۸٬۲۰۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
آنها گاه این سه مرحله را تشبیه به پوست رویین بادام و سپس پوست زیرین و بعد از آن مغز بادام مىکنند. شریعت را پوست مىدانند و طریقت را پوست دوم و حقیقت را مغز خالص. و گاه شریعت را مانند صدف و حقیقت را مانند گوهرى که در درون صدف است و طریقت را راه وصول به آن مى دانند. | آنها گاه این سه مرحله را تشبیه به پوست رویین بادام و سپس پوست زیرین و بعد از آن مغز بادام مىکنند. شریعت را پوست مىدانند و طریقت را پوست دوم و حقیقت را مغز خالص. و گاه شریعت را مانند صدف و حقیقت را مانند گوهرى که در درون صدف است و طریقت را راه وصول به آن مى دانند. | ||
==استدلال بر این سه مرحله== | |||
گاه طرفداران این تقسیم سه گانه به این حدیث که مرحوم محدث نورى در مستدرک الوسائل از عوالى اللئالى نقل کرده استناد مى جویند که پیغمبر اکرم(صل الله علیه و آله) مى فرمایند: «الشَّرِیعَةُ أَقْوَالِى و َالطَّرِیقَةُ أَفْعَالِى وَ الْحَقِیقَةُ أحْوالى...». | |||
در حالى که این حدیث از نظر سند معتبر نیست و از نظر دلالت، بر خلاف منظور آنها دلالت دارد زیرا افعال پیغمبر(صل الله علیه و آله) به یقین جزء شریعت است واحوال آن حضرت مجموعه اخلاق فضیلهاى است که برگرفته از کتابالله مى باشد، بنابراین همه به شریعت باز مى گردد. | |||
=راه های پیمایش این مراحل= | =راه های پیمایش این مراحل= | ||
خط ۶۰: | خط ۶۵: | ||
====روش پیامبر و ائمه صلوات الله علیهم==== | ====روش پیامبر و ائمه صلوات الله علیهم==== | ||
اضافه بر این همه مى دانیم که صاحبان اصلى شریعت یعنى پیغمبر اکرم و امامان معصوم: که از آغاز به مقام یقین رسیده بودند تا پایان عمر به تمام احکام شرع حتى مستحبات و مکروهات مقید بودند و همگان را نیز به آن دعوت مى کردند. پیغمبر(صل الله علیه آله) در آخرین ساعات عمرش دستور داد او را به هر زحمتى که هست مسجد ببرند و نماز جماعت را در حالى که به شدت بیمار بود اقامه کرد. على(علیه السلام) در محراب عبادت شهید شد و امام حسین(علیه السلام) روز عاشورا در برابر تیرباران دشمن نماز جماعت به پا داشت. آیا کسى مى تواند بگوید این معصومان بزرگوار به مقام یقین نرسیده بودند و لذا همچنان به عبادت هاى خالصانه خود ادامه مى دادند؟ | اضافه بر این همه مى دانیم که صاحبان اصلى شریعت یعنى پیغمبر اکرم و امامان معصوم: که از آغاز به مقام یقین رسیده بودند تا پایان عمر به تمام احکام شرع حتى مستحبات و مکروهات مقید بودند و همگان را نیز به آن دعوت مى کردند. پیغمبر(صل الله علیه آله) در آخرین ساعات عمرش دستور داد او را به هر زحمتى که هست مسجد ببرند و نماز جماعت را در حالى که به شدت بیمار بود اقامه کرد. على(علیه السلام) در محراب عبادت شهید شد و امام حسین(علیه السلام) روز عاشورا در برابر تیرباران دشمن نماز جماعت به پا داشت. آیا کسى مى تواند بگوید این معصومان بزرگوار به مقام یقین نرسیده بودند و لذا همچنان به عبادت هاى خالصانه خود ادامه مى دادند؟ | ||
====بطلان استدلال به روایت==== | |||
استناد به روایتی که پیغمبر اکرم(صل الله علیه و آله) مى فرمایند: «الشَّرِیعَةُ أَقْوَالِى و َالطَّرِیقَةُ أَفْعَالِى وَ الْحَقِیقَةُ أحْوالى...». باطل است؛ زیرا: | |||
این حدیث از نظر سند معتبر نیست و از نظر دلالت، بر خلاف منظور آنها دلالت دارد زیرا افعال پیغمبر(صل الله علیه و آله) به یقین جزء شریعت است واحوال آن حضرت مجموعه اخلاق فضیلهاى است که برگرفته از کتابالله مى باشد، بنابراین همه به شریعت باز مى گردد. | |||
====امام خمینی(ره)==== | ====امام خمینی(ره)==== | ||
خط ۸۰: | خط ۹۰: | ||
به تعبیر دیگر، جوهره دین که همان اخلاق و صفات برجسته انسانى است با انجام فرائض و مستحبات و پرهیز از معاصى و مکروهات در انسان رشد مى کند و او را به مسیر کمال مى برد بنابراین تقسیم سه گانه مزبور در واقع درهم ادغام مى شود. | به تعبیر دیگر، جوهره دین که همان اخلاق و صفات برجسته انسانى است با انجام فرائض و مستحبات و پرهیز از معاصى و مکروهات در انسان رشد مى کند و او را به مسیر کمال مى برد بنابراین تقسیم سه گانه مزبور در واقع درهم ادغام مى شود. | ||
بهعنوان مثال مى توان نماز را مطرح کرد که هم معراج مؤمن است، هم [[امر به معروف و نهی از منکر|ناهى از فحشا و منکر]] و هم سبب ذکرالله: «الصلاة معراج المؤمن»<ref>سفینة البحار، محدث قمی، عباس، ج 2، 268.</ref>، «اِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ و َالْمُنْکَرِ»<ref>قرآن کریم، سوره، عنکبوت، آیه 45 .</ref> و«وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرى».<ref>قرآن کریم، سوره، طه، آیه 14 .</ref> | بهعنوان مثال مى توان نماز را مطرح کرد که هم معراج مؤمن است، هم [[امر به معروف و نهی از منکر|ناهى از فحشا و منکر]] و هم سبب ذکرالله: «الصلاة معراج المؤمن»<ref>سفینة البحار، محدث قمی، عباس، ج 2، 268.</ref>، «اِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ و َالْمُنْکَرِ»<ref>قرآن کریم، سوره، عنکبوت، آیه 45 .</ref> و«وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرى».<ref>قرآن کریم، سوره، طه، آیه 14 .</ref> روشن است که اگر نماز با تمام آداب انجام شود، از جمله حضور قلب کامل، تمام این آثار را در بردارد. | ||
روشن است که اگر نماز با تمام آداب انجام شود، از جمله حضور قلب کامل، تمام این آثار را در بردارد. | |||
جمعى از بزرگان کتابهایى درباره آداب الصلاة و اسرارالصلاة نوشتهاند که اولى ظاهر شریعت است و دومى باطن شریعت که مى توان نام آن را طریقت نهاد و نتیجه همه رسیدن به قرب پروردگار و معرفت اسماء و صفات اوست که حقیقت نامیده مى شود. | جمعى از بزرگان کتابهایى درباره آداب الصلاة و اسرارالصلاة نوشتهاند که اولى ظاهر شریعت است و دومى باطن شریعت که مى توان نام آن را طریقت نهاد و نتیجه همه رسیدن به قرب پروردگار و معرفت اسماء و صفات اوست که حقیقت نامیده مى شود. | ||
خط ۸۹: | خط ۹۶: | ||
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَعْلَمَ أَ قُبِلَتْ صَلاتُهُ أَمْ لَمْ تُقْبَلْ فَلْیَنْظُرْ هَلْ مَنَعَتْهُ صَلاتُهُ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ فَبِقَدْرِ مَا مَنَعَتْهُ قُبِلَتْ مِنْهُ»<ref>بحارالانوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق/ مصحح: جمعى از محققان، ج 79، ص 198.</ref>؛ (کسى که دوست دارد بداند نمازش مقبول درگاه خدا شده یا نه، نگاه کند ببینید آیا نمازش او را از فحشا و منکر بازداشته است؟ به همان مقدارى که باز داشته مقبول درگاه پروردگار شده است). | در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَعْلَمَ أَ قُبِلَتْ صَلاتُهُ أَمْ لَمْ تُقْبَلْ فَلْیَنْظُرْ هَلْ مَنَعَتْهُ صَلاتُهُ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ فَبِقَدْرِ مَا مَنَعَتْهُ قُبِلَتْ مِنْهُ»<ref>بحارالانوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق/ مصحح: جمعى از محققان، ج 79، ص 198.</ref>؛ (کسى که دوست دارد بداند نمازش مقبول درگاه خدا شده یا نه، نگاه کند ببینید آیا نمازش او را از فحشا و منکر بازداشته است؟ به همان مقدارى که باز داشته مقبول درگاه پروردگار شده است). | ||
=کلام مرحوم آخوند ملاحسین قلی همدانی== | |||
این کلام را با سخنى پرمعنا از مرحوم آخوند ملا حسین قلى همدانى که از عارفان متشرع عصر ماست پایان مى دهیم: | این کلام را با سخنى پرمعنا از مرحوم آخوند ملا حسین قلى همدانى که از عارفان متشرع عصر ماست پایان مى دهیم: | ||