confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
در هر حال، هنگامی که زهرا و ام کلثوم با سرپرست خود سوار شدند و کاروان آماده حرکت بود، حویرث بن نقیذ، از دشمنان محمد (ص) که پیوسته بدگوی او بود نزد آنان میآید و شتر آنان را آسیبی میزند. شتر میرمد و فاطمه و ام کلثوم بر زمین میافتند. ابن هشام و دیگر مورخان از آسیبی که فاطمه (س) از این صدمه دیده است نامی نبرده اند، لکن پیداست که دختر پیغمبر از این حادثه بیرنج نمانده است. <ref> ابن هشام، ج۴، ص۳۰؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص۴۳-۴۲</ref> | در هر حال، هنگامی که زهرا و ام کلثوم با سرپرست خود سوار شدند و کاروان آماده حرکت بود، حویرث بن نقیذ، از دشمنان محمد (ص) که پیوسته بدگوی او بود نزد آنان میآید و شتر آنان را آسیبی میزند. شتر میرمد و فاطمه و ام کلثوم بر زمین میافتند. ابن هشام و دیگر مورخان از آسیبی که فاطمه (س) از این صدمه دیده است نامی نبرده اند، لکن پیداست که دختر پیغمبر از این حادثه بیرنج نمانده است. <ref> ابن هشام، ج۴، ص۳۰؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص۴۳-۴۲</ref> | ||
=خواستگاری و ازدواج حضرت فاطمه زهرا (س)= | |||
فاطمه (س) خواستگاران زیادی داشته است و بسیاری از بزرگان و یاران پیامبر (ص) از جمله عمر، ابوبکر، [[عبدالرحمن بن عوف]] و... از فاطمه (س) خواستگاری کردند که پیامبر (ص) نپذیرفت. <ref>ابن سعد، طبقات، ح۸، ص۱۱</ref> و در پاسخ آنان گفت: فاطمه خردسال است و چون علی (ع) او را از پیامبر (ص) خواستگاری کرد، پذیرفت. <ref>نسایی، سنن نسایی، ح۶، ص۶۲</ref> و به فاطمه فرمود: <big>زوّجتکِ أقدم الاُمة اسلاماً</big>، تو را به همسری اولین [[مسلمان]] درآوردم. <ref>شفیعی شاهرودی، سلسله موضوعات الغدیر علامه امینی، ج۸(صدّیقه طاهره، فاطمه زهرا)، ص۶۰</ref> همچنین گروهی از [[مهاجران]]، فاطمه (س) را از پیامبر (ص) خواستگاری کردند. <ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۱۰</ref> و پیامبر (ص) فرمود: کار ازدواج دخترم فاطمه با خداست نه دیگری، اگر او بخواهد و صلاح بداند، چنان خواهد کرد و من در انتظار قضای الهی هستم (انی انتظربها القضاء). <ref>قزوینی، فاطمة الزهراء از ولادت تا شهادت، ص۱۹۱</ref> | |||
ازدواج فاطمه (س) با علی (ع) در سال دوم هجری [در مدینه]<ref> آیتی، چکیده تاریخ پیامبر اسلام، ص۳۵</ref> صورت گرفت. کابین دختر پیغمبر ۴۰۰ درهم یا اندکی بیشتر و یا کمتر بود که امام علی (ع)، یکی از وسایلش را فروخت و این پول را به دست آورد. بهای آنرا نزد [[پیغمبر]] آوردند. رسول خدا بیآنکه آن را بشمارد، اندکی از پول را به [[بلال]] داد و گفت: با این پول برای دخترم بوی خوش بخر! سپس مانده را به ابوبکر داد و گفت: با این پول آنچه را دخترم بدان نیازمند است آماده ساز. عمار یاسر و چند تن از یاران خود را با ابوبکر همراه کرد تا با صلاحدید او جهاز زهرا را آماده سازند. شیخ طوسی فهرست این وسایل را در کتاب امالی خود ذکر کرده است. <ref>امالی، ج ۱، ص ۳۹؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص ۵۸-۵۹</ref> | |||
=پانویس= | =پانویس= |