پرش به محتوا

یونس بن عبدالرحمن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:


== نسب و خاندان==
== نسب و خاندان==
کنیه یونس بن عبدالرحمن، ابومحمد<ref>طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۷۷۹.</ref> است، وی معروف به «مولی آل یقطین» بوده<ref>رجال كشی، ج 2ص 777فهرست شیخ طوسی، ص 181رجال نجاشی، ص 311و الانساب سمعانی، ج 13ص 350.</ref>و نسبش، قمّی است<ref>سمعانی، الانساب، ج۵، ص۶۲۹.</ref>.  
کنیه یونس بن عبدالرحمن، ابومحمد<ref>طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۷۷۹.</ref> است، وی معروف به «مولی آل یقطین» بوده<ref>رجال کشی، ج 2ص 777فهرست شیخ طوسی، ص 181رجال نجاشی، ص 311و الانساب سمعانی، ج 13ص 350.</ref>و نسبش، قمّی است<ref>سمعانی، الانساب، ج۵، ص۶۲۹.</ref>.  
جمعی از عالمان رجالی تاریخ ولادتش را نیمه اول از سده دوم هجرت و دوران زمامداری هشام بن عبدالملک(بین سال‌های ۱۰۵ تا ۱۲۵ق<ref>حیوة الحیوان دمیری، ج 1ص 102و فرهنگ معین، ج 6بخش اعلام، ص 2278.</ref>)  ذکر کرده‌اند<ref>نجاشی، رجال، ص۴۴۶ و تنقیح المقال، ج 3ص 338.</ref>.
جمعی از عالمان رجالی تاریخ ولادتش را نیمه اول از سده دوم هجرت و دوران زمامداری هشام بن عبدالملک(بین سال‌های ۱۰۵ تا ۱۲۵ق<ref>حیوة الحیوان دمیری، ج 1ص 102و فرهنگ معین، ج 6بخش اعلام، ص 2278.</ref>)  ذکر کرده‌اند<ref>نجاشی، رجال، ص۴۴۶ و تنقیح المقال، ج 3ص 338.</ref>.


خط ۲۵: خط ۲۵:
امام رضا (علیه‌السلام) او را معتمد خود و ثقه در امور دینی و سؤالات علمی شیعیان معرفی می‌کرد<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص.۲۵۱</ref>.
امام رضا (علیه‌السلام) او را معتمد خود و ثقه در امور دینی و سؤالات علمی شیعیان معرفی می‌کرد<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص.۲۵۱</ref>.


فضل بن شاذان نیشابوری از عبدالعزیز مهتدی که از نیکان و خوبان قم بود نقل کرده که از حضرت امام رضا (علیه‌السلام) پرسیدم: من در هر موقعیّتی نمی‌توانم به حضور شما مشرّف شوم؛ برای فراگرفتن مسائل و احکام دینی خود، از چه کسی سؤال کنم؟ امام در جواب فرمود: یونس بن عبدالرحمن<ref>رجال كشی، ج 2ص 779.</ref>.  
فضل بن شاذان نیشابوری از عبدالعزیز مهتدی که از نیکان و خوبان قم بود نقل کرده که از حضرت امام رضا (علیه‌السلام) پرسیدم: من در هر موقعیّتی نمی‌توانم به حضور شما مشرّف شوم؛ برای فراگرفتن مسائل و احکام دینی خود، از چه کسی سؤال کنم؟ امام در جواب فرمود: یونس بن عبدالرحمن<ref>رجال کشی، ج 2ص 779.</ref>.  


در روایت دیگری از فضل بن شاذان آمده که گفت: از حضرت رضا (علیه‌السلام)پرسیدم: آیا یونس بن عبدالرحمن نزد شما مورد اطمینان و اعتماد هست تا احکام دین را از او فرا گیرم؟ امام فرمود: بله<ref>رجال كشی، ج 2ص 884.</ref>
در روایت دیگری از فضل بن شاذان آمده که گفت: از حضرت رضا (علیه‌السلام)پرسیدم: آیا یونس بن عبدالرحمن نزد شما مورد اطمینان و اعتماد هست تا احکام دین را از او فرا گیرم؟ امام فرمود: بله<ref>رجال کشی، ج 2ص 884.</ref>
جناب نجاشی بعد از نقل روایت فوق از عبدالعزیز چنین اظهارنظر می‌کند: این کلام امام، شأن و فضیلت والایی در حقّ یونس است<ref>رجال نجاشی، ص 312.</ref>.
جناب نجاشی بعد از نقل روایت فوق از عبدالعزیز چنین اظهارنظر می‌کند: این کلام امام، شأن و فضیلت والایی در حقّ یونس است<ref>رجال نجاشی، ص 312.</ref>.


خط ۳۸: خط ۳۸:
* امام رضا (علیه‌السلام) سه بار بهشت را از طرف خود و پدرانش برای وی ضمانت کرده است<ref>طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۷۷۹</ref>.
* امام رضا (علیه‌السلام) سه بار بهشت را از طرف خود و پدرانش برای وی ضمانت کرده است<ref>طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۷۷۹</ref>.
* امام رضا (علیه‌السلام) فرمود: «یونس بن عبدالرحمن در زمان خود مانند سلمان در زمان خود بود.»<ref>طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۷۸۱.</ref>.
* امام رضا (علیه‌السلام) فرمود: «یونس بن عبدالرحمن در زمان خود مانند سلمان در زمان خود بود.»<ref>طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۷۸۱.</ref>.
* الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ، قَالَ حَدَّثَنِی الْمُهْتَدِی الْأَشْعَرِیُّ عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنِ الْمُهْتَدِی، وَ کَانَ خَیْرَ قُمِّیٍّ رَأَیْتُهُ، وَ کَانَ وَکِیلَ الرِّضَا (علیه‌السلام) وَ خَاصَّتَهُ، قَالَ:، سَأَلْتُ الرِّضَا (علیه‌السلام) فَقُلْتُ إِنِّی لَا أَلْقَاکَ فِی کُلِّ وَقْتٍ فَعَنْ مَنْ آخُذُ مَعَالِمَ دِینِی قَالَ خُذْ مِنْ یُونُسَ بْنِ عبدالرحمن.»<ref>الكشی، رجال الكشی، ص 483، حدیث 910.</ref>در این نقل راوی از امام رضا (علیه‌السلام) می‌خواهد کسی را معرفی نماید که از او معالم دین را اخذ نماید. امام یونس را معرفی می‌نماید.
* الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ، قَالَ حَدَّثَنِی الْمُهْتَدِی الْأَشْعَرِیُّ عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنِ الْمُهْتَدِی، وَ کَانَ خَیْرَ قُمِّیٍّ رَأَیْتُهُ، وَ کَانَ وَکِیلَ الرِّضَا (علیه‌السلام) وَ خَاصَّتَهُ، قَالَ:، سَأَلْتُ الرِّضَا (علیه‌السلام) فَقُلْتُ إِنِّی لَا أَلْقَاکَ فِی کُلِّ وَقْتٍ فَعَنْ مَنْ آخُذُ مَعَالِمَ دِینِی قَالَ خُذْ مِنْ یُونُسَ بْنِ عبدالرحمن.»<ref>الکشی، رجال الکشی، ص 483، حدیث 910.</ref>در این نقل راوی از امام رضا (علیه‌السلام) می‌خواهد کسی را معرفی نماید که از او معالم دین را اخذ نماید. امام یونس را معرفی می‌نماید.
* عن عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ الْمُهْتَدِی الْقُمِّیُّ، قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ نُصَیْرٍ: قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى، وَ حَدَّثَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ، بِذَلِکَ أَیْضاً، قَالَ:، قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (علیه‌السلام) جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی لَا أَکَادُ أَصِلُ إِلَیْکَ أَسْأَلُکَ عَنْ کُلِّ مَا أَحْتَاجُ إِلَیْهِ مِنْ مَعَالِمِ دِینِی، أَ فَیُونُسُ بْنُ عبدالرحمن ثِقَةٌ آخُذُ عَنْهُ مَا أَحْتَاجُ إِلَیْهِ مِنْ مَعَالِمِ دِینِی فَقَالَ نَعَمْ.<ref>الكشی، رجال الكشی، ص 490، حدیث 935.</ref> در این نقل از وثاقت یونس سؤال شده است؛ امام فرمودند بله.
* عن عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ الْمُهْتَدِی الْقُمِّیُّ، قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ نُصَیْرٍ: قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى، وَ حَدَّثَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ، بِذَلِکَ أَیْضاً، قَالَ:، قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (علیه‌السلام) جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی لَا أَکَادُ أَصِلُ إِلَیْکَ أَسْأَلُکَ عَنْ کُلِّ مَا أَحْتَاجُ إِلَیْهِ مِنْ مَعَالِمِ دِینِی، أَ فَیُونُسُ بْنُ عبدالرحمن ثِقَةٌ آخُذُ عَنْهُ مَا أَحْتَاجُ إِلَیْهِ مِنْ مَعَالِمِ دِینِی فَقَالَ نَعَمْ.<ref>الکشی، رجال الکشی، ص 490، حدیث 935.</ref> در این نقل از وثاقت یونس سؤال شده است؛ امام فرمودند بله.
* عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ بْنِ الْمُهْتَدِی، قَالَ:، قُلْتُ لِلرِّضَا (علیه‌السلام) إِنَّ شُقَّتِی بَعِیدَةٌ فَلَسْتُ أَصِلُ إِلَیْکَ فِی کُلِّ وَقْتٍ، فَآخُذُ مَعَالِمَ دِینِی مِنْ یُونُسَ مَوْلَى ابْنِ یَقْطِینٍ قَالَ: نَعَمْ<ref>الكشی، رجال الكشی، ص 491، حدیث 938</ref>.
* عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ بْنِ الْمُهْتَدِی، قَالَ:، قُلْتُ لِلرِّضَا (علیه‌السلام) إِنَّ شُقَّتِی بَعِیدَةٌ فَلَسْتُ أَصِلُ إِلَیْکَ فِی کُلِّ وَقْتٍ، فَآخُذُ مَعَالِمَ دِینِی مِنْ یُونُسَ مَوْلَى ابْنِ یَقْطِینٍ قَالَ: نَعَمْ<ref>الکشی، رجال الکشی، ص 491، حدیث 938</ref>.
* احمد بن خلف این گونه گزارش می‌دهد: من بیمار بودم. حضرت جواد (علیه‌السلام) به عیادتم آمد و در بالای سر من کتابی از یونس به نام «یوم و لیله» را دید. آن را برداشت و با دقّت ورق زد، صفحه به صفحه نگاه کرد تا کتاب به پایان رسید؛ آن گاه سه مرتبه، فرمود: خداوند یونس را رحمت کند رَحِمَ اللهُ یونُسَ، رَحِمَ اللهُ یونُسَ، رَحِمَ اللهُ یونُسَ<ref>رجال كشی، ج 2ص 780.</ref>.
* احمد بن خلف این گونه گزارش می‌دهد: من بیمار بودم. حضرت جواد (علیه‌السلام) به عیادتم آمد و در بالای سر من کتابی از یونس به نام «یوم و لیله» را دید. آن را برداشت و با دقّت ورق زد، صفحه به صفحه نگاه کرد تا کتاب به پایان رسید؛ آن گاه سه مرتبه، فرمود: خداوند یونس را رحمت کند رَحِمَ اللهُ یونُسَ، رَحِمَ اللهُ یونُسَ، رَحِمَ اللهُ یونُسَ<ref>رجال کشی، ج 2ص 780.</ref>.
* ابوهاشم جعفری نقل می‌کند که: از امام جواد (علیه‌السلام) در شأن و منزلت یونس سؤال کردم، فرمود: خداوند او را رحمت کند <ref>كشی، ج 2، ص 781.</ref>.
* ابوهاشم جعفری نقل می‌کند که: از امام جواد (علیه‌السلام) در شأن و منزلت یونس سؤال کردم، فرمود: خداوند او را رحمت کند <ref>کشی، ج 2، ص 781.</ref>.
* ابوهاشم جعفری که از یاران برجسته امامان شیعه است، می‌گوید: کتاب «یوم و لیله» یونس بن عبدالرحمن را نزد امام عسکری (علیه‌السلام) بردم. حضرت با نظری دقیق به تمام کتاب نگاه کرد و تا آخر آن را ورق زد و فرمود: آنچه در این کتاب است، دین من و دین پدرانم است؛ تمام این کتاب حقّ و حقیقت است<ref>رجال كشی، ج 2ص 781.</ref>.
* ابوهاشم جعفری که از یاران برجسته امامان شیعه است، می‌گوید: کتاب «یوم و لیله» یونس بن عبدالرحمن را نزد امام عسکری (علیه‌السلام) بردم. حضرت با نظری دقیق به تمام کتاب نگاه کرد و تا آخر آن را ورق زد و فرمود: آنچه در این کتاب است، دین من و دین پدرانم است؛ تمام این کتاب حقّ و حقیقت است<ref>رجال کشی، ج 2ص 781.</ref>.
* بنا بر نقل مرحوم نجاشی، امام عسکری (علیه‌السلام) فرمود: خداوند به یونس در عوض هر حرفی از این کتاب، نوری در روز قیامت عنایت فرماید<ref>رجال نجاشی، ص 313.</ref>.
* بنا بر نقل مرحوم نجاشی، امام عسکری (علیه‌السلام) فرمود: خداوند به یونس در عوض هر حرفی از این کتاب، نوری در روز قیامت عنایت فرماید<ref>رجال نجاشی، ص 313.</ref>.
* باز می‌گوید: از امام جواد (علیه‌السلام) پرسیدم: درباره یونس چه می‌فرمایید؟ فرمود: کدام یونس؟
* باز می‌گوید: از امام جواد (علیه‌السلام) پرسیدم: درباره یونس چه می‌فرمایید؟ فرمود: کدام یونس؟
خط ۵۰: خط ۵۰:
عرض کردم: بله.
عرض کردم: بله.
فرمود: خداوند متعال او را مشمول رحمت خود قرار دهد، او در مسیر و روش و سیره ما اهل‌بیت بود.
فرمود: خداوند متعال او را مشمول رحمت خود قرار دهد، او در مسیر و روش و سیره ما اهل‌بیت بود.
یک‌بار دیگر فرمود: خدا رحمتش کند، بنده بسیار خوبی برای خدا بود. طبق گزارش دیگری فرمود: خدای متعال او را رحمت کند، بنده صالح خدا بود<ref>رجال كشی، ج 2، ص 783.</ref>.
یک‌بار دیگر فرمود: خدا رحمتش کند، بنده بسیار خوبی برای خدا بود. طبق گزارش دیگری فرمود: خدای متعال او را رحمت کند، بنده صالح خدا بود<ref>رجال کشی، ج 2، ص 783.</ref>.


جعفر بن عیسی این چنین گزارش می‌دهد: ما جمعی از شیعیان در محضر امام رضا (علیه‌السلام) بودیم. یونس بن عبدالرحمن هم در این جمع حاضر بود. همان موقع چند نفر از اهل بصره، از امام اجازه ورود خواستند. حضرت به یونس اشاره کرد که به داخل اتاق برود، پرده را بیندازد و لحظاتی پشت پرده بماند و مبادا حرکتی کند تا هنگامی که خود به وی اجازه دهد. سپس آن‌ها که از بصره آمده بودند، به خدمت امام رسیدند و درباره یونس سخنان بدین بر زبان راندند و از او بدگویی کردند و تهمت‌هایی به او روا داشتند. امام سر مبارکش را پایین انداخته و ساکت بود.  
جعفر بن عیسی این چنین گزارش می‌دهد: ما جمعی از شیعیان در محضر امام رضا (علیه‌السلام) بودیم. یونس بن عبدالرحمن هم در این جمع حاضر بود. همان موقع چند نفر از اهل بصره، از امام اجازه ورود خواستند. حضرت به یونس اشاره کرد که به داخل اتاق برود، پرده را بیندازد و لحظاتی پشت پرده بماند و مبادا حرکتی کند تا هنگامی که خود به وی اجازه دهد. سپس آن‌ها که از بصره آمده بودند، به خدمت امام رسیدند و درباره یونس سخنان بدین بر زبان راندند و از او بدگویی کردند و تهمت‌هایی به او روا داشتند. امام سر مبارکش را پایین انداخته و ساکت بود.  
در این هنگام آنها بلند شدند و رفتند. اینجا بود که حضرت به یونس اجازه داد از پشت پرده خارج شود و به جلسه بازگردد. یونس زمانی که آمد، قطرات اشک از گوشه‌‌های چشمانش جاری بود و گریه می‌کرد. عرض کرد: جانم به فدایت، من از آرمان شما اهل‌بیت دفاع می‌کنم و این است حال من در نزد بعضی از یارانم! حضرت فرمود: ای یونس، وقتی که امام و رهبرت از تو خشنود و راضی است، از این سخنان ناروا ناراحت و اندوهگین مباش. ای یونس! با این مردم به‌اندازه فهم و درک آنان سخن بگو و در آن زمینه‌هایی که بالاتر از درک و استعداد آن‌ها است، ایشان را به حال خود واگذار.  
در این هنگام آنها بلند شدند و رفتند. اینجا بود که حضرت به یونس اجازه داد از پشت پرده خارج شود و به جلسه بازگردد. یونس زمانی که آمد، قطرات اشک از گوشه‌‌های چشمانش جاری بود و گریه می‌کرد. عرض کرد: جانم به فدایت، من از آرمان شما اهل‌بیت دفاع می‌کنم و این است حال من در نزد بعضی از یارانم! حضرت فرمود: ای یونس، وقتی که امام و رهبرت از تو خشنود و راضی است، از این سخنان ناروا ناراحت و اندوهگین مباش. ای یونس! با این مردم به‌اندازه فهم و درک آنان سخن بگو و در آن زمینه‌هایی که بالاتر از درک و استعداد آن‌ها است، ایشان را به حال خود واگذار.  
آن گاه امام مثال جالبی بیان کرد و فرمود: بر تو باکی نیست اگر در دست تو یک دُرّ و گوهر گران‌بها باشد؛ ولی مردم بگویند: این چیز فاقد ارزش است؛ یا در دست تو چیز بی‌ارزشی باشد و مردم بگویند: متاع بسیار گران‌بهایی است. آیا به حال تو سودی دارد؟ عرض کرد: نه.
آن گاه امام مثال جالبی بیان کرد و فرمود: بر تو باکی نیست اگر در دست تو یک دُرّ و گوهر گران‌بها باشد؛ ولی مردم بگویند: این چیز فاقد ارزش است؛ یا در دست تو چیز بی‌ارزشی باشد و مردم بگویند: متاع بسیار گران‌بهایی است. آیا به حال تو سودی دارد؟ عرض کرد: نه.
فرمود: بله! تو هم این چنین هستی، هنگامی که در راه ولایت و پاسداری از مکتب و آیین اهل‌بیت هستی و امام از تو رضایت دارد، از آنچه مردم درباره‌ات بگویند، نگران مباش و با آنچه آن‌ها بگویند، ضرری بر تو وارد نمی‌شود<ref>رجال كشی، ج 2، ص 782.</ref>.
فرمود: بله! تو هم این چنین هستی، هنگامی که در راه ولایت و پاسداری از مکتب و آیین اهل‌بیت هستی و امام از تو رضایت دارد، از آنچه مردم درباره‌ات بگویند، نگران مباش و با آنچه آن‌ها بگویند، ضرری بر تو وارد نمی‌شود<ref>رجال کشی، ج 2، ص 782.</ref>.
هنگامی که یونس از بدگویی مردم درباره خود و نزد امام هشتم شیعیان غمگین گردید، امام در دلجویی از او رضایت کامل خود را از وی اعلام کرد و عنوان نمود این قبیل بدگویی‌ها از رضایت امام نسبت به او نمی‌کاهد<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۶۶.</ref>.
هنگامی که یونس از بدگویی مردم درباره خود و نزد امام هشتم شیعیان غمگین گردید، امام در دلجویی از او رضایت کامل خود را از وی اعلام کرد و عنوان نمود این قبیل بدگویی‌ها از رضایت امام نسبت به او نمی‌کاهد<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۶۶.</ref>.
=== عدم صحت روایات ذم ===
=== عدم صحت روایات ذم ===
بعضی از روایات در مذمّت و انتقاد از یونس وارد شده که البته اسناد آن روایات اعتبار ندارد. با نظر به همین نکته، حضرت رضا (علیه‌السلام) به یونس توصیه فرمود که باید هر سخنی را برای هر کس نگویی. استعدادها، قریحه‌ها و ظرفیت‌ها مختلف است. حکمت را باید به اهلش یاد داد و از نااهل دریغ داشت؛ لذا پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) فرمود: ما پیامبران مأموریم که ظرفیت‌های فکری مردم را مراعات کنیم و به‌اندازه فهم و درکشان با آنان سخن بگوییم<ref>(اصول كافی ، ج 1، ص 23.</ref>.  
بعضی از روایات در مذمّت و انتقاد از یونس وارد شده که البته اسناد آن روایات اعتبار ندارد. با نظر به همین نکته، حضرت رضا (علیه‌السلام) به یونس توصیه فرمود که باید هر سخنی را برای هر کس نگویی. استعدادها، قریحه‌ها و ظرفیت‌ها مختلف است. حکمت را باید به اهلش یاد داد و از نااهل دریغ داشت؛ لذا پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) فرمود: ما پیامبران مأموریم که ظرفیت‌های فکری مردم را مراعات کنیم و به‌اندازه فهم و درکشان با آنان سخن بگوییم<ref>(اصول کافی ، ج 1، ص 23.</ref>.  


گویا یونس گاهی روایات و احادیث عمیق و سنگینی را که درباره مقامات معنوی ائمه دین بود، برای عده‌ای نقل می‌کرد و طبعاً آنان قدرت قهم و هضم و درک این معانی بلند را نداشتند؛ لذا گاهی امام از او انتقاد می‌فرمود.  
گویا یونس گاهی روایات و احادیث عمیق و سنگینی را که درباره مقامات معنوی ائمه دین بود، برای عده‌ای نقل می‌کرد و طبعاً آنان قدرت قهم و هضم و درک این معانی بلند را نداشتند؛ لذا گاهی امام از او انتقاد می‌فرمود.  
از منظر دیگر، این مذمّت‌ها و انتقادها برای این بود که شخصیت‌های بزرگ حدیثی و فقهی شیعه از تعرّض و هجمه مخالفان محفوظ و مصون بمانند و به آن‌ها صدمه و زیانی وارد نشود<ref>ر-ك : رجال كشی ، ج 1، ص 342. (حالات زراره).</ref>.
از منظر دیگر، این مذمّت‌ها و انتقادها برای این بود که شخصیت‌های بزرگ حدیثی و فقهی شیعه از تعرّض و هجمه مخالفان محفوظ و مصون بمانند و به آن‌ها صدمه و زیانی وارد نشود<ref>ر-ک : رجال کشی ، ج 1، ص 342. (حالات زراره).</ref>.


یونس بن عبدالرحمن با وجود جلالت و عظمت فراوان، مورد طعن و تهمت‏‌های فراوانی از سوی شیعیان واقع شده است که علت اصلی آن همانگونه که امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام به وی گوشزد نموده‌‏اند بیان نابجای معارف بلند اهل‌بیت برای غیر اهلش و کسانی که ظرفیت فهم آن را نداشته‏‌اند، بوده است.
یونس بن عبدالرحمن با وجود جلالت و عظمت فراوان، مورد طعن و تهمت‏‌های فراوانی از سوی شیعیان واقع شده است که علت اصلی آن همانگونه که امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام به وی گوشزد نموده‌‏اند بیان نابجای معارف بلند اهل‌بیت برای غیر اهلش و کسانی که ظرفیت فهم آن را نداشته‏‌اند، بوده است.
عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْقُتَیْبِیُّ، قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو مُحَمَّدٍ الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ، قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو جَعْفَرٍ الْبَصْرِیُّ، وَ کَانَ ثِقَةً فَاضِلًا صَالِحاً، قَالَ‏، دَخَلْتُ مَعَ یُونُسَ بْنِ عبدالرحمن عَلَى الرِّضَا علیه‌السلام فَشَکَا إِلَیْهِ مَا یَلْقَى مِنْ أَصْحَابِهِ مِنَ الْوَقِیعَةِ! فَقَالَ الرِّضَا علیه‌السلام: دَارِهِمْ فَإِنَّ عُقُولَهُمْ لَا تَبْلُغُ<ref>(رجال الکشی  ج۱ ص۴۸۸؛ بحار الأنوار  ج۲ ص۶۸؛مستدرك الوسائل  ج۱۲ ص۲۱۵.)</ref>.  
عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْقُتَیْبِیُّ، قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو مُحَمَّدٍ الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ، قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو جَعْفَرٍ الْبَصْرِیُّ، وَ کَانَ ثِقَةً فَاضِلًا صَالِحاً، قَالَ‏، دَخَلْتُ مَعَ یُونُسَ بْنِ عبدالرحمن عَلَى الرِّضَا علیه‌السلام فَشَکَا إِلَیْهِ مَا یَلْقَى مِنْ أَصْحَابِهِ مِنَ الْوَقِیعَةِ! فَقَالَ الرِّضَا علیه‌السلام: دَارِهِمْ فَإِنَّ عُقُولَهُمْ لَا تَبْلُغُ<ref>(رجال الکشی  ج۱ ص۴۸۸؛ بحار الأنوار  ج۲ ص۶۸؛مستدرک الوسائل  ج۱۲ ص۲۱۵.)</ref>.  


امام کاظم علیه‌السلام در روایتی به یونس فرمودند: یَا یُونُسُ ارْفُقْ بِهِمْ فَإِنَّ کَلَامَکَ یَدِقُّ عَلَیْهِم. قال: قلت إنهم یقولون لی زندیق . قال: و ما یضرّک أن تکون فی یدک لؤلؤة فیقول لک النّاس هی حصاة، و ما کان ینفعک اذا کان فی یدک حصاة فیقول النّاس هی لؤلؤة»<ref>رجال الکشی  ج۱ ص۴۸۸؛ نوادر الأخبار  ج۱ ص۵۶؛ بحار الأنوار  ج۲ ص۶۶.</ref> .
امام کاظم علیه‌السلام در روایتی به یونس فرمودند: یَا یُونُسُ ارْفُقْ بِهِمْ فَإِنَّ کَلَامَکَ یَدِقُّ عَلَیْهِم. قال: قلت إنهم یقولون لی زندیق . قال: و ما یضرّک أن تکون فی یدک لؤلؤة فیقول لک النّاس هی حصاة، و ما کان ینفعک اذا کان فی یدک حصاة فیقول النّاس هی لؤلؤة»<ref>رجال الکشی  ج۱ ص۴۸۸؛ نوادر الأخبار  ج۱ ص۵۶؛ بحار الأنوار  ج۲ ص۶۶.</ref> .


البته یونس بن عبدالرحمن با روح بلند خود بر اهل ولایت خرده نمی‌گرفت و آنان را بخشیده بود: عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ حَدَّثَنِی الْفَضْلُ، قَالَ حَدَّثَنِی عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا أَنَّ یُونُسَ بْنَ عبدالرحمن قِیلَ لَهُ: إِنَّ کَثِیراً مِنْ هَذِهِ الْعِصَابَةِ یَقَعُونَ فِیکَ وَ یَذْکُرُونَکَ بِغَیْرِ الْجَمِیلِ! فَقَالَ: أُشْهِدُکُمْ أَنَّ کُلَّ مَنْ لَهُ فِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ‏ علیه‌السلام نَصِیبٌ فَهُوَ فِی حِلٍّ مِمَّا قَالَ<ref>(رجال الكشی- إختیار معرفة الرجال، النص، ص: 488)</ref>.  
البته یونس بن عبدالرحمن با روح بلند خود بر اهل ولایت خرده نمی‌گرفت و آنان را بخشیده بود: عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ حَدَّثَنِی الْفَضْلُ، قَالَ حَدَّثَنِی عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا أَنَّ یُونُسَ بْنَ عبدالرحمن قِیلَ لَهُ: إِنَّ کَثِیراً مِنْ هَذِهِ الْعِصَابَةِ یَقَعُونَ فِیکَ وَ یَذْکُرُونَکَ بِغَیْرِ الْجَمِیلِ! فَقَالَ: أُشْهِدُکُمْ أَنَّ کُلَّ مَنْ لَهُ فِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ‏ علیه‌السلام نَصِیبٌ فَهُوَ فِی حِلٍّ مِمَّا قَالَ<ref>(رجال الکشی- إختیار معرفة الرجال، النص، ص: 488)</ref>.  
البته باید توجه داشت که در برخی موارد ائمه (علیهم‌السلام) عمدا از برخی از اصحاب خاص بدگویی می‌کردند تا دشمنان دست از سرشان بردارند و آنان را به خاطر قربشان به ائمه اذیت نکنند؛ چنانکه در مورد زراره این قضیه صادق است که امام صادق (علیه‌السلام) عمدا از زراره بدگویی می‌کرد تا او را از گزند دشمنان حفظ کند و خود امام صادق (علیه‌السلام) نیز به این امر تصریح نموده است:
البته باید توجه داشت که در برخی موارد ائمه (علیهم‌السلام) عمدا از برخی از اصحاب خاص بدگویی می‌کردند تا دشمنان دست از سرشان بردارند و آنان را به خاطر قربشان به ائمه اذیت نکنند؛ چنانکه در مورد زراره این قضیه صادق است که امام صادق (علیه‌السلام) عمدا از زراره بدگویی می‌کرد تا او را از گزند دشمنان حفظ کند و خود امام صادق (علیه‌السلام) نیز به این امر تصریح نموده است:
” الجواب عمّا یوهم ذمّه هو ما أجابه الصادق علیه‌السلام فی علّه ذمّه لزراره و أنّها لدفع الظلم عنه مثل ما صنع الخضر على نبیّنا و آله و علیه‌السلام بالسفینه عابها لتسلم من السلطان<ref>مستدرکات علم رجال الحدیث، ج‏۸، ص: ۳۱۲</ref>.
” الجواب عمّا یوهم ذمّه هو ما أجابه الصادق علیه‌السلام فی علّه ذمّه لزراره و أنّها لدفع الظلم عنه مثل ما صنع الخضر على نبیّنا و آله و علیه‌السلام بالسفینه عابها لتسلم من السلطان<ref>مستدرکات علم رجال الحدیث، ج‏۸، ص: ۳۱۲</ref>.
خط ۸۸: خط ۸۸:
دفاع یونس از امامت حضرت رضا (علیه‌السلام) به این شکل بود که او در برابر بدعت‌ها و انحراف‌ها ساکت ننشیند و با شجاعت و قاطعیت به افشاگری پردازد.  
دفاع یونس از امامت حضرت رضا (علیه‌السلام) به این شکل بود که او در برابر بدعت‌ها و انحراف‌ها ساکت ننشیند و با شجاعت و قاطعیت به افشاگری پردازد.  


احمد بن فضل از این محدّث جلیل، نقل می‌کند: وقتی حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السلام) به شهادت رسید و از دنیا رفت، نزد وکلای آن حضرت که در شهرها بودند، اموال فراوانی بود. وجود این اموال در نزد آنان، باعث شد آن‌ها مذهب باطل «واقفیه» را اختراع کنند؛ لذا مرگ امام موسی بن جعفر (علیه‌السلام) را انکار کردند تا اموال را خود تصاحب کنند؛ زیاد قندی هفتاد هزار دینار و علی بن ابی حمزه سی هزار دینار نزد خود داشتند. هنگامی که من این انحراف آشکار را مشاهده کردم و امامت حضرت رضا (علیه‌السلام) برای من ثابت و مسلّم شد، به تبلیغ و حمایت از شأن و منزلت و امامت حضرت رضا (علیه‌السلام) پرداختم و شیعیان را به‌سوی آن وجود گرامی دعوت کردم. آن دو نفر تا مبارزه سخت مرا دیدند، نماینده‌ای به‌سوی من فرستادند و پرسیدند: به چه دلیل مردم را به‌سوی او حضرت رضا (علیه‌السلام) دعوت می‌کنی؟ اگر پول می‌خواهی، ما تو را بی‌نیاز می‌کنیم. آنان متعهّد شدند که ده‌هزار دینار به من بدهند تا از این تبلیغ و افشاگری دست بردارم. به آنان گفتم: این روایت از امامان شیعه به ما رسیده است که: «هر زمانی که دیدید در جامعه اسلامی انحراف و بدعت به وجود آمد، باید در مقابل آن بایستید، موضع بگیرید و ساکت و خاموش ننشینید وگرنه نور ایمان از شما سلب خواهد شد.» من هرگز جهاد و مبارزه در راه خدا را ترک نخواهم کرد. براین‌اساس بود که آن‌ها کینه مرا در دل گرفتند و مبارزه سختی را بر علیه من شروع کردند<ref>رجال كشی، ج 2، ص 786.</ref>.  
احمد بن فضل از این محدّث جلیل، نقل می‌کند: وقتی حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السلام) به شهادت رسید و از دنیا رفت، نزد وکلای آن حضرت که در شهرها بودند، اموال فراوانی بود. وجود این اموال در نزد آنان، باعث شد آن‌ها مذهب باطل «واقفیه» را اختراع کنند؛ لذا مرگ امام موسی بن جعفر (علیه‌السلام) را انکار کردند تا اموال را خود تصاحب کنند؛ زیاد قندی هفتاد هزار دینار و علی بن ابی حمزه سی هزار دینار نزد خود داشتند. هنگامی که من این انحراف آشکار را مشاهده کردم و امامت حضرت رضا (علیه‌السلام) برای من ثابت و مسلّم شد، به تبلیغ و حمایت از شأن و منزلت و امامت حضرت رضا (علیه‌السلام) پرداختم و شیعیان را به‌سوی آن وجود گرامی دعوت کردم. آن دو نفر تا مبارزه سخت مرا دیدند، نماینده‌ای به‌سوی من فرستادند و پرسیدند: به چه دلیل مردم را به‌سوی او حضرت رضا (علیه‌السلام) دعوت می‌کنی؟ اگر پول می‌خواهی، ما تو را بی‌نیاز می‌کنیم. آنان متعهّد شدند که ده‌هزار دینار به من بدهند تا از این تبلیغ و افشاگری دست بردارم. به آنان گفتم: این روایت از امامان شیعه به ما رسیده است که: «هر زمانی که دیدید در جامعه اسلامی انحراف و بدعت به وجود آمد، باید در مقابل آن بایستید، موضع بگیرید و ساکت و خاموش ننشینید وگرنه نور ایمان از شما سلب خواهد شد.» من هرگز جهاد و مبارزه در راه خدا را ترک نخواهم کرد. براین‌اساس بود که آن‌ها کینه مرا در دل گرفتند و مبارزه سختی را بر علیه من شروع کردند<ref>رجال کشی، ج 2، ص 786.</ref>.  


یونس بن عبدالرحمان می‌‏گوید: آن گه که موسی بن جعفر (علیه‌السلام) از دنیا رفت در نزد نمایندگان آن حضرت اموال فراوانی جمع شده بود تا جایی که در نزد زیاد قندی هفتاد هزار و نزد علی بن حمزه سیصد هزار دینار گرد آمده بود و همین اموال هم موجبات لغزش و انحراف این گونه نمایندگان را فراهم آورد و سرانجام به خاطر تصاحب اموال بر امامت موسی بن جعفر (علیه‌السلام) توقف نموده و امامت حضرت رضا (علیه‌السلام) را انکار کردند.  
یونس بن عبدالرحمان می‌‏گوید: آن گه که موسی بن جعفر (علیه‌السلام) از دنیا رفت در نزد نمایندگان آن حضرت اموال فراوانی جمع شده بود تا جایی که در نزد زیاد قندی هفتاد هزار و نزد علی بن حمزه سیصد هزار دینار گرد آمده بود و همین اموال هم موجبات لغزش و انحراف این گونه نمایندگان را فراهم آورد و سرانجام به خاطر تصاحب اموال بر امامت موسی بن جعفر (علیه‌السلام) توقف نموده و امامت حضرت رضا (علیه‌السلام) را انکار کردند.  
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:


=== پایبندی به صله رحم، عبادت و کتابت ===
=== پایبندی به صله رحم، عبادت و کتابت ===
حسن بن علویّه که شخصی موثّق است، می‌گوید: از فضل بن شاذان شنیدم که می‌گفت: یونس پنجاه و چهار حج و پنجاه و چهار عمره به جای آورد.<ref>رجال كشی، ج 2 ، ص 780 و بحارالانوار ، ج 48، ص 252.</ref>
حسن بن علویّه که شخصی موثّق است، می‌گوید: از فضل بن شاذان شنیدم که می‌گفت: یونس پنجاه و چهار حج و پنجاه و چهار عمره به جای آورد.<ref>رجال کشی، ج 2 ، ص 780 و بحارالانوار ، ج 48، ص 252.</ref>
محمد بن عیسی بن عبید نیز می‌گوید: یونس چند برادر داشت. هر روز به خانه آنان می‌رفت و احوالشان را می پرسید و بعد به خانه خود می‌آمد، مختصر غذایی تناول می‌کرد و کم کم آماده نماز می‌شد. بعد از انجام فریضه نماز، می‌نشست و کتاب تألیف می‌کرد<ref>رجال كشی ، ج 2 ، ص 780.</ref>.
محمد بن عیسی بن عبید نیز می‌گوید: یونس چند برادر داشت. هر روز به خانه آنان می‌رفت و احوالشان را می پرسید و بعد به خانه خود می‌آمد، مختصر غذایی تناول می‌کرد و کم کم آماده نماز می‌شد. بعد از انجام فریضه نماز، می‌نشست و کتاب تألیف می‌کرد<ref>رجال کشی ، ج 2 ، ص 780.</ref>.
=== یکی از برترین اصحاب اجماع ===
=== یکی از برترین اصحاب اجماع ===
ایشان در بین یاران و اصحاب امامان شیعه، یکی از اصحاب اجماع هستند.  
ایشان در بین یاران و اصحاب امامان شیعه، یکی از اصحاب اجماع هستند.  
مرحوم کشی بعد از ذکر اسامی دسته سوم اصحاب اجماع می‏‌فرماید: و أفقه هؤلاء یونس بن عبدالرحمن و صفوان بن یحیی<ref>رجال الكشی – إختیار معرفة الرجال؛ النص؛ ص556</ref>.  
مرحوم کشی بعد از ذکر اسامی دسته سوم اصحاب اجماع می‏‌فرماید: و أفقه هؤلاء یونس بن عبدالرحمن و صفوان بن یحیی<ref>رجال الکشی – إختیار معرفة الرجال؛ النص؛ ص556</ref>.  
رجال‌شناس معروف، کشّی، از قول عالمان اصحاب شیعه روایت می‌کند. او در دو، سه مورد از کتاب خود می‌نویسد: «اصحاب ما، اتّفاق دارند بر صحیح شمردن روایاتی که از این جمع و گروه روایت شود و به مقام فقهی و دانش آنان اعتراف دارند. یکی از آنها یونس بن عبدالرحمن است<ref>رجال كشی، ج 2، ص 830، 673، 507.</ref>.  
رجال‌شناس معروف، کشّی، از قول عالمان اصحاب شیعه روایت می‌کند. او در دو، سه مورد از کتاب خود می‌نویسد: «اصحاب ما، اتّفاق دارند بر صحیح شمردن روایاتی که از این جمع و گروه روایت شود و به مقام فقهی و دانش آنان اعتراف دارند. یکی از آنها یونس بن عبدالرحمن است<ref>رجال کشی، ج 2، ص 830، 673، 507.</ref>.  
=== مرجع دیگران ===
=== مرجع دیگران ===
حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْقُتَیْبِیُّ، قَالَ حَدَّثَنِی الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ، قَالَ حَدَّثَنِی الْمُهْتَدِی الْأَشْعَرِیُّ عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنِ الْمُهْتَدِی، وَ کَانَ خَیْرَ قُمِّیٍّ رَأَیْتُهُ، وَ کَانَ وَکِیلَ الرِّضَاعلیه‌السلام وَ خَاصَّتَهُ، قَالَ‏، سَأَلْتُ الرِّضَا علیه‌السلام فَقُلْتُ إِنِّی لَا أَلْقَاکَ فِی کُلِّ وَقْتٍ فَعَنْ مَنْ آخُذُ مَعَالِمَ‏ دِینِیکم قَالَ خُذْ مِنْ یُونُسَ بْنِ عبدالرحمن<ref>رجال الكشی – إختیار معرفة الرجال؛ النص؛ ص490</ref>.‏
حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْقُتَیْبِیُّ، قَالَ حَدَّثَنِی الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ، قَالَ حَدَّثَنِی الْمُهْتَدِی الْأَشْعَرِیُّ عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنِ الْمُهْتَدِی، وَ کَانَ خَیْرَ قُمِّیٍّ رَأَیْتُهُ، وَ کَانَ وَکِیلَ الرِّضَاعلیه‌السلام وَ خَاصَّتَهُ، قَالَ‏، سَأَلْتُ الرِّضَا علیه‌السلام فَقُلْتُ إِنِّی لَا أَلْقَاکَ فِی کُلِّ وَقْتٍ فَعَنْ مَنْ آخُذُ مَعَالِمَ‏ دِینِیکم قَالَ خُذْ مِنْ یُونُسَ بْنِ عبدالرحمن<ref>رجال الکشی – إختیار معرفة الرجال؛ النص؛ ص490</ref>.‏
<ref> وعده بهشتی بودن</ref>
<ref> وعده بهشتی بودن</ref>
محمد بن یونس می‌گوید: حضرت امام رضا (علیه‌السلام) سه بار، برای یونس بهشت را ضمانت کرد.
محمد بن یونس می‌گوید: حضرت امام رضا (علیه‌السلام) سه بار، برای یونس بهشت را ضمانت کرد.
از امام جواد (علیه‌السلام) نیز نقل می‌کند که آن بزرگوار از طرف خود و پدران گرامی‌اش بهشت را برای یونس بن عبدالرحمن ضمانت کرد<ref>رجال كشی، ج 2ص 779.</ref>.
از امام جواد (علیه‌السلام) نیز نقل می‌کند که آن بزرگوار از طرف خود و پدران گرامی‌اش بهشت را برای یونس بن عبدالرحمن ضمانت کرد<ref>رجال کشی، ج 2ص 779.</ref>.


=== گره‌گشا از مسائل پیچیده حدیثی ===
=== گره‌گشا از مسائل پیچیده حدیثی ===
خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:
== مشایخ و راویان ==
== مشایخ و راویان ==
=== صحابی ائمه (علیهم‌السلام) ===
=== صحابی ائمه (علیهم‌السلام) ===
تمام دانشمندان شیعی او را از یاران حضرت موسی بن جعفر و حضرت رضا (علیه‌السلام) می‌دانند خلاصه علامه، ص 184.. شیخ طوسی در یک مورد او را از یاران امام موسی بن جعفر (علیه‌السلام) و در جای دیگر از یاران و اصحاب حضرت امام رضا (علیه‌السلام) می‌داند.<ref>رجال شیخ طوسی، ص 343و 395.</ref>همچنین نوشته‌اند: یونس در دو موقعیت توفیق ملاقات با امام صادق (علیه‌السلام) را یافت؛ اولین بار در کنار قبر رسول کرم (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) در مدینه و یک‌بار هم هنگام سعی بین صفا و مروه. خودش می‌گوید: برای من ممکن نشد از امام (علیه‌السلام) حدیثی و روایتی بپرسم<ref>رجال كشی، ج 2ص 780و نجاشی، ص 343.</ref>.  
تمام دانشمندان شیعی او را از یاران حضرت موسی بن جعفر و حضرت رضا (علیه‌السلام) می‌دانند خلاصه علامه، ص 184.. شیخ طوسی در یک مورد او را از یاران امام موسی بن جعفر (علیه‌السلام) و در جای دیگر از یاران و اصحاب حضرت امام رضا (علیه‌السلام) می‌داند.<ref>رجال شیخ طوسی، ص 343و 395.</ref>همچنین نوشته‌اند: یونس در دو موقعیت توفیق ملاقات با امام صادق (علیه‌السلام) را یافت؛ اولین بار در کنار قبر رسول کرم (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) در مدینه و یک‌بار هم هنگام سعی بین صفا و مروه. خودش می‌گوید: برای من ممکن نشد از امام (علیه‌السلام) حدیثی و روایتی بپرسم<ref>رجال کشی، ج 2ص 780و نجاشی، ص 343.</ref>.  
حضرت رضا (علیه‌السلام) موقعیت یونس بن عبدالرحمان را همانند موقعیت سلمان فارسی می‌‏داند و می‌‏فرماید:  «یونس بن عبدالرحمن فی زمانه کسلمان الفارسی فی زمانه<ref>رجال کشی، خ 919، ص 486 خ 926، ص 488.</ref> .«یونس بن عبدالرحمان در زمان خودش مانند سلمان فارسی در زمان خودش می‏‌باشد».  
حضرت رضا (علیه‌السلام) موقعیت یونس بن عبدالرحمان را همانند موقعیت سلمان فارسی می‌‏داند و می‌‏فرماید:  «یونس بن عبدالرحمن فی زمانه کسلمان الفارسی فی زمانه<ref>رجال کشی، خ 919، ص 486 خ 926، ص 488.</ref> .«یونس بن عبدالرحمان در زمان خودش مانند سلمان فارسی در زمان خودش می‏‌باشد».  
=== مشایخ ===
=== مشایخ ===
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:
# عبدالله بن مسکان: از نیکان و ستاره‌ای درخشان در آسمان علم و روایت و از اصحاب اجماع و محدّثی بسیار بزرگوار و مورد اطمینان است<ref>رجال نجاشی، ص 148.</ref>.
# عبدالله بن مسکان: از نیکان و ستاره‌ای درخشان در آسمان علم و روایت و از اصحاب اجماع و محدّثی بسیار بزرگوار و مورد اطمینان است<ref>رجال نجاشی، ص 148.</ref>.
# هشام بن سالم: محدّثی است که به طور کامل مورد توجه و اعتماد است و از یاران حضرت صادق و حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السلام) به شمار می‌رود<ref>رجال نجاشی، ص 305.</ref>.   
# هشام بن سالم: محدّثی است که به طور کامل مورد توجه و اعتماد است و از یاران حضرت صادق و حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السلام) به شمار می‌رود<ref>رجال نجاشی، ص 305.</ref>.   
# هشام بن حکم: همان کسی است که با عمرو بن عُبید در مسجد بصره پیرامون مسئله امامت و رهبری جامعه اسلامی مناظره کرد و او را از نظر استدلال و دلیل محکوم کرد<ref>رجال كشی، ج 1ص 550.</ref>  می‌گویند در اصل اهل کوفه بود، ولی در بغداد به شغل تجارت پرداخت. از نظر روایت بسیار مورد اعتماد و از منظر اعتقاد به ولایت ائمه شیعی، بسیار پایبند و معتقد و در حقیقت یک شیعه راستین بود. وی در سال 179ه. ق در کوفه چشم از جهان فرو بست <ref>رجال نجاشی، ص 305و رجال كشی، ج 1ص 526.</ref>
# هشام بن حکم: همان کسی است که با عمرو بن عُبید در مسجد بصره پیرامون مسئله امامت و رهبری جامعه اسلامی مناظره کرد و او را از نظر استدلال و دلیل محکوم کرد<ref>رجال کشی، ج 1ص 550.</ref>  می‌گویند در اصل اهل کوفه بود، ولی در بغداد به شغل تجارت پرداخت. از نظر روایت بسیار مورد اعتماد و از منظر اعتقاد به ولایت ائمه شیعی، بسیار پایبند و معتقد و در حقیقت یک شیعه راستین بود. وی در سال 179ه. ق در کوفه چشم از جهان فرو بست <ref>رجال نجاشی، ص 305و رجال کشی، ج 1ص 526.</ref>
# حمّاد بن عیسی: از راویان امام کاظم و حضرت رضا (علیه‌السلام) و از اصحاب اجماع است<ref>رجال كشی، ج 2ص 830و نجاشی، ص 104.</ref>.
# حمّاد بن عیسی: از راویان امام کاظم و حضرت رضا (علیه‌السلام) و از اصحاب اجماع است<ref>رجال کشی، ج 2ص 830و نجاشی، ص 104.</ref>.
# حمّاد بن عثمان رواسی: از اصحاب اجماع و شخصی مورد اطمینان است<ref>رجال نجاشی، ص 106و رجال كشی، ج 2ص 830.</ref>.  
# حمّاد بن عثمان رواسی: از اصحاب اجماع و شخصی مورد اطمینان است<ref>رجال نجاشی، ص 106و رجال کشی، ج 2ص 830.</ref>.  
# علی بن رئاب: جلیل القدر و محلّ اطمینان و اعتماد و صاحب کتاب و اصلی بزرگ است<ref>فهرست شیخ طوسی، ص 87.</ref>
# علی بن رئاب: جلیل القدر و محلّ اطمینان و اعتماد و صاحب کتاب و اصلی بزرگ است<ref>فهرست شیخ طوسی، ص 87.</ref>
# حارث بن مغیره: یار سه معصوم (حضرت امام باقر، امام صادق و امام کاظم (علیه‌السلام)) و صاحب جایگاه رفیع و بلندی نزد رجال نویسان شیعی است<ref>رجال نجاشی، ص 101جامع الروات، ج 2ص 357و تنقیح المقال، ج 3ص 374.</ref>.
# حارث بن مغیره: یار سه معصوم (حضرت امام باقر، امام صادق و امام کاظم (علیه‌السلام)) و صاحب جایگاه رفیع و بلندی نزد رجال نویسان شیعی است<ref>رجال نجاشی، ص 101جامع الروات، ج 2ص 357و تنقیح المقال، ج 3ص 374.</ref>.
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
او دانش خود را از کوثر زلال و ناب امامان معصوم (علیه‌السلام) فرا گرفته بود؛ لذا یافته‌هایش را به افراد لایق و مستعد می‌‌آموخت. در این راستا جمعی از دین‌باوران و دانش‌پژوهان، پروانه‌وار دور شمع وجودش را گرفتند و از محضرش بهره بردند. تعداد شاگردان او را تا چهل و پنج نفر نوشته‌اند، که عده‌ای از آنان بدون تردید، از نخبگان و فرزانگان حوزه حدیث و معارف شیعه محسوب می‌شوند <ref>تنقیح المقال، ج 2ص 374.</ref>به نام چند تن از آنان اشاره می‌کنیم:
او دانش خود را از کوثر زلال و ناب امامان معصوم (علیه‌السلام) فرا گرفته بود؛ لذا یافته‌هایش را به افراد لایق و مستعد می‌‌آموخت. در این راستا جمعی از دین‌باوران و دانش‌پژوهان، پروانه‌وار دور شمع وجودش را گرفتند و از محضرش بهره بردند. تعداد شاگردان او را تا چهل و پنج نفر نوشته‌اند، که عده‌ای از آنان بدون تردید، از نخبگان و فرزانگان حوزه حدیث و معارف شیعه محسوب می‌شوند <ref>تنقیح المقال، ج 2ص 374.</ref>به نام چند تن از آنان اشاره می‌کنیم:
#  محمد بن عیسی بن عبید یقطینی: بیشترین روایاتی که عیسی بن عبید نقل کرده، از یونس بن عبدالرحمن است. او از کسانی است که کتاب‌های یونس را گزارش داده و می‌گویند در روزگار خود، از نظر فضل و علم، نظیر نداشت و محلّ اعتماد و اطمینان است<ref>نجاشی، ص 235.</ref>.
#  محمد بن عیسی بن عبید یقطینی: بیشترین روایاتی که عیسی بن عبید نقل کرده، از یونس بن عبدالرحمن است. او از کسانی است که کتاب‌های یونس را گزارش داده و می‌گویند در روزگار خود، از نظر فضل و علم، نظیر نداشت و محلّ اعتماد و اطمینان است<ref>نجاشی، ص 235.</ref>.
# عبدالعزیز مهتدی قمی: از وکلا و خاصّان حضرت رضا (علیه‌السلام)بود و در قم زندگی می‌کرد. او مورد عنایت و اطمینان است<ref>رجال كشسی، ج 2ص 779.</ref>.
# عبدالعزیز مهتدی قمی: از وکلا و خاصّان حضرت رضا (علیه‌السلام)بود و در قم زندگی می‌کرد. او مورد عنایت و اطمینان است<ref>رجال کشسی، ج 2ص 779.</ref>.
# حسن بن علیّ الوشاء: یاز امام رضا (علیه‌السلام) و از چهرهای برجسته و شاخص شیعه است. احمد بن محمد بن عیسی قمی می‌گوید: «هنگامی که برای طلب حدیث به کوفه رفتم، در آن جا با حسن بن علیّ الوشاء ملاقات کردم...»  تا این که از قول استادش حسن بن علیّ وشاء نقل می‌کند. من در این مسجد نهصد محدّث و استاد حدیث را دیدم که هر یک می‌گفت: حدیث کرد مرا، جعفر بن محمّد (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)<ref>رجال نجاشی، ص 29.</ref>.
# حسن بن علیّ الوشاء: یاز امام رضا (علیه‌السلام) و از چهرهای برجسته و شاخص شیعه است. احمد بن محمد بن عیسی قمی می‌گوید: «هنگامی که برای طلب حدیث به کوفه رفتم، در آن جا با حسن بن علیّ الوشاء ملاقات کردم...»  تا این که از قول استادش حسن بن علیّ وشاء نقل می‌کند. من در این مسجد نهصد محدّث و استاد حدیث را دیدم که هر یک می‌گفت: حدیث کرد مرا، جعفر بن محمّد (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)<ref>رجال نجاشی، ص 29.</ref>.
# عباس بن معروف قمی: از برجستگان حوزه حدیث، اهل قم و مورد اطمینان است.<ref>همان، ص 200.</ref>
# عباس بن معروف قمی: از برجستگان حوزه حدیث، اهل قم و مورد اطمینان است.<ref>همان، ص 200.</ref>
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
* مرحوم [[شیخ طوسی]] در رجال می‌گوید: در نظر من محدّثی مورد اطمینان است<ref>رجال شیخ، ص 363.</ref>.
* مرحوم [[شیخ طوسی]] در رجال می‌گوید: در نظر من محدّثی مورد اطمینان است<ref>رجال شیخ، ص 363.</ref>.
* [[نجاشی]] می‌نگارد: یونس بن عبدالرحمن از برجسته‌ترین و شاخص‌ترین عالمان شیعی و صاحب‌منزلت و مقامی رفیع است. حضرت رضا (علیه‌السلام) یارانش را برای فراگیری فتوا و دانش به او ارجاع می‌داد و پیروان مذهب باطل وقف (واقفیه)، مال فراوانی به او پیشنهاد کردند، ولی وی از پذیرش اموال امتناع ورزید و بر روش مستقیم ثابت و پابرجا ماند<ref>رجال نجاشی، ص 313.</ref>.
* [[نجاشی]] می‌نگارد: یونس بن عبدالرحمن از برجسته‌ترین و شاخص‌ترین عالمان شیعی و صاحب‌منزلت و مقامی رفیع است. حضرت رضا (علیه‌السلام) یارانش را برای فراگیری فتوا و دانش به او ارجاع می‌داد و پیروان مذهب باطل وقف (واقفیه)، مال فراوانی به او پیشنهاد کردند، ولی وی از پذیرش اموال امتناع ورزید و بر روش مستقیم ثابت و پابرجا ماند<ref>رجال نجاشی، ص 313.</ref>.
* [[فضل بن شاذان]] می‌گوید: در زمان زندگی پیامبر کرم (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) در میان یاران و صحابه پیامبر گرامی از منظر فقاهت و دانش دینی، کسی به‌پای سلمان فارسی نرسید و فقیه‌ترین و عالم‌ترین دانشمند بعد از روزگار پیامبر در بین یاران امامان معصوم شیعی، یونس بن عبدالرحمن است<ref>رجال كشی، ج 2، ص 780.</ref>.
* [[فضل بن شاذان]] می‌گوید: در زمان زندگی پیامبر کرم (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) در میان یاران و صحابه پیامبر گرامی از منظر فقاهت و دانش دینی، کسی به‌پای سلمان فارسی نرسید و فقیه‌ترین و عالم‌ترین دانشمند بعد از روزگار پیامبر در بین یاران امامان معصوم شیعی، یونس بن عبدالرحمن است<ref>رجال کشی، ج 2، ص 780.</ref>.
* [[حسن بن یوسف حلی|علّامه حلّی]] می‌فرماید: او انسانی بزرگ و از پیش‌گامان مکتب تشیّع است<ref>خلاصه علامه، ص 184 و مجالس المومنین، ج 1 ، ص 411.</ref>.
* [[حسن بن یوسف حلی|علّامه حلّی]] می‌فرماید: او انسانی بزرگ و از پیش‌گامان مکتب تشیّع است<ref>خلاصه علامه، ص 184 و مجالس المومنین، ج 1 ، ص 411.</ref>.


خط ۱۶۰: خط ۱۶۰:
== سفر آخر و سفر آخرت ==
== سفر آخر و سفر آخرت ==
یونس ۵۴ بار به حج تمتع و ۴۵ دفعه به عمره رفت<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ج۲۰، ص۲۰۲.</ref>.  
یونس ۵۴ بار به حج تمتع و ۴۵ دفعه به عمره رفت<ref>خویی، معجم رجال الحدیث، ج۲۰، ص۲۰۲.</ref>.  
وی پس از عمری تلاش خالصانه، در آخرین حج خود که آن را به نیابت از امام رضا (علیه‌السلام) انجام می‌داد<ref> اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۷۸۲.</ref> در سال 208ه. ق جان به جان آفرین تسلیم کرد و به ملکوت اعلی پیوست.<ref>خلاصه علامه ، ص 186 و چند ماخذ دیگر ،</ref> ضمنا مرحوم قاضی در مجالس، سال رحلت یونس را 280 ق نوشته‌اند که این اشتباه ممکن است از ناسخین باشد<ref>رجال كشی ، ج 2 ، ص 781 و مجالس المومنین، ج 1 ، ص 411.</ref>.
وی پس از عمری تلاش خالصانه، در آخرین حج خود که آن را به نیابت از امام رضا (علیه‌السلام) انجام می‌داد<ref> اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۷۸۲.</ref> در سال 208ه. ق جان به جان آفرین تسلیم کرد و به ملکوت اعلی پیوست.<ref>خلاصه علامه ، ص 186 و چند ماخذ دیگر ،</ref> ضمنا مرحوم قاضی در مجالس، سال رحلت یونس را 280 ق نوشته‌اند که این اشتباه ممکن است از ناسخین باشد<ref>رجال کشی ، ج 2 ، ص 781 و مجالس المومنین، ج 1 ، ص 411.</ref>.
بدن پاک و مطهر او در کنار روضه مطهّره رسول اکرم (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) در مدینه منوره دفن شد.
بدن پاک و مطهر او در کنار روضه مطهّره رسول اکرم (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) در مدینه منوره دفن شد.


خط ۱۶۹: خط ۱۶۹:
{{فهرست ستونی|3}}
{{فهرست ستونی|3}}
* علامه حلى، حسن بن يوسف، رجال العلامه الحلي، 1جلد، الشريف الرضي - ايران - قم، چاپ: 2، 1402 ه.ق.
* علامه حلى، حسن بن يوسف، رجال العلامه الحلي، 1جلد، الشريف الرضي - ايران - قم، چاپ: 2، 1402 ه.ق.
* كشى، محمد بن عمر، اختيار معرفه الرجال، 2جلد، موسسه آل البيت (علیه‌السلام) لإحياء التراث - ايران - قم، چاپ: 1، 1404 ه.ق.
* کشى، محمد بن عمر، اختيار معرفه الرجال، 2جلد، موسسه آل البيت (علیه‌السلام) لإحياء التراث - ايران - قم، چاپ: 1، 1404 ه.ق.
* نجاشى، احمد بن على، رجال النجاشي، 1جلد، جماعه المدرسين في الحوزه العلميه، مؤسسه النشر الإسلامي، قم، 1365ش.
* نجاشى، احمد بن على، رجال النجاشي، 1جلد، جماعه المدرسين في الحوزه العلميه، مؤسسه النشر الإسلامي، قم، 1365ش.
* طوسى، محمد بن حسن، رجال الطوسي(جامعه مدرسين)، 1جلد، جماعه المدرسين في الحوزه العلميه بقم، مؤسسه النشر الإسلامي، قم، چاپ: 3، 1373 ه.ش.
* طوسى، محمد بن حسن، رجال الطوسي(جامعه مدرسين)، 1جلد، جماعه المدرسين في الحوزه العلميه بقم، مؤسسه النشر الإسلامي، قم، چاپ: 3، 1373 ه.ش.
* طوسى، محمد بن حسن، فهرست كتب الشيعه و أصولهم و أسماء المصنفين و أصحاب الأصول، 1جلد، مكتبه المحقق الطباطبائي - ايران - قم، چاپ: 1، 1420 ه.ق.
* طوسى، محمد بن حسن، فهرست کتب الشيعه و أصولهم و أسماء المصنفين و أصحاب الأصول، 1جلد، مکتبه المحقق الطباطبائي - ايران - قم، چاپ: 1، 1420 ه.ق.
* علامه حلى، حسن بن يوسف، ترتيب خلاصه الأقوال في معرفه الرجال، 1جلد، آستان قدس رضوى، بنياد پژوهشهاى اسلامى، مشهد مقدس، چاپ: 1، 1381 ه.ش.
* علامه حلى، حسن بن يوسف، ترتيب خلاصه الأقوال في معرفه الرجال، 1جلد، آستان قدس رضوى، بنياد پژوهشهاى اسلامى، مشهد مقدس، چاپ: 1، 1381 ه.ش.
* استرآبادى، محمد بن على، منهج المقال في تحقيق أحوال الرجال، 7جلد، موسسه آل البيت (عليهم السلام) لإحياء التراث،قم، چاپ: 1، 1422 ه.ق.
* استرآبادى، محمد بن على، منهج المقال في تحقيق أحوال الرجال، 7جلد، موسسه آل البيت (عليهم السلام) لإحياء التراث،قم، چاپ: 1، 1422 ه.ق.
خط ۱۹۸: خط ۱۹۸:
* کلباسی، ابوالهدی، سماء المقال في علم الرجال، حسينی قزوينی، محمد، مؤسسه ولي العصر (علیه‌السلام) للدراسات الإسلاميه، قم،1419 ق.
* کلباسی، ابوالهدی، سماء المقال في علم الرجال، حسينی قزوينی، محمد، مؤسسه ولي العصر (علیه‌السلام) للدراسات الإسلاميه، قم،1419 ق.
* عباسی زنجانی، موسی الجامع في الرجال، حسینی قزوینی، سید محمد، مؤسسه ولي العصر عليه‌السلام للدراسات الإسلاميه قم،1436ق.
* عباسی زنجانی، موسی الجامع في الرجال، حسینی قزوینی، سید محمد، مؤسسه ولي العصر عليه‌السلام للدراسات الإسلاميه قم،1436ق.
* ابن قولویه قمی ، جعفر بن محمد، كامل الزيارات، انتشارات مؤسسه دارالحجه للثقافه قم،۱۳۷۵ ش
* ابن قولویه قمی ، جعفر بن محمد، کامل الزيارات، انتشارات مؤسسه دارالحجه للثقافه قم،۱۳۷۵ ش
* ابن داود، رجال ابن داوود، انتشارات حیدریه، نجف، ۱۳۹۲ق
* ابن داود، رجال ابن داوود، انتشارات حیدریه، نجف، ۱۳۹۲ق
* شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
* شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
خط ۲۰۶: خط ۲۰۶:
* خویی، ابوالقاسم ، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه [بی نا] [بی جا] 1413ق
* خویی، ابوالقاسم ، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه [بی نا] [بی جا] 1413ق
* طوسی، محمد بن حسن، معراج أهل الکمال إلی معرفه الرجال بحرانی، سلیمان بن عبدالله (نویسنده) رجایی، سید مهدی (محقق) عبدالزهراء العويناتي1412 ق
* طوسی، محمد بن حسن، معراج أهل الکمال إلی معرفه الرجال بحرانی، سلیمان بن عبدالله (نویسنده) رجایی، سید مهدی (محقق) عبدالزهراء العويناتي1412 ق
* حر عاملی، محمد بن حسن وسائل الشيعه و مستدركها، نوری، حسین بن محمدتقی، مؤسسه النشر الإسلامي قم - 1424 ق
* حر عاملی، محمد بن حسن وسائل الشيعه و مستدرکها، نوری، حسین بن محمدتقی، مؤسسه النشر الإسلامي قم - 1424 ق
* مقدس کاظمی، محمدامین بن محمدعلی هدايه المحدثين إلی طريقه المحمدين المعروف ب مشتركات الكاظمي مرعشی، محمود، رجایی، سید مهدی (محقق) کتابخانه عمومی آیت‌الله‌مرعشی نجفی(ره) قم ، 1405 ق.
* مقدس کاظمی، محمدامین بن محمدعلی هدايه المحدثين إلی طريقه المحمدين المعروف ب مشترکات الکاظمي مرعشی، محمود، رجایی، سید مهدی (محقق) کتابخانه عمومی آیت‌الله‌مرعشی نجفی(ره) قم ، 1405 ق.
* قلعجي‏، عبدالمعطي امين ، الضعفاء الكبير، عقیلی، محمد بن عمرو، دار الکتب العلميه، بيروت،1404ق.
* قلعجي‏، عبدالمعطي امين ، الضعفاء الکبير، عقیلی، محمد بن عمرو، دار الکتب العلميه، بيروت،1404ق.
* شیخ بهایی، محمد بن حسین، الوجیزه في علم الدرایه، بصيرتی، قم، 1398 ق.
* شیخ بهایی، محمد بن حسین، الوجیزه في علم الدرایه، بصيرتی، قم، 1398 ق.
* تفرشی، مصطفی بن حسین، نقد الرجال، مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام لإحیاء التراث، قم،1377 ش.
* تفرشی، مصطفی بن حسین، نقد الرجال، مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام لإحیاء التراث، قم،1377 ش.
* مازندرانی حائری، محمد بن اسماعیل، منتهی المقال في أحوال الرجال، مؤسسه آل‌ البيت عليهم‌السلام لاحياء التراث، قم،1416 ق.
* مازندرانی حائری، محمد بن اسماعیل، منتهی المقال في أحوال الرجال، مؤسسه آل‌ البيت عليهم‌السلام لاحياء التراث، قم،1416 ق.
* کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفين (تراجم مصنفي الكتب العربيه)، دار إحياء التراث العربي، بیروت،1376 ق
* کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفين (تراجم مصنفي الکتب العربيه)، دار إحياء التراث العربي، بیروت،1376 ق
* ابن شهرآشوب، محمد بن علی معالم العلماء في فهرست كتب الشيعه و أسماء المصنفين منهم قديماً و حديثاً (تتمه كتاب الفهرست للشيخ أبي‌جعفر الطوسي ) المطبعه الحيدريه نجف اشرف 1380
* ابن شهرآشوب، محمد بن علی معالم العلماء في فهرست کتب الشيعه و أسماء المصنفين منهم قديماً و حديثاً (تتمه کتاب الفهرست للشيخ أبي‌جعفر الطوسي ) المطبعه الحيدريه نجف اشرف 1380
* شیخ بهایی، محمد بن حسین مشرق الشمسین و إكسير السعادتین خواجویی، اسماعیل بن محمدحسین (معلق) رجایی، سید مهدی (محقق)،آستانه الرضويه المقدسه، مجمع البحوث الإسلاميه، مشهد ،1429 ق.
* شیخ بهایی، محمد بن حسین مشرق الشمسین و إکسير السعادتین خواجویی، اسماعیل بن محمدحسین (معلق) رجایی، سید مهدی (محقق)،آستانه الرضويه المقدسه، مجمع البحوث الإسلاميه، مشهد ،1429 ق.
* جاپلقی بروجردی، علی‌اصغر بن محمد شفیع طرائف المقال في معرفه طبقات الرجال زير نظرمرعشی، محمود.
* جاپلقی بروجردی، علی‌اصغر بن محمد شفیع طرائف المقال في معرفه طبقات الرجال زير نظرمرعشی، محمود.
* مکتبه آیت‌الله المرعشي النجفي(ره)، قم ، 1410 ق.
* مکتبه آیت‌الله المرعشي النجفي(ره)، قم ، 1410 ق.
خط ۲۲۰: خط ۲۲۰:
* نرم‌افزار جهاز راویان، مؤسسه ولي العصر عليه‌السلام للدراسات الإسلاميه قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/
* نرم‌افزار جهاز راویان، مؤسسه ولي العصر عليه‌السلام للدراسات الإسلاميه قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/
* حسن بن محبوب کوفى، محمدباقر بهبودى،فقه 1376 شماره 11 و 12.
* حسن بن محبوب کوفى، محمدباقر بهبودى،فقه 1376 شماره 11 و 12.
* خامنه‏‌اى، على، رهبر جمهورى اسلامى ايران، چهار كتاب اصلى علم رجال،دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، چاپ: 3، 1377 ه.ش.
* خامنه‏‌اى، على، رهبر جمهورى اسلامى ايران، چهار کتاب اصلى علم رجال،دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، چاپ: 3، 1377 ه.ش.
* مهريزى، مهدى، ميراث حديث شيعه، 21جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر، قم، چاپ: 1، 1380 ه.ش.
* مهريزى، مهدى، ميراث حديث شيعه، 21جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر، قم، چاپ: 1، 1380 ه.ش.
* ربانى، محمد حسن، سبک‌شناسی دانش رجال الحديث، 1جلد، مركز فقهى ائمه اطهار (عليهم السلام) ، قم، 1385 ش.
* ربانى، محمد حسن، سبک‌شناسی دانش رجال الحديث، 1جلد، مرکز فقهى ائمه اطهار (عليهم السلام) ، قم، 1385 ش.
* جستجویی در ترجمه حسن بن محبوب فصلنامه علوم حدیث> شماره 6، محمد زارعی کریانی
* جستجویی در ترجمه حسن بن محبوب فصلنامه علوم حدیث> شماره 6، محمد زارعی کریانی
* طوسى، محمد بن الحسن، تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
* طوسى، محمد بن الحسن، تهذيب الأحکام (تحقيق خرسان) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
* مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
* مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط - بيروت) - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
* قمى، عباس، سفينه البحار - قم، چاپ: اول، 1414 ق.
* قمى، عباس، سفينه البحار - قم، چاپ: اول، 1414 ق.
خط ۲۳۱: خط ۲۳۱:
{{علمای اسلام}}
{{علمای اسلام}}
{{اصحاب اجماع}}
{{اصحاب اجماع}}
[[رده:عالمان]]
[[رده:عالمان]]
[[رده:عالمان شیعه]]
[[رده:عالمان شیعه]]
[[رده:اصحاب اجماع]]
[[رده:اصحاب اجماع]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۸

ویرایش