۸۸٬۰۸۰
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «"گروهی از علمای شیعه، ریشه غیراسلامی یا غیرشیعی برای تصوف قائل بودهاند و به...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
گروهی از علمای شیعه ریشه غیراسلامی یا غیرشیعی برای [[تصوف]] قائل بودهاند و به همین دلیل با آن مخالفت میکردند؛ در مقابل این گروه علمایی که از اندیشههای ابن عربی متأثرند، میان صوفیان ملتزم به ظاهر و باطن شرع، و آنان که آداب و تعالیم غیرشرعی دارند، فرق مینهند. | |||
=روایات نقد= | =روایات نقد= | ||
خط ۹: | خط ۹: | ||
=علمای منقد= | =علمای منقد= | ||
== غائله حلاج== | ==غائله حلاج== | ||
بهجز اینها، کهنترین رد پای مخالفت فقها و رؤسای شیعه با صوفیان را در غائلۀ حلاج میتوان یافت. | بهجز اینها، کهنترین رد پای مخالفت فقها و رؤسای شیعه با صوفیان را در غائلۀ حلاج میتوان یافت. | ||
اتهام «دعوی الربوبیة» را نخستینبار ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی (د ۳۱۱ق) به حلاج وارد آورد و از او نزد مقامات عباسی شکایت برد. | اتهام «دعوی الربوبیة» را نخستینبار ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی (د ۳۱۱ق) به حلاج وارد آورد و از او نزد مقامات عباسی شکایت برد. | ||
پیش از این ماجرا نیز یک بار حلاج از سوی علمای شهر قم استخفاف دیده، و به خواری تمام از این شهر اخراج شده بود. <ref>ماسینیون، لوئی، ج۱، ص۱۵۲-۱۷۲، مصائب حلاج، ترجمۀ ضیاءالدین دهشیری، تهران، ۱۳۶۲ش.</ref> | پیش از این ماجرا نیز یک بار حلاج از سوی علمای شهر قم استخفاف دیده، و به خواری تمام از این شهر اخراج شده بود. <ref>ماسینیون، لوئی، ج۱، ص۱۵۲-۱۷۲، مصائب حلاج، ترجمۀ ضیاءالدین دهشیری، تهران، ۱۳۶۲ش.</ref> | ||
== ابن بابویه== | ==ابن بابویه== | ||
از قدمای علمای شیعه، ابن بابویه (د ۳۸۱ق) در کتاب اعتقادات <ref>ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۱۲۵، اعتقادات، ترجمۀ محمدعلی حسنی، تهران، ۱۳۷۱ش.</ref> برخی از صوفیان را اصحاب اباحه، قائل به حلول و از جملۀ غلات دانسته است. | از قدمای علمای شیعه، ابن بابویه (د ۳۸۱ق) در کتاب اعتقادات <ref>ابن بابویه، محمد، ج۱، ص۱۲۵، اعتقادات، ترجمۀ محمدعلی حسنی، تهران، ۱۳۷۱ش.</ref> برخی از صوفیان را اصحاب اباحه، قائل به حلول و از جملۀ غلات دانسته است. | ||
== شیخ مفید== | ==شیخ مفید== | ||
شیخ مفید (د ۴۱۳ق) حلاجیه را از جملۀ ملاحده و زنادیق به شمار آورده، <ref>مفید، محمد، ج۱، ص۱۳۴، اعتقادات الامامیة، به کوشش حسین درگاهی، قم، ۱۳۷۱ش.</ref> و کتابی به نام الرد علی اصحاب الحلاج نوشته است. <ref>نجاشی، احمد، ج۲، ص۳۳۰، رجال، به کوشش محمدجواد نائینی، بیروت، ۱۴۰۸ق.</ref> | شیخ مفید (د ۴۱۳ق) حلاجیه را از جملۀ ملاحده و زنادیق به شمار آورده، <ref>مفید، محمد، ج۱، ص۱۳۴، اعتقادات الامامیة، به کوشش حسین درگاهی، قم، ۱۳۷۱ش.</ref> و کتابی به نام الرد علی اصحاب الحلاج نوشته است. <ref>نجاشی، احمد، ج۲، ص۳۳۰، رجال، به کوشش محمدجواد نائینی، بیروت، ۱۴۰۸ق.</ref> | ||
== طوسی== | ==طوسی== | ||
محمد بن حسن طوسی (د ۴۶۰ق) نیز در کتاب الغیبة <ref>طوسی، محمد، ج۱، ص۲۴۶-۲۴۷، الغیبة، تهـران، ۱۳۹۸ق.</ref> حلاج را در شمار مدعیان دروغین نیابت امام زمان دانسته است. | محمد بن حسن طوسی (د ۴۶۰ق) نیز در کتاب الغیبة <ref>طوسی، محمد، ج۱، ص۲۴۶-۲۴۷، الغیبة، تهـران، ۱۳۹۸ق.</ref> حلاج را در شمار مدعیان دروغین نیابت امام زمان دانسته است. | ||
== طبرسی== | ==طبرسی== | ||
طبرسی (سدۀ ۶ق) در الاحتجاج <ref>طبرسی، احمد، ج۲، ص۴۷۴، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، بیروت، ۱۴۱۰ق.</ref> و نصیرالدین طوسی (د ۶۷۲ق) در قواعد العقائد <ref>نصیرالدین طوسی، قواعد العقائد، ج۱، ص۲۲-۲۳، تهران، ۱۳۰۳ش.</ref><ref>نصیرالدین طوسی، قواعد العقائد، ج۱، ص۳۵-۳۶، تهران، ۱۳۰۳ش.</ref> عقاید برخی صوفیان را دربارۀ اتحاد، حلول، اسقاط تکلیف، سماع و رقص مردود شمردهاند. | طبرسی (سدۀ ۶ق) در الاحتجاج <ref>طبرسی، احمد، ج۲، ص۴۷۴، الاحتجاج، به کوشش محمدباقر موسوی خرسان، بیروت، ۱۴۱۰ق.</ref> و نصیرالدین طوسی (د ۶۷۲ق) در قواعد العقائد <ref>نصیرالدین طوسی، قواعد العقائد، ج۱، ص۲۲-۲۳، تهران، ۱۳۰۳ش.</ref><ref>نصیرالدین طوسی، قواعد العقائد، ج۱، ص۳۵-۳۶، تهران، ۱۳۰۳ش.</ref> عقاید برخی صوفیان را دربارۀ اتحاد، حلول، اسقاط تکلیف، سماع و رقص مردود شمردهاند. | ||
== جمالالدین رازی== | ==جمالالدین رازی== | ||
جمالالدین محمد بن حسین رازی (د پس از ۶۳۰ق) نیز در کتاب خود تبصرة العوام فی معرفة مقالات الانام، حلاج را ساحر میخواند و شبلی و بایزید را به کفر و زندقه متهم میکند و بر دیگر مشایخ نیز لعنت میفرستد. | جمالالدین محمد بن حسین رازی (د پس از ۶۳۰ق) نیز در کتاب خود تبصرة العوام فی معرفة مقالات الانام، حلاج را ساحر میخواند و شبلی و بایزید را به کفر و زندقه متهم میکند و بر دیگر مشایخ نیز لعنت میفرستد. | ||
وی ادعای صوفیه بر ولایت، و اظهار معجزه و کرامت را به شدت تکذیب میکند و آن را ویژۀ ائمه میداند. | وی ادعای صوفیه بر ولایت، و اظهار معجزه و کرامت را به شدت تکذیب میکند و آن را ویژۀ ائمه میداند. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
متأخران شیعه، در دوران صفویه و پس از آن در زمان قاجار، حملات تندی به صوفیان داشتهاند. | متأخران شیعه، در دوران صفویه و پس از آن در زمان قاجار، حملات تندی به صوفیان داشتهاند. | ||
== مخالفان جدی== | ==مخالفان جدی== | ||
از اوایل سدۀ ۱۰ق، بهویژه از دورۀ شاه طهماسب (سل ۹۳۰-۹۸۴ق) مخالفتهای جدی با تصوف رخ نمود و آثاری چون کتاب المطاعن المجرمیة فی ردّ الصوفیة، اثر محقق کرکی (د ۹۴۰ق) <ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۲۱، ص۱۳۸-۱۳۹.</ref> و عمدة المقال فی کفر اهل الضلال از فرزند او، شیخ حسن (حسین) در همین زمان نوشته شد. <ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۱۵، ص۳۴۱.</ref> | از اوایل سدۀ ۱۰ق، بهویژه از دورۀ شاه طهماسب (سل ۹۳۰-۹۸۴ق) مخالفتهای جدی با تصوف رخ نمود و آثاری چون کتاب المطاعن المجرمیة فی ردّ الصوفیة، اثر محقق کرکی (د ۹۴۰ق) <ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۲۱، ص۱۳۸-۱۳۹.</ref> و عمدة المقال فی کفر اهل الضلال از فرزند او، شیخ حسن (حسین) در همین زمان نوشته شد. <ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۱۵، ص۳۴۱.</ref> | ||
اما مهمترین کتابی که در اواخر سدۀ ۱۰ق بر ضد صوفیه تألیف شد، حدیقة الشیعۀ منسوب به محقق مشهور مقدس اردبیلی (د ۹۹۳ق) است. | اما مهمترین کتابی که در اواخر سدۀ ۱۰ق بر ضد صوفیه تألیف شد، حدیقة الشیعۀ منسوب به محقق مشهور مقدس اردبیلی (د ۹۹۳ق) است. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
وی اعمال و عقاید برخی از صوفیان مانند بیاعتنایی به شریعت، ترک کسب و علم، نظربازی، ریاضت و سماع را تقبیح میکند <ref>مقدس اردبیلی، احمد، ج۲، ص۷۶۶، حدیقة الشیعة، به کوشش صادق حسنزاده، قم، ۱۳۷۸ش.</ref><ref>مقدس اردبیلی، احمد، ج۲، ص۷۷۱-۷۷۴، حدیقة الشیعة، به کوشش صادق حسنزاده، قم، ۱۳۷۸ش.</ref> و ابن عربی، عبدالرزاق کاشانی و عزیزالدین نسفی را به سبب اعتقاد به وحدت وجود، کافر و زندیق میخواند. <ref>مقدس اردبیلی، احمد، ج۲، ص۷۵۲، حدیقة الشیعة، به کوشش صادق حسنزاده، قم، ۱۳۷۸ش.</ref> | وی اعمال و عقاید برخی از صوفیان مانند بیاعتنایی به شریعت، ترک کسب و علم، نظربازی، ریاضت و سماع را تقبیح میکند <ref>مقدس اردبیلی، احمد، ج۲، ص۷۶۶، حدیقة الشیعة، به کوشش صادق حسنزاده، قم، ۱۳۷۸ش.</ref><ref>مقدس اردبیلی، احمد، ج۲، ص۷۷۱-۷۷۴، حدیقة الشیعة، به کوشش صادق حسنزاده، قم، ۱۳۷۸ش.</ref> و ابن عربی، عبدالرزاق کاشانی و عزیزالدین نسفی را به سبب اعتقاد به وحدت وجود، کافر و زندیق میخواند. <ref>مقدس اردبیلی، احمد، ج۲، ص۷۵۲، حدیقة الشیعة، به کوشش صادق حسنزاده، قم، ۱۳۷۸ش.</ref> | ||
== موافقین منتقد== | ==موافقین منتقد== | ||
البته در کنار این جریان که تصوف را به کلی طرد میکرد، عالمان دیگری از جمله شیخ بهایی (د ۱۰۳۰ق)، به رغم انتقاد از برخی جنبههای تصوف، به دیدگاههای صوفیان بسیار نزدیک شدند. <ref>زرینکوب، عبدالحسین، ج۱، ص۲۵۹، دنبالۀ جستوجو در تصوف ایران، تهران، ۱۳۶۲ش.</ref> | البته در کنار این جریان که تصوف را به کلی طرد میکرد، عالمان دیگری از جمله شیخ بهایی (د ۱۰۳۰ق)، به رغم انتقاد از برخی جنبههای تصوف، به دیدگاههای صوفیان بسیار نزدیک شدند. <ref>زرینکوب، عبدالحسین، ج۱، ص۲۵۹، دنبالۀ جستوجو در تصوف ایران، تهران، ۱۳۶۲ش.</ref> | ||
قاضی نورالله شوشتری (د ۱۰۱۹ق) نیز کوشید تا میان عارفان و فلاسفه توافق به وجود آورد. <ref>شوشتری، نورالله، ج۲، ص۳، مجالس المؤمنین، تهران، ۱۳۵۴ش.</ref> | قاضی نورالله شوشتری (د ۱۰۱۹ق) نیز کوشید تا میان عارفان و فلاسفه توافق به وجود آورد. <ref>شوشتری، نورالله، ج۲، ص۳، مجالس المؤمنین، تهران، ۱۳۵۴ش.</ref> | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
وی همۀ صوفیه را شیعه میدانست و عقیده داشت که اعتقاد به پیروی برخی از عرفا از مذاهب اهل سنت از روی تقیه بوده است. <ref>شوشتری، نورالله، ج۲، ص۶، مجالس المؤمنین، تهران، ۱۳۵۴ش.</ref> | وی همۀ صوفیه را شیعه میدانست و عقیده داشت که اعتقاد به پیروی برخی از عرفا از مذاهب اهل سنت از روی تقیه بوده است. <ref>شوشتری، نورالله، ج۲، ص۶، مجالس المؤمنین، تهران، ۱۳۵۴ش.</ref> | ||
== حوزه فلسفی اصفهان== | ==حوزه فلسفی اصفهان== | ||
در این دوره اصحاب حوزۀ فلسفی اصفهان نیز به عرفان و تصوف نزدیک شده بودند. | در این دوره اصحاب حوزۀ فلسفی اصفهان نیز به عرفان و تصوف نزدیک شده بودند. | ||
از جملۀ عالمان شیعی که بر مشایخ تصوف عصر خود انتقاد داشتند، اما با عنصر اصلی تصوف موافق، و حتی خود از گروندگان به عرفان بودند، میتوان به صدرالدین شیرازی، مشهور به ملاصدرا (د ۱۰۵۰ق) و شاگردان و دامادان او، عبدالرزاق لاهیجی (د ۱۰۷۲ق) و محمد بن مرتضی بن محمود کاشانی، معروف به فیض (د ۱۰۹۱ق) اشاره کرد. | از جملۀ عالمان شیعی که بر مشایخ تصوف عصر خود انتقاد داشتند، اما با عنصر اصلی تصوف موافق، و حتی خود از گروندگان به عرفان بودند، میتوان به صدرالدین شیرازی، مشهور به ملاصدرا (د ۱۰۵۰ق) و شاگردان و دامادان او، عبدالرزاق لاهیجی (د ۱۰۷۲ق) و محمد بن مرتضی بن محمود کاشانی، معروف به فیض (د ۱۰۹۱ق) اشاره کرد. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
به همین سبب مخالفان تصوف او را طعن و رد کردهاند. <ref>بحرانی، یوسف، ج۱، ص۱۲۱، لؤلؤة البحرین، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، قم، مؤسسۀ آل البیت.</ref> | به همین سبب مخالفان تصوف او را طعن و رد کردهاند. <ref>بحرانی، یوسف، ج۱، ص۱۲۱، لؤلؤة البحرین، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، قم، مؤسسۀ آل البیت.</ref> | ||
== محمدتقی مجلسی== | ==محمدتقی مجلسی== | ||
از محمدتقی مجلسی (د ۱۰۷۰ق) نیز، اگرچه برخی او را متأثر از تصوف و علاقهمند به چلهنشینی و خلوت و ذکر نشان دادهاند، <ref>معصوم علیشاه، محمد معصوم، ج۱، ص۲۶۹-۲۷۱، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، ۱۳۱۸ش.</ref><ref>معصوم علیشاه، محمد معصوم، ج۱، ص۲۸۴، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، ۱۳۱۸ش.</ref><ref>زرینکوب، عبدالحسین، ج۱، ص۲۵۹-۲۶۰، دنبالۀ جستوجو در تصوف ایران، تهران، ۱۳۶۲ش.</ref> مطالبی در نقد و رد برخی عقاید و رفتار صوفیه بر جای مانده است (برای نمونه، به این منابع رجوع کنید <ref>مجلسی، محمدتقی، ج۳، ص۴۳-۴۴، لوامع صاحبقرانی المشتهر بشرح الفقیه، قم، ۱۳۷۴ش.</ref>). | از محمدتقی مجلسی (د ۱۰۷۰ق) نیز، اگرچه برخی او را متأثر از تصوف و علاقهمند به چلهنشینی و خلوت و ذکر نشان دادهاند، <ref>معصوم علیشاه، محمد معصوم، ج۱، ص۲۶۹-۲۷۱، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، ۱۳۱۸ش.</ref><ref>معصوم علیشاه، محمد معصوم، ج۱، ص۲۸۴، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، ۱۳۱۸ش.</ref><ref>زرینکوب، عبدالحسین، ج۱، ص۲۵۹-۲۶۰، دنبالۀ جستوجو در تصوف ایران، تهران، ۱۳۶۲ش.</ref> مطالبی در نقد و رد برخی عقاید و رفتار صوفیه بر جای مانده است (برای نمونه، به این منابع رجوع کنید <ref>مجلسی، محمدتقی، ج۳، ص۴۳-۴۴، لوامع صاحبقرانی المشتهر بشرح الفقیه، قم، ۱۳۷۴ش.</ref>). | ||
پسر او ملا محمدباقر مجلسی نیز (د ۱۱۱۰ق) در «رسالۀ سیر و سلوک»، <ref>مجلسی، محمدباقر، رسالۀ سیر و سلوک، ترجمۀ ابوالقاسم یزدی، ص ۱۶۴، کیهان اندیشه، تهران ۱۳۷۳ش، شم ۵۸.</ref> مراودات پدرش با صوفیان را صرفاً برای جلب آنان به طریق حق، و نه اعتقاد به مسلک ایشان، دانسته است. | پسر او ملا محمدباقر مجلسی نیز (د ۱۱۱۰ق) در «رسالۀ سیر و سلوک»، <ref>مجلسی، محمدباقر، رسالۀ سیر و سلوک، ترجمۀ ابوالقاسم یزدی، ص ۱۶۴، کیهان اندیشه، تهران ۱۳۷۳ش، شم ۵۸.</ref> مراودات پدرش با صوفیان را صرفاً برای جلب آنان به طریق حق، و نه اعتقاد به مسلک ایشان، دانسته است. | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
از اواخر عهد صفویه انتقاد بر ضد صوفیه فزونی گرفت. | از اواخر عهد صفویه انتقاد بر ضد صوفیه فزونی گرفت. | ||
== محمدطاهر قمی== | ==محمدطاهر قمی== | ||
از جمله ردیههایی که در این دوره بر صوفیه نوشته شد، تحفة الاخیار فی شرح مونس الابرار و الفوائد الدینیة فی الرد علی الحکماء و الصوفیة، هر دو از ملا محمدطاهر قمی (د ۱۰۹۸ق) است. <ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۳، ص۴۱۷.</ref><ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۱۰، ص۲۰۶-۲۰۷.</ref><ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۱۶، ص۳۳۵-۳۳۶.</ref><ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۱۸، ص۱۰۱-۱۰۲.</ref> | از جمله ردیههایی که در این دوره بر صوفیه نوشته شد، تحفة الاخیار فی شرح مونس الابرار و الفوائد الدینیة فی الرد علی الحکماء و الصوفیة، هر دو از ملا محمدطاهر قمی (د ۱۰۹۸ق) است. <ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۳، ص۴۱۷.</ref><ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۱۰، ص۲۰۶-۲۰۷.</ref><ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۱۶، ص۳۳۵-۳۳۶.</ref><ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۱۸، ص۱۰۱-۱۰۲.</ref> | ||
محمدطاهر قمی به پیروی از مؤلفان تبصرة العوام و حدیقة الشیعة، تصوف را برساختۀ اهل سنت میشمارد و ریاضت، اعتقاد به جبر، سماع و بسیاری از اقوال ابن عربی در فتوحات، و سرودههای مولوی در مثنوی را مغایر با عقاید شیعه میداند. | محمدطاهر قمی به پیروی از مؤلفان تبصرة العوام و حدیقة الشیعة، تصوف را برساختۀ اهل سنت میشمارد و ریاضت، اعتقاد به جبر، سماع و بسیاری از اقوال ابن عربی در فتوحات، و سرودههای مولوی در مثنوی را مغایر با عقاید شیعه میداند. | ||
از نظر او هیچیک از صوفیان از مناطق و شهرهای مهم شیعه (جبل عامل، حله، سبزوار، قم و استراباد) برنخاستهاند و در این شهرها هرگز خانقاه نبوده است. <ref>قمی، محمدطاهر، ج۱، ص۸۰-۸۱، تحفة الاخیار، قم، ۱۳۳۶ش.</ref><ref>قمی، محمدطاهر، ج۱، ص۱۱۵، تحفة الاخیار، قم، ۱۳۳۶ش.</ref><ref>قمی، محمدطاهر، ج۱، ص۱۴۸، تحفة الاخیار، قم، ۱۳۳۶ش.</ref><ref>قمی، محمدطاهر، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۵، تحفة الاخیار، قم، ۱۳۳۶ش.</ref> | از نظر او هیچیک از صوفیان از مناطق و شهرهای مهم شیعه (جبل عامل، حله، سبزوار، قم و استراباد) برنخاستهاند و در این شهرها هرگز خانقاه نبوده است. <ref>قمی، محمدطاهر، ج۱، ص۸۰-۸۱، تحفة الاخیار، قم، ۱۳۳۶ش.</ref><ref>قمی، محمدطاهر، ج۱، ص۱۱۵، تحفة الاخیار، قم، ۱۳۳۶ش.</ref><ref>قمی، محمدطاهر، ج۱، ص۱۴۸، تحفة الاخیار، قم، ۱۳۳۶ش.</ref><ref>قمی، محمدطاهر، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۵، تحفة الاخیار، قم، ۱۳۳۶ش.</ref> | ||
== مطهر مقدادی== | ==مطهر مقدادی== | ||
از دیگر ردیهها رسالۀ الرد علی الصوفیة تألیف ملا مطهر بن محمد مقدادی (سدۀ ۱۱ق) است که وی در آن فتواهای برخی از علمای شیعه از جمله محقق سبزواری (د ۱۰۹۰ق)، شیخ علینقی کمرهای (د ۱۰۳۰ق)، میر سید احمد علوی و میرزا رفیعالدین نائینی (د ۱۰۸۱ق) را بر ضد صوفیه آورده است. <ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۱۰، ص۲۰۹-۲۱۰.</ref><ref>میرلوحی، محمد، ج۱، ص۳۵۶-۳۵۹، سلوة الشیعة و قوة الشریعة، به کوشش احمد عابدی، میراث اسلامی ایران، دفتر دوم، به کوشش رسول جعفریان، قم، ۱۳۷۴ش.</ref> | از دیگر ردیهها رسالۀ الرد علی الصوفیة تألیف ملا مطهر بن محمد مقدادی (سدۀ ۱۱ق) است که وی در آن فتواهای برخی از علمای شیعه از جمله محقق سبزواری (د ۱۰۹۰ق)، شیخ علینقی کمرهای (د ۱۰۳۰ق)، میر سید احمد علوی و میرزا رفیعالدین نائینی (د ۱۰۸۱ق) را بر ضد صوفیه آورده است. <ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۱۰، ص۲۰۹-۲۱۰.</ref><ref>میرلوحی، محمد، ج۱، ص۳۵۶-۳۵۹، سلوة الشیعة و قوة الشریعة، به کوشش احمد عابدی، میراث اسلامی ایران، دفتر دوم، به کوشش رسول جعفریان، قم، ۱۳۷۴ش.</ref> | ||
== شهید ثانی== | ==شهید ثانی== | ||
در همین دوره، علی بن محمد بن حسن بن زینالدین شهید (د ۱۱۰۴ق) نیز السهام المارقة من اغراض الزنادقة <ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۱۲، ص۲۶۰-۲۶۱.</ref> را نوشت و محمد بن حسن حر عاملی (د ۱۱۰۴ق) کتاب الاثنا عشریة فی الرد علی الصوفیة را تألیف کرد و در آن صوفیان را به سبب اعتقاد به وحدت وجود، و اتهام به اسقاط تکالیف، عدم توجه به معاش و پرداختن به سماع انکار نمود. <ref>حر عاملی، محمد، ج۱، ص۵۷-۸۰، رسالة الاثنا عشریة فی الرد علی الصوفیة، قم، ۱۴۰۸ق.</ref><ref>حر عاملی، محمد، ج۱، ص۸۸-۹۷، رسالة الاثنا عشریة فی الرد علی الصوفیة، قم، ۱۴۰۸ق.</ref><ref>حر عاملی، محمد، ج۱، ص۱۱۶-۱۱۷، رسالة الاثنا عشریة فی الرد علی الصوفیة، قم، ۱۴۰۸ق.</ref><ref>حر عاملی، محمد، ج۱، ص۱۱۸، رسالة الاثنا عشریة فی الرد علی الصوفیة، قم، ۱۴۰۸ق.</ref><ref>حر عاملی، محمد، ج۱، ص۱۲۳، رسالة الاثنا عشریة فی الرد علی الصوفیة، قم، ۱۴۰۸ق.</ref> | در همین دوره، علی بن محمد بن حسن بن زینالدین شهید (د ۱۱۰۴ق) نیز السهام المارقة من اغراض الزنادقة <ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۱۲، ص۲۶۰-۲۶۱.</ref> را نوشت و محمد بن حسن حر عاملی (د ۱۱۰۴ق) کتاب الاثنا عشریة فی الرد علی الصوفیة را تألیف کرد و در آن صوفیان را به سبب اعتقاد به وحدت وجود، و اتهام به اسقاط تکالیف، عدم توجه به معاش و پرداختن به سماع انکار نمود. <ref>حر عاملی، محمد، ج۱، ص۵۷-۸۰، رسالة الاثنا عشریة فی الرد علی الصوفیة، قم، ۱۴۰۸ق.</ref><ref>حر عاملی، محمد، ج۱، ص۸۸-۹۷، رسالة الاثنا عشریة فی الرد علی الصوفیة، قم، ۱۴۰۸ق.</ref><ref>حر عاملی، محمد، ج۱، ص۱۱۶-۱۱۷، رسالة الاثنا عشریة فی الرد علی الصوفیة، قم، ۱۴۰۸ق.</ref><ref>حر عاملی، محمد، ج۱، ص۱۱۸، رسالة الاثنا عشریة فی الرد علی الصوفیة، قم، ۱۴۰۸ق.</ref><ref>حر عاملی، محمد، ج۱، ص۱۲۳، رسالة الاثنا عشریة فی الرد علی الصوفیة، قم، ۱۴۰۸ق.</ref> | ||
== وحید بهبهانی== | ==وحید بهبهانی== | ||
در سدههای ۱۲ و ۱۳ق نیز اینگونه ردیهنویسی ادامه داشت و گاه شدت عملهایی نیز نسبت به صوفیان صورت میگرفت، از جمله آقا محمدعلی وحید بهبهانی، معروف به کرمانشاهی (د ۱۲۱۶ق) که کتاب خیراتیه را در رد صوفیه نوشت، خود موجب تبعید جمعی از صوفیان و قتل معصوم علیشاه دکنی در ۱۲۱۲ق شد. <ref>معصوم علیشاه، محمد معصوم، ج۱، ص۱۸۴-۱۸۵، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، ۱۳۱۸ش.</ref><ref>رجایی، مهدی، ج۱، ص۱۴، مقدمه بر خیراتیه در ابطال طریقۀ صوفیۀ آقامحمدعلی وحید بهبهانی، قم، ۱۴۱۲ق.</ref> | در سدههای ۱۲ و ۱۳ق نیز اینگونه ردیهنویسی ادامه داشت و گاه شدت عملهایی نیز نسبت به صوفیان صورت میگرفت، از جمله آقا محمدعلی وحید بهبهانی، معروف به کرمانشاهی (د ۱۲۱۶ق) که کتاب خیراتیه را در رد صوفیه نوشت، خود موجب تبعید جمعی از صوفیان و قتل معصوم علیشاه دکنی در ۱۲۱۲ق شد. <ref>معصوم علیشاه، محمد معصوم، ج۱، ص۱۸۴-۱۸۵، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، ۱۳۱۸ش.</ref><ref>رجایی، مهدی، ج۱، ص۱۴، مقدمه بر خیراتیه در ابطال طریقۀ صوفیۀ آقامحمدعلی وحید بهبهانی، قم، ۱۴۱۲ق.</ref> | ||
فرزند وی، محمدجعفر بهبهانی (د ۱۲۵۹ق) نیز فضایح الصوفیة را در رد تصوف نوشت. | فرزند وی، محمدجعفر بهبهانی (د ۱۲۵۹ق) نیز فضایح الصوفیة را در رد تصوف نوشت. | ||
خط ۱۹۲: | خط ۱۹۲: | ||
[[رده: شیعه]] | [[رده: شیعه]] | ||
[[رده: فرق و مذاهب اسلامی]] | [[رده: فرق و مذاهب اسلامی]] | ||
<references /> |