confirmed
۷٬۹۵۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
== تاریخچه == | == تاریخچه == | ||
این فرقه در [[کوفه]] ساکن بودند. آنان نخست از عقاید داعیبورانی پیروی میکردند و از اینرو «[[بورانیه]]» خوانده میشدند؛ سپس در سال ۲۹۵ هجری قمری به داعی ابوحاتم زُطّی گراییدند و بقلیه نامیده شدند. <ref> | این فرقه در [[کوفه]] ساکن بودند. آنان نخست از عقاید داعیبورانی پیروی میکردند و از اینرو «[[بورانیه]]» خوانده میشدند؛ سپس در سال ۲۹۵ هجری قمری به داعی ابوحاتم زُطّی گراییدند و بقلیه نامیده شدند. <ref>احمد نویری، ''نهایة الارب''، قاهره، سال 1404 ق، ج 25، ص 275.</ref> <ref> ابوبکر ابن دواداری، ''کنز الدرر''، قاهره، سال 1380 ق، ص ۹۰.</ref> <ref>احمد مقریزی، ''اتعاظ الحنفاء''، قاهره، سال ۱۳۸۷ق، ج 12، ص 179.</ref> | ||
== وجه تسمیه == | == وجه تسمیه == | ||
دلیل نامیده شدن این فرقه به بقلیه، منع پیروان آن از سوی موسس این فرقه در استفاده از گوشت و بسنده کردن به خوردن گیاهان و سبزیجات بود، زیرا ابوحاتم به پیروان خود میگفت که حیوانات را نباید کشت و از گوشت آنها برای خوردن استفاده کرد، بلکه آنها را از این کار منع میکرد.<ref> | دلیل نامیده شدن این فرقه به بقلیه، منع پیروان آن از سوی موسس این فرقه در استفاده از گوشت و بسنده کردن به خوردن گیاهان و سبزیجات بود، زیرا ابوحاتم به پیروان خود میگفت که حیوانات را نباید کشت و از گوشت آنها برای خوردن استفاده کرد، بلکه آنها را از این کار منع میکرد.<ref> محمد جواد مشکور، ''فرهنگ فرق اسلامی''، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، صال 1372 ش، چ اول، ص 105 همراه با ویرایش و اصلاح عبارت.</ref> <ref> احمد نویری، ''نهایة الارب''، قاهره، سال 1404ق، ج 25، ص 275.</ref> <ref> ابوبکر ابن دواداری، ''همان''.</ref> <ref>احمد مقریزی، ''همان''.</ref> | ||
== بقلیه پس از مرگ ابوحاتم == | == بقلیه پس از مرگ ابوحاتم == | ||
پس از درگذشت ابوحاتم در سال ۲۹۶ هجری قمری، بقلیه به دو دسته تقسیم شدند: برخی همچنان بر زنده بودن و غیبت محمدبناسماعیل پافشاری میکردند و برخی دیگر میگفتند که زکرویةبنمهرویه داعی بزرگ عراق کشته نشده است و در غیبت بسر میبرد.<ref> | پس از درگذشت ابوحاتم در سال ۲۹۶ هجری قمری، بقلیه به دو دسته تقسیم شدند: برخی همچنان بر زنده بودن و غیبت محمدبناسماعیل پافشاری میکردند و برخی دیگر میگفتند که زکرویةبنمهرویه داعی بزرگ عراق کشته نشده است و در غیبت بسر میبرد.<ref> احمد نویری، ''همان''.</ref> <ref>ابن دواداری ابوبکر، ''کنز الدرر''، قاهره، سال 1380 قمری و 1961 میلادی، ص ۹۰.</ref> | ||
<ref> | <ref> احمد مقریزی، ''همان''.</ref> | ||
== قیام و شکست بقلیه == | == قیام و شکست بقلیه == | ||
بقلیه در سال ۳۱۶ هجری قمری به ریاست مسعودبنحریث و عیسیبنموسی در اطراف کوفه قیام کردند و با همدستی همسایگان بدوی خود به غارت اموال مردم پرداختند <ref> | بقلیه در سال ۳۱۶ هجری قمری به ریاست مسعودبنحریث و عیسیبنموسی در اطراف کوفه قیام کردند و با همدستی همسایگان بدوی خود به غارت اموال مردم پرداختند <ref> علیمسعودی، ''التنبیه و الاشراف''، به کوشش دخویه، لیدن، سال ۱۸۹۳ م، ص 391.</ref> در پی این کار، مقتدر خلیفهعباسی دو تن از سرداران خود به نامهارونبنغریب و صافی را بهسوی آنها گسیل کرد. در این نبرد، بقلیه شکست سختی خوردند و بسیاری از ایشان کشته و اسیر شدند. <ref>محمد جواد مشکور، ''فرهنگ فرق اسلامی''، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، صال 1372 ش، چ اول، ص 105.</ref> <ref> علی مسعودی، ''همان''.</ref> <ref>ابن اثیر، ''الکامل''، ج 8، ص 187.</ref> نماد بقلیه در جنگ، پرچم سفیدی بود که روی آن آیه شریفه: «وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثین» <ref>سوره قصص، (28) آیه 5</ref> که مربوط به رهایی قوم بنیاسرائیل از دست فرعون بود، نقش بسته بود.<ref>محمد جواد مشکور، ''همان''.</ref> | ||
== سر انجام بقلیه == | == سر انجام بقلیه == | ||
سر انجامِ بقلیه در جنگی که با سپاهیان مقتدر رخ داد معلوم شد. آنها با دادن کشتههای فراوان و حالتی سرنگون وارد بغداد شدند <ref>ابناثیر، | سر انجامِ بقلیه در جنگی که با سپاهیان مقتدر رخ داد معلوم شد. آنها با دادن کشتههای فراوان و حالتی سرنگون وارد بغداد شدند <ref>ابناثیر، ''همان''.</ref> و برخی که از نبرد جان سالم به در برده بودند، به سلیمانبنحسن قرمطی - که از هیت(شهری در استان انبار عراق) به [[بحرین]] بازگشته بود پیوستند و از آنجا که آنان در بیشهها میزیستند، در سپاه سلیمان به «اَجَمیین» نامیده شدند.<ref> علی مسعودی، ''همان''.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |