۸۸٬۳۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
پس از او پسرش ابوطاهر سلیمان بن ابی سعید بر جای وی نشست و بر سراسر بحرین (احساء) استیلا یافت و در سال 317 هجری قمری به [[مکه]] حمله یورش برد و درب [[کعبه]] را از جا کند. وی در روز ترویه به حاجیان حمله کرد و شماری از آنان را کشت و جسدشان را در [[چاه زمزم]] افکند و [[حجر الاسود|حجرالاسود]] را با خود برد. | پس از او پسرش ابوطاهر سلیمان بن ابی سعید بر جای وی نشست و بر سراسر بحرین (احساء) استیلا یافت و در سال 317 هجری قمری به [[مکه]] حمله یورش برد و درب [[کعبه]] را از جا کند. وی در روز ترویه به حاجیان حمله کرد و شماری از آنان را کشت و جسدشان را در [[چاه زمزم]] افکند و [[حجر الاسود|حجرالاسود]] را با خود برد. | ||
عبیداللّه مهدی وقتی از موضوع جابجایی حجرالاسود آگاه شد در نامهای به ابوطاهر او را سخت شماتت کرد و کارش را زشت شمرد و به وی متذکر شد که حجرالاسود را به کعبه بازگرداند. پس از آن ابوطاهر حجرالاسود را به کعبه برگرداند. ابوطاهر در سال 332 هجری قمری به دست زنی که از پشت بام بر سر او خشتی پرتاب کرد کشته شد. [[ناصر خسرو قبادیانی]] در سفر نامه خود مشاهداتش را از احساء (''لحساء'') و فرقه ابوسعیدیه چنین بیان میکند که لحساء شهری است که چهار باروی قوی از گل محکم از پس یکدیگر در گرد او کشیده شده است و میان هر دو دیوار نزدیک یک فرسنگ است. این شهر دارای چشمههای آب عظیم است. گفته شده است که سلطان آن مرد شریفی بود. با این حال او مردم آن دیار را از مسلمانی بازداشته و گفته بود که نیازی به [[نماز]] و [[روزه]] نیست اگرچه مانع انجام این [[مناسک حج|مناسک]] نمیشد. با این حال به [[رسالت انبیاء|رسالت]] [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر ( | عبیداللّه مهدی وقتی از موضوع جابجایی حجرالاسود آگاه شد در نامهای به ابوطاهر او را سخت شماتت کرد و کارش را زشت شمرد و به وی متذکر شد که حجرالاسود را به کعبه بازگرداند. پس از آن ابوطاهر حجرالاسود را به کعبه برگرداند. ابوطاهر در سال 332 هجری قمری به دست زنی که از پشت بام بر سر او خشتی پرتاب کرد کشته شد. [[ناصر خسرو قبادیانی]] در سفر نامه خود مشاهداتش را از احساء (''لحساء'') و فرقه ابوسعیدیه چنین بیان میکند که لحساء شهری است که چهار باروی قوی از گل محکم از پس یکدیگر در گرد او کشیده شده است و میان هر دو دیوار نزدیک یک فرسنگ است. این شهر دارای چشمههای آب عظیم است. گفته شده است که سلطان آن مرد شریفی بود. با این حال او مردم آن دیار را از مسلمانی بازداشته و گفته بود که نیازی به [[نماز]] و [[روزه]] نیست اگرچه مانع انجام این [[مناسک حج|مناسک]] نمیشد. با این حال به [[رسالت انبیاء|رسالت]] [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر (صلّیالله علیه وآله)]] معترف بود. | ||
ابوسعید به مردم میگفت که بعد از مردن دوباره پیش شما بر میگردم. در [[وصیت]] او آمده است که به طور دایم شش تن از فرزندان من پادشاهی را نگه دارند و با رعیت به عدل و داد رفتار کنند و با هم نزاع نکنند تا من دوباره بازگردم. قبر او در شهر لحساء است<ref>مشکور محمد جواد، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 17 با ویرایش و اصلاحات گسترده در عبارات</ref>. | ابوسعید به مردم میگفت که بعد از مردن دوباره پیش شما بر میگردم. در [[وصیت]] او آمده است که به طور دایم شش تن از فرزندان من پادشاهی را نگه دارند و با رعیت به عدل و داد رفتار کنند و با هم نزاع نکنند تا من دوباره بازگردم. قبر او در شهر لحساء است<ref>مشکور محمد جواد، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 17 با ویرایش و اصلاحات گسترده در عبارات</ref>. | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
{{فرق و مذاهب}} | {{فرق و مذاهب}} | ||
[[رده:فرق و مذاهب]] | [[رده:فرق و مذاهب]] |