۲۳٬۰۰۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
| تصویر = | | تصویر = | ||
| توضیح تصویر = | | توضیح تصویر = | ||
| نام =شلمغانیه | | نام = شلمغانیه | ||
| نام رایج = | | نام رایج = | ||
| تاریخ شکل گیری =3 ق | | تاریخ شکل گیری =3 ق | ||
| قرن شکل گیری = قرن سوم هجری قمری | | قرن شکل گیری = قرن سوم هجری قمری | ||
| مبدأ شکل گیری = عراق | | مبدأ شکل گیری = [[عراق]] | ||
| موسس =ابوجعفر محمد بن علی شلمغانی | | موسس =ابوجعفر محمد بن علی شلمغانی | ||
| عقیده =1.موسس فرقه ادعای نیابت امام زمان(عجلالله تعالی فرجه الشریف) داشت. 2. مدعی بود که روح خدا در جسم او حلول کرده و خود را روحالقدس مینامید. | | عقیده =1.موسس فرقه ادعای نیابت امام زمان(عجلالله تعالی فرجه الشریف) داشت. 2. مدعی بود که روح خدا در جسم او حلول کرده و خود را روحالقدس مینامید. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
=انحراف شلمغانی= | =انحراف شلمغانی= | ||
شلمغانی در ابتدا از یاران [[حسن بن علی (عسکری)|امام حسن عسکری (علیهالسلام)]] و از محدثان شیعی در دوران غیبت صغرا در بغداد بود و در غیاب حسین بن روح سومین نایب خاص امام زمان عج، مدتی را به بعضی از امور شیعیان رسیدگی میکرد؛ اما گفتهاند حسادت بر مقام حسین بن روح، وی را بر آن داشت تا از مذهب امامیه فاصله بگیرد. او دستورهای امام دوازدهم را نادیده انگاشت و در پی دیگر گروهها و فرقهها رفت و حتی به دروغ ادعای نیابت امام زمان (عجلالله تعالی فرجه الشریف) نمود و ادعا میکرد که روح خدا در جسم او حلول کرده و خود را روحالقدس مینامید. او سر انجام مورد لعن امام مهدی (عجلالله تعالی فرجه الشریف) قرار گرفت و بعد از مدتی به دستور حاکم عباسی بهدار آویخته شد<ref> | شلمغانی در ابتدا از یاران [[حسن بن علی (عسکری)|امام حسن عسکری (علیهالسلام)]] و از محدثان شیعی در دوران غیبت صغرا در بغداد بود و در غیاب حسین بن روح سومین نایب خاص امام زمان عج، مدتی را به بعضی از امور شیعیان رسیدگی میکرد؛ اما گفتهاند حسادت بر مقام حسین بن روح، وی را بر آن داشت تا از مذهب امامیه فاصله بگیرد. او دستورهای امام دوازدهم را نادیده انگاشت و در پی دیگر گروهها و فرقهها رفت و حتی به دروغ ادعای نیابت امام زمان (عجلالله تعالی فرجه الشریف) نمود و ادعا میکرد که روح خدا در جسم او حلول کرده و خود را روحالقدس مینامید. او سر انجام مورد لعن امام مهدی (عجلالله تعالی فرجه الشریف) قرار گرفت و بعد از مدتی به دستور حاکم عباسی بهدار آویخته شد<ref>مشکور محمد جواد، ''فرهنگ فرق اسلامی''، مشهد، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 257.</ref><ref> | ||
https://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%A8%D9%86_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%B4%D9%84%D9%85%D8%BA%D8%A7%D9%86%DB%8C</ref>. نجاشی در کتاب رجال خود انحراف او را چنین روایت میکند: | https://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%A8%D9%86_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%B4%D9%84%D9%85%D8%BA%D8%A7%D9%86%DB%8C</ref>. نجاشی در کتاب رجال خود انحراف او را چنین روایت میکند: | ||
ابوجعفر محمد بن علی شلمغانی از پیشروان مذهب امامیه بود، اما حسادتش بر مقام ابوالقاسم حسین بن روح وی را بر آن داشت که مذهب امامیه را ترک کند و در آیین کشیشان درآید. این رفتار او موجب شد تا از طرف امام زمان توقیعاتی علیه او صادر شود و سرانجام به امر سلطان (دولت) به دار آویخته شد<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق | ابوجعفر محمد بن علی شلمغانی از پیشروان مذهب امامیه بود، اما حسادتش بر مقام ابوالقاسم حسین بن روح وی را بر آن داشت که مذهب امامیه را ترک کند و در آیین کشیشان درآید. این رفتار او موجب شد تا از طرف امام زمان توقیعاتی علیه او صادر شود و سرانجام به امر سلطان (دولت) به دار آویخته شد<ref>مشکور محمد جواد، ''فرهنگ فرق اسلامی''، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 259</ref>. همچنین اضافه کردهاند که حسین بن روح پیش از افتادن به زندان مدتی پنهان میزیست و چون اعتمادی کامل به ابن ابیالعزاقر داشت، او را به نیابت خود برگزید و شلمغانی واسطه بین او و شیعیان شد و توقیعات حضرت مهدی غایب به توسط حسین بن روح به دست شلمغانی صادر میشد و مردم برای رفع حوایج و حل مشکلات به او رجوع میکردند. در آن زمان شلمغانی ادعاهای باطلی را ترویج میکرد و اینگونه بود که از مذهب شیعه امامیه اثنی عشریه منحرف شد. حسین بن روح در زندان از انحرافش مطلع شد و از همانجا در ماه ذیحجه سال 312 هجری قمری، توقیعی در لعن ابن ابیالعزاقر به شیخ ابوعلی محمد بن همام اسکافی بغدادی که از بزرگان شیعه بود فرستاد و از وی تبری جست. | ||
پس از آن ابن ابیالعزاقر که به سبب دوستی که با محسن پسر ابوالحسن علی بن محمد فرات وزیر المقتدر بالله عباسی داشت، در دستگاه وزارت درآمد و به کتابت و دبیری پرداخت. در این هنگام قرامطه که طایفهای از اسماعیلیه بودند بر کاروان حاجیان زده و گروهی را به قتل رساندند. | پس از آن ابن ابیالعزاقر که به سبب دوستی که با محسن پسر ابوالحسن علی بن محمد فرات وزیر المقتدر بالله عباسی داشت، در دستگاه وزارت درآمد و به کتابت و دبیری پرداخت. در این هنگام قرامطه که طایفهای از اسماعیلیه بودند بر کاروان حاجیان زده و گروهی را به قتل رساندند. | ||
مردم بغداد که از ابوالحسن علی بن محمد فرات و پسرش محسن راضی نبودند، آنان را متهم به دستیاری با قرامطه کردند. | مردم بغداد که از ابوالحسن علی بن محمد فرات و پسرش محسن راضی نبودند، آنان را متهم به دستیاری با قرامطه کردند. |