پرش به محتوا

مذهب شیعه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:


== معنای اصطلاحی ==
== معنای اصطلاحی ==
شیعه در اصطلاح به آن عده از مسلمانان گفته می‌شود که به خلافت و امامت بلافصل علی (علیه‌السلام) معتقدند، و بر این عقیده‌اند که امام و جانشین پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌) از طریق نصّ شرعی تعیین می‌شود و امامت حضرت علی (علیه‌السلام) و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نصّ شرعی ثابت شده است<ref>شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، ص۳۵. </ref><ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۱۴۶. </ref>.
شیعه در اصطلاح به‌آن عده از مسلمانان گفته می‌شود که به‌خلافت و امامت بلافصل علی (علیه‌السلام) معتقدند، و می‌گویند که امام و جانشین پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌) از طریق نصّ شرعی تعیین می‌شود و امامت حضرت علی (علیه‌السلام) و دیگر امامان شیعه نیز از همین راه ثابت شده است<ref>شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، ص۳۵. </ref><ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۱۴۶. </ref>.
اطلاق شیعه بر دوستان و پیروان علی (علیه‌السلام) نخست، از طرف پیامبر اکرم (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌) صورت گرفته و در احادیث متعدد وارده از آن حضرت، مطرح شده است. چنانکه [[سیوطی]] از [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر‌بن‌عبدالله انصاری]] و [[عبدالله ابن عباس|ابن‌عباس]] از علی(علیه‌السلام) روایت کرده که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌) در تفسیر آیه‌  شریفه: «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریّه» <ref>سوره بّینة، آیه 7</ref>  اشاره به علی (علیه‌السلام) کرده و فرموده‌ است: «تو و شیعیانت» روز قیامت رستگار خواهید شد»<ref>سیوطی، جلال‌الدین، الدّر‌ّالمنثور، ج۸، ص۵۸۹. </ref>،<ref>امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج ۲، ص ۵۷۵۸. </ref>.
اطلاق شیعه بر دوستان و پیروان علی (علیه‌السلام) نخست، از طرف پیامبر اکرم (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌) صورت گرفته و در احادیث مربوط به‌حضرت، مطرح شده است. چنانکه [[سیوطی]] از [[جابربن‌عبدالله انصاری|جابر‌بن‌عبدالله انصاری]] و [[عبدالله‌بن عباس|ابن‌عباس]] از علی(علیه‌السلام) روایت کرده که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌) در تفسیر آیه‌  شریفه: «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریّة» <ref>سوره بّینه، آیه 7</ref>  اشاره به‌علی (علیه‌السلام) کرده و فرموده‌ است: «تو و شیعیانت» روز قیامت رستگار خواهید شد»<ref>سیوطی، جلال‌الدین، الدّر‌ّالمنثور، ج۸، ص۵۸۹. </ref>،<ref>امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج ۲، ص ۵۷۵۸. </ref>.


== خاستگاه ==
== خاستگاه ==
پس از درگذشت‌ رسول اکرم، کسانی که معتقد به اولویت علی ابن ابی طالب برای [[خلافت]] بودند شیعه نامیده می‌شدند. تمایز این گروه از دیگر مسلمین تا زمان [[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام محمد باقر]] فقط در محبت به [[اهل بیت]] و اعتقاد به شایستگی انحصاری آنها برای حکومت مسلمین بود. از آن زمان به تدریج شیعه به عنوان یک مکتب مجزای فقهی حقوقی درآمد. در زمان [[جعفر بن محمد (صادق)|امام جعفر صادق]] با گسترش مباحث کلامی [[شیعیان]] (پیروان او) از نظر کلامی نیز در کنار [[معتزله]] و [[اشاعره]] مکتب ویژه خود را پایه‌گذاری کردند<ref>مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، شابک ۹۶۴–۸۱۶۱–۷۵–۵ صفحه: ۲۹–۳۲</ref>.
پس از درگذشت‌ رسول اکرم، کسانی که معتقد به‌اولویت علی‌بن‌ابی طالب برای [[خلافت]] بودند، شیعه نامیده می‌شدند. تمایز این گروه از دیگر مسلمین تا زمان [[محمدبن علی (باقرالعلوم)|امام محمد باقر]] فقط در محبت به‌[[اهل‌بیت]] و اعتقاد به‌شایستگی انحصاری آنها برای حکومت مسلمین بود. از آن زمان به‌تدریج شیعه به‌عنوان یک مکتب مجزای فقهی حقوقی درآمد. در زمان [[جعفربن‌محمد (صادق)|امام جعفر صادق]] با گسترش مباحث کلامی [[شیعیان]] (پیروان او) از نظر کلامی نیز در کنار [[معتزله]] و [[اشاعره]] مکتب ویژه خود را پایه‌گذاری کردند<ref>مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، شابک ۹۶۴–۸۱۶۱–۷۵–۵ صفحه: ۲۹–۳۲</ref>.
از زمان امام جعفر صادق و به دلیل پرهیز او از تلاش برای دستیابی به قدرت سیاسی در سایه جدال بین [[امویان]] و [[عباسیان]] در بین غالب پیروان او اعتقاد چنین بود که تا زمان قیام [[حجت بن حسن (مهدی)|قائم آل محمد]] تغییری در وضعیت سیاسی شیعیان ایجاد نخواهد شد و به همین دلیل شیعیان دوازده امامی تا سال‌ها بعد همواره از امامان بعدی در مورد اینکه قائم هستند یا نه پرس و جو می‌کردند<ref>مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، شابک ۹۶۴–۸۱۶۱–۷۵–۵ صفحه: ۳۵–۴۰</ref>.
از زمان امام جعفر صادق و به‌دلیل پرهیز او از تلاش برای دست‌یابی به‌قدرت سیاسی در سایه جدال بین [[امویان]] و [[عباسیان]] در بین غالب پیروان او اعتقاد چنین بود که تا زمان قیام [[حجةبن الحسن (مهدی)|قائم آل‌محمد]] تغییری در وضعیت سیاسی شیعیان ایجاد نخواهد شد و به‌همین دلیل شیعیان دوازده‌امامی تا سال‌ها بعد، همواره از امامان بعدی در باره اینکه قائم هستند یا نه پرس و جو می‌کردند<ref>مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، شابک ۹۶۴–۸۱۶۱–۷۵–۵ صفحه: ۳۵–۴۰</ref>.


اکنون «شیعه» در اصطلاح به آن عده از مسلمانان گفته می‌شود که به خلافت و امامت بلافصل علی(ع) معتقدند، و بر این عقیده‌اند که امام و جانشین رسول الله از طریق نصّ شرعی تعیین می‌شود، و امامت علی و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نص شرعی ثابت شده‌است<ref>اوائل المقالات، ص۳۵</ref><ref>شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۴۶</ref>.
«شیعه» در اصطلاح امروزی به‌آن عده از مسلمانان گفته می‌شود که به‌خلافت و امامت بلافصل علی(ع) معتقد و بر این عقیده‌ باشند که امام و جانشین رسول‌الله از طریق نصّ شرعی تعیین می‌شود، و امامت علی و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نصّ شرعی ثابت شده‌است<ref>اوائل المقالات، ص۳۵</ref><ref>شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۱۴۶</ref>.


به گفته مادلونگ، نه در قرآن و نه در میثاق [[مدینه]] به قریش جایگاه برتری داده نشده و میثاق مدینه هم نحوه جانشینی پیامبر را مشخص نکرده‌است. با این وجود، شیوه کلی انتقال [[ارث]] در سوره نساء تشریح شده و در قرآن، [[نبوت]] هم به صورت ارثی منتقل می‌شود. فردِ درگذشته می‌توانست برای خود یک «وصیت» بنویسد و یک «وصی» را مسئول اجرای آن کند. پیامبر تا پنج سال آخر عمر هنوز امیدش به داشتن وارثی مذکر را از دست نداده بود و سه سال بعد کنیز قبطی‌اش ماریه پسری به نام ابراهیم زایید اما این پسر خیلی زود مرد. با در نظر گرفتن تمام شرایط، فاطمه(س) تنها وارث اصلی رسول خدا و جانشین مشروع او بود.  
به‌گفته مادلونگ، نه در قرآن و نه در میثاق [[مدینه]] به‌قریش جایگاه برتری داده نشده و میثاق مدینه هم نحوه جانشینی پیامبر را مشخص نکرده‌است. با این وجود، شیوه کلی انتقال [[ارث]] در سوره نساء تشریح شده و در قرآن، [[نبوت]] هم به‌صورت ارثی منتقل می‌شود. هر فردی قبل از مرگش می‌تواند برای خود وصیّ تعیین کند و «وصیت‌نامه» بنویسد تا بعد از مرگش، وصیّ آن را اجرا کند. پیامبر تا پنج سال آخر عمرش هنوز امیدش را به‌داشتن وارثی مذکر از دست نداده بود و سه‌سال بعد کنیز قبطی‌اش ماریه، پسری به‌نام ابراهیم به‌دنیا آورد،  اما این پسر خیلی زود از دنیا رفت. بنابراین، فاطمه(س) تنها وارث اصلی رسول خدا و جانشین مشروع او بود.  


پیامبر ده سال پس از هجرت، و چند ماه پس از بازگشت از حجةالوداع، بیمار شد و ظهر روز دوشنبه در ۱۲ ربیع‌الاول سال ۱۱هجری مصادف با ۷ ژوئن سال ۶۳۲م در خانهٔ همسرش [[عایشه]] در شهر مدینه در حالی که ۶۳ سال داشت درگذشت<ref>شبارو, عصام محمد (1995). الدولة العربیَّة الإسلامیَّة الأولی (۱-٤۱هـ/٦۲۳-٦٦۱م) (3 ed.) (3 ed.). بیروت-لبنان: دارالنهضة العربیة (بیروت). p. 202</ref>. گروهی از مردم به سقیفه بنی ساعده رفتند تا در مورد جانشینی [[پیامبر خدا]] گفتگو کنند<ref>مصطفی حلمی (2006): الخلافة، ص۳۷–۳۸</ref>. این امر درحالی بود که، علی به همراه طلحه و زبیر و جمعی از خویشان و صحابهٔ محمد، مشغول خاکسپاری‌اش بودند، نتیجه گردهمایی مسلمانان در سقیفه، انتخاب ابوبکر به‌عنوان جانشین محمد بود. گروهی از انصار در سقیفه بنی ساعده از سعد بن عباده حمایت می‌کردند، اما مهاجران این را نپذیرفته و خود را از لحاظ خویشاوندی نزدیک‌تر به محمد می‌دانستند. در میان مهاجران عده‌ای نیز به رهبری علی و شامل [[زبیر]]، [[طلحه]]، [[عباس بن عبدالمطلب]]، [[مقداد]]، [[سلمان فارسی]]، [[ابوذر غفاری]] و [[عمار بن یاسر]]، علی را وارث مشروع رسالت می‌دانستند. پوناوالا معتقد است تاریخ‌نگاران مسلمان اتفاق نظر دارند که بحران موجود در این برهه، توسط سه تن از مهاجران مشهور به نام‌های [[ابوبکر]] و [[عمر]] و [[ابوعبیده جراح]] برطرف گردید. آنان [[انصار]] را جمع کرده و به آنها ابوبکر را تحمیل کردند. حسادت بین دو قبیلهٔ مهم انصار به نام اوس و خزرج و عدم فعالیت [[بنی‌هاشم|بنی‌هاشم]] در تبلیغ نظرشان، موفقیت این سه تن را تسهیل نمود.
پیامبر ده سال پس از هجرت، و چند ماه پس از بازگشت از حجةالوداع، بیمار شد و ظهر روز دوشنبه در ۱۲ ربیع‌الاول سال ۱۱هجری مصادف با ۷ ژوئن سال ۶۳۲م در خانهٔ همسرش [[عایشه]] در شهر مدینه در حالی که ۶۳ سال داشت درگذشت<ref>شبارو, عصام محمد (1995). الدولة العربیَّة الإسلامیَّة الأولی (۱-٤۱هـ/٦۲۳-٦٦۱م) (3 ed.) (3 ed.). بیروت-لبنان: دارالنهضة العربیة (بیروت). p. 202</ref>. پس از آن، گروهی از مردم به سقیفه بنی ساعده رفتند تا در مورد جانشینی [[پیامبر خدا]] گفتگو کنند<ref>مصطفی حلمی (2006): الخلافة، ص۳۷–۳۸</ref>. این امر درحالی بود که، علی به همراه طلحه و زبیر و جمعی از خویشان و صحابهٔ محمد، مشغول خاکسپاری‌اش بودند، نتیجه گردهمایی مسلمانان در سقیفه، انتخاب ابوبکر به‌عنوان جانشین محمد بود. گروهی از انصار در سقیفه بنی ساعده از سعد بن عباده حمایت می‌کردند، اما مهاجران این را نپذیرفته و خود را از لحاظ خویشاوندی نزدیک‌تر به محمد می‌دانستند. در میان مهاجران عده‌ای نیز به رهبری علی و شامل [[زبیر]]، [[طلحه]]، [[عباس بن عبدالمطلب]]، [[مقداد]]، [[سلمان فارسی]]، [[ابوذر غفاری]] و [[عمار بن یاسر]]، علی را وارث مشروع رسالت می‌دانستند. پوناوالا معتقد است تاریخ‌نگاران مسلمان اتفاق نظر دارند که بحران موجود در این برهه، توسط سه تن از مهاجران مشهور به نام‌های [[ابوبکر]] و [[عمر]] و [[ابوعبیده جراح]] برطرف گردید. آنان [[انصار]] را جمع کرده و به آنها ابوبکر را تحمیل کردند. حسادت بین دو قبیلهٔ مهم انصار به نام اوس و خزرج و عدم فعالیت [[بنی‌هاشم|بنی‌هاشم]] در تبلیغ نظرشان، موفقیت این سه تن را تسهیل نمود.


این انتخاب باعث اختلاف بین هواداران ابوبکر و طرفداران علی شد. طرفداران علی قائل بودند که او توسط شخص محمد به جانشینی منصوب شده‌است و خلافت باید از آن وی باشد. [[طبری]] در تاریخ خود نقل کرده‌است که گروهی از مخالفان ابوبکر از جمله زبیر در خانهٔ فاطمه(س) گرد آمدند و عمر با تهدید به آتش زدن خانه، آنها را بیرون کرد. علی بعداً گفت که اگر‌چهل یار داشت قیام می‌کرد. به نوشته پوناوالا علی و بنی‌هاشم تا قبل از مرگ فاطمه (حدود شش ماه) از بیعت با ابوبکر سر باز زدند. علی بر روی حقش پافشاری ننمود، چرا که تمایل نداشت امت نوپای اسلام دچار کشمکش گردد. بدین ترتیب به تدریج نهاد خلافت پدید آمد که در خارج از جهان اسلام معادلی ندارد. خلیفه از منزلت رهبری و حق گزینش زمامداران برخوردار بود. انتصاب به خلافت نوعی قرارداد بود که تعهدات متقابلی را بین خلیفه و امت پدیدمی‌آورد.
این انتخاب باعث اختلاف بین هواداران ابوبکر و طرفداران علی شد. طرفداران علی قائل بودند که او توسط شخص محمد به جانشینی منصوب شده‌است و خلافت باید از آن وی باشد. [[طبری]] در تاریخ خود نقل کرده‌است که گروهی از مخالفان ابوبکر از جمله زبیر در خانهٔ فاطمه(س) گرد آمدند و عمر با تهدید به آتش زدن خانه، آنها را بیرون کرد. علی بعداً گفت که اگر‌چهل یار داشت قیام می‌کرد. به نوشته پوناوالا علی و بنی‌هاشم تا قبل از مرگ فاطمه (حدود شش ماه) از بیعت با ابوبکر سر باز زدند. علی بر روی حقش پافشاری ننمود، چرا که تمایل نداشت امت نوپای اسلام دچار کشمکش گردد. بدین ترتیب به تدریج نهاد خلافت پدید آمد که در خارج از جهان اسلام معادلی ندارد. خلیفه از منزلت رهبری و حق گزینش زمامداران برخوردار بود. انتصاب به خلافت نوعی قرارداد بود که تعهدات متقابلی را بین خلیفه و امت پدیدمی‌آورد.
confirmed
۵٬۹۱۴

ویرایش