پرش به محتوا

امانت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۰۶۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۳ ژوئن ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۷: خط ۴۷:
واژه «امانت»، ضد «خیانت»، مصدر و از ریشه «أمن» به معنای آرامش قلب است. «امین»، به کسی گفته می‌شود که دل، در سپردن چیزی به او احساسِ آرامش کند همچنین به چیزی که سپرده شده نیز «امانت» اطلاق می‌گردد ابن فارس، در معنای «أمَنَ» می‌گوید: همزه و میم و نون، دو اصل [معناییِ] نزدیک به هم دارد: یکی امانت که ضدّ خیانت و به معنای آرامش دل است، و دیگری گواهی دادن. راغب اصفهانی نیز در تبیین معنای «أمَنَ» آورده است: ریشه «أمن»، آرامشِ خاطر و رفع نگرانی است. امن و امانت و امان، در اصل، مصدر هستند و امان، گاهی اسم حالتی است که انسان در آن حالت، آرام است، و گاهی هم اسم چیزی است که انسان با آن، آرامش می‌یابد.<ref>محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث، ج۷، ص۳۲۳ و ۳۲۴.</ref>.
واژه «امانت»، ضد «خیانت»، مصدر و از ریشه «أمن» به معنای آرامش قلب است. «امین»، به کسی گفته می‌شود که دل، در سپردن چیزی به او احساسِ آرامش کند همچنین به چیزی که سپرده شده نیز «امانت» اطلاق می‌گردد ابن فارس، در معنای «أمَنَ» می‌گوید: همزه و میم و نون، دو اصل [معناییِ] نزدیک به هم دارد: یکی امانت که ضدّ خیانت و به معنای آرامش دل است، و دیگری گواهی دادن. راغب اصفهانی نیز در تبیین معنای «أمَنَ» آورده است: ریشه «أمن»، آرامشِ خاطر و رفع نگرانی است. امن و امانت و امان، در اصل، مصدر هستند و امان، گاهی اسم حالتی است که انسان در آن حالت، آرام است، و گاهی هم اسم چیزی است که انسان با آن، آرامش می‌یابد.<ref>محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث، ج۷، ص۳۲۳ و ۳۲۴.</ref>.
=امانت ولایت=
=امانت ولایت=
ولایت امیر مؤمنان و [[اهل‌بیت]](ع)، امانت سنگینی است که خداوند بر هستی عرضه کرده و انسان آن را پذیرفته است. آیۀ "عرض امانت"، تفسیرهای مختلفی دارد و در برخی روایات، این امانت به ولایت علی(ع) هم تأویل شده است. آیۀ امانت چنین است: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ﴾<ref>سورهٔ احزاب:۷۲</ref>[[امام صادق]](ع) می‌فرماید مقصود از آن ولایت علی(ع) است: هی ولایة أمیر المؤمنین <ref>بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۲۷۵ و ۲۸۰</ref> در آیۀ دیگری که می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يَأمُرُكُم أَن تُؤَدُّوا الأَماناتِ إِلىٰ أَهلِها وَإِذا حَكَمتُم بَينَ النّاسِ أَن تَحكُموا بِالعَدلِ ۚ إِنَّ اللَّهَ نِعِمّا يَعِظُكُم بِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ كانَ سَميعًا بَصيرًا»؛  <ref>سورهٔ نساء:58</ref>.
ولایت امیر مؤمنان و [[اهل‌بیت]](ع)، امانت سنگینی است که خداوند بر هستی عرضه کرده و انسان آن را پذیرفته است. آیۀ "عرض امانت"، تفسیرهای مختلفی دارد و در برخی روایات، این امانت به ولایت علی(ع) هم تأویل شده است. آیۀ امانت چنین است: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ﴾<ref>سورهٔ احزاب:۷۲</ref>[[امام صادق]](ع) می‌فرماید مقصود از آن ولایت علی(ع) است: هی ولایة أمیر المؤمنین <ref>بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۲۷۵ و ۲۸۰</ref> در آیۀ دیگری که می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يَأمُرُكُم أَن تُؤَدُّوا الأَماناتِ إِلىٰ أَهلِها وَإِذا حَكَمتُم بَينَ النّاسِ أَن تَحكُموا بِالعَدلِ ۚ إِنَّ اللَّهَ نِعِمّا يَعِظُكُم بِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ سَميعًا بَصيرًا»؛  <ref>سورهٔ نساء:58</ref>.
خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانتها را به صاحبانش بدهید! و هنگامی که میان مردم داوری می‌کنید، به عدالت داوری کنید! خداوند، اندرزهای خوبی به شما می‌دهد! خداوند، شنوا و بیناست.«خداوند دستور می‌دهد امانت‌ها را به اهلش بسپارید»  در روایات متعدّدی آمده که خطاب به امامان است که هرکدام امامت و ودایع امامت همچون کتاب و سلاح و مسؤولیت‌های پیشوایی را به امام بعدی بسپارد. در احادیثی از امام صادق و [[امام رضا]](ع) نقل شده که امانت، همان ولایت است. و حضرت صادق(ع)، امانت را حبّ و ولایت و معرفت محمّد و آل محمد می‌شمارد.[۱۷] ولایت‌پذیری و تحمّل این‌بار عظیم اعتقادی و عملی، ظرفیّت و تعهّدی فراوان می‌طلبد. انسان‌ها نیز برخی امانت‌دار خوبی نبودند و به وظیفۀ خود نسبت به این امانت الهی، عمل نکردند. <ref>محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۰۱.</ref>.
خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانتها را به صاحبانش بدهید! و هنگامی که میان مردم داوری می‌کنید، به عدالت داوری کنید! خداوند، اندرزهای خوبی به شما می‌دهد! خداوند، شنوا و بیناست.«خداوند دستور می‌دهد امانت‌ها را به اهلش بسپارید»  در روایات متعدّدی آمده که خطاب به امامان است که هرکدام امامت و ودایع امامت همچون کتاب و سلاح و مسؤولیت‌های پیشوایی را به امام بعدی بسپارد. در احادیثی از امام صادق و [[امام رضا]](ع) نقل شده که امانت، همان ولایت است. و حضرت صادق(ع)، امانت را حبّ و ولایت و معرفت محمّد و آل محمد می‌شمارد. ولایت‌پذیری و تحمّل این‌بار عظیم اعتقادی و عملی، ظرفیّت و تعهّدی فراوان می‌طلبد. انسان‌ها نیز برخی امانت‌دار خوبی نبودند و به وظیفۀ خود نسبت به این امانت الهی، عمل نکردند.<ref>محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۰۱.</ref>.


==ادای امانت==
==ادای امانت==


قرآن در آیات متعدد از امانتهایی که خداوند در اختیار بشر نهاده سخن به میان آورده است.
قرآن در آیات متعدد از امانتهایی که خداوند در اختیار بشر نهاده سخن به میان آورده است.
در قرآن کریم آمده است: ﴿وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ﴾[۱۹] همچنین می‌فرماید: ﴿... فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ﴾[۲۰].
در قرآن کریم آمده است:﴿وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ﴾<ref>سورهٔ مؤمنون: ۸.</ref>«و آنان که سپرده‌های نزد خویش و پیمان خود را پاس می‌دارند». همچنین می‌فرماید:﴿... فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ﴾<ref>سورهٔ بقره: ۲۸۳.</ref>؛«...و اگر (بدون گرو) یکی از شما دیگری را (بر دارایی خود) امین دانست، آنکه امین دانسته شده است، باید امانت وی را بازگرداند و از خداوند- پروردگار خویش- پروا کند و گواهی را پنهان مدارید».  
از پیامبر(ص) نیز روایت است: "مردم در دنیا مانند مهمان‌اند و آنچه در اختیار دارند، مانند امانت است، مسافر، رفتنی است و امانت هم پس گرفتنی"[۲۱][۲۲].
از پیامبر(ص) نیز روایت است: «مردم در دنیا مانند مهمان‌اند و آنچه در اختیار دارند، مانند امانت است، مسافر، رفتنی است و امانت هم پس گرفتنی» <ref>شیخ حسن دیلمی، ارشادالقلوب، ترجمه علی سلگی نهاوندی، ج۱، ص۷۸.</ref>.
می‌توان گفت که امانت‌داری مترادف ادای امانت و رد امانت است[۲۳].
از نظر عقل و منطق، راستی و درستی و پس دادن به موقع امانات، کاری ارزشمند و لازمه انسانیت است که فطرت پاک انسان‌ها پایبندی به آن را طالب و از خیانت در امانت، سخت منزجر است. لزوم رد امانت حکمی ثابت و همیشگی است و در هیچ شرایطی تغییر نمی‌کند. رد امانت از مستقلات عقلیه است... و حکم شرع در این مورد، حکم ارشادی است.<ref>فرهنگ اصطلاحات اخلاقی، ص۸۶.</ref>
از نظر عقل و منطق، راستی و درستی و پس دادن به موقع امانات، کاری ارزشمند و لازمه انسانیت است که فطرت پاک انسان‌ها پایبندی به آن را طالب و از خیانت در امانت، سخت منزجر است. لزوم رد امانت حکمی ثابت و همیشگی است و در هیچ شرایطی تغییر نمی‌کند. رد امانت از مستقلات عقلیه است... و حکم شرع در این مورد، حکم ارشادی است[۲۴].
یکی از جلوه‌های ادای حق، ادای امانت افراد است. انسان باید امانت را از هر کس که می‌گیرد، به او باز پس دهد.
یکی از جلوه‌های ادای حق، ادای امانت افراد است. انسان باید امانت را از هر کس که می‌گیرد، به او باز پس دهد.
از سوی دیگر، امانت‌داری، یکی از مصادیق روشن عهد است که مورد تأکید قرار گرفته و در بعضی آیات، در کنار عهد ذکر شده است"[۲۵].
از سوی دیگر، امانت‌داری، یکی از مصادیق روشن عهد است که مورد تأکید قرار گرفته و در بعضی آیات، در کنار عهد ذکر شده است"<ref>اخلاق در قرآن، ج۳، ص۱۹۱.</ref>.
اهمیت این موضوع به حدی است که شهید ثانی می‌گوید: "ادای امانت هر کس، حتی اگر کافر حربی باشد در اولین وقت امکان، اگر مطالبه کند واجب است"[۲۶].
اهمیت این موضوع به حدی است که شهید ثانی می‌گوید: "ادای امانت هر کس، حتی اگر کافر حربی باشد در اولین وقت امکان، اگر مطالبه کند واجب است".
به وسیله امانت است که کلیه حقوق اعم از حقوق خدا و خلق و حقوق فرد و اجتماع حفظ شده و وظایف و مسئولیت‌ها به نحو طبیعی، انجام داده می‌شود و در نتیجه، اجتماع از خطر حیف و میل شدن حقوق مردم، مصون می‌گردد[۲۷].
به وسیله امانت است که کلیه حقوق اعم از حقوق خدا و خلق و حقوق فرد و اجتماع حفظ شده و وظایف و مسئولیت‌ها به نحو طبیعی، انجام داده می‌شود و در نتیجه، اجتماع از خطر حیف و میل شدن حقوق مردم، مصون می‌گردد.<ref>سید احمد طیبی شبستری، اخلاق قرآن، ص۲۵.</ref>.
بعضی از پیامبران الهی ملقب به امین بودند و خداوند در مقام تعریف انبیا، آنان را به عنوان رسول امین یا "ناصح امین" معرفی می‌کند. آنچه که سبب شد پیامبر(ص) قبل از بعثت نزد خدیجه اعتبار خاص پیدا کند، راستی و درستی و امانت‌داری او بود همچنین یکی از دلایل مقام والای امام علی(ع) نزد پیامبر(ص) راستگویی و ادای امانت ایشان بود[۲۸].
بعضی از پیامبران الهی ملقب به امین بودند و خداوند در مقام تعریف انبیا، آنان را به عنوان رسول امین یا "ناصح امین" معرفی می‌کند. آنچه که سبب شد پیامبر(ص) قبل از بعثت نزد خدیجه اعتبار خاص پیدا کند، راستی و درستی و امانت‌داری او بود همچنین یکی از دلایل مقام والای امام علی(ع) نزد پیامبر(ص) راستگویی و ادای امانت ایشان بود[۲۸].
آنچه از آموزه‌های دینی فهمیده می‌شود، این است که تمام سرمایه‌های مادی و معنوی انسان، از جمله فرزند، پول و مقام، اسرار و رازها، حکومت، شخصیت علمی، سیاسی و فرهنگی، امانت الهی به شمار می‌روند که به دست انسان سپرده شده و آدمی موظف به حفظ و نگهبانی از آنهاست تا به اهلش برگرداند و تنها موجودی که بار امانت الهی را بر دوش گرفت، "انسان" بود.
آنچه از آموزه‌های دینی فهمیده می‌شود، این است که تمام سرمایه‌های مادی و معنوی انسان، از جمله فرزند، پول و مقام، اسرار و رازها، حکومت، شخصیت علمی، سیاسی و فرهنگی، امانت الهی به شمار می‌روند که به دست انسان سپرده شده و آدمی موظف به حفظ و نگهبانی از آنهاست تا به اهلش برگرداند و تنها موجودی که بار امانت الهی را بر دوش گرفت، "انسان" بود.
از فواید امانت‌داری، می‌توان به حاکم شدن فضای اعتماد به یکدیگر، گسترش امنیت و آسایش، تحکیم جایگاه اجتماعی افراد، زندگی شاد، کامل شدن ایمان و فضایل اخلاقی، محبوبیت نزد خدا و خلق، تقویت اعتماد به نفس در افراد، هماهنگی با انبیا و اولیا، مأیوس شدن شیطان، رستگاری در قیامت، وحدت و همدلی، جلب ثروت، دفع بدبینی، آرامش روحی و روانی، و صفا و صمیمت اشاره نمود.
از فواید امانت‌داری، می‌توان به حاکم شدن فضای اعتماد به یکدیگر، گسترش امنیت و آسایش، تحکیم جایگاه اجتماعی افراد، زندگی شاد، کامل شدن ایمان و فضایل اخلاقی، محبوبیت نزد خدا و خلق، تقویت اعتماد به نفس در افراد، هماهنگی با انبیا و اولیا، مأیوس شدن شیطان، رستگاری در قیامت، وحدت و همدلی، جلب ثروت، دفع بدبینی، آرامش روحی و روانی، و صفا و صمیمت اشاره نمود.
امانت‌داری فقط در حفظ اموال نیست، بلکه اسرار و ناموس را هم شامل می‌شود، زیرا که امانت‌داری در اموال آسان‌تر از اسرار است و این دو آسان‌تر از امانت‌داری در ناموس است.
امانت‌داری فقط در حفظ اموال نیست، بلکه اسرار و ناموس را هم شامل می‌شود، زیرا که امانت‌داری در اموال آسان‌تر از اسرار است و این دو آسان‌تر از امانت‌داری در ناموس است.
نکته آخر اینکه قبول یا رد امانت تا قبل از تحویل گرفتن آن، در اختیار انسان است و بایستی در ابتدا قدری بیندیشد و اگر توان ادای آن را در خود نمی‌یابد، از اول آن را نپذیرد و در جایگاه شریف امانت‌داری وارد نشود، زیرا در این صورت ممکن است به سبب سهل‌انگاری یا ناتوانی و بی‌ارادگی به این اصل مهم اخلاقی پشت پا بزند[۲۹].
نکته آخر اینکه قبول یا رد امانت تا قبل از تحویل گرفتن آن، در اختیار انسان است و بایستی در ابتدا قدری بیندیشد و اگر توان ادای آن را در خود نمی‌یابد، از اول آن را نپذیرد و در جایگاه شریف امانت‌داری وارد نشود، زیرا در این صورت ممکن است به سبب سهل‌انگاری یا ناتوانی و بی‌ارادگی به این اصل مهم اخلاقی پشت پا بزند. <ref>احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۴۱۵.</ref>.
اهمیت و جایگاه امانت
اهمیت و جایگاه امانت
انواع امانت
انواع امانت
خط ۷۴: خط ۷۳:
آیه امانت
آیه امانت
====امانت در فرهنگ قرآن====
====امانت در فرهنگ قرآن====
آیات امانت در شش سوره قرآن قرار دارند: با لفظ: ﴿أَمَانَتَهُ﴾ در آیه ۲۸۳ سوره بقره، و با لفظ: ﴿الْأَمَانَاتِ﴾ در آیه ۵۸ سوره نساء، و با لفظ: ﴿أَمَانَاتِكُمْ﴾ در آیه ۲۷ سوره انفال، و با لفظ: ﴿أَمَانَاتِهِمْ﴾ در آیه ۸ سوره مؤمنون و در آیه ۳۲ سوره معارج، و با لفظ: ﴿الْأَمَانَةَ﴾ در آیه ۷۲ سوره احزاب آمده‌اند که ما در اینجا تنها به بررسی آیات مشتمل بر الفاظ: ﴿الْأَمَانَةَ﴾ و ﴿الْأَمَانَاتِ﴾ در سوره‌های احزاب و نساء که هر دو هم در مدینه نازل شده‌اند و ترتیب نزولی و مصحفی آنها ترتیب واحدی است، می‌پردازیم. لذا بعد از تنظیم آیات، به تحقیق در معنا، و سپس به بررسی تفسیری آنها از کتب تفسیر و تفاسیر روایی علمای شیعه و اهل تسنن پرداخته و سرانجام هم با فضل الهی و با استناد به آیات در آنها تدبّر می‌کنیم.[۳۰]
آیات امانت در شش سوره قرآن قرار دارند: با لفظ: ﴿أَمَانَتَهُ﴾ در آیه ۲۸۳ سوره بقره، و با لفظ: ﴿الْأَمَانَاتِ﴾ در آیه ۵۸ سوره نساء، و با لفظ: ﴿أَمَانَاتِكُمْ﴾ در آیه ۲۷ سوره انفال، و با لفظ: ﴿أَمَانَاتِهِمْ﴾ در آیه ۸ سوره مؤمنون و در آیه ۳۲ سوره معارج، و با لفظ: ﴿الْأَمَانَةَ﴾ در آیه ۷۲ سوره احزاب آمده‌اند که ما در اینجا تنها به بررسی آیات مشتمل بر الفاظ: ﴿الْأَمَانَةَ﴾ و ﴿الْأَمَانَاتِ﴾ در سوره‌های احزاب و نساء که هر دو هم در مدینه نازل شده‌اند و ترتیب نزولی و مصحفی آنها ترتیب واحدی است، می‌پردازیم. لذا بعد از تنظیم آیات، به تحقیق در معنا، و سپس به بررسی تفسیری آنها از کتب تفسیر و تفاسیر روایی علمای شیعه و اهل تسنن پرداخته و سرانجام هم با فضل الهی و با استناد به آیات در آنها تدبّر می‌کنیم.<ref>امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۸۵.</ref>
===در معنای امانت===
===در معنای امانت===
راغب در مفردات فرموده: اصل اَمن، آرامش نفس و نابودی خوف است. امن، امانة و امان، در اصل مصدرند، و امان گاهی اسم است برای حالتی که انسان در آن در آرامش است، و گاهی اسم است برای آنچه انسان نسبت به آن، آرامش دارد: ﴿وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ﴾[۳۱]؛ یعنی آنچه را مورد آرامش شما است، و ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ را گفته‌اند که آن کلمه “توحید” است، و گفته‌اند: “عدالت” است، و گفته‌اند: “حروف تهجّی” است، و گفته‌اند: آن “عقل” است، و عقل، صحیح است؛ زیرا عقل همان چیزی است که با حصول آن معرفت به توحید حاصل گردد و عدالت جاری شده و حروف تهجّی آموخته شود، بلکه با حصول عقل، آنچه را یادگیری آن بر عهده انسان است، او خواهد توانست بیاموزد، و عمل‌نمودن به آنچه را که حُسن انجام آن در تعهّد انسان است، تحقق بخشد و به واسطه آن است که بر بسیاری از آفریده‌ها برتری پیدا کند[۳۲]. فخرالدین در مجمع‌البحرین فی قوله: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا... ﴾، فرموده: گفته‌اند: مراد از ﴿الْأَمَانَةَ﴾ طاعت است و گفته‌اند: مراد از آن، عبادت است و روایت شده که: علی(ع) چون وقت نماز می‌رسید، "يَتَمَلْمَلُ‏ وَ يَتَزَلْزَلُ": بی‌تابی نموده و به خود می‌لرزید. (پس) به او گفتند: یا امیر المؤمنین! شما را چه می‌شود؟ آن بزرگوار فرمود: "جَاءَ وَقْتُ الصَّلَاةِ وَقْتُ أَمَانَةٍ عَرَضَهَا اللَّهُ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ- ﴿فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا﴾، و عرضها علی الجمادات، و اباؤها و اشفاقها مجازٌ".
راغب در مفردات فرموده: اصل اَمن، آرامش نفس و نابودی خوف است. امن، امانة و امان، در اصل مصدرند، و امان گاهی اسم است برای حالتی که انسان در آن در آرامش است، و گاهی اسم است برای آنچه انسان نسبت به آن، آرامش دارد: ﴿وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ﴾<ref>سوره انفال: ۲۷.</ref>«و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید». یعنی آنچه را مورد آرامش شما است، و ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ را گفته‌اند که آن کلمه “توحید” است، و گفته‌اند: “عدالت” است، و گفته‌اند: “حروف تهجّی” است، و گفته‌اند: آن “عقل” است، و عقل، صحیح است؛ زیرا عقل همان چیزی است که با حصول آن معرفت به توحید حاصل گردد و عدالت جاری شده و حروف تهجّی آموخته شود، بلکه با حصول عقل، آنچه را یادگیری آن بر عهده انسان است، او خواهد توانست بیاموزد، و عمل‌نمودن به آنچه را که حُسن انجام آن در تعهّد انسان است، تحقق بخشد و به واسطه آن است که بر بسیاری از آفریده‌ها برتری پیدا کند[۳۲]. فخرالدین در مجمع‌البحرین فی قوله: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا... ﴾، فرموده: گفته‌اند: مراد از ﴿الْأَمَانَةَ﴾ طاعت است و گفته‌اند: مراد از آن، عبادت است و روایت شده که: علی(ع) چون وقت نماز می‌رسید، "يَتَمَلْمَلُ‏ وَ يَتَزَلْزَلُ": بی‌تابی نموده و به خود می‌لرزید. (پس) به او گفتند: یا امیر المؤمنین! شما را چه می‌شود؟ آن بزرگوار فرمود: "جَاءَ وَقْتُ الصَّلَاةِ وَقْتُ أَمَانَةٍ عَرَضَهَا اللَّهُ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ- ﴿فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا﴾، و عرضها علی الجمادات، و اباؤها و اشفاقها مجازٌ".
اما حمل امانت، مانند قول توست که می‌گویی فلانی حامل امانت و حمل‌کننده آن است؛ می‌خواهد آن را به صاحبش ادا نکند تا از عهدش خارج کند؛ زیرا امانت مانند: سوار است برای کسی که امانت دارد. پس چون آن را ادا نمود، سواری نیست تا او را محافظت کند و او دیگر حامل آن امانت نیست و معنای ﴿فَأَبَيْنَ﴾؛ یعنی ادا نکردند آن را و انسان (هم) ادا نکرد، جز این که حمل‌کننده آن بود، پس آن را ادا ننمود. در معنای ﴿عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ﴾ در مجمع البیان بر اقوالی اختلاف نمودند: یکی از آن اقوال این است که مراد، العرض علی اهلها است که مضاف حذف شده و مضاف‌الیه جای آن قرار گرفته است، و با عرضه‌نمودن امانت بر آنها، آنان دانستند که در تضییع امانت، گناهی بزرگ است؛ هم‌چنان که در ترک او امر خدای متعال و احکام او، گناه عظیم است. پس خدای متعال جرأت انسان را بر معاصی، و ترس ملائکه را از آن بیان نمود. پس معنا چنین می‌شود: انا عرضنا الأمانة علی أهل السموات و الأرض و الجبال و الملائکة و الانس و الجن فابین ان یحملنها: پس ابا نمودند اهل آنها که حمل کنند ترک آن را و کیفر آن را و گناه در آن را، و ﴿أَشْفَقْنَ مِنْهَا﴾: ترسیدند اهل آنها از حمل آن و انسان آن را حمل نمود، ﴿إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا﴾، نسبت به ارتکاب گناهان، ﴿جَهُولًا﴾ به جایگاه امانت و استحقاق کیفر بر خیانت در آن[۳۳].
اما حمل امانت، مانند قول توست که می‌گویی فلانی حامل امانت و حمل‌کننده آن است؛ می‌خواهد آن را به صاحبش ادا نکند تا از عهدش خارج کند؛ زیرا امانت مانند: سوار است برای کسی که امانت دارد. پس چون آن را ادا نمود، سواری نیست تا او را محافظت کند و او دیگر حامل آن امانت نیست و معنای ﴿فَأَبَيْنَ﴾؛ یعنی ادا نکردند آن را و انسان (هم) ادا نکرد، جز این که حمل‌کننده آن بود، پس آن را ادا ننمود. در معنای ﴿عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ﴾ در مجمع البیان بر اقوالی اختلاف نمودند: یکی از آن اقوال این است که مراد، العرض علی اهلها است که مضاف حذف شده و مضاف‌الیه جای آن قرار گرفته است، و با عرضه‌نمودن امانت بر آنها، آنان دانستند که در تضییع امانت، گناهی بزرگ است؛ هم‌چنان که در ترک او امر خدای متعال و احکام او، گناه عظیم است. پس خدای متعال جرأت انسان را بر معاصی، و ترس ملائکه را از آن بیان نمود. پس معنا چنین می‌شود: انا عرضنا الأمانة علی أهل السموات و الأرض و الجبال و الملائکة و الانس و الجن فابین ان یحملنها: پس ابا نمودند اهل آنها که حمل کنند ترک آن را و کیفر آن را و گناه در آن را، و ﴿أَشْفَقْنَ مِنْهَا﴾: ترسیدند اهل آنها از حمل آن و انسان آن را حمل نمود، ﴿إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا﴾، نسبت به ارتکاب گناهان، ﴿جَهُولًا﴾ به جایگاه امانت و استحقاق کیفر بر خیانت در آن <ref>مجمع البحرین، ص۴۹۷؛ مجمع البیان، ج۸، ص۳۷۳.</ref>.
در فرهنگ لغات آمده که: اَمُنَ، يأمُنُ، اَمانَةً: مورد اعتماد و اطمینان قرار گرفت، و ضدّ خائن[۳۴].
در فرهنگ لغات آمده که: اَمُنَ، يأمُنُ، اَمانَةً: مورد اعتماد و اطمینان قرار گرفت، و ضد خائن <ref>ملخص المنجد و منتهی الارب، ص۱۹.</ref>.
در فرهنگ عمید هم آمده است: و امانت به فتح همزه و نون؛ یعنی امین‌بودن، راستی و درستکاری، ضدّ خیانت، و نیز به معنای ودیعه و چیزی که به کسی بسپارند که از آن نگاهداری کند و جمع آن، امانات است[۳۵].
در فرهنگ عمید هم آمده است: و امانت به فتح همزه و نون؛ یعنی امین‌بودن، راستی و درستکاری، ضد خیانت، و نیز به معنای ودیعه و چیزی که به کسی بسپارند که از آن نگاهداری کند و جمع آن، امانات است.
شیخ طوسی در تفسیر تبیان فرموده: امانت عبارت از آن عقدی است که وفای به آن لازم می‌گردد، (هرگاه از آن چیزهایی باشد که شأن آن سپردن به صاحبش باشد[۳۶].
شیخ طوسی در تفسیر تبیان فرموده: امانت عبارت از آن عقدی است که وفای به آن لازم می‌گردد، (هرگاه از آن چیزهایی باشد که شأن آن سپردن به صاحبش باشد <ref>تبیان، ج۸، ص۳۳۳.</ref>
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در معنای امانت گفته است: هرگاه چیزی را به ودیعه نزد کسی بسپارند تا از آن چیز محافظت کند، سپس آن را به صاحبش بازگرداند (به آن امانت گویند)، و این امانتی که در آیه ۷۲ احزاب: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ﴾، ذکر شده، چیزی است که خدای متعال به انسان سپرده تا آن را برای سلامت و در راه راست و مستقیم‌بودن خودش، محافظت کند و سپس آن را به خدای سبحان همان‌طور که به ودیعه به او سپرده، بازگرداند[۳۷].[۳۸]
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در معنای امانت گفته است: هرگاه چیزی را به ودیعه نزد کسی بسپارند تا از آن چیز محافظت کند، سپس آن را به صاحبش بازگرداند (به آن امانت گویند)، و این امانتی که در آیه ۷۲ احزاب: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ﴾، ذکر شده، چیزی است که خدای متعال به انسان سپرده تا آن را برای سلامت و در راه راست و مستقیم‌بودن خودش، محافظت کند و سپس آن را به خدای سبحان همان‌طور که به ودیعه به او سپرده، بازگرداند <ref>المیزان، ج۱۶، ص۳۷۰.</ref>.
منابع


== انواع امانت ==


11. ↑
12. ↑
13. ↑
14. ↑
15. ↑ بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۲۷۶، معانی الاخبار، ص ۱۰۷
16. ↑ بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۲۷۶ ح ۱۹ و ۲۰؛ معانی الاخبار، ص ۱۱۰
17. ↑ معانی الأخبار، ص ۱۰۸
18. ↑
19. ↑ «و آنان که سپرده‌های نزد خویش و پیمان خود را پاس می‌دارند» سوره مؤمنون، آیه ۸.
20. ↑ «...و اگر (بدون گرو) یکی از شما دیگری را (بر دارایی خود) امین دانست، آنکه امین دانسته شده است، باید امانت وی را بازگرداند و از خداوند- پروردگار خویش- پروا کند و گواهی را پنهان مدارید» سوره بقره، آیه ۲۸۳.
21. ↑ شیخ حسن دیلمی، ارشادالقلوب، ترجمه علی سلگی نهاوندی، ج۱، ص۷۸.
22. ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۴۱۳.
23. ↑ فرهنگ اصطلاحات اخلاقی، ص۸۶.
24. ↑ اخلاق در قرآن، ج۳، ص۱۶۷ – ۱۶۸.
25. ↑ اخلاق در قرآن، ج۳، ص۱۹۱.
26. ↑ شیخ زین الدین عاملی، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، ج۲، ص۴۹۷.
27. ↑ سید احمد طیبی شبستری، اخلاق قرآن، ص۲۵.
28. ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۴۱۴-۴۱۵.
29. ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۴۱۵.
30. ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۸۵.
31. ↑ «و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.
32. ↑ مفردات، ص۲۲.
33. ↑ مجمع البحرین، ص۴۹۷؛ مجمع البیان، ج۸، ص۳۷۳.
34. ↑ ملخص المنجد و منتهی الارب، ص۱۹.
35. ↑ فرهنگ عمید، ص۱۸۲.
36. ↑ تبیان، ج۸، ص۳۳۳.
37. ↑ المیزان، ج۱۶، ص۳۷۰.
38. ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۸۶.
انواع امانت
[ویرایش]


امانتهایی که به دیگری سپرده می‌شود از جهت صاحب امانت دو قسم است:
امانتهایی که به دیگری سپرده می‌شود از جهت صاحب امانت دو قسم است: