زکریا معمر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:


==مقاومت، راه حل بحران فلسطین==
==مقاومت، راه حل بحران فلسطین==
ابومعمر معتقد بود که مقاومت در برابر اشغالگران به هر شکل و روشی، به‌ویژه مقاومت نظامی قابل دستیابی بوده و آینده برای مقاومت است. و قدرت و عمق عربی و اسلامی آن، درگیری‌ها را در مناطق وسیع آن تقویت می‌کند و حضور مشروع مقاومت منجر به معادلات بزرگ‌تر، قوی‌تر و توانمندتری در دستیابی به آزادی [[فلسطین]] می‌شود. به باور او در محاصره نگه داشتن [[نوار غزه]]، اشغال [[کرانه باختری]]، انتقال قدرت به یک نهاد امنیتی در ازای پول، از بین بردن موضوع پناهندگان و گسترش جنایت در داخل اراضی اشغالی، از استراتژی‌های [[رژیم صهیونیستی]] است. در حالی که مردم فلسطین با مقاومت در نوار غزه، انقلاب در کرانه باختری، و پایبندی به هویت ملی و مقاومت در برابر پروژه‌های یهودی‌سازی و اسرائیلی‌سازی در سرزمین‌های مربوط به سال 1948 م، مقابله می‌کنند. و [[جنبش فتح|تشکیلات خودگردان فلسطین]] نقش [[سازمان آزادی بخش فلسطین|سازمان آزادیبخش فلسطین]] را به حاشیه رانده و آن را بخشی از محافل خود می‌داند و آن را از محتوا و هدفش خالی کرده و  از آن به‌عنوان برگ برنده‌ای که در صورت لزوم از آن به نفع خود استفاده می‌کند، تبدیل کرده است. در حالی که [[حماس]] خواستار اصلاح و بازسازی سازمان است و به دنبال پروژه‌های جایگزین نمی‌رود، زیرا این امر باعث افزایش شکاف در‌ فلسطین شده و بسته نگه داشتن درهای سازمان به روی جنبش‌های حماس و [[جهاد اسلامی فلسطین|جهاد اسلامی]]، موجب از دسن رفتن مشروعیت و جایگاه تشکیلات خودگردان، به‌‌عنوان نماینده مردم فلسطین می‌شود. به باور او سیاست مرجع و اصلی در کرانه باختری جلوگیری از استفاده از هرگونه برگ برنده‌ای است که مانع وحدت فلسطین و دستیابی به اهداف مردم فلسطین شود و به جز آن، هیچ پروژه دیگری موفق نخواهد شد. زیرا این سرزمین نمی‌تواند چیزی جز یک موجودیت صرفاً فلسطینی داشته باشد و هیچ حاکمیتی جز ملت فلسطین وجود ندارد. و نظام سیاسی کنونی فلسطین، که توسط حکومت خودگردان نمایندگی می‌شود، تعادل تصمیم گیری و نمایندگی را ندارد و اکثریت قریب به اتفاق جنبش فتح به این گروه ذینفع، اعتماد ندارند و خواستار ضرورت بسیج مردم فلسطین در همه جا در مقابل اشغالگران، با تمسک به پروژه‌ای به نام پروژه مقاومت هستند.
ابومعمر معتقد بود که مقاومت در برابر اشغالگران به هر شکل و روشی، به‌ویژه مقاومت نظامی قابل دستیابی بوده و آینده برای مقاومت است. و قدرت و عمق عربی و اسلامی آن، درگیری‌ها را در مناطق وسیع آن تقویت می‌کند و حضور مشروع مقاومت منجر به معادلات بزرگ‌تر، قوی‌تر و توانمندتری در دستیابی به آزادی [[فلسطین]] می‌شود. به باور او در محاصره نگه‌داشتن [[نوار غزه]]، اشغال [[کرانه باختری]]، انتقال قدرت به یک نهاد امنیتی در ازای پول، از بین بردن موضوع پناهندگان و گسترش جنایت در داخل اراضی اشغالی، از استراتژی‌های [[رژیم صهیونیستی]] است. در حالی که مردم فلسطین با مقاومت در نوار غزه، انقلاب در کرانه باختری، و پایبندی به هویت ملی و مقاومت در برابر پروژه‌های یهودی‌سازی و اسرائیلی‌سازی در سرزمین‌های مربوط به سال 1948 م، مقابله می‌کنند. و [[جنبش فتح|تشکیلات خودگردان فلسطین]] نقش [[سازمان آزادی بخش فلسطین|سازمان آزادی‌بخش فلسطین]] را به حاشیه رانده و آن را بخشی از محافل خود می‌داند و آن را از محتوا و هدفش خالی کرده و  از آن به‌عنوان برگ برنده‌ای که در صورت لزوم از آن به نفع خود استفاده می‌کند، تبدیل کرده است. در حالی که [[حماس]] خواستار اصلاح و بازسازی سازمان است و به دنبال پروژه‌های جایگزین نمی‌رود، زیرا این امر باعث افزایش شکاف در‌ فلسطین شده و بسته نگه داشتن درهای سازمان به روی جنبش‌های حماس و [[جهاد اسلامی فلسطین|جهاد اسلامی]]، موجب از دست رفتن مشروعیت و جایگاه تشکیلات خودگردان، به‌‌عنوان نمایندۀ مردم فلسطین می‌شود. به باور او سیاست مرجع و اصلی در کرانه باختری جلوگیری از استفاده از هرگونه برگ برنده‌ای است که مانع وحدت فلسطین و دستیابی به اهداف مردم فلسطین شود و به جز آن، هیچ پروژه دیگری موفق نخواهد شد؛ زیرا این سرزمین نمی‌تواند چیزی جز یک موجودیت صرفاً فلسطینی داشته باشد و هیچ حاکمیتی جز ملت فلسطین وجود ندارد. و نظام سیاسی کنونی فلسطین، که توسط حکومت خودگردان نمایندگی می‌شود، تعادل تصمیم‌گیری و نمایندگی را ندارد و اکثریت قریب به اتفاق جنبش فتح به این گروه ذی‌نفع، اعتماد ندارند و خواستار ضرورت بسیج مردم فلسطین در همه‌جا در مقابل اشغالگران، با تمسک به پروژه‌ای به نام پروژه مقاومت هستند.


==وضعیت نامطلوب اعراب==
==وضعیت نامطلوب اعراب==