۸۷۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
به گفته [[تورات]] پدر حضرت [[ابراهیم]] علیه السلام که "تارح" نامیده میشد، پسر خود [[ابراهیم]] علیه السلام و همسر وی ساره و نوه خویش حضرت [[لوط]] علیه السلام را برداشت و به سرزمین کنعان در غرب [[فلسطین]] عزیمت کرد. آنان در بین راه از ادامه سفر منصرف شدند و در شهر حران سکونت گزیدند. این شهر در جنوب [[ترکیه]] فعلی و در مرز [[سوریه]] قرار دارد. | به گفته [[تورات]] پدر حضرت [[ابراهیم]] علیه السلام که "تارح" نامیده میشد، پسر خود [[ابراهیم]] علیه السلام و همسر وی ساره و نوه خویش حضرت [[لوط]] علیه السلام را برداشت و به سرزمین کنعان در غرب [[فلسطین]] عزیمت کرد. آنان در بین راه از ادامه سفر منصرف شدند و در شهر حران سکونت گزیدند. این شهر در جنوب [[ترکیه]] فعلی و در مرز [[سوریه]] قرار دارد. | ||
پدر حضرت [[ابراهیم]] علیه السلام در [[تورات]] تارح خوانده میشود، ولی [[قرآن]] مجید وی را آزر بت پرستی معرفی کرده است | پدر حضرت [[ابراهیم]] علیه السلام در [[تورات]] تارح خوانده میشود، ولی [[قرآن]] مجید وی را آزر بت پرستی معرفی کرده است <ref>انعام: 74</ref>. پدر حضرت [[ابراهیم]] علیه السلام در سلسله اجداد حضرت [[رسول اکرم]] (ص) قرار میگیرد. | ||
علمای شیعه معتقدند همه پدران آن حضرت تا حضرت [[آدم]] علیه السلام یکتا پرست بودهاند، و به همین دلیل گفتهاند آزر عموی آن حضرت بوده و استعمال “آب “به جای “عم “در زبان عربی صحیح است، از آن جمله در [[قرآن]] کریم <ref>بقره: 133</ref> چنین چیزی دیده میشود. | علمای شیعه معتقدند همه پدران آن حضرت تا حضرت [[آدم]] علیه السلام یکتا پرست بودهاند، و به همین دلیل گفتهاند آزر عموی آن حضرت بوده و استعمال “آب “به جای “عم “در زبان عربی صحیح است، از آن جمله در [[قرآن]] کریم <ref>بقره: 133</ref> چنین چیزی دیده میشود. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
دو موضوع بسیار مهم در تاریخ حضرت [[ابراهیم]] علیه السلام وجود دارد که در [[تورات]] کنونی اشارهای به آنها نشده است: یکی جریان بت شکنی و به آتش افکندن وی و دیگری داستان بنای کعبه. | دو موضوع بسیار مهم در تاریخ حضرت [[ابراهیم]] علیه السلام وجود دارد که در [[تورات]] کنونی اشارهای به آنها نشده است: یکی جریان بت شکنی و به آتش افکندن وی و دیگری داستان بنای کعبه. | ||
[[قرآن]] مجید | [[قرآن]] مجید <ref>در سورههای انبیا و صافات</ref> داستان بت شکنی و به آتش افکندن او را آورده است. | ||
همچنین [[قرآن]] کریم از بنای کعبه به دست آن حضرت و به کمک حضرت [[اسماعیل]] علیه السلام سخن میگوید | همچنین [[قرآن]] کریم از بنای کعبه به دست آن حضرت و به کمک حضرت [[اسماعیل]] علیه السلام سخن میگوید <ref>بقره: 127</ref>. از آنجا که این فرزند در پیری به او عطا شد <ref>ابراهیم: 39</ref>، بنای کعبه در اواخر عمر شریف وی صورت گرفته باشد. | ||
[[تورات]] داستان ذبح فرزند را میآورد و میگوید حضرت [[ابراهیم]] علیه السلام مأموریت یافت حضرت [[اسحاق]] علیه السلام را قربانی کند، ولی این مسأله را با وی در میان نگذاشت و به او گفت: “میخواهم گوسفندی قربانی کنم و آن گوسفند را خداوند برایم خواهد فرستاد.))... اما در [[قرآن]] مجید آمده است: | [[تورات]] داستان ذبح فرزند را میآورد و میگوید حضرت [[ابراهیم]] علیه السلام مأموریت یافت حضرت [[اسحاق]] علیه السلام را قربانی کند، ولی این مسأله را با وی در میان نگذاشت و به او گفت: “میخواهم گوسفندی قربانی کنم و آن گوسفند را خداوند برایم خواهد فرستاد.))... اما در [[قرآن]] مجید آمده است: | ||
“فلما بلغ معه السعی قال یا بنیانی آری فی المنام انی اذبحک فانظر ماذا تری قال یا ابت افعل ما تؤ مر ستجدنی ان شاء الله من الصابرین “ | “فلما بلغ معه السعی قال یا بنیانی آری فی المنام انی اذبحک فانظر ماذا تری قال یا ابت افعل ما تؤ مر ستجدنی ان شاء الله من الصابرین “<ref>صافات: 10</ref>. همان طور که می دانیم فرزند از مرگ نجات یافت و [[خداوند]] قوچی را فدیه او قرار داد... | ||
=اسماعیل و اسحاق علیهما السلام= | =اسماعیل و اسحاق علیهما السلام= | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
=اسرائیل= | =اسرائیل= | ||
حضرت [[یعقوب]] علیه السلام دوازده پسر داشت و به [[اسرائیل]] ملقب بود. اهل کتاب این اسم مرکب را چنین معنا میکنند: کسی که بر [[خدا]] مظفر شد، ولی اصل معنای آن در عبری چنین است: کسی که بر قهرمان پیروز شد. به گفته تورات، کشتی گرفتن حضرت [[یعقوب]] علیه السلام با [[خدا]] که به پیروزی او بر [[خدا]] انجامید، علت ملقب شدن وی به [[اسرائیل]] است | حضرت [[یعقوب]] علیه السلام دوازده پسر داشت و به [[اسرائیل]] ملقب بود. اهل کتاب این اسم مرکب را چنین معنا میکنند: کسی که بر [[خدا]] مظفر شد، ولی اصل معنای آن در عبری چنین است: کسی که بر قهرمان پیروز شد. به گفته تورات، کشتی گرفتن حضرت [[یعقوب]] علیه السلام با [[خدا]] که به پیروزی او بر [[خدا]] انجامید، علت ملقب شدن وی به [[اسرائیل]] است <ref>پیدایش 32: 24-32</ref>. اهل کتاب از زمانهای قدیم گفتهاند که مقصود از [[خدا]] در این داستان، یکی از فرشتگان خداست رک.: <ref>هوشع 12:3-4</ref><ref></ref>. | ||
پس از چندی حادثه مفقود شدن حضرت [[یوسف]] علیه السلام پیش آمد و سرانجام این موضوع موجب شده که [[بنی اسرائیل]] در [[مصر]] اقامت کنند. مطالب سفر پیدایش [[تورات]] به اینجا خاتمه مییابد. | پس از چندی حادثه مفقود شدن حضرت [[یوسف]] علیه السلام پیش آمد و سرانجام این موضوع موجب شده که [[بنی اسرائیل]] در [[مصر]] اقامت کنند. مطالب سفر پیدایش [[تورات]] به اینجا خاتمه مییابد. | ||
در آغاز سفر خروج [[تورات]] میخوانیم که دوازده پسر حضرت [[یعقوب]] علیه السلام در [[مصر]] زندگانی خوبی داشتند و نسل ایشان در آن سرزمین منتشر شد. مدت توقف آنان در [[مصر]] چهارصد و سی سال بود | در آغاز سفر خروج [[تورات]] میخوانیم که دوازده پسر حضرت [[یعقوب]] علیه السلام در [[مصر]] زندگانی خوبی داشتند و نسل ایشان در آن سرزمین منتشر شد. مدت توقف آنان در [[مصر]] چهارصد و سی سال بود <ref>خروج 12: 40</ref>. | ||
دوازده قبیله [[بنی اسرائیل]] که در اصطلاح "بسیط" نامیده میشوند، در علوم و فنون پیشرفت کردند و همین امر موجب حسادت مصریان شد. علاوه بر این، مصریان میترسیدند [[بنی اسرائیل]] با نیروی خود زمام امور را به دست گیرند؛ از این رو، به استضعاف آنان اقدام کردند و کارهایی دشوار و جانکاه به عهده ایشان گذاشتند. همچنین مقرر شد که قابلههای مصری نوزادان پسر [[بنی اسرائیل]] را برای کشتن معرفی کنند و فقط داشتن دختر برای آنان مجاز باشد. | دوازده قبیله [[بنی اسرائیل]] که در اصطلاح "بسیط" نامیده میشوند، در علوم و فنون پیشرفت کردند و همین امر موجب حسادت مصریان شد. علاوه بر این، مصریان میترسیدند [[بنی اسرائیل]] با نیروی خود زمام امور را به دست گیرند؛ از این رو، به استضعاف آنان اقدام کردند و کارهایی دشوار و جانکاه به عهده ایشان گذاشتند. همچنین مقرر شد که قابلههای مصری نوزادان پسر [[بنی اسرائیل]] را برای کشتن معرفی کنند و فقط داشتن دختر برای آنان مجاز باشد. | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
=حضرت موسی علیه السلام= | =حضرت موسی علیه السلام= | ||
در باب دوم سفر خروج تورات میخوانیم که یک تن از [[بنی اسرائیل]] <ref>نام وی در احادیث اسلامی، عمران و در تورات عمرام بن قهات بن لاوی بن یعقوب است | در باب دوم سفر خروج تورات میخوانیم که یک تن از [[بنی اسرائیل]] <ref>نام وی در احادیث اسلامی، عمران و در تورات عمرام بن قهات بن لاوی بن یعقوب است <ref>خروج 6: 14-20</ref>.</ref> با یکی از دختران قبیله خود ازدواج کرد و دارای پسری شد. مادر نوزاد به منظور نجات وی از چنگال مأموران [[فرعون]] او را مدت سه ماه پنهان کرد. | ||
از آنجا که مخفی نگه داشتن کودک برای همیشه ممکن نبود، مادرش صندوقی تهیه کرد و منافذ آن را با قیر اندود و کودک زا در آن نهاد و در میان نیزارهای [[رود نیل]] رها کرد. خواهر وی در آن حوالی ایستاد تا ببیند چه بر سر او خواهد آمد. | از آنجا که مخفی نگه داشتن کودک برای همیشه ممکن نبود، مادرش صندوقی تهیه کرد و منافذ آن را با قیر اندود و کودک زا در آن نهاد و در میان نیزارهای [[رود نیل]] رها کرد. خواهر وی در آن حوالی ایستاد تا ببیند چه بر سر او خواهد آمد. | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
اندکی پس از آن، دختر [[فرعون]] که برای شستشو به سوی نیل آمده بود، صندوق را مشاهده کرد و یک تن از کنیزان خود را به دنبال صندوق فرستاد. هنگامی که صندوق را برای وی آوردند، آن را گشود و دید کودکی در آن گریه میکند. دل او بر آن کودک سوخت و گفت معلوم میشود این کودک از [[بنی اسرائیل]] است. در آن حال خواهر کودک جلو آمد و پیشنهاد کرد زنی را برای شیر دادن وی بیاورد. | اندکی پس از آن، دختر [[فرعون]] که برای شستشو به سوی نیل آمده بود، صندوق را مشاهده کرد و یک تن از کنیزان خود را به دنبال صندوق فرستاد. هنگامی که صندوق را برای وی آوردند، آن را گشود و دید کودکی در آن گریه میکند. دل او بر آن کودک سوخت و گفت معلوم میشود این کودک از [[بنی اسرائیل]] است. در آن حال خواهر کودک جلو آمد و پیشنهاد کرد زنی را برای شیر دادن وی بیاورد. | ||
دختر [[فرعون]] پذیرفت و خواهر کودک مادر خود را نزد آنان آورد. دختر [[فرعون]] به او گفت این کودک را با خود ببر و شیر بده، من نیز مزد تو را خواهم داد. پس از چند سال وقتی کودک بزرگ شد مادرش او را نزد دختر [[فرعون]] برد. دختر [[فرعون]] او را به پسری پذیرفت و نام [[موسی]] | دختر [[فرعون]] پذیرفت و خواهر کودک مادر خود را نزد آنان آورد. دختر [[فرعون]] به او گفت این کودک را با خود ببر و شیر بده، من نیز مزد تو را خواهم داد. پس از چند سال وقتی کودک بزرگ شد مادرش او را نزد دختر [[فرعون]] برد. دختر [[فرعون]] او را به پسری پذیرفت و نام [[موسی]] <ref>موشه در عبری یعنی: از آب کشیده شده</ref> را بر او نهاد. این داستان با آنچه [[خداوند]] متعال در سوره قصص فرموده است، بسیار نزدیک است. بر اساس برخی محاسبات تاریخی، این حادثه در حدود 1250 ق.م. رخ داده است. | ||
به هر حال حضرت [[موسی]] علیه السلام امور قوم خود را سامان داد و آنان را برای مبارزه با کافران آماده کرد و احکام [[خدا]] را به آنان تعلیم داد. وی قوم [[بنی اسرائیل]] را برکت داد و در صد و بیست سالگی در مکانی به نام موآب، حوالی دریای میت، درگذشت و [[بنی اسرائیل]] برای او سی روز عزاداری کردند. این جریان در آخر سفر تثنیه یافت میشود و تورات بدان پایان مییابد: | به هر حال حضرت [[موسی]] علیه السلام امور قوم خود را سامان داد و آنان را برای مبارزه با کافران آماده کرد و احکام [[خدا]] را به آنان تعلیم داد. وی قوم [[بنی اسرائیل]] را برکت داد و در صد و بیست سالگی در مکانی به نام موآب، حوالی دریای میت، درگذشت و [[بنی اسرائیل]] برای او سی روز عزاداری کردند. این جریان در آخر سفر تثنیه یافت میشود و تورات بدان پایان مییابد: | ||
(5) پس [[موسی]] بنده [[خداوند]] در آنجا به زمین موآب برحسب قول [[خداوند]] مرد (6) و او را در زمین موآب در مقابل بیت فعور در دره دفن کرد <ref>دفن کننده معلوم نیست و برخی می گویند مقصود خداوند است.</ref> و احدی قبر او را تا امروز ندانسته است (7) و [[موسی]] چون وفات یافت، صد و بیست سال داشت و نه چشمش تار و نه قوتش کم شده بود (8) و [[بنی اسرائیل]] برای [[موسی]] در عربات موآب سی روز ماتم گرفتند. پس روزهای ماتم و نوحه گری برای [[موسی]] سپری گشت (9) و یوشع بن نون از روح حکمت مملو بود، چون که [[موسی]] دستهای خود را بر او نهاده بود و [[بنی اسرائیل]] او را اطاعت نمودند و بر حسب آنچه [[خداوند]] به [[موسی]] امر فرموده بود عمل کردند (10) و نبیی مثل [[موسی]] تا به حال در اسرائیل برنخاسته است که [[خداوند]] او را روبرو شناخته باشد (11) در جمیع آیات و معجزاتی که [[خداوند]] او را فرستاد تا آنها را در زمین [[مصر]] به [[فرعون]] و جمیع بندگانش و تمامی زمینش بنماید (12) و در تمامی دست قوی و جمیع آن هیبت عظیم که [[موسی]] در نظر همه [[اسرائیل]] نمود | (5) پس [[موسی]] بنده [[خداوند]] در آنجا به زمین موآب برحسب قول [[خداوند]] مرد (6) و او را در زمین موآب در مقابل بیت فعور در دره دفن کرد <ref>دفن کننده معلوم نیست و برخی می گویند مقصود خداوند است.</ref> و احدی قبر او را تا امروز ندانسته است (7) و [[موسی]] چون وفات یافت، صد و بیست سال داشت و نه چشمش تار و نه قوتش کم شده بود (8) و [[بنی اسرائیل]] برای [[موسی]] در عربات موآب سی روز ماتم گرفتند. پس روزهای ماتم و نوحه گری برای [[موسی]] سپری گشت (9) و یوشع بن نون از روح حکمت مملو بود، چون که [[موسی]] دستهای خود را بر او نهاده بود و [[بنی اسرائیل]] او را اطاعت نمودند و بر حسب آنچه [[خداوند]] به [[موسی]] امر فرموده بود عمل کردند (10) و نبیی مثل [[موسی]] تا به حال در اسرائیل برنخاسته است که [[خداوند]] او را روبرو شناخته باشد (11) در جمیع آیات و معجزاتی که [[خداوند]] او را فرستاد تا آنها را در زمین [[مصر]] به [[فرعون]] و جمیع بندگانش و تمامی زمینش بنماید (12) و در تمامی دست قوی و جمیع آن هیبت عظیم که [[موسی]] در نظر همه [[اسرائیل]] نمود <ref>تثنیه 34: 5 - 12</ref>. | ||
=تأسیس یهودیت= | =تأسیس یهودیت= | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
در [[قرآن]] مجید نخستین سخن [[خداوند]] از درختی در بیابان طوی چنین آمده است: | در [[قرآن]] مجید نخستین سخن [[خداوند]] از درختی در بیابان طوی چنین آمده است: | ||
فلما اتاها نودی یا [[موسی]]. انی انا ربک فاخلع نعلیک آنک بالواد المقدس طوی. و انا اخترتک فاستمع لما یوحی. اننی انا الله لا اله الا انا فاعبدنی و اقم الصلوة لذکری. ان الساعة آتیه اکاد اخفیها لتجزی کل نفس بما تسعی. فلا یصدنک عنها من لا یومن بها و اتبع هواه فتردی | فلما اتاها نودی یا [[موسی]]. انی انا ربک فاخلع نعلیک آنک بالواد المقدس طوی. و انا اخترتک فاستمع لما یوحی. اننی انا الله لا اله الا انا فاعبدنی و اقم الصلوة لذکری. ان الساعة آتیه اکاد اخفیها لتجزی کل نفس بما تسعی. فلا یصدنک عنها من لا یومن بها و اتبع هواه فتردی <ref>طه: 11 - 16</ref>. | ||
تورات میگوید [[خداوند]] به حضرت [[موسی]] علیه السلام وعده داد [[بنی اسرائیل]] را از دست مصریان نجات دهد و سرزمین کنعان و حدود آن را که اماکن پر برکتی بودند، به ایشان عطا کند. از این رو، حضرت [[موسی]] علیه السلام رسالت یافت نزد [[فرعون]] برود و از او بخواهد که [[بنی اسرائیل]] را رها کند. وی با معجزاتی عازم [[مصر]] شد و مقرر گردید حضرت هارون علیه السلام به وی کمک کند. | تورات میگوید [[خداوند]] به حضرت [[موسی]] علیه السلام وعده داد [[بنی اسرائیل]] را از دست مصریان نجات دهد و سرزمین کنعان و حدود آن را که اماکن پر برکتی بودند، به ایشان عطا کند. از این رو، حضرت [[موسی]] علیه السلام رسالت یافت نزد [[فرعون]] برود و از او بخواهد که [[بنی اسرائیل]] را رها کند. وی با معجزاتی عازم [[مصر]] شد و مقرر گردید حضرت هارون علیه السلام به وی کمک کند. | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
10. هلاک شدن نخست زادگان انسان و حیوان همه مصریان حتی نخست زاده خود [[فرعون]]. | 10. هلاک شدن نخست زادگان انسان و حیوان همه مصریان حتی نخست زاده خود [[فرعون]]. | ||
[[قرآن]] مجید نشانههای حضرت [[موسی]] علیه السلام را نه عدد میداند | [[قرآن]] مجید نشانههای حضرت [[موسی]] علیه السلام را نه عدد میداند <ref>اسراء: 101</ref> و ظاهراً مقصود تنها نشانههایی است که برای [[فرعون]] آورده بوده و گرنه به صریح [[قرآن]] کریم و تورات معجزات آن حضرت بیش از این عدد بوده است. برخی از این عذابها در [[قرآن]] مجید به گونهای مذکور است <ref>اعراف: 130 و 133</ref>. | ||
به گفته تورات، [[فرعون]] سرانجام تسلیم شد و حضرت [[موسی]] علیه السلام و هارون علیه السلام را شبانه طلبید و به آنان گفت با [[بنی اسرائیل]] به هر جا که میخواهید بروید. پس آنان به سوی [[دریای سرخ]] در شرق [[مصر]] کوچ کردند و آنجا اردو زدند. | به گفته تورات، [[فرعون]] سرانجام تسلیم شد و حضرت [[موسی]] علیه السلام و هارون علیه السلام را شبانه طلبید و به آنان گفت با [[بنی اسرائیل]] به هر جا که میخواهید بروید. پس آنان به سوی [[دریای سرخ]] در شرق [[مصر]] کوچ کردند و آنجا اردو زدند. | ||
خط ۱۴۹: | خط ۱۴۹: | ||
قوم [[موسی]] از دور آمدن فرعونیان را مشاهده کردند. در آن هنگام حضرت [[موسی]] علیه السلام دست خود را به طرف دریا دراز کرد و دریا شکافته شد و خشک گردید و [[بنی اسرائیل]] به آسانی از آن عبور کردند. <ref>از نظر اهل کتاب دریایی که بنی اسرائیل از آن عبور کردند دریای سرخ بود که در مرز مصر قرار داشت. جمعی از مسلمانان این دریا را رود نیل دانستهاند.</ref> آنگاه لشکریان [[فرعون]] وارد شدند و حضرت [[موسی]] علیه السلام به امر [[خداوند]] با اشاره دست، آنان را غرق کرد. تورات درباره غرق شدن شخص [[فرعون]] چیزی نگفته است. | قوم [[موسی]] از دور آمدن فرعونیان را مشاهده کردند. در آن هنگام حضرت [[موسی]] علیه السلام دست خود را به طرف دریا دراز کرد و دریا شکافته شد و خشک گردید و [[بنی اسرائیل]] به آسانی از آن عبور کردند. <ref>از نظر اهل کتاب دریایی که بنی اسرائیل از آن عبور کردند دریای سرخ بود که در مرز مصر قرار داشت. جمعی از مسلمانان این دریا را رود نیل دانستهاند.</ref> آنگاه لشکریان [[فرعون]] وارد شدند و حضرت [[موسی]] علیه السلام به امر [[خداوند]] با اشاره دست، آنان را غرق کرد. تورات درباره غرق شدن شخص [[فرعون]] چیزی نگفته است. | ||
از [[قرآن]] مجید و [[احادیث اسلامی]] بر میآید که [[بنی اسرائیل]] به امر خدا از [[مصر]] خارج شدند، نه به اذن [[فرعون]] | از [[قرآن]] مجید و [[احادیث اسلامی]] بر میآید که [[بنی اسرائیل]] به امر خدا از [[مصر]] خارج شدند، نه به اذن [[فرعون]] <ref>شعراء:52</ref>. همچنین به صریح [[قرآن]] کریم، حضرت [[موسی]] علیه السلام به فرمان الهی عصای خود را به دریا زد، نه اینکه دستش را به سوی دریا دراز کند. | ||
[[بنی اسرائیل]] در حوالی شبه جزیره سینا توقف کردند و در آنجا برای آنان از آسمان چیزی مانند شبنم و نیز مرغ بلدرچین که به عربی سلوی نامیده میشود، فرود میآمد و آنان آنها را میخوردند. | [[بنی اسرائیل]] در حوالی شبه جزیره سینا توقف کردند و در آنجا برای آنان از آسمان چیزی مانند شبنم و نیز مرغ بلدرچین که به عربی سلوی نامیده میشود، فرود میآمد و آنان آنها را میخوردند. | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۶: | ||
=الواح و ده فرمان= | =الواح و ده فرمان= | ||
هنگامی که سه ماه از خروج [[بنی اسرائیل]] از [[مصر]] گذشته بود، حضرت [[موسی]] علیه السلام مأموریت یافت برای گفتگو با [[خداوند]] به بالای [[طور سینا]] (یعنی [[کوه سینا]]) برود. وی در آنجا دو لوح دریافت کرد که فرمانهای [[خداوند]] بر آنها نقش بسته بود. [[قرآن]] کریم از “ابواح “به صیغه جمع نام میبرد، | هنگامی که سه ماه از خروج [[بنی اسرائیل]] از [[مصر]] گذشته بود، حضرت [[موسی]] علیه السلام مأموریت یافت برای گفتگو با [[خداوند]] به بالای [[طور سینا]] (یعنی [[کوه سینا]]) برود. وی در آنجا دو لوح دریافت کرد که فرمانهای [[خداوند]] بر آنها نقش بسته بود. [[قرآن]] کریم از “ابواح “به صیغه جمع نام میبرد، <ref>اعراف: 145</ref>. از جمله آن فرمانها ده حکم بسیار مهم است که به ده فرمان معروف شده است: | ||
1. برای خود خدایی جز من نگیرد؛ | 1. برای خود خدایی جز من نگیرد؛ | ||
خط ۱۸۶: | خط ۱۸۶: | ||
حضرت [[موسی]] علیه السلام آن دو لوح را برداشت و به سوی [[بنی اسرائیل]] آمد. هنگامی که وی کار زشت آنان را مشاهده کرد، لوحها را بر زمین زد و به مؤ اخذه برادرش پرداخت و گوساله را سوزاند و خرد کرد و آن را در آب ریخت و به [[بنی اسرائیل]] نوشاندو سپس امر کرد شمشیرهای خود را بردارند و به مدت نصف روز یکدیگر را بکشند. | حضرت [[موسی]] علیه السلام آن دو لوح را برداشت و به سوی [[بنی اسرائیل]] آمد. هنگامی که وی کار زشت آنان را مشاهده کرد، لوحها را بر زمین زد و به مؤ اخذه برادرش پرداخت و گوساله را سوزاند و خرد کرد و آن را در آب ریخت و به [[بنی اسرائیل]] نوشاندو سپس امر کرد شمشیرهای خود را بردارند و به مدت نصف روز یکدیگر را بکشند. | ||
[[قرآن]] مجید داستان مذکور را تقریباً به همین وضع در موارد مختلف نقل کرده است، جز اینکه ساحت مقدس حضرت هارون علیه السلام را از چنین کار ناروایی پاک دانسته است | [[قرآن]] مجید داستان مذکور را تقریباً به همین وضع در موارد مختلف نقل کرده است، جز اینکه ساحت مقدس حضرت هارون علیه السلام را از چنین کار ناروایی پاک دانسته است <ref>طه: 90</ref>. سازنده گوساله در [[قرآن]] کریم فردی به نام سامری است. | ||
اهل کتاب به کلمه “سامری “در [[قرآن]] کریم اعتراض کرده و گفتهاند چنین کسی وجود نداشته است؛ زیرا سامری به شهر سامره در [[فلسطین]] منسوب است و آن شهر را پادشاهی به نام عمری که سالها پس از حضرت [[موسی]] علیه السلام میزیسته، ساخته است | اهل کتاب به کلمه “سامری “در [[قرآن]] کریم اعتراض کرده و گفتهاند چنین کسی وجود نداشته است؛ زیرا سامری به شهر سامره در [[فلسطین]] منسوب است و آن شهر را پادشاهی به نام عمری که سالها پس از حضرت [[موسی]] علیه السلام میزیسته، ساخته است <ref>کتاب اول پادشاهان 16:24</ref>. | ||
مرحوم علامه بلاغی پاسخ داده است که در [[بنی اسرائیل]] فردی به نام شمرون بن یساکار بن [[یعقوب]] وجود داشته که خاندان وی شمرونی نامیده میشود | مرحوم علامه بلاغی پاسخ داده است که در [[بنی اسرائیل]] فردی به نام شمرون بن یساکار بن [[یعقوب]] وجود داشته که خاندان وی شمرونی نامیده میشود <ref>پیدایش 46:13 و 26:24</ref>. شمرونی در تلفظ عربی سامری شده است.<ref> البلاغی، محمد جواد، الهدی الی دین المصطفی، صیدا: مطبعة العرفان، 1331 ه.ق.، ج 1، صص 98 - 99.</ref> | ||
تورات میگوید [[خداوند]] به حضرت [[موسی]] علیه السلام دستور داد وی دو لوح سنگی مانند لوحهای خرد شده بتراشد تا [[خداوند]] وصایای مذکور را بر آنها بنویسد. [[قرآن]] کریم نیز به این مطلب اشاره کرده است | تورات میگوید [[خداوند]] به حضرت [[موسی]] علیه السلام دستور داد وی دو لوح سنگی مانند لوحهای خرد شده بتراشد تا [[خداوند]] وصایای مذکور را بر آنها بنویسد. [[قرآن]] کریم نیز به این مطلب اشاره کرده است <ref>اعراف: 154</ref>. | ||
==تورات== | ==تورات== | ||
خط ۴۰۰: | خط ۴۰۰: | ||
از 26 پیامبر مذکور در [[قرآن]] کریم 20 تن به اهل کتاب مربوط میشوند: [[آدم]]، [[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[لوط]]، [[اسماعیل]]، [[اسحاق]]، [[یعقوب]]، [[یوسف]]، [[موسی]]، [[هارون]]، [[داود]]، [[سلیمان]]، [[الیاس]]، [[الیسع]]، [[عزیز]] (عزرا)، [[ایوب [[، [[یونس]]، [[زکریا]]، [[یحیی]] و [[عیسی]]. | از 26 پیامبر مذکور در [[قرآن]] کریم 20 تن به اهل کتاب مربوط میشوند: [[آدم]]، [[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[لوط]]، [[اسماعیل]]، [[اسحاق]]، [[یعقوب]]، [[یوسف]]، [[موسی]]، [[هارون]]، [[داود]]، [[سلیمان]]، [[الیاس]]، [[الیسع]]، [[عزیز]] (عزرا)، [[ایوب [[، [[یونس]]، [[زکریا]]، [[یحیی]] و [[عیسی]]. | ||
از آن انبیا 6 تن به اهل کتاب ربطی ندارند: ادریس | از آن انبیا 6 تن به اهل کتاب ربطی ندارند: ادریس <ref>مگر به نام اخنوخ در سفر پیدایش 5:24</ref>، شعیب (مگر به نام رعوئیل در سفر خروج 2:18 یا به نام یترون در سفر خروج 3:1)، ذوالکفل، هود، صالح و محمد. | ||
=حکومت بنی اسرائیل= | =حکومت بنی اسرائیل= | ||
خط ۴۱۰: | خط ۴۱۰: | ||
آخرین داور [[بنی اسرائیل]] حضرت سموئیل علیه السلام دو پسر داشت که شایستگی رهبری قوم را نداشتند. از این رو، مردم از آن حضرت درخواست کردند که پادشاهی برای آنان برگزیند. در واقع [[بنی اسرائیل]] در آن زمان پادشاهی نداشتند. سموئیل پس از اصرار زیاد مردم، از طرف [[خدا]] جوانی را به پادشاهی آنان نصب کرد. | آخرین داور [[بنی اسرائیل]] حضرت سموئیل علیه السلام دو پسر داشت که شایستگی رهبری قوم را نداشتند. از این رو، مردم از آن حضرت درخواست کردند که پادشاهی برای آنان برگزیند. در واقع [[بنی اسرائیل]] در آن زمان پادشاهی نداشتند. سموئیل پس از اصرار زیاد مردم، از طرف [[خدا]] جوانی را به پادشاهی آنان نصب کرد. | ||
نخستین پادشاه [[بنی اسرائیل]] حدود 1030 سال قبل از میلاد انتخاب شد. نام این پادشاه در [[عهد عتیق]] | نخستین پادشاه [[بنی اسرائیل]] حدود 1030 سال قبل از میلاد انتخاب شد. نام این پادشاه در [[عهد عتیق]] <ref>کتاب اول سموئیل، باب 9</ref> به بعد) شائول و در [[قرآن]] کریم طالوت است <ref>بقره: 247</ref>. | ||
پس از انتخاب نخستین پادشاه، جنگ مهمی میان [[بنی اسرائیل]] و فلسطینیان آن زمان رخ داد و پیروزی نصیب [[بنی اسرائیل]] گردید. مهمترین قهرمان این قوم جلیات بود که در [[قرآن]] کریم جالوت نامیده شده است. وی به دست حضرت [[داود]] علیه السلام کشته شد و لشکر وی گریخت. | پس از انتخاب نخستین پادشاه، جنگ مهمی میان [[بنی اسرائیل]] و فلسطینیان آن زمان رخ داد و پیروزی نصیب [[بنی اسرائیل]] گردید. مهمترین قهرمان این قوم جلیات بود که در [[قرآن]] کریم جالوت نامیده شده است. وی به دست حضرت [[داود]] علیه السلام کشته شد و لشکر وی گریخت. | ||
خط ۴۳۴: | خط ۴۳۴: | ||
باید توجه داشت که انحصار طلبی و خود بزرگ بینی خوی و خصلت جدانشدنی قوم کوچک یهود است و سایر اقوام جهان در واکنش به این صفات، با [[یهودیان]] از در دشمنی و ستیز در آمده و به تحقیر آنان پرداختهاند. شاید نخستین ویرانی شهر قدس و گرفتار شدن [[بنی اسرائیل]] به دست بابلیان در حدود شش قرن قبل از میلاد نیز به همین علت بوده است. | باید توجه داشت که انحصار طلبی و خود بزرگ بینی خوی و خصلت جدانشدنی قوم کوچک یهود است و سایر اقوام جهان در واکنش به این صفات، با [[یهودیان]] از در دشمنی و ستیز در آمده و به تحقیر آنان پرداختهاند. شاید نخستین ویرانی شهر قدس و گرفتار شدن [[بنی اسرائیل]] به دست بابلیان در حدود شش قرن قبل از میلاد نیز به همین علت بوده است. | ||
ارمیای نبی از جانب خدای متعال پیام آورده بود که [[بنی اسرائیل]] نباید در برابر آن دشمن مقاومت کنند. ایشان این پیام را به چیزی نگرفتند و آن پیامبر را زندانی کردند. پس از سقوط شهر قدس، ارمیا آزاد شد | ارمیای نبی از جانب خدای متعال پیام آورده بود که [[بنی اسرائیل]] نباید در برابر آن دشمن مقاومت کنند. ایشان این پیام را به چیزی نگرفتند و آن پیامبر را زندانی کردند. پس از سقوط شهر قدس، ارمیا آزاد شد <ref>ارمیا 39:14</ref>. | ||
= تجدید معبد= | = تجدید معبد= | ||
خط ۴۵۰: | خط ۴۵۰: | ||
آنان روزی سه بار نماز میخوانند: نماز صبح، نماز عصر و نماز مغرب. در صورتی که دست کم ده مرد در کنیسه وجود داشته باشد نماز برگزار میشود و در این حال یک نفر که معمولاً پیرتر از سایرین است و عبری را خوب میداند، جلو میایستد و قسمتهایی از تورات یا دعاهایی به عبری میخواند و در مواردی رکوع میکنند. | آنان روزی سه بار نماز میخوانند: نماز صبح، نماز عصر و نماز مغرب. در صورتی که دست کم ده مرد در کنیسه وجود داشته باشد نماز برگزار میشود و در این حال یک نفر که معمولاً پیرتر از سایرین است و عبری را خوب میداند، جلو میایستد و قسمتهایی از تورات یا دعاهایی به عبری میخواند و در مواردی رکوع میکنند. | ||
معروفترین عبارتی که خوانده میشود، شمع (یعنی بشنو) نام دارد که از تورات گرفته شده است: | معروفترین عبارتی که خوانده میشود، شمع (یعنی بشنو) نام دارد که از تورات گرفته شده است: | ||
(4) ای [[اسرائیل]] بشنو یهوه خدای ما یهوه واحد است (5) پس یهوه خدای خود را به تمامی جان و تمامی قوت خود محبت نما | (4) ای [[اسرائیل]] بشنو یهوه خدای ما یهوه واحد است (5) پس یهوه خدای خود را به تمامی جان و تمامی قوت خود محبت نما <ref>تثنیه 6:4-5</ref>. | ||
= تأثیر عقاید مزدیسنی و فرهنگ پارسی= | = تأثیر عقاید مزدیسنی و فرهنگ پارسی= | ||
خط ۴۵۸: | خط ۴۵۸: | ||
این داستان به داستان پر- نپیشتیم (napishtim-Per) که روی الواح میخی حک شده است و علاوه بر شرک صریح، خدایانی خودخواه، ستیزه جو، احساساتی و حسود را مطرح میکند، چندان شباهتی ندارد. این تمایز در سایر داستانها و قوانین و باورهایی که گفته میشود یهود از اقوام دیگر اقتباس کردهاند، نیز مشهود است. | این داستان به داستان پر- نپیشتیم (napishtim-Per) که روی الواح میخی حک شده است و علاوه بر شرک صریح، خدایانی خودخواه، ستیزه جو، احساساتی و حسود را مطرح میکند، چندان شباهتی ندارد. این تمایز در سایر داستانها و قوانین و باورهایی که گفته میشود یهود از اقوام دیگر اقتباس کردهاند، نیز مشهود است. | ||
در تورات تقریباً ذکری از قیامت نیست (مگر یکی دو اشاره مبهم، مثلاً تثنیه 8:16). از نظرات تورات | در تورات تقریباً ذکری از قیامت نیست (مگر یکی دو اشاره مبهم، مثلاً تثنیه 8:16). از نظرات تورات <ref>لاویان باب 26 و تثنیه باب 28</ref> دینداری و بی دینی در جلب نعمتهای این جهان و سلب آنها تأثیر مستقیم و قطعی دارند. از سوی دیگر، کتاب [[تلمود]] از قیامت بسیار سخن گفته است. | ||
یکی از باورهای اصیل یهودیت که به تصور پژوهشگران، از بیگانگان گرفته شده، اعتقاد به رستاخیز مردگان است. این اعتقاد با آرمان مسیحایی گره خورده و چیزی مانند اعتقاد به رجعت را پدید آورده است. ایرانیان باستان میگفتند در زمان آینده، پس از آنکه آهورمزدا بر هماورد خود انگرو مئنیو پیروز شود و او را نابود کند، مردگان برخواهند خاست، ولی شکل عالی و معنوی این آموزه دستاورد اصیل الهامات یهود است و با اعتقاد خشک و بی روح مغان ایران زمین شباهتی ندارد. به گفته پژوهشگران، اعتقاد به جاودانگی روح از قدیم میان [[بنی اسرائیل]] وجود داشته و در چندین مورد از [[کتاب مقدس]] بدان اشاره شده است، ولی آن باور پس از بازگشت از بابل، با عقیده به جاودانگی قوم و قیام [[مسیحا]] پیوند خورد و اعتقاد به رستاخیز مردگان را پدید آورد. این نظریه با [[قرآن]] مجید تعارض دارد؛ زیرا از داستان برانگیخته شدن حضرت [[موسی]] علیه السلام در اوایل سوره طه بروشنی میفهمیم که اعتقاد به رستاخیز در نخستین پیام او وجود داشته است. | یکی از باورهای اصیل یهودیت که به تصور پژوهشگران، از بیگانگان گرفته شده، اعتقاد به رستاخیز مردگان است. این اعتقاد با آرمان مسیحایی گره خورده و چیزی مانند اعتقاد به رجعت را پدید آورده است. ایرانیان باستان میگفتند در زمان آینده، پس از آنکه آهورمزدا بر هماورد خود انگرو مئنیو پیروز شود و او را نابود کند، مردگان برخواهند خاست، ولی شکل عالی و معنوی این آموزه دستاورد اصیل الهامات یهود است و با اعتقاد خشک و بی روح مغان ایران زمین شباهتی ندارد. به گفته پژوهشگران، اعتقاد به جاودانگی روح از قدیم میان [[بنی اسرائیل]] وجود داشته و در چندین مورد از [[کتاب مقدس]] بدان اشاره شده است، ولی آن باور پس از بازگشت از بابل، با عقیده به جاودانگی قوم و قیام [[مسیحا]] پیوند خورد و اعتقاد به رستاخیز مردگان را پدید آورد. این نظریه با [[قرآن]] مجید تعارض دارد؛ زیرا از داستان برانگیخته شدن حضرت [[موسی]] علیه السلام در اوایل سوره طه بروشنی میفهمیم که اعتقاد به رستاخیز در نخستین پیام او وجود داشته است. | ||
خط ۴۶۵: | خط ۴۶۵: | ||
عیدهای یهود دارند از این قرار: | عیدهای یهود دارند از این قرار: | ||
1. '''روز شنبه:''' در این روز افراد خانواده دسته جمعی غذا میخورند و طی آن، بزرگ خانواده جام شرابی بر دست میگیرد و با خواندن دعا، آن را تبرک میکند و افراد خانواده از آن شراب میخورند. تعطیل شنبه یکی از ده فرمان است | 1. '''روز شنبه:''' در این روز افراد خانواده دسته جمعی غذا میخورند و طی آن، بزرگ خانواده جام شرابی بر دست میگیرد و با خواندن دعا، آن را تبرک میکند و افراد خانواده از آن شراب میخورند. تعطیل شنبه یکی از ده فرمان است <ref>خروج 20:8-11</ref>. <ref>شنبه را به عبری شبات می گویند و ریشه آن به معنای استراحت کردن و دست از کار کشیدن است، مانند کلمه “سبت “در عربی، واژه فارسی “شنبه “از شبات گرفته شده است.</ref> | ||
2. '''عید اول ماه:''' به عبری به آن "روش حودش" می گویند که به معنای آغاز ماه است. | 2. '''عید اول ماه:''' به عبری به آن "روش حودش" می گویند که به معنای آغاز ماه است. | ||
3. '''سال هفتم یا سال انفکاک:''' طبق تورات هر هفت سال یک بار باید وامها را بخشید و کارهایی انسانی از قبیل: آزاد کردن بردگان اسرائیلی و مانند آن انجام داد | 3. '''سال هفتم یا سال انفکاک:''' طبق تورات هر هفت سال یک بار باید وامها را بخشید و کارهایی انسانی از قبیل: آزاد کردن بردگان اسرائیلی و مانند آن انجام داد <ref>تثنیه 15</ref>. نام عبری این سال "شمیطا" به معنای رها کردن است. | ||
4. '''سال یوبیل:''' این عید هر پنجاه سال یک بار میآید که اعمال انسانی و اخلاقی بسیاری در آن انجام میشود. | 4. '''سال یوبیل:''' این عید هر پنجاه سال یک بار میآید که اعمال انسانی و اخلاقی بسیاری در آن انجام میشود. <ref>لاویان باب 25</ref>. | ||
5. '''عید فصح:''' در لغت به معنای چشم پوشی کردن است که به مناسبت چشم پوشی [[خداوند]] از قتل نخست زادگان [[بنی اسرائیل]] در حین نزول این بلا به فرعونیان چنین نامی به آن داده شده است). این عید هفت روز طول میکشد و آغاز آن چهاردهم ماه نیسان در فصل بهار است و مراسم آن در تورات | 5. '''عید فصح:''' در لغت به معنای چشم پوشی کردن است که به مناسبت چشم پوشی [[خداوند]] از قتل نخست زادگان [[بنی اسرائیل]] در حین نزول این بلا به فرعونیان چنین نامی به آن داده شده است). این عید هفت روز طول میکشد و آغاز آن چهاردهم ماه نیسان در فصل بهار است و مراسم آن در تورات <ref>خروج باب 12</ref> آمده است. این عید مهمترین عید است و [[مسیحیان]] نیز به خاطر تقارن آن با خاک سپاری حضرت عیسی علیه السلام آن را گرامی میدارند. از دو سه قرن پیش تاکنون گاهی [[یهودیان]] متهم شدهاند که یک کودک یا بزرگسال مسیحی را کشته و از خون آنان در مراسم عید فصح استفاده کردهاند. کتابهایی نیز در این باب نوشته شده است. | ||
6. '''عید هفتهها:''' این عید پنجاه روز پس از عید فصح به مناسبت گذشتن هفت هفته و آماده شدن محصول برگزار میشود. نام عبری آن شاووعوت یعنی هفتههاست. | 6. '''عید هفتهها:''' این عید پنجاه روز پس از عید فصح به مناسبت گذشتن هفت هفته و آماده شدن محصول برگزار میشود. نام عبری آن شاووعوت یعنی هفتههاست. | ||
خط ۵۱۵: | خط ۵۱۵: | ||
==صدوقیان== | ==صدوقیان== | ||
نام این فرقه به صادوق بن اخیطوب که از طرف حضرت [[داود]] علیه السلام به کهانت منصوب شده بود، مربوط میشود | نام این فرقه به صادوق بن اخیطوب که از طرف حضرت [[داود]] علیه السلام به کهانت منصوب شده بود، مربوط میشود <ref>کتاب دوم سموئیل 8:17 و 15:24</ref>. این منصب در عصر حضرت سلیمان علیه السلام نیز برای صادوق باقی ماند <ref>کتاب اول پادشاهان 2:34</ref>. کاهنان بنی صادوق در کتاب حزقیال مورد تعریف و تمجید قرار گرفتهاند و امانت داری آنان ستوده شده است <ref>حزقیال 44:15</ref>. | ||
صدوقیان به جای نماز، برای قربانی اهمیت ویژهای قائل بودند. بسیاری از کاهنان هیکل سلیمان و حاخامهای سنهدرین از این فرقه برخاستند. روابط آنان با والیان رومی نیز خوب بود. | صدوقیان به جای نماز، برای قربانی اهمیت ویژهای قائل بودند. بسیاری از کاهنان هیکل سلیمان و حاخامهای سنهدرین از این فرقه برخاستند. روابط آنان با والیان رومی نیز خوب بود. | ||
خط ۵۷۲: | خط ۵۷۲: | ||
نام فرقه دونمه به ترکی استانبولی به معنای مبدل شده است و در بعضی اوقات به آنان شبتین می گویند که به شبتای صبی مؤ سس گروهشان نسبت داده میشود. | نام فرقه دونمه به ترکی استانبولی به معنای مبدل شده است و در بعضی اوقات به آنان شبتین می گویند که به شبتای صبی مؤ سس گروهشان نسبت داده میشود. | ||
نامبرده به سال 1626 در شهر ازمیر (غرب ترکیه) به دنیا آمد و پس از مطالعه و بررسی الهیات و عرفان [[یهودی]] کم کم مدعی شد که مسیحای [[یهود]] است و برای نجات آنان آمده است. | نامبرده به سال 1626 در شهر ازمیر (غرب [[ترکیه]]) به دنیا آمد و پس از مطالعه و بررسی الهیات و عرفان [[یهودی]] کم کم مدعی شد که مسیحای [[یهود]] است و برای نجات آنان آمده است. | ||
برخی [[یهودیان]] اروپا و ترکیه و خاورمیانه دعوتش را پذیرفتند و گروه بی شماری نزد او گرد آمدند. | برخی [[یهودیان]] اروپا و ترکیه و خاورمیانه دعوتش را پذیرفتند و گروه بی شماری نزد او گرد آمدند. | ||
خط ۵۹۵: | خط ۵۹۵: | ||
[[یهودیان]] نیز به عنوان قومی دیندار و معتقد به اینکه جهان را موجودی خوب و کامل آفریده است، کمال را در آغاز آفرینش قرار میدادند و میگفتند نخستین انسان که مستقیماً به دست [[خدا]] آفریده شده است، لزوماً باید کامل و کامروا باشد. | [[یهودیان]] نیز به عنوان قومی دیندار و معتقد به اینکه جهان را موجودی خوب و کامل آفریده است، کمال را در آغاز آفرینش قرار میدادند و میگفتند نخستین انسان که مستقیماً به دست [[خدا]] آفریده شده است، لزوماً باید کامل و کامروا باشد. | ||
با این وصف، [[یهودیان]] کامیابی و فضیلت را نه در دوران طلایی گذشته، بلکه در آینده و واپسین روز میجویند. این عبارت [[کتاب مقدس]] میان [[یهودیان]] رایج بود: “اگر چه ابتدایت صغیر بود، عاقبت تو بسیار رفیع میگردد)) | با این وصف، [[یهودیان]] کامیابی و فضیلت را نه در دوران طلایی گذشته، بلکه در آینده و واپسین روز میجویند. این عبارت [[کتاب مقدس]] میان [[یهودیان]] رایج بود: “اگر چه ابتدایت صغیر بود، عاقبت تو بسیار رفیع میگردد))<ref>ایوب 8:7</ref>. | ||
[[یهودیان]] پس از نخستین ویرانی شهر [[قدس]]، همواره در انتظار یک رهبر الهی فاتح بودهاند که اقتدار و شکوه قوم [[خدا]] را به عصر درخشان [[داود]] و سلیمان برگرداند. | [[یهودیان]] پس از نخستین ویرانی شهر [[قدس]]، همواره در انتظار یک رهبر الهی فاتح بودهاند که اقتدار و شکوه قوم [[خدا]] را به عصر درخشان [[داود]] و سلیمان برگرداند. | ||
خط ۶۰۶: | خط ۶۰۶: | ||
مهمترین مژده مسیحایی در کتاب اشعیای نبی آمده است: | مهمترین مژده مسیحایی در کتاب اشعیای نبی آمده است: | ||
(1) نهالی از تنه یسّی (پدر [[داود]]) بیرون آمده، شاخهای از ریشههایش خواهد شکفت (2) و روح [[خداوند]] بر او قرار خواهد گرفت، یعنی روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوت و روح معرفت و ترس از [[خداوند]] (3) خوشی او در ترس [[خداوند]] خواهد بود و موافق رؤیت چشم خود داوری نخواهد کرد و بر وفق سع گوشهای خویش تنبیه نخواهد نمود (4) بلکه مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد نمود. جهان را به عصای دهان خویش زده، شریران را به نفخه لبهای خود خواهد کشت (5) کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت (6) گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و پرواری با هم و طفل کوچک آنها را خواهد راند (7) گاو با خرس خواهد چرید و بچههای آنها با هم خواهند خوابید و شیر مثل گاو کاه خواهد خورد (8) و طفل شیرخواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد و طفل از شیر باز داشته شده دست خود را بر خانه افعی خواهد گذاشت (9) و در تمامی کوه مقدس من ضرر و فسادی نخواهند کرد؛ زیرا که جهان از معرفت [[خداوند]] پر خواهد بود، مثل آبهایی که دریا را میپوشاند | (1) نهالی از تنه یسّی (پدر [[داود]]) بیرون آمده، شاخهای از ریشههایش خواهد شکفت (2) و روح [[خداوند]] بر او قرار خواهد گرفت، یعنی روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوت و روح معرفت و ترس از [[خداوند]] (3) خوشی او در ترس [[خداوند]] خواهد بود و موافق رؤیت چشم خود داوری نخواهد کرد و بر وفق سع گوشهای خویش تنبیه نخواهد نمود (4) بلکه مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد نمود. جهان را به عصای دهان خویش زده، شریران را به نفخه لبهای خود خواهد کشت (5) کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت (6) گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و پرواری با هم و طفل کوچک آنها را خواهد راند (7) گاو با خرس خواهد چرید و بچههای آنها با هم خواهند خوابید و شیر مثل گاو کاه خواهد خورد (8) و طفل شیرخواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد و طفل از شیر باز داشته شده دست خود را بر خانه افعی خواهد گذاشت (9) و در تمامی کوه مقدس من ضرر و فسادی نخواهند کرد؛ زیرا که جهان از معرفت [[خداوند]] پر خواهد بود، مثل آبهایی که دریا را میپوشاند <ref>اشعیا 11:1-9</ref>. | ||
شور و التهاب انتظار موعود در تاریخ پر نشیب و فراز یهودیت و [[مسیحیت]] موج می زند. [[یهودیان]] در سراسر تاریخ محنت بار خود هر گونه خواری و شکنجه را به این امید بر خود هموار کردهاند که روزی [[مسیحا]] بیاید و آنان را از گرداب ذلت و درد و رنج رهاند و فرمانروای جهان گرداند. | شور و التهاب انتظار موعود در تاریخ پر نشیب و فراز یهودیت و [[مسیحیت]] موج می زند. [[یهودیان]] در سراسر تاریخ محنت بار خود هر گونه خواری و شکنجه را به این امید بر خود هموار کردهاند که روزی [[مسیحا]] بیاید و آنان را از گرداب ذلت و درد و رنج رهاند و فرمانروای جهان گرداند. | ||
خط ۶۱۲: | خط ۶۱۲: | ||
در سراسر تاریخ [[بنی اسرائیل]] کسانی به عنوان موعود [[یهود]] برخاستند و با گرد آوردن برخی افراد ساده لوح بر مشکلات آنان افزودند. در این میان حضرت عیسی بن مریم علیه السلام ظهور کرد و با داشتن شخصیتی بس والا و روحی الهی، دین بزرگی را بنیاد نهاد و گروه بی شماری را به ملکوت آسمان رهنمون شد، ولی بیشتر [[یهودیان]] او را رد کردند. | در سراسر تاریخ [[بنی اسرائیل]] کسانی به عنوان موعود [[یهود]] برخاستند و با گرد آوردن برخی افراد ساده لوح بر مشکلات آنان افزودند. در این میان حضرت عیسی بن مریم علیه السلام ظهور کرد و با داشتن شخصیتی بس والا و روحی الهی، دین بزرگی را بنیاد نهاد و گروه بی شماری را به ملکوت آسمان رهنمون شد، ولی بیشتر [[یهودیان]] او را رد کردند. | ||
در عصر ما نیز که [[یهودیان]] [[صهیونیست]] بر پای خاسته و با اشغال [[فلسطین]]، در صدد بر آمدهاند حقارت همیشگی قوم [[یهود]] را بر افکنند، چیزی از تب و تاب انتظار موعود کاسته نشده است. درست است که اقلیتی ناچیز از [[یهودیان]] بر اثر دلبستگی شدید به امیدهای قدیم، تشکیل دولت صهیونیستی را مخالف آرمان مسیحایی شمرده و پیوسته با آن مخالفت کردهاند، ولی سواد اعظم یهودیت آن را از جان و دل پذیرفته و آن را رهگشای عصر [[مسیحا]] دانستهاند. هم اکنون صهیونیستهای اشغالگر [[فلسطین]]، علاوه بر دعاهای مسیحایی روزانه، در پایان مراسم سالگرد بنیانگذاری رژیم [[اسرائیل]] غاصب | در عصر ما نیز که [[یهودیان]] [[صهیونیست]] بر پای خاسته و با اشغال [[فلسطین]]، در صدد بر آمدهاند حقارت همیشگی قوم [[یهود]] را بر افکنند، چیزی از تب و تاب انتظار موعود کاسته نشده است. درست است که اقلیتی ناچیز از [[یهودیان]] بر اثر دلبستگی شدید به امیدهای قدیم، تشکیل دولت صهیونیستی را مخالف آرمان مسیحایی شمرده و پیوسته با آن مخالفت کردهاند، ولی سواد اعظم یهودیت آن را از جان و دل پذیرفته و آن را رهگشای عصر [[مسیحا]] دانستهاند. هم اکنون صهیونیستهای اشغالگر [[فلسطین]]، علاوه بر دعاهای مسیحایی روزانه، در پایان مراسم سالگرد بنیانگذاری رژیم [[اسرائیل]] غاصب <ref>پنجم ماه ایّار عبری</ref>، پس از دمیدن در شیپور عبادت، این گونه دعا میکنند: | ||
اراده [[خداوند]]، خدای ما چنین باد که به لطف او شاهد سپیده دم آزادی باشیم و نفخ صور مسیحا گوش ما را نوازش دهد. | اراده [[خداوند]]، خدای ما چنین باد که به لطف او شاهد سپیده دم آزادی باشیم و نفخ صور مسیحا گوش ما را نوازش دهد. | ||
خط ۶۸۷: | خط ۶۸۷: | ||
اکنون چند نسخه خطی از [[تلمود]] بابلی در کتابخانههای جهان یافت میشود و تنها نسخه کتابخانه شهر مونیخ در آلمان کامل است. | اکنون چند نسخه خطی از [[تلمود]] بابلی در کتابخانههای جهان یافت میشود و تنها نسخه کتابخانه شهر مونیخ در آلمان کامل است. | ||
اولین و معروفترین چاپ متن عبری [[تلمود]] به دست فردی به نام دانیال بومبرگ در شهر ونیز | اولین و معروفترین چاپ متن عبری [[تلمود]] به دست فردی به نام دانیال بومبرگ در شهر ونیز ایتالیا صورت گرفت ([[تلمود]] بابلی در سالهای 3- 1520 و [[تلمود]] فلسطینی در سالهای 4- 1523). تعداد صفحات [[تلمود]] بابلی در این چاپ 5894 صفحه است که در چاپهای مختلف رعایت میشود تا برای ارجاع به آن کتاب عظیم مورد استفاده قرار گیرد. | ||
[[تلمود]] به برخی زبانهای اروپایی ترجمه و منتشر شده و ترجمه انگلیسی آن در 18 جلد بزرگ در لندن به چاپ رسیده است. خلاصهای از آن کتاب نیز به زبان فارسی، به نام گنجینهای از [[تلمود]] در سال 1350 ه.ش. در تهران انتشار یافته است. | [[تلمود]] به برخی زبانهای اروپایی ترجمه و منتشر شده و ترجمه انگلیسی آن در 18 جلد بزرگ در لندن به چاپ رسیده است. خلاصهای از آن کتاب نیز به زبان فارسی، به نام گنجینهای از [[تلمود]] در سال 1350 ه.ش. در تهران انتشار یافته است. |