پرش به محتوا

معیارهای نقد متن فریقین در رد و قبول حدیث (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقاله‌ها')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۸: خط ۳۸:
مفاد روایات مذکور آن است که در تعارض خبرین روایتی که متنش مخالف با آراءاهل سنت می‌باشد بر خبر موافق با ارائشان ترجیح خواهد داشت.  
مفاد روایات مذکور آن است که در تعارض خبرین روایتی که متنش مخالف با آراءاهل سنت می‌باشد بر خبر موافق با ارائشان ترجیح خواهد داشت.  


برخی از اعلام اهل سنت روایات مذکور را ناصحیح دانسته و آن‌را با سیره امام صادق ع مخالف می‌دانند.  
برخی از اعلام اهل سنت روایات مذکور را ناصحیح دانسته و آن را با سیره امام صادق ع مخالف می‌دانند.  


یکی از آنها محمد ابوزهره است که درصحت انتساب روایات مذکور به امام صادق تشکیک نموده و می‌نویسد:  
یکی از آنها محمد ابوزهره است که درصحت انتساب روایات مذکور به امام صادق تشکیک نموده و می‌نویسد:  
خط ۸۳: خط ۸۳:
<br>فلسفه مخالفت با فتاوای اهل سنت در تعارض اخبار
<br>فلسفه مخالفت با فتاوای اهل سنت در تعارض اخبار


با تبیینی که از مفهوم روایات ما خالف العامه بیان گردید معلوم شد حکم به اخذ مخالف عامه جنبه سیاسی داشته و به مذهب و اعتقاد خاص ارتباطی ندارد از اینرو نمی‌توان آن‌را حکمی مولوی و تعبدی دانست بلکه امر ی ارشادی و توصلی خواهد بود بدین معنا که روایات خذ ماخالف العامه ارشاد به حکم عقل در جهت محافظت شیعیان از خطر نظام سلطه و طاغوتی – تقیه - در عصر خویش می‌باشد.  
با تبیینی که از مفهوم روایات ما خالف العامه بیان گردید معلوم شد حکم به اخذ مخالف عامه جنبه سیاسی داشته و به مذهب و اعتقاد خاص ارتباطی ندارد از اینرو نمی‌توان آن را حکمی مولوی و تعبدی دانست بلکه امر ی ارشادی و توصلی خواهد بود بدین معنا که روایات خذ ماخالف العامه ارشاد به حکم عقل در جهت محافظت شیعیان از خطر نظام سلطه و طاغوتی – تقیه - در عصر خویش می‌باشد.  
<br>
<br>
==2-عدم مخالفت حدیث با سیره ائمه معصومین علیهم السلا م ==  
==2-عدم مخالفت حدیث با سیره ائمه معصومین علیهم السلا م ==  
خط ۱۶۲: خط ۱۶۲:
اماالامام مالک فعنده الکتاب ثم السنه المتواتره فی المنزله الاولی ثم یاتی بعدهما اجماع – او عمل – اهل المدینه و مرتبه عمل الصحابی بعد ذالک - انتهی - <ref>المصدرالسابق</ref>  
اماالامام مالک فعنده الکتاب ثم السنه المتواتره فی المنزله الاولی ثم یاتی بعدهما اجماع – او عمل – اهل المدینه و مرتبه عمل الصحابی بعد ذالک - انتهی - <ref>المصدرالسابق</ref>  


باید گفت همانطور که در مقاله پیشین بیان گردید - دیدگاه اهل سنت درحجیت قول صحابه- از کلمات برخی از اعلام اهل سنت استفاده می‌شود که اعتبار قول و عمل صحابه مشروط به فقدان نص از کتاب و سنت فی‌الجمله می‌باشد هر چند مشهور بین اهل سنت عدم اعتبار قول و عمل صحابی می‌باشد از اینرو نمی‌توان آن‌را بعنوان معیاری قطعی در رد و قبول حدیث در نزد همه اهل سنت دانست. <br>
باید گفت همانطور که در مقاله پیشین بیان گردید - دیدگاه اهل سنت درحجیت قول صحابه- از کلمات برخی از اعلام اهل سنت استفاده می‌شود که اعتبار قول و عمل صحابه مشروط به فقدان نص از کتاب و سنت فی‌الجمله می‌باشد هر چند مشهور بین اهل سنت عدم اعتبار قول و عمل صحابی می‌باشد از اینرو نمی‌توان آن را بعنوان معیاری قطعی در رد و قبول حدیث در نزد همه اهل سنت دانست. <br>


=== معیار سوم: عرضه سنت بر قیاس ===
=== معیار سوم: عرضه سنت بر قیاس ===
خط ۲۲۱: خط ۲۲۱:


== نگاه اجمالی به مقایسه دیدگاه فریقین در زمینه قیاس با یکدیگر ==
== نگاه اجمالی به مقایسه دیدگاه فریقین در زمینه قیاس با یکدیگر ==
هر چند اکثریت اهل سنت معتقد به قیاس بوده و آن‌را حجت می‌دانند اما اگر در کلمات علمای اهل سنت تامل کنیم می‌بینیم آنان قیاسی را حجت می‌دانند که منصوص العله باشد یا مستنبط العله‌ای باشد که علیت بدست آمده در آن قطعی باشد – تنقیح مناط قطعی - و در همین راستا راه‌های زیادی را در جهت رسیدن به علت حکم مطرح کرده‌اند و نیز اهل سنت مفهوم موافق یا مفهوم اولویت را که برخی نام قیاس اولویه بر آن نهاده‌اند را حجت می‌دانند.  
هر چند اکثریت اهل سنت معتقد به قیاس بوده و آن را حجت می‌دانند اما اگر در کلمات علمای اهل سنت تامل کنیم می‌بینیم آنان قیاسی را حجت می‌دانند که منصوص العله باشد یا مستنبط العله‌ای باشد که علیت بدست آمده در آن قطعی باشد – تنقیح مناط قطعی - و در همین راستا راه‌های زیادی را در جهت رسیدن به علت حکم مطرح کرده‌اند و نیز اهل سنت مفهوم موافق یا مفهوم اولویت را که برخی نام قیاس اولویه بر آن نهاده‌اند را حجت می‌دانند.  
باید گفت هر گاه این دیدگاه را با دیدگاه عالمان امامیه مقایسه کنیم می‌بینیم آنان نیز به چنین قیاسی معتقد بوده گرچه اسم قیاس بر آن استعمال نمی‌کنند و اختلاف بین الفریقین فقط در راه‌های رسیدن به علت می‌باشد برخی از راه‌ها نظیر منصوص العله یا تنقیح مناط قطعی مشترک بوده و برخی از آنها مورد اختلاف می‌باشد <ref>فراجع معارج الاصول ص 182- 194والوافیه فی اصول الفقه ص 229-230 و اصول الفقه المقارن ج 5
باید گفت هر گاه این دیدگاه را با دیدگاه عالمان امامیه مقایسه کنیم می‌بینیم آنان نیز به چنین قیاسی معتقد بوده گرچه اسم قیاس بر آن استعمال نمی‌کنند و اختلاف بین الفریقین فقط در راه‌های رسیدن به علت می‌باشد برخی از راه‌ها نظیر منصوص العله یا تنقیح مناط قطعی مشترک بوده و برخی از آنها مورد اختلاف می‌باشد <ref>فراجع معارج الاصول ص 182- 194والوافیه فی اصول الفقه ص 229-230 و اصول الفقه المقارن ج 5
</ref>
</ref>
خط ۲۴۷: خط ۲۴۷:
=== معیار پنجم: عرضه حدیث بر ما تعم به البلوی ===  
=== معیار پنجم: عرضه حدیث بر ما تعم به البلوی ===  


پنجمین معیاری که برخی از اهل سنت آن‌را در رد و قبول متن حدیث مطرح کرده‌اند آن است که حدیثی که بصورت خبر واحد نقل شده است نباید ما تعم به البلوی باشد بجهت اینکه امور ما تعم به البلوی غالبا بصورت استفاضه یا متواتر می‌باشد و بعید است امری که مبتلابه عمومی‌ باشد از طریق خبر واحد نقل شود.  
پنجمین معیاری که برخی از اهل سنت آن را در رد و قبول متن حدیث مطرح کرده‌اند آن است که حدیثی که بصورت خبر واحد نقل شده است نباید ما تعم به البلوی باشد بجهت اینکه امور ما تعم به البلوی غالبا بصورت استفاضه یا متواتر می‌باشد و بعید است امری که مبتلابه عمومی‌ باشد از طریق خبر واحد نقل شود.  


مولف کتاب مقائیس نقد متون السنه دیدگاه برخی از اعلام اهل سنت را از کشف الاسرار اینچنین نقل می‌کند.  
مولف کتاب مقائیس نقد متون السنه دیدگاه برخی از اعلام اهل سنت را از کشف الاسرار اینچنین نقل می‌کند.  
خط ۲۵۷: خط ۲۵۷:


   
   
انگاه ایشان ادعا می‌کند که بسیاری از فقهاء و اصولیین و محدثین با این اصل مخالفت نموده و معیاریت آن‌را نپذیرفته‌اند.  
 
انگاه ایشان ادعا می‌کند که بسیاری از فقهاء و اصولیین و محدثین با این اصل مخالفت نموده و معیاریت آن را نپذیرفته‌اند.  


و خالفهم فی ذالک جمهور الامه من الاصولیین و الفقهاء و المحدثین و لم یفرقوا بین ما تعم به البلوی و مالاتعم ذالک ان دین الله کله واحد فاذا وصلنا الخبر بطریق صحیح لم یسعنا مخالفته لانه خبر واحد ذالک ان الخبرالواحد الصحیح یجب العمل به و عدم مخالفته سواء فیما تعم به البلوی او فی غیره فقد قبل الصحابه خبرالواحد و عملوا به فیما تعم به البلوی مثل ما روی عن ابن عمر انه قال. کنا نخابر اربعین سنه حتی روی لنا رافع بن خدیج ان النبی ص نهی عن ذالک فانتهینا – انتهی –  
و خالفهم فی ذالک جمهور الامه من الاصولیین و الفقهاء و المحدثین و لم یفرقوا بین ما تعم به البلوی و مالاتعم ذالک ان دین الله کله واحد فاذا وصلنا الخبر بطریق صحیح لم یسعنا مخالفته لانه خبر واحد ذالک ان الخبرالواحد الصحیح یجب العمل به و عدم مخالفته سواء فیما تعم به البلوی او فی غیره فقد قبل الصحابه خبرالواحد و عملوا به فیما تعم به البلوی مثل ما روی عن ابن عمر انه قال. کنا نخابر اربعین سنه حتی روی لنا رافع بن خدیج ان النبی ص نهی عن ذالک فانتهینا – انتهی –  
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۱۶۶

ویرایش