به وی نداده است و ولایت خود بر آنها را ثابت دانسته است؛ لذا [[حسن بن یوسف حلی|علامه حلی]] وی را از قسم دوم راویان ضعیف شمرده است<ref>خلاصة الأقوال: ص 382.</ref> و [[ابن داوود]] حلی وی را از دسته اول رجال مجروح و مجهول قار داده است<ref>رجال ابن داوود: ص 258.</ref> و [[جزائری]] در قسم چهارم از روات ضعیف از وی نام برده است<ref>حاوي الأقوال: ج 4 ص 160- 162.</ref> و محمّد طه نجف در قسم سوم رجال خویش که مختص به ضعفای از راویان است از وی بحث کرده است<ref>إتقان المقال: ص 319- 322.</ref> . | ||
[[شیخ طوسی]] او را واقفی دانسته لذا گفته که در روایاتی که سند فقط به آنها میرسد باید توقف کرد. | |||
حاجی نوری در «[[مستدرک الوسائل (کتاب)|مستدرکالوسائل]]» مینویسد: وی ثقه است و اخبار او مورد اعتماد و نسبت وقف و خیانت به دلیل استبصار و بازگشت ضرری به وثاقت او نمیزند وی سپس استدلال کرده که او یکی از [[اصحاب اجماع]] است. <ref>سفينة البحار، ج۶،ص۱۴۷.</ref> | |||
طبق نقل مؤلف «أحسن التراجم»، نام او در 743 مورد در اسناد | طبق نقل مؤلف «أحسن التراجم»، نام او در 743 مورد در اسناد روایات واقع شده است<ref>أحسن التراجم، ج۱، ص۳۹۲.</ref>. | ||
مرحوم تبریزی در ارشاد الطالب در توضیح روایتی میفرمایند: همه روات در سلسله سند این روایت، امامی عادل هستند و تنها نقصی که در روایت وجود دارد، به لحاظ حضور جناب «عثمان بن عیسی است که از واقفیّه است و اگرچه وثاقت او ثابت است، ولی عدالت نداشته و لذا روایت به سبب حضور ایشان در سند، از صحیحه تبدیل به موثّقه میشود، زیرا اعتبار سند یک روایت، تابع اخسّ روات است<ref>ارشاد الطالب الی اسرار المکاسب، جلد 1، صفحه 227؛</ref> | مرحوم تبریزی در ارشاد الطالب در توضیح روایتی میفرمایند: همه روات در سلسله سند این روایت، امامی عادل هستند و تنها نقصی که در روایت وجود دارد، به لحاظ حضور جناب «عثمان بن عیسی است که از واقفیّه است و اگرچه وثاقت او ثابت است، ولی عدالت نداشته و لذا روایت به سبب حضور ایشان در سند، از صحیحه تبدیل به موثّقه میشود، زیرا اعتبار سند یک روایت، تابع اخسّ روات است<ref>ارشاد الطالب الی اسرار المکاسب، جلد 1، صفحه 227؛</ref> | ||
مرحوم کشّی در ترجمه جناب عثمان بن عیسی میفرمایند: «جناب عثمان بن عیسی که از وکلای امام کاظم (علیهالسلام) بود، برای خودداری از پرداخت وجوهات شرعیّه و | مرحوم کشّی در ترجمه جناب عثمان بن عیسی میفرمایند: «جناب عثمان بن عیسی که از وکلای امام کاظم (علیهالسلام) بود، برای خودداری از پرداخت وجوهات شرعیّه و کنیزهایی که از ایشان در دست داشت، از واقفیّه شده و امامت امام رضا (علیهالسلام) را نپذیرفت، ولی در پایان عمر، توبه نموده و تمامی اموالی را که از امام کاظم (علیهالسلام) در دست داشت، به امام رضا (علیهالسلام) تسلیم نمود».<ref>إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص860.</ref> | ||
باید توجّه داشت که صرف واقفی بودن این افراد اگرچه دلیل بر عدم عدالت آنهاست، ولی دلیل بر عدم وثاقت آنها نخواهد بود، زیرا اصحاب امامیّه روایاتی که اینگونه روات در زمان صحّت مذهب و عقیدهشان نقل نمودهاند را معتبر میدانند؛ به عنوان مثال: مرحوم کشّی راجع به ایشان میفرمایند: «و لا | باید توجّه داشت که صرف واقفی بودن این افراد اگرچه دلیل بر عدم عدالت آنهاست، ولی دلیل بر عدم وثاقت آنها نخواهد بود، زیرا اصحاب امامیّه روایاتی که اینگونه روات در زمان صحّت مذهب و عقیدهشان نقل نمودهاند را معتبر میدانند؛ به عنوان مثال: مرحوم [[محمد بن عمر کشی|کشّی]] راجع به ایشان میفرمایند: «و لا یتهمون عثمان بن عیسی» یعنی اصحاب امامیّه، ایشان را متّهم به کذب نمیکردهاند<ref>إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص860.</ref>، و در جای دیگر بالاتر رفته و میفرمایند: «برخی به جای «حسن بن علی بن فضّال»، جناب «عثمان بن عیسی» را به عنوان اصحاب اجماع ذکر نمودهاند»<ref>إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص831.</ref>، یعنی کسانی که امامیّه اجماع دارند از غیر ثقه روایت نقل نمیکنند. | ||
شیخ طوسی در کتاب عدۀ میفرمایند علمای ما به روایات عثمان بن عیسی عمل کردهاند؛ چرا که دیدند اینها احتراز از کذب دارند و فساد مذهب آنها مانع از اخذ به حدیث در مواردی که معارض ندارد، نیست<ref>عدة الأصول، شیخ طوسی، ج1، ص150.</ref> «. لکن جای این بحث وجود دارد که نقلهایی که راجع به عثمان بن عیسی در کتاب الغیبۀ شیخ طوسی وارد شده است که اینها بهخاطر طمع در مال دنیا اموالی که امام کاظم (علیهالسلام)نزد اینها داشت، در دوره امامت امام رضا (علیهالسلام)را انکار کردند<ref>الغیبة، شیخ طوسی، ج 1، ص 65 .</ref> وَ | شیخ طوسی در کتاب عدۀ میفرمایند علمای ما به روایات عثمان بن عیسی عمل کردهاند؛ چرا که دیدند اینها احتراز از کذب دارند و فساد مذهب آنها مانع از اخذ به حدیث در مواردی که معارض ندارد، نیست<ref>عدة الأصول، شیخ طوسی، ج1، ص150.</ref> «. لکن جای این بحث وجود دارد که نقلهایی که راجع به عثمان بن عیسی در کتاب الغیبۀ شیخ طوسی وارد شده است که اینها بهخاطر طمع در مال دنیا اموالی که امام کاظم (علیهالسلام) نزد اینها داشت، در دوره امامت امام رضا (علیهالسلام)را انکار کردند<ref>الغیبة، شیخ طوسی، ج 1، ص 65 .</ref> وَ رَوَی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِیدِ عَنِ الصَّفَّارِ وَ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّه الْأَشْعَرِیِّ جَمِیعاً عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ الْأَنْبَارِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ مَضَی أَبُو إِبْرَاهِیمَ(علیهالسلام)وَ عِنْدَ زِیَادٍ الْقَنْدِیِّ سَبْعُونَ أَلْفَ دِینَارٍ وَ عِنْدَ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی الرَّوَّاسِیِّ ثَلَاثُونَ أَلْفَ دِینَارٍ وَ خَمْسُ جَوَارٍ وَ مَسْکَنُهُ بِمِصْرَ فَبَعَثَ إِلَیْهِمْ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا(علیهالسلام)أَنِ احْمِلُوا مَا قِبَلَکُمْ مِنَ الْمَالِ وَ مَا کَانَ اجْتَمَعَ لِأَبِی عِنْدَکُمْ مِنْ أَثَاثٍ وَ جَوَارٍ فَإِنِّی وَارِثُهُ وَ قَائِمٌ مَقَامَهُ وَ قَدِ اقْتَسَمْنَا مِیرَاثَهُ وَ لَا عُذْرَ لَکُمْ فِی حَبْسِ مَا قَدِ اجْتَمَعَ لِی وَ لِوَارِثِهِ قِبَلَکُمْ وَ کَلَامٌ یُشْبِهُ هَذَا.أَمَّا ابْنُ أَبِی حَمْزَةَ فَإِنَّهُ أَنْکَرَهُ وَ لَمْ یَعْتَرِفْ بِمَا عِنْدَهُ وَ کَذَلِکَ زِیَادٌ الْقَنْدِیُّ وَ أَمَّا عُثْمَانُ بْنُ عِیسَی فَإِنَّهُ کَتَبَ إِلَیْهِ أَنَّ أَبَاکَ لَمْ یَمُتْ وَ هُوَ حَیٌّ قَائِمٌ وَ مَنْ ذَکَرَ أَنَّهُ مَاتَ فَهُوَ مُبْطِلٌ وَ أَعْمَلُ عَلَی أَنَّهُ قَدْ مَضَی کَمَا تَقُولُ فَلَمْ یَأْمُرْنِی بِدَفْعِ شَیْءٍ إِلَیْکَ وَ أَمَّا الْجَوَارِی فَقَدْ أَعْتَقَهُنَّ وَ تُزُوِّجَتْ بِهِن. | ||
حال شبهه این است که کسانی که بهخاطر طمع در مال دنیا، اصل مذهب را انکار کردهاند، امامت امام من الله را انکار کردهاند، از کجا تضمین داشته باشیم که در فروع مورد اطمینان باشند؟ وقتی در اصول دروغ بستهاند و گفتهاند که امام کاظم زنده است و امامت امام رضا (علیهالسلام)را انکار کردند، چطور در فروع مورد وثوق باشند؟ | حال شبهه این است که کسانی که بهخاطر طمع در مال دنیا، اصل مذهب را انکار کردهاند، امامت امام من الله را انکار کردهاند، از کجا تضمین داشته باشیم که در فروع مورد اطمینان باشند؟ وقتی در اصول دروغ بستهاند و گفتهاند که امام کاظم زنده است و امامت امام رضا (علیهالسلام)را انکار کردند، چطور در فروع مورد وثوق باشند؟ | ||
سوال: شاید در زمان استقامت باشد. | سوال: شاید در زمان استقامت باشد. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
از نظر اصطلاح رجالی فرق بین صحیحه با موثّقه در این است که روایتی صحیحه است که همه راویان آن شیعه اثنیعشری بوده و در نقل هم مورد وثوق هستند؛ امّا روایتی موثقّه است که همه راویان آن در نقل مورد وثوق باشند، امّا یکی از راویان شیعه اثنیعشری نباشد که شیعه اثنیعشری بودن یا نبودن را باتوجهبه عصری که در آن بودهاند و امامی که تا آن عصر درک کردهاند، باید سنجید. بنابراین صِرف اینکه «عثمان بن عیسی» واقفی است موجب نمیشود که روایات او را کنار بگذاریم و او هم از نظر وثاقت، در علم رجال اصلاً تضعیف نشده است؛ بنابراین آن چیزی که مورد قبول ماست، وثاقت در نقل است و همین هم کافی است.<ref>درس خارج فقه آیتالله مجتبی تهرانی، کتاب الطهارة، 89/08/18، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/tehrani/feqh/89/890818 | از نظر اصطلاح رجالی فرق بین صحیحه با موثّقه در این است که روایتی صحیحه است که همه راویان آن شیعه اثنیعشری بوده و در نقل هم مورد وثوق هستند؛ امّا روایتی موثقّه است که همه راویان آن در نقل مورد وثوق باشند، امّا یکی از راویان شیعه اثنیعشری نباشد که شیعه اثنیعشری بودن یا نبودن را باتوجهبه عصری که در آن بودهاند و امامی که تا آن عصر درک کردهاند، باید سنجید. بنابراین صِرف اینکه «عثمان بن عیسی» واقفی است موجب نمیشود که روایات او را کنار بگذاریم و او هم از نظر وثاقت، در علم رجال اصلاً تضعیف نشده است؛ بنابراین آن چیزی که مورد قبول ماست، وثاقت در نقل است و همین هم کافی است.<ref>درس خارج فقه آیتالله مجتبی تهرانی، کتاب الطهارة، 89/08/18، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/tehrani/feqh/89/890818 | ||
</ref> | </ref> | ||
* آیت الله خوئی اگرچه در مصباح الفقاهة، عثمان بن عیسی را تضعیف میکنند، ولی در معجم رجال الحدیث با تکیه به توثیق شیخ و ابن شهرآشوب و وقوع در تفسیر قمی حکم به توثیق ایشان کردهاند، هرچند که ممکن است وی واقفی باشد.<ref>معجم رجال الحدیث، خوئی، ج 12، ص 129 وبعد.</ref> | * [[سید ابوالقاسم خوئی|آیت الله خوئی]] اگرچه در مصباح الفقاهة، عثمان بن عیسی را تضعیف میکنند، ولی در معجم رجال الحدیث با تکیه به توثیق شیخ و ابن شهرآشوب و وقوع در تفسیر قمی حکم به توثیق ایشان کردهاند، هرچند که ممکن است وی واقفی باشد.<ref>معجم رجال الحدیث، خوئی، ج 12، ص 129 وبعد.</ref> | ||
* | * [[حسین نوری همدانی|آیت الله نوری همدانی]] روایات وی را موثق میداند و گفته که روایت عثمان بن عیسی هر چند واقفی است ولی موثق است<ref>درس خارج فقه آیت الله نوری، کتاب الصوم، 89/08/18، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/noori/feqh/89/890818/ | ||
* .</ref> | * .</ref> | ||
* نظر آیتالله مکارم شیرازی در مورد عثمان بن عیسی این است که حال این راوی مشوش است و نمیتوان به روایات او اعتماد کرد.<ref>درس خارج فقه آیتالله مکارم، درس خارج کتاب الحج، 87/11/12، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/makarem/feqh/87/871112/</ref> | * نظر [[ناصر مکارم شیرازی|آیتالله مکارم شیرازی]] در مورد عثمان بن عیسی این است که حال این راوی مشوش است و نمیتوان به روایات او اعتماد کرد.<ref>درس خارج فقه آیتالله مکارم، درس خارج کتاب الحج، 87/11/12، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/makarem/feqh/87/871112/</ref> | ||
* حضرت امام خمینی در مورد استدلال به روایت | * حضرت [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] در مورد استدلال به روایت علیّ بن أبی حمزة میفرمایند که منافات ندارد که کسی ضعیف باشد و به روایات او بتوان عمل کرد، چون میتوان باتکیهبر قول شیخ طوسی که گفته علمای شیعه به روایت وی عمل کردهاند، استناد کرد علاوهبرآن علمای زیادی در که از مشایخ و بزرگان و حتی اصحاب اجماع هستند روایات ایشان را نقل کرده انداز جمله ابن أبی عمیر، و صفوان بن یحیی، و الحسن بن محبوب، و أحمد بن محمّد بن أبی نصر، و یونس بن عبدالرحمن، و أبان بن عثمان، و أبی بصیر، و حمّاد بن عیسی، و الحسن بن علیّ الوشّاء، و الحسین بن سعید، و عثمان بن عیسی که تعداد آنان به حدود پنجاه نفر میرسد. پس روایت ابن ابی حمزه قابلاعتماد است<ref>كتاب البيع، ج2، صص 631و 632.</ref> ما همین استدلال را برای عثمان بن عیسی هم میتوانیم بیاوریم و به روایاتش عمل کنیم. | ||
== در محضر معصوم == | == در محضر معصوم == | ||
عثمان بن عیسی از اصحاب امام کاظم<ref>رجال شيخ طوسی ۳۵۵ ر ۲۸.</ref> و امام رضا علیهماالسلام<ref>رجال شيخ طوسی ۳۸۰ ر ۸.</ref>است<ref>رجال النجاشي 2: 156، الفهرست: 206، نضد الايضاح: 206. رجال الشيخ الطوسي: 355.</ref> | عثمان بن عیسی از اصحاب امام کاظم<ref>رجال شيخ طوسی ۳۵۵ ر ۲۸.</ref> و امام رضا علیهماالسلام<ref>رجال شيخ طوسی ۳۸۰ ر ۸.</ref>است<ref>رجال النجاشي 2: 156، الفهرست: 206، نضد الايضاح: 206. رجال الشيخ الطوسي: 355.</ref> | ||
[[برقی]] در رجالش وی را از اصحاب امام صادق و امام کاظم (علیهالسلام) دانسته است<ref>رجال البرقي: ص 119.</ref> | |||
شیخ طوسی گفته ایشان از | شیخ طوسی گفته ایشان از ابی جعفر ثانی یعنی امام جواد (علیهالسلام)هم نقل روایت دارند<ref>تهذيب شيخ طوسی ۹ / ۱۲۶ ح ۵۴۶.</ref>. | ||
== تعابیر اسناد از ایشان == | == تعابیر اسناد از ایشان == | ||
در اسناد روایات از ایشان با عناوین متعددی ذکر نام شده است از جمله: | در اسناد روایات از ایشان با عناوین متعددی ذکر نام شده است از جمله: | ||
عثمان بن | عثمان بن عیسی أبو عمرو العامری الکلابی الرؤاسی؛ | ||
عثمان بن | عثمان بن عیسی الکلابی؛ | ||
عثمان بن | عثمان بن عیسی الرواسی الکوفی؛ | ||
عثمان بن | عثمان بن عیسی العامری؛ | ||
عثمان بن | عثمان بن عیسی الرؤاسی العامری؛ | ||
عثمان بن | عثمان بن عیسی الرواسی؛ | ||
عثمان بن | عثمان بن عیسی الکلابی رواسی کوفی. | ||
== مشایخ و راویان == | == مشایخ و راویان == | ||
=== مشایخ === | === مشایخ === | ||
وی از جمعی از بزرگان روایت میکند، از جمله: | |||
ابوحمزه | ابوحمزه ثمالی؛ | ||
اسحاق بن عمار؛ | اسحاق بن عمار؛ | ||
حماد بن عثمان؛ | حماد بن عثمان؛ | ||
زراره؛ | زراره؛ | ||
علی بن ابی حمزة؛ | |||
علی بن مهزیار؛ | |||
علی بن سندی؛ | |||
سهل بن | سهل بن زیاد آدمی؛ | ||
ابن | ابن مسکان؛ | ||
ابو | ابو بصیر؛ | ||
ابن | ابن ابی شجرة؛ | ||
ابو اسحاق | ابو اسحاق الجرجانی؛ | ||
ابو الجارود؛ | ابو الجارود؛ | ||
ابو المغرا؛ | ابو المغرا؛ | ||
ابو | ابو ایوب؛ | ||
ابو | ابو ایوب الخزاز؛ | ||
ابو | ابو بکر الحضرمی؛ | ||
ابو | ابو جریر؛ | ||
ابو حمزة؛ | ابو حمزة؛ | ||
ابو زهرة؛ | ابو زهرة؛ | ||
ابو | ابو سعید؛ | ||
ابو | ابو شیبة؛ | ||
ابو | ابو مریم؛ | ||
ابو هلال؛ | ابو هلال؛ | ||
اسامة بن حفص؛ | اسامة بن حفص؛ | ||
اسحاق بن | اسحاق بن جریر؛ | ||
اسحاق بن | اسحاق بن عبدالعزیز؛ | ||
اسماعیل بن جابر؛ | |||
بکر بن محمد؛ | |||
بن | بن اذینة؛ | ||
حریز بن عبدالله؛ | |||
الحسین بن المختار؛ | |||
الحسین بن نعیم الصحاف؛ | |||
حماد السراج؛ | حماد السراج؛ | ||
حمید بن المثنی العجلی ابی المغراء؛ | |||
خالد بن | خالد بن نجیح؛ | ||
خطاب الاعور؛ | خطاب الاعور؛ | ||
سعید الاعرج؛ | |||
سعید بن یسار؛ | |||
سلیمان بن هلال؛ | |||
سماعة بن مهران؛ | سماعة بن مهران؛ | ||
شیخ من اهل المدینة؛ | |||
طلحة بن | طلحة بن زید؛ | ||
ظریف الاکفانی؛ | |||
ظریف الاکفانی؛ | |||
عبدالرحمن بن | عبدالرحمن بن سیابة؛ | ||
عبدالصمد بن بشیر؛ | |||
عبدالله بن سنان؛ | |||
العلاء بن | العلاء بن الفضیل؛ | ||
علی بن سالم؛ | |||
عمر بن | عمر بن اذینة؛ | ||
عمرو بن | عمرو بن جمیع؛ | ||
عمرو بن شمر؛ | عمرو بن شمر؛ | ||
عنبسة؛ | عنبسة؛ | ||
عیسی بن الضحاک؛ | |||
فرات بن احنف؛ | فرات بن احنف؛ | ||
مبارک غلام شعیب؛ | |||
محمد بن عجلان؛ | محمد بن عجلان؛ | ||
محمد بن | محمد بن یوسف؛ | ||
مسمع ابو | مسمع ابو السیار؛ | ||
مسمع بن عبدالملک؛ | مسمع بن عبدالملک؛ | ||
معاویة بن شریح؛ | |||
معلی ابی شهاب؛ | |||
معلی بن شهاب؛ | |||
المفضل بن عمر؛ | المفضل بن عمر؛ | ||
منصور بن حازم؛ | منصور بن حازم؛ | ||
مهران بن محمد؛ | مهران بن محمد؛ | ||
میسر؛ | |||
وهب بن | وهب بن عبدربه؛ | ||
هارون بن خارجة | هارون بن خارجة الکوفی؛ | ||
یونس بن ظبیان؛ | |||
یونس بن عمار؛ | |||
=== راویان === | === راویان === | ||
راویان از عثمان بن عیسی نیز بسیار زیاد هستند، از جمله: | راویان از عثمان بن عیسی نیز بسیار زیاد هستند، از جمله: | ||
ابراهیم بن عبدالحمید؛ | |||
ابراهیم بن هاشم؛ | |||
ابوجعفر؛ | ابوجعفر؛ | ||
ابوطالب؛ | ابوطالب؛ | ||
ابوعبدالله | ابوعبدالله البرقی؛ | ||
ابواسحاق؛ | ابواسحاق؛ | ||
احمد بن ابیعبدالله؛ | احمد بن ابیعبدالله؛ | ||
احمد بن محمد بن خالد | احمد بن محمد بن خالد البرقی؛ | ||
احمد بن محمد بن | احمد بن محمد بن عیسی؛ | ||
احمد بن محمد بن | احمد بن محمد بن یحیی؛ | ||
احمد بن هلال؛ | احمد بن هلال؛ | ||
جعفر الاحول؛ | جعفر الاحول؛ | ||
الحسن بن | الحسن بن علی الکوفی؛ | ||
الحسن بن | الحسن بن علی بن یوسف؛ | ||
الحسین بن سعید؛ | |||
سندی بن الربیع؛ | |||
سهل بن | سهل بن زیاد؛ | ||
صفوان؛ | صفوان؛ | ||
العباس؛ | العباس؛ | ||
العبیدی؛ | |||
علی بن اسماعیل؛ | |||
علی بن الحسن؛ | |||
علی بن السندی؛ | |||
علی بن مهزیار؛ | |||
محمد بن | محمد بن الحسین بن ابی الخطاب؛ | ||
محمد بن | محمد بن علی الکوفی؛ | ||
محمد بن | محمد بن عیسی؛ | ||
موسی بن القاسم؛ | |||
یعقوب بن یزید. | |||
== روایات و آثار == | == روایات و آثار == | ||
در آثار و منابع روایی از عنوان عثمان بن | در آثار و منابع روایی از عنوان عثمان بن عیسی۷۴۳ روایت، از عنوان عثمان بن عیسی الکلابی ۴ روایت و از عنوان عثمان بن عیسی العامری ۱ روایت نقل شده که مجموعاً ۷۴۸ روایت میشود. در کتب اربعه 734 روایت از ایشان ضبط شده است.<ref>معجم رجال الحديث: ج 11 ص 120 الرقم 7610 من طبقات الرواة.</ref> | ||
عثمان بن | عثمان بن عیسی تألیفاتی دارد، از جمله: | ||
* | * «المیاه»؛ | ||
* | * القضایا؛ | ||
* | * الأحکام؛ | ||
* | * الوصایا؛ | ||
* الصلاة<ref>رجال النجاشى، ص۳۰۰، ش ۸۱۷</ref> (البته | * الصلاة<ref>رجال النجاشى، ص۳۰۰، ش ۸۱۷</ref> (البته نجاشی نیز از «کتاب المیاه» نام میبرد و اینکه علیّ بن اسماعیل بن عیسی از آن خبر میدهد).<ref>الفهرست، ص۱۹۳، ش ۵۴۵ .</ref>. | ||
== در گذشت == | == در گذشت == | ||
عثمان بن | عثمان بن عیسی در خواب دید که در حیر (حیر، مخفف همان حائر است و منظور حائر حسینی است) میمیرد و در همانجا دفن میشود؛ لذا از کوفه به حیر رفت فرزندانش هم او را همراهی کردند. او گفت که هرگز از حیر برنمیگردد تا تقدیر الهی انجام پذیرد، او در آنجا تا زمان مرگ خویش به عبادت پرداخت و فرزندانش بعد از دفن او به کوفه بازگشتند.<ref>اختيار معرفة الرجال المعروف برجال الكشى (مع تعليقات مير داماد الأسترآبادى) ؛ ج2؛ ص 860؛ الرجال (كتاب الرجال (برقى))، الرجالالحلىق2، ص: 477؛ نقد الرجال، ج3، ص: 195.</ref> | ||
وی،60 سال عمر کرد و تا قبل از سال 203ق، در قید حیات بوده است<ref>براى كسب آگاهى بيشتر از اين راوى، رجوع كنيد به: الاختصاص، ۷۸ و ۲۸۵؛ أحسن التراجم، ج۱، ص۳۹۱ـ ۳۹۴؛ ايضاح الاشتباه، ص۶۶؛ بهجة الآمال، ج۵، ص۲۲۳؛ التحرير الطاووسى، ص۱۹۹؛ تنقيح المقال، ج۲، ص۲۴۷؛ توضيح الاشتباه، ص۲۱۹؛ جامع الرواة، ج۱،ص۵۲۴؛ جامع المقال، ص۸۰؛ خلاصة الأقوال، ص۳۸۲، ش ۱۵۳۵؛ الغيبة، طوسى، ص۲۱۳؛ كامل الزيارات، ص۱۱؛ مجمع الرجال، ج۴،ص۱۳۳ـ ۱۳۵؛ معالم العلماء، ص۸۸؛ معجم الثقات، ص۷۸ و ۳۱۶؛ معجم رجال الحديث، ج۱۲،ص۱۲۹ ـ ۱۳۶؛ معجم المؤلفين، ج۶، ص۲۶۶؛ منهج المقال، ص۲۱۹؛ نقدالرجال، ص۲۱۹؛ هداية المحدّثين، ص۱۱۱؛ هدية العارفين، ج۱، ص۶۵۱؛ الوجيزة، ص۴۰</ref>. | |||
== پانویس == | == پانویس == |