پرش به محتوا

ابوالسرائیه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ ژوئن ۲۰۲۱
جز
جایگزینی متن - 'عباسيان' به 'عباسیان'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عباسيان' به 'عباسیان')
خط ۹: خط ۹:
گفته شده است که ابو السرايا در آغاز كار خربنده بود و خر كرايه مى ‏داد، سپس به راهزنى افتاد و عده‏ اى به دور او گرد آمدند. پس از آن به [[ارمنستان]] سفر كرد و در آنجا با سيصد سوار به خدمت [[يزيد بن مزيد شيبانى]] درآمد و از سرداران شد و در پيكار با خرم دينان به وى يارى مى ‏كرد. در جنگ ميان امين و مأمون، فرماندهى طلايه سپاه يزيد بن مزید را عليه هرثمة بن اعين سردار مأمون داشت، ولى در ادامه، يزيد بن مزيد را رها كرده به هرثمه پيوست. چون امين پسر هارون كشته شد و خلافت بر مأمون قرار گرفت، هرثمه از مواجبى كه به وى می ‏داد بكاست. ابو السرايا با دويست سوار سر به شورش بر داشت، و فرماندار [[عين التمر]] را محاصره كرد، و اموال او را به يغما برد و در ميان ياران خويش تقسيم كرد. سپس بر شهر انبار چيره گشت، و پس از آن شهر رقه را بگرفت، و در آنجا با محمد بن ابراهيم بن اسماعيل بن ابراهيم بن حسن بن حسن بن على (ع) معروف به ابن طباطباى علوى ملاقات كرد، و او را به خروج بر بنى عباس تشجيع نمود و به وى دست بيعت داد و سپهسالارى لشكر او را به عهده گرفت و در جمادى الثانى سال 199 هجرى هر دو بر [[كوفه]] دست يافتند.
گفته شده است که ابو السرايا در آغاز كار خربنده بود و خر كرايه مى ‏داد، سپس به راهزنى افتاد و عده‏ اى به دور او گرد آمدند. پس از آن به [[ارمنستان]] سفر كرد و در آنجا با سيصد سوار به خدمت [[يزيد بن مزيد شيبانى]] درآمد و از سرداران شد و در پيكار با خرم دينان به وى يارى مى ‏كرد. در جنگ ميان امين و مأمون، فرماندهى طلايه سپاه يزيد بن مزید را عليه هرثمة بن اعين سردار مأمون داشت، ولى در ادامه، يزيد بن مزيد را رها كرده به هرثمه پيوست. چون امين پسر هارون كشته شد و خلافت بر مأمون قرار گرفت، هرثمه از مواجبى كه به وى می ‏داد بكاست. ابو السرايا با دويست سوار سر به شورش بر داشت، و فرماندار [[عين التمر]] را محاصره كرد، و اموال او را به يغما برد و در ميان ياران خويش تقسيم كرد. سپس بر شهر انبار چيره گشت، و پس از آن شهر رقه را بگرفت، و در آنجا با محمد بن ابراهيم بن اسماعيل بن ابراهيم بن حسن بن حسن بن على (ع) معروف به ابن طباطباى علوى ملاقات كرد، و او را به خروج بر بنى عباس تشجيع نمود و به وى دست بيعت داد و سپهسالارى لشكر او را به عهده گرفت و در جمادى الثانى سال 199 هجرى هر دو بر [[كوفه]] دست يافتند.
[[حسن بن سهل]] پس از شنيدن خبر سقوط كوفه، زهير بن مسيب را با ده هزار سوار به جنگ او فرستاد. ابو السرايا لشكريان او را شكست داد. در اين ميان [[محمد بن ابراهيم بن طباطباى علوى]]، چهار ماه پس از قيامش در رجب 199 ه در كوفه در گذشت و در آنجا به خاك سپرده شد.
[[حسن بن سهل]] پس از شنيدن خبر سقوط كوفه، زهير بن مسيب را با ده هزار سوار به جنگ او فرستاد. ابو السرايا لشكريان او را شكست داد. در اين ميان [[محمد بن ابراهيم بن طباطباى علوى]]، چهار ماه پس از قيامش در رجب 199 ه در كوفه در گذشت و در آنجا به خاك سپرده شد.
نقل شده است که ابو السرايا وى را مسموم کرد، زيرا پس از شكست زهير بن مسيب، محمد بن ابراهيم مى ‏خواست غنايمى را كه در اين نبرد گرفته شده بود به تصرف خويشتن در آورد، ولى ابو السرايا چون خود را صاحب قدرت اصلى مى ‏دانست و محمّد را مانع كار خود مى ‏پنداشت، او را زهر داده از ميان برداشت.ابو السرايا چون به نام گرفتن حق [[اهل بيت رسول اللّه]] (ص) قيام كرده و به قول خودش مى ‏خواست خلافت را از [[عباسيان]] گرفته به [[آل على]] (ع) واگذارد، بر آن شد كه سيد علوى ديگرى را به جاى محمد بن ابراهيم برگزيند، پس پسرى كم سن و سال را كه محمد بن محمد بن زيد بن على بن حسين بن على (ع) نام داشت به امامت برگزيد. معلوم است كه خلافت محمّد، نامى بيش نبود و اين ابو السرايا بود كه به نام اهل بيت رسول اللّه (ص) حكومت مى‏ كرد. در اين زمان ابو السرايا سكه زد و بر روى درهم هاى خود اين آيه را نقش كرده بود: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ. <ref>سورة الصف، آیه 4.</ref> سپس ابو السرايا لشكرى آراسته قصد [[بصره]] و واسط كرد، در واسط سعيد حرشى كه از سوى حسن بن سهل فرمانرواى آن شهر بود با او جنگید، ولى از وى شكست خورد. پس از اين فتوحات، علويان در شهرهاى عراق و [[خوزستان]] منتشر شدند و امور آن بلاد را به دست گرفتند.سپس ابو السرايا، حسين بن حسن الافطس بن على بن حسين بن على بن أبي طالب را به [[مكّه]] فرستاد و محمد بن سليمان بن داوود بن حسن بن حسن بن على بن أبي طالب (ع) را به مدينه گسيل داشت.ابو السرايا پس از تصرف [[مداين]] و واسط اميرانى به [[يمن]] و [[حجاز]] و [[اهواز]] فرستاد. پس از شكستى كه در كوفه از هرثمه خورد، با هشتصد سوار گريخته روى به [[شوش]] نهاد و در آنجا نيز از سپاهيان حسن بن على مأمونى فرمانرواى خوزستان شكست يافته زخمى گشت و مى ‏كوشيد تا مگر خود را به زادگاهش رأس العين برساند، اما حمّاد كندغش در جلولا به وى رسيد و او را بگرفت و در نهروان به حسن بن سهل تحويل داد. حسن دستور داد  تا سر او را بريدند و جسدش را دونيم كردند و بر دو طرف [[جسر بغداد]] آویختند. (ربيع الاول سال 200 ه).
نقل شده است که ابو السرايا وى را مسموم کرد، زيرا پس از شكست زهير بن مسيب، محمد بن ابراهيم مى ‏خواست غنايمى را كه در اين نبرد گرفته شده بود به تصرف خويشتن در آورد، ولى ابو السرايا چون خود را صاحب قدرت اصلى مى ‏دانست و محمّد را مانع كار خود مى ‏پنداشت، او را زهر داده از ميان برداشت.ابو السرايا چون به نام گرفتن حق [[اهل بيت رسول اللّه]] (ص) قيام كرده و به قول خودش مى ‏خواست خلافت را از [[عباسیان]] گرفته به [[آل على]] (ع) واگذارد، بر آن شد كه سيد علوى ديگرى را به جاى محمد بن ابراهيم برگزيند، پس پسرى كم سن و سال را كه محمد بن محمد بن زيد بن على بن حسين بن على (ع) نام داشت به امامت برگزيد. معلوم است كه خلافت محمّد، نامى بيش نبود و اين ابو السرايا بود كه به نام اهل بيت رسول اللّه (ص) حكومت مى‏ كرد. در اين زمان ابو السرايا سكه زد و بر روى درهم هاى خود اين آيه را نقش كرده بود: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ. <ref>سورة الصف، آیه 4.</ref> سپس ابو السرايا لشكرى آراسته قصد [[بصره]] و واسط كرد، در واسط سعيد حرشى كه از سوى حسن بن سهل فرمانرواى آن شهر بود با او جنگید، ولى از وى شكست خورد. پس از اين فتوحات، علويان در شهرهاى عراق و [[خوزستان]] منتشر شدند و امور آن بلاد را به دست گرفتند.سپس ابو السرايا، حسين بن حسن الافطس بن على بن حسين بن على بن أبي طالب را به [[مكّه]] فرستاد و محمد بن سليمان بن داوود بن حسن بن حسن بن على بن أبي طالب (ع) را به مدينه گسيل داشت.ابو السرايا پس از تصرف [[مداين]] و واسط اميرانى به [[يمن]] و [[حجاز]] و [[اهواز]] فرستاد. پس از شكستى كه در كوفه از هرثمه خورد، با هشتصد سوار گريخته روى به [[شوش]] نهاد و در آنجا نيز از سپاهيان حسن بن على مأمونى فرمانرواى خوزستان شكست يافته زخمى گشت و مى ‏كوشيد تا مگر خود را به زادگاهش رأس العين برساند، اما حمّاد كندغش در جلولا به وى رسيد و او را بگرفت و در نهروان به حسن بن سهل تحويل داد. حسن دستور داد  تا سر او را بريدند و جسدش را دونيم كردند و بر دو طرف [[جسر بغداد]] آویختند. (ربيع الاول سال 200 ه).
در بصره آن علوى كه از سوى او آن شهر را تسخير كرده بود زيد بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على (ع) نام داشت و با او جماعتى از علويان بودند. وى را از فرط سختگيرى و شدت عمل در كشتار و سوزانيدن خانه ‏هاى مردم زيد النّار مى ‏خواندند.
در بصره آن علوى كه از سوى او آن شهر را تسخير كرده بود زيد بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على (ع) نام داشت و با او جماعتى از علويان بودند. وى را از فرط سختگيرى و شدت عمل در كشتار و سوزانيدن خانه ‏هاى مردم زيد النّار مى ‏خواندند.
پس از كشته شدن ابو السرايا، حسن بن سهل، محمد بن محمد بن زيد بن على بن حسين (ع) را به نزد [[مأمون]] به [[مرو]] فرستاد، مأمون او را امان داد و از گناه وى در گذشت، ولى پس از چهل روز بفرمود تا شربتى زهرآگين به وى خورانیدند تا به قتل رسید (201 ه).
پس از كشته شدن ابو السرايا، حسن بن سهل، محمد بن محمد بن زيد بن على بن حسين (ع) را به نزد [[مأمون]] به [[مرو]] فرستاد، مأمون او را امان داد و از گناه وى در گذشت، ولى پس از چهل روز بفرمود تا شربتى زهرآگين به وى خورانیدند تا به قتل رسید (201 ه).
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش