۸۷٬۷۶۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
== موسس == | == موسس == | ||
موسس فرقه شخصی به نام شیبان بن سلمه از رهبران فرقه خوارج بود که در اواخر دوران امویان در خراسان این فرقه را بنا نهاد. وی از قبیله سدوس بوده و به قبیله بکر بن وائل تعلق داشته است. به وی نسب حروری نیز داده شده است. از تاریخ زندگانی وی اطلاعات دقیقی در دست نیست اما آوردهاند که او پس از شکست از مروان بن محمد به فارس و سپس به کرمان گریخت و از آنجا به سیستان و در نهایت به خراسان آمد. او در ابتدا از پیروان فرقه ثعالبه بود و در اواخر دهه ۱۲۰ هجری قمری در خراسان ادعای خلافت و امامت کرد | موسس فرقه شخصی به نام شیبان بن سلمه از رهبران فرقه خوارج بود که در اواخر دوران امویان در خراسان این فرقه را بنا نهاد. وی از قبیله سدوس بوده و به قبیله بکر بن وائل تعلق داشته است. به وی نسب حروری نیز داده شده است. از تاریخ زندگانی وی اطلاعات دقیقی در دست نیست اما آوردهاند که او پس از شکست از مروان بن محمد به فارس و سپس به کرمان گریخت و از آنجا به سیستان و در نهایت به خراسان آمد. او در ابتدا از پیروان فرقه ثعالبه بود و در اواخر دهه ۱۲۰ هجری قمری در خراسان ادعای خلافت و امامت کرد<ref>ر. ک. دانش نامه جهان اسلام و دانش نامه بزرگ اسلامی</ref>. | ||
== تاریخچه == | == تاریخچه == | ||
شیبان بن سلمه در زمان ابومسلم خراسانی خروج کرد و به یاری او شتافت، در نتیجه خوارج از او تبری جستند، اما پس از آن که شیبان کشته شد، عدهای از خوارج ادعا کردند که او پیش از مرگ توبه کرده است. ثعالبه که شیبان پیش از مرگ از جمله ایشان بود، این ادعا را قبول نکردند. در مقابل کسانی قائل به توبه و پذیرش آن شدند. این گروه شیبانیه نامیده میشوند | شیبان بن سلمه در زمان ابومسلم خراسانی خروج کرد و به یاری او شتافت، در نتیجه خوارج از او تبری جستند، اما پس از آن که شیبان کشته شد، عدهای از خوارج ادعا کردند که او پیش از مرگ توبه کرده است. ثعالبه که شیبان پیش از مرگ از جمله ایشان بود، این ادعا را قبول نکردند. در مقابل کسانی قائل به توبه و پذیرش آن شدند. این گروه شیبانیه نامیده میشوند<ref> اسفراینی، شهفور، التبصیر فی الدین، ص57</ref><ref> جرجانی، سیدعلی، تعریفات العلوم و تحدیدات الرسوم، ص106</ref><ref>نشوان حمیری، الحور العین ص172</ref><ref> بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص118</ref><ref>ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج2، ص220</ref><ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص180</ref><ref>شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج1، ص119</ref><ref> مقریزی، احمدبن علی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج2، ص</ref><ref> آملی، شمس الدین محمد، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج2، ص274 | ||
<ref> اسفراینی، شهفور، التبصیر فی الدین، ص57</ref> <ref> جرجانی، سیدعلی، تعریفات العلوم و تحدیدات الرسوم، ص106</ref> <ref>نشوان حمیری، الحور العین ص172</ref> <ref> بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص118</ref> <ref>ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج2، ص220</ref> <ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص180</ref> <ref>شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ج1، ص119</ref> <ref> مقریزی، احمدبن علی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج2، ص</ref> <ref> آملی، شمس الدین محمد، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج2، ص274 | </ref>. | ||
</ref> | |||
== اعتقادات == | == اعتقادات == | ||
شیبانیه از فرق منشعب شده از ثعالبه یاد شدهاند. ثعالبه نیز خود از انشعابات عجارده بودند. بیشتر طرفداران این فرقه را از قبیله وائل تشکیل میدادند. محوریترین اعتقاد این فرقه اعتقاد به جبر و عدم اختیار در افعال انسان است. آنان در صفات خدا قائل به تشبیه هستند. همین عقیده سبب شد تا سایر فرقههای | شیبانیه از فرق منشعب شده از ثعالبه یاد شدهاند. ثعالبه نیز خود از انشعابات عجارده بودند. بیشتر طرفداران این فرقه را از قبیله وائل تشکیل میدادند. محوریترین اعتقاد این فرقه اعتقاد به جبر و عدم اختیار در افعال انسان است. آنان در صفات خدا قائل به تشبیه هستند. همین عقیده سبب شد تا سایر فرقههای اهلسنت و خوارج این گروه را تکفیر کنند<ref>ر. ک. دانش نامه جهان اسلام، نشر بنیاد دایره المعارف اسلامی، ج 1 ص 5460</ref>. | ||
از دیگر اعتقادات آنان، جواز امامت زنان و خروج بر پادشاه ستمگر است | از دیگر اعتقادات آنان، جواز امامت زنان و خروج بر پادشاه ستمگر است<ref>مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 266</ref>. | ||
این فرقه نخستین گروهی هستند که قائل به تشبیه خداوند به مخلوقات شدند و این قول توسط ایشان ابداع شده است | این فرقه نخستین گروهی هستند که قائل به تشبیه خداوند به مخلوقات شدند و این قول توسط ایشان ابداع شده است<ref> اسفراینی، شهفور، التبصیر فی الدین، ص57</ref><ref> جرجانی، سیدعلی، تعریفات العلوم و تحدیدات الرسوم، ص106</ref><ref>نشوان حمیری، الحور العین ص172</ref><ref> بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص118</ref><ref>ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج2، ص220</ref><ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص180</ref><ref>شهرستانی عبدالکریم، الملل و النحل، ج1، ص119</ref><ref> مقریزی،احمدبن علی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج2، ص355</ref><ref> آملی،شمس الدین محمد، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج2، ص274</ref>. | ||
به همین جهت دیگر «ثعالبه» و اهلسنت بلکه همه خوارج حکم کفر او را صادر کردند و وی را برای یاری با ابومسلم کافر شمردند. کسانی که از ثعالبه او را کافر شمردند، «زیادیه» یاران زیاد بن عبدالرحمن بودند. شیبانیه معتقد بودند که شیبان از گناهان خود توبه کرد، ولی «زیادیه» گفتند که گناهان او ستمهای وی به مردم است که با توبه از میان نمیرود، زیرا همانسان که ابومسلم را در جنگ با امویان یاری کرد، وی را در نبرد با «ثعالبه» مساعدت نمود. شیبانیه خلافت زنان و امامت ایشان را جایز و خروج بر پادشاه ستمگر را روا میشمرند | به همین جهت دیگر «ثعالبه» و اهلسنت بلکه همه خوارج حکم کفر او را صادر کردند و وی را برای یاری با ابومسلم کافر شمردند. کسانی که از ثعالبه او را کافر شمردند، «زیادیه» یاران زیاد بن عبدالرحمن بودند. شیبانیه معتقد بودند که شیبان از گناهان خود توبه کرد، ولی «زیادیه» گفتند که گناهان او ستمهای وی به مردم است که با توبه از میان نمیرود، زیرا همانسان که ابومسلم را در جنگ با امویان یاری کرد، وی را در نبرد با «ثعالبه» مساعدت نمود. شیبانیه خلافت زنان و امامت ایشان را جایز و خروج بر پادشاه ستمگر را روا میشمرند<ref> مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص266</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |