۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'دمشق' به 'دمشق') |
جز (جایگزینی متن - 'عراق' به 'عراق') |
||
خط ۲۱۴: | خط ۲۱۴: | ||
بخش دوم - جهانبینى عرفانى | بخش دوم - جهانبینى عرفانى | ||
ابن عربى را مىتوان به حق بزرگترین و برجستهترین بنیانگذار نظام عرفان فلسفى یا فلسفة عرفانى یا حکمت الهى عرفانى12 در تاریخ اسلام به شمار آورد و حتى گزافه نیست اگر بگوییم که وی بزرگترین اندیشمند عرفانى همه دورانهاست. پس از ابن عربى، هیچ یک از اندیشمندان عارف یا عارفان اندیشمند یا فیلسوفان عارف مشرب را در جهان اسلام نمىتوان یافت که به گونهای تحت تأثیر نیرومند اندیشههای ابن عربى قرار نگرفته باشد. این تأثیر تا دوران ما نیز ادامه دارد. بىسبب نیست که وی را «شیخ اکبر» لقب دادهاند. ابن عربى در دورانى از تاریخ جهان اسلامى مىزیسته است که فضای اجتماعى و معنوی پیش از آن، فراز و نشیبهای بسیار داشته و به ویژه، فضای معنوی از تجربهها و اندیشهها و بینشهای عرفانى و فلسفى آکنده بوده است. در اندلس اسلامى، چند دهه پیش از تولد ابن عربى، محافل تصوف و عرفان کسانى مانند ابن بَرَّجان، ابن عریف صاحب کتاب محاسن المجالس و ابن قَسى صوفى انقلابى و نویسنده کتاب خلع النعلین که ابن عربى بر آن شرحى نوشته، گرم بوده است. ابن عربى از این 3 تن بارها در فتوحات و نوشتههای دیگرش نام مىبرد. در کنار ایشان عارفان و صوفیان دیگر نیز پایگاه معنوی برجستهای داشتهاند. فضای اجتماعى و معنوی شرق اسلامى (سوریه، | ابن عربى را مىتوان به حق بزرگترین و برجستهترین بنیانگذار نظام عرفان فلسفى یا فلسفة عرفانى یا حکمت الهى عرفانى12 در تاریخ اسلام به شمار آورد و حتى گزافه نیست اگر بگوییم که وی بزرگترین اندیشمند عرفانى همه دورانهاست. پس از ابن عربى، هیچ یک از اندیشمندان عارف یا عارفان اندیشمند یا فیلسوفان عارف مشرب را در جهان اسلام نمىتوان یافت که به گونهای تحت تأثیر نیرومند اندیشههای ابن عربى قرار نگرفته باشد. این تأثیر تا دوران ما نیز ادامه دارد. بىسبب نیست که وی را «شیخ اکبر» لقب دادهاند. ابن عربى در دورانى از تاریخ جهان اسلامى مىزیسته است که فضای اجتماعى و معنوی پیش از آن، فراز و نشیبهای بسیار داشته و به ویژه، فضای معنوی از تجربهها و اندیشهها و بینشهای عرفانى و فلسفى آکنده بوده است. در اندلس اسلامى، چند دهه پیش از تولد ابن عربى، محافل تصوف و عرفان کسانى مانند ابن بَرَّجان، ابن عریف صاحب کتاب محاسن المجالس و ابن قَسى صوفى انقلابى و نویسنده کتاب خلع النعلین که ابن عربى بر آن شرحى نوشته، گرم بوده است. ابن عربى از این 3 تن بارها در فتوحات و نوشتههای دیگرش نام مىبرد. در کنار ایشان عارفان و صوفیان دیگر نیز پایگاه معنوی برجستهای داشتهاند. فضای اجتماعى و معنوی شرق اسلامى (سوریه، عراق و ایران) نیز از سنتهای عرفانى ریشهدار و دیرپای برخوردار بوده است. در این فضا، اندیشههای یونانى، نوافلاطونى، غنوصى13، عقاید معتزلیان، اخوان الصفا و گرایشهای فلسفى ارسطویى - مشایى و اشراقى رواج داشته است. به یاد داشته باشیم که شهابالدین یحیى بن حَبَش سهروردی (مق 587ق/1191م) در سالى کشته شده که ابن عربى در آن هنگام 27 ساله بوده است. | ||
بدینسان میراثهای معنوی بسیاری در تکوین جهانبینى عرفانى ابن عربى تأثیر داشته است. نیروی شگرف و پرکار اندیشه وی نیز سبب شده بود که مجموعه بزرگ و کممانندی از نوشتهها پدید آورد و نظریات، عقاید و اندیشههای اصلى و ویژه خود را در آن مجموعه پراکنده سازد که یافتن آنها در میان انبوهى از مطالب فرعى کار آسانى نیست، آن هم با زبانى پر از مجاز، نمادها و اصطلاحات ویژه و ناآشنا و گاه پر از ابهام که فهمیدن نوشتههایش را دشوار مىسازد، چنانکه مىتوان داوری نیکلسون را پذیرفت که مىگوید: ابن عربى اگر مختصرتر، روشنتر و منظمتر نوشته بود، بهتر شناخته مىشد (ص 88). از سوی دیگر، گویا خود ابن عربى نیز نمىخواسته است که اندیشهها و عقاید ویژه خویش را در یکجا، یا در چند نوشته به نحوی صریح، منظم و مرتبط، منعکس کند، چنانکه خودش مىگوید: «اما به سبب غموص اندیشههای ویژه، جداگانه در جایى بدانها تصریح نکردهام، بلکه آنها را پراکنده در بابهای این کتاب (یعنى فتوحات ) به نحوی کامل و مبین آوردهام و هر کس که خدا فهم را نصیبش کرده باشد، آنها را در مىیابد و تمیز مىدهد، زیرا شناخت و آگاهى حقیقى و سخنى راست است و فراسوی آن هدفى نیست» <ref> الفتوحات، 1/38</ref>. ابن عربى، در جایى از فتوحات تصریح مىکند که «علم الهى دانشى است که خداوند از راه القاء و الهام و فرود آوردن روح الامین در دل انسان، آموزگار آن است و این کتاب آنگونه فراهم شده است. به خدا سوگند که من حتى یک حرف از آن را جز از راه املاء الهى و القاء ربانى یا دم روحانى در دل و ذهن کیانى ننوشتهام» <ref>3/456</ref>. | بدینسان میراثهای معنوی بسیاری در تکوین جهانبینى عرفانى ابن عربى تأثیر داشته است. نیروی شگرف و پرکار اندیشه وی نیز سبب شده بود که مجموعه بزرگ و کممانندی از نوشتهها پدید آورد و نظریات، عقاید و اندیشههای اصلى و ویژه خود را در آن مجموعه پراکنده سازد که یافتن آنها در میان انبوهى از مطالب فرعى کار آسانى نیست، آن هم با زبانى پر از مجاز، نمادها و اصطلاحات ویژه و ناآشنا و گاه پر از ابهام که فهمیدن نوشتههایش را دشوار مىسازد، چنانکه مىتوان داوری نیکلسون را پذیرفت که مىگوید: ابن عربى اگر مختصرتر، روشنتر و منظمتر نوشته بود، بهتر شناخته مىشد (ص 88). از سوی دیگر، گویا خود ابن عربى نیز نمىخواسته است که اندیشهها و عقاید ویژه خویش را در یکجا، یا در چند نوشته به نحوی صریح، منظم و مرتبط، منعکس کند، چنانکه خودش مىگوید: «اما به سبب غموص اندیشههای ویژه، جداگانه در جایى بدانها تصریح نکردهام، بلکه آنها را پراکنده در بابهای این کتاب (یعنى فتوحات ) به نحوی کامل و مبین آوردهام و هر کس که خدا فهم را نصیبش کرده باشد، آنها را در مىیابد و تمیز مىدهد، زیرا شناخت و آگاهى حقیقى و سخنى راست است و فراسوی آن هدفى نیست» <ref> الفتوحات، 1/38</ref>. ابن عربى، در جایى از فتوحات تصریح مىکند که «علم الهى دانشى است که خداوند از راه القاء و الهام و فرود آوردن روح الامین در دل انسان، آموزگار آن است و این کتاب آنگونه فراهم شده است. به خدا سوگند که من حتى یک حرف از آن را جز از راه املاء الهى و القاء ربانى یا دم روحانى در دل و ذهن کیانى ننوشتهام» <ref>3/456</ref>. |