پرش به محتوا

تقیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۱۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۲ ژوئن ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:


یکی از موضوعاتی که در [[اسلام]] مطرح شده و [[عقل]] نیز بر لزوم آن، صحّه می‏گذارد تقیه است؛ موضوعی که انسان قطعاً با ملاحظه تمام جواب مصلحتی آن، به ضرورتش پی می‏برد، ولی متأسفانه برخی به جهت عدم درک صحیح از مفهوم آن یا ضرورت اجتماعی‏‌اش، یا به جهت خصومت‏های مذهبی، معتقدان آن را مورد انواع اتهام‏ها و ناسزاها قرار داده‏‌اند. موضوع تقیّه، از کتاب و سنت قابل اثبات است.
'''تقیه'''  نوعی دستور حفاظتی و به عبارت دیگر رعایت اصل استتار حركت در برابر دشمنان است.  


==معنای لغوی==
==معنای لغوی==
تقیه در لغت از ریشه “وقایه” به معنای حفظ چیزی از خطر و ضرر است. تقیه، نوعي دستور حفاظتي و به عبارت ديگر رعايت اصل استتار حركت در برابر دشمنان است.  
تقیه در لغت از ریشه “وقایه” به معنای حفظ چیزی از خطر و ضرر است.  
زبیدی در تاج‏ العروس تقیه را به معنای بر حذر شدن و احتیاط از ضرر معنا کرده است.
زبیدی در تاج‏ العروس تقیه را به معنای بر حذر شدن و احتیاط از ضرر معنا کرده است.


==معنای اصطلاحی==
==معنای اصطلاحی==
تقیه در اصطلاح شرعی عبارت است از:  
تقیه در اصطلاح شرعی عبارت است از:  
“اظهار کردن امری برخلاف حکم دین از طریق قول یا فعل به انگیزه حفظ جان یا مال یا شرف و آبروی خود یا دیگری.”
“اظهار کردن امری برخلاف حکم [[دین]] از طریق قول یا فعل به انگیزه حفظ جان یا مال یا شرف و آبروی خود یا دیگری.”


سرخسی در المبسوط می‏گوید:  
سرخسی در المبسوط می‏گوید:  
خط ۳۰: خط ۳۰:




۲ ـ'''"مَنْ کَفَرَ بِاللهِ مَنْ بَعْدَ اِیمانِهِ اِلاّ مَنْ اُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِاْلإیمانِ وَلکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْرًا فَعَلَیْهِمْ غَصْبٌ مِنَ اللهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ"'''. مفاد [[آیه]] کریمه این است که هر کس پس از ایمان آوردن با قصد و اختیار کفر را برگزیند و اظهار کفر کند، مشمول غضب و عذاب الهی خواهد شد، مگر کسانی که مورد اکراه و اجبار واقع شوند، و با این که قلبشان سرشار از ایمان است، برای حفظ جان خویش اظهار کفر نمایند؛ چنین افرادی مشمول غضب و عذاب الهی نخواهند بود.
۲ ـ'''"مَنْ کَفَرَ بِاللهِ مَنْ بَعْدَ اِیمانِهِ اِلاّ مَنْ اُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِاْلإیمانِ وَلکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْرًا فَعَلَیْهِمْ غَصْبٌ مِنَ اللهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ"'''. مفاد آیه کریمه این است که هر کس پس از ایمان آوردن با قصد و اختیار کفر را برگزیند و اظهار کفر کند، مشمول غضب و عذاب الهی خواهد شد، مگر کسانی که مورد اکراه و اجبار واقع شوند، و با این که قلبشان سرشار از ایمان است، برای حفظ جان خویش اظهار کفر نمایند؛ چنین افرادی مشمول غضب و عذاب الهی نخواهند بود.


محدّثان و مفسرّان اسلامی نقل کرده‌‏اند که این آیه درباره عمار یاسر نازل شده است. وی و پدر و مادرش و عدّه‏‌ای از اصحاب [[پیامبر اکرم]](ص) مورد شکنجه و آزار [[مشرکان]] واقع شدند.  
محدّثان و مفسرّان اسلامی نقل کرده‌‏اند که این آیه درباره عمار یاسر نازل شده است. وی و پدر و مادرش و عدّه‏‌ای از اصحاب [[محمد (ص) خاتم الانبیاء|پیامبر اکرم]](ص) مورد شکنجه و آزار [[مشرکان]] واقع شدند.  


[[یاسر]] و [[سمیه]] بر اثر شکنجه ‏ها به شهادت رسیدند، و عمار چیزی به زبان آورد که مورد خواست مشرکان بود، بدین جهت از شکنجه [[مشرکان]] نجات یافت و جان خود را حفظ کرد. نسبت به عمل خود بیمناک گردید و با چشمان اشکبار نزد [[پیامبر اعظم]](ص) آمد، و جریان را برای پیامبر(ص) بازگرو کرد.
یاسر و سمیه بر اثر شکنجه ‏ها به شهادت رسیدند، و عمار چیزی به زبان آورد که مورد خواست مشرکان بود، بدین جهت از شکنجه [[مشرکان]] نجات یافت و جان خود را حفظ کرد. نسبت به عمل خود بیمناک گردید و با چشمان اشکبار نزد [[محمد (ص) خاتم الانبیاء|پیامبر اعظم]](ص) آمد، و جریان را برای پیامبر(ص) بازگرو کرد.


آن حضرت، در حالی که او را نوازش می‌‏کرد، فرمود: "
آن حضرت، در حالی که او را نوازش می‌‏کرد، فرمود: "
خط ۴۲: خط ۴۲:
۳ ـ'''"وَ قالَ رَجُلٌ مُؤمِنٌ مِنْ آل‏ِفِرْعَونَ یَکْتُمُ اِیمانَهُ أتَقْتُلُونَ رَجُلاً اَنْ یَقُولَ رَبِّیَ اللهُ…"'''
۳ ـ'''"وَ قالَ رَجُلٌ مُؤمِنٌ مِنْ آل‏ِفِرْعَونَ یَکْتُمُ اِیمانَهُ أتَقْتُلُونَ رَجُلاً اَنْ یَقُولَ رَبِّیَ اللهُ…"'''


فرد مؤمنی از [[آل فرعون]] به [[حضرت موسی]](ع) ایمان آورده بود، و با او رابطه پنهانی داشت. او [[حضرت موسی]] را از نقشه قتل وی توسط فرعونیان آگاه نمود اما آن مرد مؤمن ایمان خود را از فرعونیان مکتوم می‏داشت. پنهان داشتن ایمان جز به این نبود که اقوال و افعالی را اظهار نمایند که با عقاید فرعونیان هماهنگ باشد. او این کار را برای حفظ جان خود و هم برای کمک به [[حضرت موسی]](ع) و حفظ جان او از خطر فرعونیان انجام می‏داد. بنابراین او به اصل تقیّه عمل کرد، و [[قرآن کریم]] عمل او را با [[تکریم]] و ستایش یاد می‏کند.
فرد مؤمنی از [[آل فرعون]] به [[حضرت موسی]](ع) ایمان آورده بود، و با او رابطه پنهانی داشت. او حضرت موسی را از نقشه قتل وی توسط فرعونیان آگاه نمود اما آن مرد مؤمن ایمان خود را از فرعونیان مکتوم می‏داشت. پنهان داشتن ایمان جز به این نبود که اقوال و افعالی را اظهار نمایند که با عقاید فرعونیان هماهنگ باشد. او این کار را برای حفظ جان خود و هم برای کمک به حضرت موسی(ع) و حفظ جان او از خطر فرعونیان انجام می‏داد. بنابراین او به اصل تقیّه عمل کرد، و قرآن کریم عمل او را با تکریم و ستایش یاد می‏کند.




خط ۴۹: خط ۴۹:


از این آیات به خوبی مسئله [[کتمان]] و تقیّه در امر دین استفاده می‏شود.  
از این آیات به خوبی مسئله [[کتمان]] و تقیّه در امر دین استفاده می‏شود.  
اگرچه آیات مربوط به تقیه [[مسلمان]] از [[کافر]] می‏باشد، با این حال به حکم این که مورد مخصّص نیست، و ملاک عمومیّت دارد، این آیات تقیه، از [[مسلمانان]] را نیز شامل می‏شوند.  
اگرچه آیات مربوط به تقیه مسلمان از کافر می‏باشد، با این حال به حکم این که مورد مخصّص نیست، و ملاک عمومیّت دارد، این آیات تقیه، از مسلمانان را نیز شامل می‏شوند.  


[[فخررازی]] در [[تفسیر]] آیه نخست (آل عمران، آیه ۲۸) می‏گوید: “ظاهر آیه بر این دلالت می‏کند که تقیّه مربوط به [[کافر]] است، ولی مذهب [[امام شافعی]] این است که هرگاه حالتی که اگر در [[کفّار]] پیش آید، تقیّه جایز است، در مورد [[مسلمانان]] هم تحقّق یابد، تقیه در آن حالت جایز خواهد بود…”.
[[فخررازی]] در [[تفسیر]] آیه نخست (آل عمران، آیه ۲۸) می‏گوید: “ظاهر آیه بر این دلالت می‏کند که تقیّه مربوط به کافر است، ولی مذهب [[امام شافعی]] این است که هرگاه حالتی که اگر در [[کفّار]] پیش آید، تقیّه جایز است، در مورد مسلمانان هم تحقّق یابد، تقیه در آن حالت جایز خواهد بود…”.


مراغی نیز در [[تفسیر]] آیه دوّم (نحل، آیه ۱۰۶) می‏‌گوید:  
مراغی نیز در [[تفسیر]] آیه دوّم (نحل، آیه ۱۰۶) می‏‌گوید:  
“مدارا کردن با [[کافران]]، ستمگران و [[فاسقان]]، مشمول حکم تقیه است؛ به این که انسان با آنان به نرمی سخن بگوید، و از مال خود به آنان ببخشد، یا با تبسّم و خوش‏رویی با آنها برخورد کند، تا از تعرّض آنان نسبت به عرض و آبروی خود در امان باشد”
“مدارا کردن با کافران، ستمگران و [[فاسقان]]، مشمول حکم تقیه است؛ به این که انسان با آنان به نرمی سخن بگوید، و از مال خود به آنان ببخشد، یا با تبسّم و خوش‏رویی با آنها برخورد کند، تا از تعرّض آنان نسبت به عرض و آبروی خود در امان باشد”




خط ۸۳: خط ۸۳:
"یُریدُ اللهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ؛ خداوند برای شما حکم را آسان خواسته و تکلیف را مشکل نگرفته است”.
"یُریدُ اللهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ؛ خداوند برای شما حکم را آسان خواسته و تکلیف را مشکل نگرفته است”.


از مجموع این آیات آشکارا و به تنقیح مناط و ملاک استفاده می‏شود که هنگام [[اضطرار]] و [[عسر]] و [[حرج]] و در معرض هلاکت قرار گرفتن برای [[انسان]] برخی از اموری که حرام است [[حلال]] شمرده شده است، و این خود سندی محکم بر وجوب یا جواز تقیّه است.
از مجموع این آیات آشکارا و به تنقیح مناط و ملاک استفاده می‏شود که هنگام [[اضطرار]] و [[عسر]] و [[حرج]] و در معرض هلاکت قرار گرفتن برای انسان برخی از اموری که حرام است حلال شمرده شده است، و این خود سندی محکم بر وجوب یا جواز تقیّه است.


==ب. روایات نبوی==
==ب. روایات نبوی==
۱ ـ [[بخاری]] به سند خود از [[عایشه]] نقل می‌‏کند:
۱ ـ [[بخاری]] به سند خود از [[عایشه]] نقل می‌‏کند:
شخصی به درب خانه [[رسول اکرم]](ص) آمد و اجازه ورود خواست. ایشان فرمود: او را اجازه دهید که بد فرزند عشیره‌‏ای است، یا فرمود: بد برادر عشیره‌‏ای است.  
شخصی به درب خانه رسول اکرم(ص) آمد و اجازه ورود خواست. ایشان فرمود: او را اجازه دهید که بد فرزند عشیره‌‏ای است، یا فرمود: بد برادر عشیره‌‏ای است.  
هنگامی که وارد خانه شد [[پیامبر اعظم]](ص) با او به نرمی سخن گفت.  
هنگامی که وارد خانه شد پیامبر اعظم(ص) با او به نرمی سخن گفت.  
[[عایشه]] می‏گوید: عرض کردم: ای رسول الله! قبل از ورود شخص به خانه، او را مذمّت کردید، ولی الآن با او به نرمی سخن می‏گویید؟ حضرت فرمود: ای [[عایشه]]! بدترین مردم نزد خداوند کسی است که مردم او را رها کرده یا با او وداع نمایند، به جهت ترس از فحش و بدزبانی او.
عایشه می‏گوید: عرض کردم: ای رسول الله! قبل از ورود شخص به خانه، او را مذمّت کردید، ولی الآن با او به نرمی سخن می‏گویید؟ حضرت فرمود: ای عایشه! بدترین مردم نزد خداوند کسی است که مردم او را رها کرده یا با او وداع نمایند، به جهت ترس از فحش و بدزبانی او.




۲ ـ [[پیامبر اکرم]](ص) نیز فرمود:
۲ ـ پیامبر اکرم(ص) نیز فرمود:
“از امّمتم چند چیز برداشته شده است: خطا، نسیان، و آنچه که بر آن [[اکراه]] شده‏‌اند”.
“از امّمتم چند چیز برداشته شده است: خطا، نسیان، و آنچه که بر آن اکراه شده‏‌اند”.




۳ ـ و نیز فرمود:
۳ ـ و نیز فرمود:
“بدترین قوم، قومی است که مؤمن در میان آنها با تقیّه و [[کتمان]] حرکت نماید”.
“بدترین قوم، قومی است که مؤمن در میان آنها با تقیّه و کتمان حرکت نماید”.




۴ ـ [[بخاری]] به سند خود از [[عایشه]] نقل می‏کند که رسول خدا(ص) به او فرمود: آیا ندیدی قوم خود را هنگامی که کعبه را بنا کردند بر [[قواعد ابراهیم]] اکتفا نمودند؟ [[عایشه]] می‏گوید: عرض کردم: آیا شما آنها را بر [[قواعد ابراهیم]] باز نمی‏گردانی؟ فرمود: اگر نبود آن که قومت تازه از کفر به [[اسلام]] گرویده‏‌اند این کار را انجام می‏دادم.
۴ ـ بخاری به سند خود از عایشه نقل می‏کند که رسول خدا(ص) به او فرمود: آیا ندیدی قوم خود را هنگامی که کعبه را بنا کردند بر قواعد ابراهیم اکتفا نمودند؟ عایشه می‏گوید: عرض کردم: آیا شما آنها را بر قواعد ابراهیم باز نمی‏گردانی؟ فرمود: اگر نبود آن که قومت تازه از کفر به اسلام گرویده‏‌اند این کار را انجام می‏دادم.




۵ ـ [[نسایی]] در سنن خود از [[سعید بن جبیر]] نقل می‏کند:
۵ ـ [[نسایی]] در سنن خود از سعید بن جبیر نقل می‏کند:


"من در [[عرفات]] با [[ابن عباس]] بودم که فرمود:  
"من در [[عرفات]] با ابن عباس بودم که فرمود:  
چه شده که از مردم صدای [[تلبیه]] را نمی‏شنوم؟ در جواب او عرض کردم: مردم از [[معاویه]] خوف دارند. آن‏گاه [[ابن عباس]] از خیمه خود بیرون آمد و شروع به [[تلبیه]] گفتن کرد و فرمود: مردم سنّت را به جهت بغض با [[علی]](ع) ترک کرده‏‌اند".
چه شده که از مردم صدای [[تلبیه]] را نمی‏شنوم؟ در جواب او عرض کردم: مردم از [[معاویه]] خوف دارند. آن‏گاه ابن عباس از خیمه خود بیرون آمد و شروع به تلبیه گفتن کرد و فرمود: مردم سنّت را به جهت بغض با علی(ع) ترک کرده‏‌اند".


==اشکال عمده وهابیان بر تقیه==
==اشکال عمده وهابیان بر تقیه==


اشکال عمده [[وهابیون]] بر [[شیعه]] در همین مورد است، آنان می‏‌گویند:  
اشکال عمده وهابیون بر شیعه در همین مورد است، آنان می‏‌گویند:  
[[شیعه]]، تقیه حتّی از [[مسلمانان]] و [[سنّی]] مذهبان را نیز جایز می‌‏دانند؛ در حالی که مدرکی که دلالت بر این مورد کند نیست.
شیعه، تقیه حتّی از مسلمانان و سنّی مذهبان را نیز جایز می‌‏دانند؛ در حالی که مدرکی که دلالت بر این مورد کند نیست.


'''استدلال بر رد شبهه:'''
'''استدلال بر رد شبهه:'''


۱ ـ اخذ به ملاک، زیرا آیات و روایات گرچه در مورد تقیه از [[کفار]] است، ولی ملاک که حفظ نفس است، عام است، و ما می‏توانیم با الغای خصوصیت و تنقیح مناط قطعی حکم به لزوم تقیه را در مورد جاری نماییم، ولو طرف مقابل [[مسلمان]] باشد.
۱ ـ اخذ به ملاک، زیرا آیات و روایات گرچه در مورد تقیه از کفار است، ولی ملاک که حفظ نفس است، عام است، و ما می‏توانیم با الغای خصوصیت و تنقیح مناط قطعی حکم به لزوم تقیه را در مورد جاری نماییم، ولو طرف مقابل مسلمان باشد.




۲ ـ عمومیت برخی از آیات و [[روایات]] مانند: آیات نفی [[حرج]] و [[اضطرار]]، [[آیه هلاکت]]، [[آیه یسر]]، و روایت دوم و سوم.
۲ ـ عمومیت برخی از آیات و روایات مانند: آیات نفی حرج و اضطرار، آیه هلاکت، آیه یسر، و روایت دوم و سوم.




۳ ـ دلالت بیشتر روایات ذکر شده به طور خصوص بر جواز تقیه از [[مسلمان]] است.
۳ ـ دلالت بیشتر روایات ذکر شده به طور خصوص بر جواز تقیه از مسلمان است.




۴ ـ [[قیاس بالاولویّه]] و[[اخذ به فحوی الخطاب]] و مفوم موافقت؛ زیرا برای حفظ جان اگر کفر گفتن [[جایز]] باشد به طریق اولی کمتر از [[کفر]] گفتن نیز جایز است.
۴ ـ قیاس بالاولویّه واخذ به فحوی الخطاب و مفوم موافقت؛ زیرا برای حفظ جان اگر کفر گفتن جایز باشد به طریق اولی کمتر از کفر گفتن نیز جایز است.




۵ ـ اهل سنت قیاس به تخریج مناط و مستنبط العلّه، و به تعبیری دیگر [[قیاس مساوات]] را [[جایز]] می‏دانند، لذا طبق این [[قاعده]] و بر فرض صحت آن، تقیّه از [[مسلمانان]] را می‏توان قیاس به تقیّه از [[کفّار]] نمود.
۵ ـ اهل سنت قیاس به تخریج مناط و مستنبط العلّه، و به تعبیری دیگر قیاس مساوات را جایز می‏دانند، لذا طبق این قاعده و بر فرض صحت آن، تقیّه از مسلمانان را می‏توان قیاس به تقیّه از کفّار نمود.




تقیه در [[روایات]] [[اهل بیت]](ع) که تقیّه [[قاعده]] و روشی عقلایی است که از ضروریات زندگی بشر به شمار می‏رود و در [[قرآن]] و [[احادیث]] نبوی، بلکه در [[شرایع آسمانی]] نیز به رسمیت شناخته شده است و [[مسلمانان]] ـ فارغ از گرایش‏های مذهبی ـ آن را به کار گرفته‌‏اند. با این حال، در [[روایات]] [[ائمه طاهرین]](ع) به تقیّه تأکید و اهتمام ویژه‏‌ای شده، تا آن‏جا که در [[روایات]] متعدد آمده است:
تقیه در [[روایات]] [[اهل بیت]](ع) که تقیّه قاعده و روشی عقلایی است که از ضروریات زندگی بشر به شمار می‏رود و در قرآن و احادیث نبوی، بلکه در شرایع آسمانی نیز به رسمیت شناخته شده است و مسلمانان ـ فارغ از گرایش‏های مذهبی ـ آن را به کار گرفته‌‏اند. با این حال، در روایات ائمه طاهرین(ع) به تقیّه تأکید و اهتمام ویژه‏‌ای شده، تا آن‏جا که در روایات متعدد آمده است:


“لاایمان لمن لاتقیه له؛ایمان ندارد کسی که اهل تقیه نیست”. و “التقیة من دینی و دین اَبائی؛تقیه از دین من و دین پدران من است”.
“لاایمان لمن لاتقیه له؛ایمان ندارد کسی که اهل تقیه نیست”. و “التقیة من دینی و دین اَبائی؛تقیه از دین من و دین پدران من است”.
خط ۱۳۶: خط ۱۳۶:
=اقسام تقیه=
=اقسام تقیه=


از مطالعه مجموع [[روایات]] [[اهل بیت]](ع) درباره تقیه به دست می‌‏آید که آنان دو گونه تقیه را به کار می‏گرفته و به [[شیعیان]] خود توصیه می‏کرده‏ اند.
از مطالعه مجموع روایات اهل بیت(ع) درباره تقیه به دست می‌‏آید که آنان دو گونه تقیه را به کار می‏گرفته و به شیعیان خود توصیه می‏کرده‏ اند.


'''۱ ـ تقیه خوفی؛'''
'''۱ ـ تقیه خوفی؛'''
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:




۲ ـ مربوط به خطر و ضرر بر جان یا عرض یا مال [[مؤمنان]] دیگر و بستگان خویش است؛
۲ ـ مربوط به خطر و ضرر بر جان یا عرض یا مال مؤمنان دیگر و بستگان خویش است؛




۳ ـ مربوط به خطر و ضرر بر [[اسلام]] و مذهب است.
۳ ـ مربوط به خطر و ضرر بر اسلام و مذهب است.


==موارد تقیه مداراتی:==
==موارد تقیه مداراتی:==


تقیه مداراتی در جایی است که [[خوف]] و ترس از امور یاد شده وجود ندارد، ولی [[انسان]] با به کار گرفتن روش تقیه بهتر می‏تواند مسئولیت دینی خود را در [[هدایت]] و [[ارشاد]] دیگران و تقویت [[وحدت]] و [[اخوّت اسلامی]] انجام دهد.
تقیه مداراتی در جایی است که خوف و ترس از امور یاد شده وجود ندارد، ولی انسان با به کار گرفتن روش تقیه بهتر می‏تواند مسئولیت دینی خود را در هدایت و ارشاد دیگران و تقویت وحدت و اخوّت اسلامی انجام دهد.


*میزان در تشخیص [[روایات]] تقیه در احادیثی که از تقیه به عنوان سپر و سنگ (جُنّه، تُرس) یاد شده، تقیّه خوفی مراد است. و روایاتی که به حسن معاشرت و التزام به اعمال پسندیده سفارش کرده بیشتر با تقیه مداراتی مناسبت دارد؛ یعنی هدف عمده و اساسی از آن جلب نظر مخالفان، به شیعه و آیین [[تشیع]] است، اگرچه در حفظ جان و آبرو و مال [[شیعیان]] نیز مؤثر خواهد بود.
*میزان در تشخیص روایات تقیه در احادیثی که از تقیه به عنوان سپر و سنگ (جُنّه، تُرس) یاد شده، تقیّه خوفی مراد است. و روایاتی که به حسن معاشرت و التزام به اعمال پسندیده سفارش کرده بیشتر با تقیه مداراتی مناسبت دارد؛ یعنی هدف عمده و اساسی از آن جلب نظر مخالفان، به شیعه و آیین تشیع است، اگرچه در حفظ جان و آبرو و مال شیعیان نیز مؤثر خواهد بود.


*هشام بن حکم از [[امام صادق]](ع) روایت کرده است:
*هشام بن حکم از امام صادق(ع) روایت کرده است:


"از انجام کاری که به واسطه آن ما را سرزنش می‏کنند بپرهیزید، زیرا فرزند ناخلف کارهایی می‏کند که پدرش به واسطه آن ملامت می‏شود، برای آن کس که خود را به او وابسته‏‌اید ([[ائمه]] [[اهل بیت]](ع)) مایه زینت باشید، نه مایه عیب و زشتی. با جماعت‏های آنان نماز بگذارید، بیمارانشان را عیادت کنید؛ جنازه‏‌هایشان را تشییع کنید. در هیچ کار خیری آنان بر شما پیشی نگیرند".
"از انجام کاری که به واسطه آن ما را سرزنش می‏کنند بپرهیزید، زیرا فرزند ناخلف کارهایی می‏کند که پدرش به واسطه آن ملامت می‏شود، برای آن کس که خود را به او وابسته‏‌اید ([[ائمه]] اهل بیت(ع)) مایه زینت باشید، نه مایه عیب و زشتی. با جماعت‏های آنان نماز بگذارید، بیمارانشان را عیادت کنید؛ جنازه‏‌هایشان را تشییع کنید. در هیچ کار خیری آنان بر شما پیشی نگیرند".


سپس فرمود: “و الله ما عبدالله بشیء أحبّ الیه من الخباءٍ؛به [[خدا]] سوگند! خداوند به چیزی که نزد او از “خباء” محبوب‏تر باشد، عبادت نشده است.”
سپس فرمود: “و الله ما عبدالله بشیء أحبّ الیه من الخباءٍ؛به [[خدا]] سوگند! خداوند به چیزی که نزد او از “خباء” محبوب‏تر باشد، عبادت نشده است.”
خط ۱۷۷: خط ۱۷۷:


==ضرورت تقیه==
==ضرورت تقیه==
تاریخ [[شیعه]] نشان از این حقیقت تلخ دارد که [[شیعیان]] پیوسته از طرف حکومت‏های ستمکار در جهان [[اسلام]] که طرفدار مذاهب غیرشیعی بوده‏اند تحت فشار بوده و مورد انواع شکنجه‏‌ها و ظلم و ستم‏ها قرار گرفته‌‏اند. این وضعیت در دوران ائمّه طاهرین که حکومت‏های [[اموی]] و [[عباسی]] بر اریکه قدرت سیاسی قرار داشتند بسیار شدید و هولناک بود. بدیهی است در چنین شرایطی حفظ [[تشیع]] که تبلور [[اسلام]] راستین است جز با به کارگیری تقیّه امکان‏پذیر نبود.
تاریخ شیعه نشان از این حقیقت تلخ دارد که شیعیان پیوسته از طرف حکومت‏های ستمکار در جهان اسلام که طرفدار مذاهب غیرشیعی بوده‏اند تحت فشار بوده و مورد انواع شکنجه‏‌ها و ظلم و ستم‏ها قرار گرفته‌‏اند. این وضعیت در دوران ائمّه طاهرین که حکومت‏های اموی و عباسی بر اریکه قدرت سیاسی قرار داشتند بسیار شدید و هولناک بود. بدیهی است در چنین شرایطی حفظ تشیع که تبلور اسلام راستین است جز با به کارگیری تقیّه امکان‏پذیر نبود.


باتوجه به این شرایط می‏توان به واقع‏نگری، دوراندیشی و روش و منش حکیمانه [[ائمه]] [[اهل بیت]](ع) پی برد.  
باتوجه به این شرایط می‏توان به واقع‏نگری، دوراندیشی و روش و منش حکیمانه [[ائمه]] [[اهل بیت]](ع) پی برد.  
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش