پرش به محتوا

تصوف در مصر: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۵٬۵۸۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ مهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲۹: خط ۲۲۹:
<ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۱، ص۱۶۳ـ۱۶۴، مصر ۱۹۸۸.</ref>  
<ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۱، ص۱۶۳ـ۱۶۴، مصر ۱۹۸۸.</ref>  
<ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۲، ص۸ ـ۹، مصر ۱۹۸۸.</ref>  
<ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۲، ص۸ ـ۹، مصر ۱۹۸۸.</ref>  
"
"
===شیخ سادات===
کسی را که نسلش به امام علی علیه‌السلام می‌رسید، « شیخ سادات » می‌نامیدند و مقام چنین شخصی با شیخ بکری هم‌پایه بود. <ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۱، ص۱۰۲، مصر ۱۹۸۸.</ref>
==طریقه‌های مهم دوره عثمانی==
طریقه‌های مهم این دوره در مصر عبارت بودند از: رفاعیه ، قادریه ، احمدیه (با شاخه‌های بَیّومیه و شعراویه و شَناویه )، و برهانیه.
==رابطه سلاطین عثمانی با صوفیه==
سلاطین عثمانی به صوفیه احترام می‌گذاشتند؛ نزد آنان می‌رفتند و طلب دعا و شفاعت می‌کردند و دست آنان را می‌بوسیدند. <ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۱، ص۱۶۳، مصر ۱۹۸۸.</ref>
از جمله سلطان سلیم اول (حک: ۸۷۲ـ۹۲۶) برای برخی از صوفیه ــ که در فتح مصر از او حمایت کرده بودند ــ اموالی فرستاد و آنان را از مالیات‌های دولتی معاف کرد. <ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۲، ص۹۰ـ۹۱، مصر ۱۹۸۸.</ref>
<ref>عبدالغنی بن اسماعیل نابلسی، الحقیقة و المجاز فی الرحلة الی بلاد الشام و مصر و الحجاز، ج۱، ص۲۶۱، چاپ احمد عبدالمجید هریدی، مصر ۱۹۸۶.</ref>
==جایگاه مردمی صوفیه==
صوفیه نزد مردم نیز بسیار محترم بودند و مردم فرمان آنان را فوق قانون و حتی شرع می‌دانستند.
عقلای مجانین نیز، که معمولاً برهنه ظاهر می‌شدند، به نظر مردم برترین صوفیه بودند. <ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۱، ص۱۰۸، مصر ۱۹۸۸.</ref>
<ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۱، ص۱۱۳، مصر ۱۹۸۸.</ref>
==تقسیم مصر توسط صوفیه==
صوفیه، مصر را بین خود تقسیم کرده بودند؛ هر ولی ( شیخ ) مناطقی را تحت نفوذ خود داشت و در باره امور مردمِ آن منطقه تصمیم می‌گرفت.
مریدان مناطقِ تحت نفوذ آن شیخ نیز دوست نداشتند که مرید شیخ دیگری در محدوده آنان باشد یا نام شیخ دیگری در آن‌جا برده شود. <ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۱، ص۱۲۵ـ۱۲۶، مصر ۱۹۸۸.</ref>
=بحث‌های مطرح صوفیه در مصر=
==جایگاه علوم دینی==
یکی از موضوعاتی که صوفیه در مصرِ دوره عثمانی بر سر آن اختلاف نظر داشتند، اهمیت ذکر خداوند و تلاوت قرآن بود؛ مثلاً، برخی ذکر را برای مبتدیان، و خواندن قرآن را برای کاملان مناسب می‌دانستند، ولی‌ به‌طور کلی همه اتفاق نظر داشتند که ذکر و ریاضت نفس از اشتغال به علوم دینی بالاتر است. <ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۱، ص۶۲ـ۶۳، مصر ۱۹۸۸.</ref>
بدین ترتیب، نسبت به علوم دینی بی‌توجهی وجود داشت و برخی عرفا با وجود توانایی تدریس این علوم، از این کار سر باز می‌زدند، از جمله عبدالغنی نابلسی از تدریس حدیث در الازهر، به عذر آن‌که چنین کاری صفای روح را از بین می‌برد، خودداری کرد. <ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۱، ص۱۹۲ـ۱۹۳، مصر ۱۹۸۸.</ref>
==ذکر جلی و خفی==
از دیگر بحث‌های این دوره بحث بر سر ذکر جلی و خفی بود و فتواهای بسیاری در تأیید یکی از این دو نوشته شد.
حتی برخی عرفا در این باره به بعضی امرا متوسل شدند، مثلاً با توسل به امرا سعی شد تا علی بَیّومی را از اقامه ذکر جلی در مسجد مشهد حسینی باز دارند.
با این‌حال، مجالس ذکر جلی ادامه داشت و به‌تدریج اشعاری از ابن عربی و عفیف‌الدین تلمسانی هم در این مجالس خوانده شد. <ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۱، ص۶۴ـ۶۶، مصر ۱۹۸۸.</ref>
==علل مخالفت با تصوف==
در قرن دهم مخالفت با تصوف شدت یافت.
علما بخصوص با « غش و صَعْق »، انداختن عمامه و کندن پیراهن در مجالس ذکر مخالفت می‌کردند.
دنیاطلبی و کارهای خلاف شرع صوفیه نیز اعتراض علما را برمی‌انگیخت. <ref>بایارد داج، دانشگاه الازهر: تاریخ هزارساله تعلیمات عالی اسلامی، ج۱، ص۸۵، ترجمه آذرمیدخت مشایخ فریدنی، تهران ۱۳۶۷ ش.</ref>
<ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۱، ص۱۶۶ـ۱۶۷، مصر ۱۹۸۸.</ref>
<ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۱، ص۱۹۰ـ۱۹۱، مصر ۱۹۸۸.</ref>
عبدالوهاب شعرانی (متوفی ۹۷۳)، از صوفیان مشهور و محترم این دوره، خود از جمله منتقدان صوفیه بود.
او حتی عقاید طرفداران برخی طریقه‌ها، مانند احمدیه و اَدهَمیه و دسوقیه و رفاعیه، را خارج از شریعت و افعال آنان را مخالف افعال شیوخ اولیه می‌دانست. <ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۱، ص۱۸۹، مصر ۱۹۸۸.</ref>
شاگرد او، عبدالرئوف مُناوی (متوفی ۱۰۳۱)، نیز با صوفیانی که ادعای اسقاط تکلیف داشتند، مخالفت می‌کرد. <ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۲، ص۱۳۸، مصر ۱۹۸۸.</ref>
==تشکیل وزارت‌خانه مشایخ==
در قرن سیزدهم که فرانسه ، عثمانی‌ها را از مصر بیرون راند و مصر را اشغال کرد (۱۲۱۲ـ۱۲۱۶/ ۱۷۹۷ـ۱۸۰۱)، ناپلئون وزارت‌خانه‌ای با حضور دَه تن از مشایخ و علما تشکیل داد. یکی از این اعضا، خلیل بکری ، نقیب الاشراف و شیخ سجاده بکریه ، بود.
وظیفه این وزارت‌خانه حفظ امنیت عمومی، تهیه خواربار و تأمین امکانات بهداشتی بود. <ref>عمر اسکندری و سلیم حسن، تاریخ مصر من الفتح العثمانی (الی قبیل الوقت الحاضر)، ج۱، ص۹۹ـ ۱۰۱، قاهره ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.</ref>
<ref>لویس عوض، تاریخ الفکر المصری الحدیث، ج۱، ص۱۰۳، (قاهره) ۱۳۸۸ـ۱۳۸۹.</ref>
<ref>لویس عوض، تاریخ الفکر المصری الحدیث، ج۱، ص۱۱۵، (قاهره) ۱۳۸۸ـ۱۳۸۹.</ref>
=تصوف در دوره جدید عثمانی=
==حکومت محمدعلی پاشا==
بعد از آن‌که عثمانی‌ها به کمک انگلیسی‌ها، فرانسوی‌ها را بیرون راندند، مدتی میان عثمانی‌ها و ممالیک جنگ و گریز ادامه داشت تا آن‌که محمدعلی پاشا با حمایت مردم و تشویق شیوخی چون عبداللّه شَرقاوی، در ۱۲۲۰/ ۱۸۰۵ حکومت را پذیرفت. <ref>لویس عوض، تاریخ الفکر المصری الحدیث، ج۱، ص۱۱۸ـ۱۲۱، (قاهره) ۱۳۸۸ـ۱۳۸۹.</ref>
==برکناری خلیل بکری==
محمدعلی پاشا خلیل بکری را ــ که با فرانسه همکاری کرده بود ــ از مقام‌هایش برکنار و محمد ابوسعود بکری را شیخ سجاده بکریه و شیخ المشایخ کرد.
او از ۱۲۱۶ تا ۱۲۲۷/ ۱۸۰۱ـ۱۸۱۲ شیخ الشیوخ بود.
==نظارت دولتی بر تصوف==
بعد از ابوسعود، پسرش ( محمد بکری ) شیخ سجاده شد و محمدعلی پاشا فرمانی مبنی بر نظارت محمد بکری بر طریقه‌های صوفیه در مصر و هم‌چنین نظارت بر تکیه‌ها و زاویه‌ها و ضریح‌های آن‌جا صادر کرد.
از آن پس، طریقه‌ها در مصر تحت نظارت سازمانی مرکزی عمل می‌کردند و همه طریقه‌هایی که منصب بکری را به رسمیت می‌شناختند و اداره طریقه‌های صوفیه نیز آن‌ها را به رسمیت می‌شناخت، تحت حمایت حکومت قرار گرفتند. <ref>دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد، ج۴، ص۱۲۴.</ref>
==حقِ قِدَم==
از زمان محمدعلی پاشا نظارت بر طریقه‌های صوفیه حول اصل «حقِ قِدَم» شکل گرفت؛ به معنای حق تقدم حضور در اجتماع و تبلیغ برای طریقه‌هایی بود که زودتر از دیگر طریقه‌ها به ناحیه‌ای وارد شده بودند.
چنین طریقه‌هایی از امکانات و منافع مادّی و آزادی بیش‌تر و طرفداران زیادتر برخوردار می‌شدند.
این حق مدت‌ها مانع ورود و تبلیغ طریقه‌های غیرمصری بود.
حکومت، حق قدم را به رسمیت می‌شناخت. <ref>دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد، ج۴، ص۱۲۴.</ref>
==علی بکری==
===افزایش اختیارات===
در دوره اسماعیل پاشا (۱۲۸۰ـ۱۲۹۶/ ۱۸۶۳ـ۱۸۷۹)، اختیارات شیخ المشایخ علی بکری (متوفی ۱۲۹۷/۱۸۸۰) افزایش یافت.
فعالیت سیاسی او در حمایت از اسماعیل پاشا، در برابر مداخلات اروپاییان، به او موقعیتی برجسته در میان ملی‌گرایان داد.
===وجه علمی وی===
وجهه علمی او نیز چندان بود که توفیق پاشا، جانشین اسماعیل پاشا، در برابر فشار اصلاح طلبان و مخالفان صوفیه برای تغییراتی در آیین‌های صوفیه، همواره می‌گفت که بدون همکاری و رضایت علی بکری هیچ اصلاحی نمی‌توان کرد.
==حذف برخی آیین‌های تصوف==
پس از درگذشت علی بکری فشار اصلاح طلبان سبب شد که توفیق پاشا، عبدالباقی بکری (شیخ المشایخ طریقت‌های صوفیه) را مجبور کند از برخی اعمال صوفیه، که اصلاح طلبان آن‌ها را بدعت می‌دانستند، ممانعت کند.
از جمله این اعمال، دوشَه (گذشتن شیخ با مَرکب از روی بدن مریدان) و حَضرَه بود.
بنابراین، عبدالباقی در ۱۲۹۸/ ۱۸۸۱ اعلامیه‌ای صادر کرد که بر اساس آن همه طریقه‌هایی که منصب بکری را به رسمیت می‌شناختند، ملزم بودند این آیین‌ها را از مراسم خود حذف کنند.
همین موضوع سبب شد که برخی طریقه‌ها ترجیح دهند استقلال خود را حفظ کنند و نخواهند که بکری طریقتشان را به رسمیت بشناسد.
==جایگاه سیاسی تصوف==
در این دوره، طریقه‌هایی که زیر نظر شیخ المشایخ قرار داشتند، اغلب در امور سیاسی دخالت نمی‌کردند، اما طریقه‌های غیررسمی فعالیت‌های سیاسی داشتند، مثلاً برخی مشایخ شاذلیه و خلوتیه در شورش احمد عرابی پاشا ــ که خواستار استقلال سیاسی مصر در برابر مداخلات اروپاییان بود ــ از او جانب‌داری کردند و این شورش‌ها سبب شد که برخی مشایخ شاذلی و خلوتی پس از اشغال مصر به وسیله انگلیس ، دست‌گیر و تبعید شوند، اما شورش خلوتی‌ها ادامه داشت تا این‌که در۱۳۰۷ـ ۱۳۰۸/۱۹۸۰، برخی اصلاحات اقتصادی انگلیسی‌ها، اتحاد مخالفان را از بین برد و شورش‌ها را متوقف کرد.
=دوره مخالفت اصلاح طلبان=
==شیخ المشایخی محمدتوفیق==
پس از فوت عبدالباقی (۱۳۰۹/ ۱۸۹۲)، برادرش محمدتوفیق بکری شیخ المشایخ و شیخ سجاده بکریه شد.
==درگیری صوفیه با اصلاح طلبان==
در دوره محمدتوفیق بکری، مخالفت اصلاح طلبان با صوفیه افزایش یافت. <ref>سمیح زین، الصوفیة فی نظر الاسلام، ج۱، ص۵۶۱، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.</ref>
===مخالفت محمد عبده===
محمد عبده که از ۱۳۱۷/ ۱۸۹۹ مفتی مصر شده بود، به برخی آداب صوفیه، از جمله موالید (جشن زادروز پیامبر اکرم و مشایخ طریقت‌ها)، اعتراض کرد.
===مخالفت عبدالعزیز جاویش===
عبدالعزیز جاویش ، از دیگر اصلاح طلبان، نیز در ۱۳۰۹/ ۱۸۹۲ در نامه‌ای سرگشاده، به توفیق بکری بشدت انتقاد نمود.
===مخالفت رشیدرضا===
رشیدرضا (شاگرد محمد عبده) و طرفدارانش که خود را سَلَفیه می‌نامیدند، در مجله المنار مقالاتی از رشیدرضا و کسانی که از صوفیه به سبب ادعای داشتن علم باطن و بزرگداشت قبور اولیا و به کار بردن آلات غنا و گفتن ذکر همراه با رقص انتقاد می‌کردند، منتشر می‌نمودند. <ref>سمیر ابوحمدان، الشیخ رشید رضا و الخطاب الاسلامی المعتدل، ج۱، ص۴۰ـ۴۱، بیروت ۱۹۹۲/ ۱۴۱۳.</ref>
رشیدرضا، محمد توفیق را برای اصلاح کردن فرق صوفیه تحت فشار می‌گذاشت.
==لایحة الطرق الصوفیة==
در ۱۳۱۳/ ۱۸۹۵، خدیو عباس دوم حلمی لایحه‌ای به نام «لایحة الطرق الصوفیة» صادر کرد و محمد توفیق بکری مسئول اجرای آن گردید.
در این لایحه انتصاب شیوخ سجاده و زوایا به دیوان اوقاف سپرده شده بود.
بند دیگری از این لایحه در باره تشکیل «المجلس الصوفی» بود، که بنا بر آن می‌بایست شورایی از بیست تن از مشایخ برگزیده طریقه‌ها تشکیل می‌شد و آنان از میان خود هشت تن را انتخاب می‌کردند.
شیخ المشایخ از این هشت تن می‌بایست چهار تن را انتخاب کند تا عضو دائمی شورایی شوند که با شیخ المشایخ در سرپرستی امور طریقه‌ها همکاری می‌کرد.
تصمیمات شورا در صورتی که به اتفاق آرا بود، اجرا می‌شد.
مفاد این فرمان اختیارات بکری را محدود می‌کرد و قدرت بیشتری به دیوان اوقاف و شیوخ تکایا می‌داد. <ref>سمیر ابوحمدان، الشیخ رشید رضا و الخطاب الاسلامی المعتدل، ج۱، ص۹۳ـ۹۴، بیروت ۱۹۹۲/ ۱۴۱۳.</ref>
<ref>فاروق احمد مصطفی، البناء الاجتماعی للطریقة الشاذلیة فی مصر، ج۱، ص۸۹ ـ۹۰، اسکندریه ۱۹۸۰.</ref>
<ref>فاروق احمد مصطفی، البناء الاجتماعی للطریقة الشاذلیة فی مصر، ج۱، ص۳۱۳ـ۳۱۶، اسکندریه ۱۹۸۰.</ref>
==اصلاح لایحه==
محمد توفیق تلاش کرد که نظارت دیوان اوقاف بر تکایا و زوایا و ضرایح را از این لایحه حذف کند و سرانجام به رغم مخالفت‌های نخست وزیر، دولت مصطفی فهمی در ۱۳۲۱/ ۱۹۰۳ لایحه را اصلاح کرد. <ref>فاروق احمد مصطفی، البناء الاجتماعی للطریقة الشاذلیة فی مصر، ج۱، ص۸۵ ـ۸۶، اسکندریه ۱۹۸۰.</ref>
==لایحه داخلی صوفیه==
هم‌چنین وی بر اثر فشار اصلاح طلبان، در ۱۳۲۳/ ۱۹۰۵ لایحه‌ای داخلی برای طریقه‌های صوفیه صادر کرد که بر اساس آن برخی آداب صوفیه ــ که از نظر مخالفان بدعت به شمار می‌آمد ــ و هم‌چنین حق قدم کنار گذاشته شد.
این لایحه به تصویب مجلس صوفی رسید. <ref>سمیح زین، الصوفیة فی نظر الاسلام، ج۱، ص۵۶۱، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.</ref>
این لایحه از طریقه‌های تحت نظارت شیخ المشایخ در برابر مخالفان صوفیه حمایت می‌کرد و آن‌ها را نیز از همراهی با فعالیت‌های ملی‌گرایانه و اصلاح طلبانه برخی اجتماعات سرّی بازمی‌داشت.
==موضع‌گیری‌های محمدتوفیق==
در این دوره، بسیاری از طریقه‌ها مشروعیت شیخ المشایخ را پذیرفتند و بدینسان بر اعتبار و قدرت محمدتوفیق بکری افزوده شد.
همین موقعیت سبب شد که وی بتواند در برابر حضور انگلیسی‌ها در مصر ، موضع گیری‌های ضد استعماری نشان دهد.
او، به عنوان میانجی، در فعالیت‌های سیاسی خدیو شرکت می‌کرد و از خدیو در برابر انگلیسی‌ها حمایت می‌نمود.
بکری هم‌چنین به خدیو کمک کرد تا محمد عبده را از مقامش، مفتی مصر، عزل کند.
موقعیت سیاسی بکری سبب شد که در ۱۳۲۴/ ۱۹۰۶ به جرج ششم، ولیعهد انگلیس، نامه بنویسد و خواستار اصلاحات سیاسی شود.
او در جنبش اتحاد اسلام نیز مؤثر بود و ریاست همایش جهانی اسلام (المتمرالاسلامی العالمی) را برعهده داشت.
==کناره‌گیری محمدتوفیق==
موضع گیری‌های سیاسی بکری سبب شد که وی در ۱۳۲۹/ ۱۹۱۱ مجبور به کناره‌گیری شود.
جانشین وی، عبدالحمید بکری ، نسبت به انگلیس هیچ موضع سیاسی‌ای اتخاذ نکرد.
==رسمیت یافتن برخی طریقه‌ها==
در این دوره، چند طریقه ، از جمله عظیمیه (از شاخه‌های شاذلیه) و حبیبیه (از شاخه‌های رفاعیه)، با پشتیبانی احزاب سیاسی به رسمیت شناخته شدند.
برخی طریقه‌ها، مانند دَمرداشیه و ادریسیه ، نیز با حمایت انگلیس به رسمیت شناخته شدند.
==مخالفان جدید تصوف==
در دوران عبدالحمید بکری، دو گروه دیگر به مخالفان صوفیه پیوستند: جنبش اخوان المسلمین که حسن البنّا (البنّاء، حسن) آن را در ۱۳۰۷ ش/ ۱۹۲۸ تأسیس کرد، و جنبش وهابیه .
==جنبش وهابیه==
جنبش وهابیه که تا ۱۳۳۱/ ۱۹۱۳ سازماندهی نداشت، از ۱۳۳۲/ ۱۹۱۴ مبارزه با تصوف را به شکل سازمان یافته‌ای با عنوان «جامعة الشریعة لتعاون العاملین بالکتاب والسُنّة المُحَمّدیة» آغاز کرد.
==نقد خطاب سبکی==
محمود خَطّاب سُبکی، از مشایخ الازهر و مؤسس جامعة الشریعة، در نقد صوفیه از عقاید ابن تیمیّه و ابن قَیّم جوزیّه استفاده می‌کرد.
==عکس‌العمل صوفیه==
شورای صوفیه و طریقه‌های وابسته به آن در برابر این مخالفان عکس‌العملی نشان ندادند، اما مشایخ طریقه‌های غیر رسمی، کتاب‌هایی در رد مخالفان نوشتند.
آنان اصلاح طلبی را بدعت می‌دانستند و سیدجمال‌الدین اسدآبادی و محمد عبده را وهابی می‌نامیدند.
==طرح مصطفی مراغی==
محمد مصطفی مراغی ، رئیس دانشگاه الازهر از ۱۳۰۷ تا ۱۳۰۸ ش/ ۱۹۲۸ـ۱۹۲۹، طرحی پیشنهاد کرد که بر اساس آن مشایخی که تحصیلات دانشگاهی نداشتند، می‌بایست از سرپرستی طریقه‌های صوفیه برکنار می‌شدند و به جای آنان علما و مشایخی می‌آمدند که در الازهر تحصیل کرده بودند.
این پیشنهاد که منافع شیوخ طریقه‌ها را به خطر می‌انداخت، با مخالفت مشایخ صوفیه و حتی عبدالحمید بکری، شیخ المشایخ، روبرو شد و بکری و دیگر مشایخ بیانیه‌ای علیه مراغی صادر کردند.
==اقدامات احمد ساوی==
سرانجام، مراغی نتوانست مقاصد خویش را محقق سازد، اما در ۱۳۲۵ ش/ ۱۹۴۶ ملک فاروق، احمدمراد بکری (آخرین شیخ المشایخ از خاندان بکری و فرزند عبدالحمید) را به علت فعالیت‌هایش در حمایت از جدایی طلبان سودانی، از مقام شیخ المشایخی برکنار کرد و احمد ساوی ، از علمای الازهر و شاگرد محمد عبده، را شیخ المشایخ نمود. <ref>توفیق طویل، التصوف فی مصر إبان العصر العثمانی، ج۱، ص۱۸۵، مصر ۱۹۸۸.</ref>
احمد ساوی که از حمایت مفتی مصر و علمای الازهر برخوردار بود، از ابتدا با مشایخ طریقه‌ها مناسبات خوبی نداشت.
او بندهایی از لایحه ۱۳۲۳/ ۱۹۰۵ را که در باره رهبری موروثی طریقه‌ها بود، اصلاح کرد و این اصلاح راه را برای انتخاب کسانی که در الازهر تحصیل کرده بودند، به مقام شیخی باز کرد.
مشایخ با اقدامات ساوی مخالفت کردند، ازین‌رو وی با به رسمیت شناختن تعدادی از طریقه‌هایی که با او موافق بودند، سعی کرد حمایت اکثر طریقه‌های عضو شورای صوفیه را برای اصلاحات جلب کند.
==تشکیل شورا==
ساوی برای اجرای طرح‌های خود شورایی متشکل از مؤسسات اسلامی ــ که اغلب آن‌ها زیر نفوذ اخوان المسلمین بودند ــ به وجود آورد.
===اهداف شورا===
این شورا اعلام کرد که می‌خواهد فعالیت‌های طریقه‌های صوفیه را ممنوع کند و در این خصوص طرحی به وزارت کشور داده است.
===توقف شورا===
اجرای این طرح با کودتای نظامیان در ۱۳۳۱ ش/ ۱۹۵۲، متوقف ماند.
==تشکیل شورای جدید==
کشمکش این شورا و صوفیه ادامه داشت تا این‌که با میانجی‌گری جمال عبدالناصر فرمان انحلال شورا صادر شد و شورای دیگری که آن هم زیر نفوذ اخوان المسلمین بود، برای حل اختلاف با صوفیه تشکیل گردید.
درگیری این شورا با صوفیه تا ۱۳۳۳ ش/ ۱۹۵۴ که فعالیت اخوان المسلمین ممنوع شد، ادامه یافت و در همان سال جمال عبدالناصر شورا را منحل کرد.