۱٬۵۶۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
=تولد= | =تولد= | ||
<br> | <br> | ||
در یکی از روزهای 1267شمسی (1308قمری) در روستای «کوهستان» از توابع شهرستان «بهشهر» در استان [[مازندران]]، کودکی چشم به جهان گشود و پدر و مادر را غرق شادمانی کرد. نام این کودک را «محمد» گذاشتند تا به برکت نام [[پیامبراکرم]] صلی الله علیه و آله، منشأ حرکت های سازنده و حیات بخش در جامعه شود و چنین شد. | در یکی از روزهای 1267شمسی (1308قمری) در روستای «کوهستان» از توابع شهرستان «بهشهر» در استان [[مازندران]]، کودکی چشم به جهان گشود و پدر و مادر را غرق شادمانی کرد. نام این کودک را «محمد» گذاشتند تا به برکت نام [[پیامبراکرم]] صلی الله علیه و آله، منشأ حرکت های سازنده و حیات بخش در جامعه شود و چنین شد.<ref>[https://www.iribnews.ir/ برگرفته شده از مقاله آیت اللّه کوهستانی، ستارهای در آسمان علم و فقاهت]</ref> | ||
<br> | <br> | ||
=پدر و مادر= | =پدر و مادر= | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
البته ناگفته نماند که مادر مؤمنه اش در تصمیم ایشان بر بازگشت به [[ایران]]، تأثیر فراوان داشت. ایشان در نامه ای محبت آمیز به آیت اللّه کوهستانی چنین نوشت: «پسرم! اکنون در حالتی هستم که دوری تو مرا بی تاب کرده؛ بدان حد که در حال نماز، به یادت می افتم... و اشک از دیدگانم جاری می گردد. از این رو، دوست دارم هر چه زودتر باز گردی». | البته ناگفته نماند که مادر مؤمنه اش در تصمیم ایشان بر بازگشت به [[ایران]]، تأثیر فراوان داشت. ایشان در نامه ای محبت آمیز به آیت اللّه کوهستانی چنین نوشت: «پسرم! اکنون در حالتی هستم که دوری تو مرا بی تاب کرده؛ بدان حد که در حال نماز، به یادت می افتم... و اشک از دیدگانم جاری می گردد. از این رو، دوست دارم هر چه زودتر باز گردی». | ||
<br> | <br> | ||
=پانویس= | |||
<br> | |||
[[رده: عالمان شیعه]] | |||
[[رده: عالمان ایرانی]] | |||
[[رده: عالمان مسلمان]] |
ویرایش