پرش به محتوا

قیام مردم تبریز 1356: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۲: خط ۳۲:


===درگیری مردم با نیروهای نظامی===
===درگیری مردم با نیروهای نظامی===
یکی از مسیرها از میدان باغ گلستان آغاز می‌شد و جمعیتی بالغ بر هزار نفر، پس از اجتماع در این میدان، برای حرکت به سمت مسجد مجتهدی آماده می‌شدند. در حدود ساعت 08:00 الی 09:00 صبح، دسته‌ای از نیروهای شهربانی مستقر در میدان باغ گلستان، هنگام عبور برخی از اجتماع‌کنندگان، آن‌ها را مورد ضرب و شتم قرار داده و مانع از حرکت ایشان شدند. با اعتراض باقی حاضران در محل، صحنه‌ درگیری میان مأموران و معترضان گردید. این نخستین درگیری در سطح شهر تبریز بود که در ساعات ابتدایی روز، در دفاتر و گزارش‌های ساواک ثبت و ضبط گردید.  
یکی از مسیرها از میدان باغ گلستان آغاز می‌شد و جمعیتی بالغ بر هزار نفر، پس از اجتماع در این میدان، برای حرکت به سمت مسجد مجتهدی آماده می‌شدند. در حدود ساعت 08:00 الی 09:00 صبح، دسته‌ای از نیروهای شهربانی مستقر در میدان باغ گلستان، هنگام عبور برخی از اجتماع‌کنندگان، آن‌ها را مورد ضرب و شتم قرار داده و مانع از حرکت ایشان شدند. با اعتراض باقی حاضران در محل، صحنه‌ درگیری میان مأموران و معترضان گردید. این نخستین درگیری در سطح شهر تبریز بود که در ساعات ابتدایی روز بود.
حادثه‌ دیگری در حدود ساعت 10:30 در حوالی چهار راه شهناز (خیابان شریعتی فعلی) اتفاق افتاد، سرگرد حق‌شناس، رئیس کلانتری 6 بازار برای متفرق کردن اجتماع‌کنندگان در یکی از نقاط شلوغ شهر، مبادرت به شلیک تیر هوایی نموده و سربازان خود را مأمور سرکوب حاضران می‌نماید. این رفتار خشن و جنون‌آمیز که بدون اندک تخلفی از جانب مردم حاضر در محل، توسط افسر نامبرده صورت می‌پذیرد، موجبات خشم عمومی را فراهم می‌آورد و عزاداران را به مقاومت و درگیری با مأموران شهربانی تحریک می‌کند.  
حادثه‌ دیگری در حدود ساعت 10:30 در حوالی چهار راه شهناز (خیابان شریعتی فعلی) اتفاق افتاد، سرگرد حق‌شناس، رئیس کلانتری 6 بازار برای متفرق کردن اجتماع‌کنندگان در یکی از نقاط شلوغ شهر، مبادرت به شلیک تیر هوایی نموده و سربازان خود را مأمور سرکوب حاضران می‌نماید. این رفتار خشن و جنون‌آمیز که بدون اندک تخلفی از جانب مردم حاضر در محل، توسط افسر نامبرده صورت می‌پذیرد، موجبات خشم عمومی را فراهم می‌آورد و عزاداران را به مقاومت و درگیری با مأموران شهربانی تحریک می‌کند.  
===شهادت محمد تجلا===
اما مهم‌ترین حادثه، در صبح این روز، در مقابل مسجد میرزا یوسف مجتهدی اتفاق می‌افتد. در حدود ساعت 09:00 صبح، اهالی، کسبه، کارگران، طلاب، روحانیون و توده‌های مردم در ابتدای بازار جمع شده، به قصد مسجد میرزا یوسف حرکت می‌کنند؛ لکن در برابر مسجد، با تجمع و موضع‌گیری مأموران شهربانی و نیروهای انتظامی به فرماندهی سرگرد حق‌شناس مواجه می‌شوند. هنگامی که مشهدی محمد، کفش‌دار مسجد قصد باز کردن درب مسجد را می‌کند، سرگرد حق‌شناس شخصیت منفوری که در سرکوب قیام خونین 15 خرداد 1342 دست داشت و به شدت مورد لعن و نفرین مردم آزاده‌ تبریز بود، اجازه‌ بازگشایی درب مسجد را نمی‌دهد و صحن قدسی مسجد را «طویله» خطاب کرده، حاضرین را از ورود به این مکان مقدس باز می‌دارد. در این حین، جوانی انقلابی به نام محمد تجلا که از برخورد توهین‌آمیز حق‌شناس به غایت در خشم شده، پاره سنگی به جانب او پرتاب می‌کند، لکن پس از این اقدام، هدف گلوله قرار می‌گیرد و به شهادت می‌رسد.  
اما مهم‌ترین حادثه، در صبح این روز، در مقابل مسجد میرزا یوسف مجتهدی اتفاق می‌افتد. در حدود ساعت 09:00 صبح، اهالی، کسبه، کارگران، طلاب، روحانیون و توده‌های مردم در ابتدای بازار جمع شده، به قصد مسجد میرزا یوسف حرکت می‌کنند؛ لکن در برابر مسجد، با تجمع و موضع‌گیری مأموران شهربانی و نیروهای انتظامی به فرماندهی سرگرد حق‌شناس مواجه می‌شوند. هنگامی که مشهدی محمد، کفش‌دار مسجد قصد باز کردن درب مسجد را می‌کند، سرگرد حق‌شناس شخصیت منفوری که در سرکوب قیام خونین 15 خرداد 1342 دست داشت و به شدت مورد لعن و نفرین مردم آزاده‌ تبریز بود، اجازه‌ بازگشایی درب مسجد را نمی‌دهد و صحن قدسی مسجد را «طویله» خطاب کرده، حاضرین را از ورود به این مکان مقدس باز می‌دارد. در این حین، جوانی انقلابی به نام محمد تجلا که از برخورد توهین‌آمیز حق‌شناس به غایت در خشم شده، پاره سنگی به جانب او پرتاب می‌کند، لکن پس از این اقدام، هدف گلوله قرار می‌گیرد و به شهادت می‌رسد.  
در پی این حادثه و با شلیک تیر هوایی و نیز حمله‌ی‌ مأموران شهربانی به تجمع‌کنندگان، معترضان نیز در دفاع از خود، با پلیس درگیر شده، از بازار خارج و در خیابان‌های اطراف پراکنده می‌شوند. جمعیت آزرده و خشمگین، نخستین پاسگاه پلیس را در حوالی بازار مورد حمله قرار می‌دهند و شیشه‌های آن را فرو می‌ریزند و خودرو و موتورسیکلت‌های مربوط به آن را به آتش می‌کشند. پس از شروع درگیری از مقابل مسجد میرزا یوسف، جمعیت در سطح شهر و در خیابان‌های فردوسی، شهناز شمالی، کوروش کبیر، دارایی، دانشسرا و امین که در محدوده‌ی بازار قرار دارند، از این طریق اعتراضات و درگیری با نیروهای امنیتی و انتظامی در بخش وسیعی از شهر تبریز گسترش می‌یابد.  
در پی این حادثه و با شلیک تیر هوایی و نیز حمله‌ مأموران شهربانی به تجمع‌کنندگان، معترضان نیز در دفاع از خود، با پلیس درگیر شده، از بازار خارج و در خیابان‌های اطراف پراکنده می‌شوند. جمعیت آزرده و خشمگین، نخستین پاسگاه پلیس را در حوالی بازار مورد حمله قرار می‌دهند و شیشه‌های آن را فرو می‌ریزند و خودرو و موتورسیکلت‌های مربوط به آن را به آتش می‌کشند. پس از شروع درگیری از مقابل مسجد میرزا یوسف، جمعیت در سطح شهر و در خیابان‌های فردوسی، شهناز شمالی، کوروش کبیر، دارایی، دانشسرا و امین که در محدوده‌ی بازار قرار دارند، از این طریق اعتراضات و درگیری با نیروهای امنیتی و انتظامی در بخش وسیعی از شهر تبریز گسترش می‌یابد.  
حدود ساعت 0930 صبح، پس از انتشار خبر تشدید درگیری‌ها در مقابل مسجد میرزا یوسف، و افزایش لحظه به لحظه‌ی جمعیت خشمگین و معترض در سطح شهر، شهربانی تبریز با مشاهده‌ عجز و ناتوانی مأموران در سرکوب و کنترل بر اوضاع ، فرمان ترک پست و مراجعه به کلانتری‌های تابعه را صادر می‌کند و از این رو بخش اعظم شهر تبریز، از نیروهای انتظامی تخلیه شده، در اختیار مخالفان و معترضان حکومت قرار می‌گیرد.  
حدود ساعت 09:30 صبح، پس از انتشار خبر تشدید درگیری‌ها در مقابل مسجد میرزا یوسف، و افزایش لحظه به لحظه‌ی جمعیت خشمگین و معترض در سطح شهر، شهربانی تبریز با مشاهده‌ عجز و ناتوانی مأموران در سرکوب و کنترل بر اوضاع ، فرمان ترک پست و مراجعه به کلانتری‌های تابعه را صادر می‌کند و از این رو بخش اعظم شهر تبریز، از نیروهای انتظامی تخلیه شده، در اختیار مخالفان و معترضان حکومت قرار می‌گیرد.  
حدود ساعت 10:00 صبح، تظاهرات خیابانی با تخریب، شکستن و به آتش کشیدن اموال و اماکن مشخصی ابعاد تازه‌ای پیدا می‌کند. از گزارش‌های بازمانده از ساواک چنین بر می‌آید که این رفتار معترضان، به دلیل برخورد خشن و بی حساب مامورین و جریحه‌دار شدن احساسات مردم صورت گرفته است.  به‌رغم اینکه اموالی از قبیل خودروها و موتورسیکلت‌های شهربانی که وسیله‌ای برای سرکوب اعتراضات محسوب می‌شد و اماکنی مانند ساختمان حزب رستاخیز، کاخ جوانان و باشگاه معلمان که مستقیماً تحت نفوذ و تسلط بیگانگان قرار داشتند در این تظاهرات مورد حمله‌ی مستقیم معترضان واقع گردید، به نظر نمی‌رسید که توده‌های جامعه و مردمان عادی از چنین حوادثی مغموم و مأیوس شده باشند. ظاهراً خشم و نارضایتی از شرایط جاری، تنها مخصوص طیف‌های مشخصی، از‌جمله عوامل مستقیم حکومت، بخش‌های بالایی مستخدمین دولت، مستشاران و نظامیان وابسته به رژیم و غرب‌گرایان و برخی اقشار مرفه و فرادست جامعه بود که ایشان را نسبت به آتیه‌ی خویش دچار نگرانی و اضطراب می‌نمود.
با گسترش درگیری‌ها و آشوب‌های خیابانی، شهربانی که از یک سو تحت فشار شدید مرکز قرار داشت و از سوی دیگر، از پیش از این نیز کنترل شهر و آشوب‌های خیابانی را در اکثر نقاط آن از دست داده بود، از ژاندارمری و مرکز آموزشی پشتیبانی تقاضای کمک می‌کند و این دو دستگاه هر یک دسته و گروهانی را به یاری شهربانی تبریز اعزام می‌کنند. ورود نیروهای جدید به شهربانی و استقرار ایشان در نقاط حساس شهر هرچند تأثیری محدود و موضعی در وضعیت نیروهای انتظامی می‌گذارد، لکن بزودی تشدید تظاهرات و درگیری‌های خیابانی و تخریب اماکن و ساختمان‌های حکومتی نشان می‌دهد که چنین تدبیری نیز کارساز نبوده و بالعکس، موجب تشدید مناقشات و تعمیق خشم و انزجار عامه از دستگاه حاکم می‌گردد. بناچار نظر به ناتوانی شهربانی در سرکوب قیام مردمی، وضعیت جاری در شهر تبریز، برای هر گونه اعمال نظر و تصمیم‌گیری آتی به استانداری آذربایجان شرقی گزارش می‌شود و شخص استاندار نیز با عنایت به تشدید اغتشاشات و بروز حوادث خطرناک احتمالی، به نوبه‌ی خود، مستقیماً با نخست‌وزیری و دربار تماس برقرار کرده، به توصیف وقایع می‌پردازد. پس از این گفت‌وگو، دستوراتی از جانب محمدرضا شاه و جمشید آموزگار در خصوص وقایع تبریز به شرح ذیل صادر می‌شود:
 
الف) دستورات شاه: 1- در انجام امور وظایف محوله، به هیچ‌وجه سستی به کار برده نشود. 2- دستگیر شدگان و زخمی‌ها بازجویی و شناسایی شوند. 3 - کسانی که مغازه‌ها را بسته‌اند، با نهایت شدت عمل با آن‌ها عمل شود. 4- مأمورین از بانک‌هایی که خسارت دیده‌اند، گزارش تهیه کنند و مشخصات متهمین به دادگاه داده شود تا خسارت وارده جبران گردد.
 
ب) دستورات نخست‌وزیر: 1- استاندار آذربایجان شرقی با نهایت قدرت عمل نماید. 2- دستگیر‌شدگان بازجویی شوند. 3- در صورت مقاومت، سرکوب گردند. 4- تیم فیلم‌برداری از تهران اعزام می‌گردد.‌‌ مأمورین در انجام مأموریت آنان جهت فیلم‌برداری از اماکن و تأسیسات خسارت دیده، تسهیلات لازم فراهم نمایند. 5- بنا به اوامر متاع مبارک شاهنشاه آریامهر، کلیه‌ی پمپ‌های بنزین و مخازن نفت و بنزین و کارخانجات باید تحت حفاظت و مراقبت شدید قرار گیرد. 6- تیمسار استاندار با آقای قاضی [طباطبائی] واعظ شهر تماس تلفنی حاصل نموده و مقرر گردد که همراه چند نفر روحانیون، در مساجد مختلف شهر تبریز، مردم را به رعایت نظم و آرامش دعوت نمایند.
 
همان‌طور که از مفاد دستورات و فرامین شاه و نخست‌وزیر مملکت برداشت می‌شود، ایشان در باب اعتراضات مردمی تبریز، نظر به سرکوب و برخورد شدید با تظاهرات‌کنندگان و حتی دستگیر‌شدگان و زخمی‌ها را دارند؛ در حالی که همواره آن‌ چه در ظاهر، در باره‌ ملت ایران بروز می‌دادند، با این اظهارات تفاوت کلی و اصولی داشت. محمدرضا شاه همواره در سخنرانی‌های خود، ملت ایران را حامی و پشتیبان خویش معرفی و رابطه‌ی نزدیک میان شاه و ملت را، ورای چنین ارتباطی در میان سایر کشورهای دنیا قلمداد می‌کرد! جمشید آموزگار نیز از آغاز تشکیل دولت، بر شعار «فضای باز سیاسی» تأکید داشت و ایجاد چنین فضایی را از اهداف بلندمدت و بنیادین دولت خویش بر می‌شمرد! درخواست از روحانیت تبریز و آیت‌الله سید محمدعلی قاضی طباطبائی نیز در آخرین بند از فرامین نخست‌وزیر از ضعف و سستی و پذیرش شکست در برابر نیروهای خط امام و انقلابیون حامی روحانیت حکایت می‌کرد. به نظر می‌رسید که انقلاب زود هنگام مردم تبریز، بسیار زودتر از موعد مقرر ارکان نظام شاهنشاهی را به لرزه درآورده بود!
 
در ادامه‌ی وقایع روز 29 بهمن ماه 1356، در ساعات پیش از ظهر و درست زمانی که آشوب‌های خیابانی از مسجد میرزا یوسف مجتهدی آغاز شده و در خیابان‌های منتهی به بازار تبریز رو به فزونی می‌رفت، سرهنگ لیقوانی، رئیس ساواک آذربایجان شرقی به طور اتفاقی، در مقابل دادگستری و در حوالی خیابان دارایی با معترضین مواجه و درگیری‌های خیابانی را از نزدیک مشاهده کرد. طبعاً این شخصیت امنیتی، شرایط حاد جامعه را بیشتر و بهتر از سایر مسئولین اداری، یا نظامی و انتظامی درک می‌کرد و از پتانسیل جاری در میان معترضین خشمگین شهر به خوبی آگاه بود. از این رو بلافاصله با استانداری و شهربانی تبریز ارتباط برقرار و درخواست تشکیل جلسه‌ی فوری «شورای هماهنگی» را نمود.
 
در ساعت 11:30 شورای هماهنگی استانی تشکیل جلسه می‌دهد و در این جلسه، رئیس شهربانی به اظهار عجز و ناتوانی دستگاه تحت امر خویش پرداخته، حاضرین را از وضع موجود در شهر آگاه می‌کند. وی ضمن بیان سخنان خویش، از محاصره‌ی کلانتری‌های 1، 3، 4، 5 و 6 توسط شورشیان، و عدم هراس ایشان از تقابل و شلیک تیر هوایی توسط مأمورین و نیز زخمی شدن برخی از نیروهای شهربانی یاد می‌کند. رئیس شهربانی پیوستن نیروهای کمکی ژاندارمری و مرکز آموزشی پشتیبانی را نیز ناکافی و بی‌حاصل دانسته و تنها چاره‌ سرکوب طغیان عمومی را دخالت ارتش قلمداد می‌کند. وی در ادامه‌ی سخنان خویش پیشنهاد می‌کند تا ارتش کنترل اوضاع را به دست گیرد و تمامی نیروهای نظامی و انتظامی موجود در شهر، اعم از نیروهای شهربانی و ژاندارمری و مرکز آموزشی پشتیبانی، تحت فرماندهی و راهبری این نهاد و به صورتی هماهنگ عمل نمایند.[38] چنین به نظر می‌رسد که شورای هماهنگی استان، از سخنان ریاست شهربانی استقبال کرده، نظر او را مورد تصدیق قرار می‌دهد، چرا که دیری نمی‌پاید که ارتش وارد عمل شده، مستقیماً در درگیری‌ها مداخله می‌کند؛ اما این دخالت به زودی نتایج زیان‌بار و فجایع بزرگ‌تری را در مقایسه با وقایع شهر قم پدید می‌آورد و بر شدت درگیری‌ها می‌افزاید.
 
در ساعت 30 :12 ظهر، با اضافه شدن نیروهای ارتش به مناقشات و معادلات موجود در شهر، تظاهرات وارد مرحله‌ی جدیدی می‌شود. مطابق با تصمیم شورای هماهنگی، انسداد تظاهرات عمومی و سرکوب معترضین، می‌بایست با اتکا به شلیک تیر هوایی، استفاده از ماشین‌های آب‌پاش و به ‌خصوص، با استعمال گازهای اشک‌آور صورت پذیرد، از این جهت دستورات لازم به مأمورین میدانی ذی‌ربط، سازمان آتش‌نشانی و شهربانی شهر تبریز داده می‌شود. اما اقدام و اجرای این اهداف و طرح‌های مصوبه در شورا، تنها در سخن و روی کاغذ ساده و سهل‌الوصول به نظر می‌رسید! چنان‌که به زودی اخبار درگیری‌های جدید شهر تبریز می‌رسید، مأمورین نظامی و انتظامی در شرایط مختلفی در میدان کارزار روی معترضین آتش گشودند، خودروهای آتش‌نشانی به علت ازدحام و تراکم جمعیت عملاً شرایط استفاده از ماشین‌های آب‌پاش را پیدا نکردند و گازهای اشک‌آور و تفنگ‌های مربوط به آن و نیز ماسک‌های ضد گاز در حجم و اندازه‌هایی بسیار محدودتر از آن‌چه انتظار می‌رفت، در انبارهای شهربانی موجود بود. هرچند از پایتخت وعده داده شد که ملزومات مورد نیاز سرکوب، بزودی و در ظرف 15 دقیقه توسط هواپیمایی مخصوص ارتش به شهربانی تبریز تحویل خواهد شد، اما به اذعان لیقوانی، رئیس ساواک استان، هواپیمای مورد نظر زودتر از ساعت 17:20 عصر بر باند فرودگاه تبریز بر زمین ننشست!
 
در مورد موضوع پیوستن ارتش به معادلات و مناقشات شهر تبریز نیز مسئله‌ی جالب توجهی وجود دارد. مترینکو ضمن گزارش خود از وقایع 29 بهمن ماه، بیان می‌دارد که نیروهای کمکی پیاده‌ی ارتشی تا اوایل بعدازظهر این روز به عملیات ملحق نشدند، چرا که این نیروها از پایگاه‌های ارتش در مَرَند به فاصله‌ی 45 دقیقه‌ای تبریز و مراغه به فاصله‌ی 2 ساعتی تبریز احضار و به تبریز منتقل شده بودند! در ابتدای امر، استفاده از این پادگان‌های غیر بومی در سطح شهر بسیار عجیب و در عین حال مشکوک می‌نماید. خصوصاً که پادگان شهر تبریز پایگاهی به مراتب استوارتر و نیرومندتر از دو پادگان یادشده بود! به نظر می‌رسید که وفاداری پادگان تبریز، مورد تردید جدی مسئولین امر قرار داشته و احتمال نافرمانی سربازان محلی پادگان تبریز، کاملاً مورد انتظار بوده است. خوشبختانه در گزارشی از مجموعه گزارشهای مربوط به حوادث تبریز، اجمالاً به این موضوع پرداخته شده، و همین گزارش، در بررسی علل و اسباب عدم استفاده از این سربازان بومی در سرکوب قیام ملی تبریز، بسیار حائز اهمیت است. در این گزارش اذعان شده است که: «برابر شایعات موجود در تاریخ 29 / 11 / 36 سربازان پادگان تبریز، از رفتن و جلوگیری از اغتشاشات امتناع نموده و بدین جهت از سربازان پادگان مراغه برای این منظور استفاده می‌گردد.» و اضافه گردیده: «سربازان پادگان تبریز روی تانک‌ها نوشته بودند: ما بر روی برادران و خواهران خود تیراندازی نمی‌کنیم. علی‌هذا با توجه به اینکه خبرهای فوق بی‌اساس و به وسیله‌ی مخالفین پخش می‌گردد، ولی وجود چنین شایعاتی صحت دارد.»


دخالت نظامیان غیر بومی ارتشی و حضور و اعمال آنها در سطح شهر، اوضاع را بیش از پیش پیچیده کرد. مردم غیرتمند تبریز که تا پیش از این وضعیت نیز از حوادث اخیر اعم از توهین به روحانیت و مرجع بزرگ شیعیان و همچنین کشتار مردم قم و وضعیت امنیتی شهر تبریز و مداخله‌ی بی‌جای شهربانی در برگزاری مراسم عزاداری، به غایت در خشم بودند، با مداخله‌ی ارتش و رفتار وحشیانه‌ی ایشان، با تمام توان در برابر متجاوزین و سرکوبگران وابسته به رژیم ایستادگی کردند و بر دامنه‌ی مبارزه‌ی خویش با عناصر و عوامل و نمادهای نظام افزودند.[43] چنان‌ که از گزارش‌های وقایع این روز تاریخی بر می‌آید، ظاهراً شدیدترین درگیری‌ها و آشوب‌های شهری، در نخستین ساعات حضور ارتش در سطح شهر پدید آمده است. مترینکو در باره‌ی وضعیت شهر پس از حضور نظامیان، چنین اظهار نظر می‌کند: «زمانی که این قوای کمکی رسیدند و تیراندازی به سوی جمعیت را به صورت جدی آغاز کردند، این شورش در وسعتی به طول 12 کیلومتر از دانشگاه آذرآبادگان در شرق تا ایستگاه راه آهن در غرب و در عرض 4 کیلومتر از مقر حزب رستاخیز در شمال تا دو خیابان مانده به کنسولگری امریکا در جنوب، گسترش یافته بود. با ورود ارتش و خصوصاً حضور اتفاقی تانک‌های چیفتن به صحنه که استفاده از آنها در کنترل شورش باعث ایجاد نگرانی‌هایی برای سفارت انگلیس شد، حملات شورشیان کاهش یافت و اکثر تلفات حاصله به این سربازان پیاده نسبت داده می‌شود.»
===تسلط اعتراض‌کنندگان بر شهر===
حدود ساعت 10:00 صبح، تظاهرات خیابانی با تخریب، شکستن و به آتش کشیدن اموال و اماکن مشخصی ابعاد تازه‌ای پیدا می‌کند. با گسترش درگیری‌ها و آشوب‌های خیابانی، شهربانی که از یک سو تحت فشار شدید مرکز قرار داشت و از سوی دیگر، از پیش از این نیز کنترل شهر و آشوب‌های خیابانی را در اکثر نقاط آن از دست داده بود، از ژاندارمری و مرکز آموزشی پشتیبانی تقاضای کمک می‌کند و این دو دستگاه هر یک دسته و گروهانی را به یاری شهربانی تبریز اعزام می‌کنند. ورود نیروهای جدید به شهربانی و استقرار ایشان در نقاط حساس شهر هرچند تأثیری محدود و موضعی در وضعیت نیروهای انتظامی می‌گذارد، لکن بزودی تشدید تظاهرات و درگیری‌های خیابانی و تخریب اماکن و ساختمان‌های حکومتی نشان می‌دهد که چنین تدبیری نیز کارساز نبوده و بالعکس، موجب تشدید مناقشات و تعمیق خشم و انزجار عامه از دستگاه حاکم می‌گردد.


اما برتری معترضین و انقلابیون، تنها در عِده و عُده نبود، بلکه ایشان از ابتدای کار با یک استراتژی قوی و برنامه‌ای معین، مبارزه و اعتراض خویش ضد دستگاه حاکمه را آغاز نمودند. به طوری که رژیم حتی پس از سرکوب قیام و پایان اغتشاشات، نه ‌تنها موفق به ترمیم وجهه‌ی سیاسی از دست رفته‌ خویش در سطح ملی و بین‌المللی نشد، بلکه حتی در برقراری آرامش نسبی و بلند ‌مدت نیز توفیق نیافت. مترینکو در باره‌ میزان کارایی و موفقیت طرفین درگیر در حوادث تبریز می‌افزاید: «در حالی که برخورد دولت با اغتشاشات، در مدت چندین ساعت، بدون برنامه و بلااثر به نظر می‌رسید، تاکتیک‌هایی که شورشیان به کار می‌بردند، نشانگر آمادگی کامل آنان بود. شورشیان اهداف مشخصی در سر داشتند. ظاهر شدن گروه‌های مختلف در نقاط مختلف شهر و اینکه گروه‌ها به خوبی با مواد آتش‌زا مجهز شده بودند تا نقاط کاملاً مشخصی را به آتش بکشند، حکایت از وجود هسته‌های محرکی دارد که به خوبی از اهداف حملات خود آگاه بودند. به آتش کشیدن چنین ساختمان‌هایی که تنها چند مایل با یکدیگر فاصله داشتند، آن هم در فاصله‌ی زمانی کوتاه، این احتمال را که دستجات مردم بدون برنامه‌ریزی قبلی گرد آمده باشند، منتفی می‌سازد.»
=== تشکیل اولین شورای هماهنگی استانی===
در ادامه‌ وقایع روز 29 بهمن ماه 1356، در ساعات پیش از ظهر و درست زمانی که آشوب‌های خیابانی از مسجد میرزا یوسف مجتهدی آغاز شده و در خیابان‌های منتهی به بازار تبریز رو به فزونی می‌رفت، در ساعت 11:30 شورای هماهنگی استانی تشکیل جلسه می‌دهد و در این جلسه، رئیس شهربانی به اظهار عجز و ناتوانی دستگاه تحت امر خویش پرداخته، حاضرین را از وضع موجود در شهر آگاه می‌کند. وی ضمن بیان سخنان خویش، از محاصره‌ی کلانتری‌های 1، 3، 4، 5 و 6 توسط شورشیان، و عدم هراس ایشان از تقابل و شلیک تیر هوایی توسط مأمورین و نیز زخمی شدن برخی از نیروهای شهربانی یاد می‌کند. رئیس شهربانی پیوستن نیروهای کمکی ژاندارمری و مرکز آموزشی پشتیبانی را نیز ناکافی و بی‌حاصل دانسته و تنها چاره‌ سرکوب طغیان عمومی را دخالت ارتش قلمداد می‌کند. وی در ادامه‌ی سخنان خویش پیشنهاد می‌کند تا ارتش کنترل اوضاع را به دست گیرد و تمامی نیروهای نظامی و انتظامی موجود در شهر، اعم از نیروهای شهربانی و ژاندارمری و مرکز آموزشی پشتیبانی، تحت فرماندهی و راهبری این نهاد و به صورتی هماهنگ عمل نمایند. چنین به نظر می‌رسد که شورای هماهنگی استان، از سخنان ریاست شهربانی استقبال کرده، نظر او را مورد تصدیق قرار می‌دهد، چرا که دیری نمی‌پاید که ارتش وارد عمل شده، مستقیماً در درگیری‌ها مداخله می‌کند؛ اما این دخالت به زودی نتایج زیان‌بار و فجایع بزرگ‌تری را در مقایسه با وقایع شهر قم پدید می‌آورد و بر شدت درگیری‌ها می‌افزاید.  


دومین شورای هماهنگی استانی جهت بررسی شرایط جدید میدانی، ساعت 16:00 یعنی حدوداً چهار ساعت پس از ورود ارتش به صحنه‌ درگیری‌ها برگزار شد. جلسه با حضور سپهبد اسکندر آزموده (استاندار آذربایجان شرقی)، سرلشگر بیدآبادی (فرمانده مرکز آموزش‌های پشتیبانی)، سرلشگر قهرمانی (رئیس شهربانی استان)، سرتیپ سعیدی (رئیس ژاندارمری) و سرهنگ لیقوانی (رئیس ساواک استان) و تحت ریاست فرمانده‌ مرکز آموزش‌های پشتیبانی رسماً آغاز به کار کرد.  در این جلسه از وضعیت جاری شهر تبریز و تعداد آسیب‌دیدگان و دستورات مقامات بالای کشوری سخن گفته شد و تصمیمات جدیدی پیرامون حل بحران اتخاذ شد. فرمانده‌ مرکز آموزش‌های پشتیبانی، از استقرار نیروهای شهربانی و قوای کمکی در نقاط حساس و کلیدی شهر سخن گفت و استاندار وضعیت امنیتی در شهر را با وجود نیروهای ارتش در سطح شهر و خیابان‌ها، رو به بهبودی و در شرایطی بهتر از ساعات اولیه‌ روز توصیف کرد. آمار آسیب‌دیدگان نیز مطابق گزارش ستاد مرکز آموزش‌های پشتیبانی از بیمارستان‌های سطح شهر از ساعت 10:00 تا 16:00 (زمان تشکیل جلسه‌ دوم شورای هماهنگی) مطابق با 6 نفر کشته و 54 نفر زخمی از میان غیر نظامیان، و 4 نفر زخمی از مأمورین انتظامی اعلام شد و تذکر داده شد که بخش عمدۀ نفرات مذکور در میان ساعت‌های 10:00 الی 13:00 به بیمارستان‌های تبریز منتقل شده‌اند. معنای این تذکر این بود که حوادث اصلی و کشتار و سرکوب‌های مردمی، تا قبل از دخالت ارتش در تظاهرات صورت گرفته است که البته این مطلب با گزارش سر کنسول امریکا در تبریز در تناقض آشکار قرار دارد، زیرا مترینکو بیشترین تلفات معترضین را مربوط به دخالت نیروهای پیاده‌ی ارتش در مناقشات شهر تبریز قلمداد می‌کند.  
==پیوستن ارتش برای سرکوب قیام
در ساعت 30 :12 ظهر، با اضافه شدن نیروهای ارتش به مناقشات و معادلات موجود در شهر، تظاهرات وارد مرحله‌ جدیدی می‌شود. مطابق با تصمیم شورای هماهنگی، انسداد تظاهرات عمومی و سرکوب معترضین، می‌بایست با اتکا به شلیک تیر هوایی، استفاده از ماشین‌های آب‌پاش و به ‌خصوص، با استعمال گازهای اشک‌آور صورت پذیرد، از این جهت دستورات لازم به مأمورین میدانی ذی‌ربط، سازمان آتش‌نشانی و شهربانی شهر تبریز داده می‌شود. اما اقدام و اجرای این اهداف و طرح‌های مصوبه در شورا، تنها در سخن و روی کاغذ ساده و سهل‌الوصول به نظر می‌رسید! چنان‌که به زودی اخبار درگیری‌های جدید شهر تبریز می‌رسید، مأمورین نظامی و انتظامی در شرایط مختلفی در میدان کارزار روی معترضین آتش گشودند، خودروهای آتش‌نشانی به علت ازدحام و تراکم جمعیت عملاً شرایط استفاده از ماشین‌های آب‌پاش را پیدا نکردند و گازهای اشک‌آور و تفنگ‌های مربوط به آن و نیز ماسک‌های ضد گاز در حجم و اندازه‌هایی بسیار محدودتر از آن‌چه انتظار می‌رفت، در انبارهای شهربانی موجود بود. هرچند از پایتخت وعده داده شد که ملزومات مورد نیاز سرکوب، بزودی و در ظرف 15 دقیقه توسط هواپیمایی مخصوص ارتش به شهربانی تبریز تحویل خواهد شد، اما به اذعان لیقوانی، رئیس ساواک استان، هواپیمای مورد نظر زودتر از ساعت 17:20 عصر بر باند فرودگاه تبریز بر زمین ننشست!
دخالت نظامیان غیر بومی ارتشی و حضور و اعمال آنها در سطح شهر، اوضاع را بیش از پیش پیچیده کرد. مردم غیرتمند تبریز که تا پیش از این وضعیت نیز از حوادث اخیر اعم از توهین به روحانیت و مرجع بزرگ شیعیان و همچنین کشتار مردم قم و وضعیت امنیتی شهر تبریز و مداخله‌ی بی‌جای شهربانی در برگزاری مراسم عزاداری، به غایت در خشم بودند، با مداخله‌  ارتش و رفتار وحشیانه‌ی ایشان، با تمام توان در برابر متجاوزین و سرکوبگران وابسته به رژیم ایستادگی کردند و بر دامنه‌ی مبارزه‌ی خویش با عناصر و عوامل و نمادهای نظام افزودند.


و اما خروجی دومین جلسه‌ی شورای هماهنگی استانی حاکی از تصمیمات جدیدی بود: 1- مرکز آموزش‌های پشتیبانی باید با اعزام یگان‌های تابعه و یگان‌های تیپ 3 مرند که زیر امر قرار گرفته است کلیه‌ کلانتری‌های شهر را تقویت نماید. 2- یگان‌های مستقر در نقاط مختلف شهر از تظاهرات و خرابکاری‌های اغتشاش‌کنندگان به شدت جلوگیری و در صورت لزوم مقابله نمایند. 3- کلیه‌ نقاط حیاتی و حساس، وسیله‌ یگان‌های انتظامی اشغال و حفاظت گردد. 4- به منظور نمایش قدرت و جلوگیری از توسعه‌ اغتشاشات، تعداد دو دستگاه تانک و دو دستگاه نَفَر‌بَر و یک دستگاه تانک اسکورپین در صورت لزوم به شهر اعزام و در مقابل استانداری و بانک ملی مستقر و پس از ایجاد نظم به سربازخانه مراجعت نماید.  
===تشکیل دومین شورای هماهنگی استانی===
برتری معترضین و انقلابیون، تنها در عِده و عُده نبود، بلکه ایشان از ابتدای کار با یک استراتژی قوی و برنامه‌ای معین، مبارزه و اعتراض خویش ضد دستگاه حاکمه را آغاز نمودند. به طوری که رژیم حتی پس از سرکوب قیام و پایان اغتشاشات، نه ‌تنها موفق به ترمیم وجهه‌ی سیاسی از دست رفته‌ خویش در سطح ملی و بین‌المللی نشد، بلکه حتی در برقراری آرامش نسبی و بلند ‌مدت نیز توفیق نیافت. »
دومین شورای هماهنگی استانی جهت بررسی شرایط جدید میدانی، ساعت 16:00 یعنی حدوداً چهار ساعت پس از ورود ارتش به صحنه‌ درگیری‌ها برگزار شد. جلسه با حضور سپهبد اسکندر آزموده (استاندار آذربایجان شرقی)، سرلشگر بیدآبادی (فرمانده مرکز آموزش‌های پشتیبانی)، سرلشگر قهرمانی (رئیس شهربانی استان)، سرتیپ سعیدی (رئیس ژاندارمری) و سرهنگ لیقوانی (رئیس ساواک استان) و تحت ریاست فرمانده‌ مرکز آموزش‌های پشتیبانی رسماً آغاز به کار کرد.  در این جلسه از وضعیت جاری شهر تبریز و تعداد آسیب‌دیدگان و دستورات مقامات بالای کشوری سخن گفته شد و تصمیمات جدیدی پیرامون حل بحران اتخاذ شد. فرمانده‌ مرکز آموزش‌های پشتیبانی، از استقرار نیروهای شهربانی و قوای کمکی در نقاط حساس و کلیدی شهر سخن گفت و استاندار وضعیت امنیتی در شهر را با وجود نیروهای ارتش در سطح شهر و خیابان‌ها، رو به بهبودی و در شرایطی بهتر از ساعات اولیه‌ روز توصیف کرد.
اما خروجی دومین جلسه‌ی شورای هماهنگی استانی حاکی از تصمیمات جدیدی بود: 1- مرکز آموزش‌های پشتیبانی باید با اعزام یگان‌های تابعه و یگان‌های تیپ 3 مرند که زیر امر قرار گرفته است کلیه‌ کلانتری‌های شهر را تقویت نماید. 2- یگان‌های مستقر در نقاط مختلف شهر از تظاهرات و خرابکاری‌های اغتشاش‌کنندگان به شدت جلوگیری و در صورت لزوم مقابله نمایند. 3- کلیه‌ نقاط حیاتی و حساس، وسیله‌ یگان‌های انتظامی اشغال و حفاظت گردد. 4- به منظور نمایش قدرت و جلوگیری از توسعه‌ اغتشاشات، تعداد دو دستگاه تانک و دو دستگاه نَفَر‌بَر و یک دستگاه تانک اسکورپین در صورت لزوم به شهر اعزام و در مقابل استانداری و بانک ملی مستقر و پس از ایجاد نظم به سربازخانه مراجعت نماید.  


به اذعان سرهنگ یحیی لیقوانی تظاهرات و درگیری‌های خیابانی تا مدتی پس از جلسه‌ی دوم شورا - تا حدود ساعت 17:30 - همچنان در نقاط مختلف شهر در جریان بود، اما از حوالی ساعت 18:00 آرامش نسبی در شهر برقرار شد. هرچند طرفداران و وابستگان رژیم، مداخلات ارتش در جریان حوادث تبریز را عامل اصلی در کاهش اغتشاشات و اعتراضات مردمی قلمداد کردند، اما حقیقت این است که دخالت روحانیت در مسئله و بیانیه‌ای که در عصر روز 29 بهمن‌ماه، مبنی بر دعوت تظاهرکنندگان به آرامش صادر شد، نقش کلیدی و تعیین کننده‌ای در تحول اوضاع شهر تبریز داشت. این مطلب، از دستور نخست‌وزیر به استاندار آذربایجان شرقی، مبنی بر یاری جستن و کمک گرفتن از روحانیت جهت آرام ساختن اوضاع، به وضوح قابل دریافت است.  از این رو، پس از جلسه‌ شورای هماهنگی، ریاست شهربانی شخصاً با شهید قاضی تماس برقرار کرده، از ایشان در برقراری آرامش استمداد می‌جوید. چنین تماسی در این برهه‌ی حساس تاریخی، محبوبیت و نفوذ معنوی روحانیت و مرجعیت شیعه را بیش از پیش در اذهان عمومی نمودار کرد. برای روحانیت مبارز تبریز، تا همین جا پیروزی بزرگی به دست آمده و قدمی مستحکم در مسیر انقلاب برداشته شده بود. از این رو، در اواخر روز 29 بهمن‌ماه، روحانیون سرشناس تبریز و در رأس ایشان شهید قاضی‌طباطبائی، در غیاب حضرت امام، با آیت‌الله شریعتمداری در قم تماس حاصل نموده و اوضاع جاری در تبریز و تحولات اخیر این شهر را به سمع و نظر ایشان رسانیدند، و در نهایت با رایزنی و تبادل نظر با ایشان، بیانیه‌ای اجمالی در تشریح وقایع تبریز به شرح ذیل صادر کردند:
به اذعان سرهنگ یحیی لیقوانی تظاهرات و درگیری‌های خیابانی تا مدتی پس از جلسه‌ی دوم شورا - تا حدود ساعت 17:30 - همچنان در نقاط مختلف شهر در جریان بود، اما از حوالی ساعت 18:00 آرامش نسبی در شهر برقرار شد. هرچند طرفداران و وابستگان رژیم، مداخلات ارتش در جریان حوادث تبریز را عامل اصلی در کاهش اغتشاشات و اعتراضات مردمی قلمداد کردند، اما حقیقت این است که دخالت روحانیت در مسئله و بیانیه‌ای که در عصر روز 29 بهمن‌ماه، مبنی بر دعوت تظاهرکنندگان به آرامش صادر شد، نقش کلیدی و تعیین کننده‌ای در تحول اوضاع شهر تبریز داشت. این مطلب، از دستور نخست‌وزیر به استاندار آذربایجان شرقی، مبنی بر یاری جستن و کمک گرفتن از روحانیت جهت آرام ساختن اوضاع، به وضوح قابل دریافت است.  از این رو، پس از جلسه‌ شورای هماهنگی، ریاست شهربانی شخصاً با شهید قاضی تماس برقرار کرده، از ایشان در برقراری آرامش استمداد می‌جوید. چنین تماسی در این برهه‌ی حساس تاریخی، محبوبیت و نفوذ معنوی روحانیت و مرجعیت شیعه را بیش از پیش در اذهان عمومی نمودار کرد. برای روحانیت مبارز تبریز، تا همین جا پیروزی بزرگی به دست آمده و قدمی مستحکم در مسیر انقلاب برداشته شده بود. از این رو، در اواخر روز 29 بهمن‌ماه، روحانیون سرشناس تبریز و در رأس ایشان شهید قاضی‌طباطبائی، در غیاب حضرت امام، با آیت‌الله شریعتمداری در قم تماس حاصل نموده و اوضاع جاری در تبریز و تحولات اخیر این شهر را به سمع و نظر ایشان رسانیدند، و در نهایت با رایزنی و تبادل نظر با ایشان، بیانیه‌ای اجمالی در تشریح وقایع تبریز به شرح ذیل صادر کردند:
confirmed
۸٬۴۳۶

ویرایش