۸۸٬۴۸۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''تقیه''' نوعی دستور حفاظتی و به عبارت دیگر رعایت اصل استتار حركت در برابر دشمنان است. | |||
==معنای لغوی== | ==معنای لغوی== | ||
تقیه در لغت از ریشه “وقایه” به معنای حفظ چیزی از خطر و ضرر | تقیه در لغت از ریشه “وقایه” به معنای حفظ چیزی از خطر و ضرر است. | ||
زبیدی در تاج العروس تقیه را به معنای بر حذر شدن و احتیاط از ضرر معنا کرده است. | زبیدی در تاج العروس تقیه را به معنای بر حذر شدن و احتیاط از ضرر معنا کرده است. | ||
==معنای اصطلاحی== | ==معنای اصطلاحی== | ||
تقیه در اصطلاح شرعی عبارت است از: | تقیه در اصطلاح شرعی عبارت است از: | ||
“اظهار کردن امری برخلاف حکم دین از طریق قول یا فعل به انگیزه حفظ جان یا مال یا شرف و آبروی خود یا دیگری.” | “اظهار کردن امری برخلاف حکم [[دین]] از طریق قول یا فعل به انگیزه حفظ جان یا مال یا شرف و آبروی خود یا دیگری.” | ||
سرخسی در المبسوط میگوید: | سرخسی در المبسوط میگوید: | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
۲ ـ'''"مَنْ کَفَرَ بِاللهِ مَنْ بَعْدَ اِیمانِهِ اِلاّ مَنْ اُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِاْلإیمانِ وَلکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْرًا فَعَلَیْهِمْ غَصْبٌ مِنَ اللهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ"'''. مفاد | ۲ ـ'''"مَنْ کَفَرَ بِاللهِ مَنْ بَعْدَ اِیمانِهِ اِلاّ مَنْ اُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِاْلإیمانِ وَلکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْرًا فَعَلَیْهِمْ غَصْبٌ مِنَ اللهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ"'''. مفاد آیه کریمه این است که هر کس پس از ایمان آوردن با قصد و اختیار کفر را برگزیند و اظهار کفر کند، مشمول غضب و عذاب الهی خواهد شد، مگر کسانی که مورد اکراه و اجبار واقع شوند، و با این که قلبشان سرشار از ایمان است، برای حفظ جان خویش اظهار کفر نمایند؛ چنین افرادی مشمول غضب و عذاب الهی نخواهند بود. | ||
محدّثان و مفسرّان اسلامی نقل کردهاند که این آیه درباره عمار یاسر نازل شده است. وی و پدر و مادرش و عدّهای از اصحاب [[پیامبر اکرم]](ص) مورد شکنجه و آزار [[مشرکان]] واقع شدند. | محدّثان و مفسرّان اسلامی نقل کردهاند که این آیه درباره عمار یاسر نازل شده است. وی و پدر و مادرش و عدّهای از اصحاب [[محمد (ص) خاتم الانبیاء|پیامبر اکرم]](ص) مورد شکنجه و آزار [[مشرکان]] واقع شدند. | ||
یاسر و سمیه بر اثر شکنجه ها به شهادت رسیدند، و عمار چیزی به زبان آورد که مورد خواست مشرکان بود، بدین جهت از شکنجه [[مشرکان]] نجات یافت و جان خود را حفظ کرد. نسبت به عمل خود بیمناک گردید و با چشمان اشکبار نزد [[محمد (ص) خاتم الانبیاء|پیامبر اعظم]](ص) آمد، و جریان را برای پیامبر(ص) بازگرو کرد. | |||
آن حضرت، در حالی که او را نوازش میکرد، فرمود: " | آن حضرت، در حالی که او را نوازش میکرد، فرمود: " | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
۳ ـ'''"وَ قالَ رَجُلٌ مُؤمِنٌ مِنْ آلِفِرْعَونَ یَکْتُمُ اِیمانَهُ أتَقْتُلُونَ رَجُلاً اَنْ یَقُولَ رَبِّیَ اللهُ…"''' | ۳ ـ'''"وَ قالَ رَجُلٌ مُؤمِنٌ مِنْ آلِفِرْعَونَ یَکْتُمُ اِیمانَهُ أتَقْتُلُونَ رَجُلاً اَنْ یَقُولَ رَبِّیَ اللهُ…"''' | ||
فرد مؤمنی از [[آل فرعون]] به [[حضرت موسی]](ع) ایمان آورده بود، و با او رابطه پنهانی داشت. او | فرد مؤمنی از [[آل فرعون]] به [[حضرت موسی]](ع) ایمان آورده بود، و با او رابطه پنهانی داشت. او حضرت موسی را از نقشه قتل وی توسط فرعونیان آگاه نمود اما آن مرد مؤمن ایمان خود را از فرعونیان مکتوم میداشت. پنهان داشتن ایمان جز به این نبود که اقوال و افعالی را اظهار نمایند که با عقاید فرعونیان هماهنگ باشد. او این کار را برای حفظ جان خود و هم برای کمک به حضرت موسی(ع) و حفظ جان او از خطر فرعونیان انجام میداد. بنابراین او به اصل تقیّه عمل کرد، و قرآن کریم عمل او را با تکریم و ستایش یاد میکند. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
از این آیات به خوبی مسئله [[کتمان]] و تقیّه در امر دین استفاده میشود. | از این آیات به خوبی مسئله [[کتمان]] و تقیّه در امر دین استفاده میشود. | ||
اگرچه آیات مربوط به تقیه | اگرچه آیات مربوط به تقیه مسلمان از کافر میباشد، با این حال به حکم این که مورد مخصّص نیست، و ملاک عمومیّت دارد، این آیات تقیه، از مسلمانان را نیز شامل میشوند. | ||
[[فخررازی]] در [[تفسیر]] آیه نخست (آل عمران، آیه ۲۸) میگوید: “ظاهر آیه بر این دلالت میکند که تقیّه مربوط به | [[فخررازی]] در [[تفسیر]] آیه نخست (آل عمران، آیه ۲۸) میگوید: “ظاهر آیه بر این دلالت میکند که تقیّه مربوط به کافر است، ولی مذهب [[امام شافعی]] این است که هرگاه حالتی که اگر در [[کفّار]] پیش آید، تقیّه جایز است، در مورد مسلمانان هم تحقّق یابد، تقیه در آن حالت جایز خواهد بود…”. | ||
مراغی نیز در [[تفسیر]] آیه دوّم (نحل، آیه ۱۰۶) میگوید: | مراغی نیز در [[تفسیر]] آیه دوّم (نحل، آیه ۱۰۶) میگوید: | ||
“مدارا کردن با | “مدارا کردن با کافران، ستمگران و [[فاسقان]]، مشمول حکم تقیه است؛ به این که انسان با آنان به نرمی سخن بگوید، و از مال خود به آنان ببخشد، یا با تبسّم و خوشرویی با آنها برخورد کند، تا از تعرّض آنان نسبت به عرض و آبروی خود در امان باشد” | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
"یُریدُ اللهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ؛ خداوند برای شما حکم را آسان خواسته و تکلیف را مشکل نگرفته است”. | "یُریدُ اللهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُریدُ بِکُمُ الْعُسْرَ؛ خداوند برای شما حکم را آسان خواسته و تکلیف را مشکل نگرفته است”. | ||
از مجموع این آیات آشکارا و به تنقیح مناط و ملاک استفاده میشود که هنگام [[اضطرار]] و [[عسر]] و [[حرج]] و در معرض هلاکت قرار گرفتن برای | از مجموع این آیات آشکارا و به تنقیح مناط و ملاک استفاده میشود که هنگام [[اضطرار]] و [[عسر]] و [[حرج]] و در معرض هلاکت قرار گرفتن برای انسان برخی از اموری که حرام است حلال شمرده شده است، و این خود سندی محکم بر وجوب یا جواز تقیّه است. | ||
==ب. روایات نبوی== | ==ب. روایات نبوی== | ||
۱ ـ [[بخاری]] به سند خود از [[عایشه]] نقل میکند: | ۱ ـ [[بخاری]] به سند خود از [[عایشه]] نقل میکند: | ||
شخصی به درب خانه | شخصی به درب خانه رسول اکرم(ص) آمد و اجازه ورود خواست. ایشان فرمود: او را اجازه دهید که بد فرزند عشیرهای است، یا فرمود: بد برادر عشیرهای است. | ||
هنگامی که وارد خانه شد | هنگامی که وارد خانه شد پیامبر اعظم(ص) با او به نرمی سخن گفت. | ||
عایشه میگوید: عرض کردم: ای رسول الله! قبل از ورود شخص به خانه، او را مذمّت کردید، ولی الآن با او به نرمی سخن میگویید؟ حضرت فرمود: ای عایشه! بدترین مردم نزد خداوند کسی است که مردم او را رها کرده یا با او وداع نمایند، به جهت ترس از فحش و بدزبانی او. | |||
۲ ـ | ۲ ـ پیامبر اکرم(ص) نیز فرمود: | ||
“از امّمتم چند چیز برداشته شده است: خطا، نسیان، و آنچه که بر آن | “از امّمتم چند چیز برداشته شده است: خطا، نسیان، و آنچه که بر آن اکراه شدهاند”. | ||
۳ ـ و نیز فرمود: | ۳ ـ و نیز فرمود: | ||
“بدترین قوم، قومی است که مؤمن در میان آنها با تقیّه و | “بدترین قوم، قومی است که مؤمن در میان آنها با تقیّه و کتمان حرکت نماید”. | ||
۴ ـ | ۴ ـ بخاری به سند خود از عایشه نقل میکند که رسول خدا(ص) به او فرمود: آیا ندیدی قوم خود را هنگامی که کعبه را بنا کردند بر قواعد ابراهیم اکتفا نمودند؟ عایشه میگوید: عرض کردم: آیا شما آنها را بر قواعد ابراهیم باز نمیگردانی؟ فرمود: اگر نبود آن که قومت تازه از کفر به اسلام گرویدهاند این کار را انجام میدادم. | ||
۵ ـ [[نسایی]] در سنن خود از | ۵ ـ [[نسایی]] در سنن خود از سعید بن جبیر نقل میکند: | ||
"من در [[عرفات]] با | "من در [[عرفات]] با ابن عباس بودم که فرمود: | ||
چه شده که از مردم صدای [[تلبیه]] را نمیشنوم؟ در جواب او عرض کردم: مردم از [[معاویه]] خوف دارند. آنگاه | چه شده که از مردم صدای [[تلبیه]] را نمیشنوم؟ در جواب او عرض کردم: مردم از [[معاویه]] خوف دارند. آنگاه ابن عباس از خیمه خود بیرون آمد و شروع به تلبیه گفتن کرد و فرمود: مردم سنّت را به جهت بغض با علی(ع) ترک کردهاند". | ||
==اشکال عمده وهابیان بر تقیه== | ==اشکال عمده وهابیان بر تقیه== | ||
اشکال عمده | اشکال عمده وهابیون بر شیعه در همین مورد است، آنان میگویند: | ||
شیعه، تقیه حتّی از مسلمانان و سنّی مذهبان را نیز جایز میدانند؛ در حالی که مدرکی که دلالت بر این مورد کند نیست. | |||
'''استدلال بر رد شبهه:''' | '''استدلال بر رد شبهه:''' | ||
۱ ـ اخذ به ملاک، زیرا آیات و روایات گرچه در مورد تقیه از | ۱ ـ اخذ به ملاک، زیرا آیات و روایات گرچه در مورد تقیه از کفار است، ولی ملاک که حفظ نفس است، عام است، و ما میتوانیم با الغای خصوصیت و تنقیح مناط قطعی حکم به لزوم تقیه را در مورد جاری نماییم، ولو طرف مقابل مسلمان باشد. | ||
۲ ـ عمومیت برخی از آیات و | ۲ ـ عمومیت برخی از آیات و روایات مانند: آیات نفی حرج و اضطرار، آیه هلاکت، آیه یسر، و روایت دوم و سوم. | ||
۳ ـ دلالت بیشتر روایات ذکر شده به طور خصوص بر جواز تقیه از | ۳ ـ دلالت بیشتر روایات ذکر شده به طور خصوص بر جواز تقیه از مسلمان است. | ||
۴ ـ | ۴ ـ قیاس بالاولویّه واخذ به فحوی الخطاب و مفوم موافقت؛ زیرا برای حفظ جان اگر کفر گفتن جایز باشد به طریق اولی کمتر از کفر گفتن نیز جایز است. | ||
۵ ـ اهل سنت قیاس به تخریج مناط و مستنبط العلّه، و به تعبیری دیگر | ۵ ـ اهل سنت قیاس به تخریج مناط و مستنبط العلّه، و به تعبیری دیگر قیاس مساوات را جایز میدانند، لذا طبق این قاعده و بر فرض صحت آن، تقیّه از مسلمانان را میتوان قیاس به تقیّه از کفّار نمود. | ||
تقیه در [[روایات]] [[اهل بیت]](ع) که تقیّه | تقیه در [[روایات]] [[اهل بیت]](ع) که تقیّه قاعده و روشی عقلایی است که از ضروریات زندگی بشر به شمار میرود و در قرآن و احادیث نبوی، بلکه در شرایع آسمانی نیز به رسمیت شناخته شده است و مسلمانان ـ فارغ از گرایشهای مذهبی ـ آن را به کار گرفتهاند. با این حال، در روایات ائمه طاهرین(ع) به تقیّه تأکید و اهتمام ویژهای شده، تا آنجا که در روایات متعدد آمده است: | ||
“لاایمان لمن لاتقیه له؛ایمان ندارد کسی که اهل تقیه نیست”. و “التقیة من دینی و دین اَبائی؛تقیه از دین من و دین پدران من است”. | “لاایمان لمن لاتقیه له؛ایمان ندارد کسی که اهل تقیه نیست”. و “التقیة من دینی و دین اَبائی؛تقیه از دین من و دین پدران من است”. | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۳۶: | ||
=اقسام تقیه= | =اقسام تقیه= | ||
از مطالعه مجموع | از مطالعه مجموع روایات اهل بیت(ع) درباره تقیه به دست میآید که آنان دو گونه تقیه را به کار میگرفته و به شیعیان خود توصیه میکرده اند. | ||
'''۱ ـ تقیه خوفی؛''' | '''۱ ـ تقیه خوفی؛''' | ||
خط ۱۴۹: | خط ۱۴۹: | ||
۲ ـ مربوط به خطر و ضرر بر جان یا عرض یا مال | ۲ ـ مربوط به خطر و ضرر بر جان یا عرض یا مال مؤمنان دیگر و بستگان خویش است؛ | ||
۳ ـ مربوط به خطر و ضرر بر | ۳ ـ مربوط به خطر و ضرر بر اسلام و مذهب است. | ||
==موارد تقیه مداراتی:== | ==موارد تقیه مداراتی:== | ||
تقیه مداراتی در جایی است که | تقیه مداراتی در جایی است که خوف و ترس از امور یاد شده وجود ندارد، ولی انسان با به کار گرفتن روش تقیه بهتر میتواند مسئولیت دینی خود را در هدایت و ارشاد دیگران و تقویت وحدت و اخوّت اسلامی انجام دهد. | ||
*میزان در تشخیص | *میزان در تشخیص روایات تقیه در احادیثی که از تقیه به عنوان سپر و سنگ (جُنّه، تُرس) یاد شده، تقیّه خوفی مراد است. و روایاتی که به حسن معاشرت و التزام به اعمال پسندیده سفارش کرده بیشتر با تقیه مداراتی مناسبت دارد؛ یعنی هدف عمده و اساسی از آن جلب نظر مخالفان، به شیعه و آیین تشیع است، اگرچه در حفظ جان و آبرو و مال شیعیان نیز مؤثر خواهد بود. | ||
*هشام بن حکم از | *هشام بن حکم از امام صادق(ع) روایت کرده است: | ||
"از انجام کاری که به واسطه آن ما را سرزنش میکنند بپرهیزید، زیرا فرزند ناخلف کارهایی میکند که پدرش به واسطه آن ملامت میشود، برای آن کس که خود را به او وابستهاید ([[ائمه]] | "از انجام کاری که به واسطه آن ما را سرزنش میکنند بپرهیزید، زیرا فرزند ناخلف کارهایی میکند که پدرش به واسطه آن ملامت میشود، برای آن کس که خود را به او وابستهاید ([[ائمه]] اهل بیت(ع)) مایه زینت باشید، نه مایه عیب و زشتی. با جماعتهای آنان نماز بگذارید، بیمارانشان را عیادت کنید؛ جنازههایشان را تشییع کنید. در هیچ کار خیری آنان بر شما پیشی نگیرند". | ||
سپس فرمود: “و الله ما عبدالله بشیء أحبّ الیه من الخباءٍ؛به [[خدا]] سوگند! خداوند به چیزی که نزد او از “خباء” محبوبتر باشد، عبادت نشده است.” | سپس فرمود: “و الله ما عبدالله بشیء أحبّ الیه من الخباءٍ؛به [[خدا]] سوگند! خداوند به چیزی که نزد او از “خباء” محبوبتر باشد، عبادت نشده است.” | ||
خط ۱۷۷: | خط ۱۷۷: | ||
==ضرورت تقیه== | ==ضرورت تقیه== | ||
تاریخ | تاریخ شیعه نشان از این حقیقت تلخ دارد که شیعیان پیوسته از طرف حکومتهای ستمکار در جهان اسلام که طرفدار مذاهب غیرشیعی بودهاند تحت فشار بوده و مورد انواع شکنجهها و ظلم و ستمها قرار گرفتهاند. این وضعیت در دوران ائمّه طاهرین که حکومتهای اموی و عباسی بر اریکه قدرت سیاسی قرار داشتند بسیار شدید و هولناک بود. بدیهی است در چنین شرایطی حفظ تشیع که تبلور اسلام راستین است جز با به کارگیری تقیّه امکانپذیر نبود. | ||
باتوجه به این شرایط میتوان به واقعنگری، دوراندیشی و روش و منش حکیمانه [[ائمه]] [[اهل بیت]](ع) پی برد. | باتوجه به این شرایط میتوان به واقعنگری، دوراندیشی و روش و منش حکیمانه [[ائمه]] [[اهل بیت]](ع) پی برد. |