confirmed
۳۸٬۰۸۰
ویرایش
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
== همسر و فرزند زیدبن حارثه == | == همسر و فرزند زیدبن حارثه == | ||
زید پس از آن با «برکه» که به «ام ایمن» معروف است، ازدواج کرد. ام ایمن نخست کنیز عبدالمطلب بود. وی پس از مدتی به دستور عبدالمطلب در خانه رسول اکرم (صلی الله علیه) از ایشان پرستاری کرد. هنگامی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه) مادر عزیزش [[آمنه]] را از دست داد، عبدالمطلب به ام ایمن گفت: «فرزندم محمد را نیکو پرستاری کن». | زید پس از آن با «برکه» که به «ام ایمن» معروف است، ازدواج کرد. ام ایمن نخست کنیز [[عبدالمطلب]] بود. وی پس از مدتی به دستور عبدالمطلب در خانه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) از ایشان پرستاری کرد. هنگامی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مادر عزیزش [[آمنه]] را از دست داد، عبدالمطلب به ام ایمن گفت: «فرزندم محمد را نیکو پرستاری کن». | ||
پیامبر اسلام (صلی الله علیه) از ام ایمن مهربانی و محبت بسیار دید. او پیوسته میفرمود: «پس از آمنه، ام ایمن مادر من است». | پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) از ام ایمن مهربانی و محبت بسیار دید. او پیوسته میفرمود: «پس از آمنه، ام ایمن مادر من است». | ||
از این روی همواره پس از بعثت به یاد ام ایمن بود و به خانه او رفته، به امورات زندگیاشرسیدگی میکرد. | از این روی همواره پس از بعثت به یاد ام ایمن بود و به خانه او رفته، به امورات زندگیاشرسیدگی میکرد. | ||
پیامبر همیشه با ام ایمن مهربان بود و به وی احترام میگذاشت. وقتی که حضرت رسول (صلی الله علیه) با [[خدیجه بنت خویلد|خدیجه کبری (علیهالسلام)]] ازدواج کرد، او را آزاد ساخت و پس از مدتی وی را به همسری «عبیده» درآورد. خداوند به آن دو، پسری عنایت کرد که نامش را «ایمن» گذاشتند. از این روی او را ام ایمن میخواندند. ولی طول نکشید که عبیده درگذشت و ام ایمن بیوه شد. رسول خدا (صلی الله علیه) که همواره در فکر مادر خواندهاش بود. او را به همسری زیدبن حارثه درآورد. حاصل این پیوند، «اسامه بن زید» بود. او پنج سال پس از بعثت، در سرزمین مکه و در خانوادهای پاک، دیده به جهان گشود. اسامه نیز مانند پدرش، کانون علاقه و توجه ویژه پیامبر (صلی الله علیه) بود. روزی آن حضرت از [[جنگ بدر]] باز میگشت. در یکی از کوچههای مدینه اسامه را با گروهی از کودکان سرگرم بازی دید. پیامبر او را در آغوش کشید و بوسید. آنگاه فرمود: «آفرین بر دوستم و فرزند دوستم». | پیامبر همیشه با ام ایمن مهربان بود و به وی احترام میگذاشت. وقتی که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) با [[خدیجه بنت خویلد|خدیجه کبری (علیهالسلام)]] ازدواج کرد، او را آزاد ساخت و پس از مدتی وی را به همسری «عبیده» درآورد. خداوند به آن دو، پسری عنایت کرد که نامش را «ایمن» گذاشتند. از این روی او را ام ایمن میخواندند. ولی طول نکشید که عبیده درگذشت و ام ایمن بیوه شد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که همواره در فکر مادر خواندهاش بود. او را به همسری زیدبن حارثه درآورد. حاصل این پیوند، «اسامه بن زید» بود. او پنج سال پس از بعثت، در سرزمین مکه و در خانوادهای پاک، دیده به جهان گشود. اسامه نیز مانند پدرش، کانون علاقه و توجه ویژه پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود. روزی آن حضرت از [[جنگ بدر]] باز میگشت. در یکی از کوچههای مدینه اسامه را با گروهی از کودکان سرگرم بازی دید. پیامبر او را در آغوش کشید و بوسید. آنگاه فرمود: «آفرین بر دوستم و فرزند دوستم». | ||
این ابراز علاقه پیامبر (صلی الله علیه) به اسامه، زبانزد مسلمانان بود و چندین بار، در موارد گوناگون تکرار شد؛ به گونهای که در مدینه به عنوان «دوست و زاده دوست پیامبر» شهرت یافت<ref>سید علی خان مدنی، الدرجات الرفیعه، ص 440؛ عزالدین ابوالحسن علی بن محمد بن الاثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج1، ص 641؛ یوسف بن عبدالله بن محمد بن عبدالبر القرطبی المالکی، الاستیعاب فی الاسماء الاصحاب، ج1، ص34.</ref>. | این ابراز علاقه پیامبر (صلی الله علیه و آله) به اسامه، زبانزد مسلمانان بود و چندین بار، در موارد گوناگون تکرار شد؛ به گونهای که در مدینه به عنوان «دوست و زاده دوست پیامبر» شهرت یافت<ref>سید علی خان مدنی، الدرجات الرفیعه، ص 440؛ عزالدین ابوالحسن علی بن محمد بن الاثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج1، ص 641؛ یوسف بن عبدالله بن محمد بن عبدالبر القرطبی المالکی، الاستیعاب فی الاسماء الاصحاب، ج1، ص34.</ref>. | ||
== جنگ موته == | == جنگ موته == |