۸۷٬۹۰۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
==شرح حال موسس== | ==شرح حال موسس== | ||
بیانبنسمعان التمیمی النهدی از اهالی [[کوفه]] بهعنوان موسس این فرقه معرفی شده است.<ref>غفاری علی اکبر، در اسات فی علم الدرایه، ص۱۴۵</ref>.شغل وی تبّانی (کاه فروش) بوده و در کوفه به این حرفه اشتغال داشته است.<ref>نوبختی حسنبنموسی، فرق الشیعه، ص۴۵.</ref> بنابراین، به او بیان تبّان نیز گفته شده<ref>نوبختی حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۴۵.</ref> و آرای او تحت تاثیر افکار حمزة بن عمارة البربری قرار داشته و از تابعین او شمرده میشده است.<ref>نوبختی حسن بن موسی، فرق الشیعة، ص۴۵.</ref> | بیانبنسمعان التمیمی النهدی از اهالی [[کوفه]] بهعنوان موسس این فرقه معرفی شده است.<ref>غفاری علی اکبر، در اسات فی علم الدرایه، ص۱۴۵</ref>. شغل وی تبّانی (کاه فروش) بوده و در کوفه به این حرفه اشتغال داشته است.<ref>نوبختی حسنبنموسی، فرق الشیعه، ص۴۵.</ref> بنابراین، به او بیان تبّان نیز گفته شده<ref>نوبختی حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۴۵.</ref> و آرای او تحت تاثیر افکار حمزة بن عمارة البربری قرار داشته و از تابعین او شمرده میشده است.<ref>نوبختی حسن بن موسی، فرق الشیعة، ص۴۵.</ref> | ||
==اعتقادات== | ==اعتقادات== | ||
بنانیه معتقد به «[[تناسخ ارواح]]» و «[[رجعت]]» بودند. موسس این فرقه خودش را جانشین [[ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفی]] میدانست | بنانیه معتقد به «[[تناسخ ارواح]]» و «[[رجعت]]» بودند. موسس این فرقه خودش را جانشین [[ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفی]] میدانست<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 107</ref><ref>نوبختی حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۵۰ - ۵۱.</ref> و بعضی گفتهاند که مراد از بیان در آیه شریفه (هذا بیان للناس)؛ اوست<ref>نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۵۰ - ۵۱.</ref>. آنها از قائلین به [[تناسخ]] ارواح و به تعبیر دیگر، رجعت بودهاند<ref>بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق، ص۲۲۷.</ref> و برای خدا صورت انسانی میپنداشتند<ref>ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۵، ص۸۶.</ref> و امام (علیهالسّلام) را متحد با جزء الهی میدانستند و قائل به الوهیت ایشان شدهاند و گفتهاند آن جزء از آدم (علیهالسّلام) به علی (علیهالسّلام) منتقل شده و آدم به همین سبب مستوجب سجده شده است.<ref>ذهبی محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۵، ص۵۸.</ref> بیان تبّان مدعی بود که ستاره زهره را به وسیله اسم اعظم - به امامت خویش – خوانده و آن ستاره نیز جواب مثبت داده و به وسیله اسم اعظم، لشکرها را شکست میدهد<ref>بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق، ص۲۲۷.</ref>. | ||
<ref>نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۵۰ - ۵۱.</ref>آنها از قائلین به [[تناسخ]] ارواح و به تعبیر دیگر، رجعت بودهاند<ref>بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق، ص۲۲۷.</ref> و برای خدا صورت انسانی میپنداشتند <ref>ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۵، ص۸۶.</ref> | همچنین میگفت که نور خدا در برخی زمانها درون او ظهور میکند و برای او صورت و اعضا و اجزایی مانند انسان است و جز صورتش، بقیه اجزا از بین میرود<ref>بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق، ص۲۲۷.</ref><ref>ذهبی محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۵، ص۸۶.</ref>. | ||
و امام (علیهالسّلام) را متحد با جزء الهی میدانستند و قائل به الوهیت ایشان شدهاند و گفتهاند آن جزء از آدم (علیهالسّلام) به علی (علیهالسّلام) منتقل شده و آدم به همین سبب مستوجب سجده شده است.<ref>ذهبی محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۵، ص۵۸.</ref> بیان تبّان مدعی بود که ستاره زهره را به وسیله اسم اعظم - به امامت خویش – خوانده و آن ستاره نیز جواب مثبت داده و به وسیله اسم اعظم، لشکرها را شکست میدهد | عده کثیری از یاران بنان، مدعی نبوت بیانیه بودند و قائل بودند که او بعضی از شریعت [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] را نسخ کرده است<ref>بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق، ص۲۲۷.</ref> و عدهای از طرفدارانش مدعی الوهیت بیان بودند<ref>بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق، ص۲۲۷.</ref>. | ||
<ref>بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق، ص۲۲۷.</ref> | |||
همچنین میگفت که نور خدا در برخی زمانها درون او ظهور میکند و برای او صورت و اعضا و اجزایی مانند انسان است و جز صورتش، بقیه اجزا از بین میرود | |||
عده کثیری از یاران بنان، مدعی نبوت بیانیه بودند و قائل بودند که او بعضی از شریعت [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] را نسخ کرده است | |||
==ادعای ربوبیت و امامت و خلافت با قاعده تناسخ== | ==ادعای ربوبیت و امامت و خلافت با قاعده تناسخ== | ||
پیروان این فرقه ادعا میکردند که [[علی بن | پیروان این فرقه ادعا میکردند که [[علی بن ابیطالب|علی بن ابی طالب (علیهالسّلام)]] جزئی الهی دارد و این به دلیل تناسخ است. بنابراین، خود را مستحق امامت و خلافت میدانستند<ref>ذهبی محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۵، ص۵۸.</ref> و همچنین اصحابش از بیان نقل میکنند که میگفت روحالله در [[انبیاء]] و [[امامان]] تا ابیهاشم عبداللهبنمحمد از راه تناسخ منتقل شده و سپس به بیان رسیده است. به همین دلیل و بنابر مذهب [[حلولیه]]، بنان پیامبر است<ref>بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق، ص۲۲۷.</ref>. | ||
<ref>بغدادی ابومنصور، الفرق بین الفرق، ص۲۲۷.</ref> | در واقع بیان در ابتدا مدعی شد که وصی ابوهاشم است و سپس مدعی نبوت شد و بعد از آن مقام خودش را بالاتر دیده مدعی ربوبیت شد و دستیابی به این مقامات را از راه تناسخ توجیه میکرد. تمام مبانی مکتب او در یک کلام تشبیه و تناسخ است و او با این عقیده در واقع به جنگ مکتب اهلبیت برخاسته است. در مکتب حق؛ تناسخ و تشبیه برابر با [[کفر]] و [[شرک]] است، چنانکه [[علی بن موسی (رضا)|علی بن موسی (رضا) (علیهالسّلام)]] فرمود: «من قال بالتناسخ فهو کافر بالله العظیم مکذّب بالجنة و النار<ref>عاملی شیخ حرّ، وسائلالشیعة، ج۲۸، ص۳۴۱.</ref>. یعنی کسی که معتقد به تناسخ باشد، به خداوند کافر شده و تکذیبکننده [[بهشت]] و [[جهنم]] است. «قال علیهالسلام من اعتقد بالتشبیه و الجبر فهو کافر مشرک و نحن منه بری فی الدنیا و الاخرة<ref>مجلسی محمد باقر، بحارالانوار، ج۳، ص۲۹۴</ref>. یعنی کسی که معتقد به تشبیه و [[جبرگرایی]] باشد، کافر مشرک است و ما از ایشان در دنیا و آخرت بیزاریم.» | ||
در واقع بیان در ابتدا مدعی شد که وصی ابوهاشم است و سپس مدعی نبوت شد و بعد از آن مقام خودش را بالاتر دیده مدعی ربوبیت شد و دستیابی به این مقامات را از راه تناسخ توجیه میکرد. تمام مبانی مکتب او در یک کلام تشبیه و تناسخ است و او با این عقیده در واقع به جنگ مکتب اهلبیت برخاسته است. در مکتب حق؛ تناسخ و تشبیه برابر با [[کفر]] و [[شرک]] است، چنانکه [[علی بن موسی (رضا)|علی بن موسی (رضا) (علیهالسّلام)]] فرمود: «من قال بالتناسخ فهو کافر بالله العظیم مکذّب بالجنة و النار | |||
<ref>مجلسی محمد باقر، بحارالانوار، ج۳، ص۲۹۴</ref>.یعنی کسی که معتقد به تشبیه و [[جبرگرایی]] باشد، کافر مشرک است و ما از ایشان در دنیا و آخرت بیزاریم.» | |||
==پانویس== | ==پانویس== |