۲۶٬۳۱۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
==شرح حال== | ==شرح حال== | ||
در منابع تاریخی و کلامی، سخن موثقی درباره زمان تولد و نیز نحوه زندگی عبدالکریمبن ابیالعوجاء تا مدتی مطلبی بهچشم نمیخورد. با اینحال آنچه معلوم است اینکه وی بهخانوادهای صاحبنام تعلق داشته و نیز دایی معنبنزائده شیبانی بوده است | در منابع تاریخی و کلامی، سخن موثقی درباره زمان تولد و نیز نحوه زندگی عبدالکریمبن ابیالعوجاء تا مدتی مطلبی بهچشم نمیخورد. با اینحال آنچه معلوم است اینکه وی بهخانوادهای صاحبنام تعلق داشته و نیز دایی معنبنزائده شیبانی بوده است<ref>محمد بن جریر طبری، ''تاریخ طبری''، بیروت، بیتا، بینا، ج ۸، ص ۴۷ و ۴۸.</ref><ref>ابوریحان بیرونی، ''الآثار الباقیة''، باکوشش ادوارد زاخائو، لایپزیگ، سال ۱۹۲۳ م، ص 67.</ref><ref>شهفور بن طاهر اسفراینی، ''التبصیر فی الدین''، با کوشش عزت العطار الحسینی، سال ۱۹۴۰ م، ص 81.</ref>. | ||
==رویکرد الحادی== | ==رویکرد الحادی== | ||
ابن ابیالعوجاء در ابتدا ساکن بصره بود | ابن ابیالعوجاء در ابتدا ساکن بصره بود<ref>ابوالفرج اصفهانی، ''الأغانی''، قاهره، سال ۱۳۸۳ ق، ج ۳، ص ۱۴۶.</ref>. زمانی در محفل درس [[حسن بصری]] شرکت میکرد، ولی در ادامه از استادش جدا شده و بهنوعی پشت بهدین کرد<ref>شیخ صدوق، ''التوحید''، قم، سال 1398 ق، ص ۲۵۳.</ref><ref>ابومنصور احمد بن علی طبرسی، ''الاحتجاج''، بیروت، سال ۱۴۰۱ ق،، ج ۲، ص ۳۳۵.</ref>. میگویند که دلیل الحاد او تناقضاتی بوده است که او در درس حسن بصری در خصوص جبر و اختیار مشاهده میکرد که البته مسأله فقط معطوف بهاین موضوع نبوده است، بلکه عوامل نامعلوم دیگری نیز موجب شده است تا این شخص بهالحاد روی آورد. | ||
==رفتار شناسی== | ==رفتار شناسی== | ||
===جعل حدیث=== | ===جعل حدیث=== | ||
ابنابیالعوجاء نیز چون دیگر زنادقه، روایاتی از خودش جعل میکرد و بر آن بود که همگان از آن آگاه شوند | ابنابیالعوجاء نیز چون دیگر زنادقه، روایاتی از خودش جعل میکرد و بر آن بود که همگان از آن آگاه شوند<ref>عمرو جاحظ، ''رسائل الجاحظ''، با کوشش حسن سندوبی، قاهره، سال ۱۳۵۲ ق، ص 145.</ref>در منابع شیعی آمده است احادیثی را که او جعل میکرد مربوط بهموضوعاتی چون تشبیه و تعطیل صفات و برخی نیز در جهت تحریف احکام دین بود<ref>سید مرتضی( علم الهدی)، ''امالی المرتضی''، با کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، سال ۱۳۷۳ ق، ج ۱، ص ۱۳۷.</ref>. وی قبل از مرگ اعتراف کرد که حدود چهار هزار حدیث جعل کرده است تا حلال و حرام دین را بههم مخلوط و حلال را حرام و حرام را حلال کند<ref>محمد جواد مشکور، ''فرهنگ فرق اسلامی''، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، سال 1372 ش، چ دوم، ص 340.</ref>. از جمله دیگر تلاشهای وی، زیر سوال بردن رویت هلال شوال بوده و بهجای آن شمارش روزها را معتبر دانست<ref>''همان''، ص 339 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref><ref> محمد بن جریر طبری، ''همان''، ص ۴۸.</ref> <ref>عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، ''الفرق بین الفرق''، با کوشش عزت العطار الحسینی، سال ۱۳۶۷ ق، ص۱۶۳، ۱۶۴.</ref><ref>احمد بلاذری، ''انساب الاشراف''، با کوشش عبدالعزیز الدوری، بیروت، سال 1398 ق، ج 3، ص 95.</ref><ref>سید مرتضی (علم الهدی)، ''همان''، ص ۱۲۸.</ref>. حتی در اینباره مطالبی جعل و آن را بهامام صادق (علیهالسّلام) منسوب کرد<ref>محمد جواد مشکور، ''همان''.</ref>. | ||
از جمله دیگر تلاشهای وی، زیر سوال بردن رویت هلال شوال بوده و بهجای آن شمارش روزها را معتبر دانست | |||
===معارضه با قرآن و تحریف آن=== | ===معارضه با قرآن و تحریف آن=== | ||
برخی از منابع نقل کردهاند که ابن ابیالعوجاء سهنفر را بهنامهای ابوشاکر دیصانی، عبدالملک بصری و ابن مقفع مامور کرد تا هر کدام ربعی از قرآن را نقض و پیامبری حضرت محمد (صلّیالله علیه وآله) و در پی آن اسلام را باطل کنند، ولی آنها نتوانستند این کار را انجام دهند | برخی از منابع نقل کردهاند که ابن ابیالعوجاء سهنفر را بهنامهای ابوشاکر دیصانی، عبدالملک بصری و ابن مقفع مامور کرد تا هر کدام ربعی از قرآن را نقض و پیامبری حضرت محمد (صلّیالله علیه وآله) و در پی آن اسلام را باطل کنند، ولی آنها نتوانستند این کار را انجام دهند<ref>ابومنصور احمد بن علی طبرسی، ''همان''، ج ۲، ص ۳۷۷.</ref>. | ||
===تمسخر احکام دینی=== | ===تمسخر احکام دینی=== | ||
ابن ابیالعوجاء درباره احکام دین حرمتی قایل نبود و حتی آن را تمسخر میکرد. مثلا در موسم حج حاجیان را مسخره میکرد و آداب و رسوم حج را نوعی خواری و ذلیل شدن میپنداشت | ابن ابیالعوجاء درباره احکام دین حرمتی قایل نبود و حتی آن را تمسخر میکرد. مثلا در موسم حج حاجیان را مسخره میکرد و آداب و رسوم حج را نوعی خواری و ذلیل شدن میپنداشت<ref>''شیخ کلینی''، ''اصول کافی''، با کوشش علی اکبر غفاری، تهران، سال ۱۳۶۳ ش، ج ۱، ص ۱۰۰ | ||
</ref><ref>شیخ صدوق، ''همان''، ص ۲۵۳.</ref><ref>ابومنصور احمد بن علی طبرسی، ''همان''، ج ۲، ص 335.</ref><ref>علی اربلی، ''کشف الغّمة فی معرفة الائمة''، بیروت، سال ۱۴۰۱ ق، ج ۲، ص ۳۸۸.</ref>. | </ref><ref>شیخ صدوق، ''همان''، ص ۲۵۳.</ref><ref>ابومنصور احمد بن علی طبرسی، ''همان''، ج ۲، ص 335.</ref><ref>علی اربلی، ''کشف الغّمة فی معرفة الائمة''، بیروت، سال ۱۴۰۱ ق، ج ۲، ص ۳۸۸.</ref>. | ||
==سر انجام== | ==سر انجام== | ||
ابوجعفر محمد بن سلیمان که در آن زمان والی کوفه بود، از طرف منصور خلیفه عباسی، ابن ابیالعوجاء را که از بصره بهکوفه نقل مکان کرده بود، دستگیر کرد | ابوجعفر محمد بن سلیمان که در آن زمان والی کوفه بود، از طرف منصور خلیفه عباسی، ابن ابیالعوجاء را که از بصره بهکوفه نقل مکان کرده بود، دستگیر کرد<ref>ابوالفرج اصفهانی، ''همان''، ج ۳، ص ۱۴۷.</ref>. بعد از دستگیری او، افراد فراوانی تلاش کردند تا او را نزد منصور شفاعت کنند. ابیالعوجا بهنفوذ و تاثیر شفاعت شفیعان خود ایمان داشت. بنابراین، بهابوجعفر پیغام داد تا در ازای گرفتن صد هزار درهم، مدت سه روز به او مهلت دهد تا نامه منصور را دریافت کند، اما ابوجعفر پیش از آنکه نامه منصور را دریافت کند، او را بهقتل رساند و بنابر نقلی او را بهدار کشید<ref> شهفور بن طاهر اسفراینی، ''همان''، ص 81.</ref><ref>محمد بن جریر طبری، ''همان''، ج ۸، ص ۴۸.</ref><ref>عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، ''همان''، ص۱۶۴.</ref><ref>سید مرتضی،(علم الهدی)، ''همان''، ج ۱، ص ۱۲۷، ۱۲۸.</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== |