پرش به محتوا

قیام مردم تبریز 1356: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۹: خط ۲۹:


==شروع قیام==
==شروع قیام==
29 بهمن‌ماه 1356 همچون دیگر روزها به نظر نمی‌رسید. در نگاهی گذرا به سطح شهر، به وضوح سکوت و سکون حاصل از تعطیلی بازار بزرگ تبریز، مغازه‌ها، دکان‌ها و تا حد زیادی دانشگاه شهر مشهود بود. مطابق با اعلامیه‌ علمای برجسته‌ تبریز از جمله آیت ‌الله قاضی طباطبایی، آیت ‌الله غروی، آیت ‌الله قزلجه‌ای، آیت ‌الله انگجی و...، چنین مقرر بود تا مجلسی به مناسبت شهدای حادثه‌ 19 دی‌ماه شهر قم از ساعت 10:00 تا 12:00 برگزار شود. اهالی تبریز و حومه از آغاز صبح روز 29 بهمن ماه، از مسیرهای مختلف به قصد حضور در مسجد میرزا یوسف، واقع در ابتدای بازار تبریز حرکت خود را آغاز نمودند؛ لکن دیری نپایید که در جریان این راهپیمایی، درگیری با نیروهای شهربانی و پلیس تبریز آغاز شد. یکی از مسیرها از میدان باغ گلستان آغاز می‌شد و جمعیتی بالغ بر هزار نفر، پس از اجتماع در این میدان، برای حرکت به سمت مسجد مجتهدی آماده می‌شدند. در حدود ساعت 08:00 الی 09:00 صبح، دسته‌ای از نیروهای شهربانی مستقر در میدان باغ گلستان، هنگام عبور برخی از اجتماع‌کنندگان، به دستور فرمانده میدانی خود، ستوان فرشاد، آن‌ها را مورد ضرب و شتم قرار داده و مانع از حرکت ایشان شدند. با اعتراض باقی حاضران در محل، ستوان فرشاد با شلیک دو تیر هوایی، مأموران تحت امر خود را به یورش به جانب مردم و متفرق کردن ایشان با استفاده از باطوم تشویق کرد و طولی نکشید که میدان باغ گلستان، صحنه‌ درگیری میان مأموران و معترضان گردید. این نخستین درگیری در سطح شهر تبریز بود که در ساعات ابتدایی روز، در دفاتر و گزارش‌های ساواک ثبت و ضبط گردید.  
29 بهمن‌ماه 1356 همچون دیگر روزها به نظر نمی‌رسید. در نگاهی گذرا به سطح شهر، به وضوح سکوت و سکون حاصل از تعطیلی بازار بزرگ تبریز، مغازه‌ها، دکان‌ها و تا حد زیادی دانشگاه شهر مشهود بود. مطابق با اعلامیه‌ علمای برجسته‌ تبریز از جمله آیت ‌الله قاضی طباطبایی، آیت ‌الله غروی، آیت ‌الله قزلجه‌ای، آیت ‌الله انگجی و...، چنین مقرر بود تا مجلسی به مناسبت شهدای حادثه‌ 19 دی‌ماه شهر قم از ساعت 10:00 تا 12:00 برگزار شود. اهالی تبریز و حومه از آغاز صبح روز 29 بهمن ماه، از مسیرهای مختلف به قصد حضور در مسجد میرزا یوسف، واقع در ابتدای بازار تبریز حرکت خود را آغاز نمودند؛ لکن دیری نپایید که در جریان این راهپیمایی، درگیری با نیروهای شهربانی و پلیس تبریز آغاز شد.  
حادثه‌ دیگری در حدود ساعت 10:30 در حوالی چهار راه شهناز (خیابان شریعتی فعلی) اتفاق افتاد، از این قرار که سرگرد حق‌شناس، رئیس کلانتری 6 بازار برای متفرق کردن اجتماع‌کنندگان در یکی از نقاط شلوغ شهر، مبادرت به شلیک تیر هوایی نموده و سربازان خود را مأمورِ سرکوب حاضران می‌نماید. این رفتار خشن و جنون‌آمیز که بدون اندک تخلفی از جانب مردم حاضر در محل، توسط افسر نامبرده صورت می‌پذیرد، موجبات خشم عمومی را فراهم می‌آورد و عزاداران را به مقاومت و درگیری با مأموران شهربانی تحریک می‌کند.  
 
اما مهم‌ترین حادثه، در صبح این روز، در مقابل مسجد میرزا یوسف مجتهدی اتفاق می‌افتد. در حدود ساعت 09:00 صبح، اهالی، کسبه، کارگران، طلاب، روحانیون و توده‌های مردم در ابتدای بازار جمع شده، به قصد مسجد میرزا یوسف حرکت می‌کنند؛ لکن در برابر مسجد، با تجمع و موضع‌گیری مأموران شهربانی و نیروهای انتظامی به فرماندهی سرگرد حق‌شناس مواجه می‌شوند. هنگامی که مشهدی محمد، کفش‌دار مسجد قصد باز کردن درب مسجد را می‌کند، سرگرد حق‌شناس شخصیت منفوری که در سرکوب قیام خونین 15 خرداد 1342 دست داشت و به شدت مورد لعن و نفرین مردم آزاده‌ی‌ تبریز بود، اجازه‌ی بازگشایی درب مسجد را نمی‌دهد و صحن قدسی مسجد را «طویله» خطاب کرده، حاضرین را از ورود به این مکان مقدس باز می‌دارد. در این حین، جوانی انقلابی به نام محمد تجلاّ که از برخورد توهین‌آمیز حق‌شناس به غایت در خشم شده، پاره سنگی به جانب او پرتاب می‌کند، لکن پس از این اقدام، هدف گلوله قرار می‌گیرد و به شهادت می‌رسد.  
===درگیری مردم با نیروهای نظامی===
یکی از مسیرها از میدان باغ گلستان آغاز می‌شد و جمعیتی بالغ بر هزار نفر، پس از اجتماع در این میدان، برای حرکت به سمت مسجد مجتهدی آماده می‌شدند. در حدود ساعت 08:00 الی 09:00 صبح، دسته‌ای از نیروهای شهربانی مستقر در میدان باغ گلستان، هنگام عبور برخی از اجتماع‌کنندگان، آن‌ها را مورد ضرب و شتم قرار داده و مانع از حرکت ایشان شدند. با اعتراض باقی حاضران در محل، صحنه‌ درگیری میان مأموران و معترضان گردید. این نخستین درگیری در سطح شهر تبریز بود که در ساعات ابتدایی روز، در دفاتر و گزارش‌های ساواک ثبت و ضبط گردید.  
حادثه‌ دیگری در حدود ساعت 10:30 در حوالی چهار راه شهناز (خیابان شریعتی فعلی) اتفاق افتاد، سرگرد حق‌شناس، رئیس کلانتری 6 بازار برای متفرق کردن اجتماع‌کنندگان در یکی از نقاط شلوغ شهر، مبادرت به شلیک تیر هوایی نموده و سربازان خود را مأمور سرکوب حاضران می‌نماید. این رفتار خشن و جنون‌آمیز که بدون اندک تخلفی از جانب مردم حاضر در محل، توسط افسر نامبرده صورت می‌پذیرد، موجبات خشم عمومی را فراهم می‌آورد و عزاداران را به مقاومت و درگیری با مأموران شهربانی تحریک می‌کند.  
اما مهم‌ترین حادثه، در صبح این روز، در مقابل مسجد میرزا یوسف مجتهدی اتفاق می‌افتد. در حدود ساعت 09:00 صبح، اهالی، کسبه، کارگران، طلاب، روحانیون و توده‌های مردم در ابتدای بازار جمع شده، به قصد مسجد میرزا یوسف حرکت می‌کنند؛ لکن در برابر مسجد، با تجمع و موضع‌گیری مأموران شهربانی و نیروهای انتظامی به فرماندهی سرگرد حق‌شناس مواجه می‌شوند. هنگامی که مشهدی محمد، کفش‌دار مسجد قصد باز کردن درب مسجد را می‌کند، سرگرد حق‌شناس شخصیت منفوری که در سرکوب قیام خونین 15 خرداد 1342 دست داشت و به شدت مورد لعن و نفرین مردم آزاده‌ تبریز بود، اجازه‌ بازگشایی درب مسجد را نمی‌دهد و صحن قدسی مسجد را «طویله» خطاب کرده، حاضرین را از ورود به این مکان مقدس باز می‌دارد. در این حین، جوانی انقلابی به نام محمد تجلا که از برخورد توهین‌آمیز حق‌شناس به غایت در خشم شده، پاره سنگی به جانب او پرتاب می‌کند، لکن پس از این اقدام، هدف گلوله قرار می‌گیرد و به شهادت می‌رسد.  
در پی این حادثه و با شلیک تیر هوایی و نیز حمله‌ی‌ مأموران شهربانی به تجمع‌کنندگان، معترضان نیز در دفاع از خود، با پلیس درگیر شده، از بازار خارج و در خیابان‌های اطراف پراکنده می‌شوند. جمعیت آزرده و خشمگین، نخستین پاسگاه پلیس را در حوالی بازار مورد حمله قرار می‌دهند و شیشه‌های آن را فرو می‌ریزند و خودرو و موتورسیکلت‌های مربوط به آن را به آتش می‌کشند. پس از شروع درگیری از مقابل مسجد میرزا یوسف، جمعیت در سطح شهر و در خیابان‌های فردوسی، شهناز شمالی، کوروش کبیر، دارایی، دانشسرا و امین که در محدوده‌ی بازار قرار دارند، از این طریق اعتراضات و درگیری با نیروهای امنیتی و انتظامی در بخش وسیعی از شهر تبریز گسترش می‌یابد.  
در پی این حادثه و با شلیک تیر هوایی و نیز حمله‌ی‌ مأموران شهربانی به تجمع‌کنندگان، معترضان نیز در دفاع از خود، با پلیس درگیر شده، از بازار خارج و در خیابان‌های اطراف پراکنده می‌شوند. جمعیت آزرده و خشمگین، نخستین پاسگاه پلیس را در حوالی بازار مورد حمله قرار می‌دهند و شیشه‌های آن را فرو می‌ریزند و خودرو و موتورسیکلت‌های مربوط به آن را به آتش می‌کشند. پس از شروع درگیری از مقابل مسجد میرزا یوسف، جمعیت در سطح شهر و در خیابان‌های فردوسی، شهناز شمالی، کوروش کبیر، دارایی، دانشسرا و امین که در محدوده‌ی بازار قرار دارند، از این طریق اعتراضات و درگیری با نیروهای امنیتی و انتظامی در بخش وسیعی از شهر تبریز گسترش می‌یابد.  
 
حدود ساعت 0930 صبح، پس از انتشار خبر تشدید درگیری‌ها در مقابل مسجد میرزا یوسف، و افزایش لحظه به لحظه‌ی جمعیت خشمگین و معترض در سطح شهر، شهربانی تبریز با مشاهده‌ عجز و ناتوانی مأموران در سرکوب و کنترل بر اوضاع ، فرمان ترک پست و مراجعه به کلانتری‌های تابعه را صادر می‌کند و از این رو بخش اعظم شهر تبریز، از نیروهای انتظامی تخلیه شده، در اختیار مخالفان و معترضان حکومت قرار می‌گیرد.  
اما نکته‌ی جالب توجه در مورد گزارش ساواک، مبنی بر چگونگی آغاز درگیری‌ها و شرح حوادث روز چهلم شهدای قم این است که تمامی این بخش از گزارش نوشته‌ی سرهنگ یحیی لیقوانی، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت آذربایجان شرقی است و وی ضمن سخنان خود، به وضوح از مسئولان شهربانی و قوای انتظامی و ژاندارمری در جایگاه مسببین و مقصرین حوادث تبریز یاد می‌کند و ایشان را مسئول درگیری‌های خونین اخیر قلمداد می‌کند. لیقوانی همچنین در انتهای گزارش خود، در خصوص مسئله‌ی برگزاری مراسم عزاداری چنین نتیجه گرفته است: «با اینکه جناب استاندار [اسکندر آزموده] به رئیس شهربانی و فرماندهِ ناحیه‌ی‌ ژاندارمری قبلاً بلامانع بودن برگزاری مجالس ختم به وسیله‌ی روحانیون و بازاریان را اعلام نموده بودند و روحانیون نیز در این زمینه اعلامیه صادر کرده بودند، مخالفت از برگزاری مراسم و ورود اهالی به مسجد، بر خلاف دستورالعمل روش و مصالح منطقه بوده است.»
 
طبعاً بیان حقایق، آن هم در دستگاهی آکنده از وهم و نیرنگ، تاوان سنگین و جزای مخصوص به خود را در پی داشته‌ است. از این رو سرهنگ یحیی لیقوانی بزودی، پس از تهیه و ارسال این گزارش و در پی رسیدگی صوری انجمن بلندپایه‌ای که از تهران جهت بررسی وقایع تبریز اعزام شده بودند، از کار برکنار و به مرکز فرا خوانده شد! در گزارش جدید این گروه، بخشی از گزارش لیقوانی مورد انتقاد و سانسور قرار گرفته و هرگونه مسئولیتی از جانب دولت و دستگاه حاکم در باب چگونگی آغاز اغتشاشات تبریز ملغی گردید. در سناریوی جدیدی که پیرامون علل و اسباب عدم برگزاری مراسم عزاداری در مسجد میرزا یوسف تهیه و ساخته شد، آمده بود: «طبق اعلامیه‌ی روحانیون تبریز، قرار بوده از ساعت 10:00 تا 12:00 روز 29 بهمن ماه، در مسجد حاج میرزا یوسف واقع در سر بازار، مجلس یادبود برگزار گردد. مردم در حدود ساعت 08:00 شروع به حرکت به طرف مسجد نموده و به علت بسته بودن درب آن، ناچار در مقابل مسجد متوقف و تجمع می‌نمایند. طبق تحقیقاتی که به عمل آمد، مسئول باز نکردن درب مسجد سرایدار آن بوده که نتوانسته است به موقع خود را به مسجد برساند. شایعات اینکه دربِ مسجد توسط مأمورین شهربانی بسته بوده است و در نامه‌ی علمای شهر تبریز که به رئیس هیئت بازرسی تسلیم شده به آن اشاره شده بود، طبق تحقیقاتی که به عمل آمد به ثبوت نرسید!»
 
حدود ساعت 0930 صبح، پس از انتشار خبر تشدید درگیری‌ها در مقابل مسجد میرزا یوسف، و افزایش لحظه به لحظه‌ی جمعیت خشمگین و معترض در سطح شهر، شهربانی تبریز با مشاهده‌ی عجز و ناتوانی مأموران در سرکوب و کنترل بر اوضاع ، فرمانِ تَرک پُست و مراجعه به کلانتری‌های تابعه را صادر می‌کند و از این رو بخش اعظم شهر تبریز، از نیروهای انتظامی تخلیه شده، در اختیار مخالفان و معترضان حکومت قرار می‌گیرد.  
 
حدود ساعت 10:00 صبح، تظاهرات خیابانی با تخریب، شکستن و به آتش کشیدن اموال و اماکن مشخصی ابعاد تازه‌ای پیدا می‌کند. از گزارش‌های بازمانده از ساواک چنین بر می‌آید که این رفتار معترضان، به دلیل برخورد خشن و بی حساب مامورین و جریحه‌دار شدن احساسات مردم صورت گرفته است.  به‌رغم اینکه اموالی از قبیل خودروها و موتورسیکلت‌های شهربانی که وسیله‌ای برای سرکوب اعتراضات محسوب می‌شد و اماکنی مانند ساختمان حزب رستاخیز، کاخ جوانان و باشگاه معلمان که مستقیماً تحت نفوذ و تسلط بیگانگان قرار داشتند در این تظاهرات مورد حمله‌ی مستقیم معترضان واقع گردید، به نظر نمی‌رسید که توده‌های جامعه و مردمان عادی از چنین حوادثی مغموم و مأیوس شده باشند. ظاهراً خشم و نارضایتی از شرایط جاری، تنها مخصوص طیف‌های مشخصی، از‌جمله عوامل مستقیم حکومت، بخش‌های بالایی مستخدمین دولت، مستشاران و نظامیان وابسته به رژیم و غرب‌گرایان و برخی اقشار مرفه و فرادست جامعه بود که ایشان را نسبت به آتیه‌ی خویش دچار نگرانی و اضطراب می‌نمود.  
حدود ساعت 10:00 صبح، تظاهرات خیابانی با تخریب، شکستن و به آتش کشیدن اموال و اماکن مشخصی ابعاد تازه‌ای پیدا می‌کند. از گزارش‌های بازمانده از ساواک چنین بر می‌آید که این رفتار معترضان، به دلیل برخورد خشن و بی حساب مامورین و جریحه‌دار شدن احساسات مردم صورت گرفته است.  به‌رغم اینکه اموالی از قبیل خودروها و موتورسیکلت‌های شهربانی که وسیله‌ای برای سرکوب اعتراضات محسوب می‌شد و اماکنی مانند ساختمان حزب رستاخیز، کاخ جوانان و باشگاه معلمان که مستقیماً تحت نفوذ و تسلط بیگانگان قرار داشتند در این تظاهرات مورد حمله‌ی مستقیم معترضان واقع گردید، به نظر نمی‌رسید که توده‌های جامعه و مردمان عادی از چنین حوادثی مغموم و مأیوس شده باشند. ظاهراً خشم و نارضایتی از شرایط جاری، تنها مخصوص طیف‌های مشخصی، از‌جمله عوامل مستقیم حکومت، بخش‌های بالایی مستخدمین دولت، مستشاران و نظامیان وابسته به رژیم و غرب‌گرایان و برخی اقشار مرفه و فرادست جامعه بود که ایشان را نسبت به آتیه‌ی خویش دچار نگرانی و اضطراب می‌نمود.  
هر چند به طور قطع، انتظار بر این بود که حکومت، نهایت تلاش خویش را مبنی بر اوباش نشان دادن جمعیت معترض به کار بندد و ایشان را مشتی دزد و بزهکار نشان دهد؛ لکن دقتِ رفتار انقلابیون، فرصت هرگونه توطئه را از دستگاه‌های امنیتی و اطلاع‌رسانی وابسته به رژیم گرفت و نظام را در تنگنای دشوار تبلیغاتی قرار داد. مترینکو، سرکنسول ایالات متحده در تبریز در گزارش خود، این گونه اذعان می‌دارد: «نکته‌ای که در مورد تخریب ساختمان‌ها توسط جمعیت مشهود بود، این بود که آن‌ها به خوبی می‌دانستند که چه ساختمان‌هایی باید مورد حمله واقع شود. (به عنوان مثال در مورد انجمن ایران و امریکا) و به گونه‌ای به ساختمان‌های مزبور حمله می‌کردند که خانه‌ها و مغازه‌های مجاور هیچ‌گونه آسیبی نبینند. به ساختمان‌های معمولی در مدت شورش خسارت ناچیزی وارد شد و [این موضوع] نشانگر این است که سازمان دهندگان جمعیت، کنترل کاملی بر گروه‌های خود، برای ممانعت از تخریب این‌گونه ساختمان‌ها داشته‌اند. از سوی شورشیان غارت نزدند و یا اگر زدند میزان آن خیلی ناچیز بود، ولی به نظر می‌رسد دزدی‌های مختصری که در آن روز اتفاق افتاد، کار افرادی (من‌جمله تعدادی زن) بوده که در عقب جمعیت حرکت می‌کرده‌اند.»
با گسترش درگیری‌ها و آشوب‌های خیابانی، شهربانی که از یک سو تحت فشار شدید مرکز قرار داشت و از سوی دیگر، از پیش از این نیز کنترل شهر و آشوب‌های خیابانی را در اکثر نقاط آن از دست داده بود، از ژاندارمری و مرکز آموزشی پشتیبانی تقاضای کمک می‌کند و این دو دستگاه هر یک دسته و گروهانی را به یاری شهربانی تبریز اعزام می‌کنند. ورود نیروهای جدید به شهربانی و استقرار ایشان در نقاط حساس شهر هرچند تأثیری محدود و موضعی در وضعیت نیروهای انتظامی می‌گذارد، لکن بزودی تشدید تظاهرات و درگیری‌های خیابانی و تخریب اماکن و ساختمان‌های حکومتی نشان می‌دهد که چنین تدبیری نیز کارساز نبوده و بالعکس، موجب تشدید مناقشات و تعمیق خشم و انزجار عامه از دستگاه حاکم می‌گردد. بناچار نظر به ناتوانی شهربانی در سرکوب قیام مردمی، وضعیت جاری در شهر تبریز، برای هر گونه اعمال نظر و تصمیم‌گیری آتی به استانداری آذربایجان شرقی گزارش می‌شود و شخص استاندار نیز با عنایت به تشدید اغتشاشات و بروز حوادث خطرناک احتمالی، به نوبه‌ی خود، مستقیماً با نخست‌وزیری و دربار تماس برقرار کرده، به توصیف وقایع می‌پردازد. پس از این گفت‌وگو، دستوراتی از جانب محمدرضا شاه و جمشید آموزگار در خصوص وقایع تبریز به شرح ذیل صادر می‌شود:
با گسترش درگیری‌ها و آشوب‌های خیابانی، شهربانی که از یک سو تحت فشار شدید مرکز قرار داشت و از سوی دیگر، از پیش از این نیز کنترل شهر و آشوب‌های خیابانی را در اکثر نقاط آن از دست داده بود، از ژاندارمری و مرکز آموزشی پشتیبانی تقاضای کمک می‌کند و این دو دستگاه هر یک دسته و گروهانی را به یاری شهربانی تبریز اعزام می‌کنند. ورود نیروهای جدید به شهربانی و استقرار ایشان در نقاط حساس شهر هرچند تأثیری محدود و موضعی در وضعیت نیروهای انتظامی می‌گذارد، لکن بزودی تشدید تظاهرات و درگیری‌های خیابانی و تخریب اماکن و ساختمان‌های حکومتی نشان می‌دهد که چنین تدبیری نیز کارساز نبوده و بالعکس، موجب تشدید مناقشات و تعمیق خشم و انزجار عامه از دستگاه حاکم می‌گردد. بناچار نظر به ناتوانی شهربانی در سرکوب قیام مردمی، وضعیت جاری در شهر تبریز، برای هر گونه اعمال نظر و تصمیم‌گیری آتی به استانداری آذربایجان شرقی گزارش می‌شود و شخص استاندار نیز با عنایت به تشدید اغتشاشات و بروز حوادث خطرناک احتمالی، به نوبه‌ی خود، مستقیماً با نخست‌وزیری و دربار تماس برقرار کرده، به توصیف وقایع می‌پردازد. پس از این گفت‌وگو، دستوراتی از جانب محمدرضا شاه و جمشید آموزگار در خصوص وقایع تبریز به شرح ذیل صادر می‌شود:


خط ۵۴: خط ۴۸:
در ادامه‌ی وقایع روز 29 بهمن ماه 1356، در ساعات پیش از ظهر و درست زمانی که آشوب‌های خیابانی از مسجد میرزا یوسف مجتهدی آغاز شده و در خیابان‌های منتهی به بازار تبریز رو به فزونی می‌رفت، سرهنگ لیقوانی، رئیس ساواک آذربایجان شرقی به طور اتفاقی، در مقابل دادگستری و در حوالی خیابان دارایی با معترضین مواجه و درگیری‌های خیابانی را از نزدیک مشاهده کرد. طبعاً این شخصیت امنیتی، شرایط حاد جامعه را بیشتر و بهتر از سایر مسئولین اداری، یا نظامی و انتظامی درک می‌کرد و از پتانسیل جاری در میان معترضین خشمگین شهر به خوبی آگاه بود. از این رو بلافاصله با استانداری و شهربانی تبریز ارتباط برقرار و درخواست تشکیل جلسه‌ی فوری «شورای هماهنگی» را نمود.  
در ادامه‌ی وقایع روز 29 بهمن ماه 1356، در ساعات پیش از ظهر و درست زمانی که آشوب‌های خیابانی از مسجد میرزا یوسف مجتهدی آغاز شده و در خیابان‌های منتهی به بازار تبریز رو به فزونی می‌رفت، سرهنگ لیقوانی، رئیس ساواک آذربایجان شرقی به طور اتفاقی، در مقابل دادگستری و در حوالی خیابان دارایی با معترضین مواجه و درگیری‌های خیابانی را از نزدیک مشاهده کرد. طبعاً این شخصیت امنیتی، شرایط حاد جامعه را بیشتر و بهتر از سایر مسئولین اداری، یا نظامی و انتظامی درک می‌کرد و از پتانسیل جاری در میان معترضین خشمگین شهر به خوبی آگاه بود. از این رو بلافاصله با استانداری و شهربانی تبریز ارتباط برقرار و درخواست تشکیل جلسه‌ی فوری «شورای هماهنگی» را نمود.  


در ساعت 1130 شورای هماهنگی استانی تشکیل جلسه می‌دهد و در این جلسه، رئیس شهربانی به اظهار عجز و ناتوانی دستگاه تحت امر خویش پرداخته، حاضرین را از وضع موجود در شهر آگاه می‌کند. وی ضمن بیان سخنان خویش، از محاصره‌ی کلانتری‌های 1، 3، 4، 5 و 6 توسط شورشیان، و عدم هراس ایشان از تقابل و شلیک تیر هوایی توسط مأمورین و نیز زخمی شدن برخی از نیروهای شهربانی یاد می‌کند. رئیس شهربانی پیوستن نیروهای کمکی ژاندارمری و مرکز آموزشی پشتیبانی را نیز ناکافی و بی‌حاصل دانسته و تنها چاره‌ سرکوب طغیان عمومی را دخالت ارتش قلمداد می‌کند. وی در ادامه‌ی سخنان خویش پیشنهاد می‌کند تا ارتش کنترل اوضاع را به دست گیرد و تمامی نیروهای نظامی و انتظامی موجود در شهر، اعم از نیروهای شهربانی و ژاندارمری و مرکز آموزشی پشتیبانی، تحت فرماندهی و راهبری این نهاد و به صورتی هماهنگ عمل نمایند.[38] چنین به نظر می‌رسد که شورای هماهنگی استان، از سخنان ریاست شهربانی استقبال کرده، نظر او را مورد تصدیق قرار می‌دهد، چرا که دیری نمی‌پاید که ارتش وارد عمل شده، مستقیماً در درگیری‌ها مداخله می‌کند؛ اما این دخالت به زودی نتایج زیان‌بار و فجایع بزرگ‌تری را در مقایسه با وقایع شهر قم پدید می‌آورد و بر شدت درگیری‌ها می‌افزاید.  
در ساعت 11:30 شورای هماهنگی استانی تشکیل جلسه می‌دهد و در این جلسه، رئیس شهربانی به اظهار عجز و ناتوانی دستگاه تحت امر خویش پرداخته، حاضرین را از وضع موجود در شهر آگاه می‌کند. وی ضمن بیان سخنان خویش، از محاصره‌ی کلانتری‌های 1، 3، 4، 5 و 6 توسط شورشیان، و عدم هراس ایشان از تقابل و شلیک تیر هوایی توسط مأمورین و نیز زخمی شدن برخی از نیروهای شهربانی یاد می‌کند. رئیس شهربانی پیوستن نیروهای کمکی ژاندارمری و مرکز آموزشی پشتیبانی را نیز ناکافی و بی‌حاصل دانسته و تنها چاره‌ سرکوب طغیان عمومی را دخالت ارتش قلمداد می‌کند. وی در ادامه‌ی سخنان خویش پیشنهاد می‌کند تا ارتش کنترل اوضاع را به دست گیرد و تمامی نیروهای نظامی و انتظامی موجود در شهر، اعم از نیروهای شهربانی و ژاندارمری و مرکز آموزشی پشتیبانی، تحت فرماندهی و راهبری این نهاد و به صورتی هماهنگ عمل نمایند.[38] چنین به نظر می‌رسد که شورای هماهنگی استان، از سخنان ریاست شهربانی استقبال کرده، نظر او را مورد تصدیق قرار می‌دهد، چرا که دیری نمی‌پاید که ارتش وارد عمل شده، مستقیماً در درگیری‌ها مداخله می‌کند؛ اما این دخالت به زودی نتایج زیان‌بار و فجایع بزرگ‌تری را در مقایسه با وقایع شهر قم پدید می‌آورد و بر شدت درگیری‌ها می‌افزاید.  


در ساعت 30 :12 ظهر، با اضافه شدن نیروهای ارتش به مناقشات و معادلات موجود در شهر، تظاهرات وارد مرحله‌ی جدیدی می‌شود. مطابق با تصمیم شورای هماهنگی، انسداد تظاهرات عمومی و سرکوب معترضین، می‌بایست با اتکا به شلیک تیر هوایی، استفاده از ماشین‌های آب‌پاش و به ‌خصوص، با استعمال گازهای اشک‌آور صورت پذیرد، از این جهت دستورات لازم به مأمورین میدانی ذی‌ربط، سازمان آتش‌نشانی و شهربانی شهر تبریز داده می‌شود. اما اقدام و اجرای این اهداف و طرح‌های مصوبه در شورا، تنها در سخن و روی کاغذ ساده و سهل‌الوصول به نظر می‌رسید! چنان‌که به زودی اخبار درگیری‌های جدید شهر تبریز می‌رسید، مأمورین نظامی و انتظامی در شرایط مختلفی در میدان کارزار روی معترضین آتش گشودند، خودروهای آتش‌نشانی به علت ازدحام و تراکم جمعیت عملاً شرایط استفاده از ماشین‌های آب‌پاش را پیدا نکردند و گازهای اشک‌آور و تفنگ‌های مربوط به آن و نیز ماسک‌های ضد گاز در حجم و اندازه‌هایی بسیار محدودتر از آن‌چه انتظار می‌رفت، در انبارهای شهربانی موجود بود. هرچند از پایتخت وعده داده شد که ملزومات مورد نیاز سرکوب، بزودی و در ظرف 15 دقیقه توسط هواپیمایی مخصوص ارتش به شهربانی تبریز تحویل خواهد شد، اما به اذعان لیقوانی، رئیس ساواک استان، هواپیمای مورد نظر زودتر از ساعت 17:20 عصر بر باند فرودگاه تبریز بر زمین ننشست!  
در ساعت 30 :12 ظهر، با اضافه شدن نیروهای ارتش به مناقشات و معادلات موجود در شهر، تظاهرات وارد مرحله‌ی جدیدی می‌شود. مطابق با تصمیم شورای هماهنگی، انسداد تظاهرات عمومی و سرکوب معترضین، می‌بایست با اتکا به شلیک تیر هوایی، استفاده از ماشین‌های آب‌پاش و به ‌خصوص، با استعمال گازهای اشک‌آور صورت پذیرد، از این جهت دستورات لازم به مأمورین میدانی ذی‌ربط، سازمان آتش‌نشانی و شهربانی شهر تبریز داده می‌شود. اما اقدام و اجرای این اهداف و طرح‌های مصوبه در شورا، تنها در سخن و روی کاغذ ساده و سهل‌الوصول به نظر می‌رسید! چنان‌که به زودی اخبار درگیری‌های جدید شهر تبریز می‌رسید، مأمورین نظامی و انتظامی در شرایط مختلفی در میدان کارزار روی معترضین آتش گشودند، خودروهای آتش‌نشانی به علت ازدحام و تراکم جمعیت عملاً شرایط استفاده از ماشین‌های آب‌پاش را پیدا نکردند و گازهای اشک‌آور و تفنگ‌های مربوط به آن و نیز ماسک‌های ضد گاز در حجم و اندازه‌هایی بسیار محدودتر از آن‌چه انتظار می‌رفت، در انبارهای شهربانی موجود بود. هرچند از پایتخت وعده داده شد که ملزومات مورد نیاز سرکوب، بزودی و در ظرف 15 دقیقه توسط هواپیمایی مخصوص ارتش به شهربانی تبریز تحویل خواهد شد، اما به اذعان لیقوانی، رئیس ساواک استان، هواپیمای مورد نظر زودتر از ساعت 17:20 عصر بر باند فرودگاه تبریز بر زمین ننشست!  
خط ۷۳: خط ۶۷:


این بیانیه از زمان صدور، در میان مردم توزیع شد و شب هنگام تعداد کثیری از آن تکثیر و تا بامداد روز بعد در سطح شهر تبریز نشر و نصب گردید. طبیعی بود قاطبه‌ی مردمی که جان خود را در راه معتقدات خویش، در حمایت از روحانیت و مبارزه با افساد و استبداد در خطر قرار داده و با دستان خالی با رژیم تماماً مسلحی همچون رژیم پهلوی به مبارزه برخاسته بودند، اکنون نیز به خواست و صلاحدید روحانیت عمل می‌کردند و عجالتاً دست از تظاهرات بر می‌داشتند.
این بیانیه از زمان صدور، در میان مردم توزیع شد و شب هنگام تعداد کثیری از آن تکثیر و تا بامداد روز بعد در سطح شهر تبریز نشر و نصب گردید. طبیعی بود قاطبه‌ی مردمی که جان خود را در راه معتقدات خویش، در حمایت از روحانیت و مبارزه با افساد و استبداد در خطر قرار داده و با دستان خالی با رژیم تماماً مسلحی همچون رژیم پهلوی به مبارزه برخاسته بودند، اکنون نیز به خواست و صلاحدید روحانیت عمل می‌کردند و عجالتاً دست از تظاهرات بر می‌داشتند.
== تبریز پس از قیام==
== تبریز پس از قیام==
با تاریک شدن هوا و فرا رسیدن شب به مرور جوّ متشنج شهر به آرامی ‌گرایید و شهر از معترضین خالی می‌شد. از ساعت 23:00 تا 02:00 بامدادِ روز بعد، مسئولین امنیت داخلی در سطح شهر پراکنده شده و به برآورد خسارات وارده به بانک‌ها و مؤسسات دولتی پرداختند. آن ‌طور که از گزارش‌های مربوط به وقایع تبریز بر می‌آید، بخش وسیعی از اموال و اماکن دولتی و بعضاً شخصی و وابسته به نظام، در ضمن اعتراضات خیابانی آسیب دیدند.  هرچند چنین به نظر می‌رسد که معترضین و طراحان قیام عمومی، اهداف مشخص و از پیش تعیین شده‌ای را که تماماً با رژیم و عمال آن بستگی داشت دنبال می‌کردند، اما طبیعتاً در این میان عده‌ای سودجو و خودسر وجود داشتند که از شرایط موجود به نفع خویش بهره‌برداری می‌کردند. به غیر از طیف مذکور، عوامل رژیم و مأمورین امنیتی نیز برای بهره‌برداری‌های سیاسی و سندسازی علیه معترضین، در صفوف مردم رخنه کرده، به تخریب اموال عمومی می‌پرداختند.  
با تاریک شدن هوا و فرا رسیدن شب به مرور جوّ متشنج شهر به آرامی ‌گرایید و شهر از معترضین خالی می‌شد. از ساعت 23:00 تا 02:00 بامدادِ روز بعد، مسئولین امنیت داخلی در سطح شهر پراکنده شده و به برآورد خسارات وارده به بانک‌ها و مؤسسات دولتی پرداختند. آن ‌طور که از گزارش‌های مربوط به وقایع تبریز بر می‌آید، بخش وسیعی از اموال و اماکن دولتی و بعضاً شخصی و وابسته به نظام، در ضمن اعتراضات خیابانی آسیب دیدند.  هرچند چنین به نظر می‌رسد که معترضین و طراحان قیام عمومی، اهداف مشخص و از پیش تعیین شده‌ای را که تماماً با رژیم و عمال آن بستگی داشت دنبال می‌کردند، اما طبیعتاً در این میان عده‌ای سودجو و خودسر وجود داشتند که از شرایط موجود به نفع خویش بهره‌برداری می‌کردند. به غیر از طیف مذکور، عوامل رژیم و مأمورین امنیتی نیز برای بهره‌برداری‌های سیاسی و سندسازی علیه معترضین، در صفوف مردم رخنه کرده، به تخریب اموال عمومی می‌پرداختند.  
confirmed
۸٬۴۳۶

ویرایش