confirmed
۷٬۸۴۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
== معنای حلول == | == معنای حلول == | ||
حلول در لغت بهمعنای فرود آمدن در جایی، وارد شدن به کسی 2 - داخل شدن روح کسی در کسی دیگر<ref>ر.ک. فرهنگ معین.</ref> و در اصطلاح حکما عبارت است از یکی شدن چیزی با چیز دیگر، چنانکه از اشاره به یکی، اشاره به دیگری لازم آید. اما حلول در اینجا بهمعنای تجسّم و تجسد خداوند به صورت بشر است که آن را به فرانسه noitanracni گویند<ref>محمد جواد مشکور، ''فرهنگ فرق اسلامی''، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ اول، ص | حلول در لغت بهمعنای فرود آمدن در جایی، وارد شدن به کسی 2 - داخل شدن روح کسی در کسی دیگر<ref>ر.ک. فرهنگ معین.</ref> و در اصطلاح حکما عبارت است از یکی شدن چیزی با چیز دیگر، چنانکه از اشاره به یکی، اشاره به دیگری لازم آید. اما حلول در اینجا بهمعنای تجسّم و تجسد خداوند به صورت بشر است که آن را به فرانسه noitanracni گویند<ref>محمد جواد مشکور، ''فرهنگ فرق اسلامی''، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ اول، ص 165، با ویرایش و اصلاح و جابجایی کلی عبارات.</ref>. | ||
== اعتقاد کلی == | == اعتقاد کلی == |