۸۷۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
==آراء و افکار سپاه صحابه== | ==آراء و افکار سپاه صحابه== | ||
در مجموع تمام رهبران سپاه [[صحابه]] و لشکر جهنگوی از مدارس مذهبی [[پاکستان]] فارغ التحصیل شدهاند. شبهنظامیان آن هم عمدتاً در مدارس مذهبی مختلف با گرایش [[دیوبندی]] در پنجاب و کراچی تحصیل کردهاند. | در مجموع تمام رهبران سپاه [[صحابه]] و [[لشکر جهنگوی]] از مدارس مذهبی [[پاکستان]] فارغ التحصیل شدهاند. شبهنظامیان آن هم عمدتاً در مدارس مذهبی مختلف با گرایش [[دیوبندی]] در پنجاب و کراچی تحصیل کردهاند. | ||
سپاه [[صحابه]] گرچه خود را حنفی و [[دیوبندی]] میخوانند، امّا اندیشه [[دیوبندیه]] هیچگاه با اندیشه تکفیری آنان سازگاری ندارد. [[ابوحنیفه]] امام [[مذهب]] [[حنفیان]] از جمله [[دیوبندیان]] هیچگاه اقدام به [[تکفیر]] مسلمانی نکرد و به چنین مطلبی در فقه الاکبر خود تصریح کرده است. از بزرگان [[دیوبندیه]] هم خلیل «احمد سهارنپوری» عدم [[تکفیر]] [[مسلمانان]] را روش علمای دارالعلوم و بزرگان و مشایخ خود دانسته، و چنان بیان میدارد که [[شیعه]] بودن کسی موجب [[کفر]] نمیگردد. | سپاه [[صحابه]] گرچه خود را حنفی و [[دیوبندی]] میخوانند، امّا اندیشه [[دیوبندیه]] هیچگاه با اندیشه تکفیری آنان سازگاری ندارد. [[ابوحنیفه]] امام [[مذهب]] [[حنفیان]] از جمله [[دیوبندیان]] هیچگاه اقدام به [[تکفیر]] مسلمانی نکرد و به چنین مطلبی در فقه الاکبر خود تصریح کرده است. از بزرگان [[دیوبندیه]] هم خلیل «احمد سهارنپوری» عدم [[تکفیر]] [[مسلمانان]] را روش علمای دارالعلوم و بزرگان و مشایخ خود دانسته، و چنان بیان میدارد که [[شیعه]] بودن کسی موجب [[کفر]] نمیگردد. | ||
«شیخالاسلام حسین احمد مدنی»، یکی دیگر از بزرگان | «شیخالاسلام حسین احمد مدنی»، یکی دیگر از بزرگان [[دیوبند]]، بعد از نقل طولانی از کلمات برخی از مشایخ [[دیوبند]] مبنی بر احتیاط آنها در مسئله [[تکفیر]] [[مسلمانان]]، متذکر شدت احتیاط رشید احمد گنگوهی (از مؤسسین جامع دارالعلوم دیوبند) و پیروانش در [[تکفیر]] [[مسلمانان]] میشود. | ||
به گفته او، رویه علمای [[دیوبند]] در این مسئله این است که اگر یک در هزار احتمال ایمان در مقابل [[کفر]] شخصی باشد، حمل بر ایمانش میکنند، نه آنکه در [[تکفیر]] آن شخص شتاب کنند «محمد انورشاه کشمیری»، شیخ الحدیث جامعه دارالعلوم، مسئله [[تکفیر]] [[مسلمانان]] را از امور خطیری میداند که تنها افراد عالم به وجوه و اسباب [[کفر]] میتوانند دراینباره اظهار نظر کنند. | به گفته او، رویه علمای [[دیوبند]] در این مسئله این است که اگر یک در هزار احتمال ایمان در مقابل [[کفر]] شخصی باشد، حمل بر ایمانش میکنند، نه آنکه در [[تکفیر]] آن شخص شتاب کنند «محمد انورشاه کشمیری»، شیخ الحدیث جامعه دارالعلوم، مسئله [[تکفیر]] [[مسلمانان]] را از امور خطیری میداند که تنها افراد عالم به وجوه و اسباب [[کفر]] میتوانند دراینباره اظهار نظر کنند. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
اگر کسی درباره نظر [[شیعه]] راجع به [[صحابه]] تحقیق کند، نظر [[شیعه]] را نظر معتدلی مییابد، نه مانند غلاتی که تمامی آنها را [[تکفیر]] میکنند و نه مانند جمهور، تمامی آنها را توثیق میکنند. به نظر [[شیعه]]، صحبت با [[پیامبر اکرم]]، فضیلت است، ولی مجرد صحبت کافی نیست و [[صحابه]] مانند دیگر مردمان هستند. در بین آنها افراد عادل و افراد منافق و مجهولالحال وجود داشتند. [[شیعیان]] به قول عدول آنها استناد کرده، قول خروجکنندگان بر وصی و برادر پیامبر و همچنین مرتکبین کبایر را رد میکنند و درباره مجهولالحال توقف میکنند، تا اینکه وضعیت روشن گردد. | اگر کسی درباره نظر [[شیعه]] راجع به [[صحابه]] تحقیق کند، نظر [[شیعه]] را نظر معتدلی مییابد، نه مانند غلاتی که تمامی آنها را [[تکفیر]] میکنند و نه مانند جمهور، تمامی آنها را توثیق میکنند. به نظر [[شیعه]]، صحبت با [[پیامبر اکرم]]، فضیلت است، ولی مجرد صحبت کافی نیست و [[صحابه]] مانند دیگر مردمان هستند. در بین آنها افراد عادل و افراد منافق و مجهولالحال وجود داشتند. [[شیعیان]] به قول عدول آنها استناد کرده، قول خروجکنندگان بر وصی و برادر پیامبر و همچنین مرتکبین کبایر را رد میکنند و درباره مجهولالحال توقف میکنند، تا اینکه وضعیت روشن گردد. | ||
در واقع موضع اختلاف بین [[شیعه]] و اهلسنت در مورد [[عدالت]] جمیع [[صحابه]] یا بعض [[صحابه]] است. [[اهلسنت]] تمامی [[صحابه]] را عادل میدانند، ولی [[شیعه]] برخی از آنها را عادل میدانند. اینکه [[شیعه]] قائل به [[سب]] و [[لعن]] [[صحابه]] است، یا اینکه [[شیعه]] قائل به ارتداد [[صحابه]] بعد از نبی اکرم | در واقع موضع اختلاف بین [[شیعه]] و اهلسنت در مورد [[عدالت]] جمیع [[صحابه]] یا بعض [[صحابه]] است. [[اهلسنت]] تمامی [[صحابه]] را عادل میدانند، ولی [[شیعه]] برخی از آنها را عادل میدانند. اینکه [[شیعه]] قائل به [[سب]] و [[لعن]] [[صحابه]] است، یا اینکه [[شیعه]] قائل به [[ارتداد]] [[صحابه]] بعد از [[نبی اکرم]] است، و یا اینکه [[روایات]] [[صحابه]] علیالاطلاق حجّت نیست، اینها از تهمتهایی بر ضد [[شیعه]] است، درحالیکه [[شیعه]] از این تهمتها مبراست. [[شیعیان]] دستورهای دین خود را از بزرگان [[صحابه]] اخذ میکنند و در حق کسانی از [[صحابه]] که نمیشناسند کلامی نمیگویند و بر قسم آخر که قائل به فسق آنها هستند و عادل نمیدانند، این حکم را از کتاب و سنت گرفتهاند. | ||
'''2. ختم نبوت''' | '''2. ختم نبوت''' | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
مذهب [[شیعه]] چنان به این عقیده پایبند است که حتی فقهای آن برخی از فرق ضاله، همچون [[بهائیان]] و [[قادیانیه]] را که منکر [[خاتمیت]] دعوت و رسالت پیامبر شدهاند، [[مرتد]] دانسته، آنها را از زمره [[اسلام]] خارج میدانند. | مذهب [[شیعه]] چنان به این عقیده پایبند است که حتی فقهای آن برخی از فرق ضاله، همچون [[بهائیان]] و [[قادیانیه]] را که منکر [[خاتمیت]] دعوت و رسالت پیامبر شدهاند، [[مرتد]] دانسته، آنها را از زمره [[اسلام]] خارج میدانند. | ||
اما اینکه چرا [[شیعه]] اطاعت از [[ائمه]] خود را همانند اطاعت از [[نبی مکرم اسلام]] واجب میداند، به موجب نصوصی است که در اینباره وارد شده است. در [[حدیث ثقلین]] نقل شده است که [[حضرت نبی اکرم]] فرمودند: «إنی قد ترکت فیکم أمرین لن تضلوا بعدی ما إن تمسکتم بهما؛ کتاب الله وعترتی أهل بیتی». طبق این | اما اینکه چرا [[شیعه]] اطاعت از [[ائمه]] خود را همانند اطاعت از [[نبی مکرم اسلام]] واجب میداند، به موجب نصوصی است که در اینباره وارد شده است. در [[حدیث ثقلین]] نقل شده است که [[حضرت نبی اکرم]] فرمودند: «إنی قد ترکت فیکم أمرین لن تضلوا بعدی ما إن تمسکتم بهما؛ کتاب الله وعترتی أهل بیتی». طبق این [[حدیث]]، تمسک به [[احادیث]] ایشان و پیروی از آنها، پیروی از قول [[رسول اکرم]] است. | ||
درباره عصمت [[ائمه]] دوازدهگانه [[شیعه]] امامیه آنچه باعث شده است سپاه [[صحابه]] [[ائمه]] دوازدهگانه را نزد [[شیعه]]، نبی بپندارند، گمانشان به این است که «[[عصمت]]» رابطه تساوی با مقام «نبوت» دارد؛ غافل از اینکه نسبت [[عصمت]] به [[نبوت]] رابطه اعم است. به این مفهوم که شخصی میتواند [[معصوم]] ـ یعنی دارای قوهای که شخص را از وقوع در خطا و معصیت حفظ کند ـ باشد، ولی با این حال دارای مقام نبوت نباشد، و این چیزی نیست که [[شیعه]] از خود اختراع کرده باشد. | درباره عصمت [[ائمه]] دوازدهگانه [[شیعه]] امامیه آنچه باعث شده است سپاه [[صحابه]] [[ائمه]] دوازدهگانه را نزد [[شیعه]]، نبی بپندارند، گمانشان به این است که «[[عصمت]]» رابطه تساوی با مقام «نبوت» دارد؛ غافل از اینکه نسبت [[عصمت]] به [[نبوت]] رابطه اعم است. به این مفهوم که شخصی میتواند [[معصوم]] ـ یعنی دارای قوهای که شخص را از وقوع در خطا و معصیت حفظ کند ـ باشد، ولی با این حال دارای مقام نبوت نباشد، و این چیزی نیست که [[شیعه]] از خود اختراع کرده باشد. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
نقد و بررسی: | نقد و بررسی: | ||
اکثر | اکثر قریب بهاتفاق [[شیعه]] معتقد به عدم تحریف قرآن هستند. [[شیخ صدوق]] از بزرگان مذهب امامیه، اعتقاد [[شیعه]] را بر این اساس بیان میکند که قرآنی که خداوند متعال بر [[پیامبر اکرم]] نازل کرده، همان قرآنی است که در دست مردم وجود دارد، و چیزی بیشتر از آیات آن نیست. تعداد سورههای آن 114 عدد است و اگر کسی به ما نسبت دهد که بیشتر از این را قائل هستیم، آن شخص کاذب است. | ||
شیخ طوسی | [[شیخ طوسی]] هم دراینباره میفرمایند: | ||
قول به زیادت و نقصان هر دو درباره قرآن کریم مردود است؛ زیرا درباره تحریف به زیاده، اجماع بر بطلان آن است و راجع به قول به نقصان در قرآن، ظاهر کلام [[مسلمانان]] بر عدم نقصان است و همین قول مناسب برای [[مذهب]] ما است. | قول به زیادت و نقصان هر دو درباره [[قرآن کریم]] مردود است؛ زیرا درباره تحریف به زیاده، اجماع بر بطلان آن است و راجع به قول به نقصان در قرآن، ظاهر کلام [[مسلمانان]] بر عدم نقصان است و همین قول مناسب برای [[مذهب]] ما است. | ||
از طرفی دیگر علمای [[اهلسنت]] هم قول به [[تحریف قرآن]] از سوی [[شیعه]] را مردود شمردهاند، رحمتالله عثمانی هندی از علمای حنفی [[شبهقاره]] [[هند]]، اتهام [[تحریف قرآن]] را از [[شیعه]] امامیه دور شمرده و معتقد است نزد [[شیعه]] [[امامیه]] [[قرآن]] از هر گونه تغییر و تبدیل محفوظ بوده است. [[شیعیان]] اگر کسی از آنها، قائل به نقصان در [[قرآن]] شود، قول او را مردود میدانند و نمیپذیرند. | از طرفی دیگر علمای [[اهلسنت]] هم قول به [[تحریف قرآن]] از سوی [[شیعه]] را مردود شمردهاند، رحمتالله عثمانی هندی از علمای حنفی [[شبهقاره]] [[هند]]، اتهام [[تحریف قرآن]] را از [[شیعه]] امامیه دور شمرده و معتقد است نزد [[شیعه]] [[امامیه]] [[قرآن]] از هر گونه تغییر و تبدیل محفوظ بوده است. [[شیعیان]] اگر کسی از آنها، قائل به نقصان در [[قرآن]] شود، قول او را مردود میدانند و نمیپذیرند. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
=رهبران سپاه صحابه= | =رهبران سپاه صحابه= | ||
حقنواز جهنگوی مؤسس انجمن سپاه [[صحابه]] یک روحانی [[سنی]] با گرایش فکری [[دیوبندی]] و وابسته به حزب جمعیت العلماء اسلام (JUI) بود، او قبل از تشکیل انجمن سپاه [[صحابه]] تقابلاتی را با فرقه [[قادیانیه]] و [[بریلویت]] داشت. حقنواز که فردی متعصّب و ضدّ [[شیعه]] بود، به همراه چند تن از روحانیون ضد [[شیعه]] [[دیوبندی]]؛ همچون [[ضیاء الرحمن فاروقی]]، [[ایثارالحق قاسمی]] و [[اعظم طارق]] و با هدف حفظ و پاسداری از حرمت [[صحابه]]، مقابله با نفوذ [[ایران]] در [[پاکستان]] و جلوگیری از رشد تشیع سیاسی، سپاه [[صحابه]] را تشکیل دادند. او اهل تألیف نبود، ولی در قالب سخنرانی، توانست طرفداران زیادی برای خود در شهر جهنگ جلب کند، رویکرد افراطیاش نهایت کار را به جایی رساند که در سال 1990 م ترور شد، حامیان او این [[ترور]] را به گروههای شیعی نسبت دادند. | [[حقنواز جهنگوی]] مؤسس انجمن سپاه [[صحابه]] یک روحانی [[سنی]] با گرایش فکری [[دیوبندی]] و وابسته به حزب جمعیت العلماء اسلام (JUI) بود، او قبل از تشکیل انجمن سپاه [[صحابه]] تقابلاتی را با فرقه [[قادیانیه]] و [[بریلویت]] داشت. حقنواز که فردی متعصّب و ضدّ [[شیعه]] بود، به همراه چند تن از روحانیون ضد [[شیعه]] [[دیوبندی]]؛ همچون [[ضیاء الرحمن فاروقی]]، [[ایثارالحق قاسمی]] و [[اعظم طارق]] و با هدف حفظ و پاسداری از حرمت [[صحابه]]، مقابله با نفوذ [[ایران]] در [[پاکستان]] و جلوگیری از رشد تشیع سیاسی، سپاه [[صحابه]] را تشکیل دادند. او اهل تألیف نبود، ولی در قالب سخنرانی، توانست طرفداران زیادی برای خود در شهر جهنگ جلب کند، رویکرد افراطیاش نهایت کار را به جایی رساند که در سال 1990 م ترور شد، حامیان او این [[ترور]] را به گروههای شیعی نسبت دادند. | ||
پس از قتل [[حقنواز جهنگوی]] در 23 فوریه 1990 م، ایثارالحق قاسمی، رهبری حزب را بر عهده گرفت. او با استفاده از گشایش دموکراتیک که پس از مرگ ژنرال [[ضیاء الحق]] در سال 1988 م اتفاق افتاد در انتخابات عمومی شرکت کرد، و در سال 1990 میلادی موفق به کسب اولین صندلی مجلس ملی حزب شد. | پس از قتل [[حقنواز جهنگوی]] در 23 فوریه 1990 م، ایثارالحق قاسمی، رهبری حزب را بر عهده گرفت. او با استفاده از گشایش دموکراتیک که پس از مرگ ژنرال [[ضیاء الحق]] در سال 1988 م اتفاق افتاد در انتخابات عمومی شرکت کرد، و در سال 1990 میلادی موفق به کسب اولین صندلی مجلس ملی حزب شد. | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
در مقابل هزاران تن از اعضای سپاه [[صحابه]] [[پاکستان]] همراه طالبان در جنگ علیه مخالفان آنها شرکت کردند. با نیازمندی [[طالبان]] به نیروهای جدید برای حمله به [[مزار شریف]] روزانه صدها تن از طلاب مدارس مذهبی سپاه [[صحابه]] با عبور از مرز به نیروهای طالبان پیوستند. اسدالله شفایی نویسنده و پژوهشگر افغان، مشاهدات خود از حضور سپاه [[صحابه]] در کنار طالب را چنین گزارش میکند: | در مقابل هزاران تن از اعضای سپاه [[صحابه]] [[پاکستان]] همراه طالبان در جنگ علیه مخالفان آنها شرکت کردند. با نیازمندی [[طالبان]] به نیروهای جدید برای حمله به [[مزار شریف]] روزانه صدها تن از طلاب مدارس مذهبی سپاه [[صحابه]] با عبور از مرز به نیروهای طالبان پیوستند. اسدالله شفایی نویسنده و پژوهشگر افغان، مشاهدات خود از حضور سپاه [[صحابه]] در کنار طالب را چنین گزارش میکند: | ||
در حمله ناموفق طالبان به مزار شریف شاهد صحنه بودم. | در حمله ناموفق طالبان به مزار شریف شاهد صحنه بودم. بر اثر شکست [[طالبان]] تعداد زیادی نیروی عرب و پاکستانی از جمله افراد سپاه [[صحابه]] نیز به اسارت در آمدند، آنان مدارک پاکستانی به همراه داشتند. روی یکی از سر برگهای رسمی مربوط به سپاه [[صحابه]]، ذیل نام گروه به زبان اردو نوشته شده بود: [[شیعه]]، [[کافر]] و کشتن آن حلال است. | ||
در دومین حملهای که [[طالبها]] به مزار شریف داشتند، یک واحد کوچک از [[طالبان]] به همراه چند نفر از اعضای سپاه [[صحابه]] [[پاکستان]]، به فرماندهی ملادوست محمّد وارد کنسولگری ایران در [[مزار شریف]] شدند و یازده دیپلمات ایرانی را به همراه یک خبرنگار در یک جا جمع کرده، سپس تیرباران کردند. | در دومین حملهای که [[طالبها]] به مزار شریف داشتند، یک واحد کوچک از [[طالبان]] به همراه چند نفر از اعضای سپاه [[صحابه]] [[پاکستان]]، به فرماندهی ملادوست محمّد وارد کنسولگری ایران در [[مزار شریف]] شدند و یازده دیپلمات ایرانی را به همراه یک خبرنگار در یک جا جمع کرده، سپس تیرباران کردند. | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
==لشگر جهنگوی== | ==لشگر جهنگوی== | ||
بعد از کشته شدن [[حقنواز جهنگوی]]، در پیشبرد اهداف گروه، بین سران سپاه [[صحابه]] اختلاف افتاد؛ برخی که خود را وفادار به آرمانهای حقنواز جهنگوی میخواندند بر این باور بودند که آرمان [[حقنواز]] بایستی تحقق یابد حتی اگر لازم به اعمال عملیات نظامی باشد. برخی دیگر معتقد بودند که سپاه [[صحابه]] لازم است تبدیل به حزب سیاسی گردد و یک شاخه نظامی جداگانهای هم داشته باشد که حزب سیاسی را مورد حمایت قرار دهد، طیف اقلیت آنان، خشونتهای فرقهای بین [[شیعه]] و [[سنی]] در [[پاکستان]] را علی الاطلاق سزاوار نمیدانستند. | بعد از کشته شدن [[حقنواز جهنگوی]]، در پیشبرد اهداف گروه، بین سران سپاه [[صحابه]] اختلاف افتاد؛ برخی که خود را وفادار به آرمانهای [[حقنواز جهنگوی]] میخواندند بر این باور بودند که آرمان [[حقنواز]] بایستی تحقق یابد حتی اگر لازم به اعمال عملیات نظامی باشد. برخی دیگر معتقد بودند که سپاه [[صحابه]] لازم است تبدیل به حزب سیاسی گردد و یک شاخه نظامی جداگانهای هم داشته باشد که حزب سیاسی را مورد حمایت قرار دهد، طیف اقلیت آنان، خشونتهای فرقهای بین [[شیعه]] و [[سنی]] در [[پاکستان]] را علی الاطلاق سزاوار نمیدانستند. | ||
در این میان برخی از اعضاء سپاه [[صحابه]] همچون [[ایثار قاسمی]] و [[اعظم طارق]] در انتخابات پارلمانی شرکت کردند و وارد پیمانهای سیاسی شدند، این کار به مذاق بیشتر اعضا خوش نیامد و همین امر موجب گردید که اکثر اعضا گروه را ترک کرده و مجموعههای مسلح با روش خشونتی بیشتر ادامه دهند. در میان سه نفر از اعضای گروه به نام «ریاض بسرا»، «اکرم لاهوری» و «ملک اسحاق»، در سال 1996 میلادی اقدام به تأسیس شاخه نظامی سپاه [[صحابه]]، به نام [[لشکر جهنگوی]] کردند. | در این میان برخی از اعضاء سپاه [[صحابه]] همچون [[ایثار قاسمی]] و [[اعظم طارق]] در انتخابات پارلمانی شرکت کردند و وارد پیمانهای سیاسی شدند، این کار به مذاق بیشتر اعضا خوش نیامد و همین امر موجب گردید که اکثر اعضا گروه را ترک کرده و مجموعههای مسلح با روش خشونتی بیشتر ادامه دهند. در میان سه نفر از اعضای گروه به نام «ریاض بسرا»، «اکرم لاهوری» و «ملک اسحاق»، در سال 1996 میلادی اقدام به تأسیس شاخه نظامی سپاه [[صحابه]]، به نام [[لشکر جهنگوی]] کردند. | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۹: | ||
[[لشگر جهنگوی]]، عضو جبهه بینالمللی اسلامی [[اسامه بنلادن]] است. ازآنجاکه [[القاعده]] به دلایلی امینیتی و خطر برملا شدن هویت اعضایش در بعضی از مناطق مستقیماً قادر به اجرای عملیات نیست، از قابلیتهای محلی و شبکهای [[لشکر جهنگوی]] بهره میبرد و با ارتباطاتی که [[لشکر جهنگوی]] با [[القاعده]] میگیرد، خود عاملی مؤثر در رادیکال شدن گروه شده است. | [[لشگر جهنگوی]]، عضو جبهه بینالمللی اسلامی [[اسامه بنلادن]] است. ازآنجاکه [[القاعده]] به دلایلی امینیتی و خطر برملا شدن هویت اعضایش در بعضی از مناطق مستقیماً قادر به اجرای عملیات نیست، از قابلیتهای محلی و شبکهای [[لشکر جهنگوی]] بهره میبرد و با ارتباطاتی که [[لشکر جهنگوی]] با [[القاعده]] میگیرد، خود عاملی مؤثر در رادیکال شدن گروه شده است. | ||
در مورد ارتباطات [[لشکر جهنگوی]] با دیگر گروهها، گزارشها حاکی از ارتباطات قوی با حرکت [[طالبان]] [[پاکستان]]، دولت اسلامیه داعش، گروهک معارض با ایران به نام انصارالاسلام جهت مقابله با نیروهای امنیتی و [[شیعیان]] [[پاکستان]] است. | در مورد ارتباطات [[لشکر جهنگوی]] با دیگر گروهها، گزارشها حاکی از ارتباطات قوی با حرکت [[طالبان]] [[پاکستان]]، دولت اسلامیه داعش، گروهک معارض با [[ایران]] به نام انصارالاسلام جهت مقابله با نیروهای امنیتی و [[شیعیان]] [[پاکستان]] است. |