۸۷۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'امتناع' به 'امتناع') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
==مراحل تاریخی شکلگیری علوم قرآنی== | ==مراحل تاریخی شکلگیری علوم قرآنی== | ||
===آمیختگی با علوم | ===آمیختگی با علوم حدیث؛=== | ||
علوم قرآنی بهسان همه یا عموم دانشهای اسلامی همچون تاریخ، سیره، [[کلام]]، [[فقه]]... نخست در دامن علم [[حدیث]] شکل گرفت به این معنا تمام گزارههای مربوط به تاریخ [[قرآن]]، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، در گفتارهای تفسیری پیامبر و [[صحابه]] در قالب [[روایات]] و با برخورداری از سلسله اسناد انعکاس یافت؛ آنگاه بهتدریج بهسان سایر [[علوم اسلامی]] از [[حدیث]] جدا شد؛ بنابراین، نخستین بستر انعکاس آموزههای علوم [[قرآن]] را باید در روایات جست؛ بهطور مثال آنچه از رسول اکرم درباره چگونگی نزول [[قرآن]]، نزول وحی مستقیم یا وحی از رهگذر فرشته وحی (جبرئیل) نامگذاری کتاب آسمانی و سورهها یا احیاناً آیههای آن، مبحث قرائات و چگونگی تلاوت [[قرآن]]، تفسیر بسیاری از آیات، ارائه مبانی تفسیر و برحذر داشتن از تفسیر به رأی و... نقل شد، دستمایههای اولیه شکلگیری گزارههای مربوط به علوم قرآنی را فراهم ساخت. | علوم قرآنی بهسان همه یا عموم دانشهای اسلامی همچون تاریخ، سیره، [[کلام]]، [[فقه]]... نخست در دامن علم [[حدیث]] شکل گرفت به این معنا تمام گزارههای مربوط به تاریخ [[قرآن]]، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، در گفتارهای تفسیری پیامبر و [[صحابه]] در قالب [[روایات]] و با برخورداری از سلسله اسناد انعکاس یافت؛ آنگاه بهتدریج بهسان سایر [[علوم اسلامی]] از [[حدیث]] جدا شد؛ بنابراین، نخستین بستر انعکاس آموزههای علوم [[قرآن]] را باید در روایات جست؛ بهطور مثال آنچه از رسول اکرم درباره چگونگی نزول [[قرآن]]، نزول وحی مستقیم یا وحی از رهگذر فرشته وحی (جبرئیل) نامگذاری کتاب آسمانی و سورهها یا احیاناً آیههای آن، مبحث قرائات و چگونگی تلاوت [[قرآن]]، تفسیر بسیاری از آیات، ارائه مبانی تفسیر و برحذر داشتن از تفسیر به رأی و... نقل شد، دستمایههای اولیه شکلگیری گزارههای مربوط به علوم قرآنی را فراهم ساخت. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
علوم قرآنی پس از جدا شدن از حدیث به صورت مستقل، جدا و بیارتباط با یکدیگر در قالب تکنگاریها رخ نمود به این معناکه در آغاز هیچکس با تدبیر و طرّاحی پیشین مسائل و گزارههای گوناگون علوم قرآنی را کنار یکدیگر نگذاشت و به دنبال ارائه تصویری جامع یا نیمه جامع از آن بر نیامد. دغدغههای ذهنی، نیازهای روزآمد و پیشزمینهها و توانمندیهای اندیشهوران مسلمان، راه را برای تدوین اثری در زمینه علوم قرآنی فراهم میساخت. نگاهی به آثار گزارش شده و نیز بر جای مانده از علوم قرآنی در سدههای نخست این مدعا را تأیید میکند.<ref>در سده نخست، یحییبن یعمر (م 89) کتاب القرائه در سده دوم حسنبن ابی حسن یسار بصری (م 110) کتاب عدد آی القرآن؛ عبداللهبن عامر یحصبی (م 118) کتاب اختلاف مصاحف الشام و الحجاز و العراق؛ ابانبن تغلب (م 141) کتاب القرائات؛ مقاتلبن سلیمان (م 150) کتاب الآیات المتشابهات؛ حمزهبن حبیب (م 151) کتاب القرائة؛ ابوعبیده معمّربن مثنّا کتاب اعجاز القرآن و ... را فراهم آوردند. رک: معرفت،1412 ق: ج 1. ص 7-8؛).</ref> | علوم قرآنی پس از جدا شدن از حدیث به صورت مستقل، جدا و بیارتباط با یکدیگر در قالب تکنگاریها رخ نمود به این معناکه در آغاز هیچکس با تدبیر و طرّاحی پیشین مسائل و گزارههای گوناگون علوم قرآنی را کنار یکدیگر نگذاشت و به دنبال ارائه تصویری جامع یا نیمه جامع از آن بر نیامد. دغدغههای ذهنی، نیازهای روزآمد و پیشزمینهها و توانمندیهای اندیشهوران مسلمان، راه را برای تدوین اثری در زمینه علوم قرآنی فراهم میساخت. نگاهی به آثار گزارش شده و نیز بر جای مانده از علوم قرآنی در سدههای نخست این مدعا را تأیید میکند.<ref>در سده نخست، یحییبن یعمر (م 89) کتاب القرائه در سده دوم حسنبن ابی حسن یسار بصری (م 110) کتاب عدد آی القرآن؛ عبداللهبن عامر یحصبی (م 118) کتاب اختلاف مصاحف الشام و الحجاز و العراق؛ ابانبن تغلب (م 141) کتاب القرائات؛ مقاتلبن سلیمان (م 150) کتاب الآیات المتشابهات؛ حمزهبن حبیب (م 151) کتاب القرائة؛ ابوعبیده معمّربن مثنّا کتاب اعجاز القرآن و ... را فراهم آوردند. رک: معرفت،1412 ق: ج 1. ص 7-8؛).</ref> | ||
===پیدایی علوم قرآن در جایگاه دانشی جامع؛=== | |||
===پیدایی علوم قرآن در جایگاه دانشی | |||
به استناد شواهد تاریخی، نخستین بار بدرالدین زرکشی (م 794) با تدوین کتاب [[البرهان فی علوم القرآن]] به ساماندهی مباحث علوم قرآنی روی آورد و مباحث پراکنده و غیرمنسجم آن را در قالب یک کتاب و یک عنوان کلی علوم القرآن سامان بخشید. | به استناد شواهد تاریخی، نخستین بار بدرالدین زرکشی (م 794) با تدوین کتاب [[البرهان فی علوم القرآن]] به ساماندهی مباحث علوم قرآنی روی آورد و مباحث پراکنده و غیرمنسجم آن را در قالب یک کتاب و یک عنوان کلی علوم القرآن سامان بخشید. | ||
خط ۱۶۵: | خط ۱۶۴: | ||
از قراردادها و کارکردها در اصطلاح به «[[وضع تعیینی]]» یا «[[وضع تعیّنی]]» یاد میشود و همچنین عناوینی مثل عرف عام، عرف خاص، [[وضع لغوی]]، [[وضع شرعی]] یا متشرعی بر آن ناظر است؛ بنابراین؛ مهمترین هدف در روش تحلیل زبانی، دستیابی به این قراردادها، کارکردها واثبات آنها است؛ برای مثال، باید از رهگذر کاربردها و کارکردهای واژه «جواز» درفلسفه و تعابیر [[فیلسوفان]] اثبات کرد که این واژه در [[فلسفه]] به معنای «[[امکان]]» و در برابر «[[وجوب]]» و «امتناع» است. درحالی به استناد کاربردها و کارکردهای واژه «جواز» در فقه و گفتار [[فقیهان]] میتوان ثابت کرد که این واژه در [[فقه]] به مفهوم «[[اباحه]]» دربرابر «[[حرمت]]» است. بر همین اساس، مباحث علوم قرآنی مرتبط با ادبیات و نیز مرتبط با مباحث الفاظ [[اصول فقه]] تابع روش تحلیل زبانی است؛ برای مثال، وقتی قرار شد در علوم قرآنی درباره معنا و ریشه واژه «[[قرآن]]» گفتوگو شود، باید با مراجعه به آرای واژهشناسان و کارکرد این واژه در لغت عرب، [[قرآن]] و [[روایات]] به پاسخ آن دست یافت یا اگر صاحبنظری در علوم قرآنی درصدد اثبات [[حجیّت ظواهر]] [[قرآن]] باشد، باز با استناد به روش تحلیلزبانی باید از این مقدمات کمک بگیرد که [[قرآن]] در تفهیم و تفاهم همسو و همصدا با قواعد تخاطب و محاوره که از جمله این قواعد تکیه بر ظواهر است، با مردم به گفتوگو پرداخته است.<ref>[http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/13 علوم قرآن؛ چيستی، چرايی و چگونگی]، علی اوسط باقری</ref> | از قراردادها و کارکردها در اصطلاح به «[[وضع تعیینی]]» یا «[[وضع تعیّنی]]» یاد میشود و همچنین عناوینی مثل عرف عام، عرف خاص، [[وضع لغوی]]، [[وضع شرعی]] یا متشرعی بر آن ناظر است؛ بنابراین؛ مهمترین هدف در روش تحلیل زبانی، دستیابی به این قراردادها، کارکردها واثبات آنها است؛ برای مثال، باید از رهگذر کاربردها و کارکردهای واژه «جواز» درفلسفه و تعابیر [[فیلسوفان]] اثبات کرد که این واژه در [[فلسفه]] به معنای «[[امکان]]» و در برابر «[[وجوب]]» و «امتناع» است. درحالی به استناد کاربردها و کارکردهای واژه «جواز» در فقه و گفتار [[فقیهان]] میتوان ثابت کرد که این واژه در [[فقه]] به مفهوم «[[اباحه]]» دربرابر «[[حرمت]]» است. بر همین اساس، مباحث علوم قرآنی مرتبط با ادبیات و نیز مرتبط با مباحث الفاظ [[اصول فقه]] تابع روش تحلیل زبانی است؛ برای مثال، وقتی قرار شد در علوم قرآنی درباره معنا و ریشه واژه «[[قرآن]]» گفتوگو شود، باید با مراجعه به آرای واژهشناسان و کارکرد این واژه در لغت عرب، [[قرآن]] و [[روایات]] به پاسخ آن دست یافت یا اگر صاحبنظری در علوم قرآنی درصدد اثبات [[حجیّت ظواهر]] [[قرآن]] باشد، باز با استناد به روش تحلیلزبانی باید از این مقدمات کمک بگیرد که [[قرآن]] در تفهیم و تفاهم همسو و همصدا با قواعد تخاطب و محاوره که از جمله این قواعد تکیه بر ظواهر است، با مردم به گفتوگو پرداخته است.<ref>[http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/13 علوم قرآن؛ چيستی، چرايی و چگونگی]، علی اوسط باقری</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |