confirmed
۵٬۹۲۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
در زمینه خلافت علیبنابیطالب (خصیبیه)، ضمن قبول امامت و خلافت آن حضرت و مشروع دانستن آن، قاطعانه معتقدند آن حضرت از خلافت و امامت مسلمین، سهمی بیش از خلیفه چهارم بودن ندارد. | در زمینه خلافت علیبنابیطالب (خصیبیه)، ضمن قبول امامت و خلافت آن حضرت و مشروع دانستن آن، قاطعانه معتقدند آن حضرت از خلافت و امامت مسلمین، سهمی بیش از خلیفه چهارم بودن ندارد. | ||
در میان مسلمین، رهبران مرجئه تنها ابوثوبان مرجی بنیانگذار فرقه [[ثوبانیه]] معتقد است که غیر قریشی نیز میتواند امام باشد و بر | در میان مسلمین، رهبران مرجئه تنها ابوثوبان مرجی بنیانگذار فرقه [[ثوبانیه]] معتقد است که غیر قریشی نیز میتواند امام باشد و بر این باور است که هر کسی اقامه کتاب و سنت کند، میتواند امام باشد. | ||
اضافه بر این، میگوید که امامت بهاجماع ثابت میشود، اما فرقههای دیگر مرجئه اصل و نسب را در موضوع امامت شرط دانسته و اعتقاد دارند که امام باید قریشی باشد. | اضافه بر این، میگوید که امامت بهاجماع ثابت میشود، اما فرقههای دیگر مرجئه اصل و نسب را در موضوع امامت شرط دانسته و اعتقاد دارند که امام باید قریشی باشد. | ||
اهمیت مرجئه از حیث سیاسی بیشتر با توجه بهدوره حکومت بنیامیه و | اهمیت مرجئه از حیث سیاسی بیشتر با توجه بهدوره حکومت بنیامیه و خصوصا در دوره حکومت معاویه و یزید مشخص میشود؛ معاویه که خود فرزند ابوسفیان از بزرگان قریش بود که اسلام نیاورد، مگر زمانی که از جان خود بیمناک شد. | ||
معاویه نسبت به [[صحابه|اصحاب پیامبر (صلیالله علیه وآله)]] - که هنوز در زمان [[خلافت]] او زنده بودند - هیچ فضیلتی نداشت تا بهاو اولویتی برای خلافت ببخشد. | معاویه نسبت به [[صحابه|اصحاب پیامبر (صلیالله علیه وآله)]] - که هنوز در زمان [[خلافت]] او زنده بودند - هیچ فضیلتی نداشت تا بهاو اولویتی برای خلافت ببخشد. | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
او کسی بود که هیچ تقیدی بهشعائر الهی چه در زندگی شخصی و چه در اداره حکومت نداشت. | او کسی بود که هیچ تقیدی بهشعائر الهی چه در زندگی شخصی و چه در اداره حکومت نداشت. | ||
از | از مهم@ترین کارهایی که او با این سابقه نه چندان روشن برای موجه جلوه دادن قدرت خود انجام داد، تبدیل خلافت بهسلطنت بود. | ||
سلطنتدارای یک خصیصه اصلی است و آن اینکه در سلطنت مردم باید کاملا مطیع سلطان باشند و کوچکترین اعتراضی بهشیوه عمل | سلطنتدارای یک خصیصه اصلی است و آن اینکه در سلطنت مردم باید کاملا مطیع سلطان باشند و کوچکترین اعتراضی بهشیوه عمل او نداشته باشند و حتی سلوک سلطان را عین حق بدانند. | ||
این خواسته با توجه | این خواسته با توجه بهاینکه هنوز بیش از سه دهه از وفات [[محمدبنعبدالله (خاتمالانبیا)|پیامبر اسلام]] (صلیالله علیه وآله) نگذشته بود و با فرهنگ نبوی تقابل آشکار داشت، بهراحتی محقق نمیشد. | ||
معاویه برای تحقق بخشیدن سلطنت، نیازمند پشتوانهای علمی و نظری بود و این پشتوانه از طریق تفکر ارجائی قابل حصول بود. | معاویه برای تحقق بخشیدن سلطنت، نیازمند پشتوانهای علمی و نظری بود و این پشتوانه در آن عصر فقط از طریق تفکر ارجائی قابل حصول بود. | ||
با توجه بهچگونگی شکلگیری اندیشه مرجئه از حیث تاریخی دست پنهان [[امویان]] را در آن میبینیم. | با توجه بهچگونگی شکلگیری اندیشه مرجئه از حیث تاریخی دست پنهان [[امویان]] را در آن میبینیم. |