۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی') |
||
خط ۱۶۳: | خط ۱۶۳: | ||
روش تحلیل زبانی نه تابع عقل است، نه نقل؛ بلکه بر پایه قراردادها و کارکردها استوار است. | روش تحلیل زبانی نه تابع عقل است، نه نقل؛ بلکه بر پایه قراردادها و کارکردها استوار است. | ||
از قراردادها و کارکردها در اصطلاح به «[[وضع تعیینی]]» یا «[[وضع تعیّنی]]» یاد میشود و همچنین عناوینی مثل عرف عام، عرف خاص، [[وضع لغوی]]، [[وضع شرعی]] یا متشرعی بر آن ناظر است؛ بنابراین؛ مهمترین هدف در روش تحلیل زبانی، دستیابی به این قراردادها، کارکردها واثبات آنها است؛ برای مثال، باید از رهگذر کاربردها و کارکردهای واژه «جواز» درفلسفه و تعابیر [[فیلسوفان]] اثبات کرد که این واژه در [[فلسفه]] به معنای «[[امکان]]» و در برابر «[[وجوب]]» و «امتناع» است. درحالی به استناد کاربردها و کارکردهای واژه «جواز» در فقه و گفتار [[فقیهان]] میتوان ثابت کرد که این واژه در [[فقه]] به مفهوم «[[اباحه]]» دربرابر «[[حرمت]]» است. بر همین اساس، مباحث علوم قرآنی مرتبط با ادبیات و نیز مرتبط با مباحث الفاظ [[اصول فقه]] تابع روش تحلیل زبانی است؛ برای مثال، وقتی قرار شد در علوم قرآنی درباره معنا و ریشه واژه «[[قرآن]]» گفتوگو شود، باید با مراجعه به آرای واژهشناسان و کارکرد این واژه در لغت عرب، [[قرآن]] و [[روایات]] به پاسخ آن دست یافت یا اگر صاحبنظری در علوم قرآنی درصدد اثبات [[حجیّت ظواهر]] [[قرآن]] باشد، باز با استناد به روش تحلیلزبانی باید از این مقدمات کمک بگیرد که [[قرآن]] در تفهیم و تفاهم همسو و همصدا با قواعد تخاطب و محاوره که از جمله این قواعد تکیه بر ظواهر است، با مردم به گفتوگو پرداخته است.<ref>[http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/13 علوم قرآن؛ | از قراردادها و کارکردها در اصطلاح به «[[وضع تعیینی]]» یا «[[وضع تعیّنی]]» یاد میشود و همچنین عناوینی مثل عرف عام، عرف خاص، [[وضع لغوی]]، [[وضع شرعی]] یا متشرعی بر آن ناظر است؛ بنابراین؛ مهمترین هدف در روش تحلیل زبانی، دستیابی به این قراردادها، کارکردها واثبات آنها است؛ برای مثال، باید از رهگذر کاربردها و کارکردهای واژه «جواز» درفلسفه و تعابیر [[فیلسوفان]] اثبات کرد که این واژه در [[فلسفه]] به معنای «[[امکان]]» و در برابر «[[وجوب]]» و «امتناع» است. درحالی به استناد کاربردها و کارکردهای واژه «جواز» در فقه و گفتار [[فقیهان]] میتوان ثابت کرد که این واژه در [[فقه]] به مفهوم «[[اباحه]]» دربرابر «[[حرمت]]» است. بر همین اساس، مباحث علوم قرآنی مرتبط با ادبیات و نیز مرتبط با مباحث الفاظ [[اصول فقه]] تابع روش تحلیل زبانی است؛ برای مثال، وقتی قرار شد در علوم قرآنی درباره معنا و ریشه واژه «[[قرآن]]» گفتوگو شود، باید با مراجعه به آرای واژهشناسان و کارکرد این واژه در لغت عرب، [[قرآن]] و [[روایات]] به پاسخ آن دست یافت یا اگر صاحبنظری در علوم قرآنی درصدد اثبات [[حجیّت ظواهر]] [[قرآن]] باشد، باز با استناد به روش تحلیلزبانی باید از این مقدمات کمک بگیرد که [[قرآن]] در تفهیم و تفاهم همسو و همصدا با قواعد تخاطب و محاوره که از جمله این قواعد تکیه بر ظواهر است، با مردم به گفتوگو پرداخته است.<ref>[http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/13 علوم قرآن؛ چیستی، چرایی و چگونگی]، علی اوسط باقری</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |