۸۷٬۹۰۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
امام علی (علیهالسلام) در ذیحجه ۳۵ در پی اصرار و اتفاقنظر مردم مدینه از [[مهاجران]] و [[انصار]] و بهرغم میل باطنی خود زمام خلافت را به دست گرفت. همه جز عده اندکی که گرایش عثمانی داشتند با حضرت بیعت کردند. عدهای از مخالفان به [[شام]] و [[مکه]] گریختند. | امام علی (علیهالسلام) در ذیحجه ۳۵ در پی اصرار و اتفاقنظر مردم مدینه از [[مهاجران]] و [[انصار]] و بهرغم میل باطنی خود زمام خلافت را به دست گرفت. همه جز عده اندکی که گرایش عثمانی داشتند با حضرت بیعت کردند. عدهای از مخالفان به [[شام]] و [[مکه]] گریختند. | ||
طلحة بن عُبَیداللّه و زُبَیر بن عوّام دو تن از سرشناسان صحابه که خود از نامزدهای تصدی حکومت بودند به حضرت [[علی بن ابیطالب|علی]] (علیهالسلام) دست بیعت دادند. | طلحة بن عُبَیداللّه و زُبَیر بن عوّام دو تن از سرشناسان صحابه که خود از نامزدهای تصدی حکومت بودند به حضرت [[علی بن ابیطالب|علی]] (علیهالسلام) دست بیعت دادند. | ||
گفته شده است که طلحه نخستین بیعتکننده بود و چون دستش شَل بود، کسی | گفته شده است که طلحه نخستین بیعتکننده بود و چون دستش شَل بود، کسی آن را به فال بد گرفت و گفت که این کار به انجام نخواهد رسید.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۲۷۴۳۵. </ref> | ||
طلحه و زبیر که نخست چشم به خلافت دوخته بودند <ref>امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، خطبه ۱۴۸، ص۳۱۲. </ref> <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۳.</ref> <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۵.</ref> وقتی موفق نشدند و خلافت به امام علی (علیهالسلام) رسید، انتظار داشتند که با حضرت در خلافت شریک شوند یا دستکم به فرمانروایی ولایات برسند. آن دو از علی (علیهالسلام) خواستند که امارت و حکومت [[بصره]] و [[کوفه]] (یا [[عراق]] و [[یمن]]) را به آنان دهد، ولی امام آنان را شایسته این کار ندانست. <ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۵۱۵۲. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۲۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۳۸. </ref> | طلحه و زبیر که نخست چشم به خلافت دوخته بودند <ref>امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، خطبه ۱۴۸، ص۳۱۲. </ref> <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۳.</ref> <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۵.</ref> وقتی موفق نشدند و خلافت به امام علی (علیهالسلام) رسید، انتظار داشتند که با حضرت در خلافت شریک شوند یا دستکم به فرمانروایی ولایات برسند. آن دو از علی (علیهالسلام) خواستند که امارت و حکومت [[بصره]] و [[کوفه]] (یا [[عراق]] و [[یمن]]) را به آنان دهد، ولی امام آنان را شایسته این کار ندانست. <ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۵۱۵۲. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۲۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۳۸. </ref> | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
===وجه تسمیه جنگ=== | ===وجه تسمیه جنگ=== | ||
عایشه بر شتری به نام عسکر سوار شد که یعلی بن امیه | عایشه بر شتری به نام عسکر سوار شد که یعلی بن امیه آن را هشتاد دینار (و به قولی دویست دینار) خریده و در اختیار وی گذارده بود <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۲. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۶۴۵۷. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۷. </ref> از اینرو، این جنگ، جمل (شتر نر) نام گرفت. | ||
===مخالفت برخی سران با جنگ=== | ===مخالفت برخی سران با جنگ=== | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۰: | ||
به دنبال آن، عبداللّه بن زبیر مردم را بر ضد امام شوراند، که حسن بن علی (علیهالسلام) با سخنانی بلیغ و روشنگرانه پاسخش را داد. <ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۶۶. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۵۴۶۷. </ref> | به دنبال آن، عبداللّه بن زبیر مردم را بر ضد امام شوراند، که حسن بن علی (علیهالسلام) با سخنانی بلیغ و روشنگرانه پاسخش را داد. <ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۶۶. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۵۴۶۷. </ref> | ||
آنگاه امام، صَعْصَعه بن صوحان و سپس عبداللّه بن عباس را برای گفتگو با طلحه و زبیر و عایشه فرستاد، اما گفتگوها ثمری نداشت و از آن میان عایشه سرسختتر بود. <ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۱۶۷. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۷. </ref> | آنگاه امام، صَعْصَعه بن صوحان و سپس عبداللّه بن عباس را برای گفتگو با طلحه و زبیر و عایشه فرستاد، اما گفتگوها ثمری نداشت و از آن میان عایشه سرسختتر بود. <ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۱۶۷. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۷. </ref> | ||
در پی بینتیجه ماندن مکاتبه و گفتگو و اصرار شورشیان بر بیعتشکنی و مخالفت و جنگ، امام خطبهای خواند و اتمام حجت کرد و لشکریان خود را آرایش داد و فرماندهان را بر گمارد. اصحاب جمل نیز سپاه خویش را آراستند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۶۹.</ref><ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۶۷. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۶ ۱۴۷. </ref> <ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۸. </ref> <ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۱. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ص۱۷۱. </ref> <ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ص۱۷۳. </ref> <ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ص۱۷۷. </ref> عایشه هم بر شتر ــ که | در پی بینتیجه ماندن مکاتبه و گفتگو و اصرار شورشیان بر بیعتشکنی و مخالفت و جنگ، امام خطبهای خواند و اتمام حجت کرد و لشکریان خود را آرایش داد و فرماندهان را بر گمارد. اصحاب جمل نیز سپاه خویش را آراستند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۶۹.</ref><ref>ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۶۷. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۶ ۱۴۷. </ref> <ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۸. </ref> <ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۱. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ص۱۷۱. </ref> <ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ص۱۷۳. </ref> <ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ص۱۷۷. </ref> عایشه هم بر شتر ــ که آن را با زره پوشانده بودند ــ نشست و پیشاپیش صفوف قرار گرفت. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۹. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۴۷. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۷. </ref> | ||
===بیان قوانین جنگ=== | ===بیان قوانین جنگ=== | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
===پیشدن شتر عایشه=== | ===پیشدن شتر عایشه=== | ||
طبری حکایتی عجیب از تعصب شورشیان در تقدیس شتر و هواخواهی عایشه آورده است.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۲۳. </ref> | طبری حکایتی عجیب از تعصب شورشیان در تقدیس شتر و هواخواهی عایشه آورده است.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۲۳. </ref> | ||
امام چون مقاومت بصریان را در اطراف شتر دید، دستور داد | امام چون مقاومت بصریان را در اطراف شتر دید، دستور داد آن را پی کنند، عدهای از یاران زبده امام به شتر حمله کردند و آن را کشتند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۸. </ref><ref>دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۱۵۰۱۵۱. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۰۰. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۱۹۵. </ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۳۷۹.</ref> | ||
===پایان جنگ=== | ===پایان جنگ=== | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
===شمار کشتهها=== | ===شمار کشتهها=== | ||
شمار کشتههای جنگ جمل را به اختلاف نوشتهاند. | شمار کشتههای جنگ جمل را به اختلاف نوشتهاند. | ||
به روایت ابوخَیثَمَه از وَهْب بن جَریر، در جنگ جمل از سپاه بصره ۲،۵۰۰ تن کشته شدند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۶۴. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۷۷.</ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۸۸.</ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴۵. </ref> در روایات دیگر، شمار کشتههای اصحاب جمل از ۶،۰۰۰ تا ۲۵،۰۰۰ تن <ref>شیبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۱۸۶. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۳۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴۵. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۸۷۴۸۸. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۹۵ـ۹۶.</ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۲۳. </ref> ذکر شده و یعقوبی <ref>یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۳. </ref> | به روایت ابوخَیثَمَه از وَهْب بن جَریر، در جنگ جمل از سپاه بصره ۲،۵۰۰ تن کشته شدند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۶۴. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۷۷.</ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۸۸.</ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴۵. </ref> در روایات دیگر، شمار کشتههای اصحاب جمل از ۶،۰۰۰ تا ۲۵،۰۰۰ تن <ref>شیبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۱۸۶. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۳۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴۵. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۸۷۴۸۸. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۹۵ـ۹۶.</ref><ref>مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ج۱، ص۲۲۳. </ref> ذکر شده و یعقوبی <ref>یعقوبی، احمد بن ابییعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۳. </ref> آن را بیش از ۳۰،۰۰۰ تن نوشته است، که مبالغهآمیز مینماید. | ||
عده شهدای سپاه امام را از ۴۰۰ تا ۵،۰۰۰ تن نوشتهاند. <ref>شیبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۱۸۶. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۸۷. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۹۶.</ref> | عده شهدای سپاه امام را از ۴۰۰ تا ۵،۰۰۰ تن نوشتهاند. <ref>شیبانی عصفری، خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱، ص۱۸۶. </ref><ref>ابناعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۸۷. </ref><ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۹۶.</ref> | ||
خط ۲۱۳: | خط ۲۱۳: | ||
ج: چون خداوند دستور داد که همه ابواب منتهی به مسجد بسته شود حتی باب (درب خانه) پدر عایشه، اما باب من بسته نشد. | ج: چون خداوند دستور داد که همه ابواب منتهی به مسجد بسته شود حتی باب (درب خانه) پدر عایشه، اما باب من بسته نشد. | ||
د: چون در روز خیبر رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پرچم را بعد از اینکه به دیگران داد | د: چون در روز خیبر رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پرچم را بعد از اینکه به دیگران داد آن را به من دادند و من نیز پیروز شدم موجب غمگین شدن آنان گردید و….<ref>مفید، محمد بن نعمان، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصره، ص۲۱۸. </ref> | ||
علاوه بر این، طلحه و زبیر امیدوار بودند که علی (علیهالسّلام) در امور با آنها مشورت نماید چرا که این دو خود را با علی (علیهالسّلام) در رتبه و مقام مساوی میدانستند، آنها امیدوار بودند که با مرگ عثمان، بخشی از حکومت را به دست گیرند، ولی هیچکدام از این امور تحقق نیافت و این سبب شد که خصومت قبلی این دو با امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) آشکار گردد. | علاوه بر این، طلحه و زبیر امیدوار بودند که علی (علیهالسّلام) در امور با آنها مشورت نماید چرا که این دو خود را با علی (علیهالسّلام) در رتبه و مقام مساوی میدانستند، آنها امیدوار بودند که با مرگ عثمان، بخشی از حکومت را به دست گیرند، ولی هیچکدام از این امور تحقق نیافت و این سبب شد که خصومت قبلی این دو با امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) آشکار گردد. |