confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==عقاید و روش== | ==عقاید و روش== | ||
فرقه اخبارى، ظواهر الفاظ قرآن را «حجت» نمى دانند و می گويند چون قرآن داراى مطلقات و عموماتى است و بسيارى از آن ها را «تخصيص» و تقييد عارض شده و موجب اجمال گرديده است نمى توان ظواهر را «حجت» دانست و بدان عمل كرد و نيز مى گويند چون قرآن مشتمل بر مطالب عاليه و مضامين شامخه اى است، پس هر کسی نمی تواند آن را بفهمد، بلكه منحصر به راسخان در علم و علماى [[تأويل]] است و نمى توان الفاظش را بر معنايى در ظاهر حمل نمود و آن را «حجت» دانست.در مقابل اخباري ها، گروهى از فقهاى اسلام هستند كه آنان را اصولى می گويند. آنان در استنباط احكام شرعيه فرعيه به استناد ادله تفصيليه كه «قرآن» و «سنت» و «اجماع» و «عقل» مى باشد از علم [[اصول فقه]] نيز استفاده مى كنند و از قواعد آن كه اصل «[[برائت]]» و «[[استصحاب]]» و عمل به ظن و تميز بين اخبار است بهره مى گيرند.اصولي ها مدارك احكام را «قرآن» و «[[سنت]]» و «[[اجماع]]» و «[[عقل]]» مى دانند، و اخباري ها فقط «كتاب» و «سنت» را مدرك احكام دانسته اند و مدركيت كتاب را نيز به ضميمه سنت و با تفسير وارد از [[ائمه]] مى دانند و به اجماع و عقل اعتنايى ندارند. اصولي ها اجتهاد را «[[واجب كفائى]]» و در صورت منحصر بودن واجد صلاحيت، «[[واجب عينى]]» مى دانند و اخباري ها اجتهاد را «حرام» مى شمارند.اصولي ها مى گويند: امورى كه در آن نص بر حرمت آن نرسيده باشد مباح است.بر خلاف ايشان، اخباري ها «احتياط» بر اين گونه موارد را واجب مى دانند. اصولي ها اخبار را به «صحيح» و «ضعيف» و «حسن» و «موثق» تقسيم مى كنند،امّا اخباري ها خبر را فقط منحصر به «صحيح» و «ضعيف» مى دانند.نزدیک به دو قرن بين [[اخباري ها]] و [[اصولي ها]] اختلاف بود و اخباري ها بر اصولي ها غلبه داشتند تا اين كه آقا [[محمد باقر بهبهانى]] (متولد بين سالهاى 1116 تا 1118 ه و در گذشته بين سال هاى 1205 تا 1208 ه) كه او را آقاى مطلق و «مجدد» رأس مائه مى خواندند بر مسند فقاهت نشست و بساط علماى اخبارى را برچيد و از زمان او مجتهدان بر اخباري ها غلبه يافتند.يكى از شعرا درباره وى گفته است: و البهبهانى معلم البشر، مجدّد المذهب فى الثانى عشر ازاح كل شبهة و ريب، فبان للميلاد كنه الغيب. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات [[آستان قدس رضوی]]، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 40</ref> | فرقه اخبارى، ظواهر الفاظ قرآن را «حجت» نمى دانند و می گويند چون قرآن داراى مطلقات و عموماتى است و بسيارى از آن ها را «تخصيص» و تقييد عارض شده و موجب اجمال گرديده است نمى توان ظواهر را «حجت» دانست و بدان عمل كرد و نيز مى گويند چون قرآن مشتمل بر مطالب عاليه و مضامين شامخه اى است، پس هر کسی نمی تواند آن را بفهمد، بلكه منحصر به راسخان در علم و علماى [[تأويل]] است و نمى توان الفاظش را بر معنايى در ظاهر حمل نمود و آن را «حجت» دانست.در مقابل اخباري ها، گروهى از فقهاى اسلام هستند كه آنان را اصولى می گويند. آنان در استنباط احكام شرعيه فرعيه به استناد ادله تفصيليه كه «قرآن» و «سنت» و «اجماع» و «عقل» مى باشد از علم [[اصول فقه]] نيز استفاده مى كنند و از قواعد آن كه اصل «[[برائت]]» و «[[استصحاب]]» و عمل به ظن و تميز بين اخبار است بهره مى گيرند.اصولي ها مدارك احكام را «قرآن» و «[[سنت]]» و «[[اجماع]]» و «[[عقل]]» مى دانند، و اخباري ها فقط «كتاب» و «سنت» را مدرك احكام دانسته اند و مدركيت كتاب را نيز به ضميمه سنت و با تفسير وارد از [[ائمه]] مى دانند و به اجماع و عقل اعتنايى ندارند. اصولي ها اجتهاد را «[[واجب كفائى]]» و در صورت منحصر بودن واجد صلاحيت، «[[واجب عينى]]» مى دانند و اخباري ها اجتهاد را «حرام» مى شمارند.اصولي ها مى گويند: امورى كه در آن نص بر حرمت آن نرسيده باشد مباح است.بر خلاف ايشان، اخباري ها «احتياط» بر اين گونه موارد را واجب مى دانند. اصولي ها اخبار را به «صحيح» و «ضعيف» و «حسن» و «موثق» تقسيم مى كنند،امّا اخباري ها خبر را فقط منحصر به «صحيح» و «ضعيف» مى دانند.نزدیک به دو قرن بين [[اخباري ها]] و [[اصولي ها]] اختلاف بود و اخباري ها بر اصولي ها غلبه داشتند تا اين كه آقا [[محمد باقر بهبهانى]] (متولد بين سالهاى 1116 تا 1118 ه و در گذشته بين سال هاى 1205 تا 1208 ه) كه او را آقاى مطلق و «مجدد» رأس مائه مى خواندند بر مسند فقاهت نشست و بساط علماى اخبارى را برچيد و از زمان او مجتهدان بر اخباري ها غلبه يافتند.يكى از شعرا درباره وى گفته است: و البهبهانى معلم البشر، مجدّد المذهب فى الثانى عشر ازاح كل شبهة و ريب، فبان للميلاد كنه الغيب. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، انتشارات [[آستان قدس رضوی]]، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 40 همراه با ویرایش اندک و تغییرات در برخی از واژگان و نیز جملات </ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |