|
|
خط ۶۶: |
خط ۶۶: |
|
| |
|
| ==نتایج قیام تبریز== | | ==نتایج قیام تبریز== |
| | خیزش اسلامی 29 بهمن 1356 ه.ش مردم تبریز، به غیر از حوادث غمانگیز و اندوهباری که در خصوص سرکوب و کشتار مردم بیدفاع این شهر در بر داشت و به قیمت شهادت، زخمی و دستگیر شدن جمع کثیری از مردم شریف و شجاع این خطه انجامید، آثار فوقالعاده مثبت و ارزندهای نیز در پی داشت که موجب تغییرات وسیعی در سطح بیرونی و لایههای درونی دستگاه حاکمه شد و همین تغییرات و تأثیرات حاصل از آن، بزودی زمینهساز انحطاط و زوال نظام شاهنشاهی در سراسر ایران شد. پس از واقعه 29 بهمن ماه 1356 ش، بزودی چهلمهای دیگری برای شهدای جدید شهر تبریز طرحریزی و برگزار شد و این سیر اعتراضات و تظاهرات مردمی، همچنان تا پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 تداوم یافت. از این رو، رویداد تاریخی 29 بهمن را باید حلقه اتصال زنجیره حوادث انقلاب اسلامی در ایران تلقی نمود، حادثهای که اگر به وقوع نمیپیوست، احتمالاً حلقه مفقودهای در تاریخ انقلاب اسلامی پدید میآمد. |
| | |
| | ==واکنشها== |
| | مهمترین و تأثیرگذارترین بیانیه در خصوص قیام مردم تبریز، از جانب حضرت امام صادر شد. ایشان در تبعید، پس از آگاهی از قیام دلیرانه مردم تبریز فرمودند: «زنده باشند مردمان مجاهد تبریز، که با نهضت عظیم خود، مشت محکمی به دهان یاوهگویان زدند، که با بوقهای تبلیغاتی، انقلاب خونین استعمار را که ملت شریف ایران با آن صددرصد مخالف است،انقلاب شاه و ملت مینامند! ... من به شما اهالی منطقه آذربایجان نوید میدهم، نوید پیروزی نهایی. شما آذربایجانیهای غیور بودید که در صدر مشروطیت، برای کوبیدن استبداد و خاتمه دادن به خودکامگی سلاطین خود، به پا خاستید و فداکاری کردید.» |
|
| |
|
| خیزش اسلامی 29 بهمن 1356 ه.ش مردم تبریز، به غیر از حوادث غمانگیز و اندوهباری که در خصوص سرکوب و کشتار مردم بیدفاع این شهر در بر داشت و به قیمت شهادت، زخمی و دستگیر شدن جمع کثیری از مردم شریف و شجاع این خطه انجامید، آثار فوقالعاده مثبت و ارزندهای نیز در پی داشت که موجب تغییرات وسیعی در سطح بیرونی و لایههای درونی دستگاه حاکمه شد و همین تغییرات و تأثیرات حاصل از آن، بزودی زمینهساز انحطاط و زوال نظام شاهنشاهی در سراسر ایران شد.
| | در 30 اسفند ماه 1356 ه.ش، نهضت آزادی در خارج از ایران، به دفاع از ملت شجاع تبریز پرداخت و اقدام ارتش را در سرکوبی تظاهرکنندگان، جنایتی هولناک و از پیش طراحی شده توصیف کرد که به کمک سلاحهای امریکاییِ شاه صورت پذیرفته است. حوزه علمیه قم نیز در دوم اسفندماه، بیانیهای در حمایت از قیام مردم تبریز منتشر و از سرکوب و جنایات ارتش در کشتار معترضین به شدت انتقاد کرد. همچنین در 4 اسفند ماه، جمعی از علما و وعاظ تهران، در حمایت از مردم تبریز به مراجع قم نامه نوشتند و انجمن اسلامی دانشجویان در پاریس نیز با انقلابیون تبریز اعلام همبستگی نمود. |
|
| |
|
| نخستین تغییر و تحول جدی در سطوح بالای مدیریتی، دقیقاً پس از تشکیل هیئت بررسی حوادث تبریز و تکمیل اطلاعات آن انجام شد. به واسطهی جایگاه اعضای این هیئت و مناصب بالای ایشان در دستگاه حاکمه، به نظر میرسید که تغییرات گستردهای در سطوح مدیریتی استان آذربایجان شرقی در راه باشد. شاه به قدری از وقایع تبریز عصبی و مضطرب بود، که تقریباً تمامی مسئولین و صاحبمنصبان استان آذربایجان شرقی که به نوعی با حوادث تبریز درگیر بودهاند را مسئول اتفاقاًت اخیر برشمرد و وعده داد کلیه نفراتی که در پیشگیری و پیگیری این حوادث قصور کردهاند را تنبیه و مجازات کند. این تهدید وی، پیش از آنکه اصولاً نقش هر یک از افراد در این حادثه مشخص شود، تحقق یافت. سپهبد اسکندر آزموده از سمت استانداری آذربایجانشرقی برکنار و به تهران احضار شد و به جای وی، ارتشبد جعفر شفقت (از رهبران بهائیان در ایران)، نایب رئیس ستاد بزرگارتشتاران که آذربایجانیالاصل و شخصیتی نرمخو بود، عهدهدار این سمت گردید. سرهنگ یحیی لیقوانی، رئیس ساواک استان آذربایجان شرقی از سمت خویش برکنار و مدتی از کار معلق شد، اما پس از چندی در جایگاه ریاست ساواک استان لرستان، مجدداً به خدمت فرا خوانده شد. و اما سرلشگر قهرمانی، رئیس شهربانی استان آذربایجان شرقی بخت و اقبالی تلختر از دیگران داشت. وی بلافاصله پس از پایان جلسات هیئت بررسی وقایع تبریز، توسط هیئت مذکور گناهکار شناخته شده و تحتالحفظ به تهران منتقل شد و دیگر هرگز به مناصب بالای نظامی و انتظامی بازگردانده نشد.
| | مترینکو، سرکنسول امریکا در تبریز در باب شرایط جدیدِ پس از حوادث 29 بهمن، معتقد است که تصمیم رهبران مذهبی مبنی بر تعطیلی بازار و مراکز فروش شهر تبریز را میتوان مبارزهای مستقیم علیه حکومت تلقی کرد. وی شعارهای مبتنی بر مرگ بر شاه و درخواست بازگشت امام خمینی را نمایی واضح از زوال دولت در میان مردم بر میشمارد و تظاهرات تودههای عظیم مردمی علیه حکومت را نماد آشکاری از اقتدار و نفوذ رهبران مذهبی ایران قلمداد میکند. مترینکو در پایان گزارش خود، در بارهی تأثیرات وقایع تبریز بر حکومت، چنین اظهار عقیده میکند: «اغتشاشات تبریز نشان داد که کنترل واقعی رژیم بر استانها، میتواند از جانب نیروهای مذهبی و اجتماعی مورد تهدید جدی قرار گیرد. نیروهایی که نادیده گرفته شده بودند، اکنون قویتر از آن هستند که به آنها توجه نشود، یا به سادگی آرام شوند.» |
| | |
| چندی بعد، جلسهای در رابطه با بررسی علل و اسباب واقعهی 29 بهمن ماه، در ستاد بزرگ ارتشتاران برگزار شد، که ارتشبد عباس قرهباغی، ریاست ستاد مذکور نیز در این جلسه حاضر بود. قرهباغی بعداً در باب این جلسه و نتایج آن چنین اظهار نظر نمود: «در آن جلسه بررسیهایی شد، البته قصور متوجه رئیس شهربانی هم بود، ولی بیشتر تقصیر را در آن جلسه متوجه شدیم که مسئول اصلی، استاندار وقت است که سپهبد اسکندر آزموده بود. خوب، برای گزارشاتی که داده بودند، احساس شد که شهربانی هم آن طور که باید و شاید پیشبینی نکرده بود و آن اقداماتی که میتوانست شاید جلویش را بگیرد، نکرده بود. البته خوب، بیشتر آن طور که احساس شد، ناشی از دستور استاندار بوده که گفته بود درِ مساجد را ببندند! بسته بودند، راه نداده بودند، یعنی تحریکاتی هم به این طریق پیش آمده بود، و این جرقهای بوده است که جلوگیری و خشونت و اینها سبب شد که این اتفاقات افتاد.»
| |
| | |
| این صراحت در گفتار مقامات رژیم و برکناری بالاترین مقامات استانی، به وضوح نشان از ضعف نظام پهلوی داشت. پیشتر چنین اقداماتی از جانب شاه کمتر دیده میشد و اکنون به نظر میرسید که نوعی وهم و هراس سراسر دستگاه حاکمه را فرا گرفته است. هرچند حکومت تلاش نمود تا با دندان نشان دادن و ترساندن از داغ و درفشِ سازمان امنیت و شهربانی، مخالفین خود را بهراساند و وادار به عقبنشینی کند، اما بیانیهها و اعلامیههایی که بزودی پس از وقایع تبریز، از جانب جمعیتها، احزاب و گروههای مختلف و بعضاً ناهمخوان با معترضین، در حمایت از قیام مردم تبریز و در رأس آن روحانیت مبارز صادر شد، دشمن را یک گام دیگر به عقب راند و بیش از پیش موجبات دلگرمی و انگیزه انقلابیون و طرفداران امام خمینی(ره) را فراهم آورد.
| |
| | |
| مهمترین و تأثیرگذارترین این بیانیهها، از جانب حضرت امام صادر شد. ایشان در تبعید، پس از آگاهی از قیام دلیرانه مردم تبریز فرمودند: «زنده باشند مردمان مجاهد تبریز، که با نهضت عظیم خود، مشت محکمی به دهان یاوهگویان زدند، که با بوقهای تبلیغاتی، انقلاب خونین استعمار را که ملت شریف ایران با آن صددرصد مخالف است،انقلاب شاه و ملت مینامند! ... من به شما اهالی منطقه آذربایجان نوید میدهم، نوید پیروزی نهایی. شما آذربایجانیهای غیور بودید که در صدر مشروطیت، برای کوبیدن استبداد و خاتمه دادن به خودکامگی سلاطین خود، به پا خاستید و فداکاری کردید.»
| |
| | |
| در 30 اسفند ماه 1356 ه.ش، نهضت آزادی در خارج از ایران، به دفاع از ملت شجاع تبریز پرداخت و اقدام ارتش را در سرکوبی تظاهرکنندگان، جنایتی هولناک و از پیش طراحی شده توصیف کرد که به کمک سلاحهای امریکاییِ شاه صورت پذیرفته است. حوزه علمیه قم نیز در دوم اسفندماه، بیانیهای در حمایت از قیام مردم تبریز منتشر و از سرکوب و جنایات ارتش در کشتار معترضین به شدت انتقاد کرد. همچنین در 4 اسفند ماه، جمعی از علما و وعاظ تهران، در حمایت از مردم تبریز به مراجع قم نامه نوشتند و انجمن اسلامی دانشجویان در پاریس نیز با انقلابیون تبریز اعلام همبستگی نمود.[75]
| |
| | |
| مطلعین و آگاهان به مسائل سیاسی، ضربهای را که قیام مردم تبریز به دولت و حکومت وارد آورد، درک میکردند. وجهه شاهنشاه و نظام فاسد پهلوی، اکنون پس از سالها قدرتنمایی، در هم شکسته بود و دیگر فرد دانا و آگاهی دیده نمیشد که قدرت و نفوذ جامعهی روحانیت و در رأس آن، آیتالله خمینی و طرفداران ایشان را در معادلات سیاسی کشور به حساب نیاورده یا حتی ایشان را دستکم بگیرد. هرچند برخی از صاحبمنصبان و دولتمردان داخل، این واقعه را تنها آشوب و اغتشاشی زودگذر قلمداد کردند که با قصور و عدم آمادگی دستگاههای امنیتی و انتظامی و نهادهای سرکوبگر ایجاد شده و پس از زمان کوتاهی با دخالت ارتش پایان یافته بود، اما ناظرین بیگانه و تحلیلگران تیزبین و غیر وابسته، این رویداد را نقطهی عطفی در دوران حکومت پهلوی قلمداد میکردند و یقین داشتند که از پسِ این انقلاب کوچک، به طور قطع، انقلابی سراسری و فراگیر در شرف وقوع میباشد.
| |
| | |
| مترینکو، سرکنسول امریکا در تبریز در باب شرایط جدیدِ پس از حوادث 29 بهمن، معتقد است که تصمیم رهبران مذهبی مبنی بر تعطیلی بازار و مراکز فروش شهر تبریز را میتوان مبارزهای مستقیم علیه حکومت تلقی کرد. وی شعارهای مبتنی بر مرگ بر شاه و درخواست بازگشت امام خمینی را نمایی واضح از زوال دولت در میان مردم بر میشمارد و تظاهرات تودههای عظیم مردمی علیه حکومت را نماد آشکاری از اقتدار و نفوذ رهبران مذهبی ایران قلمداد میکند. مترینکو در پایان گزارش خود، در بارهی تأثیرات وقایع تبریز بر حکومت، چنین اظهار عقیده میکند: «اغتشاشات تبریز نشان داد که کنترل واقعی رژیم بر استانها، میتواند از جانب نیروهای مذهبی و اجتماعی مورد تهدید جدی قرار گیرد. نیروهایی که نادیده گرفته شده بودند، اکنون قویتر از آن هستند که به آنها توجه نشود، یا به سادگی آرام شوند.» | |
| | |
| پس از واقعهی 29 بهمن ماه 1356 ه.ش، بزودی چهلمهای دیگری برای شهدای جدید شهر تبریز طرحریزی و برگزار شد و این سیر اعتراضات و تظاهرات مردمی، همچنان تا پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 تداوم یافت. از این رو، رویداد تاریخی 29 بهمن را باید حلقه اتصال زنجیره حوادث انقلاب اسلامی در ایران تلقی نمود، حادثهای که اگر به وقوع نمیپیوست، احتمالاً حلقهی مفقودهای در تاریخ انقلاب اسلامی پدید میآمد.
| |