پرش به محتوا

عثمان بن عیسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
| آثار = {{ فهرست جعبه افقی |«المياه» |القضايا|الأحكام|الوصايا|الصلاة|}}
| آثار = {{ فهرست جعبه افقی |«المياه» |القضايا|الأحكام|الوصايا|الصلاة|}}
}}
}}
'''عثمان بن عيسى رواسی''' از بزرگان محدّثان نامى و فقهاى شیعه است که معاصر امام صادق (علیه‌السلام)|امام کاظم (علیه‌السلام)|امام رضا(علیه‌السلام)| امام جواد(علیه‌السلام) بوده و از اصحاب اجماع شمرده می‌شود.
'''عثمان بن عیسی رواسی''' از بزرگان محدّثان نامی و فقهای شیعه است که معاصر امام صادق (علیه‌السلام)، امام کاظم (علیه‌السلام)، امام رضا(علیه‌السلام) و امام جواد(علیه‌السلام) بوده و از اصحاب اجماع شمرده می‌شود.


== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
کنیه عثمان‏ بن‏ عيسى‏ ابو عمرو و از موالی بني رؤاس بوده و لقب العامري، الرؤاسي و الكلابي‏ هم داشته است<ref>رجال النجاشي؛ ص 300.</ref> رُؤاسی و رَوّاسی گفته شده است؛ چون منسوب رؤاس بن كلاب بن ربيعة بن عامر بن صعصعة بن معاوية بن بكر بن هوازن است<ref>رجال ابن داود: 258تا 317.</ref> یا اینکه که از موالی بني رؤاس بوده است<ref>الرجال (كتاب الرجال (برقى))، الرجال ‏الحلى‏ ق‏2، ص: 477.</ref> و یا اینکه از فرزندان عبید یا عبيداللّه‏ یا عبدالله ابن روّاس است<ref>إيضاح الاشتباه؛ ص 246.</ref>.  
کنیه عثمان‏ بن‏ عیسی‏ ابو عمرو و از موالی بنی رؤاس بوده و لقب العامری، الرؤاسی و الکلابی‏ هم داشته است<ref>رجال النجاشي؛ ص 300.</ref> رُؤاسی و رَوّاسی گفته شده است؛ چون منسوب رؤاس بن کلاب بن ربیعة بن عامر بن صعصعة بن معاویة بن بکر بن هوازن است<ref>رجال ابن داود: 258تا 317.</ref> یا اینکه که از موالی بنی رؤاس بوده است<ref>الرجال (كتاب الرجال (برقى))، الرجال ‏الحلى‏ ق‏2، ص: 477.</ref> و یا اینکه از فرزندان عبید یا عبیداللّه‏ یا عبدالله ابن روّاس است<ref>إيضاح الاشتباه؛ ص 246.</ref>.  
وی از راویان طبقه ششم محسوب می‌شود.
وی از راویان طبقه ششم محسوب می‌شود.
كشّى در رجالش<ref>(ص۵۵۶، ش ۱۰۵۰)</ref> پس از نام‌بردن شش نفر آخر از اصحاب اجماع، از بعضى نقل می‌کند كه به‌جای «ابن فضّال» از «عثمان بن عيسى» ياد کرده‌اند.
کشّی در رجالش<ref>(ص۵۵۶، ش ۱۰۵۰)</ref> پس از نام‌بردن شش نفر آخر از اصحاب اجماع، از بعضی نقل می‌کند که به‌جای «ابن فضّال» از «عثمان بن عیسی» یاد کرده‌اند.


== از سران واقفیه ==  
== از سران واقفیه ==  
وى از ناحيه امام كاظم (علیه‌السلام) در مصر، وكالت داشت و وجوه مختلف مالى را از شيعيان اخذ نموده، به حضرت تحويل می‌داد و چون نهاد وكالت گسترش چشمگيرى يافته بود و از طرفى حضرت (علیه‌السلام) در زندان به سر می‌برد، امكان ارسال وجوه به خدمت حضرت وجود نداشت. به همين دليل، اموال زيادى از حضرت، پس از شهادت، در نزد وى بود. امام رضا (علیه‌السلام) براى او نوشت تا اموال و کنیزکان را نزد ايشان بفرستد، وى ابتدا خوددارى كرد. حضرت خشمگين شد. وى پشيمان شد و توبه كرد و اموال را براى حضرت فرستاد<ref>ر.ك به: رجال الكشى، ص۵۹۷، ش ۱۱۱۷؛ رجال النجاشى، ص۳۰۰، ش ۸۱۷؛ الغيبة، شيخ طوسى، ص۴۳؛ سفينة البحار، چاپ جديد، ج۶، ص۱۴۷.</ref>.  
وی از ناحیه [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام کاظم (علیه‌السلام)]] در مصر، وکالت داشت و وجوه مختلف مالی را از شیعیان اخذ نموده و به حضرت تحویل می‌داد و چون نهاد وکالت گسترش چشمگیری یافته بود و از طرفی حضرت (علیه‌السلام) در زندان به سر می‌برد، امکان ارسال وجوه به خدمت حضرت وجود نداشت. به همین دلیل اموال زیادی از حضرت، پس از شهادت، در نزد وی بود. [[علی بن موسی (رضا)|امام رضا (علیه‌السلام)]] برای او نوشت تا اموال و کنیزکان را نزد ایشان بفرستد، وی ابتدا خودداری کرد. حضرت خشمگین شد. وی پشیمان شد و توبه کرد و اموال را برای حضرت فرستاد<ref>ر.ك به: رجال الكشى، ص۵۹۷، ش ۱۱۱۷؛ رجال النجاشى، ص۳۰۰، ش ۸۱۷؛ الغيبة، شيخ طوسى، ص۴۳؛ سفينة البحار، چاپ جديد، ج۶، ص۱۴۷.</ref>.  
== در نگاه رجالیون و علمای معاصر ==
== در نگاه رجالیون و علمای معاصر ==


شکی نیست که عثمان بن عیسی واقفی شده است و با امام رضا مخالفت کرده و اموال و کنیزان را به وی نداده است و ولایت خود بر آنها را ثابت دانسته است؛ لذا علامه حلی وی را از قسم دوم راویان ضعیف شمرده است<ref>خلاصة الأقوال: ص 382.</ref> و ابن داوود حلی وی را از دسته اول رجال مجروح و مجهول قار داده است<ref>رجال ابن داوود: ص 258.</ref> و جزائری در قسم چهارم از روات ضعیف از وی نام برده است<ref>حاوي الأقوال: ج 4 ص 160- 162.</ref> و محمّد طه نجف در قسم سوم رجال خویش که مختص به ضعفای از راویان است از وی بحث کرده است<ref>إتقان المقال: ص 319- 322.</ref> .  
شکی نیست که عثمان بن عیسی [[واقفیه|واقفی]] شده است و با امام رضا مخالفت کرده و اموال و کنیزان را به وی نداده است و ولایت خود بر آنها را ثابت دانسته است؛ لذا [[حسن بن یوسف حلی|علامه حلی]] وی را از قسم دوم راویان ضعیف شمرده است<ref>خلاصة الأقوال: ص 382.</ref> و [[ابن داوود]] حلی وی را از دسته اول رجال مجروح و مجهول قار داده است<ref>رجال ابن داوود: ص 258.</ref> و [[جزائری]] در قسم چهارم از روات ضعیف از وی نام برده است<ref>حاوي الأقوال: ج 4 ص 160- 162.</ref> و محمّد طه نجف در قسم سوم رجال خویش که مختص به ضعفای از راویان است از وی بحث کرده است<ref>إتقان المقال: ص 319- 322.</ref> .  
شيخ طوسي او را واقفی دانسته لذا گفته که در روایاتی که سند فقط به آنها می‌رسد باید توقف کرد.  
[[شیخ طوسی]] او را واقفی دانسته لذا گفته که در روایاتی که سند فقط به آنها می‌رسد باید توقف کرد.  
حاجى نورى در «مستدرک‌الوسائل» می‌نویسد: وى ثقه است و اخبار او مورداعتماد، و نسبت وقف و خيانت، به دليل استبصار و بازگشت ضررى به وثاقت او نمی‌زند وى سپس استدلال كرده كه او يكى از اصحاب اجماع است. <ref>سفينة البحار، ج۶،ص۱۴۷.</ref>
حاجی نوری در «[[مستدرک الوسائل (کتاب)|مستدرک‌الوسائل]]» می‌نویسد: وی ثقه است و اخبار او مورد اعتماد و نسبت وقف و خیانت به دلیل استبصار و بازگشت ضرری به وثاقت او نمی‌زند وی سپس استدلال کرده که او یکی از [[اصحاب اجماع]] است. <ref>سفينة البحار، ج۶،ص۱۴۷.</ref>
طبق نقل مؤلف «أحسن التراجم»، نام او در 743 مورد در اسناد روايات واقع شده است<ref>أحسن التراجم، ج۱، ص۳۹۲.</ref>.  
طبق نقل مؤلف «أحسن التراجم»، نام او در 743 مورد در اسناد روایات واقع شده است<ref>أحسن التراجم، ج۱، ص۳۹۲.</ref>.  
مرحوم تبریزی در ارشاد الطالب در توضیح روایتی می‌فرمایند: همه روات در سلسله سند این روایت، امامی عادل هستند و تنها نقصی که در روایت وجود دارد، به لحاظ حضور جناب «عثمان بن عیسی است که از واقفیّه است و اگرچه وثاقت او ثابت است، ولی عدالت نداشته و لذا روایت به سبب حضور ایشان در سند، از صحیحه تبدیل به موثّقه می‌شود، زیرا اعتبار سند یک روایت، تابع اخسّ روات است<ref>ارشاد الطالب الی اسرار المکاسب، جلد 1، صفحه 227؛</ref>
مرحوم تبریزی در ارشاد الطالب در توضیح روایتی می‌فرمایند: همه روات در سلسله سند این روایت، امامی عادل هستند و تنها نقصی که در روایت وجود دارد، به لحاظ حضور جناب «عثمان بن عیسی است که از واقفیّه است و اگرچه وثاقت او ثابت است، ولی عدالت نداشته و لذا روایت به سبب حضور ایشان در سند، از صحیحه تبدیل به موثّقه می‌شود، زیرا اعتبار سند یک روایت، تابع اخسّ روات است<ref>ارشاد الطالب الی اسرار المکاسب، جلد 1، صفحه 227؛</ref>
مرحوم کشّی در ترجمه جناب عثمان بن عیسی می‌فرمایند: «جناب عثمان بن عیسی که از وکلای امام کاظم (علیه‌السلام) بود، برای خودداری از پرداخت وجوهات شرعیّه و کنیز هایی که از ایشان در دست داشت، از واقفیّه شده و امامت امام رضا (علیه‌السلام) را نپذیرفت، ولی در پایان عمر، توبه نموده و تمامی اموالی را که از امام کاظم (علیه‌السلام) در دست داشت، به امام رضا (علیه‌السلام) تسلیم نمود».<ref>إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص860.</ref>
مرحوم کشّی در ترجمه جناب عثمان بن عیسی می‌فرمایند: «جناب عثمان بن عیسی که از وکلای امام کاظم (علیه‌السلام) بود، برای خودداری از پرداخت وجوهات شرعیّه و کنیز‌هایی که از ایشان در دست داشت، از واقفیّه شده و امامت امام رضا (علیه‌السلام) را نپذیرفت، ولی در پایان عمر، توبه نموده و تمامی اموالی را که از امام کاظم (علیه‌السلام) در دست داشت، به امام رضا (علیه‌السلام) تسلیم نمود».<ref>إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص860.</ref>
باید توجّه داشت که صرف واقفی بودن این افراد اگرچه دلیل بر عدم عدالت آنهاست، ولی دلیل بر عدم وثاقت آنها نخواهد بود، زیرا اصحاب امامیّه روایاتی که این‌گونه روات در زمان صحّت مذهب و عقیده‌شان نقل نموده‌اند را معتبر می‌دانند؛ به عنوان مثال: مرحوم کشّی راجع به ایشان می‌فرمایند: «و لا يتهمون عثمان بن عيسى‌» یعنی اصحاب امامیّه، ایشان را متّهم به کذب نمی‌کرده‌اند<ref>إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص860.</ref>، و در جای دیگر بالاتر رفته و می‌فرمایند: «برخی به جای «حسن بن علی بن فضّال»، جناب «عثمان بن عیسی» را به عنوان اصحاب اجماع ذکر نموده‌اند»<ref>إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص831.</ref>، یعنی کسانی که امامیّه اجماع دارند از غیر ثقه روایت نقل نمی‌کنند.
باید توجّه داشت که صرف واقفی بودن این افراد اگرچه دلیل بر عدم عدالت آنهاست، ولی دلیل بر عدم وثاقت آنها نخواهد بود، زیرا اصحاب امامیّه روایاتی که این‌گونه روات در زمان صحّت مذهب و عقیده‌شان نقل نموده‌اند را معتبر می‌دانند؛ به عنوان مثال: مرحوم [[محمد بن عمر کشی|کشّی]] راجع به ایشان می‌فرمایند: «و لا یتهمون عثمان بن عیسی‌» یعنی اصحاب امامیّه، ایشان را متّهم به کذب نمی‌کرده‌اند<ref>إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص860.</ref>، و در جای دیگر بالاتر رفته و می‌فرمایند: «برخی به جای «حسن بن علی بن فضّال»، جناب «عثمان بن عیسی» را به عنوان اصحاب اجماع ذکر نموده‌اند»<ref>إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص831.</ref>، یعنی کسانی که امامیّه اجماع دارند از غیر ثقه روایت نقل نمی‌کنند.
شیخ طوسی در کتاب عدۀ می‌فرمایند علمای ما به روایات عثمان بن عیسی عمل کرده‌اند؛ چرا که دیدند اینها احتراز از کذب دارند و فساد مذهب آن‌ها مانع از اخذ به حدیث در مواردی که معارض ندارد، نیست<ref>عدة الأصول، شیخ طوسی، ج1، ص150.</ref> «. لکن جای این بحث وجود دارد که نقل‌هایی که راجع به عثمان بن عیسی در کتاب الغیبۀ شیخ طوسی وارد شده است که اینها به‌خاطر طمع در مال دنیا اموالی که امام کاظم (علیه‌السلام)نزد اینها داشت، در دوره امامت امام رضا (علیه‌السلام)را انکار کردند<ref>الغیبة، شیخ طوسی، ج 1، ص 65 .</ref> وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ وَ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّه‌ الْأَشْعَرِيِّ جَمِيعاً عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ الْأَنْبَارِيِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ مَضَى أَبُو إِبْرَاهِيمَ(علیه‌السلام)وَ عِنْدَ زِيَادٍ الْقَنْدِيِّ سَبْعُونَ أَلْفَ دِينَارٍ وَ عِنْدَ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى الرَّوَّاسِيِّ ثَلَاثُونَ أَلْفَ دِينَارٍ وَ خَمْسُ جَوَارٍ وَ مَسْكَنُهُ بِمِصْرَ فَبَعَثَ إِلَيْهِمْ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا(علیه‌السلام)أَنِ احْمِلُوا مَا قِبَلَكُمْ مِنَ الْمَالِ وَ مَا كَانَ اجْتَمَعَ لِأَبِي عِنْدَكُمْ مِنْ أَثَاثٍ وَ جَوَارٍ فَإِنِّي وَارِثُهُ وَ قَائِمٌ مَقَامَهُ وَ قَدِ اقْتَسَمْنَا مِيرَاثَهُ وَ لَا عُذْرَ لَكُمْ فِي حَبْسِ مَا قَدِ اجْتَمَعَ لِي وَ لِوَارِثِهِ قِبَلَكُمْ وَ كَلَامٌ يُشْبِهُ هَذَا.أَمَّا ابْنُ أَبِي حَمْزَةَ فَإِنَّهُ أَنْكَرَهُ وَ لَمْ يَعْتَرِفْ بِمَا عِنْدَهُ وَ كَذَلِكَ زِيَادٌ الْقَنْدِيُّ وَ أَمَّا عُثْمَانُ بْنُ عِيسَى فَإِنَّهُ كَتَبَ إِلَيْهِ أَنَّ أَبَاكَ لَمْ يَمُتْ وَ هُوَ حَيٌّ قَائِمٌ وَ مَنْ ذَكَرَ أَنَّهُ مَاتَ فَهُوَ مُبْطِلٌ وَ أَعْمَلُ عَلَى أَنَّهُ قَدْ مَضَى كَمَا تَقُولُ فَلَمْ يَأْمُرْنِي بِدَفْعِ شَيْ‌ءٍ إِلَيْكَ وَ أَمَّا الْجَوَارِي فَقَدْ أَعْتَقَهُنَّ وَ تُزُوِّجَتْ بِهِن‌.
شیخ طوسی در کتاب عدۀ می‌فرمایند علمای ما به روایات عثمان بن عیسی عمل کرده‌اند؛ چرا که دیدند اینها احتراز از کذب دارند و فساد مذهب آن‌ها مانع از اخذ به حدیث در مواردی که معارض ندارد، نیست<ref>عدة الأصول، شیخ طوسی، ج1، ص150.</ref> «. لکن جای این بحث وجود دارد که نقل‌هایی که راجع به عثمان بن عیسی در کتاب الغیبۀ شیخ طوسی وارد شده است که اینها به‌خاطر طمع در مال دنیا اموالی که امام کاظم (علیه‌السلام) نزد اینها داشت، در دوره امامت امام رضا (علیه‌السلام)را انکار کردند<ref>الغیبة، شیخ طوسی، ج 1، ص 65 .</ref> وَ رَوَی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِیدِ عَنِ الصَّفَّارِ وَ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّه‌ الْأَشْعَرِیِّ جَمِیعاً عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ الْأَنْبَارِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ مَضَی أَبُو إِبْرَاهِیمَ(علیه‌السلام)وَ عِنْدَ زِیَادٍ الْقَنْدِیِّ سَبْعُونَ أَلْفَ دِینَارٍ وَ عِنْدَ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی الرَّوَّاسِیِّ ثَلَاثُونَ أَلْفَ دِینَارٍ وَ خَمْسُ جَوَارٍ وَ مَسْکَنُهُ بِمِصْرَ فَبَعَثَ إِلَیْهِمْ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا(علیه‌السلام)أَنِ احْمِلُوا مَا قِبَلَکُمْ مِنَ الْمَالِ وَ مَا کَانَ اجْتَمَعَ لِأَبِی عِنْدَکُمْ مِنْ أَثَاثٍ وَ جَوَارٍ فَإِنِّی وَارِثُهُ وَ قَائِمٌ مَقَامَهُ وَ قَدِ اقْتَسَمْنَا مِیرَاثَهُ وَ لَا عُذْرَ لَکُمْ فِی حَبْسِ مَا قَدِ اجْتَمَعَ لِی وَ لِوَارِثِهِ قِبَلَکُمْ وَ کَلَامٌ یُشْبِهُ هَذَا.أَمَّا ابْنُ أَبِی حَمْزَةَ فَإِنَّهُ أَنْکَرَهُ وَ لَمْ یَعْتَرِفْ بِمَا عِنْدَهُ وَ کَذَلِکَ زِیَادٌ الْقَنْدِیُّ وَ أَمَّا عُثْمَانُ بْنُ عِیسَی فَإِنَّهُ کَتَبَ إِلَیْهِ أَنَّ أَبَاکَ لَمْ یَمُتْ وَ هُوَ حَیٌّ قَائِمٌ وَ مَنْ ذَکَرَ أَنَّهُ مَاتَ فَهُوَ مُبْطِلٌ وَ أَعْمَلُ عَلَی أَنَّهُ قَدْ مَضَی کَمَا تَقُولُ فَلَمْ یَأْمُرْنِی بِدَفْعِ شَیْ‌ءٍ إِلَیْکَ وَ أَمَّا الْجَوَارِی فَقَدْ أَعْتَقَهُنَّ وَ تُزُوِّجَتْ بِهِن‌.
حال شبهه این است که کسانی که به‌خاطر طمع در مال دنیا، اصل مذهب را انکار کرده‌اند، امامت امام من الله را انکار کرده‌اند، از کجا تضمین داشته باشیم که در فروع مورد اطمینان باشند؟ وقتی در اصول دروغ بسته‌اند و گفته‌اند که امام کاظم زنده است و امامت امام رضا (علیه‌السلام)را انکار کردند، چطور در فروع مورد وثوق باشند؟
حال شبهه این است که کسانی که به‌خاطر طمع در مال دنیا، اصل مذهب را انکار کرده‌اند، امامت امام من الله را انکار کرده‌اند، از کجا تضمین داشته باشیم که در فروع مورد اطمینان باشند؟ وقتی در اصول دروغ بسته‌اند و گفته‌اند که امام کاظم زنده است و امامت امام رضا (علیه‌السلام)را انکار کردند، چطور در فروع مورد وثوق باشند؟
سوال: شاید در زمان استقامت باشد.
سوال: شاید در زمان استقامت باشد.
خط ۴۰: خط ۴۰:
از نظر اصطلاح رجالی فرق بین صحیحه با موثّقه در این است که روایتی صحیحه است که همه راویان آن شیعه اثنی‌عشری بوده و در نقل هم مورد وثوق هستند؛ امّا روایتی موثقّه است که همه راویان آن در نقل مورد وثوق باشند، امّا یکی از راویان شیعه اثنی‌عشری نباشد که شیعه اثنی‌عشری بودن یا نبودن را باتوجه‌به عصری که در آن بوده‌اند و امامی که تا آن عصر درک کرده‌اند، باید سنجید. بنابراین صِرف این‌که «عثمان بن عیسی» واقفی است موجب نمی‌شود که روایات او را کنار بگذاریم و او هم از نظر وثاقت، در علم رجال اصلاً تضعیف نشده است؛ بنابراین آن چیزی که مورد قبول ماست، وثاقت در نقل است و همین هم کافی است.<ref>درس خارج فقه آیت‌الله مجتبی تهرانی، کتاب الطهارة، 89/08/18، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/tehrani/feqh/89/890818
از نظر اصطلاح رجالی فرق بین صحیحه با موثّقه در این است که روایتی صحیحه است که همه راویان آن شیعه اثنی‌عشری بوده و در نقل هم مورد وثوق هستند؛ امّا روایتی موثقّه است که همه راویان آن در نقل مورد وثوق باشند، امّا یکی از راویان شیعه اثنی‌عشری نباشد که شیعه اثنی‌عشری بودن یا نبودن را باتوجه‌به عصری که در آن بوده‌اند و امامی که تا آن عصر درک کرده‌اند، باید سنجید. بنابراین صِرف این‌که «عثمان بن عیسی» واقفی است موجب نمی‌شود که روایات او را کنار بگذاریم و او هم از نظر وثاقت، در علم رجال اصلاً تضعیف نشده است؛ بنابراین آن چیزی که مورد قبول ماست، وثاقت در نقل است و همین هم کافی است.<ref>درس خارج فقه آیت‌الله مجتبی تهرانی، کتاب الطهارة، 89/08/18، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/tehrani/feqh/89/890818
</ref>
</ref>
* آیت الله خوئی اگرچه در مصباح الفقاهة، عثمان بن عیسی را تضعیف می‌کنند، ولی در معجم رجال الحدیث با تکیه به توثیق شیخ و ابن شهرآشوب و وقوع در تفسیر قمی حکم به توثیق ایشان کرده‌اند، هرچند که ممکن است وی واقفی باشد.<ref>معجم رجال الحدیث، خوئی، ج 12، ص 129 وبعد.</ref>
* [[سید ابوالقاسم خوئی|آیت الله خوئی]] اگرچه در مصباح الفقاهة، عثمان بن عیسی را تضعیف می‌کنند، ولی در معجم رجال الحدیث با تکیه به توثیق شیخ و ابن شهرآشوب و وقوع در تفسیر قمی حکم به توثیق ایشان کرده‌اند، هرچند که ممکن است وی واقفی باشد.<ref>معجم رجال الحدیث، خوئی، ج 12، ص 129 وبعد.</ref>
* حضرت آیت الله نوری همدانی روایات وی را موثق می داند و گفته که روایت عثمان بن عیسی هر چند واقفی است ولی موثق است<ref>درس خارج فقه آیت الله نوری، کتاب الصوم، 89/08/18، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/noori/feqh/89/890818/
* [[حسین نوری همدانی|آیت الله نوری همدانی]] روایات وی را موثق می‌داند و گفته که روایت عثمان بن عیسی هر چند واقفی است ولی موثق است<ref>درس خارج فقه آیت الله نوری، کتاب الصوم، 89/08/18، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/noori/feqh/89/890818/
* .</ref>
* .</ref>
* نظر آیت‌الله مکارم شیرازی در مورد عثمان بن عیسی این است که حال این راوی مشوش است و نمی‌توان به روایات او اعتماد کرد.<ref>درس خارج فقه آیت‌الله مکارم، درس خارج کتاب الحج، 87/11/12، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/makarem/feqh/87/871112/</ref>
* نظر [[ناصر مکارم شیرازی|آیت‌الله مکارم شیرازی]] در مورد عثمان بن عیسی این است که حال این راوی مشوش است و نمی‌توان به روایات او اعتماد کرد.<ref>درس خارج فقه آیت‌الله مکارم، درس خارج کتاب الحج، 87/11/12، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/makarem/feqh/87/871112/</ref>
* حضرت امام خمینی در مورد استدلال به روایت عليّ بن أبي حمزة می‌فرمایند که منافات ندارد که کسی ضعیف باشد و به روایات او بتوان عمل کرد، چون می‌توان باتکیه‌بر قول شیخ طوسی که گفته علمای شیعه به روایت وی عمل کرده‌اند، استناد کرد علاوه‌برآن علمای زیادی در که از مشایخ و بزرگان و حتی اصحاب اجماع هستند روایات ایشان را نقل کرده انداز جمله ابن أبي عمير، و صفوان بن يحيى‏، و الحسن بن محبوب، و أحمد بن محمّد بن أبي نصر، و يونس بن عبدالرحمن، و أبان بن عثمان، و أبي بصير، و حمّاد بن عيسى‏، و الحسن بن عليّ الوشّاء، و الحسين بن سعيد، و عثمان‏ بن‏ عيسى که تعداد آنان به حدود پنجاه نفر می‌رسد. پس روایت ابن ابی حمزه قابل‌اعتماد است<ref>كتاب البيع، ج‏2، صص 631و 632.</ref> ما همین استدلال را برای عثمان بن عیسی هم می‌توانیم بیاوریم و به روایاتش عمل کنیم.
* حضرت [[سید روح‌الله موسوی خمینی|امام خمینی]] در مورد استدلال به روایت علیّ بن أبی حمزة می‌فرمایند که منافات ندارد که کسی ضعیف باشد و به روایات او بتوان عمل کرد، چون می‌توان باتکیه‌بر قول شیخ طوسی که گفته علمای شیعه به روایت وی عمل کرده‌اند، استناد کرد علاوه‌برآن علمای زیادی در که از مشایخ و بزرگان و حتی اصحاب اجماع هستند روایات ایشان را نقل کرده انداز جمله ابن أبی عمیر، و صفوان بن یحیی‏، و الحسن بن محبوب، و أحمد بن محمّد بن أبی نصر، و یونس بن عبدالرحمن، و أبان بن عثمان، و أبی بصیر، و حمّاد بن عیسی‏، و الحسن بن علیّ الوشّاء، و الحسین بن سعید، و عثمان‏ بن‏ عیسی که تعداد آنان به حدود پنجاه نفر می‌رسد. پس روایت ابن ابی حمزه قابل‌اعتماد است<ref>كتاب البيع، ج‏2، صص 631و 632.</ref> ما همین استدلال را برای عثمان بن عیسی هم می‌توانیم بیاوریم و به روایاتش عمل کنیم.


== در محضر معصوم ==
== در محضر معصوم ==
عثمان بن عیسی از اصحاب امام کاظم<ref>رجال شيخ طوسی ۳۵۵ ر ۲۸.</ref> و امام رضا علیهماالسلام<ref>رجال شيخ طوسی ۳۸۰ ر ۸.</ref>است<ref>رجال النجاشي 2: 156، الفهرست: 206، نضد الايضاح: 206. رجال الشيخ الطوسي: 355.</ref>
عثمان بن عیسی از اصحاب امام کاظم<ref>رجال شيخ طوسی ۳۵۵ ر ۲۸.</ref> و امام رضا علیهماالسلام<ref>رجال شيخ طوسی ۳۸۰ ر ۸.</ref>است<ref>رجال النجاشي 2: 156، الفهرست: 206، نضد الايضاح: 206. رجال الشيخ الطوسي: 355.</ref>
برقى در رجالش وی را از اصحاب امام صادق و امام كاظم (علیه‌السلام) دانسته است<ref>رجال البرقي: ص 119.</ref>  
[[برقی]] در رجالش وی را از اصحاب امام صادق و امام کاظم (علیه‌السلام) دانسته است<ref>رجال البرقي: ص 119.</ref>  


شیخ طوسی گفته ایشان از ابي جعفر ثاني يعني امام جواد (علیه‌السلام)هم نقل روایت دارند<ref>تهذيب شيخ طوسی ۹ / ۱۲۶ ح ۵۴۶.</ref>.  
شیخ طوسی گفته ایشان از ابی جعفر ثانی یعنی امام جواد (علیه‌السلام)هم نقل روایت دارند<ref>تهذيب شيخ طوسی ۹ / ۱۲۶ ح ۵۴۶.</ref>.  


== تعابیر اسناد از ایشان ==
== تعابیر اسناد از ایشان ==
در اسناد روایات از ایشان با عناوین متعددی ذکر نام شده است از جمله:  
در اسناد روایات از ایشان با عناوین متعددی ذکر نام شده است از جمله:  
عثمان بن عيسي أبو عمرو العامري الكلابي الرؤاسي؛
عثمان بن عیسی أبو عمرو العامری الکلابی الرؤاسی؛
عثمان بن عيسي الكلابي؛
عثمان بن عیسی الکلابی؛
عثمان بن عيسي الرواسي الكوفي؛
عثمان بن عیسی الرواسی الکوفی؛
عثمان بن عيسي العامري؛
عثمان بن عیسی العامری؛
عثمان بن عيسي الرؤاسي العامري؛
عثمان بن عیسی الرؤاسی العامری؛
عثمان بن عيسي الرواسي؛
عثمان بن عیسی الرواسی؛
عثمان بن عيسي الكلابي رواسي كوفي.
عثمان بن عیسی الکلابی رواسی کوفی.
 
 
== مشایخ و راویان ==
== مشایخ و راویان ==
=== مشایخ ===  
=== مشایخ ===  
وى از جمعى از بزرگان روايت می‌کند، از جمله:  
وی از جمعی از بزرگان روایت می‌کند، از جمله:  
ابوحمزه ثمالى؛
ابوحمزه ثمالی؛
اسحاق بن عمار؛
اسحاق بن عمار؛
حماد بن عثمان؛
حماد بن عثمان؛
زراره؛
زراره؛
علي بن ابي حمزة؛
علی بن ابی حمزة؛
على بن مهزيار؛
علی بن مهزیار؛
على بن سندى؛
علی بن سندی؛
سهل بن زياد آدمى؛
سهل بن زیاد آدمی؛
ابن مسكان؛
ابن مسکان؛
ابو بصير؛
ابو بصیر؛
ابن ابي شجرة؛
ابن ابی شجرة؛
ابو اسحاق الجرجاني؛
ابو اسحاق الجرجانی؛
ابو الجارود؛
ابو الجارود؛
ابو المغرا؛
ابو المغرا؛
ابو ايوب؛
ابو ایوب؛
ابو ايوب الخزاز؛
ابو ایوب الخزاز؛
ابو بكر الحضرمي؛
ابو بکر الحضرمی؛
ابو جرير؛
ابو جریر؛
ابو حمزة؛
ابو حمزة؛
ابو زهرة؛
ابو زهرة؛
ابو سعيد؛
ابو سعید؛
ابو شيبة؛
ابو شیبة؛
ابو مريم؛
ابو مریم؛
ابو هلال؛
ابو هلال؛
اسامة بن حفص؛
اسامة بن حفص؛
اسحاق بن جرير؛
اسحاق بن جریر؛
اسحاق بن عبد العزيز؛
اسحاق بن عبد‌العزیز؛
اسماعيل بن جابر؛
اسماعیل بن جابر؛
بكر بن محمد؛
بکر بن محمد؛
بن اذينة؛
بن اذینة؛
حريز بن عبد الله؛
حریز بن عبدالله؛
الحسين بن المختار؛
الحسین بن المختار؛
الحسين بن نعيم الصحاف؛
الحسین بن نعیم الصحاف؛
حماد السراج؛
حماد السراج؛
حميد بن المثني العجلي ابي المغراء؛
حمید بن المثنی العجلی ابی المغراء؛
خالد بن نجيح؛
خالد بن نجیح؛
خطاب الاعور؛
خطاب الاعور؛
سعيد الاعرج؛
سعید الاعرج؛
سعيد بن يسار؛
سعید بن یسار؛
سليمان بن هلال؛
سلیمان بن هلال؛
سماعة بن مهران؛
سماعة بن مهران؛
شيخ من اهل المدينة؛
شیخ من اهل المدینة؛
طلحة بن زيد؛
طلحة بن زید؛
ظريف الاكفاني؛
ظریف الاکفانی؛
ظريف الاكفاني؛
ظریف الاکفانی؛
عبدالرحمن بن سيابة؛
عبدالرحمن بن سیابة؛
عبد الصمد بن بشير؛
عبد‌الصمد بن بشیر؛
عبد الله بن سنان؛
عبدالله بن سنان؛
العلاء بن الفضيل؛
العلاء بن الفضیل؛
علي بن سالم؛
علی بن سالم؛
عمر بن اذينة؛
عمر بن اذینة؛
عمرو بن جميع؛
عمرو بن جمیع؛
عمرو بن شمر؛
عمرو بن شمر؛
عنبسة؛
عنبسة؛
عيسي بن الضحاك؛
عیسی بن الضحاک؛
فرات بن احنف؛
فرات بن احنف؛
مبارك غلام شعيب؛
مبارک غلام شعیب؛
محمد بن عجلان؛
محمد بن عجلان؛
محمد بن يوسف؛
محمد بن یوسف؛
مسمع ابو السيار؛
مسمع ابو السیار؛
مسمع بن عبدالملک؛
مسمع بن عبدالملک؛
معاوية بن شريح؛
معاویة بن شریح؛
معلي ابي شهاب؛
معلی ابی شهاب؛
معلي بن شهاب؛
معلی بن شهاب؛
المفضل بن عمر؛
المفضل بن عمر؛
منصور بن حازم؛
منصور بن حازم؛
مهران بن محمد؛
مهران بن محمد؛
ميسر؛
میسر؛
وهب بن عبد ربه؛
وهب بن عبد‌ربه؛
هارون بن خارجة الكوفي؛
هارون بن خارجة الکوفی؛
يونس بن ظبيان؛
یونس بن ظبیان؛
يونس بن عمار؛
یونس بن عمار؛
=== راویان ===
=== راویان ===
راویان از عثمان بن عیسی نیز بسیار زیاد هستند، از جمله:
راویان از عثمان بن عیسی نیز بسیار زیاد هستند، از جمله:
ابراهيم بن عبدالحمید؛
ابراهیم بن عبدالحمید؛
ابراهيم بن هاشم؛
ابراهیم بن هاشم؛
ابوجعفر؛
ابوجعفر؛
ابوطالب؛
ابوطالب؛
ابوعبدالله البرقي؛
ابوعبدالله البرقی؛
ابواسحاق؛
ابواسحاق؛
احمد بن ابی‌عبدالله؛
احمد بن ابی‌عبدالله؛
احمد بن محمد بن خالد البرقي؛
احمد بن محمد بن خالد البرقی؛
احمد بن محمد بن عيسي؛
احمد بن محمد بن عیسی؛
احمد بن محمد بن يحيي؛
احمد بن محمد بن یحیی؛
احمد بن هلال؛
احمد بن هلال؛
جعفر الاحول؛
جعفر الاحول؛
الحسن بن علي الكوفي؛
الحسن بن علی الکوفی؛
الحسن بن علي بن يوسف؛
الحسن بن علی بن یوسف؛
الحسين بن سعيد؛
الحسین بن سعید؛
سندي بن الربيع؛
سندی بن الربیع؛
سهل بن زياد؛
سهل بن زیاد؛
صفوان؛
صفوان؛
العباس؛
العباس؛
العبيدي؛
العبیدی؛
علي بن اسماعيل؛
علی بن اسماعیل؛
علي بن الحسن؛
علی بن الحسن؛
علي بن السندي؛
علی بن السندی؛
علي بن مهزيار؛
علی بن مهزیار؛
محمد بن الحسين بن ابي الخطاب؛
محمد بن الحسین بن ابی الخطاب؛
محمد بن علي الكوفي؛
محمد بن علی الکوفی؛
محمد بن عيسي؛
محمد بن عیسی؛
موسي بن القاسم؛
موسی بن القاسم؛
يعقوب بن يزيد.
یعقوب بن یزید.
== روایات و آثار ==
== روایات و آثار ==
در آثار و منابع روایی از عنوان عثمان بن عيسي۷۴۳ روايت، از عنوان عثمان بن عيسي الكلابي ۴ روايت و از عنوان عثمان بن عيسي العامري ۱ روايت نقل شده که مجموعاً ۷۴۸ روايت می‌شود. در کتب اربعه 734 روایت از ایشان ضبط شده است.<ref>معجم رجال الحديث: ج 11 ص 120 الرقم 7610 من طبقات الرواة.</ref>
در آثار و منابع روایی از عنوان عثمان بن عیسی۷۴۳ روایت، از عنوان عثمان بن عیسی الکلابی ۴ روایت و از عنوان عثمان بن عیسی العامری ۱ روایت نقل شده که مجموعاً ۷۴۸ روایت می‌شود. در کتب اربعه 734 روایت از ایشان ضبط شده است.<ref>معجم رجال الحديث: ج 11 ص 120 الرقم 7610 من طبقات الرواة.</ref>


عثمان بن عيسى تأليفاتى دارد، از جمله:
عثمان بن عیسی تألیفاتی دارد، از جمله:
* «المياه»؛
* «المیاه»؛
* القضايا؛
* القضایا؛
* الأحكام؛
* الأحکام؛
* الوصايا؛
* الوصایا؛
* الصلاة<ref>رجال النجاشى، ص۳۰۰، ش ۸۱۷</ref> (البته نجاشى نيز از «كتاب المياه» نام می‌برد و اينكه علىّ بن اسماعيل بن عيسى از آن خبر مى دهد).<ref>الفهرست، ص۱۹۳، ش ۵۴۵ .</ref>.
* الصلاة<ref>رجال النجاشى، ص۳۰۰، ش ۸۱۷</ref> (البته نجاشی نیز از «کتاب المیاه» نام می‌برد و اینکه علیّ بن اسماعیل بن عیسی از آن خبر می‌دهد).<ref>الفهرست، ص۱۹۳، ش ۵۴۵ .</ref>.


== در گذشت ==
== در گذشت ==
عثمان بن عيسى در خواب دید که در حیر (حیر، مخفف همان حائر است و منظور حائر حسینی است) می‌میرد و در همان‌جا دفن می‌شود؛ لذا از کوفه به حیر رفت فرزندانش هم او را همراهی کردند. او گفت که هرگز از حیر برنمی‌گردد تا تقدیر الهی انجام پذیرد، او در آنجا تا زمان مرگ خویش به عبادت پرداخت و فرزندانش بعد از دفن او به کوفه بازگشتند.<ref>اختيار معرفة الرجال المعروف برجال الكشى (مع تعليقات مير داماد الأسترآبادى) ؛ ج‏2؛ ص 860؛ الرجال (كتاب الرجال (برقى))، الرجال‏الحلى‏ق‏2، ص: 477؛ نقد الرجال، ج‏3، ص: 195.</ref>
عثمان بن عیسی در خواب دید که در حیر (حیر، مخفف همان حائر است و منظور حائر حسینی است) می‌میرد و در همان‌جا دفن می‌شود؛ لذا از کوفه به حیر رفت فرزندانش هم او را همراهی کردند. او گفت که هرگز از حیر برنمی‌گردد تا تقدیر الهی انجام پذیرد، او در آنجا تا زمان مرگ خویش به عبادت پرداخت و فرزندانش بعد از دفن او به کوفه بازگشتند.<ref>اختيار معرفة الرجال المعروف برجال الكشى (مع تعليقات مير داماد الأسترآبادى) ؛ ج‏2؛ ص 860؛ الرجال (كتاب الرجال (برقى))، الرجال‏الحلى‏ق‏2، ص: 477؛ نقد الرجال، ج‏3، ص: 195.</ref>
وى،60 سال عمر کرد و تا قبل از سال 203ق، در قيد حيات بوده است<ref>براى كسب آگاهى بيشتر از اين راوى، رجوع كنيد به: الاختصاص، ۷۸ و ۲۸۵؛ أحسن التراجم، ج۱، ص۳۹۱ـ ۳۹۴؛ ايضاح الاشتباه، ص۶۶؛ بهجة الآمال، ج۵، ص۲۲۳؛ التحرير الطاووسى، ص۱۹۹؛ تنقيح المقال، ج۲، ص۲۴۷؛ توضيح الاشتباه، ص۲۱۹؛ جامع الرواة، ج۱،ص۵۲۴؛ جامع المقال، ص۸۰؛ خلاصة الأقوال، ص۳۸۲، ش ۱۵۳۵؛ الغيبة، طوسى، ص۲۱۳؛ كامل الزيارات، ص۱۱؛ مجمع الرجال، ج۴،ص۱۳۳ـ ۱۳۵؛ معالم العلماء، ص۸۸؛ معجم الثقات، ص۷۸ و ۳۱۶؛ معجم رجال الحديث، ج۱۲،ص۱۲۹ ـ ۱۳۶؛ معجم المؤلفين، ج۶، ص۲۶۶؛ منهج المقال، ص۲۱۹؛ نقدالرجال، ص۲۱۹؛ هداية المحدّثين، ص۱۱۱؛ هدية العارفين، ج۱، ص۶۵۱؛ الوجيزة، ص۴۰</ref>.
وی،60 سال عمر کرد و تا قبل از سال 203ق، در قید حیات بوده است<ref>براى كسب آگاهى بيشتر از اين راوى، رجوع كنيد به: الاختصاص، ۷۸ و ۲۸۵؛ أحسن التراجم، ج۱، ص۳۹۱ـ ۳۹۴؛ ايضاح الاشتباه، ص۶۶؛ بهجة الآمال، ج۵، ص۲۲۳؛ التحرير الطاووسى، ص۱۹۹؛ تنقيح المقال، ج۲، ص۲۴۷؛ توضيح الاشتباه، ص۲۱۹؛ جامع الرواة، ج۱،ص۵۲۴؛ جامع المقال، ص۸۰؛ خلاصة الأقوال، ص۳۸۲، ش ۱۵۳۵؛ الغيبة، طوسى، ص۲۱۳؛ كامل الزيارات، ص۱۱؛ مجمع الرجال، ج۴،ص۱۳۳ـ ۱۳۵؛ معالم العلماء، ص۸۸؛ معجم الثقات، ص۷۸ و ۳۱۶؛ معجم رجال الحديث، ج۱۲،ص۱۲۹ ـ ۱۳۶؛ معجم المؤلفين، ج۶، ص۲۶۶؛ منهج المقال، ص۲۱۹؛ نقدالرجال، ص۲۱۹؛ هداية المحدّثين، ص۱۱۱؛ هدية العارفين، ج۱، ص۶۵۱؛ الوجيزة، ص۴۰</ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۱۲۶

ویرایش