confirmed
۶٬۳۳۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
==عقاید اخنسیه== | ==عقاید اخنسیه== | ||
اخنس در آغاز کار در موالات (مهربانی) با کودکان با «ثعالبه» هم داستان بود. سپس از آنان روی گردانید و گفت بر ماست که درباره همه کسانی که در «دار تقیه» هستند، درنگ کرده بازایستیم آنگاه به دوست گرفتن یا کافر شمردن آنان دست یازیم. ایشان پنهانی و ناگهانی کشتن مخالفان را ناروا دانسته، گفتند اگر کسی از اهل قبله بر ایشان پیش دستی به جنگ کند و سپس زینهار خواهد، باید پذیرفت.<ref>محمد جواد مشکور، ''فرهنگ فرق اسلامی''، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ دوم، ص 42.</ref>. این گروه حق جنگ ابتدایی با اهل قبله ندارند تا اینکه آنها را به دین دعوت کنند اگر امتناع کردند کشته میشوند مگر اینکه به عینه برخلاف حرفشان علم پیدا کنیم و همچنین گفته شده است که آنها ازدواج زنان مسلمان را با [[مشرکان]] قوم خودشان که اصحاب کبائر هستند جایز میدانند<ref> عبدالکریم شهرستانی، ''الملل والنحل''، تحقیق، محمد سید کیلانی، بیروت، انتشارات دار المعرفة، سال ۱۴۰۴ | اخنس در آغاز کار در موالات (مهربانی) با کودکان با «ثعالبه» هم داستان بود. سپس از آنان روی گردانید و گفت بر ماست که درباره همه کسانی که در «دار تقیه» هستند، درنگ کرده بازایستیم آنگاه به دوست گرفتن یا کافر شمردن آنان دست یازیم. ایشان پنهانی و ناگهانی کشتن مخالفان را ناروا دانسته، گفتند اگر کسی از اهل قبله بر ایشان پیش دستی به جنگ کند و سپس زینهار خواهد، باید پذیرفت.<ref>محمد جواد مشکور، ''فرهنگ فرق اسلامی''، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ دوم، ص 42.</ref>. این گروه حق جنگ ابتدایی با اهل قبله ندارند تا اینکه آنها را به دین دعوت کنند اگر امتناع کردند کشته میشوند مگر اینکه به عینه برخلاف حرفشان علم پیدا کنیم و همچنین گفته شده است که آنها ازدواج زنان مسلمان را با [[مشرکان]] قوم خودشان که اصحاب کبائر هستند جایز میدانند<ref> عبدالکریم شهرستانی، ''الملل والنحل''، تحقیق، محمد سید کیلانی، بیروت، انتشارات دار المعرفة، سال ۱۴۰۴ ق، ج ۱، ص ۱۳۱.</ref>. اخنس را بدین گفتار پیروانی فراهم گشت. اخنس از دیگر [[ثعالبه]] بیزاری جست و ثعالبه هم از آنها دوری و بیزاری جستند<ref>عبدالقاهر بغدادی، ''الفرق بین الفرق''، تحقیق مجدی فتحی السید، قاهره، مکتبة التوفیقیة، ص ۸۰.</ref>. همچنین مولا میتواند زکات عبدش را بگیرد و اگر عبد فقیر و محتاج شد، زکاتش را به او پرداخت کند.<ref> قاضی سید نور الله شوشتری، ''احقاق الحق وازهاق الباطل''، با تعلیقات سید شهابالدین مرعشی نجفی، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چ اول، سال ۱۴۱۷ ق، ج ۳۲، ص ۵۲۴-۵۲۵ .</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== |