پرش به محتوا

عباس بن عبدالمطلب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'علیه‌السلام' به 'علیه‌السّلام'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علیه‌السلام' به 'علیه‌السّلام')
 
خط ۴۸: خط ۴۸:
2. از [[علی بن ابی طالب|علی(ع)]] نقل است که فرمود:
2. از [[علی بن ابی طالب|علی(ع)]] نقل است که فرمود:


قَالَ رَسُولُ اللهِ: احْفَظُونِی فِی عَمِّی الْعَبَّاسِ فَإِنَّهُ بَقِیةُ آبَائِی: پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: مرا درباره عمویم عباس رعایت کنید که او یادگار پدرانم می‌باشد.<ref>المسترشد فی امامة علی بن ابی‌طالب(علیه‌السلام) محمد بن جریر بن رستم الطبری، تحقیق: الشیخ احمد المحمودی، مطبعة سلمان الفارسی بقم، 1415ه‍ .ق، ص689.</ref>
قَالَ رَسُولُ اللهِ: احْفَظُونِی فِی عَمِّی الْعَبَّاسِ فَإِنَّهُ بَقِیةُ آبَائِی: پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: مرا درباره عمویم عباس رعایت کنید که او یادگار پدرانم می‌باشد.<ref>المسترشد فی امامة علی بن ابی‌طالب(علیه‌السّلام) محمد بن جریر بن رستم الطبری، تحقیق: الشیخ احمد المحمودی، مطبعة سلمان الفارسی بقم، 1415ه‍ .ق، ص689.</ref>


3. [[ابوسعید خدری]]، از پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله) نقل کرده که آن حضرت فرمودند:
3. [[ابوسعید خدری]]، از پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله) نقل کرده که آن حضرت فرمودند:
خط ۹۸: خط ۹۸:
عباس، شکایت به علی برده و از ماجرای کندن ناودان گله و شکایت کرد.
عباس، شکایت به علی برده و از ماجرای کندن ناودان گله و شکایت کرد.


«امیرمؤمنان(علیه‌السلام) که عمویش را با چنین حالتی دید، ناراحت شده، پرسید: عموجان! چه شده است که با این حال به خانه ما آمده‌ای؟! عباس گفت: ناودانی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) به افتخار من نصب کرد، عمر آن را کنده و قسم یاد کرده است که اگر کسی بار دیگر آن را نصب کند، گردنش را می‌زنم. پسر برادرم! من دارای دو چشم بودم؛ خداوند یکی را از من گرفت و آن پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) بود، اکنون امید من به تو است، گمان نمی‌‌کردم با وجود شما بر من ستم کنند و آنچه موجب افتخارم بود را از دستم درآورند!
«امیرمؤمنان(علیه‌السّلام) که عمویش را با چنین حالتی دید، ناراحت شده، پرسید: عموجان! چه شده است که با این حال به خانه ما آمده‌ای؟! عباس گفت: ناودانی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) به افتخار من نصب کرد، عمر آن را کنده و قسم یاد کرده است که اگر کسی بار دیگر آن را نصب کند، گردنش را می‌زنم. پسر برادرم! من دارای دو چشم بودم؛ خداوند یکی را از من گرفت و آن پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) بود، اکنون امید من به تو است، گمان نمی‌‌کردم با وجود شما بر من ستم کنند و آنچه موجب افتخارم بود را از دستم درآورند!


امیر‌مؤمنان(علیه‌السلام) فرمود: عموی من! به خانه برگرد و اندوه برخود مدار، تو را خوشحال می‌کنم. آن‌گاه خطاب به قنبر فرمود: برخیز و ناودان را در جای خود نصب کن. وقتی ناودان نصب شد و در جای خود قرار گرفت، فرمود: به حق صاحب این قبر و منبر، هرکه ناودان را بردارد گردنش را می‌زنم! وقتی این خبر به عمر رسید، گفت: ابوالحسن را نمی‌شود خشمگین کرد! ما برای سوگند خود کفاره می‌‌دهیم».<ref>همان، ص95.</ref>
امیر‌مؤمنان(علیه‌السّلام) فرمود: عموی من! به خانه برگرد و اندوه برخود مدار، تو را خوشحال می‌کنم. آن‌گاه خطاب به قنبر فرمود: برخیز و ناودان را در جای خود نصب کن. وقتی ناودان نصب شد و در جای خود قرار گرفت، فرمود: به حق صاحب این قبر و منبر، هرکه ناودان را بردارد گردنش را می‌زنم! وقتی این خبر به عمر رسید، گفت: ابوالحسن را نمی‌شود خشمگین کرد! ما برای سوگند خود کفاره می‌‌دهیم».<ref>همان، ص95.</ref>


5. بخشیدن خانه خود به مسجدالنبی؛
5. بخشیدن خانه خود به مسجدالنبی؛
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) در وصیت خود، عباس را مأمور ساختند که پس از رحلت، وعده‌‌های پیامبر(ص) به مردم را ادا نماید و قرض‌‌های آن حضرت را پرداخته و امور باقی‌مانده شخصی پیامبر(صلی الله علیه و آله) را کفایت کند.
پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) در وصیت خود، عباس را مأمور ساختند که پس از رحلت، وعده‌‌های پیامبر(ص) به مردم را ادا نماید و قرض‌‌های آن حضرت را پرداخته و امور باقی‌مانده شخصی پیامبر(صلی الله علیه و آله) را کفایت کند.


7. طرفداری عباس از امیرمؤمنان علی(علیه‌السلام
7. طرفداری عباس از امیرمؤمنان علی(علیه‌السّلام


در ماجرای مظلومیت علی(علیه‌السلام)، عباس در کنار علی(علیه‌السلام) از مدافعان حریم ولایت علوی بود.
در ماجرای مظلومیت علی(علیه‌السّلام)، عباس در کنار علی(علیه‌السّلام) از مدافعان حریم ولایت علوی بود.


8. باریدن باران به دعای عباس در سال هفدهم هجری؛
8. باریدن باران به دعای عباس در سال هفدهم هجری؛
خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:
وتوفّی العباس یوم الجمعة لأربع عشرة خلت من رجب سنة اثنتین وثلاثین فی خلافة عثمان بن عفان و هو ابن ثمان و ثمانین سنة، ودفن بالبقیع فی مقبرة بنی‌هاشم: عباس، روز جمعه، چهاردهم رجب سال 32 هجری در خلافت عثمان درگذشت، درحالی که 88 سال سن داشت و در بقیع در مقبره بنی‌هاشم دفن شد.<ref>الطبقات الکبری، ج4، ص31.</ref>
وتوفّی العباس یوم الجمعة لأربع عشرة خلت من رجب سنة اثنتین وثلاثین فی خلافة عثمان بن عفان و هو ابن ثمان و ثمانین سنة، ودفن بالبقیع فی مقبرة بنی‌هاشم: عباس، روز جمعه، چهاردهم رجب سال 32 هجری در خلافت عثمان درگذشت، درحالی که 88 سال سن داشت و در بقیع در مقبره بنی‌هاشم دفن شد.<ref>الطبقات الکبری، ج4، ص31.</ref>
   
   
'''علی(علیه‌السلام) کنار جنازه عباس'''
'''علی(علیه‌السّلام) کنار جنازه عباس'''
   
   
ابن سعد در طبقات الکبری و دیگر مورخان همگی روایت کرده‌اند که عباس مفتخر شد به اینکه علی(علیه‌السلام) وی را غسل دهد و به عنوان جلودار بنی‌هاشم، وی را به خاک بسپارد.
ابن سعد در طبقات الکبری و دیگر مورخان همگی روایت کرده‌اند که عباس مفتخر شد به اینکه علی(علیه‌السّلام) وی را غسل دهد و به عنوان جلودار بنی‌هاشم، وی را به خاک بسپارد.
   
   
...عبدالله بن أبی صعصعة عن الحارث بن عبدالله بن کعب عن أمّ عمارة قالت: حضـرنا نساء الأنصار طرّاً جنازة العباس وکنا أول من بکی علیه و معنا المهاجرات الأول المبایعات... وغسله علی بن ابی‌طالب و عبدالله وعبیدالله و قثم بنوالعباس، وحدث نساء بنی‌هاشم سنة: عبدالله بن أبی‌صعصعه، از حارث بن عبدالله بن کعب، از امّ عماره نقل کرده که گفت: تمام زن‌‌های مدینه از مهاجران بیعت‌کننده اولیه و [[انصار]]، بر جنازه عباس گرد آمدیم و ما اولین گریه‌کنندگان بر عباس بودیم... و او را علی بن ابی‌طالب و عبدالله و عبیدالله و قثم فرزندان خود عباس غسل دادند و زنان مدینه، به مدت یکسال بر او گریه و ندبه می‌کردند.<ref>همان، ص33</ref>
...عبدالله بن أبی صعصعة عن الحارث بن عبدالله بن کعب عن أمّ عمارة قالت: حضـرنا نساء الأنصار طرّاً جنازة العباس وکنا أول من بکی علیه و معنا المهاجرات الأول المبایعات... وغسله علی بن ابی‌طالب و عبدالله وعبیدالله و قثم بنوالعباس، وحدث نساء بنی‌هاشم سنة: عبدالله بن أبی‌صعصعه، از حارث بن عبدالله بن کعب، از امّ عماره نقل کرده که گفت: تمام زن‌‌های مدینه از مهاجران بیعت‌کننده اولیه و [[انصار]]، بر جنازه عباس گرد آمدیم و ما اولین گریه‌کنندگان بر عباس بودیم... و او را علی بن ابی‌طالب و عبدالله و عبیدالله و قثم فرزندان خود عباس غسل دادند و زنان مدینه، به مدت یکسال بر او گریه و ندبه می‌کردند.<ref>همان، ص33</ref>
Writers، confirmed، مدیران
۸۹٬۳۰۱

ویرایش